مقاله در مورد سرمایه اجتماعی

مقاله در مورد سرمایه اجتماعی

فصل دوم
چهارچوب نظری و پیشینه تحقیق
مقدمه
سرمایه اجتماعی در دو دهۀ اخیر به عنوان یک دیدگاه نظری مؤثر، پذیرش گسترده ای را به دست آورده، ره یافت های نظری، در این حوزه، عموماً بر بازدهی سرمایه در قالب سرمایه اجتماعی به عنوان یک فرایند سرمایه گذاری اذعان دارند. اما این بازدهی در برخی مباحث برای فرد در نظر گرفته شده در برخی دیگر برای جمع تعریف می شود. سرمایه اجتماعی گاهی اوقات دارایی فرد به شمار می آید. در آن صورت به شبکه های اجتماعی گسترده و منابع قابل دسترس برای فرد تأکید می گردد، و در مواردی دیگر به کیفیت این روابط در قالب هنجارهای اعتماد و همیاری پرداخته می شود و سرمایه اجتماعی دارایی جمع قلمداد می شود. به همین ترتیب برحسب تعاریف متفاوت از سرمایه اجتماعی کارکردهای متنوعی نیز برای آن قابل تصور است. از همین رو مفهوم سرمایه اجتماعی موضوع مطالعات وسیع و متنوع نظری و تجربی در سالهای اخیر بوده و ارتباط آن با سطوح توسعه سیاسی و اقتصادی در سطح کلان و کارآمدی و موفقیت های فردی در سطح فرد، مورد بررسی قرار گرفته است.
لذا برای دانش درک مناسب از سرمایه اجتماعی و جایگاه آن در ارتباط با نظریه های کلاسیک و جدید سرمایه، ابتدا به بررسی ماهیت سرمایۀ نظریه های گوناگون سرمایه و آرای صاحب نظران این حوزه و مقایسه آنها با یکدیگر می پردازیم.
سرمایه در مفهوم کلاسیک و جدید
مفهوم سرمایه را می توان از آزادی مارکس دنبال کرد. در مفهوم پردازی مارکس، سرمایه بخشی از ارزش اضافی است که سرمایه داران و کسانی که ابزار تولید را در اختیار دارند، از گردش کالاها و پول در فرایندهای تولید و مصرف، آن را به دست می
آورند. در این گردش، به کارگران در مقابل کار (کالاشان) دست مزد پرداخت می شود که به آنها امکان می دهد کالاهایی (از قبیل غذا، مسکن و لباس) را برای ادامه حیات خود (ارزش مبادله) خریداری کنند. اما کالای پردازش و تولید شده توسط سرمایه داران را می توان با قیمت بالاتری در بازار مصرف فروخت (ارزش مصرف کننده). در جامعه سرمایه داری سرمایه بیانگر دو عنصر مرتبط اما متمایز است. از یک سو سرمایه بخشی از ارزش اضافی است که به زعم مارکس توسط کارگران تولید شده اما نصیب سرمایه دار می شود. از سوی دیگر، سرمایه بیانگر یک سرمایه گذاری از سوی سرمایه گذاران (در تولید و گردش کالاها) به امید بازدهی و کسب سود در بازار است. سرمایه به عنوان بخشی از ارزش اضافی محصول یک فرایند است. در عین حال سرمایه و ارزش اضافی حاصل از آن مرتبط با یک بازدهی/ بازتولید فرایند سرمایه گذاری و ارزش اضافی بیشتر هستند. و این طبقۀ مسلط است که سرمایه گذاری می کند و ارزش اضافی را نصیب خود می کند. بنابراین سرمایه در مفهوم مارکسی (کلاسیک) نظریه ای درباره روابط اجتماعی استثماری میان دو طبقه است (لین، 1999). از دهه 1960 به این سو، شاهد ظهور نظریه های جدید سرمایه همچون سرمایه انسانی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی هستیم. اما به رغم تمام اصلاحات و جرم و تعدیل هایی که در این نظریه صورت گرفته، اندیشه اصلی مفهوم سرمایه یعنی «سرمایه گذاری با بازدهی مورد انتظار» در همه نظریه های زیر مجموعه نظریۀ سرمایه حفظ شده است. در عین حال، تبیین طبقاتی در مفهوم کلاسیک سرمایه، به عنوان یک جهت گیری نظری ضروری، حذف شده است (همان منبع). به طور مثال نظریه سرمایه
انسانی شولتز (1961) سرمایه را به مثابه سرمایه گذاری در آموزش با بازگشت سرمایه (سود) معین در نظر می گیرد. کارگران در مهارت های فنی و دانش سرمایه گذاری می کنند تا بتوانند با کسانی که فرآیند تولید (بنگاه ها و نمایندگی های آنها) را کنترل می کنند برای پرداخت به مهارت کارشان وارد مذاکره شوند. به همین ترتیب، سرمایه فرهنگی آن گونه که بوردیو (1990) توصیف کرده است، بیانگر سرمایه گذاری های طبقه مسلط در باز تولید مجموعه ای از نمادها و معانی ای است، که توسط طبقه تحت سلطه، غلط درک و درونی شده و آنها را به مثابه نمادها و معانی طبقۀ خود پذیرفته اند. در این نظریه، سرمایه گذاری در کنش های آموزشی فرآیند بازتولید، هم چون تعلیم و تربیت، قرار دارد که هدف از آن تلقین توده ها و درونی کردن ارزش های این نمادها و معانی است. ولی این نظریه می پذیرد که توده ها (طبقه تحت سلطه) به عنوان عاملان اجتماعی می توانند سرمایه گذاری کنند و این نمادها و معانی را به دست آورند (حتی اگر با درک نادرست آنان همراه باشد).
از طرف دیگر در نظریه های سرمایه جدید به جای این که سرمایه به عنوان بخشی از فرآیند استثمار طبقاتی در جامعه دیده شود (تحلیل سطح کلان)، به چگونگی سرمایه گذاری کارگران و عاملان به عنوان کنشگرانی که برای کسب ارزش افزوده کارشان در بازار سرمایه گذاری می کنند پرداخته می شود (تبیین سطح خرد) و کنش یا انتخاب به عنوان مؤلفه های مهم در نظریه های جدید سرمایه ظاهر می شوند. نظریه های جدید سرمایه همچنین بر تعادل کنش های فردی و وضعیت های ساختاری در فرآیند سرمایه گذاری
تأکید دارند (لین، 1999 : 2 و 1، 2-18). جدول (1) تحول نظریه سرمایه را نشان می دهد.
جدول شماره 2-1 نظریه های سرمایه
منبع : توسلی به نقل از لین (1999)
تاریخچه مفهوم سرمایه اجتماعی و تعریف آن
در دو دهه گذشته سرمایه اجتماعی در شکل ها و زمینه های مختلف به عنوان یکی از شاخص ترین مفاهیم در علوم اجتماعی پدیدار گشته است. ولی ریشه استفاده از این اصطلاح به سال 1916 و به کاربرد اولیه آن توسط یک معلم جوان ترقی خواه به نام هانی فان باز می گردد. او در بحث از مراکز اجتماعات مدارس روستایی، بر اهمیت احیای مشارکت های اجتماعی برای تداوم دموکراسی و توسعه تأکید کرد و مفهوم سرمایه اجتماعی را وضع نمود. هانی فان هر دو وجه منافع خصوصی و عمومی سرمایه اجتماعی را برجسته کرد اما به رغم این نوآوری مفهومی، توجهی را برنیانگیخت و بدون هیچ اثری ناپدید شد (پاتنام و گاس، 2002). پس از آن مفهوم سرمایه اجتماعی چندین بار به طور مستقل بازآفرینی شد. در دهه 1950 توسط سیلی و همکارانش برای تحلیل عضویت حومه نشینان شهری در کلوپها، در دهه 1960 توسط جاکوبز که برنامه ریز شهری بود برای تأکید بر ارزش جمعی پیوندهای غیررسمی همسایگی در کلان شهرهای جدید، و در دهه 1970 توسط لوری اقتصاددان، برای تحلیل میراث اجتماعی برده بردای به کار گرفته شده است (همان منبع).
