info@articlefarsi.ir پشتیبانی 10 صبح تا 2 شب ادرس

مقاله فارسی مرثيه

مقاله فارسی مرثيه

مرثيه :نوحه
در ادبيات روم و يونان مرثيه نشانه هر شعري است كه بر وزن مرثيه (اندوهناك) نوشته مي شود. (يك در ميان خطوط شش ضربي و پنج ضربي)
اين اصطلاح هم چنين مربوط مي شود بر موضوعات و وجه هايي كه اغلب به شكل نثرهاي مرثيه اي بيان مي شوند اغلب گلايه كردن در مورد عشق است . در اروپا و انگليس اين كلمه به دليل استفاده بي ثبات (متغير ) از دوره رنسانس دوباره از سر گرفته شده است . براي مثال ، مرثيه هاي جان دان ، اشعار عاشقانه اند اما در طول قرن هفدهم ، دوره مرثيه به استفاده هاي حال حاضر محدود شد : مرثيه اي رسمي و مداوم در نثر براي مرگ (از دست دادن ) شخصي خاص اغلب با نتيجه اي مد انتها . مثال هايي همچون آلفرد شاهزاده تنيسون در كتاب مموريم
(1850) در سوگ از دست دادن آرتور هالام و نوشته آدن به خاطر يات در سال 1940 اغلب اين اصطلاح احساس عظيمي از تاملات اندوهگين براي مرثيه هاي انگلستان باستان مورد استفاده قرار مي گرفت (كتاب آدم آواره ، ملوان) ومرثيه توماس گداي ك در صحن كليسا (كشور چارچ يارد) در سال 1751 نوشته شده قائل است . مرثيه هاي دانيو در سالهاي (1912-1922 ) در مورد شاعر آلمانيرايند ماريا ريلك هم چنين مرثيه هايير با همين حس عظيم است. موضوع آن ها در مورد بي ثباتي شعر او چيزهاي معنوي (دنيا دوست ) كه آن ها در شعرهايش در مورد آن مي نويسند.
نوحه هم گفته اي به نظم بر آمده دراندوه از دست دادن شخصي خاص است . اما تفاوتش با مرثيه اين است كه نوحه كوتاه كمي غير رسمي معمولا متني است كه براي نوحه سرايي بيان مي شود
براي مثال كتاب Full fathom fire they father اثر شكسپير و يا كتاب A song from shakespears cy mbeline اثر ويليام كالين در سال 1794
Threndy حالا اساسا معدلي است براي نوحه و mondy معادلي است براي مرثيه يا نوحه اي كه سخن باشد يك از يك شخص بيان مي شود . جان ميلتون زير نويس در كتابش (ly cidas درز سال 1683
كلمه mondy را بيان مي كند كه در آن نويسنده از دوستي فرهيخته شكوه مي كند متيو آرنولد مرثيه خودش را كه براي كلاف سروده با نام theysis در سال 1866 و يك monody بيان مي كند
نوع
زير گونه مهم مرثيه مذهبي است كه هم عزادار و هم شخصي كه عزاداتر ي مي كند كه معمولا شاعر كه مانند چوپان (كلمه لاتيندبراي چوپان paton است ) ابارا توصيف مي كند .
