مقاله کامل رابطه فقر و بیکاری با آسیب های اجتماعی در ایران با تاکید بر عدالت طلبی در ایران

مقاله کامل رابطه فقر و بیکاری با آسیب های اجتماعی در ایران با تاکید بر عدالت طلبی در ایران

رابطه فقر و بیکاری با آسیب های اجتماعی در ایران با تاکید بر عدالت طلبی در ایران
چکیده
جامعه برگرفته از اجتماعات بسیارکوچک به نام خانواده است، در صورت بروز مشکل به این اجتماع کوچک، این قابلیت وجود دارد تا گرفتاری خصوصی به یک مساله عام اجتماعی بزرگتر تبدیل شود.فقر و بیکاری از این مقولات بسیار مهم است و زمانی به عنوان یک آسیب اجتماعی مطرح می شود که از حد معینی و متعارف خارج شده و فراوانی آن غیرمتعارف شود.
فقر و بیکاری ضمن این که شیوع قابل توجهی دارد همچنان به عنوان مسئله ای است که در جامعه پذیرفته شده نیست و مغایر ارزش های عام حاکم بر جامعه و نشانه بی عدالتی هایی در بستر جامعه استو به دو معضل اصلی حال و آینده ایران اسلامی معروف است. این مقاله بر آن است تا با تاکید بر روحیه عدالت خواهی در ایران به این معضل اجتماعی پرداخته و راه کارهایی برای برون رفت از آن پشنهاد نماید.
کلید واژه: فقر، بیکاری، آسیب های اجتماعی، ایران
مقدمه
یکی از مولفههای ارتقای شاخصهای سلامت اجتماعی و پیشگیری از آسیبها که میتواند بسیار تاثیرگذار باشد موضوع اقتصاد مردم و خانوادههاست. هیچکس نمیتواند انکار کند که فقر با آسیبهای اجتماعی ارتباط ندارد، حتی بسیاری اوقات فقر یکی از مهمترین عوامل موثر در گسترش آسیبهای اجتماعی و تنشهای خانوادگی است، چرا که معمولا در جامعه ای که اشتغال باشد افراد آن کمتر فرصت فکر کردن به آسیبهای اجتماعی را دارند. به همین دلیل برخی نظریهپردازان معتقدند که با فعالیتهای خرد باید افراد
را سرگرم کرد. برای مثال یکی چاله بکند و دیگری چاله را پر کند.
از نگاه اسلامی اصل مال از آن خداوند است و آدمی بدان وسیله آزموده می شود. البته آفریدگار انسان، امر معاش وی را سامان میدهد اما استحقاق بر بیشتر از آن با تلاش و کار حاصل میشود و دستورات اسلام فرد و جامعه را به اعتدال در کسب مال فرا میخواند. به علاوه، تربیت دینی درجاتی را برای فقر قائل میشود که بیحرمتی به فقیر مورد ملامت قرار میگیرد.
در مقابل علل تکوینی فقر که از سوی خداوند سبحان پدید میآید، علل ذاتی را عامل انسانی موجب میشود. براین اساس میتوان با انجام برخی امور، روزی را افزایش داد. علل اجتماعی را نیز باید در کنار سایر عوامل فقر ذکر نمود، ظلم، فسق و فجور و بیعدالتی از جمله آنهاست.
نکته دوم این است که وجود پدیده فقر و بیکاری نشان دهنده ضرورت یک اصلاح و تجدیدنظر درسیاست ها و برنامه های اجتماعی باشد. بخش قابل توجهی از برنامه ریزان اصل وجود فقر یا بیکاری را مورد تأیید قرار می دهند و آن راناشی از نوعی نابسامانی یا عدم کارایی در نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می دانند. بنابراین ضرورت اصلاحاتی را برای بهبود وضع پیشنهادمی کنند.
بخش قابل توجهی از آن این گونه است، ولی به نوعی می توان گفت برون داد یا خروجی کارکرد نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادیمی تواند فقر یا کاهش فقر، افزایش بیکاری یا کاهش آن باشد.(اکرمی نیا، جلال و مصطفی باقری، 1395) در ایران، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مساله فقر و نابراوری مورد توجه قرار گرفت و به همین دلیل در قانون اساسی اصول 43، 31، 29، 21، 3 به مساله فقر و رفاه اقشار آسیب پذیر تدوین و به تصویب رسید.
مشکلات اجتماعی (بیکاری، فقر، … ) وجه اجتناب ناپذیر جوامع امروزی اند(رفیعی و دیگران 185:1378) و جامعه ای را نمی توان یافت که با شماری از این مشکلات(با گستره و عمق متفاوت) مواجه نباشد.فقروبیکاری، عدم هدایت نیروها به کارهای تولیدی در زمینه کشاورزی و صنعتی با تکیه بر جنبش عمومی و فراگیر، بسنده کردن به کارهای محدود و معدود، عدم استفاده از نظریات دقیق کارشناسی، عدم برخورد با موارد سوء استفاده و فساد مالی و فقدان نظارت بر کار دستگاهها و سازمانها و ادارات و زندگی مسؤلان در هر رده و پست و مقام و بالاخره بیتوجهی به ساختن و ارائه الگوهای مناسب زندگی و رفتار وتفکر و در نتیجه ایجاد فاصله طبقاتی، عواملی هستند که آسیب های جدی و ضربه های کارا بر بدنه اجتماعی و نظام زندگی و فکری مردم وارد می سازد که گاها جبران ناپذیر و غیر قابل برگشت خواهد بود.
موضوع قابل بحث، بیکاری در جامعه و تصویر وضعیت فقر و نابرابری و بی عدالتی و آسیب های حاصل از این معضلات اجتماعی است که در صورت عدم همت بر رفع و تقلیل این معضل هزینه بسیار بالای برای آسیب های حاصله باید پرداخت.
مروری بر تعاریف بیکاری و فقر و شاخص های آنبیکاری
انسانها برای گذراندن زندگی خود نیاز به تلاش و فعالیت دارند، نیازهای فردی و اجتماعی افراد در گروی کار و تلاش است و جامعه نیز برای گرداندن چرخ تولید در تمامی عرصهها به نیروی کار نیاز دارد. در واقع بدنه اجتماع از وجود هر گونه نقص در هر گوشهای از این پیکر، آسیب میبیند.بیکاری، یکی از بزرگ ترین معضلاتی است که توازن و تعادل جامعه را به هم میریزد و باعث ایجاد بحرانهای متعدد در عرصههایاجتماعی، اقتصادی، روانی و سیاسیمیشود. بیکاری در واقع شاهراه اصلی معضلات و ناهنجاریهای
اجتماعی است و حل آن، بسیاری از مشکلات اجتماعی، روانی، اقتصادی جامعه را برطرف میکند.
بیکاری را می توان یکی از هراس آورترینمشکلات اقتصاد یک کشور دانست و بی گمان، ریشه بسیاری از معضلات اجتماعی و حتی سیاسیرا نیز، باید در همین عارضه ملیجست و کرد.
نگاه به پدیده بیکاری، ملاکمناسبی برای سنجش وضعیت ساز و کار میان ارکان اساسی اقتصاد یک کشور است و هنگامی کهنرخ بیکاری از حد خاصی فراتر می رود، به سادگی می توان دریافت که بخشهای مختلفاقتصاد دچار ناکار آمدی و کارکرد نامناسب است و بدین ترتیب، راه حل اساسی و منطقی برطرف کردن مشکل بیکاری در کشوری همچون ایران، سامان بخشیدن به وضعیت فروبستهارکان مهم اقتصاد آن است.
