مقاله فارسی همئوستازي

مقاله فارسی همئوستازي

مي خواهيم با انجام اين آزمايش همئوستازي در بدن و نقش آن را بررسي نماييم . پس در آغاز مقدمه اي كوتاه در مفهوم همئوستازي آورده شده است :
زمينه ي تاريخي همئوستازي :
موجودات زنده به منزله ي ماشينند. بعضي ،مانند آغازيان تك سلولي نسبتا ساده اند و برخي ، چون پستانداران عالي در واقع با پيچيده ترين فرآورده هاي تكنولوژيكي. ساخته ي آدمي نيز مقايسه پذير نيستند. اما، افزايش پيچيدگي در ماشينهاي زنده وغيرزنده بايدبا افزايش حساسيت دستگاههاي كنترل كننده و تنظيم كننده داخلي همگان باشد.به سبب پيچيدگي زياد پستانداران مكانيسمهاي كنترل كننده در بدن آنها دربرابرتحليل آزمايشگاهي حساسيت زياد تري دارند.
متجاوز از يكصد سال قبل، كلود برناد ،فيزيولوژيست مشهور فرانسوي در حين پژوهشهاي خود عميقا تحت تأثير ثبات پارامترهاي فيزيولوژيكي از قبيل دماي بدن قرار گرفت وچنين نتيجه گيري كرد:(( ثبات محيط داخلي شرط زندگي است. ))
به عبارت ديگر ،براي آنكه يك جاندار بتواند باكارآيي هرچه بيشتر عمل كند، بايد سلولهاي تشكيل دهنده ي بدنش به وسيله محيطي كه تركيب آن به دقت تنظيم شده است، احاطه شده باشند.
پس از درگذشت كلود برناد، اصل او با قاطعيت اثبات شد و امروزه مسلم شده است كه((محيط داخلي)) مهره داران عالي .تحت تأثير چندين مكانيسم تنظيم كننده پيچيده قرار داردو در نتيجه ، دامنه تغييرات تركيب آن ، بسيار محدود است. والتر.بي.كنون ، فيزيولوژيست آمريكايي درسال 1929 واژه ((هومئوستازي)) را براي توصيف اين وضعيت ابداع كرد. عبارت هاي خود او شايد بهترين توضيح اولين كاربرد اين واژه باشد: شرايط ثابتي راكه در بدن برقرار مي مانند، مي توان تعادل ناميد.
اصول سيستم هاي تنظيم كننده
متغير هاي فيزيولوژيكي مخصوصي از قبيل دماي دروني و فشار بدن ،PH و غلظت گلوكز خون، تحت تأثيرتنظيم هموئوستاتيك هستند. نخست بايد وسيله اي وجود داشته باشد كه بتواند تغييرات ايجاد شده در متغير قابل تنظيم را كنترل كند (درون رو) دوم، وسيله اي بايد فراهم باشد كه اين اطلاعات حسي را تفسير وتلفيق كند تا پاسخ هاي مناسب اصلاح كننده داده شود وسرانجام مكانيسم هاي پاسخ دهنده اي(برون ده) بايد وجود داشته باشند تا تغييراتي را كه از بيرون بر متغير القا مي شوند و آن را از حدود قابل قبول
فراتر مي برند، بي اثر كند. كار تلفيق اساسا برعهده دستگاه عصبي مركزي (CNS) واگذار شده است. اندامهاي حسي واقع در خارج دستگاه عصبي مركزي(كه براي سهولت بيان، اندامهاي حسي واقع ((محيطي)) ناميده شده اند.)، اطلاعات مربوط به تغييرات محيط بيرون ومحيط داخلي را ازطريق تارهاي عصبي آوران (حسي) به دستگاه عصبي مركزي مي رسانند . CNS ، خود در بر دارنده ي منطقه هاي حساس بسياري است كه در برابر تغييرات ويژه در تركيب خون (گيرنده هاي مركزي) حساسند.اطلاعات رسيده از اندام هاي حسي محيطي وحسي مركزي ، ((علامت درون رو)) را براي فراهم مي آورند. CNS بر اساس اين اطلاعات ، يك علامت برون ده مناسب توليد مي كند كه در بافتهاي پاسخ دهنده منشأ پاسخ اصلاح كننده مي شود.
دستگاه عصبي خود مختار در پستانداران :
دستگاه عصبي خود مختار ،شامل اعصابي است كه كار ، ماهيچه هاي صاف، ماهيچه هاي قلب، غده هاي برون ريز (مانند غده هاي مولد عرق و بزاق كه ترشحات خود را از راه مجراهايي به خارج از بدن مي ريزند. ) و بعضي از غده هاي درون ريز را كنترل مي كنند(عمل ترشح بيشتر غده هاي درون ريز توسط اعصاب كنترل نمي شود) . با اين ترتيب، آشكار است كه رستگاه عصبي خود مختار به علت تأثير عميقي كه بر بافتهاي پاسخ دهنده بدن دارد،بايد درتمام جنبه هاي هومئوستازي دخالت كامل داشته باشد.
دستگاه عصبي خود مختار شامي دو بخش سمپاتيك و پاراسمپاتيك است. اين نوع تقسيم بندي در ابتدا با توجه به معيارهاي كالبد شناختي صورت گرفت، اما از لحاظ نوع عمل هم مورد تأييد است. توزيع اعصاب سمپاتيك نسبتا محدود است. تارهاي مربوط به پاراسمپاتيك را دربعضي از اعصاب مغزي و اعصاب نخاعي خاجي مي توان يافت. اعصاب پاراسمپاتيك فقط در اندام هاي درون سر و تنه راه مي يابند و در دست و پا وجود ندارند.عملا با همه رگهاي خوني، به جزء مويرگهاي واقعي، در تمام بدن پراكنده هستند. گذشته از آن، وجود آنها در بيشتر قسمت هاي پوست در ارتباط با غده هاي مولد عرق و ماهيچه هاي راست كننده ي مو، ازلحاظ تنظيم دماي بدن،حياتي است.
تعبيري كه در مورد دستگاه عصبي خود مختار وجود دارد، اين است كه دستگاه سمپاتيك در اصل براي موارد اضطراري است و در شرايط ستيز يا گريز عمل مي كند. در حالي كه واقعا دستگاه سمپاتيك در چنين مواردي نقش حياتي دارد و اين كار را با برانگيختن تغييراتي در قلب و رگها و در متابوليسم، حاصل آن بروز پاسخهاي سمپاتيكي مواقع اضطراري است ، انجام مي دهد ، اما بايد به خاطر داشت كه نقش اين دستگاه در شرايط طبيعي و حالات آرامش ، دست كم به همان اندازه مهم است.
راه هاي هرموني
علاوه بر اعصاب، راه دومي نيز براي انتقال اطلاعات اجرايي از يك قسمت بدن جانوربه قسمت ديگر آن وجود دارد و آن، توليد پيك هاي شيميايي ويژه اي به نام هرمون است. هرمون ها را مي توان موادي ناميد كه در برابر محركي ويژه توسط گروه سلولهايي محصور شده ( غده هاي درون ريز ) ترشح مي شوند و به وسيله ي خون يا ساير مايعات در گردش بدن به اندام يا اندامهاي هدف انتقال مي يابند. هرمونها به عنوان منابع انرژي در
اندام هدف كار برد ندارند ، بلكه ، واكنش هاي آن اندام يا بافت را تنظيم مي كنند. تفاوت اساسي ميان انتقال اطلاعات توسط اعصاب و هرمونها در اين است كه در راه اول ، بافتهاي ارتباط گيرنده توسط رابطهاي ويژه سلولي به هم متصلند ،اما در راه دوم ، عامل ارتباط دهنده مايعات در گردش بدن است و در واقع ، هرمون به همه جاي بدن مي رسد، اما فعاليت آن ممكن است محدود به اندام خاصي باشد كه سلول هاي آن تمايل شيميايي
ويژه اي به آن مواد دارند.بديهي است كه راه هاي عصبي، اهميت ويژه اي در كنترل فرايندهايي دارند كه پاسخ سريع تر اندام پاسخ دهنده در آنها مهم است ، يا
آنكه پاسخها بايد در فواصل زماني كوتاه تنظيم شوند و تغيير كنند. هرمون ها براي پاسخ هاي دراز مدت تر و تنظيمي مناسبند كه در آنها ، تغيير ناگهاني در برابر اثر محرك، براي پاسخهاي لزوم چنداني ندارد. اما با وجود تعميم بالا ، روشن شده است كه جدا سازي دقيق تنظيم هرموني و عصبي كار چندان درستي نيست. امروزه نوروآندوكرينولوژي ( neuroendocrinology ) به سرعت در حال گسترش است.
كنترل تعادل اسيد و باز :
ا و كليه‌ها، مهمترن سيستمهايي هستند كه تعادل اسيد و باز را در بدن برقرار مي‌كنند نمايانگر وضعيت يك محلول از نظر اسيد و باز است. PH طبيعي بدن 35/7تا 45/7 است. هر چه غلظت يون هيدروژن بيشتر باشد، محلول اسيدي‌تر است به عبارتي PH پايين تر اســـت و اسيدوز وجود دارد. اما در صورتي كه غلظت يون هيدروژن كمتر باشد، PH بالاتر است و آلكالوز وجود دارد.
به منظور بررسي تعادل اسيد و باز در بدن، به تجزيه يك نمونه خون شرياني از نظر PH، Pao 2 ، Paco 2 ، Hco 3 مي‌پردازيم. اين آزمايش ABG نام دارد. ABG ، اطلاعاتي در مورد تعادل طبيعي اسيد و باز، اسيدوز و آلكالوز در اختيار ما قرار مي‌دهد. همچنين دليل عدم تعادل اسيد و باز كه ممكن است مربوط به تغييرات تنفسي و يا تغييرات متابوليكي در بدن باشد و نيز نحوه جبران يا اصلاح عدم تعادل توسط سيستم كليوي يا ريوي مشخص مي‌شود.
اسيدوز: اسيدوز به حالتي اطلاق مي‌شود كه در آن PH خون به كمتر از 35/7 تقليل يابد. اين حالت مي‌تواند منشأ تنفسي و يا متابوليكي داشته باشد. بر اين اساس دو نوع اسيدوز وجود دارد:
•  اسيدوز تنفسي ناشي از افزايش اسيدكربنيك در خون.
•  اسيدوز متابوليك ناشي از افزايش ساير اسيدها در خون
سيستمهاي كنترل اسيد و باز
آلكالوز: به حالتي گفته مي‌شود كه در آن PH خون به بالاتر از 45/7 افزايش يابد. اين حالت مي‌تواند منشأ تنفسي يا متابوليكي داشته باشد كه بر اين اساس، دو نوع آلكالوز وجود دارد:
  آلكالوز تنفسي ناشي از كاهش اسيدكربنيك خون.
• آلكالوز ناشي از كاهش ساير اسيدها در خون.
بدن داراي سه سيستم فيزيولوژيك براي تنظيم و حفظ PH در حد طبيعي است.
  سيستم بافري
سريعترين پاسخ را در مقابل تغييرات PH خون از خود نشان مي‌دهد. بافرها مواد شيميايي هستند كه در عرض چند دقيقه تغييرات كوچك در PH را خنثي مي‌كنند. هر بافر داراي يك جزء نمكي (كه مي‌تواند يونهاي هيدروژن را از محيط بردارد) و يك جزء اسيدي است.
جزء نمكي مسئول جلوگيري از كاهش سريع PH پلاسماست.
اسيد قوي+ جزء نمكي بافر ? نمك خنثي + اسيد ضعيف
جزء اسيدي مسئول جلوگيري از افزايش سريع PH پلاسماست.
باز قوي+ جزء اسيدي بافر ? آب خنثي + باز ضعيف
سيستم تنفسي
اين سيستم داراي عملكرد فوري در اصلاح اختلالات اسيد و باز است. به محض كاهش PH خون شديداً اسيدي مي‌شود، سيستم اعصاب مركزي تحريك شده، تـــعداد و
عمق تنفس را كاهش مي‌دهد و بدين ترتيب ميزان دفع CO 2 افزايش و سطح CO 2 خون كاهش مي‌يابد. كاهش CO 2 طبق فرمول ذيل موجب پيشرفت واكنش، به سمت چپ شده، منجر به كاهش يون H + و در نتيجه افزايش PH مي‌شود.
آلكالوز آلكالوز
CO 2 +H 2 O D H 2 CO 3 D H+HCO 3
اسيدوز اسيدوز
در صورت قليايي شدن شديد PH در خون عكس اعمال فوق انجام مي‌شود و واكنش فوق به سمت راست پيشرفت مي‌كند.
سيستم كليوي
سلولهاي بدن دائماً در حال آزاد كردن اسيدهاي متابوليك به داخل گردش خون هستند. سلولهاي توبولار كليه اين اسيدهاي متابوليك را توسط ترشح يون هيدروژن و باز جذب يون بيكربنات دفع مي‌كنند. اين عمل منجر به اسيدي شدن ادرار مي‌شود. اگر ادرار خيلي اسيدي شود، به سلولهاي اپيتليال مجاري ادرار صدمه مي‌زند.
•  اولين مكانسيم بدن براي دفع يونهاي هيدروژن به ادرار شامل بافرهايي است كه در مايع توبولي وجود دارند و با تعدادي از يونهاي هيدروژن كه به داخل توبولها ترشح مي‌شوند، تركيب مي‌گردند.
•  دومين مكانسيم شامل ساخت آمونيم ( NH 3 ) توسط سلولهاي توبولي كليه است. پس از ساخته شدن آمونيم در سلولها، اين ماده به داخل مايع توبولي منتشر مي‌شود و با يون + H مثبت تركيب شده يون آمونيم را مي‌سازد. اين دو مكانيسم به كليه‌ها اجازه مي‌دهد غلظت يون

فایل : 5 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...