مقاله بیماری مالاریا
بیماری مالاریا
بیماری مالاریا با گزش پشه آنوفل شروع میشود. پشه آنوفل ماده شبها خونخواری میکند و حین خونخواری از بزاق خود، انگلهای مالاریا را به داخل خون انسان تزریق مینماید. این انگلها وارد سلولهای کبد میشوند و شروع به تکثیر سریع میکنند، به طوری که از هر یک انگل وارد شده حدود 10 هزار انگل تولید میشود. سپس این انگلها سلولهای کبدی را پاره میکنند و وارد خون میشوند تا به گلبولهای سرخ حملهور شده و وارد آنها شوند و در آنجا تکثیر کنند.
انگل مالاریا پس از ورود به گلبول قرمز از هموگلوبین استفاده و تولید مثل میکند و پس از 2 تا 3 روز تمام هموگلوبین مصرف شده و گلبول قرمز پر از انگل میشود. سپس انگلها گلبولهای قرمز را پاره میکنند و به گلبولهای دیگر وارد میشوند. به این ترتیب تعداد انگلها در خون بیشتر و بیشتر میشود.
زمانی که تعداد انگل مالاریا از حد خاصی بالاتر رود، بیمار دچار تب میشود. شروع تب همزمان با پاره شدن گلبولهاست و پس ازآن که انگلها وارد گلبولهای تازه میشوند، تب قطع میشود و این سیکل هر 2 یا 3 روز تکرار میشود؛ یعنی بیمار 2 روز تب ندارد و روز سوم تب میکند.
دو مشکل اساسی در بیماری مالاریا وجود دارد؛ یکی ایجاد کمخونی شدید به دلیل استفادهی انگل از هموگلوبین خون و دومی تبهای دورهای است که گاهی حرارت بدن تا بالای 40 درجه میرسد و بدن بیمار را عملا از کار میاندازد
زندگی انگل مالاریا دو مرحلهای است. به این ترتیب که با گزش پشه آنوفل ماده، انگلهای مالاریا از انسان بیمار به روده پشه وارد و آنجا تولید مثل کرده و سپس تکثیر و وارد غدد بزاقی پشه میشوند و منتظر میمانند تا در خونخواریهای بعدی به افراد سالم منتقل شوند و دوره جدید زندگی را آغاز کنند.
دمای محیط عامل مهمی در انتشار مالاریاست، زیرا در هوای گرم انگلهایی که وارد بدن پشه آنوفل میشوند، سریعا تولید مثل کرده و آماده سرایت به افراد سالم میشوند، اما در هوای خنک مدت زیادی تولید مثل انگل در بدن پشه به طول میانجامد و در این
مدت طولانی بسیاری از پشهها که عمر کوتاهی دارند، از بین میروند و چرخه انتقال بیماری مالاریا قطع میشود.
انواع مختلفی از انگل مالاریا وجود دارند که برخی بیماری خفیف و برخی بیماری بسیار شدید ایجاد میکنند.
نشانههای بیماری مالاریا
مالاریا عامل بسیار شایع تب در کشورهای گرمسیری است. شروع بیماری با خستگی، ضعف، سردرد، درد بدن و تب همراه است که دقیقا شبیه بیماریهای ویروسی معمولی مثل سرماخوردگی است.
تبهای شدید و دورهای که در برخی موارد به بالای 40 درجه میرسد، قبل از شروع درمان در بیماران وجود دارند، به طوری که بیمار هر سه روز یک بار دچار تب شدید و لرز میشود که چند ساعت ادامه دارد و سپس بهبودی پیدا میکند. این افزایش درجه حرارت در واقع یک مکانیسم دفاعی برای از بین بردن انگل مالاریاست، زیرا در دمای زیاد انگلها کشته میشوند. مکانیسم دفاعی دیگر بدن فعال شدن طحال برای به دام انداختن گلبولهای سرخ آلوده است، به این ترتیب در بیماری مالاریا، طحال بزرگ می شود و با از بین رفتن گلبولهای سرخ آلوده، بیمار دچار کمخونی میشود.
نکته جالبی در مورد مالاریا وجود دارد و آن این است که در کشورهای آفریقایی، برخی بیماریهای خونی مثل کمخونی داسیشکل (که در آن گلبولهای سرخ به شکل داسی هستند) و تالاسمی شایعتر هستند. علت این است که این نوع کمخونی ها باعث مقاومت در مقابل نوع کشنده مالاریا میشود و بنابراین در طی زمان افرادی که این انواع کمخونی را داشتهاند، بیشتر زنده مانده و زندگی کردهاند.
مشکل مهمی که در بیماران دچار نوع بدخیم مالاریا (فالسی پاروم) ایجاد میشود، این است که گلبولهای سرخ آلوده، زائدهای پیدا میکنند که باعث چسبیدن آنها به جدار رگها و به یکدیگر میشود و این موضوع باعث بند آمدن خون در رگها میشود.
بسته شدن رگهای مغزی در مالاریا که باعث خوابآلودگی و کما میشود، عارضه مهم و اصلی مالاریای فالسی پاروم است. انگل مالاریا علاوه بر انسداد رگهای مغزی باعث بسته شدن رگهای جفت در خانمهای باردار میشود و منجر به کوچک ماندن جنین و زیاد شدن مرگ دوران جنینی و نوزادی میشود.
از عوارض دیگر مالاریا، افت قند خون است که به خصوص در بچهها و خانمهای باردار ایجاد عارضه و مرگ میکند. به خصوص این که در حال حاضر داروی «کینین» که برای درمان مالاریای مقاوم استفاده میشود، نیز خود باعث افت قند خون میشود.
بیماری مالاریا با دیدن انگل در لام خون محیطی در آزمایشگاه تشخیص داده میشود. لام خون به معنی پخش کردن یک قطره خون روی یک شیشه مستطیلی شکل است که بعد از رنگآمیزی آن را زیر میکروسکوپ بررسی میکنند. وقتی بر اساس علائم، خیلی به بیماری مشکوک باشند، حتی اگر یک بار لام خون منفی بود، باید در روزهای بعد آن را تکرار کنند.
درمان بیماری مالاریا در انواع خوش خیم با داروهایی مثل «کلروکین» طی یک دوره چند روزه انجام میشود. متاسفانه در حال حاضر انواع بدخیم مالاریا به بسیاری از داروها مقاوم هستند؛ البته داروهایی مثل «آرتزونات» و «مفلوکین» برای درمان این دسته از بیماران به بازار آمده است.
دانشمندان، خون را به کام پشهها زهر میکنند
بیوشیمیدانان دانشگاه آریزونا در تلاش برای کنترل بیماری مالاریا دریافتهاند در صورتی که پروتئینهای خاص در خون مختل شوند، پشهها پس از خوردن خون، خیلی زود میمیرند.
دانشمندان از مدتها قبل برای محدود کردن دامنه بیماری مالاریا، راههای مختلفی را امتحان کرده بودند و این بار توانستند راهحلی ژنتیکی پیدا کنند که توانایی پشهها برای هضم خون را متوقف میکند.
محققان در پژوهش خود یک فرآیند سلولی موسوم به «انتقال وزیکول» را که پشهها با آن به آزادسازی آنزیمهای هاضم در روده میپردازند، مسدود کردند. این امر باعث شد که این حشره طی دو روز پس از خوردن خون، بمیرد.
دانشمندان این دستاورد را فوقالعاده خواندهاند، چرا که در این مرحله میتوان از انتقال بیماری به نفر بعدی جلوگیری کرد.
این محققان پیش از این دریافته بودند که فرآیند خونخواری، چالش متابولیکی بزرگی برای پشههای ماده محسوب میشود.
به گفته این دانشمندان، تنها پشههای ماده هستند که از خون انسان و حیوان تغذیه میکنند چرا که برای فرآیند تولیدمثل به پروتئین فراوان نیاز دارند.
بنابر پژوهشهای پیشین، در صورتی که پشه ماده به میزان لازم منبع غذایی پیدا کرده و در این میان کشته نشود، میتواند تا سه هفته زندگی کرده و بیش از 500 تخم تولید کند.
این پژوهش مسلما میتواند ابزاری موثر برای کم کردن جمعیت پشهها باشد.
محققان در حال حاضر در حال بررسی راههای انتقال این بمب ژنتیکی به پشههای دیگر هستند. در صورتی که این پژوهشگران بتوانند این نسخه را در یک مولکول با قابلیت افشاندن یا به شکل قرص قرار دهند، وعده غذایی پشهها، آخرین وعده آنها خواهد بود.
تعريف بيماري:
مالارياي انساني كه به نامهاي پالوديسم(Paludism) ، تب حارَه اي، تب نوبه، تب و لرز، تب متناوب و تب جنگل هم ناميده مي شود، يك بيماري عفوني خوني است كه توسط تك ياخته اي از جنس پلاسموديوم (Plasmodium) ايجاد و توسط پشه هاي جنس آنوفل(Anopheles) منتقل مي گردد.
علائم مالاريا (Paroxysm) :
علامت متداول بيماري تب شديدي است كه همراه با ساير علائم مربوطه (لرز ، عرق) براي مدت 5 تا 8 ساعت ادامه يافته و سپس هر 2 يا 3 روز يكبار باز مي گردد. هر يك از اين حملات، نيروي بيمار را به شدت تحليل برده و باعث كاهش شديد فعاليت هاي بيمار در طي دوران بيماري مي گردد. حملات اوليه مالارياي حاد حداقل 2 هفته يا بيشتر طول مي كشد و در اثر ابتلاهاي مكرر و همراه با پيشرفت بيماري ، كم خوني و بزرگي طحال حادث شده كه در اكثر بيماران در طي يك يا دو هفته بعد از حمله اوليه مي توان آنرا لمس نمود. در صورتيكه عامل ابتلا انگل گونه فالسيپارم باشد مي تواند منجر به گلومرولونفريت ، افزايش شديد پارازيتمي، پديده جداسازي مويرگي (Sequestration)، گيجي ، تشنج ، كاهش فشارخون ، ادم ريوي، علائم گوارشي (مثل استفراغ ، دردهاي شكمي ، اسهال ، خونريزي روده اي) ، سندرم نفروتيك، كولاپس گردش خون، سيانوز و مرگ شود.
دوره نهفتگي بيماري(Incubation Period) بطور معمول از 9 تا 30 روز متفاوت است و ممكن است تا چندين ماه طول بكشد. گونه هاي پلاسموديوم ويواكس در مناطق معين جغرافيايي دوره نهفته طولاني و بيشتر از 10 ماه دارند.
1 يا 2 روز قبل از شروع علائم تعداد كمي انگل در گردش خون ظاهر مي شوند سپس با افزايش تعداد انگلها ، علائم مختلف شروع به تظاهر مي كنند كه عبارتند از سردرد ، خستگي ، دردهاي مبهم در عضلات و استخوانها و مفاصل ، احساس لرز و تب كه بدليل شبيه بودن علائم با بيماريهاي ويروسي مثل سرماخوردگي و آنفلوانزا(Influenza) بخصوص در مناطق غير آندميك تشخيص را بر مبناي اين بيماريها مي گذارند. در طي چند روز آينده وقتي كه تعداد انگلها در خون به حد كافي رسيد علائم مالاريا بروز مي نمايد
علايم متداول مالاريا در بين مراجعين به Virtual Naval Hospital در آمريكا
ابتدا الگو هاي تب بصورت منظم نيست ولي بعدا در صورتي كه دوره هاي شيزوگوني همزمان شود رفته رفته اين الگو ها حالت منظمي را به خود مي گيرد كه به آنSynchronized مي گويند. بطور كلي يك حملة مالاريا شامل مراحل زير است:
1- مرحله سرما (Cold Stage ) : ناگهاني شروع مي شود. بيمار شديداً احساس كسالت نموده، دچار سردرد و دردهاي استخواني شده و تمام بدن با سرماي شديد و غير قابل تحملي به مدت 1 ساعت شروع به لرز مي نمايد.
2- مرحله گرما ( Hot Stage ) : با بالا رفتن دماي بدن به حدود 40 تا 41 درجه سانتيگراد لرز متوقف شده و تب شديدي بدن را فرا مي گيرد كه مدت 1 تا 2 ساعت اين وضعيت ادامه دارد . دورة تب بر حسب گونه هاي مختلف پلاسموديوم متفاوت و به صورت زير مي باشد.
– تب 3 به 1 : حملات تب يك روز درميان روي مي دهد. عامل آن پلاسموديوم اووال ، ويواكس و فالسيپارم ميباشد.
– تب 4 به 1 : حملات تب دو روز درميان و توسط پلاسموديوم مالاريه ايجاد مي گردد.
3- مرحله تعريق ( Sweating Stage ) : پس از گذشت 1 تا 2 ساعت از شروع تب ، بيمار شروع به عرق نمودن كرده كه در پايان اين مرحله و با گذشت 5 الي 8 ساعت از شروع تب ، درجه حرارت بدن به حد طبيعي باز مي گردد، بيمار خسته اما بدون علامت است و تا شروع مرحلة بعدي احساس آرامش مي كند.
روشهاي انتقال مالاريا :
شيوع و انتقال هر نوع مالاريا چه در مناطق اندميك و چه به صورت اپيدميك به عوامل بيشماري مثل نوع و سوش انگل ، ميزان ايمني انسانها ، عادات زيستي پشه ها ، عادات زيستي انسانها ، شرايط محيطي از قبيل درجه حرارت، رطوبت، ميزان بارندگي، نوع گياهان منطقه نوع و روشهاي مبارزه و . . . بستگي دارد كه اين عوامل را ميتوان در ارتباط با سه عامل شخص سالم و آلوده بعنوان گيرنده و دهندة بيماري ، انگل پلاسموديوم بعنوان عامل ايجاد كنندة بيماري و پشه آنوفل بعنوان انتقال دهندة بيماري طبقه بندي نمود. بطور كلي انتقال مالاريا از طرق زير مي تواند صورت بگيرد:
· انتقال طبيعي : انتقال از طريق نيش پشه آنوفل
· انتقال اكتسبي : انتقال از طريق تلقيح
انتقال طبيعي مالاريا (انتقال از طريق نيش پشه آنوفل):
عمده ترين راه انتقال بيماري مالاريا انتقال از طريق نيش پشه آنوفل ماده مي باشد كه در سال 1897 توسط رونالد راس ثابت شد. اين پشه ها در اكثر كشورهاي مناطق معتدله و حاره و هر جا كه محل زيست مناسبي براي آنها فراهم شود وجود دارند.
نحوة انتقال به اين صورت مي باشد كـه پشه هاي ماده در طي خونخواري از شخص آلــوده، انگل را بلعيده و انگل در بدن پشه پس از طي دوره و زمان خاصي مجدداَ به فرم آلوده كننده درآمده و همراه با محتويـات بزاق طــي خونخواري بعدي بـه افراد سالم جامعه منتقـل مي گـردد و اين چرخه تا جايي كه توسط عامل بخصوصي قطع نگردد ادامـه پيدا ميكند.
در اين چرخه براي آلوده شدن پشه ها، علاوه بر وجود ناقل مناسب وجود انسان مخزن ( (Human reservoir داراي مقدار لازم گامتوسيت در خون وي ضروري مي باشد. بنابراين انسانهايي كه به تازگي آلوده شده اند نمي توانند بيماري مالاريا را انتقال دهند.
انتقال اكتسابي ( انتقال از طريق تلقيح ):
در صورتيكه مالاريا غير از انتقال توسط نيش پشه آنوفل از طُرق ديگر منتقل شود به اين نوع مالاريا، مالارياي تلقيحي مي گويند. در سال 1884 انتقال مالاريا از طريق انتقال خون توسطGerhardet ثابت گرديد. در سال 1911 اولين مورد مالارياي ناشي از انتقال خون در آمريكا بوسيله Woolsey مشاهده شد.
در مناطقي كه انتقال مالاريا بوسيله پشه آنوفل انجام مي گيرد اهميت انتقال مالاريا از ساير راهها تحت الشعاع موارد انتقال عادي آن قرار ميگيرد، ولي در مناطقي كه انتقال طبيعي مالاريا بوسيله پشه آنوفل قطع شده است ولي حاملان انگل وجود دارند در صورتيكه عامل مالاريا پلاسموديوم فالسيپارم باشد و بموقع تشخيص داده و درمان نگردند، مي تواند به مرگ بيمار منجر شود.
مكانيزم عمل اين نوع انتقال به اين صورت است كه در افراد مبتلا به مالاريا در صورتيكه درمان كامل يا اساسي انجام نگرفته باشد پس از توسعه مصونيت نسبي (Premunition) ، تعداد انگل در خون به حداقل رسيده و مانع بروز علائم باليني مي شود و گاهي تعداد انگل در خون به حدي كم است كه در آزمايش ميكروسكپي معمولي نمونه خون نمي توان آنها را ديد ولي اگر خون اين افراد حامل انگل به افراد سالم از نظر بيماري تلقيح گردد، انگلهاي مرحله شيزوگوني خوني موجود در گلبول قرمز شروع به تكثير كرده و در گيرنده خون علائم مالاريا ظاهر مي گردد .
انواع پلاسموديوم هاي انساني در مالارياي ناشي از انتقال خون به ترتيب پلاسموديوم ويواكس، پلاسموديوم مالاريه ، پلاسموديوم فالسيپارم و پلاسموديوم اووال بوده اند كه در سالهاي اخير جاي خود را به پلاسموديوم مالاريه داده است، بنابراين در مالارياي
ناشي از انتقال خون پلاسموديوم مالاريه نقش اصلي را دارد. مالارياي تلقيحي موارد زير را شامل مي گردد :
1. انتقال از طريق انتقال خون
2. انتقال از طريق پيوند اعضاء
3. انتقال از طريق مالاريا تراپي
4. انتقال از طريق هموتراپي
5. انتقال از طريق مادر به جنين
6. انتقال از طريق سرنگ آلوده
7. انتقال بصورت تصادفي ( آلودگي شغلي )
تاریخچه باستان
علائم بیماری مالاریا در نوشتههای چین باستان توضیح داده شدهاست. ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد چند علامت مشخص مالاریا که بعداً به نام بیماری مالاریا نام گرفت در نایچینگ (انگلیسی:Nei ching) (قانون پزشکی) توضیح داده شد. قانون نایچینگ توسط امپراتور هاونگتای (انگلیسی: Huang Ti) ویرایش شد. بیماری مالاریا در یونان تا قرن چهارم قبل از میلاد به خوبی شناخته میشد. بقراط علایم اولیه این بیماری را شرح داد. در سوزروتا (انگلیسی:Susruta)(مقاله پزشکی نوشته شده به زبان سانسکریت) علایم تب مالاریا نوشته شده بود و به نیش زدن حشره معینی در ایجاد تب اشاره شده بود. تعدادی از نویسندگان رومی باتلاق را در ایجاد بیماری دخیل میدانستند. در کشور چین در سده دوم پیش از میلاد به گیاه گندواش (Qinghao) در یک مقاله پزشکی اشاره شده بود. همچنین در آرامگاه ماواندویی (انگلیسی: Mawandui چینی: 馬王堆) واقع در شهر چانگشا کشور چین ۵۲ دارو برای درمان مالاریا پیدا شد. در سال ۳۴۰ پس از میلاد برای نخستین بار خواص ضد تب گیاه گندواش توسط جی هانگ (انگلیسی:Ge Hong، چینی:葛洪)از خاندان ین شرقی (انگلیسی:Yin)توضیح داده شد. در سال ۱۹۷۱ ماده موثره گیاه کینگو توسط دانشمندان چینی جداسازی شد که به نام آرتمیزینین(انگلیسی: artemisinin) نامیده شد. امروزه این ماده یک داروی قوی و موثر برای درمان مالاریا به خصوص در ترکیب با داروهای دیگر ضد مالاریا محسوب میشود.
کینین (پوست درخت گنه گنه)
در آمریکای جنوبی، یسوعیون (مبلغان مذهبی فرقه انجمن عیسی) خاصیت دارویی پوسته درختی را از قبایل بومی هند یادگرفتند. به واسطه همین پوسته درخت زن اشرافی (کنتس) چینکون کشور اسپانیا از تب نجات یافت. بعدها این پوسته درخت به نام پوست درخت پرویی و درخت آن نیز به نام سینکونا (انگلیسی:Cinchona)و
یا گنه گنه نامیده شد. مادهای که در پوسته این درخت وجود دارد به نام کینین معروف است. کینین یکی از داروهای موثر ضد مالاریا میباشد.
کشف انگل مالاریا (۱۸۸۰)
تصویر لاوران
چارلز لوییس آلفونس لاوران(انگلیسی: Charles Louis Alphonse Laveran) جراح فرانسوی ارتش بود که در شهر کنستانتین واقع در شمال شرقی کشور الجزیره سکونت داشت. او برای اولین بار وجود انگل مالاریا را در خون افراد مبتلا به مالاریا توضیح داد. به خاطر این کشف او در سال ۱۹۰۷ جایزه نوبل را دریافت کرد.
فرقگذاری بین گونههای مالاریا (۱۸۸۶)
تصویر کامیلوگلژی برگرفته از nobleprize.org
کامیلو گلژی فیزیولوژیست اعصاب که اهل ایتالیا بود توضیح داد که بیماری مالاریا حداقل دارای دو شکل متفاوت است، یکی با دوره تب سهروزه (تب بعد از ۲ روز) و دیگری دوره چهار روزه (تب بعد از ۳ روز) وجود دارد. همچنین او مشاهده کرد که هرکدام از اشکال بیماری شکلهای متفاوتی از مروزوییت را تولید میکنند که تب در اثر بلوغ و رهاشدن آنها در خون اتفاق میافتد. او در سال ۱۹۰۶ جایزه نوبل فیزیولوژی اعصاب را به خاطر این کشف دریافت کرد.
نامگذاری انگلهای مالاریا (۱۸۹۷-۱۸۹۰)
دو نفر از محققان ایتالیایی به نامهای جووانی باتیستا گراسی (انگلیسی: Giovanni Batista Grassi) و ریموندو فیلتی برای اولین بار نامهای پلاسمودیوم ویواکس و پلاسمودیوم مالاریه را برای دو انگلی که در سال ۱۸۹۰ باعث بیماری افراد میشدند معرفی کردند. لاوران معتقد بود که فقط یک نوع انگل مالاریا به نام اوسیلاریا مالاریه (انگلیسی: Oscillaria malariae) وجود دارد. یک آمریکایی به نام ویلیام اچ ولش (انگلیسی: William H. Welch) این موضوع را دوباره بررسی کرد و در سال ۱۸۹۷ انگل مالاریای سهیک بدخیم را به نام پلاسمودیوم فالسیپاروم نامگذاری کرد. در مقابل این نامگذاری استدلالهای زیادی وجود داشت. اگرچه کاربرد این نام در ادبیات آنقدر گسترش پیدا کرده بود که تغییر نام این انگل به نامی که لاوران انتخاب کرده بود، یک گمان ممکن بود. در سال ۱۹۲۲ جان ویلیام واتسون استیفنز (انگلیسی: John William Watson Stephens) چهارمین انگل مالاریای انسان را به نام پلاسمودیوم اوال معرفی کرد. و همواره با گرم شدن زمین، شیوع این بیماری افزایش مییابد.
نام های بیماری مالاریا
برای بیماریهایی که گونه های مالاریا بوجود اورده اند نام های متفاوتی در سراسر دنیا استفاده می شود از جمله:مالاريا،تب متناوب،تب و لرز،تب رومي،تب شاگرس،تب مارش،تب حاره،تب ساحلي و تب نوبه.
کشف انتقال انگل مالاریا توسط پشه (۱۸۹۸-۱۸۹۷)
تصوِر رونالد راس
در اوت سال ۱۸۹۷ رونالد راس کارمند بریتانیایی خدمات پزشکی کشور هند توضیح داد که انگل مالاریا از افراد بیمار توسط پشهها به افراد سالم انتقال مییابد. در تحقیقات بعدی برروی مالاریای پرندگان، راس نشان داد که پشهها میتوانند انگل مالاریا را از پرندهای به پرنده دیگر انتقال دهند که این کار مستلزم وجود چرخه جنسی (اسپوروگونی) در پشه بود. او به خاطر این کشف درسال ۱۹۰۲ جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی را دریافت کرد.
کشف انتقال انگل مالاریای انسانی (پلاسمودیوم ۱۸۹۹-۱۸۹۸)
رهبری یک گروه از محققین ایتالیایی را که آمیکو بینیامی و جوزپه باستیانلی نیز در آن حضور داشتند را جووانی باتیستا گراسی به عهده داشت. این گروه پشهآنوفل به نام آنوفل کلاویگر را جمعآوری کردند و این پشههای آنوفل از خون بیماران تغذیه کردند. سپس چرخه کامل جنسی (اسپوروگونی) پلاسمودیوم فالسیپاروم، پلاسمودیوم ویواکس، پلاسمودیوم مالاریه شرح داده شد.
در سال ۱۸۹۹ پشههای آنوفل که با تغذیه از خون بیماران آلوده شده بودند به لندن فرستاده شدند تا از ۲ داوطلب این کار تغذیه کنند. این ۲ داوطلب در اثر تغذیه این پشهها به مالاریای سهیک مبتلا شدند.
کانال پاناما (۱۹۱۰-۱۹۰۵)
ساختمان کانال پاناما بعد از کنترل تب زرد و مالاریا ساخته شد. این ۲ بیماری عامل مرگومیر کارگرانی بود که در این منطقه کار میکردند. در سال ۱۹۰۶ در این منطقه بیش از ۲۶۰۰۰ کارگر کار میکردند که از این تعداد بیش از ۲۱۰۰۰ نفر در بیمارستان بستری شدند. تا سال ۱۹۱۲ در این منطقه بیش از ۵۰۰۰۰ نفر مشغول کار بودند و تعداد کارگرانی که در اثر بیماری مالاریا در بیمارستان بستری شدند به حدود ۵۶۰۰ نفر کاهش یافت. به خاطر کوششها و رهبری ویلیام کراوفورد گورگاس، ژوزف آگوستین لپرینس و ساموئل تیلور دارلینگ بیماری تب زرد حذف و مالاریا به طور چشمگیری کاهش یافت که این کنترل از طریق تکمیل کردن برنامه کنترل پشه و مالاریا صورت گرفت.
خدمات بهداشت عمومی آمریکا و مالاریا (۱۹۴۲-۱۹۱۴)
زمان اشغال نظامی کوبا توسط آمریکا و ساختمان کانال پاناما به قرن بیستم برمیگردد. افسران آمریکایی قدمهای بلندی در جهت کنترل مالاریا برداشتند. در سال ۱۹۱۴ هانری راس کارتر و ردولف اچ فون ازدورف از خدمات بهداشت عمومی آمریکا در خواست پول کردند که این پول از طریق کنگره آمریکا در اختیار آنان قرار گرفت. خدمات بهداشت عمومی آمریکا فعالیتهایی را برای کنترل مالاریا در ارتش آمریکا به کار گرفت.
اجازه دره تنسی آمریکا (TVA)- یکپارچگی کنترل مالاریا با فعالیتهای اقتصادی (۱۹۳۳)
رییس جمهور وقت آمریکا، فرانکلین دی روزولت لایحه قانونی را امضا کرد که به موجب آن در ۱۸ می۱۹۳۳ موافقتنامه دره تنسی به تصویب رسید. این قانون به دولت فدرال اجازه داد تا سازمان متمرکزی را برای کنترل و استفاده از پتانسیل رودخانه تنسی در جهت تولید برق از بخار و اصلاح زمین و آبراه برای رشد این منطقه تشکیل دهد. برنامه سازمانیافته و موثر کنترل مالاریا از زمان تصویب (TVA) پایهگذاری شد. بیماری مالاریا تا قبل از تصویب این قانون ۳۰ درصد از مردم منطقه را مبتلا میکرد. خدمات بهداشت عمومی آمریکا نقش حیاتی را در تحقیقات و کنترل مالاریا ایفا کرد و تا سال ۱۹۴۷ بیماری به طور اساسی حذف شد. همچنین مکانهای تولید مثل پشههای آنوفل از طریق کنترل سطح آب رودخانه و کاربرد حشرهکشها کاهش یافت.
کلروکین (۱۹۴۶-۱۹۳۴)
کلروکین توسط یک آلمانی به نام هانس آندرزاک در سال ۱۹۳۴ در شهر ابرفلد آلمان کشف کرد. او این ترکیب را به نام رزوکین نامگذاری کرد. به علت خطاهایی که در مدت جنگ جهانی به وجود آورده بود، در سال ۱۹۴۶ توسط دانشمندان انگلیسی و آمریکایی کلروکین به عنوان یک داروی موثر ضد مالاریایی معرفی شد.
کنترل مالاریا در مناطق جنگی (MCWA)(۱۹۴۵-۱۹۴۲)
کنترل مالاریا در مناطق جنگی برای کنترل مالاریا در سراسر پایگاههای آموزش نظامی در مناطق آمریکای جنوبی و سرزمینهای آن که مالاریا هنوز مشکلساز بود، ایجاد شد. بسیاری از این پایگاهها در مناطقی بودند که پشههای آنوفل به فراوانی یافت میشدند. هدف MCWA جلوگیری از شیوع دوباره مالاریا در مناطق شهری بود. MCWA همچنین دولت و کارمندان گروه بهداشت محلی را درزمینه روشها و سیاستهای کنترل مالاریا آموزش داد.
مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای واگیر(CDC) و مالاریا (از سال ۱۹۴۶ تا کنون)
فعالیتهای CDC برای مبارزه با مالاریا از ۱ جولای ۱۹۴۶ آغاز شد. ابتدا CDC با نام مرکز کنترل بیماریهای واگیر شناخته میشد. بنابراین اکثر کارهایی که توسط CDC انجام میشد برحذف و کنترل مالاریا در آمریکا متمرکز بود. با کاهش موفقیتآمیز مالاریا در آمریکا CDC تلاشهای خود را از حذف مالاریا به پیشگیری، مراقبت و پشتیبانی فنی برروی حیوانات اهلی و بیماریهای بینالمللی تغییر داد. البته هنوز مالاریا مورد توجه CDC میباشد.
حذف مالاریا در آمریکا (۱۹۵۱-۱۹۴۷)
برنامه حذف مالاریا یک شرکت تعاونی بود که توسط دولت و آژانسهای ۱۳ ایالت جنوب شرقی و CDC اداره میشد. پیشنهاد تأسیس این شرکت توسط لوییس لاوال ویلیامز مطرح شد. این شرکت فعالیت خود را در ۱ جولای ۱۹۴۷ آغاز کرد. تا پایان ۱۹۴۹ بیش از ۴۶۵۰۰۰۰ اسپری حشرهکش تولید شد. در سال ۱۹۴۷ ۱۵۰۰۰ بیمار مبتلا به مالاریا گزارش شد. تا سال ۱۹۵۰ فقط ۲۰۰۰ بیمار مبتلا به مالاریا گزارش شد. تا سال ۱۹۵۱ مالاریا در آمریکا حذف شد.
تلاشهایی برای حذف مالاریا در دنیا- موفقیت و شکست (۱۹۷۸-۱۹۵۵)
تصویر تمبرهای مالاریا
با موفقیت ددت، تولید داروهایی با سمیت کمتر، تولید داروهای ضد مالاریایی موثرترو وجود پول موجب شد تا سازمان بهداشت جهانی (WHO)در سال ۱۹۵۵ تأسیس انجمن بهداشت جهانی را با هدف حذف مالاریا در دنیا، پیشنهاد کرد. تلاشهای حذف مالاریا با تمرکز و استفاده از حشرهکشهای ابقایی برای سمپاشی خانهها، درمان بیماران با داروهای ضدمالاریا و مراقبت انجام شد. این تلاشها در ۴ مرحله انجام شد:
•آمادهسازی
•حمله
•استحکام
•نگهداری
این موفقیتها شامل حذف مالاریا در مناطقی که دارای آبوهوای گرم بودند بود. بعضی از کشورها مانند هند و سریلانکا کاهش
چشمگیری در موارد ابتلا به مالاریا داشتند. بعضی دیگر از کشورها مانند اندونزی، افغانستان، هایتی و نیکاراگوئه پیشرفت ناچیزی در کاهش مالاریا داشتند. اکثر بخشهای جنوب صحرادر آفریقا اصولا در این زمینه توفیقی نداشتند. بروز مقاومت انگل نسبت به دارو، گسترش مقاومت آنوفلها به حشرهکشها، جابجایی گسترده جمعیت، مشکل جلب حمایت مالی کشورها، کمبودو یا عدم مشارکت همه احاداجتماع سسب طولانی شدن تلاشها برای حذف مالاریاگردید. سرانجام به علت مشکلات بالا عملیات حذف و ریشه کنی مالاریا به کنترل مالاریا تغییر یافت.
عامل اتیولوژی
عامل بیماری یک تکیاخته از جنس پلاسمودیوم است. تا کنون بیش از ۱۰۰ موردپلاسمودیوم شناخته شده که فقط ۴ گونه پلاسمودیوم در انسان ایجاد بیماری میکنند: •پلاسمودیوم فالسیپاروم (انگلیسی:Plasmodium falciparum)که عامل تب سهیک بدخیم است. •پلاسمودیوم ویواکس (انگلیسی:P.vivax)که عامل تب سهیک یا مالاریای ویواکس است. •پلاسمودیوم مالاریه (انگلیسی:P.malariae)که عامل تب چهاریک است. •پلاسمودیوم اوال (انگلیسی:P.oval)که عامل تب سهیک یا مالاریای اوال است. مالاریای اوال تا کنون در ایران دیده نشدهاست.
اگرچه این ۴ گونه بیماری مهمی را ایجاد میکنند اما بیماری ایجاد شده توسط پلاسمودیوم فالسیپاروم شدیدتر است و حتی گاهی منجر به مرگ میشود.
چرخه زندگی انگل (انگلیسی:Life Cycle)
سیر تکاملی انگل در دو میزبان انجام میشود. در مورد مالاریای انسان میزبان اصلی انگل پشه آنوفل مادهاست و دوره جنسی (انگلیسی:Sporogony)در این میزبان طی میشود و دوره غیرجنسی (انگلیسی:Schizogony)در بدن انسان طی میشود. علاوه بر این سلولهای جنسی (انگلیسی:Gametocyte) در انسان به وجود میآید که اصطلاحاً دوره گامتوگونی (انگلیسی:Gametogony)میگویند. هنگامی که پشه آنوفل ماده آلوده به انگل مالاریا از انسان خونخواری میکند اسپوروزوییتهای موجود در غدد بزاقی پشه آنوفل به انسان منتقل میشود. اسپوروزوییتها به سلولهای کبد وارد شده و پس از رشد وتکثیر به شیزونت (انگلیسی:Schizont) تبدیل میشود. شیزونتها پس از بالغ شدن مروزوییتها را آزاد و وارد جریان خون میکنند و سپس وارد گلبولهای قرمز میشود و در آنجا پس از مرحله تشکیل حلقه به تروفوزوییت تبدیل میشود. تروفوزوییت پس از بلوغ گلبولهای قرمز را پاره کرده دستهای از این تروفوزوییتها به جریان خون محیطی رفته و تبدیل به سلولهای جنسی نر (انگلیسی:Microgametocyte) و سلولهای جنسی ماده (انگلیسی:Macrogametocyte) تبدیل میشود و دسته دیگر وارد گلبولهای قرمز سالم میشود و در آنجا پس از تکثیر و رشد