مقاله فارسی معلمی هنر است, عشقی است آسمانی

مقاله فارسی معلمی هنر است, عشقی است آسمانی

معلمی هنر است, عشقی است آسمانی
معلمی هنر است , معلمی عشقی است الهی و آسمانی , تا خدا بوده و هست , معلم بوده و هست و هر روز روز معلم است .
از میان روابط انسانی , آنچه والاترین است , رابطه بین معلم و شاگرد است , و بهترین نوع این رابطه را که سر شار از ادب و فروتنی است , در حکایت موسی و خضر می یابیم که در آن حکایت , موسی در مقام شاگرد و خضر در جایگاه رفیع معلم جای دارد و چه شیرین نقل میکند این حکایت را کتاب خدا , طرفه آنجا که موسی به خضر میگوید : از تو پیروی میکنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شد و مایه رشد انسان است به من بیاموزی. و خضر در جواب میگوید : تو هر گز هم پای من نمی توانی صبر کنی , چگونه شکیبایی خواهی کرد ؟ موسی بی درنگ میگوید اگر خدا بخواهد مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری نافرمانی تو نمی کنم . و از این رو است که نقش معلم را در جامعه , همچون نقش انبیا میدانیم چرا که معلم ایمان را بر لوح جان و ضمیر های پاک حک میکند , و ندای فطرت را به گوش همگان می رساند , سیاهی جهل را از دلها می زداید , و زلال دانایی را در روان آدمی جاری می سازد , کیست که نداند دغدغه معلم , چرخش حیات بشر , بر مدار ارزش و کرامت انسانی است , آری معلمی هنر است , معلمی عشقی است الهی و آسمانی .
صفحات تقويم هاي چاپ شده در این آب خاک به لحاظ نامگذاری ایام به مناسبت های گوناگون , همواره يكي از شلوغ ترین تقويم هاي چاپ شده در
دنياست. وبه دشواري مي توان صفحه اي را پيدا كرد كه به يك رويداد، واقعه، يادبود، يادگار و نظاير آن اختصاص داده نشده باشد. که از جمله ارج گذاری تقویمی ,که در12 اردیبهشت ثبت گردیده روز معلم است . اما آنچه در حقايق روزمره جامعه مي گذرد حكايت دیگریست که امروزه روز معلم به عنوان تربيت كننده ی نسل فردا، در حادترين شرايط اجتماعي به سر مي برد خاصه در دو دهه اخير نه تنها وضع عمومي، معيشتي، اجتماعي، رواني، علمي و نگرش هاي عمومي آنان به جامعه بهبود نيافته، بلكه اين فرآيند روندي نزولي را طي كرده است تا بدانجا که بار ها شاهد اعتراض این قشر از جامعه به صورت گرد همایی و تظاهرات خیابانی بوده ایم .
نسل امروز 12 اردیبهشت هر سال را که از قضای روز گار سالروز شهادت روحانی فرهیخته ای چون مرتضی مطهری است , روز معلم میداند اما شاید کمتر کسی از نسل پس از انقلاب بداند که مبنای نامگذاری این روز ( روز معلم ), واقع قتل معلم ابوالحسن خانعلي دبیر دبیرستان جامی تهران در12 اردیبهشت سال 1340 است که در تجمع اعتراض آمیز معلمان به میزان حقوق دریافتی خود درمیدان بهارستان توسط رئیس کلانتری بهارستان به ضرب گلوله گشته شد تا حادثه ای بیاد ماندنی در تاریخ این کهنه دیار ثبت گردد . حال امروز چگونه باید التیامی بر زخم کهنه ی دل پیام آوران آگاهی بود با کدام واژه کدام سرود؟
مي توان در سايه آموختنگنج عشق جاودان اندوختن
اول از استاد، ياد آموختيمپس، سويداي سواد آموختيم
از پدر گر قالب تن يافتيماز معلم جان روشن يافتيم
اي معلم چون کنم توصيف توچون خدا مشکل توان تعريف تو
اي تو کشتي نجات روح مااي به طوفان جهالت نوح ما
يک پدر بخشنده آب و گل استيک پدر روشنگر جان و دل است
ليک اگر پرسي کدامين برترينآنکه دين آموزد و علم يقين
شعر از شهریار
روز معلم، چگونه روز معلم شد؟
روز معلم: حادثه 12 ارديبهشت ماه سال 40 و قتل دكتر ابوالحسن خانعلي دبير دبيرستان جامي تهران، حادثه‌اي به يادماندني در تاريخ معاصر ايران است. معلمان شهر تهران به دعوت باشگاه مهرگان براي اعتراض به لايحه اشل حقوقي معلمان، روز 12 ارديبهشت در ميدان بهارستان جمع شدند. در حالي كه معلمان شعار صنفي مي‌دادند و ماشين‌هاي آتش‌نشاني براي متفرق كردن جمعيت بر روي معلمان آب مي‌پاشيدند ناگهان سرگرد ناصر شهرستاني رئيس كلانتري 2 بهارستان با سلاح كمري يكي از معلمان حاضر در ميدان را
از ناحيه سر مورد اصابت گلوله قرار داد. قتل ابوالحسن خانعلي كه دبير رسمي آموزش و پرورش و دانشجوي دوره دكتراي رشته معقول و منقول دانشگاه تهران بود، ايران را تكان داد.
اعتصاب معلمان 11 روز ادامه يافت و آثار سياسي مهمي برجاي گذاشت كه از جمله آنها سقوط كابينه شريف‌امامي، روي كارآمدن علي اميني به عنوان نخست‌وزير با شعار «اصلاحات از بالا»، انتخاب محمد درخشش رئيس باشگاه مهرگان به عنوان وزير فرهنگ و انحلال مجلسين شوراي ملي و سنا بود. اعتصاب تأثيرگذار معلمان، تنها در چارچوب فضاي سياسي و اجتماعي آن دوره قابل درك و سرشار از عبرت‌ها و نكات آموزنده است. در زمستان سال 39 انتخابات رياست جمهوري در آمريكا برگزار شد. در اين انتخابات، شاه كه به طور سنتي روابط نزديكي با رؤساي جمهور آمريكا از حزب جمهوريخواه داشت، علناً از كانديداي حزب جمهوريخواه (ريچارد نيكسون) حمايت مي‌كرد. اما نتيجه انتخابات برخلاف انتظار او بود. جان.اف.كندي به عنوان رئيس‌جمهور آمريكا از حزب دموكرات پيروز شد و شاه آرزوهاي خود را برباد رفته مي‌ديد. كندي اصلاحات سياسي و اقتصادي در كشورهاي جهان سوم را كه مورد تهديد شوروي بودند، تجويز مي‌كرد و معتقد بود كه اين اصلاحات مانع پيشروي كمونيست‌ها خواهد شد. نيروهاي سياسي مخالف شاه به خصوص احزاب جبهه ملي در انتظار باز شدن فضاي سياسي و شروع مجدد فعاليت‌هاي خود بودند. تظاهرات معلمان و كشته شدن دكتر خانعلي فضاي سياسي ايران را از ركود خارج كرد. شاه كه بار ديگر پايه‌هاي تخت خود را لرزان مي‌ديد، دست به دامن علي اميني سياستمدار استخوان‌دار و قديمي
شد كه شخصيتي اصلاح‌طلب و در عين حال ضدكمونيست بود. برخي روي كار آمدن اميني را به اشاره كندي و او را مهره مورد اعتماد دموكرات‌ها مي‌دانستند. در مدت 11 روز اعتصاب معلمان فضاي بسته جامعه به سرعت متحول شد و دوره‌ جديدي از حيات سياسي ايرانيان آغاز گرديد. معلمان به عنوان يك قشر مرجع و مورد اعتماد جامعه در كانون اعتراضات سياسي ملت قرار گرفتند. در اجتماع بزرگ معلمان در 18 ارديبهشت ماه، معلمان با صدور قطعنامه‌اي روز 12 ارديبهشت ماه را به يادبود اعتصاب موفقيت‌آميز معلمان و شهادت معلم دانشمند مرحوم دكتر خانعلي روز معلم اعلام كردند و مقرر شد كه در اين روز همه ساله كليه مدارس و مؤسسات فرهنگي در سراسر كشور تعطيل شوند و مراسم خاصي توسط معلمان اجرا شود. باشگاه مهرگان از چنان اعتباري برخوردار شد كه علي اميني روز 19 ارديبهشت در جمع معلمان اعتصابي حاضر شد و خواستار پايان اعتصاب شد. معلمان كه برخي خواسته‌هاي آنها مانند بركناري نخست‌وزير و تعقيب قاتل خانعلي، تحقق يافته بود، به اميني پاسخ منفي دادند و خواستار تصويب طرح باشگاه مهرگان براي ترميم حقوق و مزاياي معلمان شدند. دو روز بعد با انتشار جدول جديد حقوق معلمان، حقوق اين صنف افزايش يافت و روز 23 ارديبهشت معلمان به اعتصاب طولاني خود پايان دادند.
لايحه حقوق معلمان: شريف امامي هنگام معرفي كابينه خود در اسفند ماه 39، ضمن برشمردن برنامه‌هاي دولت از افزايش حقوق كارمندان و خصوصاً معلمان خبر داد و گفت: «راجع به معلمين بايستي به اطلاع آقايان برسانم كه با تبعيض فاحشي كه نسبت به حقوق آنها در گذشته شده
بود، لازم بود كه توجهي به وضع حقوق آنها بشود و بالاخص آنهايي كه حقوق‌هاي پايين مي‌گرفتند و حقوق بسيار كمي داشتند، اين كار شده است.» در جلسه روز يكشنبه دهم ارديبهشت ماه مجلس شوراي ملي، جهانشاه صالح وزير فرهنگ لايحه «اشل حقوقي جديد فرهنگيان» را تقديم مجلس كرد. به موجب اين لايحه كه مفصل و داراي جدول حقوقي بود، حداكثر حقوق آموزگاران 10600 ريال و حقوق دبيران 14500 ريال پيش‌بيني شده بود. انتشار خبر اين لايحه با واكنش اعتراضي فرهنگيان روبه‌رو شد. معلمان مي‌گفتند: افزايش حقوق پيشنهادي براي تأمين نيازمندي آنها كافي نيست. وكلايي كه روز سه‌شنبه 12 ارديبهشت ماه وارد مجلس مي‌شدند، معلماني را مي‌ديدند كه در پياده‌روهاي ميدان بهارستان اجماع كرده‌اند و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده مي‌شود. اعتراض‌ها را باشگاه مهرگان سازماندهي كرده بود و قرار بود كه هيأتي از معلمان با رئيس مجلس ملاقات كنند. اما سير حوادث به گونه ديگري رقم خورد. نيروهاي شهرباني ابتدا سعي كردند با استفاده از ماشين‌هاي آب‌پاش معلمان را متفرق كنند. ماجراجويي و خودشيريني رئيس كلانتري 2 كه با شليك مستقيم، خانعلي معلم 29 ساله را به قتل رساند، وضع را به مسير ديگري كشاند. معلمان فرياد مي‌زدند و شعار مي‌دادند. مأموران پليس تير هوايي شليك مي‌كردند و با باتوم معلمان را مي‌زدند. صداي تيراندازي و شعارهاي معلمان در صحن علني مجلس شنيده مي‌شد. مجلس در حال بررسي لايحه اشل حقوق معلمان بود كه يكي از نمايندگان مخالف از جاي خود برخاست و خطاب به رئيس مجلس گفت: در بيرون معلمان را مي‌كشند و ما اينجا لايحه حقوق معلمان را بررسي مي‌كنيم. جلسه متشنج شد.
تشييع جنازه باشكوه: جسد دكتر خانعلي از بيمارستان بازرگانان به مسجدي در خيابان اسكندري منتقل شد. روز چهارشنبه 13 ارديبهشت، هزاران معلم در خيابان اسكندري تجمع كردند. تابوت معلم شهيد بر دوش معلمان از مسير خيابان شاه (جمهوري) به سمت ميدان بهارستان توسط هزاران معلم و دانشجو و قشرهاي ديگر مردم تشييع شد. معلمان اشك مي‌ريختند و با فرياد خواستار استعفاي شريف امامي و محاكمه قاتل ديوصفت معلم دانشمند بودند. گزارش اين راهپيمايي و اعتصاب نامحدود معلمان در مطبوعات منعكس شد. مردم به هيجان آمدند، احزاب سياسي، گروه‌هاي صنفي و سنديكاهاي كارگري با صدور اطلاعيه حمايت خود را از معلمان اعلام كردند. تهران بعد از كودتاي 28 مرداد چنين راهپيمايي باشكوهي نديده بود. جمعيت سوگوار تابوت را در ميدان بهارستان بر زمين گذاشتند. ساعتي بعد پيكر بي‌جان خانعلي با آمبولانس به گورستان ابن‌بابويه در شهرري منتقل شد و بعد از ظهر آن روز اسطوره معلمان ايران در خاك خفته بود. روزهاي بعد ده‌ها مجلس يادبود در مساجد تهران و شهرستان‌ها به ياد معلم مظلوم برگزار شد. روز 14 ارديبهشت در مجلس يادبودي كه در مسجد فخريه واقع در خيابان اميريه جنب خيابان البرز برگزار شد، آقاي اسلامي واعظ مسجد به منبر رفت و از جمله گفت: «مگر معلمين كشور از زمامداران خود چه مي‌خواهند. آنها مي‌گويند حقوق ما كم است و ما قادر نيستيم با اين حقوق ناچيز و اين گراني، مخارج خود و خانواده‌مان را تأمين كنيم و با خيال راحت به تعليم و تربيت فرزندان شما بپردازيم… در اين مملكت كه عمله و كارگر روزي 15 تومان حقوق مي‌گيرند و باز قادر
نيستند به زندگي خود ادامه دهند، به معلم كمتر از حقوق يك عمله مي‌دهند و توقع دارند كه فرزندان ما را تربيت كنند.» معلمان در روزهاي اعتصاب از گوشه و كنار شهر خود را به ميدان بهارستان مي‌رساندند و در گرماي كلافه‌كننده مي‌ايستادند و به صحبت‌هاي درخشش، رئيس باشگاه مهرگان كه حالا ديگر يك رجل سياسي نيرومند شده بود و مقامات كشوري براي ملاقات با او در نوبت ايستاده بودند، گوش مي‌دادند. روز سوم، درخشش با اشاره به گرمي هوا از معلمان خواست به جاي صبح، بعدازظهرها كه هوا خنك‌تر است، روبه‌روي باشگاه مهرگان در خيابان لاله‌زار تجمع كنند. در اين گردهمايي‌ها نظم و آرامش جمعيت معلمان بي‌نظير بود. معلمان گروه انتظامات تشكيل داده بودند و مراقب بودند كه افراد خارج از صنف معلم وارد تجمع آنها نشوند. معلمان، محمد درخشش، رئيس باشگاه مهرگان را به عنوان رهبر و سخنگوي خود پذيرفته بودند.
سقوط كابينه: روز 15 ارديبهشت ماه، شريف‌امامي در حالي كه برخي نمايندگان مجلس در صدد استيضاح او بودند به حالت قهر مجلس را ترك كرد و بعد از ظهر همان روز استعفانامه خود را به دربار فرستاد. شاه با استعفاي او موافقت كرد و فرداي آن روز علي اميني را مأمور تشكيل كابينه كرد. علي اميني به دلجويي از معلمان پرداخت، سرگرد ناصر شهرستاني از كار بركنار و پرونده او را براي رسيدگي به دادگاه فرستاد و باب گفت‌وگو با باشگاه مهرگان گشوده شد. محمد درخشش پذيرش هر پيشنهادي را موكل به طرح و تصويب در مجمع عمومي معلمان كرد و مجمع عمومي معلمان، هزاران معلمي بودند كه هر روز در باشگاه و بيرون باشگاه اجتماع
مي‌كردند. روز 19 ارديبهشت براي معلمان روزي فراموش نشدني بود. نخست‌وزير با حضور در باشگاه مهرگان و در جمع هزاران معلم، از معلمان خواست كه به اعتصاب خود پايان دهند و به دولت جديد اعتماد كنند. معلمان يكصدا با پيشنهاد نخست‌وزير مخالفت كردند و خواستار تصويب طرح باشگاه مهرگان براي ترميم حقوق معلمان شدند و اعلام كردند كه هيچ كس را به جز محمد درخشش به عنوان وزير فرهنگ قبول نمي‌كنند. اميني چاره‌اي جز قبول پيشنهادهاي معلمان نداشت. به اين ترتيب روز بعد جدول حقوقي جديد معلمان به تصويب هيأت دولت رسيد و محمد درخشش نيز وزير فرهنگ شد. به اين ترتيب اعتصاب 11 روزه معلمان با موفقيت كامل به پايان رسيد و روز 23 ارديبهشت معلمان به سر كار برگشتند. آن روز در تمام مدارس تهران و بسياري از شهرستان‌ها معلمان با اعلام يك دقيقه سكوت در كلاس‌هاي درس، ياد همكار شهيد خود را گرامي داشتند. در تهران و شهرستان‌ها برخي مدارس به نام دكتر ابوالحسن خانعلي نامگذاري شد و تا پيروزي انقلاب در سال 57 نام خانعلي بر تابلو تعدادي از مدارس ديده مي‌شد.
روز معلم
 تعليم و تعلم از شئون الهي است و خداوند، اين موهبت را به پيامبران و اولياي پاک خويش ارزاني کرده است تا مسير هدايت را به بشر بياموزند و چنين شد که تعليم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرينش  درآمد. انسان نيز با پذيرش اين مسئوليت، نام خويش را در اين گروه و در قالب واژه مقدس «معلم» ثبت کرده است. معلم، ايمان را بر لوح جان و ضميرهاي پاک حک مي کند
و نداي فطرت را به گوش همه مي رساند. همچنين سياهي جهل را از دل ها مي زدايد و زلال دانايي را در روان بشر جاري مي سازد. 
دغدغه معلم هميشه اين است که حيات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انساني بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دين، همت اساسي آدمي باشد و هيچ بيگانه اي را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشي دين و ميهن فراهم نيايد.
در اين مسير خطير، بزرگاني گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان مي درخشد. علامه شهيد استاد مرتضي مطهري (رحمته الله) از همين طايفه مقدس است که در سنگر تعليم و تعلم، به قله هاي رفيعي دست يافت تا آنجا که معمار انقلاب اسلامي ـ که خود معلمي بزرگ است ـ همه آثارش را مفيد مي داند و بهره برداري از آنها را سفارش مي کند …
  مفهوم علم
ـ امروزه در زبان پارسي و عربي كلمه «علم» به دو معناي متفاوت بكار برده مي شود.
1- معناي اصلي و نخستين علم، دانستن در برابر ندانستن است. قرآن كريم به اين معنا اشاره دارد كه  « هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون» «آيا يكسانند آنان كه مي دانند و آنان كه نمي دانند.» (زمر/ 9)از اين منظر به همه دانستنيها صرف نظر از نوع آنها علم گفته مي شود مطابق اين معنا، اخلاق، رياضات، فقه، ‌دستور زبان، مذهب، زيست شناسي و نجوم همه علم اند… كلمه   Knowledge در انگليسي و Connaissance در فرانسه معادل اين معنا علم اند. 
 2-كلمه علم در معناي دوم منحصراً به دانستني هايي اطلاق مي شود كه بر تجربه مستقيم حسي مبتني باشند… علم در اين جا در برابر همه دانستنيهايي قرار مي گيرد كه آزمون پذير نيستند. اخلاق (دانش خوبي ها و بديها) متافيزيك (دانش احكام و عوارض مطلق هستي) عرفان (تجارب دروني و شخصي) منطق (ابزار هدايت فكر) فقه، اصول، بلاغت، و … همه بيرون از علم به معناي دوم آن قرارميگيرند همه به اين معنا غير علمي اند كلمه SCIENCE در انگليسي و فرانسه معادل اين معنا علم اند.
 ديده مي شود كه علم در اين معنا بخشي ازعلم به معناي اول را تشكيل  مي دهد و به سخن ديگر علم  تجربي نوعي از انواع دانستنيهاي بسياري است كه در اختيار بشر مي تواند قرار گيرد. رشد علم به معناي دوم عمدتا از آغاز دوره رنسانس به بعد است در حاليكه علم به معناي مطلق آگاهي (معناي اول) تولدش با تولد بشريت هم آغاز است. آيه قرآني «خلق الانسان علمه البيان» (خداوند رحمن انسان را آفريد و بيان را به وي تعليم داد/ رحمن/4و3) بهترين مويد اين معناست.
 معنای عالم  باتوجه به دو تعريف از علم
 ـ در نگاه اول به علم كه نگاه تركيبي به معرفت است خداوند معلم اول و پيامبر معلم ثاني است چرا كه پس از تعليم آدم توسط خداوند دستور «قال يا آدم اننبئهم باسمائهم» (اي آدم ملائكه را به اين اسماء آگاه ساز/ بقره 33) آدم عليه السلام داده شده اين بدان جهت است كه اساساً هدف آفرينش انسان با علم و معرفت پيوند ناگستني دارد در بيان رسا و جامع سيد شهيدان
امام حسين (ع) اين معنا به خوبي  روشن  است  كه:
«ما خلق العباد الا ليعرفوه،‌ فاذا عرفوه عبدوه» (بندگان را نيافريد مگر براي آن كه او را بشناسند پس چون او را شناختن عبادتش خواهند كرد. ـ در اين معنا هدف از ارسال معلم ثاني ارائه معرفتي است كه انسان بواسطه آن به عبادت  مي رسد «هو الذي بعث في الاميين رسولاً منهم تيلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب  و الحكمه و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين» (اوست خدايي كه پيامبر بزرگوار از ميان شان  برانگيخت تا بر آنان آيات وحي را تلاوت كند و آنان را پاك سازد و شريعت كتاب و حكمت الهي را بياموزد كه پيش از اين همه در ورطة جهالت و گمراهي بودند (جمعه/2) در اين آيه همه علوم از جمله بيان، اخلاق،‌ تعليم كتاب و حكمت، براي رهايي از گمراهي  و يافتن راه هدايت (عبادت) توسط پيامبر(ص) معرفي شده است. ـ در نگاه دوم كه نگاه تفكيكي به شاخه اي معرفت است. معلم اول ارسطو است  چرا  كه «وي نخستين واضع علم منطق بود … و راه دليل و برهان منطقي را باز نمود  و معلم ثاني نيز ابونصر فارابي است  بخاطر آنكه او اول بار كتب  حكمت يوناني را  كه  ارسطو و غيره  تحرير كرده اند از يوناني به عربي ترجمه كرد و تعليم داد….
 ارزش و مقام معلم
 شرافت و مرتبت معلم زماني اهميت دارد كه بتواند شان خداوند و پيامبران را  وجود خود محقق سازد  و پيوند انسان به هدف متعالي خلقت يعني عبادت را برقرار سازد. لذا در اين تعريف
شهيد مرتضي مطهري  يكي از آن معلمان راستين است كه اولاً با نگاه  تركيبي  به همه معارف بشري نظر مي كند و ثانيا  تمامی  تلاشهاي علمي و عملي را  مقدمه اي براي عبادت مي داند و در اين راه به مرحله سوم دينداري راه مي يابد  و  با شهادت، عبادت عملي و علمي خود را كامل مي سازد . به همين مناسبت روز شهادت اين بزرگ مرد فرزانه (11  ارديبهشت ) را روز معلم ناميدند .  
 هنر معلمي:
 معلمي شغل و حرفه نيست، بلکه ذوق و هنر توانمندي است معلمي در قرآن به عنوان جلوه اي از قدرت
 لايزال الهي نخست ويژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالي است. در نخستين آيات قرآن که بر قلب
 مبارک پيغمبر اکرم (ص) نازل شد، به اين هنر خداوند اشاره شده است:
 اقرا باسم ربک الذي خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذي علم بالقلم، علم الانسان ما لم يعلم. (علق: 1ـ 5)
 بخوان به نام پروردگارت که جهانيان را آفريد. انسان را از خون بسته سرشت بخوان ! و پروردگارت کريمترين است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمي دانست. در اين آيات خداوند، خود را «معلم» مي خواند و جالب اين که معلم بودن خود را بعد از آفرينش پيچيده ترين و بهترين شاهکار خلقت، يعني انسان آورده است.
  مقام معلم بودن خدا، بعد از آفرينش قرارداد. نوعي انساني را که هيچ نمي دانست،
به وسيله قلم آموزش  داد که اين از اوج خلاقيت و هنر شگفت خداوند در امر آفرينش حکايت دارد:
چو قاف قدرتش دَم بر قلم زد              هزاران نقش بر لوح عدم زد
 از اين رو، مي توان گفت که هنر شگفت معلمي از آن خداوند عالم است.
  شهيد ثاني رحمت الله درباره هنر معلمي خداوند مي فرمايد:
 خداوند از آن جهت به وصف (اکرميت) و نامحدود بودن کرامتش، توصيف شد که علم و دانش را به  بشر ارزاني داشته است. اگر هر مزيت ديگري، جز علم و دانش، معيار فضيلت به شمار مي رفت،  شايسته بود همان مزيت با وصف (اکرميت) در ضمن اين آيات همراه و هم پا گردد و آن مزيت به  عنوان معيار کرامت نامحدود خداوند به شمار آيد. کرامت الهي در اين آيات با تعبير «الاکرام» بيان شده است.
 چنين تعبيري مي فهماند که عالي ترين نوع کرامت پروردگار نسبت به انسان با والاترين مقام و جايگاه  او، يعني علم و دانش هم طراز است. 
 به همين جهت امام خميني (ره) مي فرمود:
 معلم اول خداي تبارک و تعالي است ….. به وسيله وحي؛ مردم را دعوت مي کند به نورانيت؛ دعوت مي کند به محبت؛ دعوت مي کند به مراتب کمالي که از براي انسان است.
 معلّمي برتر از شهادت
 حضرت امام جعفر صادق (ع) مي فرمايند:« هنگامي که روز قيامت شود، خداوند تمام انسان ها را جمع مي کند و چون ترازوي اعمال نهاده شد و خون شهيدان را با مرکب قلم عالمان و
معلمان بسنجند، ارزش مرکب آنان بر خون شهيدان فزوني خواهد داشت ». اين ارزش بدان جهت است که شهيدان در ساية علم و تربيت معلمان  و تعليم شايستة آنان به خدا راه يافته و لياقت شهادت نصيبشان شده است.
 توصيه امام سجاد (ع) به دانش آموزان
 امام سجاد (ع) در زمينة حفظ حقوق معلم مي فرمايد: « حق معلم بر تو آن است که همواره، با ديدة  تعظيم و تکريم به او بنگري، مجلس او را گرامي بداري و به سخنانش با دقت گوش دهي، رو به جانب او بنشيني و صدايت را در حضورش بلند نکني ».
 
لزوم دلسوزي معلم نسبت به شاگرد
 مرحوم شهيد ثاني در مورد لزوم دلسوزي معلم نسبت به شاگرد مي نويسد: « معلم بايد دربارة شاگردان، خواهان اموري باشد که نسبت به آنها، در خود احساس علاقه و دوستي کند. و از هرگونه شر و بدي که براي خويش    نمي پسندد براي شاگردانش نيز نپسندد؛ زيرا اين گونه دلسوزي و برابر انديشي نسبت به شاگردان، حاکي از کمالِ ايمانِ معلم و حُسن رفتار و برادري، نمايانگر روح تعاون و همبستگي معلم نسبت به آنان مي باشد» .
 حقوق معلم در آينة فرمايشات حضرت سجاد (ع)
 حضرت سجاد (ع) در فرمايشات خود سفارش بسياري در حفظ حقوق معلم از سوي شاگردان دارند        و مي فرمايد:« حق کسي که عهده دار تعليم توست آن است که او را بزرگ شماري و مجلس او را سنگين بداري و نيکو به وي گوش فرا
دهي و روي خود را بر او کني و با او بلند سخن نگويي و کسي را که از او چيزي مي پرسد تو پاسخ ندهي و بگذاري که خود او پاسخ گو باشد و در مجلس او با هيچ کس به صحبت ننشيني و در محضر او بدگويي از کسي نکني و اگر از او در نزد تو بدگويي شد از او دفاع کني و عيب پوشش باشي و فضايل و مناقب او را آشکار کني و با دشمنش همنشيني نکني و با دوستش دشمني نورزي؛ پس چون چنين کردي، فرشتگان خداي تعالي به سود تو گواهي خواهند داد که مقصد و مقصود تو از او و فرا گرفتن دانش او فقط براي خدا بوده نه به خاطر مردم ».
  داستاني زيبا از رابطه شاگرد و معلم:
 بهترين نوع اين رابطه که سرشار از ادب و فروتني است، در داستان حضرت موسي (ع) به عنوان شاگرد و حضرت خضر (ع) در مقام معلم ـ نمود دارد. موسي (ع) مأمور شد تا از بنده اي صالح به نام خضر (ع) کسب علم کند. قرآن آغاز گفت و گوي اين معلم و شاگرد را اين چنين بيان مي کند:
 قال له موسي هل اتبعک علي ان تعلمن مما علمت رشداً * قال انک لن تستطيع معي صبراً * و کيف
 تصبرعلي ما لم تحط به خبراً * قال ستجدني ان شاء الله صابراً و لا اعصي لک امراً * قال فان اتبعتني
 فلا تسئلني عن   شي ءٍ حتي احدث لک منه ذکراً. (کهف: 66 ـ 70)
 موسي به او گفت: «آيا از تو پيروي کنم تا از آنچه به تو تعليم داده شده که مايه رشد است به من بياموزي؟ گفت : «تو هرگز هم پاي من
نمي تواني صبر کني و چگونه در مورد چيزهايي که از آن شناخت نداري، شکيبايي مي کني؟» گفت: «اگر خدا بخواهد، مرا شکيبا خواهي يافت و در هيچ کاري نافرماني تو نمي کنم». گفت: اگر به دنبال من آمدي، چيزي از من مپرس تا خودم از آن با تو سخن بگويم.»
   معلمي در کلام امام خميني (ره):
 نقش معلم در جامعه، نقش انبياست؛ انبيا هم معلم بشر هستند.
 تمام ملت بايد معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم بايد باشند و تمام افرادش متعلم.
  معلم در کلام استاد مطهري:
 معلم بايد نيروي فکري متعلم را پرورش دهد و او را به سوي استقلال رهنمون شود. بايد قوه ابتکار او   را زنده کند؛ يعني در واقع، کار معلم آتش گيره دادن است. فرق است ميان تنوري که شما بخواهيد آتش از بيرون بياوريد و در آن بريزيد تا آن را داغ کنيد و تنوري که در آن هيزم و چوب جمع است و شما فقط آتش گيره از خارج مي آوريد و آن قدر زير اين چوب ها و هيزم ها قرار مي دهيد که اينها کم کم مشتعل  شود.
 برتري حق معلّم بر پدر
 آورده اند که اسکندر به معلّم خويش احترام بسياري مي گذاشت. از او پرسيدند: چرا معلّم خود را بيش از پدر تعظيم و احترام مي کني؟ گفت: به سبب آن که پدرم، مرا از عالم ملکوت
به زمين آورده و استاد، مرا از زمين به آسمان برده است.

فایل : 19 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...