واژه بیکاری در لغت انگلیسی، مشتکل از دو قسمتemploymentبهمعنای کار و اشتغال و پیشوندUnبهعنوان منفیساز است و در اصطلاح اقتصادی، به فردی گفته میشود که در سن کار (15 تا 65 سال) و جویای کار باشد اما شغل یا منبع درآمدی پیدا نکند.(نیلی، مسعود، 1397:92) انواع بیکاریبیکاری را میتوان در موارد زیر دستهبندی کرد:
بیکاری طبیعی؛ بدیهی است که در واقع همه افراد در همه اوقات دارای شغل نیستند و تمام سیستمهای اقتصادی براساس بازار آزاد، تعدادی بیکار دارند(فرجی، یوسف؛ ص 8). میزان نیروی کار بیکار موجود در اقتصاد، در شرایطی است که تعادل در کلیه بازارهای اقتصاد به غیر از بازار کار وجود داشته باشد.(قرهباغیان، مرتضی؛ ص 826)
بیکاری اصطکاک؛ بیکاری اصطکاکی، ناشی از پویاییهای اقتصاد است. در این نوع بیکاری، گرچه برای افراد جویای کار، شغلی وجود دارد، اما بهدلیل آنکه بهنظر فرد، در شأن وی نیست، از پذیرش آن اجتناب میکند. لذا
مدت زمانی که افراد در نتیجه تعویض شغل و یا در جستجوی کار جدید هستند، را بیکاری اصطکاکی گویند(قره باغیان، مرتضی؛ ص 826)
بیکاری ساختاری؛ «این نوع بیکاری، ناشی از تحو‌ل در تکنولوژی تولید و جایگزین شدن ابزارآلات پیشرفته، بهجای نیروی کار انسانی است. سیاستهای برنامهریزی پرورش نیروی کار، در راستای حذف این نوع بیکاری است. عامل اصلی دیگر این نوع بیکاری، کاهش درازمدت و تدریجی عمر یک صنعت است؛ که بهعلت افزایش هزینه تولید، تغییر ذوق و یا پیشرفت فن‌‌ی، برخی صنایع از بین میرود، که در نتیجه آن کارگران این صنایع بیکار میشوند (فرجی، یوسف؛ ص 8).
بیکاری نهادی؛ (قرهباغیان، مرتضی؛ ص 826) بیکاریای است که در نتیجه عدم هماهنگی نهادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بهوجود میآید.
بیکاری کلاسیک؛ این بیکاری، در نتیجهی افزایش سطح دستمزدها و کاهش تقاضا برای کار، ایجاد میشود. (قرهباغیان، مرتضی؛ ص 826)
بیکاری کینزی؛ بیکاریای است که در نتیجه کمبود تقاضای مؤثر برای کالا ایجاد میشود؛ زیرا حجم تقاضا آنقدر نیست که بتواند اشتغال کامل (Full Employment) بهدنبال داشته باشد. در این حالت، کاهش دستمزدها، صرفا موجب افزایش تعداد بیکاران و کاهش تقاضای مؤث‌ر کل بر محصول خواهد شد؛ زیرا قدرت خرید کل جامعه تنز‌ل مییابد. در نتیجه، اقتصاد دچار عرضه اضافی کار میشو.(اخوی، احمد، 118:1374).
بیکاری فصلی؛۹ بیکاریای که افراد در مدتزمانی از سال، با آن مواجه هستند و آن زمانی است که تقاضا برای کاری
در فصل مشخصی وجود نداشته باشد(قرهباغیان، مرتضی؛ ص 826).
بیکاری پنهان، (قرهباغیان، مرتضی :1376:826) بیکاری پنهان، وضعیتی است که در آن، افراد، بهظاهر در اشتغال کامل هستند؛ اما درواقع غیر مول‌دند و یا بهعبارت دیگر نیروی کار، نسبت به نیاز تولید، اضافه است و اگر تعدای از افراد از کار برکنار شوند، نقصانی در میزان تولید بهوجود نمیآید.
بیکاری ناشی از دورههای تجاری؛ دورههای افزایش فعالیتهای اقتصادی را نوعا دورههای رونق و دورههای کاهش فعالیتهای اقتصادی را رکود یا کسادی مینامند. ترکیب رونقها و رکودها، یعنی ترکیب کاهش و افزایش فعالیتهای اقتصادی را دورههای تجاری مینامند.
برخی از سالها، اغلب صنایع رونق پیدا کرده و بیکاری کم میشود، در دیگر سالها، اغلب صنایع با ظرفی‌تی بسیار پایین کار میکنند و بیکاری زیاد میشود. لذا این بیکاری در شرایط رکود اقتصادی بروز میکند؛ که کارفرمایان، استخدام را متوقف و بعضا عدهای از کارگران را اخراج میکنند (فرجی، یوسف؛ ص 8)
علل بیکاری در ایران
شاید میتوان گفت ارائه مجوزهای غلط که همچنان به وفور دیده می شود برای واردات کالا و همچنین قاچاق بی رویه از مهم ترین دلایل بیکاری جوانان شمرده میشود. با واردات بی رویه و حمایت نکردن از تولیدات داخلی و حمایت نکردن بانک ها برای پرداخت تسهیلات با سود کم ویا نگرفتن مالیات از کارگاه های کوچک زمینه فلج شدن اقتصاد کشور فراهم می شود.
یکی از سیاست های غلط ادوار پیشین بی توجهی به طرح های کوچک و کارآفرین بوده است، به طوری که حجم بالایی از بودجه صرف سرمایه گذاری در صنایع بزرگ مثل پتروشیمی، فولاد، نظامی و غیره میشود و نتیجه ای به جز بالا رفتن آمار بیکاری چیزی در پی ندارد.
یکی دیگر از سیاست های غلط سوق دادن جوانان جویای کار به سمت دانشگاه ها بوده است تا مقداری از این شتاب برای پیدا کردن کار مناسب کاسته شود که به دلیل ضعف سطح آموزشی و همراه نبودن دانشگاه ها و صنایع امروزه هزاران هزار جوان تحصیل کرده بیکار نتیجه این سیاست ها شده است.
متکی بودن ایران به دیگر کشور ها برای مواد اولیه و وجود تحریم ها از دیگر عواملی است که رکود و بیکاری را در جامعه امروزی تشدید کرده است. همچنین رشد روز افزون جمعیت، بدون اینکه فرصت شغلی ایجاد شود، سالانه بر تعداد بیکاران می افزاید. عواملی مانند نوسانات نرخ ارز، تهدیدات خارجی و نرخ تورم نیز می تواند بیثباتی تجارت داخلی و خارجی را فراهم کند که تاثیرات زیادی به طور مستقیم و غیر مستقیم بر بحران بیکاری دارد.
به طو کلی ما برای عبور از بحران بیکاری باید از دومنظر به اشتغال توجه کنیم؛ اول اینکه اشتغال موجود حفظ گردد و دوماشتغال جدید ایجاد شود.
به دلیل نبود ثبات لازم در بازار کار، شاغلان با خطراتی مواجه هستند و برای برخورد با این خطرات اجبارا به شغل های دیگر جذب شده و پدیده چند شغلی ایجاد می شود. برای جلوگیری از این اتفاق باید شرایطی حاکم شود تا شغل موجود حفظ شود و با ارتقای سطح درآمد و اضافه کاری فرد شاغل را راضی نگه داشت تا نخواهد سهم جذب شغل دیگران را برای خود انتخاب کند.
معضلات بیکاری
بیکاری چند مشکل ایجاد میکند؛ اول آنکه نمیتوانیم از ظرفیتها برای توسعه کشور استفاده کنیم. این در حالی است که برای پیشرفت کشور به منابع انسانی کارآمد و موثر نیاز داریم. بنابراین هر قدر پول هم داشته باشیم، ولی نیروی انسانی کارآمد نباشد و در چرخه اقتصاد کشور نقش خود را به خوبی ایفا نکند انگار منبعی وجود نداشته است. اثر دیگر بیکاری در افزایش هزینههای دولتهاست. از این رو دولتها به همین دلیل مجبورند که بار مالی بیشتری را به دوش بکشند و این مساله از سرمایه اقتصادی کشور میکاهد. از طرف دیگر، بین بیکاری و ازدواج در جامعه هم ارتباط وجود دارد و با بیکاری ازدواج به سختی انجام میشود و حتی در خانواده ای هم که ازدواج صورت گرفته مشکل بیکاری عاملی برای اختلاف بین اعضای خانواده است.
در کشور ما بیکاری یکی از مهم ترین مؤلفه های ناسازگاری و شاخص نمایان بزهکاری جوانان و نوجوانان است و بخش مهمی از نیروهای جوان اعم از باسواد و بی سواد، فاقد کار و یا حرفه مناسب می باشند. نکته قابل توجه به این است که بخش مهمی از بیکاران متأسفانه از اقشار تحصیل کرده هستند. اشتغال به کار کاذب نیز از دیگر عوامل بزهکاری است(نجفی توانا، 1385: 133). تأکید بر بیکاری جوانان از آن جهت دارای اهمیت است که این گروه سنی به طور کلی آسیب پذیرتر محسوب می شوند و خطر دائمی کشیده شدن به سوی فعالیت های تبهکارانه و خشونت آمیز آن ها را تهدید می کند. هزینه گزافی را هم که بیکاری انبوه و پایدار جوانان به هر نوع نظام اقتصادی تحمیل می کند نباید نادیده گرفت. چنان که برآوردهای موجود نشان می دهد به نصف رساندن نرخ بیکاری جوانان از بیش از 14 درصد فعلی به مثلاً 7 درصد، موجب تزریق 2/2 تا 3/5 تریلیون دلار
به اقتصاد جهانی می شود (موفقیان، 1383: 25 و 26). نکته قابل توجه این که بیکاری معمولاً به سراغ گروه هایی می رود که در جامعه دارای امکانات، تسهیلات و امتیازهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کم تری هستند.
معنا شناسی فقر و انحرافات اجتماعی
فقر به عنوان واقعیتی با بعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی، همواره یکی از دغدغه های مهم سیاستگذاران، برنامه ریزان، دانشگاهیان و عامه مردم بوده و در چند دهه اخیر به شکلی ویژه مورد توجه کشورها، سازمانها و محافل بین المللی قرار گرفته است، تا جایی که دهه 1980 را دهه فقرای فراموش شده و دهه 1990 را دهه جنگ با فقر یا تغییر راهبردهای فقرزدایی نامیدهاند(طالب و دیگران، 1389: 24).
در تعریف فقر اختلاف نظر اساسی بین محققان وجود دارد که منشأ این اختلاف مبتنی بر، نوع نگرش آنها نسبت به مسئله فقر است. اقتصاددانان بیشتر به زمینه ظهور و نتایج فقر توجه نموده و به ندرت به تحلیل اجتماعی پرداختند.(افروغ، ص 68) در ادبیات جامعهشناسی معمولاً دو مفهوم فقرو نابرابری 1۳در کنار یکدیگر به کار میروند. این دو مفهوم با اینکه از حیث معنی، مستقل از همدیگر هستند، اما به نظر میرسد، کاربرد مستقل ندارند؛ زیرا از یک سو فقر متأثر از نابرابری در درآمد است و از سوی دیگر نابرابری اقتصادی هم مؤید وجود فقر است. از آنجا که مسائل و مشکلات اجتماعی در عین ارتباط با فقر از آن جدا هستند، مفهوم فقر را باید از انواع مشکلات اجتماعی و اقتصادی که با آن پیوستگی دارند، نیز مستقل در نظر
گرفت؛ لذا مترادف شمردن مفهوم فقر با دیگر صورتهای مسائل اجتماعی، به فهم مشکل فقر کمک نخواهد کرد(راچ، ص 76)
در جامعه شنا سی فقر را معمولاً «برآورده نشدن نیازهای اساسی بشر به حد کفایت» تعریف کرده اند. (همان، ص 15) این تعریف با دو سوال اساسی روبرو است؛ اول اینکه نیازهای اساسی انسان چیست؟ در خصوص این پرسش میتوان گفت،
تعیین نیازهای اساسی انسان امری استاندارد و معین نیست، بلکه این نیازها از فرد تا فرد، از جامعه تا جامعه، از زمان تا زمان و مکان تا مکان دگرگون میشود.براین اساس لازم است، از شاخصهایی برای تعیین نیازها بهره جست. امروزه نیازهای مادی بین انسان را بدین گونه بر میشمارند: خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و درمان، آموزش، نقل و انتقال، تشکیل خانواده، ورزش و اوقات فراغت. برخی محققان این نیازها را به سه گروه اساسی تقسیم می کنند که عبارتند از: تغذیه، سرپناهو سلامتی(اسفندیاری، اسماعیل، 1382) که در صورت نبودن آنها، حکم به فقیر بودن فرد در جامعه میکنند.
پرسش دوم این است که امتناع چه حدی از نیازها، حد کفایت محسوب میشود؟ در تعریف مذکور ددر خصوص این نکته نیز ابهام وجود دارد؛ زیرا حد کفایت برای انسانها به یک میزان نیست، مثلاً در پارهای از کشورهای صنعتی، میزان مصرف کالاها با میزان مصرف همان کالاها در کشورهای جهان سوم تفاوت دارد. بر طبق برخی آمارها مصرف در کشورهای جهانسوم، 3/1 کشورهای صنعتی است. (اولین سمینار فقر و فقرزدایی، ص 104) البته کارشناسان و محققان تلاش کردهاند که بتوانند این حد کفایت در تغذیه را نسبت به گروههای سنی، جنسی و شغلی در مورد میزان کالری و پروتئین محاسبه

فایل : 26 صفحه

فرمت : Word

37900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط