info@articlefarsi.ir پشتیبانی 10 صبح تا 2 شب ادرس

مقاله در مورد اخلاق پيامبر از ديدگاه انديشمندان غرب

مقاله در مورد اخلاق پيامبر از ديدگاه انديشمندان غرب

اخلاق پيامبر اعظم (ص) از ديدگاه انديشمندان غرب
مقدمه
اينكه اسلام ادعاي جاويد و جهاني بودن مي كند بدليل آنست كه عمده ترين و كلي ترين يا مهمترين مسائل انساني را همراه با جزئي ترين مسائل زندگي كه بشريت همواره و هميشه در جستجوي حل آن و در برخورد با آن بوده مطرح نموده و دخالت و رهنمود عملي و ارزش همه جانبه اي در زندگي انسان دارد پيامبر اعظم (ص) اين مسئله را در اهميت حياتي آن گوشزد انديشمندان متعهدي مي كند كه به مسائل انساني و اسلامي جدي مي انديشند و با بهترين وجه و كيفيت انسان ها را هدايت مي كنند تا نه زور بگويد و نه زور بپذيرد نه بدي كند و نه بدي بپذيرد و نه بچاپد و نه چاپيدن را رخصت دهد نه تعدي كند و نه تعدي را بپذيرد و در جهت آگاهي و تعالي و برابري و عدالت و آزادي تلاش و كوشش بنمايد و حق خود را برتر از حق ديگران نداند و حق ديگران را ضايع نكند خلاصه آرمانهاي ذهني و اخلاقي مثبت و انساني را در عينيت و استقرار عيني متحقق سازد اما مي خواهم اذهان را متوجه اين قضيه و حادثه بزرگ بنمايم تا ابعاد و ادامه نهضت پيامبر اعظم (ص) را عميقا و متعهدانه پي بگيرند گرچه عده اي از كشورها چشم و گوش خود را مي بندند و كور و كر سعي مي كنند تا نبينند و نشنوند و احساس نكنند ، كه كارمان با آنها نيست . ولي حادثه بقدري بزرگ است كه گوش و ذهن كاخ سفيد نشينان و مراكز توطئه مشركين را طنين دهشتناك و ضربه اي خواب پران
افكنده كه واي در جهان سوم و كشورهاي اسلامي چه خبر شده است چه كسي است كه اينچنين اين نسل را گستاخ و نيرومند در مقابل نيرومندترين و مدرن ترين انديشگران و انديشه هاي ما بر شورانده است و دست آخر حمله به لبنان و فلسطين و عراق و افغانستان و حمله به پيامبر اعظم (ص) و مسلمانان جهان و حمله به قرآن كريم و فحش و تهمت به پيامبر (ص) و به زنان رسول اكرم ، ولي اينها سودي نداشت فقط مسلمين را از خواب بيدار و اتحاد مسلمين را دو چندان كرد . از خداوند دانا وتوانا كه پشتيبان حقايق و اميد حق جويان عالم است در خواست مي كنم كه نيرنگها ي باطل گرايان را همواره بدست مدافعان حق بي اثر سازد و بر جمعيت پاكان و قدرت نيكان بيفزايد .
ميرويم سر اصل مطلب كه اخلاق پيامبر اعظم (ص) از ديدگاه انديشمندان غرب مي باشد پس از جنگهاي صليبي مسيحيان افسانه هاي دروغين و زننده اي درباره پيامبر پاك اسلام (ص) ساختند و پرداختند به اميد آنكه از اين را ه چهره اسلام و فرهنگ مسلمانان را زشت و تنفر انگيز جلوه دهند در صورتيكه قرآن كريم بر خلاف اين روش به مسلمين سفارش كرده است كه مبادا دشمني با دسته اي آنها را به بي عدالتي در حق آن گروه بكشاند و را ه بي انصافي را درباره مخالفان خود بپيمايند چنانچه مي فرمايد :
يا ايها الذين امنوا كونوا قوامين لله شهداء بالقسط ولا يجرمنكم شنانو قوم علي ان تعدلوا اعدلو هو اقرب للتقوي و اتقوالله ان الله خبير بما تعلمون .
يعني اي كساني كه ايمان آورده ايد ، براي خدا بپا خيزيد و به عدالت گواهي دهيد و دشمني با گروهي شما را به بي عدالتي در باره آنان وادار نكند عدالت ورزيد كه به تقوي نزديكتر است و از نافرماني خدا بپرهيزيد كه خداوند از كارهائي كه مي كنيد آگاه است .
اين آموزش چنان در روحيه مسلمانان مؤثر افتاد كه در همان جنگهاي صليبي ، مكرر آثار نيك وثمرات پسنديده خود را نشان داد ، مثلا صليبي ها چون اورشليم را به تصرف در آوردند در سراسر شهر ، سيل خون به راه انداختند ولي مسلمين هنگامي كه اورشليم را از صليبيون باز پس گرفتند ، سفارش كتاب آسماني و پيامبر گرامي خود را از ياد نبردند و دست بخون مردم شهر نيالودند چنانكه مورخان غربي باين فضيلت گواهي داده اند و به عنوان نمونه استيون رانسيمان در كتاب ” تاريخ جنگهاي صليبي” مي نويسد مردان پيروز افرادي شريف و با مروت بودند . درست در همانجا كه در هشتاد و هشت سال قبل فرنگيان از درياي خون گذشتند حتي يك خانه به يغما نرفت و به يك جاندار آسيب نرسيد به امر صلاح الدين ، سربازان ، خيابانها و دروازه ها را زير نظر گرفتند و از هر گونه دست اندازي احتمالي به جان و مال مردم جلوگيري به عمل آوردند اين رفتار
جوانمردانه نتيجه تعاليم پيامبر اسلام بود كه به پيروان خود سفارش مي كرد حتي در نبرد با دشمن جانب عدل و كرامت را از ياد نبرند و تسليم قساوت محض نشوند و بدشمنان خويش افترا و تهمت نبندند و قرارداد ها و امان نامه هاي خود را با آنان محترم شمرند چنانكه آثار فراواني در اين باره از پيامبر اسلام ( ص‌) به يادگار مانده است ولي متاسفانه مسيحيان متعصب از دروغ پردازي درباره مسلمانان و توهين و تهمت به پيامبر ارجمند ايشان در طول تاريخ دريغ نداشته اند .
1- ولتر و پيامبر اسلام (ص)
ولتر فيلسوف ونويسنده مشهور فرانسوي بود كه از ابراز مخالفت و اهانت نسبت به مقام قدسي پيامبر بزرگوار اسلام (ص) خودداري نورزيد تا آنجا كه نمايشنامه اي با عنوان : ” محمد يا تعصب ” ترتيب داد و آنرا به سال 1742 ميلادي در پاريس به معرض نمايش گذاشت و در خلال آن پيغمبر پاك خدا را آماج انواع تهمتها و اهانت ها قرار داد در عين حال نمي توان انكار كرد كه ولتر با نوشتن نمايشنامه مذبور قصد توهين به پيامبر اسلام (ص) را داشته است به همين جهت مي بينيم كه وي در آثار بعدي خود از اين اهانت ابراز ندامت مي كند ولتر در سالهاي بعد مي نويسد من در حق محمد بسيار بد كردم”پشيماني از دشمني با اسلام” ولتر مي‌نويسد دروغپردازي درباره شخصيت هاي نامدار تاريخ براي همه مردم جالب نيست
و هميشه مورد استقبال قرار نمي گيرد ، از اين رو درغرب ، تهمت هايي كه به پيامبر بزرگوار اسلام (ص) زده شد مقبول عموم دانشوران نيافتاد . البته در غرب هم مانند سرزمين هاي ديگر ، اشخاص متفكر ومحقق و شجاعي يافت مي شوند كه به پژوهش در احوال شخصيت هاي برجسته عالم ، علاقه نشان مي دهند اين افراد از قبول شايعات بي اساس معمولا خودداري مي ورزند و چنانچه در خلال پژوهشهاي خويش دريابند كه بزرگان تاريخ ، مورد تهمت و افترا قرار گرفته اند دامن همت به كمر زده و سخت از آنان دفاع مي كنند و دشمنانشان را افشاء مي سازند محققان مزبور را در حقيقت بايد از پاسداران تاريخ و نگهبانان راستي و فضيلت شمرد و از احترام بلكه افتخار به آنان كوتاهي نكرد به ويژه كه اين عده در طي طريق خود اغلب گرفتار سختي ها و رنجها و بي مهري هاي فراوان مي شوند . باري در مغرب زمين دوراني فرا رسيد كه تهمت هاي قرون وسطائي نسبت به پيامبر اسلام (ص) از سوي عده اي مورد تكذيب و تقبيح قرار گرفت و محققان بسياري پيدا شدند كه برخلاف دوران گذشته ، در احترام و تجليل از پيامبر ارجمند اسلام (ص) تا حدود زيادي كوشيدند و از غرض ورزي و ناداني اسلاف خويش عذر خواستند مثلا همان ولتر كه پيامبر بزرگوار مسلمين را هجو كرده بود چون به اطلاعات بيشتري درباره اخلاق پيامبر اعظم دست يافت در اواخر عمر خود چنين نوشت ” دين محمد ” ديني است معقول و جدي و پاك و دوست دار بشريت .
معقول است زيرا هرگز به جنون شرك گرفتار نگشت و براي خدا همدست و همانند نساخت و اصول خود را بر پايه اسراري متناقض و دور از عقل استوار نكرد جدي است زيرا قمار و شراب و وسائل لهو لعب را حرام دانست و بجاي آنها پنج نوبت نماز در روز تعيين نمود . پاك است ، زيرا تعداد بي حد و حصر زناني را كه بر بستر فرمانروايان آسيا مي آرميدند ، به چهار زن محدود كرد .دوستدار بشريت است زيرا زكات وكمك به همنوع را از سفر حج واجب تر شمرد اينها همه نشانه هاي حقيقت اخلاق پيامبر (ص) است فضيلت تساهل را نيز بر آنها بيافزاييد .
2- توماس كارلايل و پيامبر اسلام (ص)
سومين انديشمند مهمتر از ولتر ، فيلسوف و عارف انگليسي توماس كارلايل بود كه در سال 1840 ميلادي با قلمي شاعرانه و تعابيري بلند و گيرا كتاب ” قهرمانان و قهرمان پرستي ” را نگاشت و در خلال آن ، فصلي را بذكر سيرت محمد (ص) و جانبداري از او اختصاص داد كارلايل در اين كتاب درصدد برآمد تا ثابت كند كه محمد (ص) مردي بس بزرگ و خردمند و در دعوي خود صادق و مخلص بود و با آئيني كه آورد عرب را از ظلمات شرك و اوهام به سوي نور توحيد و معرفت رهبري كرد و در بخش بزرگي از جهان بشريت تحول مهم وچشم گيري پديد آورد به نظر كار لايل چنين كسي ممكن نيست متصنع باشد . كارلايل مي نويسد : يكي از بزرگترين ننگها براي هر فرد متمدن
ازمردم اين روزگار ، آنست كه گوش به سخن كساني فرا دهد كه مي پندارند دين اسلام آئيني دروغين و محمد مردي نيرنگباز و دوچهره بوده است. اينك زمان آن فرا رسيده كه ما با شيوع اين سخنان سبك سرانه و شرم آور مبارزه كنيم رسالتي كه پيامبر اسلام آنرا اداء و ابلاغ كرد . مدت 12 قرن است كه چون چراغي تابنده پرتو مي افكند وميليون ها بشر از همجنسان ما را كه آفريننده ايشان همان آفريدگار ما است ، روشن مي سازد . آيا كسي از شما مي پندارد رسالتي كه مردم بي شمار گذشته با آن زندگي كرده و با آن مرده اند ، سراسر دروغ و نيرنگ بوده است؟ اي برادران آيا هرگز ديده ايد كه مردي دروغ پرداز بتواند ديني شگفت پديد آورد ؟ به خدا سوگند كه مرد نادرست نمي تواند خانه اي از آجر بسازد زيرا اگر وي به درستي از ويژگيهاي آهك و گچ و خاك و همانند اينها آگاه نباشد آنچه بنا مي كند خانه نيست بلكه تپه اي از مصالح ساختماني و پشته اي از مواد بهم ريخته است و در خور آن نيست كه دوازده قرن بر پايه هاي خود استوار ماند وهزاران ميليون تن در آن بياسايد .
كارلايل منادي اين سخن است كه فرهنگ گسترده و تمدن عظيم اسلامي ، ممكن نيست نتيجه تزوير و دروغ يك تن باشد و از اين رو بايد پذيرفت كه سر رشته دار اين فرهنگ و تمدن يعني پيامبر اسلام (ص) مردي بزرگ و مصلحي راستين و بلند مرتبه است وي دشمنان پيامبر را به بي انصافي و بد دلي و حقارت محكوم مي كند كه به علت ضعف بصر نمي توانند تجليات
خداوند را در حيات متعالي مردان بزرگ ببينند آنگاه اين فروغ جاوداني را انكار مي كنند. كارلايل آن انديشمند و فيلسوف و عارف انگليسي در كتاب قهرمانان اتهامات دشمنان اسلام را مطرح ساخته و بدانها پاسخ مي دهد ، مثلا در جواب اين اتهام كه مي گويند : ” اگر نيروي شمشير نبود دين اسلام انتشار نمي يافت . ” مي نويسد : ” چه نيروئي آن شمشير را پديد آورد ؟” آن نيرو همان قوت دين و پيام حق بود ” كه امپراطوريهاي بزرگ را در هم شكست ” و همچنين مي نويسد : محمد همواره قصد آن داشت كه آئين خود را تنها از راه حكمت و اندرزهاي نيك رواج دهد. ولي هنگامي كه دريافت ، ستمگران به ترك پيام آسماني اش بسنده نمي كنند ، بلكه مي خواهند او را به سكوت وادارند تا از رسالتش دم نزند ، فرزند صحرا تصميم گرفت كه از خويشتن دفاع نمايد ، دفاعي مردانه ، دفاعي كه شجاعت عربي در آن تجلي كند و زبان حال او اين بود كه مي گفت اينك كه قريشيان راهي جز پيكار بر نمي گزينند پس بنگريد كه كداميك از ما مرد پيكار هستيم ، و بدينصورت كارلايل نشان ميدهد كه جنگهاي پيامبر گرامي نبردهاي دفاعي بوده و حمله و آزار و كشتار از سوي مخالفان وي آغاز شده چنانكه محققان عالم اسلام نيز بر اين عقيده و باورند .
توماس كارلايل مقاله خود را درباره محمد (ص) و اسلام در كتاب قهرمانان با اين سخنان شكوهمند به
پايان مي برد : خدا قوم عرب را بدستاويز اسلام از تاريكيها بسوي روشنائي بيرون آورد ، و از ميان آنان جمعي مردم افسرده را زنده كرد …. آيا جز آن بود كه ايشان جزء دسته اي از عربهاي بيابان گرد و خاموش و فقير بودند كه از آغاز عالم در صحراها ميگذراندند و هيچ ندائي از آنان شنيده نمي شد و هيچ حركتي از آنها احساس نمي گرديد ؟ آنگاه خدا ، پيامبري با كلام حق و رسالتي از جانب خود به سوي ايشان فرستاده و ناگهان گمنامي آنها به شهرت و پستي آنان به رفعت و ناتواني آنان به قدرت مبدل گشت . و شراره هاي آتش به صورت شعله هاي فروزان در آمد و فروغش كرانه هاي گيتي را فرا گرفت و به زواياي جهان رسيد و پرتو آن شمال را به جنوب و خاور را به باختر پيوست و قرني از اين حادثه سپري نشده بود كه دولت عرب يك پايه اش در هند و پايه ديگرش در آندلس استوار گرديد و دولت اسلام سده هاي بسيار و روزگاران دراز به نور دانش و بزرگواري و مروت و قوت و دليري و جلوه حق و هدايت در نيمي از جهان متمدن روشن گشت …. آيا بر احوال آن باديه نشينان و محمدشان و روزگارشان نمي نگريد ؟ گوئي شراره آتشي از آسمان بيامد و برخاكستري كه مزيتي در آن ديده نمي شد و اميد خيري بدان نمي رفت ، بيافتاد و به ناگاه خاكستري مرده به باروتي سريع الانفجار متحول گرديد و ملتهب و آتشين شد و زبانه هاي آن ميان غرناطه و دهلي را پيوند داد . و من همواره گفته ام كه مرد بزرگ ، چون شهاب آسماني است و مردمان همانند هيزم در
انتظارش بسر ميبرند همينكه فرو افتد آنان بر افروخته مي شوند و شعله ور ميگردند سخنان خرد پذير كارلايل ، اذهان جمعي از متفكران غرب را به خود جلب كرد و به ويژه چون از دل برآمده بود بر دلها نشست . گفته هاي وي ابرهاي بد بيني را از آفاق فكرشان زدود و اهميت و ارج اسلام را در فضائي پاك و روشن ، پيش چشمانشان جلوه گر ساخت اخلاق پيامبر اسلام را براي همه بي نظير و آن طوري كه در شان پيامبر اعظم بود در كتابش نوشت و تهمت هاي بعد از جنگ و دروغ پردازيهاي قرون وسطائي ، تا حدود زيادي عقب نشيني كردند و در لابلاي كتابها مخفي شدند .
3- جان ديون پورت و پيامبر اسلام (ص)
دانشمنداني بر خواستند و به ترجمه قران كريم و پژوهش در سيرت فرخنده پيامبر (ص) همت گماشتند در ميان آن دانشمندان شايد كسي كه بيش از همه صراحت درجانبداري از پيامبر نشان داد محقق انگليسي جان ديون پورت ، نويسنده كتاب ” عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن ” بود كه در سال 1869 ميلادي كتاب پر ارج خود را نگاشت و در سر آغاز كتابش قطعه اي از سخنان بلند كارلايل را نهاد تا نشان دهد كه با تائيد كار او و بهره يابي از اثر وي ، به تصنيف كتاب خود پرداخته است جان ديون پورت ” تقصير به پيشگاه محمد و قرآن ” را به چهار بخش تقسيم نمود .
_ بخش نخستين را به زندگي محمد (ص) اختصاص داد .
_ در بخش دوم ، از قرآن و اخلاق سخن مي گويد .
_ بخش سوم را به عنوان رد تهمت ها آغاز كرده و به اتهامات گوناگون پاسخ مي دهد .
_ در بخش چهارم زيبائي هاي قرآن را به معرض نمايش مي گذارد .
نويسنده‌محقق‌مقدمه اي هم طبق معمول‌در اين كتاب نوشته و آن‌را‌با اين‌مطلع آغاز ميكند .
جان ديون پورت محقق انگليسي نويسنده كتاب عذر تقصير به پيشگاه محمد (ص) وقرآن مي نويسد . تحقيقات و بررسي هاي حاضر اثر ناچيزي است ولي با منتهاي صداقت وعلاقمندي سعي شده است تا دامن تاريخ حيات محمد از لكه تهمت هاي كذب و افتراهاي نا جوانمردانه تطهير شود و نيز جهد كافي در دفاع از صدق دعوي او كه يكي از بزرگترين نيكو كاران و خير خواهان جهان بشريت است بكار رفته است .
نويسندگاني كه كور كورانه تحت تاثير تعصب قرار گرفته و گمراه شده اند و در نتيجه به حسن شهرت زنده كننده آئين يگانه پرستي اهانت رواداشته اند ، نه فقط ثابت كرده اند كه روح خير خواهي مسيح – كه با آن همه استقامت و قدرت در انجام آن پايداري نشان داد – در آن ها تاثير ننموده است بلكه در قضاوت نيز راه خطا پيموده اند .
گذشته از جان ديون پورت در كشور هاي اروپائي و نيز آمريكا دانشمندان محققي به اسلام روي آورده
اند و در قرآن كريم و سيرت نبوي (ص) به تامل نظر كردند و نتايج مطالعات و بررسي هاي خود را منتشر نمودند كه ذكر اسامي و آراء ايشان از حوصله اين مقاله بيرون است.
4 _ مونتگمري وات و پيامبر اسلام (ص)
در اينجا همين قدر نوشته يكي از اين پژو هش گران را كه از خاورشناسان معاصر در انگليس است ياد مي كنم وي كه پروفسور مونتگمري وات استاد دانشگاه ادينبورو است كه در سال 1961 ميلادي به نگارش كتابي تحت عنوان ” محمد پيامبر و سياستمدار” دست زد . پروفسور وات نيز در خلال كتاب خود به ريشه بد بيني غربيان نسبت به پيامبر اسلام (ص ) اشاره مي كند و تلاش كارلايل را در كاهش اين بدبيني مي ستايد چنانكه مي نويسد :
” در قرن دوازدهم افكار درباره اسلام و دخالت مسلمانان در جنگ هاي صليبي چنان ناروا تعبير شد كه اثر نامطلوبي در روحيه مردم گذاشت ، در حالي كه دقت و توجه عملي توام با شرافت و غيرت و امانت تحقيق ، براي مطالعه و كسب اطلاعات كامل و صحيح در باره دين محمد لازم است ، از آن زمان تاكنون مخصوصا در دو قرن اخير پيشرفت هاي بسسياري حاصل شده است . ولي هنوز مقداري از داوري هاي غلط گذشته ادامه دارد در دنياي كنوني كه رابطه مسلمانان و مسيحيان از گذشته بهتر و محكمتر شده
است جاي آن دارد كه هر دو بكوشند تا در باره رفتار محمد توافق پيدا كنند .
بدنام كردن او توسط نويسندگان اروپائي موجب آن شده است كه جنبه خيالي و تصوري او به وسيله نويسندگان ديگر اروپا و اسلام به كمال مطلوب برسد .
خلاصه محققان به اين نتيجه رسيدن كه فقط ايمان عميق و اخلاق پسنديده بود كه محمد را حاضر كرد سختي ها و آزارهاي ايام اقامت در مكه را تحمل كند در حالي كه از نقطه نظر اوضاع جاري اميد مو فقيت در آن بسيار ناچيز بود . پيامبر بزرگ اسلام (ص) نيز بسياري از اين ناسزا گويان و خائنان را به هنگام فتح مكه مورد عفو و بخشايش خود قرار داد و اين اخلاق و ايمان بي نظير پيامبر اعظم را مي رساند.
كساني كه در برابرپيامبران الهي ايستادگي مي كردند عبارت اند : 1- بلعم با عورا مظهر روحانيت منحط 2- فرعون مظهر اقتدار سياسي واجتماعي3 – قارون مظهر سرمايه داري . اين سه سمبل است كه در قرآن از آنان به نام مترفين وملاء نام برده شده است مترف در لغت يعني كسي كه به قدري پول و قدرت دارد و به خودش مي نازد و احساس مسئوليتي نمي كند و ملاء يعني قدرتمندان و رؤسا .
طبقات محرومي كه در طول تاريخ بشر از فرعون و قارون وبلعم باعورا رنج مي بردند وهمواره آرزومند حكومت حق و عدالت بودند.
در اسلام به صورت دو اصل عدل وامامت به طور روشن اعلام مي شود يكرنگي و سادگي وصداقت وحسن سابقه وعدالت خواهي از خواسته هاي طبيعي هر انسان است اسلام هرگز پيروي كوركورانه را نمي پذيرد چون روش بت پرستان است . لذا سرمايه داران وبت پرستان كه فكرشان بر محور پول و ماديات دور ميزد ابتدا فكر كردند كه محمد(ص) را با پول بخرند از اين رو پيش عموي آن حضرت ابوطالب آمدند و پيشنهاد كردند كه اگر محمد(ص) دست از ادعايش بردارد هر مقدار مال و هر مقامي را كه بخواهد به وي خواهند داد و پيامبر در پاسخ آنان فرمود اگر خورشيد را د ردست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند من از دعوت خود باز نخواهم ايستاد وامروز هم اين تهديدها و تطميع ها و تهمت زدن به پيامبر و قرآن همه و همه براي آن است كه حركت ما را متوقف كند . كشورهاي اسلامي كم كم با ما هم آهنگ شده و در صراط مستقيم اسلام در حركتند و اين حركت و پويايي نبايد متوقف شود. قرآن اين يك اصل را چنين بيان ميكند :
وما محمد الا رسول قد خلت من قبل الرسل افان مات او قتل انقلبتم علي اعقابكم ببينيد اين انديشه چقدر مترقي است كه مي گويد حتي شما پيروان پيغمبر نبايد در شخص پيغمبرمتوقف شويد پيغمبر پرستي و اصالت پيغمبر مطرح نيست اصالت يك مكتب و فكر و هدف است پيغمبر كارش اين است كه مثل پيامبر ديگر پيامي رسانده و راهي نشان داده و مي رود اگر مرد يا كشته شد شما باز به عقب برمي گرديد ؟ ”
انقلبتم علي اعقابكم “يعني عقب گرد مي كنيد ؟ وا پس مي رويد ؟
ارتجاع . گذشته گرايي . جلو برويد ولو پيغمبر در احد كشته شود يا در خانه اش بميرد شما بايد جلو برويد اين يك حركت مترقي است ، متوقف نشدن در حال است ، متوقف نشدن در شخصيت است دل نبستن و رو نكردن به گذشته است رو به آيند ه است اصولا اعتقاد به موعود و اصل انتظار يعني آينده گرايي ، حركت به طرف آينده اي كه جبرا پيش خواهند آمد و اساسا آدم منتظر يعني منتظر آينده و الا نمي شود كه منتظر گذشته باشد آنكه منتظر است اميدوار است و آنكه اميد دارد زنده است ، اگر منتظر تغيير نباشيم آنچه در حكومت علي (ع) صورت گرفته و يا آنچه در كربلا اتفاق افتاد برايمان پايان داستان است و ديگر عكس العملي در طبيعت و تاريخ و هستي و زندگي بشر نخواهد داشت .
در پايان بر همه پيامبران و امامان كه با دلهاي پر فروغ و اراده هاي استوار تاريخ بشريت را دگرگون كرده اند و به زندگي مادي و معنوي انسان روح و معنا بخشيدند درود مي فرستيم دعاي هميشگي خدايا خدايا تا انقلاب مهدي از نهضت خميني محافظت بفرما .
موضوع :
اخلاق پيامبراعظم (ص) از ديدگاه انديشمندان غرب
محقق :
سيده بنت الهدي هاشمي نژاد
آموزشكده سما شيروان
رشته تحصيلي كامپيوتر
مقطع كارداني
86-1385
منابع و مآخذ :
1- اسلام ازنظر ولتر نويسنده ولتر
2- عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن نويسنده جان ديون پورت به ترجمه غلامرضا سعيدي
3- الابطال
4- محمد پيامبر و سياستمدار نويسنده مونتگمري وات
5- از كتابها و آثار دكتر علي شريعتي
6- قهرمانان و قهرمان پرستي نويسنده توماس كارلايل
7-قران كريم
فهرست مطالب

فایل : 18 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...