تحقیق كاربرد ترانسفورمرها

تحقیق كاربرد ترانسفورمرها

مقدمه

ترانسفورمر يك دستگاه تبديل انرژي الكترومغناطيسي است ، زيرا كه انرژي دريافت شده از مدار اوليه ، ابتدا به انرژي مغناطيسي تبديل شده و سپس اين انرژي دوباره به انرژي الكتريكي مفيد در مدارهاي ديگر تبديل مي گردد .

در يك ترانس ، انتقال انرژي الكتريكي از يك مدار به مدارهاي ديگر بدون استفاده از قسمتهاي متحركه انجام مي پذيرد و بنابراين ، بالاترين بازدهي ممكنه را در بين ماشينهاي الكتريكي داشته و تقريباً به نگهداري بسيار جزئي نياز دارد .

ترانسها وجود سيستمهاي داراي قدرت بالا را امكانپذير مي سازند . براي انتقال عاقلانه صدها مگاوات توان به فاصله هاي دور ، به ولتاژهاي بسيار بالا در پهنه KV200 تا KV1000 احتياج است ، اگر چه تا اين زمان ، ملاحظات عايقي ، ولتاژهاي توليد شده در مولدها را زير 33 كيلووات نگاه داشته است . با اين اندازه ولتاژ ، تلفات خط بسيار بالاست و استفاده از آن ولتاژهاي خيلي بالا نيز براي مصارف خانگي و صنعتي خطرناك خواهد بود . يكي از علتهاي اصلي استفاده از جريان متناوب براي انتقال انرژي برق ، وجود ترانسفورمر است . با اتصال يك ترانس افزاينده بين مولد و خطوط انتقال مي توان براي تواني معين ، جريان را كم نمود . و چون تلفات مسي خطوط انتقال با مجذور جريان خط متناسبند ، واضح است كه ولتاژهاي خيلي بالاي بدست آمده توسط ترانسفورمر ، باعث بالا رفتن بازدهي سيستم قدرت از طريق كاهش جريان خطوط انتقال مي گردد .

ترانسفورمر به عنوان يكي از اجزاي بسيار مهم بسياري از مدارهاي الكتريكي ، از مدارهاي الكترونيكي با سيگنالهاي كوچك گرفته تا سيستمهاي انتقال قدرت با ولتاژ بالا بكار گرفته مي شود . دانستن تئوري ، رفتار و قابليتهاي ترانس براي فهميدن كار بسياري از سيستمهاي قدرت ، كنترل ، مخابرات و الكترونيك لازم است .

در اين فصل اصول كلي و روشهاي تجزيه و تحليل كه قبلاً مورد بررسي قرار گرفتند را بر روي ترانسفورمر كه يك دستگاه الكترومغناطيسي ساكن است بكار مي بريم . اين ، علتي دو پهلو دارد . اول اينكه ترانس خود يك دستگاه الكترومغناطيسي خيلي مهم است و دوم ينكه ، عمل ترانسفورمري در ماشينهاي الكترومكانيكي نيز انجام مي پذيرد و فهميدن عملكرد ترانس پيشنيازي براي فهم عملكرد ماشينهاي جريان متناوب است .

كاربردهاي ترانس و انواع اصلي آن

مهمترين كاربردهاي ترانس عبارتند از : (الف) تغيير دادن اندازه ولتاژ و جريان در يك سيستم الكتريكي ، (ب)  هم مقاومت كردن منبع و بار براي انتقال توان بيشينه و (ج) جداسازي مدارهاي الكتريكي از يكديگر . اولين اين كاربردها احتمالاً آشناترين آنان در نظر خوانندگان اسن و اين آشنايي معمولاً بوسيله ترانسهاي توزيع سوار شده بر تيرهاي برق كه مثلاً برق 11000 ولت را به برق خانگي 220 ولت تبديل مي نمايند ، مي باشد . دومين كاربرد را مي توان در بسياري از مدارهاي مخابراتي و الكترونيكي يافت . مثلاً براي هم مقاومت كردن بار با خطوط انتقال براي بهبود انتقال قدرت و كاهش امواج ساكن و يا اتصال خروجي ميكروفون به اولين مرحله تقويت كننده الكترونيكي ، از ترانسها استفاده مي شود . سومين كاربرد آن ، حذف اغتشاشهاي الكترومغناطيسي در بسياري از مدارها ، جلوگيري از خروج سيگنالهاي جريان مستقيم ، ايمني استفاده كنندگان و محافظت از وسايل و دستگاههاي الكتريكي است .

ترانسفورمرها در مدارهاي با اندازه ولتاژهاي مختلف از ميكروولت استفاده شده در بعضي از مدارهاي الكترونيكي تا ولتاژهاي خيلي بالاي استفاده شده در سيستمهاي توان امروزي مانند 750 كيلوولت ، بكار گرفته مي شوند . همچنين ، ترانسها در طيف كامل فركانسي مدارهاي الكتريكي از نزديك به صفر هرتز تا چند صد مگا هرتز چه با امواج سينوسي مداوم و چه ضرباني بكار مي روند . شكل و اندازه ظاهري ترانسها مختلف است و آنها را در اندازه هاي به كوچكي يك تيله تا به بزرگي يك تريلي مي سازند . انواع اصلي ترانسها عبارتند از :

  1. ترانسهاس قدرت براي انتقال انرژي كه در دو سر ارسال و دريافت خطوط فشار قوي براي افزايش و كاهش ولتاژ به كار مي روند . اين ترانسها طوري بكار گرفته مي شوند كه تقريباً هميشه تحت ظرفيت كامل باشند . از اينرو در مواقع بار سبك ، ارتباط اين ترانسها با شبكه قطع مي شود .
  2. ترانسهاي توزيع كه ولتاژ را به يك سطح مناسب در محل مصرف كننده تغيير مي دهند . ثانويه اين ترانسها مستقيماً به پايانه هاي مصرف كننده متصل است و در طول شبانه روز بار روي آنها به مقدار زيادي تغيير مي كند .
  3. ترانسهاي قدرت كه براي مقاصد ويژه مانند يكسو كننده ها ، واحدهاي جوشكاري و كوره هاي القايي بكار مي روند .
  4. ترانسهايي كه براي انتظام ولتاژ در شبكه هاي توزيع بكار گرفته مي شوند .
  5. اتو ترانسها كه براي تبديل انرژي با نسبت انتقال كوچك و همچنين براي راه اندازي موتورهاي القايي از آنها استفاده مي شود .
  6. ترانسهاي اندازه گيري

اجزاي ترانسفورمر

ترانس از دو بخش اصلي تشكيل مي گردد :

  • هسته كه از ورقه هاي نازك فولاد سيليكن دار و بسته به فركانس ، از ضخامت 05/0 تا 35/0 ميليمتر ساخته مي شود و براي كاهش تلفات هيستريز و جريان گردابي ، ورقه ها را با عايق لاك طبيعي و يا مصنوعي از يكديگر جدا مي سازند . هسته ترانس در حقيقت مدار مغناطيسي اي است كه كمك مي نمايد تا فوران مغناطيسي براحتي از ميان سيم پيچها عبور كند . قسمتهاي عمودي هسته معمولاً شاخه (ستون) و قسمتهاي بالايي و پاييني معمولاً يوغ ناميده مي شوند . ستونها كه بر روي آنها سيم پيچها سوار مي شوند معمولاً داراي سطح مقطع پله اي هستند كه در دايره سيم پيچ محصور مي شوند و تعداد پله ها و قطر دايره با افزايش قدرت ترانس زيادتر مي گردد . سطح مقطع يوغ هسته ، غالباً پنج تا 10 درصد بزرگتر از سطح مقطع ستونها ساخته مي شود تا جريان بي باري ترانس و تلفات هسته كاهش يابد . ترانسهاي هسته اي معمولاً از ورق هايي به شكل L و نوع صدفي به شكل E تهيه مي شوند .
  • دو يا چند سيم پيچ كه در ترانسهاي معمولي با هم رابطه مغناطيسي و در اتوترانس با يكديگر رابطه مغناطيسي و الكتريكي داشته و از يك جسم عادي ( معمولاً مس ) و عايق تشكيل شده اند . سيم پيچي كه از مدار الكتريكي انرژي مي گيرد ، سيم پيچ اوليه و يا ورودي و سيم پيچي كه به بار وصل مي گردد سيم پيچ ثانويه و يا خروجي ناميده مي شود . سيم پيچ متصل به مدار با ولتاژ زياد به سيم پيچ فشار قوي ( V. ) و سيم پيچي كه به مدار با ولتاژ كم متصل مي گردد به سيم پيچ فشار ضعيف ( L.V. ) موسوم است . ترانسي كه ولتاژ خروجي آن بيش از ورودي اش باشد ترانس افزاينده و آنكه خروجي اش كمتر از ورودي اش باشد ترانس كاهنده ناميده مي شود . يك ترانس را زماني مي توان افزاينده يا كاهنده ناميد كه دستگاه جهت سرويس دهي در مدار قرار گرفته باشد . بنابراين زماني كه به سيم پيچي هاي يك ترانس معين اشاره مي شود ، به كار بدن واژه هاي سيم پيچ فشار قوي و فشار ضعيف به جاي سيم پيچ اوليه و ثانويه مناسبتر است .

به طور كلي ، ساختار الكترومغناطيسي ( هسته و سيم پيچ ) به خاطر مسائل ايمني و حفاظتي درون محفظه اي بنام تانك محبوس است . اگر اين تانك از هوا پر شود آنرا نوع خشك مي نامند . بيشتر ترانسهاي قدرت در محفظه اي از رئغن قرار دارند . روغن ، از هوا عايق بهتري است و همچنين جريان همرفتي در روغن ، عبور حرارت از سيم پيچها و هسته را آسانتر مي سازد . انتهاي سيم پيچها به صفحه تقسيمي مي آيد كه از آن سيمهاي خروجي به بيرون از محفظه ترانس از ميان مقره ها كه روي سوراخهايي در كنار محفظه و يا روي درپوش تعبيه شده اند آورده مي شوند .

در ترانسهاي هسته اي كه مدار معناطيسي واحد است ، سيم پيچها قسمت قابل ملاحظه اي از هسته فولادي را احاطه مي كنند در حاليكه در نوع صدفي كه مدار مغناطيسي دوگانه است ، هسته فولادي قسمت اعظم سيم پيچي را در بر مي گيرد .

در نوع هسته اي ، نصف سيم پيچ اوليه روي يك ستون و نصف ديگر روي ستون دوم پيچيده مي شود . سيم پيچ ثانويه را نيز نصف روي يك ستون و نصف روي ستون دوم مي پيچند . اين تقسيم بندي را به منظور افزايش عايق و كاهش فوران تنشي بين سيم پيچهاي اوليه و ثانويه انجام مي دهند . كاهش فوران تنشي ، كارآيي ترانس را به طور قابل ملاحظه اي بهبود مي بخشد . در ضمن به منظور به حداقل رساندن عايق لازم ، سيم پيچ فشار ضعيف نزديكتر به هسته فولادي پيچيده مي شود .

25900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط