مقاله فارسی فرهنگ

مقاله فارسی فرهنگ

فرهنگ چيست ؟
نگاهي از بام تيره و هوس آلود سده بيست به روزگاران گذشته ،جهان را پهنه دگرگونيهاي بيشمار نشان مي دهد . دگرگونيهايي كه گاه نابودي و نامرادي ، و زماني اميد و كامروايي به ارمغان آورده اند ،و پرونده زندگي انسان را از لحظه هاي زشت و زيبا آكنده اند . بررسي مجموعه فراز و نشيبهاي تاريخ ،بشر را بدين حقيقت رهنمون مي كند كه : پديده هاي خوب و بد جوامع انساني چيزي جز بازتاب روشن فرهنگها نيست به عبارت ديگر فرهنگ ، خاستگاه همه پيشرفتها ،نوآوريها و منشأ همه عقب ماندگي به شمار مي آيد .
فرهنگ
هر چه وسيع و جامع بودن مفهوم فرهنگ ،شناخت و شناساندن همه جانبه آن را دشوار ساخته است اما از ديرباز هر يك از انديشمندان ،به فراخور آگاهيهاي خويش ، در اين حقيقت نگريسته و تعاريفي از آن را ارائه داده اند . اما مع الوصف هر يك از اين تعاريف پيرايه هايي از كاستي را نيز به همراه داشته و به تنهايي نمي تواند تعريف كاملي از فرهنگ به شمار آيد .
به عنوان مثال ( تايلر ) – دانشور آمريكايي – مي گويد :
(( در روزگار ما اين كلمه ( فرهنگ ) بر همه ابزارهايي كه در اختيار ماست دلالت دارد . و همچنين بر همه رسمها و باورها ،دانشها ،هنرها ،
نهادها ،و سازمانها ي جامعه . انسان از گذرگاه فرهنگ جامعه خود و به بركت آن ،موجود اجتماعي مي شود . و با مردم پيرامون خود از صدها جهت ، همرنگي و همنوايي مي يابد ، و از مردم جوامع ديگر متمايز مي شود . ))
(( نيم كوف )) جامعه شناس برجسته غرب در اين باره مي نويسد :
(( فرهنگ عصاره زندگي اجتماعي است . و در تمام افكار ،اميال ،الفاظ و تكاپوهاي ما منعكس مي شود و حتي در اطوار و حركات خفيف چهره ما راه دارد .))
بر اين اساس ،(( فرهنگ مجموعه پيچيده أي است – متضمن معلومات ،معتقدات ،هنرها ،اخلاق قوانين ،آداب و رسوم و تمامي تمابلات ،قابليتها و عادات مكتسبه – كه آدمي در حالت عضويت در يك جامعه حاصل مي نمايد . ))
انواع فرهنگ
در يك نگاه كلي مي توان همه فرهنگهاي موجود را به دو مادي و الهي تقسيم كرد و مورد بازنگري قرار داد :
فرهنگ مادي
اين فرهنگ بر پوچ انگاري ارزشهاي الهي و انساني بنا نهاده شده است . جنبه انساني به فراموشي سپرده شده و تنها به عنوان ((موجودي مادي )) مورد ارزيابي قرار مي گيرد . چنين فرهنگي افراد پيرو خويش را پيرامون رفاه فزونتر ، آزادي و بهره
وري بيشتر از غرايز و سودپرستي به جنبش در مي آورد .
