مقاله کامل نقش آموزش و پرورش در توسعه اجتماعی و فرهنگی

مقاله کامل نقش آموزش و پرورش در توسعه اجتماعی و فرهنگی

نقش آموزش و پرورش در توسعه اجتماعی و فرهنگی
چکیده
هر امروزه بشر هر تعریفی که از توسعه داشته باشد، برای رسیدن به آن تمامی تلاش‌‌ها بر دوش انسان‌‌هایی است که باید بار این قافله را به سر منزل مقصود برسانند. از آن جایی که در جهان معاصر، نهاد آموزش و پرورش مسئولیت تربیت نیروی انسانی در جامعه را بر عهده دارد، پس بنیان توسعه در گرو تربیت نیروی انسانی توسعه مند است. در گذشته پیشگامان و اندیشمندان بر این باور بودند که توسعه یعنی ایجاد و گسترش منابع مادی و کالبدی و بر بسترسازی فراگیر و گسترش همه جانبه منابع مادی تاکید داشتند. در حالی که امروزه از آموزش و پرورش به عنوان سرمایه‌گذاری بنیادی یاد‌‌‌ می‌کنند. شواهد نشان داده است در جوامعی که‌ تغییرات و اصلاحات آموزشی با تغییرات اجتماعی و اقتصادی همراه بوده است، آموزش و پرورش برنامه ریزی شده به موفقیت بیش‌‌‌تری نایل شده است.در این نوشتار سعی شده است نقش آموزش و پرورش در توسعه اجتماعی و فرهنگی را مورد بررسی قرار داده و بازگو کند.
واژه‌های كلیدی: آموزش و پرورش، توسعه فرهنگی، توسعه اجتماعی
1.‌ مقدمه‌
امروزه بشر هر تعریفی که از توسعه داشته باشد، برای رسیدن به آن تمامی تلاش‌‌ها بر دوش انسان‌‌هایی است که باید بار این قافله را به سر منزل مقصود برسانند. از آن جایی که در جهان معاصر، نهاد آموزش و پرورش مسئولیت تربیت نیروی انسانی در جامعه را بر عهده دارد، پس بنیان توسعه در گرو تربیت نیروی انسانی توسعه مند است. بدیهی است مراد از نهاد آموزش و پرورش، تنها وزارت آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت رسمی کشور نیست. بلکه نهادهای متعددی چون خانواده، رسانه‌های جمعی، دستگاه‌های فرهنگی و … متولی تعلیم و تربیت اند. در گذشته پیشگامان و اندیشمندان بر این باور بودند که توسعه یعنی ایجاد و گسترش منابع مادی و کالبدی و بر بسترسازی فراگیر و گسترش همه جانبه منابع مادی تاکید داشتند.
حال آن که امروزه از آموزش و پرورش به عنوان سرمایه‌گذاری بنیادی یاد‌‌‌ می‌کنند. شواهد نشان داده است در جوامعی که‌ تغییرات و اصلاحات آموزشی با تغییرات اجتماعی و اقتصادی همراه بوده است، آموزش و پرورش برنامه ریزی شده به موفقیت بیش‌‌‌تری نایل شده است. (آقازاده‌؛ 1380) توسعه آموزش و پرورش مستقیماً به توسعه علوم و صنایع و بالطبع باعث توسعه اقتصادی‌‌‌ می‌شود. (بنی اسدی‌؛ 1388)‌
توسعه پایدار و همه جانبه الزاماً باید از بستر نیروی انسانی بگذرد و پیش شرط توفیق، تثبیت و تداوم هرگونه توسعه و تحولی، سرمایه‌گذاری در توسعه انسانی به عنوان رکن و هسته‌ی اصلی و محوری آن خواهد بود. (پارسا‌؛ 1388)
1- مفهوم توسعه
واژه‌ی توسعه (Development)از نظر لغوی در زبان انگلیسی، به معنی بسط یافتن‌؛ درک کردن، تکامل و پیشرفت است. گرچه این واژه از قرن هشتم هجری (14 میلادی) برای توضیح برخی
پدیده‌های اجتماعی بکار رفته است، لیکن استفاده وسیع از این واژه به عنوان یک چارچوب تحلیلی برای درک پیشرفت جوامع انسانی‌؛ به بعد از جنگ جهانی دوم و در دهه‌های 1960-1950 مربوط‌‌‌ می‌شود. در آن موقع، این واژه مترادف با نوسازی، رشد، صنعتی شدن و برای تعبیرات و اصطلاحات مشابه به کار‌‌‌ می‌رفت.
در تعریفی دیگر توسعه را فرایند تحول بنیادین باورهای فرهنگی، نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به منظور خلق و متناسب شدن ظرفیت‌های جدید و ارتقای کمی و کیفی قابلیت‌‌ها و توانایی‌های انسانی، آموزشی و اقتصادی‌‌‌ می‌دانند.
2- مفهوم آموزش و پرورش
آموزش و پرورش دارای مفهوم و کاربردی گسترده، پیچیده‌؛ و مبهم است. تاکنون تعریف واحد یا جامع و مانعی از «آموزش و پرورش» به دست نیامده است و اهل نظر، هر یک بر پایه تفکرات و تجربیات خود، تعریفی از آن ارائه داده اند.
صاحب نظران ایرانی یا مسلمان تعلیم و تربیت در سده‌های پیشین (مانند امام محمد غزالی)، هیچکدام درپی تعریف مفهوم«آموزش و پرورش» نبود‌‌هاند و گویا اهمیت تعریف این مفهوم را درک نکرده بودند. در عصر حاضر، متفکران ایرانی مانند محمدباقر هوشیار و امیرحسین آریان پور، مرتضی مطهری در این باره اظهارنظر کردهاند. ولی دانشمندان غربی از دیرباز تاکنون تعاریفی از«آموزش و پرورش» ارائه داد‌‌هاند.
«آموزش و پرورش دلالت دارد بر پرورش (نسل جوان)، تعلیم فکری و اخلاقی، رشد شخصیت و توانایی‌های ذهنی، به خصوص از راه تامین آموزش منظم» (گولد‌؛ 1376)
«آموزش و پرورش عبارت است از جریانی نظام مند و هدف دار به منظور تربیت و رشد استعدادها برای رسیدن به کمال مطلوب» (حسینی نسب، بی تا)
«آموزش و پرورش به هر نوع آموزش و پرورشی اطلاق‌‌‌ می‌شود که به صورت قراردادی و به شیوه‌‌ای منظم، منطقی و از روی برنامه ارائه گردد. این نوع آموزش و پرورش با ورود به مدارس یا مؤسسات آموزشی آغاز و با طی سطوح و مراحل مختلف آن ادامه‌‌‌ می‌یابد» (علاقه بند‌؛ 1370)
«آموزش و پرورش مجموعه منظمی از اعمال و رفتار است‌؛‌ به بیان دیگر آموزش و پرورش فعل و انفعالی است میان دو قطب سیال (آموزگار و فراگیر) که مسبوق به اصلی و متوجه هدفی و مستلزم برنامه‌‌ای است.» (هوشیار‌؛ 1377)
«آموزش و پرورش دوباره ساختن یا سازمان دادن تجربه‌ است، به منظور اینکه معنای تجربه گسترش پیدا کند و برای هدایت و کنترل تجربیات بعدی‌؛ فرد را بهتر قادر سازد.» (دیویی، 1377)
«آموزش و پرورش هنر یا فنی است که به صورت راهنمایی یا حمایت نیروهای طبیعی و استعدادهای فراگیر (متربی)، و با رعایت قوانین رشد طبیعی و با همکاری خود او برای زیستن تحقق‌‌‌ می‌پذیرد.»‌ (روسو‌؛‌ 1380)
«از آن جایی که کودکان بی سواد، نادان و غیرمطلع از فرهنگ جامعه شان به دنیا‌‌‌ می‌آیند، برای یادگیری فرهنگشان‌؛‌ هنجارهای رفتاری افراد بالغ، یادگیری مهارت‌‌ها، یافتن نقششان در اجتماع و رسیدن به اهدافشان نیاز به آموزش دارند.» (بریتانیکا‌؛‌ 1380)
«آموزش و پرورش عبارت است از «فرآیند هدایت و جهت دهی عمدی تجارب انسانی» (آریان پور‌؛‌ 1375)
3- مفهوم جامعه
جامع هشناسی دانش بررسی جامعه‌‌‌ می‌باشد. این رشته علمی به بررسی جوامع بشری، برهم کنش‌های آن‌‌ها‌ و فرایندهایی که جوامع را در وضعیت جار یشان نگاه داشته یا تغییر می‌دهد‌‌‌ می‌پردازد. هدف این حوزه علمی پرداختن به تجزیه جامعه به بخش‌های تشکیل دهنده اش مانند انجمن‌‌ها، نهادها، گروه‌های هم جنس، هم‌ نژاد، یا هم سن، و بررسی نحوه برهم کنش فعال این اجزاء با همدیگر است. علاوه بر اینها، این علم موضوعاتی مانند طبقه اجتماعی، قشربندی، جنبش اجتماعی‌؛ تغییرات اجتماعی و بی نظمی‌‌هایی مانند جرم، انحراف، و انقلاب را مورد تحقیق قرار می‌دهد.
