مقاله کامل امام و نگرش سياسي به عاشورا
مقاله کامل امام و نگرش سياسي به عاشورا
امام خمينى و احياى نگرش سياسى به عاشورا
و تشكل بخشى به شيعه
امامخمينى كه فرهنگ عاشورا را گنجينه عظيم سياسى دينى و پشتوانه فرهنگ غنى و انسان ساز اسلام مىدانست با بهرهگيرى از آموزههاى عاشورايى، حماسه حسينى را اساس قيام و مبارزه خويش قرار داده به احياى دين پرداخت.
نويسنده در اين مقاله با نگاه به نهضت امامخمينى از دريچه الهامگيرى از نهضت حسينى، احياى روح سياسى نهضت عاشورايى توسط حضرت امام را تحليل كرده است و گامهاى عملى ايشان در اين راستا را بر مىشمارد. وى تربيت شاگردان، طرح تئورى حكومت اسلامى و ولايت فقيه، بهرهبردارى صحيح از مناسبتهاى اسلامى در جهت هدايت و به كارگيرى مردم و الگودهى منطبق بر آموزههاى قيام حسينى را به عنوان اقدامات عملى حضرت امام در تشكّل بخشى شيعه، مورد بررسى قرار مىدهد.
وى در همين بستر تشكيل نظام جمهورى اسلامى را برخاسته از متن مكتب حسينى و استمرار آن را آمادگى براى ظهور ولىّ مطلق الهى قلمداد مىكند.
رمز و راز جاودانگى حادثه عظيم و حماسى عاشورا در گستره تاريخ بشريت، الهى بودناين رويداد مهم تاريخى است هر چند در تاريخ پس از عاشورا با نگرشهاى متفاوت و ازجنبههاى گوناگون درباره ابعاد و عظمت اين حماسه بزرگ سخن گفته شده است كه هر
كدام به نوعى داراى نكات بديع است؛ اكنون نيز با هر رويكردى به نهضت عاشوراى حسينى، مشاهده مىگردد كه نكات ناگفته بسيارى وجود دارد كه به تحقيق گسترده نياز دارد تا جوانب مختلف اين واقعه شناسانده شود. سؤالاتى كه از عنوان اين مقاله به ذهن متبادر مىشود و اين مقاله در صدد روشن ساختن و پاسخگويى به آنهاست عبارتند از:
1. نگرش سياسى امام به عاشورا چيست و چگونه آن را احيا كرد؟
2. امام با بهرهگيرى از اين نگرش سياسى به چه شيوهاى به شيعه تشكل بخشيد؟
3. تشكلبخشى شيعه به چه شكلى تبلور يافت؟
در طول تاريخ شيعه و پس از غيبت كبرى، بسيارى از عالمان دينى و متعهد، با قيام و مبارزه احياى دين اسلام را وجهه همت خويش قرار دادند كه موفقترين و شگفتانگيزترين آنها، انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امامخمينى است. امام با شناخت دقيق از سياستهاى استكبار جهانى در تحميل و حمايت رژيم پهلوى در ايران و مشابهتهاى فراوان اين رژيم باحاكمان اموى با الهام از فرهنگ احياگر عاشورا و بهرهگيرى از دو عنصر تحركآفرين دينى، يعنى «امر به معروف و نهى از منكر» و «تكليف الهى» كه شالوده و اساس شكلگيرى حماسه
عاشوراى حسينى را پايهريزى كردند؛ رژيم دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهى را فرو ريخت و مكتب انسانساز اسلام را حيات مجدّد بخشيد و غبار تحريف و بدعت را از چهره دين زدود. از مهمترين دلايل موفقيت امام در پيروزى انقلاب و تشكيل
حكومت جمهورى اسلامى احياى نگرش سياسى ايشان به آموزههاى دينى و آميختگى دين با سياست بود.
درباره سياست و تعريف آن، ديدگاههاى متفاوتى ارائه شده است؛ برخى از متفكران مغرب زمين سياست را معادل با «علم قدرت»، «علم به زير سلطه درآوردن»، يا «علم به اطاعت وا داشتن» مىدانند. هارولد.ژ.لاسكى موضوع سياست را بررسى نهادهاى رسمى كشور و دولت مىداند. مك آيور، سياست را به معنى حكومت مىداند، موريس دو ورژه، استاد علم سياست دانشگاه پاريس در اين باره مىگويد: سياست وسيلهاى است براى تأمين نوعى نظم اجتماعى.[1]
متفكران و انديشمندان اسلامى هم تعريفهاى مختلفى در مفهوم سياست بياننمودهاند:
فارابى، رابطه فرماندهى و فرمانبرى و خدمات حكومت را سياست مىداند. غزالى، سياست را به معناى اصلاح جامعه و مردم براى نجات دنيا و آخرت آنان بيان مىكند.[2]
ابن خلدون، جامعه شناس معروف اسلامى، سياست را معادل با قدرتِ حكومت مىداند.[3]
امامخمينى در تعريف سياست مىفرمايد:
«سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد و اينها را هدايت كند به طرف آن چيزى كه صلاحشان هست، صلاح ملت است و صلاح افراد است.»[4]
و در ادامه مطلب، مجريان صالح و شايسته اين «سياست» را معرفى مىنمايد:
«اين مختص به انبياست، ديگران اين سياست را نمىتوانند اداره كنند، اين مختص به انبيا و اولياست و به تبع آنها به علماى بيدار اسلام.»[5]
مطلب ديگر پيوند دين و سياست است كه يكى از مباحث مهم در حوزه انديشه سياسى اجتماعى امروز به شمار مىرود. برخى با انكار هرگونه پيوند ميان اين دو مقوله، تداخل يكى از آنها را در امور ديگرى موجب ناكارآمدى طرف مقابل مىدانند و به جدايى كامل و پرهيز از تداخل آنها براى حفظ حرمت هر يك توصيه مىنمايند. انديشه سكولار مروّج چنين نظريهاى مىباشد. نقطه مقابل اين تفكر؛ نظريه رابطه ميان دين و سياست است، اما در نوع رابطه و قلمرو تداخل دين و سياست در ميان برخى از انديشمندان اسلامى اختلاف نظر وجود دارد.
در انديشه سياسى امام آميختگى دين و سياست مطرح است، نه رابطه ميان اين دو. ايشان ضمن نقد نظريه تفكيك، معتقد بودند كه دين و سياست از يكديگر منفك و مجزا نيستند تا
با استدلال يا بررسى نوع رابطه به چگونگى پيوند يا تعامل بين اين دو بپردازند ايشان دراينبارهمىفرمايد:
«ديانت اسلام يك ديانت عادى تنها نيست و فقط وظيفه عبد و خداى تبارك و تعالى، وظيفه روحانى تنها نيست؛ و همين طور يك مذهب و ديانت سياسى تنها نيست؛ عبادى
است و سياسى، سياستش در عبادت مدغم است و عبادتش در سياست مُدغَم، يعنى همان جنبه عبادى يك جنبه سياسى دارد.»[6]
ايشان در تحريرالوسيله نيز در بحث و مسأله خطبههاى نماز جمعه چنين مىنويسد:
«اسلام دين سياست است با همه شؤون سياست، و اين معنا براى كسى كه كمترين دقتى در احكام حكومتى و سياسى اجتماعى و اقتصادى اسلام بكند به خوبى و روشنى ظاهر مىگردد، پس كسىكه خيال مىكند دين اسلام جداىاز سياست است هم نسبت به معارف اسلام جاهل است و هم سياست را نمىداند.»[7]
در انديشه امام«دين» خاستگاه و منشأ نظام سياسى اسلام است و كليه برنامهها و مباحث سياسى اسلام بر مبناى قوانين و احكام دينى پايه ريزى شده است و دليل توسعهيافتن و فراگير شدن حكومت اسلامى درنيمه اول قرن ظهور اسلام را آميختگى دين و سياست مىداند و مىفرمايد:
«رسول الله(ص) پايه سياست را در ديانت گذاشته است».[8]
با توجه به آن چه كه بيان گرديد روشن شد كه در انديشه سياسى امام آموزههاى دينى داراى صبغه سياسى مىباشند، از اين رو يكى از ابعاد احياگرى امام(ره) احياى روح سياسى نهضت عاشوراى حسينى با توجه به اهداف آن در ميان انديشمندان و شيعيان جهان است كه اثرات بسيارى را در پيشبرد نهضت اسلامى به دنبال داشت، هر چند اين مسأله در طول تاريخ تحولات جامعه مسلمانان به فراموشى سپرده شده بود.
در فضاى فرهنگى قبل از انقلاب و قيام امام هم ديدگاهها نسبت به نهضت عاشورا توجه بيشتر به اجر و پاداش معنوى عزادارى امام حسين(ع) بدون درك صحيح از فلسفه سياسى قيام امام حسين(ع) بود.
يكى از نويسندگان درباره وضعيت سياسى فرهنگى عزادارى شيعيان قبل از انقلاب مىنويسد:
«افسوس كه شيعه بيشتر بر مصائب عاشورا گريست و كمتر در مسائل عاشورا انديشيد، شيعه عاشورا را نگه داشت ليكن درست نشناساند، آفرين بر او كه نگاه داشت و دريغا از او كهنشناساند.»[9]
در ميان برخى متفكران و صاحبان انديشه و قلم هم بيشتر به مباحثى پرداخته مىشد كه به بروز اختلاف در ميان پيروان حقيقى ولايت مىانجاميد و دستمايهاى براى بهرهگيرى دستگاههاى امنيتى رژيم در ايجاد تنش و كشمكش ميان سخنرانان مذهبى در ايام محرم و
جوانان متدين مىگرديد[10] تا انديشمندان از تبيين فلسفه اصلى قيام عاشورا غفلت نمايند در نتيجه عملاً فرصتهاى مناسب ايام عزادارى به جنجالهاى بيهوده صرف مىشد.
نگرش امام به حادثه عظيم عاشورا به عنوان يك ضايعه تاريخى نبود، بلكه ايشان در يك افق برتر قيام امام حسين(ع) را يك حركت هدفمند و برنامهريزى شده در جهت احياى اسلام مىدانست و مىفرمود:
«او [امام حسين(ع)] مىدانست كه چه مىكند و كجا مىرود و هدفش چيست؟»[11]
«امام حسين(ع) با فداكارى بىنظير و نهضت الهى خود واقعه بزرگى را به وجود آورد كه کاخ ستمگران را فرو ريخت و مكتب اسلام را نجات بخشيد.»[12]
ايشان فرهنگ عاشورا را گنجينه عظيم سياسى دينى و پشتوانه فرهنگ غنى و انسانسازتشيع مىدانست و با بهرهگيرى از آموزههاى عاشورايى به احياى دين پرداختوحماسه حسينى را اساس قيام و مبارزه و تحول و بيدارى قرار داد.
نگرش امامبهسياست و انديشه سياسى ايشان باعث شد تا نوع نگاه به مفهوم وكاركرد سياستدرميان مردم مسلمان و حتى انديشمندان اسلامى تغيير كند و شعائر دينى و مذهبىرا آميزهاى از دين و سياست بدانند.امام با تفسيرى جديد از مؤلفههاى فرهنگ عاشورا غبار بدعت و تحريف را از فرهنگ شيعه زدود و به برخى از نظريههاى ناصواب خط بطلان كشيد.
فایل : 27 صفحه
فرمت : Word
- کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.