اين نوع شاعرامنه كه از شخص (شاعري ) مصري سيليسي گرفته شده ، توسط وير جيل رومي ادامه پيدا كرد در طول دوره رنسانس توسط كشورهاي مختلف اروپايي مرثيه سوليان برجسته مذهبي انگلستان عبارت اند از : كتاب ليسيداس از ميلتون ، آدونياس از شرلي سال (1821) و در زمان ويكتوريا ، ترسيس از آرلوندمرثيه سرايان مذهبي يوناني در دوران رنسانس ، توافق نامه هاي پيچيده (مفصلي ) را گسترش دارند كه در اينجا به آن اشاره مي كنيم از كتاب مرجع (lycidas)
از اين گذشته (بعلاوه ) نمونه هاي غير واقعي از هر دو آن ها يعني سوگوار و موضوعي به عنوان چوپانان ترغيب مي كند گروههاي آنان را (برگرفته از خطوط 23 تا 36 و بقيه خطوط ) و ما هم چنين اين توافق نامه را پيدا كرديم :
1- گوينده غزل (غزل سرا ) شروع مي كنند با ياري طلبيدن از قريحه شاعري ادامه مي دهند براي ساختن منابع فراوان براي ديگر صنايه ادبي از اسطوره شناسي كلاسيك (خطوط 15 تا 22 و بقيه )
2- تمام جهان معلق مي شوند در صبح به مرگ چوپان (خطوط 37 تا 49)
(منتقدان اخير كه به اسطوره و آئين اصل گونه هابي شعري ادعا مي كنند كه اين شكل هست يك بازمانده اي از غم هاي ابتدايي براي از دست دادن توماس آدونسيس ، يا ديگر حداديان گياهان كه در پائيز مي ميرند و در بهار دوباره زنده مي شوند (دوباره متولد مي شوند به منتقدان اسطوره مراجعه كنيد)
3- عزاداران بي توجهي پري هاي و يا نگهبانان مرگ چوپانان را مي پذيرند (خطوط 50تا 63)
4- گروهي از سوگواران شايسته وجود دارند (خطوط 88 تا 111)
5- شاعر سوالاتي را مطرح مي كند در مورد مجازات (قضاوت ) تقدير ،‌مشيت الهي و يا به شرايط فاسد زمان خودش اشاره دارد (خطوط 64 تا 84 و 112 تا 131) چنين متن هايي را خارج شدن از موضوع مي ناميم ، مكملي براي ارزيابي انكار سوگواران در lycidas هستند.
6- بعد از رنسانس مرثيه سرايان اغلب شامل متوني پيچيده هستند كه در آن ها گل هاي مناسبي وجود دارند كه براي ماشين هايي نعش كس مي آورند (خطوط 133 تا 151 )
7- تسلي دادن و دلداري دادن نهايي وجود دارد در مرثيه هاي سيمي تعيير غزل از ناميدي و ناراحتي به خوشي وا عتما به نفس رخ مي دهند وقتي كه مرثيه سرايان ناگهان متوجه مي شوند
كه مرگ در اين دنيا و رود به دنياي بالاتري است (خطوط 165 تال 158 )
در زندگي ميلتون (1779) ساموئل جانسون ، كسي كه با چوپاني و اسطوره شغالي در اشعار مدرن مخالفت كرد ، بي اعتبار كردن (ly cidas ) براي غير متحمل بودن ذاتي آن اما براي ميلتون و ديگر شعراي مهم مراسم باستاني در حقيقت عناصر اساسي (بنيادي) هستند كه آن ها تغييراتي در اصالت و قدرت بازي مي كنند
اگر چه بعضي از تغييرات (چوپاني ) مذهبي با دوره صنعتي ديدگاه غير مسيحي موافقت مي كرد اما در مرثيه اي عظيم راجع به لينكلن كه سروده است و نام دارد به وضوح ديده مي شود.
به تغييرات و چوپاني ها رجوع كنيد . مرثيه هايي مثل : مرثيه عاري ليود به نام جديد و قديمي سال 1903 ، مرثيه هارسيدن و سئون ها.
مرثيه هاي مذهبي گزيده ها سال 1939 از پيتر ساكس مرثيه انگليسيمطالعاتي در گونه از اسپنسر به يتز (1985) در مورد lycidas:
پاتريد سيسيواس مليلون ، منت و شعر (1983) كه شامل مقالات انتقادي كه اخيرا چاپ شده و اسكات رالج ليسيداس ميلتون (1966) كه مرثيه هاي مذهبي دوران رنسانس و كلاسيك را دوباره چاپ كرده ومتن هاي ديگري كه زمين شعرهاي ميلتون در آن ديده مي شود.
همدلي و همدردي :
نظريه پردازان آلماني در قرن نوزدهم مفهومي را كه بهعنوان همدلي ترجمه شده را گسترش دادند.
آن به معني احساس نزديكي كردن با يك دوست و شيمي قابل رويت كه آنقدر به ما نزديك است كه مشاهده كننده فكر مي كند كه در قيافه با
اشاره احساسات كه او دريافت مي كد. سهم دارد همدلي اغلب به نسبت دادن غير عمدي خودمان به يك شئي و بيان مي شود به عنوان نتيجه اي از تقليد خودمان رو قسمتي از بيننده و به خاطر همين است كهخ بيننده يك شيئي نشان مي دهد حركات ماهيچه اي مقدماتي كه قبلا احساسات خود شخص آن را تجربه نكرده بوده اما چنان كه گويي آن ها نسبت داده شده اند به احساسات شي خارجي شيئي كه ممكن است انسان غير انسان يا اينكه بي جان باشد به طور كامل در تامل (تعمق ) مجذوب ما به نظر مي رسد همدلان با رقاص باله مي چرخيم با يك شاهين اوج مي گيريم با حركت درخت در باد حركت مي كنيم (خم مي شويم ) و حتي قدرت و آرامش و زيبايي را تقسيم مي كنيم با تاق متناسبي كه مي خواهد از پلي حمايت كند دقتي جان كيتر گفته او به طور كامل به
چيزهايي كه گفته شد تبديل شده و اين كه اثر گنجيشكي كنار پنجره اش بيايد او در زندگي او شركت مي كند و با او سنگيريزه جمع مي كند . او اثر تجربيات هميشگي اش را در مورد همدلي شديد ذاتي اش توصيف مي كرده مدت ها قبل از آن يك كلمه اي ساخته شده باشد .
در ادبيات ما همدلي راهي مي نماييم كه به طور آشكارا بر انگيخته مي كند در خواننده حس مشاركت در وضع حركات و حس فيزيكي از شيئي را كه متن توصيف مي كند را برانگيخته مي كند .
به عنوان مثال توصيف شكسپير در شعر داستاني به نام ونوس و آدونسيس حلزوني كه شاخك ظرفيش ضربه خورده بود آرام آرام و با درد خودش را به داخل غازش به عقب مي كشيد .
ديگر توصيف حركت موج است از كيته راندي ميون (1818)
وقتي heawd a new اقيانوس پيد موج طولاني را به ساحل فرستاد، در امتداد آن سير سبزي ، كف هاي خاكستري با عمري زودگذر به تدريج و آرم مي تركيدند بي حال و لجحات تمام
همدردي :
متمايز از همدلي به معني احساسات زير است :
احساس حالت فيزيكي ندارد اما حالت روحي دارد و احساسات انسان يا احساسات غير از انسان ها كه به انسان ها نسبت مي دهند . ما همدردي مي كنيم براي مثال :همدردي با تجربه پر هيجان بچه اي كه مي خواهد براي اولين بار در جمع به درس جواب دهد . ما هم چنين ممكن است همدردي كنيم با شخصي كه در صحبت كردن لكنت دارد يا اينكه حالتي ناراحت دارد . رابرت برن در كتاب به يك آدم ترسو در سال 1786 بيان جواب ادار
همدردي او با شخصي كه خانه اش با گاو آهني خراب مي شود .
تعهد و كنترل احساسات خواننده همدرد با ويژگي هايي خصوصياتي خاص و تشكيل تنفر دو برابر ديگران براي هنرمندان ادبيات سنت گرا ضروري است . براي مثال ما در اثر شاه ليد شكسپير با كر دليا هم دردي مي كنيم و كمتر با شاه لير اما احساس بيزاري و نفرت نسبت به دختران پليكان (گوليزل و ركان ) نظر ما در همين نمايش نامه نسبت به ادماند بر ذات پسر نامشروع گلاسستر كه توسط شكسپير ساخته شده خيلي پيچيده نفرت انگيز است اما با كمي همدردي كه در شخصيت به شكل اوست وجود دارد (رجوع شود به كتاب روابط دور و نزديك )
تاثيرات جدايي بر تولت برچ جلوگيري مي كند از همدردي تماشاگران با قهرمان داستان اين نمايش

فایل : 13 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...