در فرهنگ مادي ،هدف وسيله را توجيه مي كند .بنابراين ، پيروان چنين فرهنگي براي رسيدن به اهداف مادي و بهرمندي هر چه بيشتر از مزاياي زندگي به هر وسيله أي دست ميازند و از هر شيوه ممكن سود مي جويند . بدين ترتيب در سايه چنين فرهنگي ، بنيادهاي اخلاقي جامعه فرو مي ريزد ، ارزشهاس انساني كم رنگ مي شود ، آمار بزهكاريها فزوني ميابد و بشر در گرداب بي پناهي و تنهايي گرفتار آمده اضطراب و تشويش بر سراسر زندگي وي حاكم مي شود . در اين باره نمونه أي از اظهارات جامعه شناس معروف (( سوروكين )) را به عنوان شاهد مي آوريم كه چنين گفت :
<>
فرهنگ الهي
فرهنگ الهي ، انسان را آميزه أي از پيكر خاكي و روان آسماني مي داند كه فرهنگ اسلامي تبلور تمام و كمال آن است ، هدفش دستيابي به كمالي است كه در تابش آفتاب (( وحي )) حاصل مي شود و معيارهاي برتري افراد را نيز پرهيزكاري و پايبندي به اصول ثابت اخلاقي مي داند .
قرآن در اين رابطه مي فرمايد : هر آينه گرامي ترين شما نزد خدا ، پرهيزكار ترين شماست .
اصولاً براي شناخت اصالت و ميزان برخورداري يك فرهنگ از روح و حيات نياز به مطالعه و شناخت ، عناصر برجسته ، جهت و حركت ، آهنگ رشد و انگيزه هاي حاكم بر آن فرهنگ مي باشد . تا مشخص شود كه آيا داراي شخصيت مستقلي مي باشد ؟ و يا اينكه التفاطي بوده و دنباله رو فرهنگهاي ديگر است .
فرهنگ اسلامي بر خلاف فرهنگ مادي كه ساخته و پرداخته دست بشر است ، به اين ويژگي منحصر به فرد ،آراسته گشته و به حيات خود ادامه مي دهد .
متفكر بزرگ اسلامي ، استاد شهيد مرتضي مطهري در اين باره مي فرمايد :
<>
برخي از ارزشهاي ديني در فرهنگ اسلامي
1-پرستش خدا اساسي ترين ارزش دين 2-پرورش روح عدالتخواهي 3-مسؤوليت فرد 4-پرورش روح اجتماعي
وجه تمايز فرهنگ مادي و الهي
زير بناي فرهنگ مادي ((اقتصاد )) و (( بهره جوئي از لذتهاي مادي )) است از اين رو ، انسان را تنها از اين ديدگاه مي نگرند و تمام هدف را در رفاه و آسايش و كاميابي و لذت جوئي خلاصه مي كنند ، قدرت و بهره جوئي حيواني را كمال انسان مي دانند و او را در اين مسير به پيش مي رانند . به همين دليل است كه دنياي امروز دنياي تبليغات فريبنده و ميدان نمايش و عرضه كالاهاي متنوع مصرفي شده است زيرا در اين فرهنگ ، اخلاق ، معنويت و ارزشهاي انساني جايي ندارد .
در فرهنگ الهي كه بناي آن بر اخلاق و ارزشهاي الهي و انساني گذاشته شدهوضع بگونه أي ديگر است . اقتصاد و بهره جوئي ار ماديات وسيله است نه هدف . يعني در اين فرهنگ اخلاق اصل و رفاه و ماديات وسيله است نه هدف . يعني در اين فرهنگ اخلاق اصل و رفاه و ماديات فرع هستند و آدمي به اعتدال ميان اين دو رهنمون مي شود. در واقع در اين فرهنگ هم بعد مادي در حد ضرورت و نياز مورد توجه است و هم بعد معنوي در حد اعلي .
وجه مشترك فرهنگ
همه فرهنگها ، گذشته از خاستگاه خود ، از ويژگيهاي مشتركي برخوردارند ؛كه اشاره به برخي از آنها مي تواند در بررسي پديده هاي اجتماعي سودمند افتد :
1-((فراگرفتني )) است . بدين معني كه فرهنگ ، قابل آموختن است . و از راه وراثت به ديگر يانتقال نمي يابد . در واقع فلسفه وجود ((آموزش و پرورش )) در جامعه انساني نيز همين ويژگي است .
2-خاستگاه فرهنگ اجتماع بشري ا ست، در واقع ، فرهنگ يك موضوع اجتماعي است كه در جامعه شكل مي گيرد ، بارور مي شود و مفهوم مي يابد .
3-هر چند فرهنگ ، بزرگترين نياز جامعه بشري است ،ولي خود اساسي ترين نيازمنديهاي زندگي انسان را بر آورده مي سازد .
4-فرهنگ ، ايستايي نمي پذيرد و با گذشت زمان پيوسته تحول مييابد .
5-فرهنگ قابل انتقال است و از نسلي به نسلي يا از ملتي به ملتي ديگر منتقل مي شود.
تبادل فرهنگي
امروز پيشرفت شتابان دانش ،مرزهاي بين المللي را در هم شكسته و پديد آمدن سيستمهاي نوين ارتباطي ، جوامع پراكنده انساني را در يك مجموعه فرهنگي واحد جاي داده است به اين ترتيب مجموعه أي به نام دهكده جهاني در اثر ارتباط و نزديكي روز افزون
ملل گوناگون انتقال ارزشها و تأثير و تأثرهاي متقابل فرهنگي ، با وسعت و سرعت باور نكردني در حال انجام است .
اما در اين ميان بايد بين دو مقوله تبادل فرهنگي و تهاجم فرهنگي تفاوت قائل شد چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيه ا… خامنه أي به اين امر اشاره كرده ، مي فرمايند :
<>
گرفتن دانش و فنون مختلف و كشف مجهولات و نمونه برداري از ابزارها وسايل كار از ساير ملتها بخشي از تبادل فرهنگي است .و اين همان چيزي است كه مورد تأييد و تأكيد اسلام نيز قرار گرفته است ، پيامبر اكرم (ص )فرمود :
دانش را فرا بگيريد هر چند لازم باشد به چين برويد
بي توجهي نسبت به فرهنگ خودي :
هر يك از جوامع انساني ، فرهنگ خاص خود را دارند ، كه طي ساليان متمادي در اثر خاطرات تلخ و شيرين در تاريخ سرزمين آنها شكل گرفته و به صورت فرهنگ آن سرزمين در آنده است كه از آن به فرهنگ (( فرهنگ خودي )) تعبير مي شود .
تا زماني كه فرهنگ خودي به حيات خود ادامه داده و قدرت هضم و دفع تازه هاي فرهنگ وارداتي را داشته باشد هيچگونه آسيبي نخواهد ديد .ولي اگر فرهنگ
خودي ، پويايي و جذابيت خود را از دست داده و قدرت انطباق با مقتضيات زمان را نداشته باشد ،فرهنگ بيگانه براحتي مي تواند جايگاه خود را پيدا كند و فرهنگ خودي را به انحطاط و فراموشي سپارد .از همين روست كه همه اديان الهي بويژه دين مبين اسلام سعادت جامعه بشري را با احياء واحترام به اصول انساني و معنوي مي داند و همواره هشدار مي دهد كه براي حفظ ارزشهاي انساني در جامعه همه بايد كوشا باشند .
خود باختگي فرهنگي :
حالت خود باختگي بيشتر ناشي از ((خود كم بيني و احساس حقارت )) در قبال پيشرفت و موفقيت هاي ديگران است . لذا استكبار جهاني با دست يافتن به پيشرفتهاي مادي ، چنين تبليغ مي كند كه علت پيشرفتهاي مختلف و شگفت انگيز جهان غرب ناشي از فرهنگ آنها است .
اينگونه تبليغات در افراد ضعيف النفس و كساني كه از آگاهي و تحليل صحيحي برخوردار نيستند تأثير گذارده ، آنان را مجذوب فرهنگ غرب مي كند .