ابن خلدون مؤسس «علمی از تشکیلات اجتماعی»بوده که به آنچه امروزه جامعه شناسی خوانده‌‌‌ می‌شود شباهت دارد‌؛‌ چنانچه برخی از محققین ابن خلدون را پدر جامعه شناسی می‌شناسند. به گفته دانشنامه بریتانیکا جامع هشناسی در اواخر قرن 19 میلادی بواسطه کارهای امیل دورکیم در فرانسه‌؛ ماکس وبر و گئورگ زیمل در آلمان، رابرت پارک و آلبیون وودبری اسمال در آمریکا ظهور کرد. جامعه شناسی در ایران توسط غلامحسین صدیقی (تولد: 1284 هجری شمسی) در سال 1317 هجری شمسی بنیان نهاده شد.
جامعهشناسان از روش‌های مشاهده‌‌ای مختلف، نظرسنجی و مصاحبه، تحلیل‌های آماری، آزمایش‌های کنترل شده، و روش‌های دیگر بهره‌‌‌ می‌جویند.
4- مفهوم فرهنگ
فرهنگ شاخص نحوه و روش زندگی است که هر جامعه برای رفع نیازهای اساسی خود از حیث دوام و بقا و انتظام امور اجتماعی اختیار‌‌‌ می‌کند.
در تعریفی دیگر «به ابزارها و رسوم و معتقدات و علوم و هنرها و سازمان‌های اجتماعی دلالت‌‌‌ می‌کند، یا آن چه جامعه‌‌‌ می‌آفریند و به انسان‌‌ها وامی گذارد، فرهنگ نام دارد»
فرهنگ، واژه‌‌ای است درباره شیوه زندگی مردم‌؛‌ به معنی روشی که مردم‌؛‌ کارها را انجام‌‌‌ می‌دهند. گروه‌های متفاوت مردم، ممکن است که فرهنگ‌های متفاوتی را دارا باشند. فرهنگ، بوسیله آموزش، به نسل بعدی منتقل‌‌‌ می‌شود‌؛‌ در حالی که ژنتیک بوسیله وراثت منتقل‌‌‌ می‌شود. هر منطقه از کشوری‌‌‌ می‌تواند که فرهنگی متفاوت با دیگر مناطق کشور داشته باشد.
(تایلور‌؛‌ 1917) فرهنگ را مجموعه پیچیده‌‌ای از دانش‌‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات‌؛‌ عادات و هرچه که فرد بعنوان عضوی از جامعه، از جامعه خویش فرا‌‌‌ می‌گیرد، تعریف‌‌‌ می‌کند.
/
5- نقش آموزش و پرورش در توسعه اجتماعی
نیروی انسانی عامل توسعه است و کار پرورش نیروی انسانی بر عهده‌ی آموزش و پرورش است. از سویی دیگر آموزش و پرورش کارکرد ملت سازی دارد. آموزش و پرورش یعنی سامان انسان‌‌ها در قاب یک ملت.
کارکرد دیگر آموزش و پرورش نظام سازی است. آموزش و پرورش در توسعه‌ی اجتماعی کارکرد دوگانه دارد. کارکرد
اول این است که نظام بهداشتی، فرهنگی و بقای نظام سیاسی و … در آموزش و پرورش شکل‌‌‌ می‌گیرند. طراحی نظام‌های موجود در جامعه با آموزش و پرورش است. وجه تمایز آموزش و پرورش با صدا و سیما و رسانه‌های جمعی دیگر همین است. رسانه‌های دیگر هیچ گاه نمی توانند مسئولیت نظام سازی را به دوش بکشند. کارکرد دوم آموزش و پرورش در توسعه اجتماعی‌؛ دولت سازی است. تربیت نسل‌‌ها، باسوادها و مدیران بر عهده آموزش و پرورش است.
6.1- نقش آموزش و پرورش در ترسیم جامعه آرمانی
در جامعه آرمانی اسلام نوع ارتباط فرد با خدای متعال، خود، طبیعت و انسان‌های دیگر مطرح است و آموزش و پرورش به نوع ارتباط با دیگران‌‌‌ می‌پردازد و بدین ترتیب نهادهای خانواده، سیاست، اقتصاد، حقوق و … شکل‌‌‌ می‌گیرد. نقش آموزش و پرورش در ترسیم جامعه آرمانی بدین شرح است:
آموزش اصول و مبانی جهان بینانه و ایدئولوژیک اسلام به یکایک افراد
آموزش مبانی و گزاره‌های اخلاقی و معنوی
آموزش علوم و معارف و فنون و صنایع و حرفه آموزی
احساس مسئولیت و آموزش و پرورش دائمی همه‌ی افراد جامعه و احساس تکلیف نسبت به خداوند، خود‌؛ دیگران، محیط
6.2-نقش آموزش و پرورش در انسجام اجتماعی
انسجام اجتماعی مفهومی پرسابقه در مفاهیم اجتماعی و پیشکسوتانی چون دورکیم (تربیت، اجتماعی کردن نسل جوان) و پارسونز و… است.
جامعه شناسان معمولاً آموزش و پرورش را مترادف با «اجتماعی شدن »یا «جامعه پذیری »می دانند و به عقیده‌ی آنان آموزش و پرورش سازوکار رسمی جامعه برای حفظ و انتقال فرهنگ است و به کمک آن مجموعه اعتقادات، ارزش‌‌ها،
هنجارها‌؛‌ دانش‌‌ها، و مهارت‌های جامعه به نسل جدید منتقل‌‌‌ می‌شود (علاقه بند‌؛‌ 1370) در تعریف دیگر انسجام اجتماعی یعنی احساس مسئولیت متقابل بین چند نفر یا چند گروه است که از آگاهی و اراده برخوردار باشند .
در نظریات جامعه شناسی، کارکرد گرایان نقش مهم آموزش و پرورش را در جهت پایداری و بقای نظام اجتماعی در به سطح خرد و کلان تقسیم‌‌‌ می‌کنند. منظور از سطح خرد فرایند جامعه پذیری و ایجاد زمینه‌های ارزشی و هنجاری مشترک است و منظور از سطح کلان، ارتباط خرده نظام آموزش و پرورش با خرده نظام‌های اقتصاد، سیاست و… است
آموزش پرورش کارکردهای متعددی از جمله انتقال فرهنگی، انتقال مهارت‌‌ها، همبستگی اجتماعی و نوجویی در توسعه اجتماعی دارد.
دورکیم (1369) معتقد است: جامعه هنگامی‌‌‌ می‌تواند به حیات ارگانیک خود ادامه دهد بین اعضای آن به میزان کافی همگونی وجود داشته باشد و این کار را تنها نهاد تعلیم و تربیت‌‌‌ می‌تواند تثبیت کند. این تربیت است که انسان را اجتماعی‌‌‌ می‌کند و انسان بدون اجتماعی شدن اساساً انسان نیست.
6.3- كاركردهای اجتماعی آموزش و پرورش
انتقال فرهنگ: انتقال فرهنگ ذاتی نیست و باید آموخته شود. در گذشته‌؛ از طرق مختلف مانند شرکت در فعالیت‌های اجتماعی، تقلید، انتقال سینه به سینه و … انتقال فرهنگ انجام‌‌‌ می‌شد. در غالب جوامع موضوع تغییر فرهنگی نیز در طول زمان اتفاق‌‌‌ می‌افتد. هنگام تحول فرهنگ و پویایی آن، بازآفرینی آن نیز نیاز به آموزش و پرورش دارد. یکی دیگر از نمودهای انتقال فرهنگ در آموزش و پرورش «برنامه درسی پنهان» است. موضوع دیگر این که انتقال فرهنگ، امری محافظه کارانه است.
جامعه پذیری: انتقال فرهنگ (ارزش‌‌ها، گرایش‌‌ها، هنجارها و آداب و رسوم فرهنگی و اجتماعی) به منظور پرورش اجتماعی نسل جدید از کارکردهای اجتماعی آموزش و پرورش است. انسان به صورت شخص زاده نمی شود بلکه در بستر اجتماع به یک شخص تبدیل‌‌‌ می‌شود.
گزینش اجتماعی: از دیگر کارکردهای اجتماعی آموزش و پرورش، تربیت نیروی کار برای مشاغل پیچیده امروزی است در حالی که در جوامع گذشته تربیت شغلی افراد به تقلید از پدران انجام‌‌‌ می‌شد و انتقال از شغلی به شغلی غیر از پیشه آبا و اجدادی کاری دشوار بود. امروزه آموزش و پرورش در تسهیل تحرک اجتماعی، بسیار تاثیرگذار است.
نظارت اجتماعی: پایش القای ارزش‌های وفاداری به نهادهای جامعه، و کنترل اجتماعی به معنای نظارت اجتماعی است و آموزش این ارزش‌‌ها بر عهده‌ی نهاد تعلیم و تربیت است. خودمداری تهدیدی برای نظم اجتماعی است و رسالت نهاد تعلیم و تربیت یک جامعه پرورش روحیه جمعی، ارزش‌‌ها و موازین اخلاقی، احترام به نظام سیاسی ˚ اقتصادی حاکم و هم گرایی است. از ابزارهای نهاد تعلیم و تربیت برای ترویج هم گرایی استفاده از ابزار زبان است.
یگانگی اجتماعی: تبدیل جامعه نامتجانس به جامعه‌ی یگانه، توسعه و تقویت فرهنگ و هویت مشترک و هم چنین آموزش زبان رسمی از کارکردهای آموزش و پرورش در جهت یگانگی اجتماعی است.
03
نوآوری و تغییر: آموزش و پرورش در تعامل خود با جامعه کارکردی دوگانه دارد. از سویی ضامن دوام و بقای حکومت‌‌هاست و از سویی دیگر منشأ تغییرات اجتماعی است. این منشاء بودن گاه آگاهانه و خودخواسته است و گاه ناآگاهانه و خارج از اختیار حکومت‌های سیاسی است. برای
نوآوری برای دانش آفرینی و برای اشاعه باورهای علمی به جای باورهای سنتی این کارکرد آموزش و پرورش بسیار حیاتی است. همچنین پیدایش نخبگان جدید از دستاوردهای رویکرد نوآورانه به تعلیم و تربیت است. در مجموع تعادل بین ثبات و تغییر بهترین نوع رابطه میان نظام حاکمیتی و نظام آموزش و پرورش است.
کارکرد سرمایه گذاری: راه نوسازی جامعه از مسیر تعلیم و تربیت‌‌‌ می‌گذرد و امروزه تعلیم و تربیت به عنوان عامل مهم و تعیین کننده پیشرفت جامعه شناخته‌‌‌ می‌شود. روشن است بهترین نوع سرمایه‌گذاری برای توسعه‌ی پایدار، سرمایه‌گذاری انسانی است. کارکرد آموزش و پرورش برای توسعه نیروی انسانی در بسترهایی چون پرورش نیروی کار, ارتقاء سطح مهارت و شایستگی فنی و تولید قدرت فزاینده صنعت و بهره وری صورت‌‌‌ می‌گیرد.
پرورش سیاسی: آموزش و پرورش‌‌‌ می‌تواند در کسب نگرش‌‌ها و احساسات مربوط به نظام سیاسی با سه عنصر شناخت‌؛ احساس شایستگی سیاسی و همذات پنداری مؤثر باشد.
6-نقش آموزش و پرورش در توسعه فرهنگی
فلسفه آموزش و پرورش بر این اعتقاد استوار است که‌‌‌ می‌توان انسان را تغییر داد، رشد داد و یا به عبارت بهتر‌‌‌ می‌توان انسان را به تعالی رساند. این نکته هم در عمق آموزه‌های دینی ما و هم در تجارب بشری تصریح شده است. آموزش و پرورش باید توانایی ذهنی شهروندان را برای مواجهه با جبهه‌های جدید اجتماعی و فرهنگی در عرصه‌های درونی و بیرونی‌؛ ساماندهی، تجهیز و آماده کند. اگر خواهان پرورش دانش آموزانی متعلق به ریشه‌های فرهنگی و بومی خود هستیم، این خواسته تنها از راه خردورزی آنها میسر است.

فایل : 12 صفحه

فرمت : Word

36900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط