مقاله کامل بحران طلاق
مقاله کامل بحران طلاق
بحران طلاق
اشاره:
در سال 1365 در برابر هر 340 هزار و 342 ازدواج،35 هزار و 211 طلاق در كشور ثبت شده است. اين آمار در سال 1375 به 479هزار و 263 ازدواج در برابر 37 هزار و 817 طلاق و در سال 1381 به 650هزار و 960 ازدواج در برابر 67هزار و 256 طلاق ميرسد. اگر چه آمارهاي مربوط به طلاق به دلايل مختلف از جمله ثبت نشدن در دفاتر، جاري كردن صيغه شرعي طلاق بدون درج محضري آن و…با كم شماري مواجه ميشوند و چندان قابل استناد نيستند، ولي بررسي همين آمار و محاسبه شاخصهايي چون نسبت طلاق به ازدواج و يا نسبت طلاق به كل جمعيت نشان دهنده آن است كه اين آمار طي سالهاي مختلف با نوساناتي روبهرو بوده است. بررسي رقم مطلق طلاق طي سالهاي 1365 تا 1381 نشان دهنده افزايش آمار طلاق طي سالهاي مورد بررسي است اما محاسبه شاخصهاي آماري نشان ميدهد در سال 1365 شاخص طلاق با افزايش روبهروست سپس طي سالهاي 1370 تا 1377 بهتدريج كاهش مييابد و از سال 1379 تا 1381 اين آمار مجدداً افزايش مييابد. اين امر، گوياي آن است كه اگرچه به گفته
جمعيتشناسان افزايش طلاق با افزايش ازدواج رابطهاي مستقيم دارد، ولي به صورت غيرمستقيم نوسانات شاخصهاي طلاق تحت تأثير عوامل اقتصادي و اجتماعي و همچنين مسايل حقوقي است، چنانكه وضع قوانين و مقررات ميتواند با تسهيل روند طلاق آن را به ميزان طبيعي خود نزديك كرده و فضايي ايجاد كند كه بسياري از زوجهايي كه در عمل، دگي اشويي آنان به بنبست رسيده است و به دليل مسايل حقوقي قادر به جدايي نيستند، اين مرحله را پشت سربگذارند و يا با ايجاد موانع حقوقي و قانوني آمار طلاق را كاهش دهد.
كدام شاخص؟
دكتر محمد ميرزايي عضو هيأت علمي دانشگاه تهران معتقد است: در محاسبه تحولاتي كه در ارتباط با شاخصهايي مثل طلاق و ازدواج اتفاق ميافتد، مبنا ميتواند رقم “مطلق” باشد؛ يعني تعداد طلاقي كه ممكن است با توجه به رشد جمعيت افزايش يابد، اما مبناي محاسبه فقط تعداد طلاقهاي واقع شده است. اين جمعيتشناس ادامه ميدهد: اما براي محاسبه دقيقتر، “ميزان” طلاق را محاسبه ميكنند كه براساس آن تعداد طلاق را بر كل جمعيت تقسيم كنند. ميزان طلاق براي مقايسه نسبت به تعداد طلاق شاخص دقيقتري است
چون ممكن است تعداد طلاق افزايش يابد ولي با توجه به مخرج كسر كه كل جمعيت است، ميزان طلاق كاهش يابد. دكتر ميرزايي شاخص مهم ديگري را كه براي بررسي طلاق محاسبه ميشود ،”نسبت” طلاق به ازدواج ميداند و ميافزايد: اين شاخص نشان ميدهد كه طلاق در مقايسه با ازدواج چه تغييراتي كرده است. براساس اين شاخص تعداد طلاق را محاسبه و تقسيم بر ازدواج ميكنند و آنگاه آن را در 100 ضرب ميكنند و به عنوان مثال ميگويند كه در مقابل هر 100 ازدواج 10 طلاق اتفاق افتاده است. وي به مقايسه طلاق بين كشورها اشاره ميكند و ميگويد: شاخص نسبت طلاق به ازدواج در اين مقايسه خيلي بهكار گرفته ميشود. در اين زمينه كشورهايي هستند كه ميزان طلاق در آنها خيلي بالاست و نسبت طلاق به ازدواج در آنها 50 درصد است.
دكتر ميرزايي ميزان طلاق در ايران را در عرف بينالمللي خيلي بالا نميداند و ميگويد: با اينكه ميزان طلاق در ايران روندي رو به افزايش داشته است - بهخصوص تعداد طلاق – اما تعداد طلاق با توجه به رشد جمعيت زياد شده ولي شتاب تعداد طلاق به اندازه تعداد نبوده است. هنگامي كه ما شتاب تعداد طلاق را ميگيريم شاهد نوساناتي طي سالهاي مختلف هستيم كه اين مقدار گاهي كم و گاهي زياد شده است. از سوي ديگر
دكتر شهلا كاظميپور جامعهشناس و عضو هيأت علمي دانشگاه تهران نيز با اشاره به نرخ رشد طلاق و ازدواج ميگويد: در حال حاضر طلاق 2برابر و ازدواج 5/1 برابر شده است. بنابراين مشاهده ميكنيم كه رشد طلاق بيشتر از رشد ازدواج است. اگر بخواهيم ازدواج را به صورت شاخص درآوريم ميزان دقيق ازدواجهاي واقع شده در يك سال را به جمعيت در معرض ازدواج يعني جمعيت ازدواج نكرده واقع در سن ازدواج تقسيم ميكنيم. براي تعيين شاخص طلاق نيز تعداد طلاقهاي واقع شده در يك سال را به تعداد افراد ازدواج كرده، تقسيم ميكنيم. دكتر حبيبالله جاني جمعيتشناس و استاد دانشگاه در زمينه رابطه بين تعداد ازدواجها و تعداد طلاقها در جامعه ميگويد: عليالاصول با افزايش تعداد ازدواجها كه تعداد افراد ازدواج كرده در كل كشور را بالا ميبرد، بر تعداد طلاقها نيز افزوده ميشود. اگر ميزان طلاق نيز ثابت بماند بر تعداد طلاقها افزوده ميشود زيرا جمعيت در معرض آن واقعه يعني جمعيت ازدواج كرده جامعه افزايش يافته است. بيترديد تعداد طلاقها نه تنها در رابطه با تعداد افراد ازدواج كرده قرار دارد، بلكه با عوامل اقتصادي و اجتماعي، هنجارها و نگرشهاي زوجين به دگي و استحكام خانواده نيز در رابطه است و آسيبهاي اجتماعي نظير اعتياد، كجرويها و
كجرفتاريها نيز آن را تشديد ميكند. دكتر ميرزايي به مقايسه دو شاخص طلاق نسبت به ازدواج و طلاق نسبت به كل جمعيت ميپردازد: در شاخص طلاق نسبت به كل جمعيت، به اين دليل كه كل جمعيت بسيار بيشتر از ازدواجهاي انجام نشده است مخرج كسر بزرگ و در نتيجه كل كسر كوچك ميشود. اين جمعيتشناس تصريح ميكند: اگر ميخواهيم طلاق را ميان كشورها مقايسه كنيم نميتوانيم براي يك كشور طلاق را تقسيم بر كل جمعيت كنيم و براي كشور ديگر تقسيم بر تعداد ازدواجهاي صورت گرفته. بنابراين بايد تصميم بگيريم كدام شاخص را ميخواهيم به كار بريم، ولي استفاده از هر دو شاخص در جمعيتشناسي مرسوم و صحيح است.
