مقاله کامل تاثيرات تمرينات ورزشي بر روي ليپيدها و ليپروتئين ها خون در كودكان و نوجوانان

مقاله کامل تاثيرات تمرينات ورزشي بر روي ليپيدها و ليپروتئين ها خون در كودكان و نوجوانان

تاثيرات تمرينات ورزشي بر روي ليپيدها و ليپروتئين ها خون در كودكان و نوجوانان
خلاصه
هدف مقاله زير توصيف آن چه كه در مورد تاثيرات تمرينات ورزشي در كودكان و نوجوانان در ليپيدها و ليپوپروتئين هاي خون زير مي دانيم مي باشد: مجموع كلسترول (TC) كلسترول ليپوپروتئين با چگالي بالا (HDL-C) ، كلسترول ليپوپروتئين با چگالي پايين (LDL-C) و تري گليسيريد (TG). تنها تحقيقاتي كه حالت، توالي، طول دوره و شدت ورزش را توصيف مي كنند در اين بررسي گنجانده شده اند. نتايج تحقيقات بررسي شده دو پهلو بوده اند. قطعا تاثيرات تمرينات ورزشي بر روي سطح ليپيد و ليپوپروتئين خون كودكان و نوجوانان نورموليپيدميك دو پهلو بوده است. از چهارده تحقيق بررسي شده، 6 تحقيق شاهد يك تغيير مثبت در نمايه ليپيد و ليپوپروتئين خون بوده اند و 4 تحقيق شاهد هيچ گونه تغييري در نمايه ليپيد و ليپوپروتئين خون نبوده اند و يك تحقيق شاهد يك تاثير منفي بر روي HDL-C بود اما شاهد ارتقاي كلي در نمايه ليپيد و ليپروپروتئين به خاطر كاهش در نسبت TC/HDL بود. به نظر مي رسد كه مشكلات روش شناسي موجود در بخش اعظم تحقيقات تمرينات ورزشي توانايي ارايه يك نظر جامع و مبتني بر شواهد در مورد تاثيري كه تمرينات ورزشي بر روي سطوح ليپيد خون در كودكان نورموليپيدميك دارد را سلب مي كند. بخش اعظم نواقص طراحي تحقيق را مي توان به يك يا دو مورد از موارد زير ارتباط دارد: تعداد كم سوژه ها در هر تحقيق، تعداد كم دختران يا عدم
وجود آن ها، گنجاندن دختران و پسران در گروه سوژه ها، گنجاندن دختران و پسران در مراحل بلوغ متفاوت در سوژه ها، تمرينات ورزشي كه به طوركافي شدت ورزش را كنترل نمي كردند، دوره هاي تمرين ورزشي كه بيش از هشت هفته به طول نمي انجاميد و مطالعات تمرين ورزشي كه يك حجم ورزشي كافي براي ايجاد تغيير نداشت. در حالت ايده ال تحقيقات آتي بايد بر روي مطالعات بلندمدتي تمركز كند كه تأثيرات تمرين ورزشي از سال هاي دبستاني تا بزرگسالي را بررسي كند.
كلمات كليدي: عوامل خطرزاي قلبي وعروقي، كودكان، نوجوانان، تمرينات ورزشي هوازي.
مقدمه
بيماري قلبي، قلبي عروقي (CHD) يكي از مهم ترين عوامل تاثير گذار در ميزان مرگ و مير در كشورهاي صنعتي مي باشد و در نتيجه عامل صرف هزينه هاي قابل ملاحظه توسط سيستم هاي پزشكي براي درمان CHD و علايم آن بوده است. اكنون به خوبي پذيرفته شده است كه ريشه CHD در كودكي است. عليرغم اين واقعيت كه علايم باليني بيماري تا بزرگسالي ظاهر نمي شوند. از سال 1998 اكادمي بيماري هاي كودكان آمريكا اعلام كرده است كه افزايش سطح كلسترول در كودكان و نوجوانان خطر CHD در زندگي را افزايش مي دهد اگرچه خطر دقيق ناشناخته باقي مي ماند. در پاسخ به افزايش بروز CHD در بزرگسالان، انجمن قلب آمريكا و ديگر هيئت هاي ناظر بر تاكيد خود بر اهميت ورزش در كودكي به عنوان ابزار اجتناب از CHD در بزرگسالي ادامه مي دهند. چند تحقيق برجسته به طور مكرر سبك زندگي ساكن را به عنوان يك عامل خطرزاي
عمده براي ابتلا به CHD در بزرگسالي شناسايي كرده اند. متاسفانه بر خلاف تحقيقات مربوط به بزرگسالان، نقشي كه ورزش منظم بر روي عوامل خطرزاي CHD در كودكان و نوجوانان دارد نامشخص باقي مي‌ماند. هدف اين بررسي توصيف آن‌چه كه در مورد تأثيرات تمرينات ورزشي در كودكان و نوجوانان بر روي ليپيدها و ليپوپروتئين هاي خون زير دانسته مي شود مي باشد: مجموع كلسترول (TC )، كلسترول ليپوپروتئين باغلظت بالا (HDL-C)، كلسترول ليپوپروتئين با غلظت پايين (LDL-C) و ترگليسيريدها (TG) . پاراگراف زير به صورت مفصل تحقيقاتي كه حالت، توالي، ‌طول دوره و شدت ورزش را توصيف مي كنند را به طور مفصل شرح مي دهد اگر چه گيليام و همكاران (1978) اين معيارها را براورده نكردند به اين خاطر گنجانده شده اند كه يكي از اولين تحقيقات ورزشي را انجام داده اند كه به طور انحصاري دختران را در سوژه ها گنجانده و تاثيرات تمرين ورزشي بر روي ليپيدها و ليپوپروتئين هاي خون را بررسي كرد.
به علاوه، بررسي محدود به تحقيقاتي است كه فقط تاثيرات تمريني ـ ورزشي در كودكان و نوجوانان سالم را بررسي مي كرد.
جدول 1 به طور واضح نشان مي‌دهد كه تاثير تمرين ورزشي بر روي ليپيدها و ليپوپروتئين هاي خون دو پهلو است. گيليام و بورك (1978) يك تحقيق 6 هفته اي شامل 14 دختر سنين 8 تا 10 سال را گزارش كرد. سوژه ها در فعاليت هاي هوازي مختلفي به مدت 35 دقيقه در هر جلسه شركت مي كردند. نتايج نشان دهنده يك افزايش معنادار
در سطح HDL-C بود و هيچ گونه تغييري در سطوح TC را نشان نمي داد. هيچ متغير ديگري گزارش نشد. نقص اصلي در اين تحقيق فقدان گروه كنترل بود. به علاوه شدت به عنوان “شديد” توصيف شد اما سنجيده نشده است، طول تحقيق كوتاه (6 هفته) بود و توالي جلسات ورزشي گزارش نشده است.
در سال 1980 گيليام و فريدسون يك تحقيق ديگر ورزشي بر روي 11 دختر با سنين 7 تا 9 سال را انجام دادند. اين بار آ» ها يك گروه كنترل را افزدوه و طول تحقيق به 12 هفته اضافه شد. بعد از يك برنامه ورزشي 4 روز در هفته با شدت “نسبتا بالا” هيچ گونه تغييري در TC يا TG گزارش نشد. متغير ديگري نيز گزارش نشد. فقدان يك گروه كنترل دقيق در شدت ورزش تفسير اين تحقيق را مبهم ساخته است.
ليندر و همكاران (1983) تاثير يك برنامه پياده روي 8 هفته اي بر روي شدت ضربان قلب (HR) 80 درصد اوج HR در 29 پسر سنين 11 تا 17سال را بررسي كردند. هيچ گونه تاثيري برري TG ، LDL-C ، HDL-C ، TC مشاهده نشد. مشكل ذاتي اين تحقيق گنجاندن پسراني بودن كه در مراحل بلوغ متفاوت قرار داشتند.
برنامه پياده روي و دو سويچ و همكاران (1986) با پسران 8 تا 9 ساله منجر به هيچ گونه تغييري در TC يا HDL-C يا LDL-C بعد از تحقيق يازده هفتگي نشدد. با اين حال آنها يك ارتقاي كلي در نسبت TC/HDL را خاطر نشان كردند.
ايگنيگو و ماهون (1995) تاثيرات يك برنامه تمرين
ورزشي ده هفته اي بر روي TC ، HDL-C ، LDL-C و TG در پسران و دختران بين سنين 9 تا 10 سال را بررسي كرده اند. 18 كودك در يك برنامه ورزشي شركت كردند و 10 كودك به عنوان كنترل عمل كردند. برنامه ورزشي شامل 60 دقيقه فعاليت هوازي، سه بار در هفته با شدتي بود كه ضربان قلب 160 تا 180 را ايجاد مي كرد. TG تنها متغيري بود كه بعد از ده هفته ورزش تغيير كرد. مجددا كنترل براي شدت ورزش نامشخص است. اگرچه نويسندگان استفاده از مانيتورهاي ضربان قلب را ذكر كرده اند، آ» ها هم چنين ذكر كرده اند كه ميزان ضربان قلب با شمارش نبض تحت نظارت قرار گرفته است و مشخص نيست كه در هر بار چند سوژه از مانيتورهاي ضربان قلب استفاده كرده اند. به علاوه گنجاندن هم پسران و هم دختران در يك انداز نمونه نسبتا كوچك ممكن است منجر به تاثيري شود كه مستقل از مداخله ورزشي است.
تحقيق تمريني 16 هفتگي بلسينگ و همكاران (1995) يكي از طولاني مدت ترين تحقيقات تا به حال است با اين حال شدت به طوردقيق توصيف نشده است و به درستي كنترل نشده است. سوژه هاي آن ها 25 دختر و پسر بوده اند كه در سنين 13 تا 18 سال قرار داشتند. برنامه تمريني 16 هفتگي شامل 40 دقيقه فعاليت هاي هوازي متخلف با شدتي بود كه حدود 90 درصد ظرفيت كاري اوج قبلا تعيين شده بود. شدت با به دست آوردن يك نبض شعاعي سوژه ها اندازه گيري مي شد. نتايج نشان دهنده يك تغيير مثبت در سطوح TC ، HDL-C ، LDL-C ، TC/ HDL-C بعد از 16 هفته تمرين ورزشي بود. مشكل ذاتي اين تحقيق گنجاندن
دختران و پسران در يك تحقيق بود. به علاوه دامنه سني 13 تا 18 سال به خاطر مراحل بلوغ متفاوت اين گروه بيش از حد وسيع است.
رولند و همكاران (1996) يك تحقيق 13 هفتگي را انجام دادند كه به 34 دختر و پسر سنين 10 تا 13 سال در آ» شركت داشتند. در ابتدا گروه كنترل وجود نداشت. در عوض سوژه ها به عنوان كنترل خود براي آزمايش و به حداقل رساندن تاثيرات ژنتيكي قابليت تمرين بين سوژه ها عمل مي كردند. با اين حال اين طرح تحقيق تاثيرات رشد و بلوغ كه ممكن است بر روي متغيرهاي اندازه گيري شده داشته باشد را كنترل نمي كرد. ثانيا اگر چه از مانتيورهاي ميزان تپش قلب براي اندازه گيري شدت ورزش استفاده شد اما فقط 7 سوژه از مانيتورها در هر جلسه ورزشي استفاده كردند و در نتيجه شدت ورزش فقط در هر سوژه براي يك جلسه از سه جلسه ورزشي در هفته اندازه گيري مي شد. يك بار ديگر منبع پاياني خطا دو جنسه بودن مي باشد. همان طور كه قبلا ذكر شد گنجاندن دختران و پسران نوجوان در مجموعه سوژه ها تفسير تغييرات ليپيد و ليپوپروتئين خود را مشكل مي سازد.
استرژيولاس و همكاران (1998) تاثيري كه تمرين ورزشي بر روي سطوح HDL-C در 18 پسر بين سنين 10 تا 14 سال داشته ات را بررسي كرده اند. سوژه ها از يك گروه هزار سوژه يوناني كه در يك تحقيق انجام شده در سال 1993 شركت كرده بودند انتخاب شدند. سطوح HDL-C بعد از برنامه تمريني 8 هفتگي افزايش قابل ملاحظه اي داشت. چند مشكل ذاتي در اين تحقيق وجود داشت. اول اين كه
تشخيص چگونگي اندازه گيري شدت ورزش مشكل است. آن ها اعلام كردند كه ورزش در 75 درصد ظرفيت كاري فيزيكي كه ميزان قلبي ورزشي 170بود تعيين شده است. با اين حال مشخص نيست كه آيا قبل از مداخله ورزشي يك تست اوج ورزش انجام شده است يا خير يا اين كه اطلاعات مربوط به اوج ضربان قلب از نتايج تحقيق 1993 گرفته شده است. اگر ميزان ضربان قلب ورزشي تخمين زده باشد ان گاه اين موضوع زير سوال است كه يك ميزان ضربان 170 براي پسران داراي دامنه سني 10 تا 14 سال صحيح باشد. ثانيا ً‌نويسندگان توصيف نمي كنند كه آيا ميزان ضربان قلب در طي جلسات ورزشي اندازه گيري شده است يا خير. منبع نهايي خطا نامتجانس بودن سوژه ها است. اگر چه تنها پسران در تحقيق شركت داشتند اما سطح بلوغ آن ها ارزيابي نشده است. ارزيابي سطح بلوغ مهم است زيرا احتمال زياد تفاوت هاي معناداري در پسراني كه در سنين بين 10 تا 14 سال قرار دارد وجوددارد و همان طوري كه قبلا ذكر شد نشان داده شده است كه تستوسترون تاثير نامطلوبي بر روي نمايه ليپيد و ليپوپروتئين خون پسران دارد.
استرژيولاس و همكاران (2006) يك تحقيق ديگر با پسران 10 تا 14 ساله انجام داده اند. در اين تحقيق تمام سوژه ها، تست هاي اوج ورزش براي تعيين اوج HR تكميل كردند. سوژه ها 4 جلسه تمريني در هفته با 80 درصد اوج Hr به مدت 8 هفته را كامل كردند. در پايان 8 هفته براي تمام متغيرها تغييرات معنادار و مثبتي مشاهده شد. با اين حال مجددا بايد خاطر نشان شود كه

فایل : 25 صفحه

فرمت : Word

29900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط