مقاله کامل عوامل مؤثر بر آسیب پذیری تربیت دینی دانشآموزان
مقاله کامل عوامل مؤثر بر آسیب پذیری تربیت دینی دانشآموزان
عوامل مؤثر بر آسیب پذیریتربیت دینی دانشآموزان
چکیده
با توجه به اهمیت مدرسه به عنوان یک نظام اجتماعی و نقش آن در تربیت دینی دانش آموزان در این پژوهش عوامل مؤثر بر آسیب پذیری تربیت دینی دانشآموزان ارائه گردیده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و روش گرداوری اطلاعات به شیوهی کتابخانه ای بوده است. این پژوهش نشان داد که بی توجهی به عنصر زمان، بی توجهی خانوادهها به آموزههای دینی، ناهماهنگی بین کارکردهای محیط اجتماعی و نظام آموزش و پرورش، ناپختگی مربیان و معلمان، مشتبهشدن تربیت دینی با آموزش دینی، بی توجهی به تفاوتهای فردی و روحیه ی حقیقت جویی، تعجیل در تربیت، تربیت سطحی و زودگذر، برداشتهای غلط از دین، استفاده از روشهای منفعلانه و ایستا، کاستی در برنامه ریزی و محتوای آموزشی، بی توجهی به عواطف دانشآموزان جهت انتقال باورهای دینی، ایجاد تضاد بین مذهب و نیازهای طبیعی، شکاف نسلها، سیاستزدگی و گرایشها و تهاجم فرهنگی و دنیای مجازی از جمله عوامل آسیبزای تربیت دینی دانشآموزان میباشند.
واژههای کلیدی: تربیت دینی، دانشآموزان ، آسیب پذیری
مقدمه:
تعریف تربیت با توجه به آیات کریمه، روایات شریفه و مفاهیم و کاربرد این لغت در زبان عرب عبارت است از: برانگیختن و شکوفاکردن و رشد دادن استعدادهای انسان در جهت کمال به وسیلهی تلاش متربی همراه با فراهم کردن زمینهها و عوامل مؤثر و لازم. تربیت تنها ویژه ی انسان نیست. در قرآن خدای متعال نیز کلمه رب را به معنای پرورش دهندهی مطلق و رب العالمین را به معنای پرورش دهندهی تمامی عالمیان و موجودات انتخاب فرموده و از اسمای حسنای خود قرار داده است (زاهدی، 1385).
در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، سعی بر آن است که تربیت دانشآموزان ماهیتی دینی داشته باشد؛ اما این سعی، با وجود برخی موفقیت ها، با دشواری ها و بن بستهای بسیاری روبروست. این ناکامی ها همه ناشی از طبیعت تدریجی و پیچیده تربیت دینی نیست، بلکه بسیاری از آنها از سوء فهم و عمل نسبت به دین و تربیت دینی بوده است. منظور از تربیت دینی، تغییر در رفتار و کردار دینی است که کودک و نوجوان را با وظایف و شرایع دینی آشنا می کند؛ مبانی اعتقادی را در آنان رشد می دهد؛ و فطرت الهی و انسانی آنان را بارور می سازد (ضرابی، 1386).
همان میزان که برنامه ریزی برای تربیت ضروری است و کسانی باید به نحو مثبت مشخص کنند که در پی ایجاد چه تغییراتی در افراد هستند، آسیب شناسی نیز از اهمیت برخوردار است. آسیب شناسی، جنبهی منفی این حرکت است که در آن، توجه معطوف به آفت هاست. بنابراین هدف این تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر آسیب پذیری تربیت دینی دانشآموزان است و به دنبال پاسخ به این سژال است که چه عواملی بر آسیب پذیری تربیت دینی دانشآموزان مؤثر هستند؟
پیشینه ی تحقیق: ساجدی (1386) در پژوهشی به این نتیجه رسید که روش های آسیب زای عرضه شده عبارتند از: آموزش یکنواخت، بیحرکت و غیرفعال، فقدان ممارست، روش تحکم و تحمیل نه حکمت و تحلیل، غفلت از شیوهی مناظره و احترام به نظر مخالف، کلیشههای غیربومی، اکتفا به شیوه ی مستقیم، سطحی، غیرمستمر و غیرتدریجی و کاستی در سبک الگویی. در میان ابزارهای ناکارآمد، فراق دین و هنر و بیان آسیب زا محور سخن است.
رودگز (1386) در پژوهشی به این نتیجه رسید که در «تربیت دینی» اصل بینش، گره زدن ایمان با عنصر عقل و عشق و قرار دادن انسان در مسیر جذبه الاهی و حیات طیبه است تا روابط انسان با خدا، خود، جامعه و جهان در پرتو رابطه با انسان کامل که معلم و مربی حقیقی است تنظیم شود … تربیت دینی ابعاد روح انسانی را در عقلانیت، معنویت، عبودیت و گرایش به زیبایی ها شکوفا ساخته و به صورت متعادل و متوازن رشد میدهد و به بیست و هشت آسیب و آفت آموزشی و تربیتی همراه با چهارده راهکار اشاره نموده است تا عوامل و موانع تربیت دینی در حوزه آموزش و پرورش و نظام آموزشی متوسطه و عالیشناخته شود.:
نوذری و شمشیری (1390)در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که عمدهترین آسیبهای تربیت دینی کودکان مقطع پیشدبستانی عدم توجه به اصل دینیابی، عدم توجه به تجارب دینی فردی، در نظر نگرفتن اصل فطرت، عدم دینمحوری در برنامه تعلیم و تربیت، عدم رعایت آزادی در تعلیم و تربیت به ویژه تربیت دینی، رعایت نکردن میانه روی و سرانجام عدم به کارگیری تخیل و استفاده از زبان هنر هستند.
روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است.
عوامل مؤثر بر آسیب پذیری تربیت دینی
عوامل زیادی در آسیب پذیری تربیت دینی دانشآموزان مؤثر هستند. در اینجا چند عامل مهم مورد بررسی قرار می گیرد.
1) بی توجهی به عنصر زمان
زمان از شرایط ضروری تربیت دینی است. دانشآموزان خواهان فهم دقیق و به روز از معارف دینی و عمل به آموزههای مذهبی در جامعه هستند. آنان باید برای زندگی در جامعهی فردا تربیت شوند؛ و باید پذیرفت که «آینده»، امروز و دیروز نیست؛ و ویژگیهای خاص خود را دارد؛ از این رو باید دانشآموزان را به روز تربیت کنیم. استمرار برنامههای گذشته به هیچ وجه، دردهای امروز و فردا را درمان نمیکند؛ و انعطاف ناپذیری در برنامه ریزی ها و تصمیمگیری ها و پافشاری ناآگاهانه بر برداشتها و برنامههای گذشته، و عدم فهم متناسب با شرایط زمان، میتواند آسیب جدی به تربیت دینی دانشآموزان وارد کرده، زمینه را برای دینگریزی آنان فراهم کند.
کینگسلی دیویس (به نقل از ایور موریس؛ ترجمه سرمد، 1387) به این نکته مهم اشاره کرده که: والدین در تلاش برای اجتماعی کردن فرزندان سعی دارند محتویات کهن فرهنگی را به آنان بیاموزند، و فراموش می کنند که از دوران کودکی خودشان تاکنون، زندگی به طور فزایندهای، دگرگون شده است. والدین، در تلاش برای اجتماعی کردن فرزندان با شیوهها و نهادهای مشخص جامعه، ظاهراً فراموش می کنند آنچه برای خودشان نهادینه شده است، برای نوجوانان و جوانان بسیار انتقادبرانگیز یا بیزارکننده است.
- بی توجهی خانوادهها به آموزههای دینی
دانشآموزان بیش از هر کسی دیگر، با والدین خویش تماس دارند، و مفاهیم مذهبی را از آنان یاد میگیرند؛ از این رو، تربیتدینی از وظایف اولیهی پدر و مادر محسوب می شود. مطالعات و تحقیقات نشان میدهد تا زمانی که اعضای خانوادهها بهاعتقادات مذهبی خود پایبند باشند، فرزندانشان کمتر از دین و آموزههای دینی گریزان هستند. در پژوهشی که توسط مرکز تحقیقات اجتماعی کشور مصر صورت گرفته 72% نوجوانان بزهکار، جزو خانوادههایی بودهاند که به مسائل دینی اهمیت نمیدادند (طالبان، 1381).
2) ناهماهنگی بین کارکردهای محیط اجتماعی و نظام آموزش و پرورش
محیط اجتماعی در مقایسه با نظام آموزش و پرورش، تأثیر وسیع و نامحدودی بر دانشآموز دارد؛ زیرا تربیت دینی، توسط نظام آموزش و پرورش با خودپرستی، آزادی عمل، سودجویی و بسیاری از خواستههای مورد علاقه ی دانشآموزان در تعارض است؛ حال آن که محیط اجتماعی با بسیاری از علایق فردی، هماهنگ است. حضرت علی (علیه السّلام) در این باره می فرمایند:
«شباهت اخلاقی مردم به محیط اجتماعی و مقتضیات زمان خودشان، بیشتر از شباهت به صفات خانوادگی و خلقیات پدران آنان است» (ابن شهر آشوب مازندرانی، 1379).
4) ناپختگی مربیان و معلمان
اخلاق شایسته معلمان و مربیان، اثر بسیار مطلوبی در ایجاد انگیزه و رغبت دانشآموزان به مسائل دینی دارد. قلب معلم باید کانون مهر و محبت باشد. معلم باید به دانشآموزان مهر بورزد و با روح سرشار از عواطف و محبت بر قلب دانشآموزان مسلط شود. کلاس درس دینی باید محیطی دوستانه و آکنده از محبت باشد و هنگامی که معلم دینی وارد کلاس میشود، دانشآموز او را یک دوست ببیند. معلم دینی باید جلوههای تدین را در خود متجلی کند. او باید متانت و صداقتی از شخصیت خودش بروز دهد که هر کس با دیدن او بگوید، اگر دین باعث تربیت چنین انسانهایی میشود، چرا ما متدین نباشیم. معلم دینی باید با هنرمندی، دین و درس دینی را برای دانشآموزان شیرین کند (چراغ چشم، 1386).
5) مشتبه شدن تربیت دینی با آموزش دینی
هدف تربیت دینی، به خاطرسپاری اصطلاحات، واژهها وگفتارهای ذهنی نیست، بلکه هدف اصلی پیدایش تغییرات اساسی در احساس، ارزش، نگرش و باور دانشآموز در مورد خود، محیط اطراف پدیدهها و رویدادهای درونی، لطف و رحمت خداوند، نظم و هماهنگی هستی، هدفدار بودن و خط سیر داشتن حرکتهای کیهانی است تا از این طریق، نحوه ی برخورد و رفتار خود را با خویشتن و جهان پیرامون تنظیم کند؛ درحقیقت، هدف شناخت و انتخاب راه و شیوهی عمل از روی تفکر است. بنابراین اگر آموزش دینی به همراه پرورش حس دینی نباشد، نه تنها به تقویت تمایلات فطری کمک نمیکند، بلکه خود، میتواند مانع و حجاب بزرگی در برابر این تمایلات خودانگیخته شود. اگر در کنار تأکید بر آموزش مذهبی، بر شکوفایی حس مذهبی دانشآموزان نیز، تأکید شود، به ایمان درونی سرشار از زایندگی و معنایابی در زندگی منجر خواهد شد (علیا نسب، 1386).
6) بی توجهی به تفاوتهای فردی و روحیهی حقیقتجویی
یکی از بزرگترین خطاها در حیطهی تربیت دینی، همرنگسازی است. یکسان دیدن جامعهی دانشآموزان و یا یکدستکردن آنان، تفکری است که حتی اگر میسر هم باشد، مقبول نیست. عدم توجه به توانایی دانشآموزان، چه در فهم تکلیف و چه در عمل به تکلیف، ضروری است که باعث دلزدگی و انزجار متربیان میشود؛ و روحیهی حقیقتجویی را در نهاد آنان خاموش میکند . (سیدین، ترجمه بقایی، 1379).
7) تعجیل در تربیت
از دیگر آفات و عوامل آسیبزا در حوزهی تربیت دینی دانشآموزان، تعجیل در عبور از مراحل تربیت است. نمیتوان متربی را بدون توجه به واقعیتهای مراحل تربیت از مراحل قبلی عبور داده، به مراحل بعدی برساند.
8) تربیت سطحی و زودگذر
برای رسیدن به هدف اصلی لازم است، تربیت تا آنجا استمرار یابد که در ذهن و ضمیر متربی نهادینه شود؛ و این امر همان راهکار نافذ در میدان تربیت است که از آن به درونی سازی آموزههای دینی یاد میشود؛ از این رو، این گام باید از دوران کودکی آغاز شده، با آموزش مناسب و نظارت مستمر، به ثمر نشیند. اگر اسلام رعایت اصول و گام های تربیتی را از آغاز طفولیت، به تناسب رشد سنی و عقلی توصیه میکند، همه و همه، گویای عبور از برون به درون و از سطح به عمق است. عدم استمرار در تربیت دینی، تلاش های مربی را در این عرصه، عقیم می سازد. آموزش باید تا زمان اقناع فکری، و تربیت باید تا نیل به تثبیت قلبی و درونی سازی آموزههای دینی ادامه یابد.
فایل : 15 صفحه
فرمت : Word
- کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.