وضعيت طلاق در ايران به استناد آمار
دكتر محمد ميرزايي در مقالهاي با عنوان “طرحي از مسايل اجتماعي با تأكيد بر مسأله طلاق و روند تغييرات آن در ايران” به بررسي شاخص نسبت طلاق به ازدواج طي سالهاي 1351 تا 1377 پرداخته است.در اين مقاله آمده است: “بررسي تغييرات طلاق نشان ميدهد كه در ايران طي سالهاي پس از انقلاب اسلامي شاخص نسبت طلاق به ازدواج كاهش و در اواسط دهه 1360 افزايش يافته است. ارقام
بيانگر آن است كه همواره شاخص مذكور در مناطق شهري كشور به مراتب بيش از مناطق روستايي بوده است. كاهش شاخص طلاق به ازدواج در فاصله سالهاي 62-1357 نسبت به دوره قبل از آن دركل كشور و بخصوص در مناطق شهري، رقمي قابل توجه بوده، ولي در مناطق روستايي تفاوتي نكرده است. در سالهاي 67-1363 نسبت به دوره قبل از آن (1362-1357) نسبت درصد طلاق به ازدواج، هم در مناطق شهري و هم در مناطق روستايي افزايش داشته است.” اين مقاله ميافزايد: “هر چند در دهه 1370 شاخص نسبت درصد طلاق به ازدواج هم در مناطق شهري و هم در مناطق روستايي كاهش يافته ولي اين كاهش در مناطق شهري محسوستر از مناطق روستايي بوده است. در مناطق شهري شاخص طلاق به ازدواج از 8/14 درصد در سالهاي 56-1351 به 7/10 درصد در سالهاي 62-1357 كاهش و سپس به 1/12 درصد در سالهاي 67-1363 افزايش يافته است. اين شاخص در مناطق شهري طي سالهاي 73-1368 با افت درخور توجهي نسبت به دوره قبل مواجه بوده است.” دكتر ميرزايي در مقاله خود يادآور ميشود: “از آنجا كه شاخص مقطعي نسبت طلاق به ازدواج تحت تأثير نوسانات ميزان ازدواج قرار ميگيرد، هر چند براي بيان وضعيت كلي اشويي جامعه شاخص مناسبي است، براي بيان قوت طلاق چندان مناسب نيست، استناد به ميزانهاي عمومي
ازدواج و طلاق و يا شاخص نسلي نسبت طلاق به ازدواج براي بيان قوت اين دو واقعه حياتي ميتواند شاخصهاي مناسبتري تلقي شود”. دكتر ميرزايي معتقد است در فاصله سالهاي 1355 تا 1375 ميزان عمومي ازدواج در كل كشور از 5/4 در هزار به 8 در هزار و ميزان عمومي طلاق از 5/0 در هزار به 6/0 در هزار افزايش داشته است. ميبينيم كه در دو دهه اخير علي رغم افزايش در هر دو واقعه ازدواج و طلاق، شتاب افزايش ميزان ازدواج به مراتب بيشتر از شتاب افزايش ميزان طلاق بوده است و ترديدي نيست كه چنين روندي در افت شاخص نسبت طلاق به ازدواج تأثيري اساسي داشته است.
دكتر ميرزايي اظهار ميدارد: در ايران نوعي همگرايي را ميان شهر و روستا از نظر ميزان طلاق ناظر هستيم. در دهههاي گذشته يعني 40-30 سال پيش ميزان طلاق در روستا بسيار كمتر از شهر بود. هم اكنون هم در روستا ميزان طلاق پايينتر از شهر است، ولي به نوبه خود و نسبت به آن زمان افزايش داشته است و اين دوميزان به هم نزديك شدهاند. اين جمعيت شناس ميگويد: افزايش ميزان طلاق ممكن است مربوط به افزايش طلاق در روستاها باشد كه به همين دليل ميزان طلاق در كل كشور نيز افزايش يافته است. دكتر ميرزايي تأكيد دارد كه براي بررسي طلاق به
فایل : 40 صفحه
فرمت : Word
- کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.