رفاه طلبي و تجمل گرايي :
القاء روحيه رفاه طلبي و دنيا گرايي يكي از محورهاي اصلي استكبار در تهاجم فرهنگي مي باشد . دشمن براي سست كردن عقايد و اصول فرهنگ جوامع مستقل ، بخصوص كشور هاي اسلامي طرحهاي مختلف و متنوعي را پي ريزي مي كند .
از زماني كه غربيها قدرت وحدت بخش مكتب اسلامي و برنامه هاي آن را براي زندگي سعادتمندانه بشر تجربه كردند ، موقعيت استكباري خود را در معرض خطر ديده به فكر خنثي كردن حركت فرهنگي اسلام افتادند . يكي از عوامل فرهنگي كه باعث موفقيت اسلام و وحدت پيروانش مي شود ، تأكيد بر عدم وابستگي مسلمانان به زخارف دنيوي و هواهاي نفساني است كه اين امر باعث مي شود كه دلهاي آنان همواره متوجه خدا بوده و خدا محور اصلي وحدت براي همه باشد ؛و از طرفي عدم دلبستگي به ماديات دنيا باعث دوام و بقاء روحيه جهادي در امت اسلامي خواهد شد كه در اين صورت هيچ قدرتي را ياراي غلبه بر امت اسلامي نخواهد بود .
عدم شناخت صحيح از دين و بي توجهي در عمل به آن :
عدم درك و شناخت صحيح مسلمانان از فرامين ديني و احكام شريعت يكي از عوامل مهم سلطه پذيري ممالك اسلامي محسوب مي شود . اگر همه ملتهاي مسلمان آگاه شوند كه قرآن مجيد با تأكيد فراوان ، سلطه سياسي و اقتصادي بيگانگان را بر مسلمان نفي و منع كرده ، به هيچ وجه سلطه كفار غربي را نمي پذيرند .
زمينه هاي خارجي تهاجم فرهنگي
تبليغ عليه تعاليم الهي :
دشمنان اديان الهي هميشه سعي مي كنند دين را از صحنه و متن زندگي خارج نموده و آن را به حاشيه برده امري غير ضروري جلوه دهند . زيرا دين حقيقي را مانع چپاولگري و غارت خود مي بينند .
آنان براي رسيدن به اين هدف ، تمام امكانات خود را بسيج مي كنند و با تبليغات گسترده و دامنه دار سعي دارند چهره دين را مطلوب ، ناقص ، عقب مانده و در يك كلمه غير ضروري و بي اهميت نشان دهند .
برتري نژادي :
قوم گرايي و نژاد پرستي همواره يكي از معضلات بشريت بوده و مي باشد از زمانهاي گذشته تا كنون درگيري و اختلافات نژادي بدترين نوع جنگها بوده و بيشترين خونريزي را بدنبال داشته است . امروزه با وجود ادعاهاي فراوان مبني بر پيشرفت فرهنگ و تمدن بشر ،هنوز هم شاهد تصفيه هاي خونين قومي و نژادي در اطراف و اكناف دنيا هستيم كه يكي از نمونه هاي فاجعه آميز آن ، جنايات صربها عليه ملت مسلمان و مظلوم بوسني ،آنهم در قلب اروپاي وحشي بظاهر متمدن مي باشد .
رشد صنعت و تكنولوژي
از زماني كه كشورهاي اروپايي از سلطه جو خفقان قرون وسطايي نجات يافتند ، تحول چشم گيري در زمينه علوم و صنايع دست آوردند ، اين پيشرفت فني و تكنولوژي اگر چه در بسياري از زمينه ها به خدمت بشريت شتافت ؛اما بعلت فقدان روحيه الهي و معنوي و انسان دوستانه ،صاحبان اين تكنولوژي ،خسارت جبران ناپذيري را نيز براي بشريت به بار آوردند . كشورهاي صنعتي ، سلاحهاي مرگبار و مخروب ناشي از تكنولوژي جديد را به خدمت حس نژاد پرستي قديمي

فایل : 11 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...