مفهوم سرمایه اجتماعی تنها تا جایی مورد بحث لوری واقع می شود که با تفاوت در میزان برخورداری از فرصت ها (از طریق ارتباطات اجتماعی) برای جوانان وابسته یا غیروابسته به اقلیت های نژادی
رابطه پیدا می کند، ولی هیچ گونه برخورد نظام مندی با روابطی که بین این نوع سرمایه و سایر اشکال سرمایه برقرار است، مشاهده نمی شود (پورتس، 1998 : 4).
اما مفهوم سرمایه اجتماعی تنها در دهه 1980 بود که به شدت مورد توجه قرار گرفت و توانست با گسترش نظری و تجربی، جایگاه تعریف شده ای در میان نظریه های جامعه شناسی به خود اختصاص دهد. این امر عمدتاً مرهون کلمن (1998) جامعه شناس آمریکایی و تحقیق او در زمینه مشارکت در امور مدرسه (در شهر شیکاگو) است پس از آن بوردیو در فرانسه ابعاد دیگری از این مفهوم را روشن کرد و مطالعه پاتنام (1993) در زمینه رابطه سرمایه اجتماعی و نهادهای دموکراتیک در ایتالیا، خصوصاً از عوامل مؤثر در این گسترش می باشد.
سرمایه اجتماعی در یک معنای عام، نوعی سرمایه گذاری در روابط اجتماعی است که با بازده مورد انتظار در بازار تعریف می شود. البته بازار، لفظی استعاره ای است و محدوده آن در تحلیل های گوناگون می تواند اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و یا بازار کار باشد که در آن، افراد با درگیر شدن در تعاملات و شبکه های اجتماعی، منافع مورد انتظار را تولید می نمایند (لین، 2001). اندیشه اصلی سرمایه اجتماعی این است که خانواده، دوستان، همکاران، دارایی بسیار مهمی را تشکیل می دهند که یک فرد می تواند در شرایط بحرانی آنها را به کار گیرد، از آنها بهره بگیرد و یا برای منافع مادی استفاده نماید. البته این مسئله برای گروه، بیشتر صدق می کند. اجتماعاتی که از نعمت مجموعه گوناگونی از شبکه
های اجتماعی و انجمن های مدنی برخوردار هستند، در یک وضعیت محکم تری در مواجهه با فقر، آسیب پذیری و حل منازعات قرار دارند و بهتر می توانند از فرصت های جدید بهره ببرند (پاتنام و گاس، 2002).
با ملاحظه مضامین فوق، برخی صاحب نظران بر این عقیده اند که مفهوم سرمایه اجتماعی بحث جدیدی نیست و این مفهوم را می توان با عباراتی متفاوت در دیدگاه بنیان گذاران جامعه شناسی نظیر دورکیم و مارکس نیز یافت. از این نظر، این موضوع که مشارکت فرد در امور جمعی به نتایج مثبتی برای فرد و جامعه اش می انجامد، از آغاز مورد توجه جامعه شناسان بوده است اما پورتس قدرت نوآورانه و اکتشافی این مفهوم را در دو چیز می بیند :
«نخست آنکه این مفهوم بر پیامدهای مثبت معاشرت پذیری متمرکز است و ویژگی های کمتر جالب توجه آن را کنار می گذارد. دوم آنکه پیامدهای مثبت را در چارچوب وسیع تر بحث سرمایه جای می دهد و توجه را به این نکته جلب می کند که چطور چنین اشکال غیرپولی، درست مثل حجم دارایی ها یا حساب بانکی، می توانند سرچشمه های مهم قدرت و اثربخشی باشند. قابلیت کارکردی بالقوه منابع متنوع سرمایه، فاصله میان جنبه های جامعه شناختی و اقتصادی را می کاهد و هم زمان توجه سیاستگزاران را که به دنبال راه حل های کم هزینه و غیراقتصادی برای حل مسائل اجتماعی هستند جلب می کند» (پورتس، 198).
به منظور دریافت بهتر این مفهوم در برداشتهای متفاوت، دیدگاههای صاحب نظرانی را که مباحث آن ها در زمینه سرمایه اجتماعی هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ تجربی در دهه اخیر الهام بخش بوده و
رویکردهای نظری اصلی را شکل داده است مرور می نماییم.
پیر بوردیو
بوردیو جامعه شناس، مردم شناس، فیلسوف فرانسوی و مدافع جنبش ضد جهانی شدن بوده است. بوردیو در بحث از انواع سرمایه به چهار نوع سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی و سرمایه نمادین اشاره دارد و تقلیل انواع سرمایه به سرمایه اقتصادی را، که جهان مبادلات را به مبادله تجاری فرو می کاهد، اختراع تاریخ سرمایه داری می داند. از نظر او توضیح ساختار و کارکرد جهان اجتماعی غیرممکن است مگر آنکه سرمایه نه فقط به همان شکلی که نظریه اقتصادی آن را به رسمیت می شناسد، بلکه در تمامی اشکال آن از نو شناخته و معرفی شوند. بوردیو (1997) خود آنها را چنین معرفی می کند : معتقد است که سرمایه بسته به حوزۀ فعالیت آن، می تواند خود را به چهار شکل بنیادی درآورد :
1- به عنوان ” سرمایه اقتصادی” که بی درنگ و مستقیماً قابل تبدیل به پول است و می توان آن را به شکل حقوق مالکیت نهادینه کرد.
2- به عنوان «سرمایه فرهنگی» که بسته به شرایط معین قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی است و می توان آن را به شکل کیفیت های آموزشی نهادینه کرد.
3- به عنوان «سرمایه اجتماعی» که از تعهدات (روابط) اجتماعی تشکیل شده و در شرایطی معین به سرمایه اقتصادی قابل تبدیل است و می توان آن را به شکل القاب اشرافی (در شکل اصالت و شهرت) نهادینه کرد.
4- به عنوان «سرمایه نمادین » که این سرمایه مساوی است با سرمایه فکری که در هر قالبی که تا به حال ارائه نشده است.
بوردیو دو مورد سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی را اشکال جدید سرمایه می نامد.
سرمایه اجتماعی از نظر بوردیو بر تعهدات و ارتباطات اجتماعی مبتنی است و خود او آن را چنین تعریف می کند :
” سرمایه اجتماعی انباشت منابع بالفعل و بالقوه ای است که مربوط به داشتن شبکه ای نسبتاً پایدار از روابط کم و بیش نهادی شده از آشنایی و شناخت متقابل است یا به عبارت دیگر عضویت در یک گروه برای هریک از اعضایش از طریق حمایت یک سرمایه جمعی، صلاحیتی فراهم می کند که آنان را مستحق «اعتبار» به معانی مختلف کلمه می کند» (بوردیو، 1997).”
بنابراین از نظر بوردیو ایجاد و اثربخشی سرمایه اجتماعی بستگی به عضویت در یک گروه اجتماعی دارد که اعضای آن، مرزهای گروه را از طریق مبادله اشیاء و نهادها بنیان نهاده اند. این روابط ممکن است از طریق کاربرد یک نام مشترک (خانواده، ملت انجمن، حزب) و مجموعه ای کامل از کنش ها برای نهادینه کردن، نظیر مبادلات مادی و نمادی تضمین شود. از نظر بوردیو مقدار سرمایه اجتماعی در تملک هر عامل اجتماعی به هر دو امر وابسته است :
اول : اندازه شبکه ارتباطاتی که عامل اجتماعی به خوبی بتواند آنها را بسیج نماید.
دوم : مقدار سرمایه (اقتصادی، فرهنگی، نمادی) هریک از کسانی که عامل اجتماعی با آنها در ارتباط است.
او با تصریح تفاوت میان سرمایه اجتماعی با منابع چنین می نویسد :

فایل : 158 صفحه

فرمت : Word

37900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط