مقاله در مورد امر به معروف و نهي از منكر
بسم الّله الرحمن الرحيم
امر به معروف و نهي از منكر دو تا از فروعات دين اسلام هستند.بنده تحقيق نكردم كه در اديان ديگر هم هستند يا مختص به اسلام ميباشد.امّا اين را ميدانم كه از احكام عملي بسيار مهم اسلام ميباشد به طوريكهآقا امام حسين(ع) دليل اصلی قيامش راامر به معروف و نهی از منکر بيان ميکنند و در روايتی هم داريم که اگر ترک شوند جامعه به هلاکت می افتد .امّا متاسفانه در جامعه امروزی ما، بسيار بسيار کم رنگ شده است.به طوريکه که حتّی مذهبی ها هم اين اصل را فراموش کرده اند و ملزم به عمل به آن نميباشند!به خصوص در چند ساله اخير، افراد مغرضی پيدا شده اند که اسم اين اصل الهی را تغيير داده اند و گفته اند :اين کار فضولی و دخالت در کار ديگران است!!!!ميگويند :عيسی به دينش ،موسی به دينش!
جالب اينجاست که اين حرفها برای مذهبی ها هم به صورت باور در آمده و همه باور کرده اند که امر به معروف و نهی از منکر دخالت در کار ديگران است.امّا نميدانند که شياطين انسانی هستند که با حرف های فريبنده و جذاب ميخواهنداحکام خدا پياده نشود و خود به مقاصد پليدشان برسند .امر به معروف و نهی از منکر احساس مسيوليت نسبت به خود ،ديگران و اسلام است نه دخالت در کار ديگران.رسول اکرم(ص) مثل بسيارجالبی زدند به اين مفهوم که اگر يک نفر در قايقی بخواهد جای خود را سوراخ کند ،ديگرن به او اعتراض کنند ،فضولی است يا نجات جان خود و ديگران؟آيا اگر آن شخص بگويد:من فقط جای خودم را سوراخ ميکنم و به شما کاری ندارم ،برای ديگران قابل قبول خواهد بود و به او کاری نخواهند داشت؟مسلما خير.اسلام به فکر رشد و تعالی تمام افراد است و رشد افراد به رشد جامعه هم بستگی داردو اسلام به عوامل رشد امر ميکند و از موانع رشد نهی.پس …امر به معروف و نهی از منکر علاوه بر اينکه رشد فردی را در بر دارد ،رشد اجتماعي را هم در بر ميگيرد. حال ،نظر شما چيست؟
.اگر خداوند توفيقي دهند در آينده در مورد شجاعت داشتن در امر به معروف و شرايط آن بيشتر بحث ميکنيم.
امر به معروف و نهي از منكر در جامعه امروز
گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین دکتر سید عباس نبوى سعید حسنزاده
آن قدر موضوع پیشنهادى بدیهى و روشن بود كه احساس مى كردیم بیشتر كلیشهاى است تا جذاب و نو. ولى قدرى تأمل در اوضاع نابهنجار اطراف جامعه و بعضا دانشگاه كافى بود تا یادآورى كند كه گرچه به تعداد موهاى سر این بحث را شنیدهایم چیزى در عمل عایدمان نشده و در عمل عمدتا سردرگم و شاید هم ترسو ظاهر شدهایم. كجاى كار اشكال دارد؟ قرار شد با یكى از عزیزان كه به این موضوع پرداخته و دغدغهاش بود مصاحبهاى كنیم. دوستانه تا شاید به حل این مشكل كمكى كند. از حجتالاسلام و المسلمین دکتر سید عباس نبوى خواستیم در باب امر به معروف و نهى از منكر و ربط آن با جامعه روز به سئوالات ما پاسخ دهند.
«كنتم خیر امة…» شما اگر امر به معروف و نهى از منكر كنید بهترین امت خواهید بود. این امر به معروف و نهى از منكر چیست كه این قدر بر سعادت امتها تاثیرگذار است. از سوى دیگر اگر امت و جامعه خودمان را در نظر بگیریم چندان نشانههایى از خیر امه نمىبینیم. آیا این نشان از آن دارد كه امر به معروف و نهى از منكر به درستى در جامعه ما اتفاق نمىافتد. اگر چنین است و احتمالا این امر حقیقت دارد مشكلاش از كجاست؟ آیا مفهوم این موضوع را نفهمیدهایم و یا این كه در پیاده سازى آن دچار معضل شدهایم، و یا شاید مشكل دیگرى در كار است كه تحقیق این آموزه دینى را ناموفق كرده است. در این بحث به بررسى هر یك از این موارد مىپردازیم و سعى مىكنیم این موضوع را از جنبههاى مختلف ببینیم. این كار را با نگاه به خاستگاه مفهوم این آموزه آغاز مىكنیم. در مورد مفهوم و ریشههاى بنیادى امر به معروف و نهى از منكر، آیات متعددى در قرآن كریم و روایات زیادى از ائمه معصومین موجود است و به همین جهت در این مورد با فقر مفهومى مواجه نیستیم، بالعكس با غناى مفهومى مواجهایم. تعبیر قرآن كریم آن است كه: «لتكونوامة وسطا» و یا در جاى دیگر مىفرماید «… منكم امة یدعون الى…» از میان شما باید دستهاى امربه معروف و نهى از منكر كنند. آیات از این دست فراوانند و اینها پیكره بنیادى آن را مىسازند. در مسائل فقهى ما هم فقها، یك كتاب مستقل به این موضوع اختصاص دادهاند. البته این
استقلال به شیعه ندارد و تمام فرق اسلامى كه داراى فقه بیرون هستند كتابى مستقل در این باب دارند. حال چه دلیلى داریم استنباطى كه علماى اسلامى از این مفهوم كردهاند اشتباه نیست؟ واقعیت این است كه یك موضوع فقهى اینطور نیست كه یك دفعه در یك زمان خاص از یك فقیهى صادر شود، بلكه در طول تاریخ فقهاى بسیارى روى آن موضوع بحث كردهاند و نظر داده اند، از طرف دیگر در فرق گوناگون اسلامى آنهایى كه فقه مدرنى دارند هیچ آموزهاى دیده نمىشود كه تعبیرات آنها از یك موضوع تفاوت عمدهاى داشته باشد، مثلا امرى در یكى از فرق واجب شده باشد ولى در دیگرى جایز نباشد. ممكن است در بعضى مصادیق و وجوه عارضى این اتفاق بیفتد مثلا همه مذاهب اسلامى اعتقاد دارند كه وجود شرك در عملى مبطل آن است. حال عالمان سنى مىگویند در نماز نباید از مهر استفاده كنى كه چیزى اضافه بر سجده تحمیل مىكند و عالمان شیعه مىگویند كه این مهرها خاك است و چیز اضافهاى نیست، در هر حال در اصل موضوع توافق جامعى وجود دارد. با این تفصیل درباره امربه معروف و نهى از منكر همگى متفقالقول آن را از واجبات اسلام دانسته و شرایط و دقایق آن را ذكر كردهاند. حال با توجه به تعدد فرق و علماى بسیار فقه در طول تاریخ بعید و حتى غیرممكن است كه این آموزه اشتباه استنباط شده باشد چون راه به صورت تخصصى طى شده و اشتباهى در استنباط رخ نداده است.اگر در شناسایى مفهوم اشكالى نیست پس چه باعث مىشود آموزه دینى كاركرد اصلى خود را در جامعه پیدا نكند. براى این كار نیاز به نفوذ به لایههاى عمیقترى از معرفت دینى داریم. دست شیعه در لایههاى اصلى پشتوانههاى معرفتى دستش پر است برخلاف بقیه فرق اسلامى كه در پشتوانههاى این امر دچار تناقض مىشوند. دلیلش هم آن است كه امر به معروف و نهى از منكر را در ارتباط با سه موضوع مهم «خیر، عدالت و عدم افراط و تفریط» بیان مىكند این برمى گردد به مبانى كلامى ما. و به همین دلیل است كه اگر دستوریى از دستورات اسلامى به نحوى استنباط بشود كه در اغلب موارد بى عدالتى را ترویج كند. به اعتقاد شیعه اسلامى نیست، یعنى كسى كه این دستور را استنباط و استخراج كرده، اشتباه كرده است. نمىشود دستورى اسلامى باشد ولى كاركرد عمدهاش ضد خیر و ضد ارزش باشد. پس اگر مىبینیم كه سازمانى شكل مىگیرد تا امربه معروف و نهى از منكر كند، ولى نتیجه خیرى در كارهایش حاصل نمىشود در تفكر شیعه برخلاف نظر
اهل سنت كه عدالت و خیر را همانى مىگیرند كه استنباط كردهاند و این دو امر مهم و لذاتى واصل نمىدانند، كارش اسلامى نیست و باید مشكلش حل شود.
سه دسته مشكل براى این امر مطرح مىشود، دسته اول مشكل در مفهوم آموزه است كه همانطور كه گفته شد، درست استنباط شده و احتمال خطا در آن بسیار كم است. دسته دوم مشكلها آن است كه شاید ظرف زمان و جامعه توانایى خوب این آموزه دینى را ندارد، دسته سوم هم شامل این مىشود كه گاهى هم آموزه درست استنباط مىشود و هم ظرف جامعه قابلیت پذیرایى از آن را دارد ولى باز هم آموزه ناكام مىماند. این بار مشكل از روشهایى ناشى مىشود كه براى پیاده سازى آموزه در جامعه از آنها استفاده مىشود. بین دو دسته دوم و سوم كدام جایگاه مهمترى در بحث ما دارند؟
فرض كنیم ظرف جامعه ما كوچك است و قابلیت دریافت آموزههاى دینى را در مرهله اول ندارد. اگر به نكتهاى ایشان را دعوت كنى، سریع موضع مخالف مىگیرند و اگر ایرادى از ایشان را نمایان كنى به خصومت برمىخیزند. خوب آیا این دلیل مىشود كه آموزه را ترك كنیم. عقل سلیم این را نمىگوید بلكه حتى محكومكردن ظرفیت جامعه را هم كار درستى نمىداند. ندیدن كاستىها و ضعف جامعه و اعمال آموزهها بدون در نظر گرفتن كاستىهاى آن كارى است نامناسب. اعمال فشار ظاهرى براى جبران كمبود ظرفیت جامعه امرى غلط است و نه تنها موجب نمىشود آموزههاى اسلامى به جریان بیفتد، بلكه فشار بر ظرفیت جامعه، روى دیگر سكهى بىارزش تلقى كردن آموزههاى اسلامى است. چرا كه ظرفیت غیر پذیرنده بعد از فشارى كه جهت تحمیل آموزههاى دینى مىبیند، شروع به تمسخر و استهزاى آن مىكند.
از اینجا به بعد كمكم گیر كار مشخص مىشود. باید سراغ روشها برویم. خوب است بدانیم كه تاكنون توسط علماى اسلامى به این مطلب به صورت یك علم تئوریزه شده پرداختهاند، براى مثال اگر ما روى مباحثى مانند منطق كار كردهایم و آن را به خوبى پیش بردهایم و از آن ابزارى براى درست اندیشیدن ساختهایم، آیا به همان شكل هم ابزارى از دل آموزهى امر به معروف و نهى از منكر درآوردهایم كه اولا به وسیلهى آن بتوانیم شرایط مختلف را از هم تمایز دهیم و هم اینكه در این شرایط بهترین روش را براى پیادهسازى آموزه به كار گیریم؟ متاسفانه باید بگویم نظریه و
تئورىهایى كه بتواند ابزار امر به معروف و نهى از منكر را به ما بدهد، مانند بسیارى از مواردى كه مفاهیم پایهاى آنها را در آموزههاى دینى داریم، وجود ندارد. این مباحث در حد همان مباحث فقهى باقى مانده است. این مباحث احكام خاص وضعیتها را بیان مىكند اما چگونگى و روش برخورد با وضعیت را نشان نمىدهد. مثلا در باب امر به معروف و نهى از منكر در فتاوا آمده كه اول با با زبان مناسب و سپس درجه به درجه بالا رفته تا برسیم به آن زبان مواجهه و مقابله با تحقق منكر. كلیت و وضعیتها بیان شده، در واقع، جنبهى بایدى آنها بیان شده اما از جنبهى چیستى و چگونگى آنها بحثى به میان نیامده. لذا اینها از سنخ مباحثىاند كه در حوزهى رفتار اجتماعى، به هیچ وجه به آنان پرداخته نشده است. عین همین مطلب را دربارهى حج مىتوان دید. پس نیاز به یك چهارچوب نظرى تئوریك براى این امر است. براى شروع چگونه باید عمل كرد؟ سر خطهاى اصلیى كه باید این چهارچوب به مدد آنها ساخته شوند چیست؟ نگاه به چند نكتهى دقیق فضاى ذهنى ما را براى این كار روشن مىكند.
اولین نكته در باب روششناسى امر به معروف و نهى از منكر، تمایز قائل شدن بین همین دو بخش است. امر به معروف هیچ زمانى به عنوان یك امر تحمیلى و اجبارى و دستورى، نتیجهاى داشته باشد. الزام و تحمیل در امرى كه تنها با ارادهى مثبت و ایجابى خود میسر مىشود كاملا اشتباه است. ما نمىتوانیم و نباید افراد را مجبور به انجام فعل نیك كنیم، خود فرد باید در مورد آن با میل و رغبت در مورد آن اراده كند. با این گزاره معلوم مىشود كه اگر كسى نماز نمىخواند، نمىتوانیم با اجبار نمازخوانش كنیم. ولى در نهى از منكر اینگونه نیست. مثلا اگر یك شخصى مرتكب فسق و فجورى شد، ما مىتوانیم با الزام جلوى وى را بگیریم و نگذاریم كه منكر حاصل شود. پس فقط نهى از منكر است كه مىتواند با الزام و اجبار تحقق پیدا كند و نه امر به معروف. آنهم نه خود منكر بلكه ابزارهایى كه مىتواند منجر به منكر شود. حال در مورد هر ابزارى باید بررسى شود كه این الزام تا چه حد از اعتبار و درستى برخوردار است.
نكتهى دومى كه توجه به آن بسیار مهم است، اهمیت رتبهبندى شدهى آموزههاى اسلامى و یا درجهى اهمیت آنها نسبت به هم است. این دقیقا چیزى بود كه حضرت امام(ره) در یك نگاه فلسفى، كلامى، فقهى در دورهى انقلاب اسلامى به آن پرداختند و این قبلا در فتاوى فقها به
صورت جدى به چشم نمىخورد. فرض كنید بخواهیم در مورد منكراتى كه اتفاق مىافتد عكسالعمل نشان دهیم. نهى از منكر كنیم. آیا همهى منكرات در یك درجه و رتبهاند؟ آیا ما بین یك رفتار نامناسبى كه خلاف موازین شرعى است ولى در حوزهى رفتار فردى مسلمان مىگنجد و رفتارى دیگر كه جنبههاى گستردهى اجتماعى دارد و تأثیرات آن واضحتر است و براى قشر وسیعى تعیین تكلیف مىكند تفاوتى قائل نیستیم و در صورت انجام منكر به یك صورت عمل مىكنیم. مثال روشن آن تفاوت یك منكر مانند تراشیدن ریش و منكر دیگر مانند جاسوسى براى بیگانگان است. در اولى منكر به جهت زیرپاگذاشتن امرى است كه به نظر عموم فقهاى مشهور شیعه، به احتیاط واجب جایز نیست و فتواى آن از سنخ فتواى احتیاطى است و دیگرى منكرى است بدیهى كه اصلا نیاز به فتوا ندارد آنقدر كه بین و آشكار است. پس حتما مواجهه با منكر و عكسالعمل آن در هر یك از دو مورد متفاوت است. امام(ره) در كتاب امر به معروف و نهى از منكر خود اینگونه آوردهاند كه این امر اقدامى است متناسب با ارزش خود موضوع. خوب است نوع عمل امام را با توجه به همین نظرى كه دارند ببینیم. در دوران رهبرى ایشان بعضا خبر مىآوردند كه معاون فلان وزیر، ریش خود را مىتراشد، چه برخوردى با او بكنیم. امام توجیه مىآوردند و مىگفتند كه خوب است مسائل فقها به ایشان گفته مىشود ولى شاید ایشان از شخصى تقلید مىكنند كه این امر را غیر مجاز ندانسته. گویى كه امام از آن شخص دفاع مىكنند. این را مقایسه كنید با مسجدىهاى بسیارنمازخوان سجاده آببكشى كه كه در مواجهه با دین افراد، شدید یرخورد مىكردند ولى در زمان شاه، علیرغم استبدادى بودن حكومت، روششان مبتنى بر ابراز ارادت بود. امام(ره) به شدت در مقابل اینها ایستاد و با آنهامقابله كرد. ایشان در تحریرالوسیله اینگونه آوردهاند:«زمانى كه تسلط كفار برمسلمین حاصل شود، مسلمانان باید این سلطه را بردارند و نهى از منكر كنند و جلوى ایشان بایستند«و لو بلغ ما بلغ» به هرجایى كه مىخواهد كشیده شود و حتى اگر قرار است همهى آدمها شوند.» یعنى در مقابل یك مسئله، امام حاضر است خونهاى بسیارى فدا شود؛ در مقابل در مسئلهاى دیگر امام حتى حاضر نیستند كه زخم زبانى به شخص منتقل شود كه او ناراحت شود.
بعد دیگر از این مسئله بخصوص در رخداد منكرات، شاكله ارتباطى و سوگیرى و جهتگیرى منكرات است. هم بحث كلامى است و هم جامعه شناختى ما دو نوع بدحجابى داریم، یك نوع بدحجابى اهمال گرایانه، یك نوع بدحجابى سكولار و دین ستیزانه. خیلى هم نمىشود در وهله اول گفت كه این از كدام نوع است. سریع قابل تشخیص نیست، باید بررسى شود – بدحجابى اهمال گرایانه ناشى از تراكم انسانها در زندگى جدید و شلوغى و مقتضاى كار و آمد و شد خانمها در عرصه كار و از این گونه موارد است. لباسى براى خود تهیه مىكنند، از صبح تا شب هم مشغول كارند توى این شدت كار به طور طبیعى جابجایى در لباس اتفاق مىافتد و دچار بدحجابى مىشود، اینگونه افراد این طورند كه وقتى از خانه بیرون مىآیند و خود را براساس موازین دینى استاندارد مىكنند. اما استاندارد لب مرز، یعنى اگر حجابى در نظر گرفته با كمترین حركت در اتوبوس و مینى بوس و تاكسى این حجاب مىتواند جابجا شود، این بدحجابى یك ایراد به آن وارد است و آن این كه شما چرا لباستان را بهتر نمىگیرید، چرا محكمتر و مرتبتر لباس انتخاب نمىكنید تا براساس كمى جابجایى دچار گناه نشوید، دچار منكر و گناه شوید. اگر استاندارد مىگیرد، آن استاندارد را بالا بگیرید به تعبیرى. استاندارد بگیرید! كه این استاندارد با قدرى روزمرگى مشكلى پیدا نكند. پس این بدحجابى انتقاد بر آن وارد است ولى به همین مقدار. اما شخصى به آموزه دینى معتقد است، یك مقدارى تلاش سست اى هم براى پایبندى به آن مىكند، ظاهرا دچار یك لغزشهایى مىشود. این یك درجه از منكر است، یك درجه منكر یك بدحجابى استاندارد شده است، اصلا شخص از ابتدا برنامهاى را در طول زندگى خود ریخته كه فضاى اجتماعى را آلوده كند و این آموزه دینى را زیر پا بگذارد، این جا هم دو سطح برخورداست و دو روش و دو صف مواجه وجود دارد. شناسایى آن هم كار بسیار مشكلى است. به راحتى قابل تشخیص نیست ولى پشتوانه نظرى كلامى و حتى فقهى بر ما مىگوید كه برخورد با این دو پدیده متفاوت است. البته به لحاظ جامعه شناختى مىتوان مطالعاتى را انجام داد، كه مثلا دسته اول یك شاخصههایى را از خود نشان مىدهند، براى مثال اولا آنها همیشه منكرند كه بدحجابند، مدعى اند كه این بدحجابى كه اتفاق افتاده یك امر دائمى نبوده. همین لحاظ اتفاق افتاده و دیگر هم نمىافتد. با اصل بدحجابى آن براساس سیر زندگى مخالفند، ثانیا همیشه سعى مىكنند با یك استانداردهایى
ولو ضعیف خود را تنظیم كنند. ثالثا در حوزههاى رفتارى دیگر به نوعى هم بستگىهاى خودشان را با موازین دینى حفظ مىكنند. البته آنجا هم ممكن است شلگیرىهایى باشد ولى در بعضى مواقع كاملا خود را حفظ مىكنند مثلا داریم بدحجابىهاى ناشى از محیط كار كه شخص در حوزههاى دیگر التزامشان به آموزههاى دینى قوى است، این بخش عمدهاى از بدحجابىهاى ما را تشكیل مىدهد مثلا هیچ زمان مرتكب شرب خمر نمىشود، نمازش و یا روزهاش فوت نمىگردد. حتى در پرداخت خمس و زكات هم ملتزم است. ولى در دسته دوم به عنوان یك دهن كجى به آموزههاى دینى طورى همبسته مىشود با بقیه رفتارها كه در اكثر حوزههاى دیگر آموزههاى دینى توسط شخص زیر پا گذاشته مىشود، معلوم است كه این دو در یك رتبه نیستند . آنچه كه تاكنون از آن صحبت شد، شناسایى نوع عمل معروف و یا منكر و طبقهبندى آنها بود. اینكه مشخصات آمران به معروف و ناهیان از منكر و نحوهى عملكرد ایشان چه باید باشد و همچنین آسیبشناسى حركتهایى كه در مورد جمهورى اسلامى اتفاق افتاده. موضوعاتى است كه به آن خواهیم پرداخت.
حضرت آيت الله مكارم شيرازي اصل امر به معروف و نهي از منكر قانون اساسي بايد احياء شود.
حضرت آيت الله مكارم شيرازي وجود مسأله امر به معروف و نهي از منكر در قانون اساسي جمهوري اسلامي را نقطه مثبت اين قانون برشمرد و احياء آن را در كشور خواستار شد. به گزارش خبرنگار رسا، حضرت آيتالله ناصر مكارم شيرازي پنج شنبه در ديدار جمعي از دانشجويان و طلاب اظهار داشت: در بين آموزههاي اسلام و برنامههاي جهان امروز تفاوتهاي فراواني وجود دارد كه اگر آنها را جمع كنيم بسيار قابل توجه است. وي عدم مسؤوليت پذيري افراد در مقابل سرنوشت ديگران را يكي از مشكلات جامعه امروزي بشري عنوان كرد و گفت: اگر در جامعه كار خلافي انجام شود تنها مسؤول برخورد با آن منكر پليس است و عموم مردم هيچگونه مسؤوليتي در مقابل تخلفات و منكرات صورت گرفته ندارند. در حالي كه اسلام ميگويد همه مردم در قبال انحرافات مسؤول هستند. اين مرجع تقليد با اشاره به آموزههاي اسلامي خاطرنشان كرد: مسلمين با
توجه به دستورات تعالي بخش اسلامي خود بهترين امت روي زمين هستند؛ زيرا امر به معروف و نهي از منكر ميكنند و تا امر به معروف و نهي از منكر در جامعه گسترش پيدا نكند ايمان به خداوند هم به وجود نخواهد آمد. وي افزود: اگر در شرق و يا غرب جهان ظلم و ستمي بشود كه به ضرر بشريت باشد و بتوان جلوي آن را گرفت ولي هيچ گامي از سوي انسانها صورت نگيرد از نظر منطق اسلام، همه در برابر آن مسؤول هستند. امر به معروف و نهي از منكر يك وظيفه عمومي است. حد و مرز و فرد و قوميتها و زبان ندارد. حضرت آيت الله مكارم شيرازي يكي از نقاط مثبت و برجسته قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران را امر به معروف و نهي از منكر عنوان كرد و ادامه داد: لازم است روي اين بند از قانون اساسي برنامهريزي و به نحو مطلوبي اجرا شود.
احکام امر به معروف و نهی از منکر
سئوال _ معروف چیست؟
جواب_ معروف چیزی است که اسلام آن را واجب کرده، مانند نماز و روزه و یا آن را مستحب دانسته، مانند صدقه دادن و اطعام کردن.
س 2_ منکر چیست؟
ج_ منکر چیزی است که اسلام آن را حرام کرد، مانند شراب، زنا و ربا و یا آن را مکروه دانسته است مانند رفتن در مجالس بیکاره ها و خوردن در حال سیری.
س 3- امر به معروف نسبت به واجبات چه حکمی دارد؟
ج- واجب است.
س 4- امر به معروف نسبت به مستحبات چه حکمی دارد؟
ج_ مستحب است.
س 5- نهی از منکر نسبت به محرمات چه حکمی دارد؟
ج- واجب است.
س 6- نهی از منکر نسبت به مکروهات چه حکمی دارد؟
ج- مستحب است.
س 7- امر به معروف و نهی از منکر چند شرط دارد؟
ج- 1. شخص آمر به معروف و ناهی از منکر، معروف و منکر را بشناسد.
2. احتمال تاثیر بدهد. پس چنانچه بداند اگر شخص را امر به معروف کند، به گفته او عمل نخواهد کرد، واجب نیست.
3. شخص مرتکب منکر یا تارک معروف اصرار بر عمل خود داشته باشد. پس اگر شخص منکری را انجام داده اند ولی پشیمان شده است و بنا دارد آن را ترک کند، نهی او از منکر واجب نیست.
4. بر اثر امر به معروف یا نهی از منکر، ضرری به انسان نرسد.
س 8- امر به معروف و نهی از منکر از کدام قسم از واجبات است؟
ج- از واجبات کفایی است. اگر بعضی آن را انجام دهند، از دیگران ساقط می شود و چنانچه هیچ کس انجام ندهد، همه گناه کرده اند.
س 9- اگر شخصی امر به معروف کند ولی گفته او تاثیر نکند، اما شخص دیگری، احتمال بدهد که گفته اش تاثیر می کند، امر به معروف نسبت به او چه حکمی پیدا می کند؟
ج- امر به معروف بر او واجب است هر چند بر دیگری واجب نباشد.
س 10- معنای احتمال تاثیر چیست؟
ج- یعنی انسان احتمال بدهد که مثلا یکی از ده نفری را که نهی از منکر می کند، تحت تاثیر گفته او قرار گرفته و عمل منکر را ترک می کند. هر چند بداند تنها گفته او موثر نبوده، بکله جزو تاثیر کنندگان می باشد.
س 11- در صورتی که اسلام در خطر باشد، امر به معروف و نهی از منکر چه حکمی پیدا میکند؟
ج- امر به معروف بر همه واجب است. به این معنی که باید اسلام را از خطر نجات دهند. هر چند که مرز جانی داشته یا موجب هلاک گردد.
س 12_ از جمله اقسام امر به معروف چه مواردی است؟
ج- یکی از اقسام امر به معروف، امر به عمل نمودن به کلیه احکام اسلام است. مانند قوانین تجارت، زراعت، رهن، وقف، امور زناشویی، طلاق، قضاوت، شهادت، احکام ارث، قصاص، دیات و غیر آن و همچنین امر به پیاده کردن آزادی های اسلامی، اخوت اسلامی و امت واحدۀ اسلامی لازم می باشد.
س 13- از جمله اقسام نهی از منکر چه مواردی است؟
ج- یکی از اقسام نهی از منکر، نهی از عمل کردن به قوانین غرب و شرق است. مانند قوانینی که امروزه در کشورهای اسلامی حکم فرما است. همچون جلوگیری از آزادی های مشروع مردم، بیگانه خواندن مسلمانان، استبداد در جامعه، تصرف و مصادره اموال دیگران، مالیات ها، تجسس به مردم و مرزهای جغرافیایی بین کشورهای اسلامی.
مراتب امر ونهی
س 14- امر به معروف و نهی از منکر چه مراتبی دارد؟
ج- امر به معروف ونهی از منکر، سه مرتبه دارد:
1. انسان فقط اظهار نفرت کند. مانند این که صورت را ترش نماید یا از تارک واجبات اجتناب نماید و یا مانند آن.
2. انسان با زبان انکار کند و با وعظ و ارشاد، نفرت خود را آشکار نماید.
3. عملا انکار کند. مثلا مرتکب حرام را بزند.
س 15- آیا این مراتب سه گانه مذکور، نیز درجاتی دارد؟
ج_ هر یک از این سه مرتبه، درجاتی دارد که انسان باید در ابتدا، خفیف تر از همه را اختیار کند و اگر فایده ببخشید به مرتبه بالاتر رود.
س 16- بر هر مکلفی چه چیزی واجب است؟
ج- واجب است منکرات را به قلب خود انکار نماید. چه بتواند انکار و نفرت خود را اظهار کند یا نتواند.
س 17- انکار عمل در چه صورتی جایز است؟
فایل : 12 صفحه
فرمت : Word