مقاله فارسی در مورد آئين زندگي

مقاله فارسی در مورد آئين زندگي

آئين زندگي
چگونه تشويش و نگراني را از خود دور كنيم
در بهار سال 1871 يك دانشجوي جوان بردي گذران امتحان نهائي خود در بيمارستان (مونترال جنرال) در تشويش بود نمي دانست چه بايد بكند و سرانجامش چه خواهد شد و از همه گذشته چطور زندگانيش را اداره خواهد كرد. در آن سال مطالعه 21 كلمه اثر عميقي در زندگاني آينده اين جوان باقي گذاشت و همين 21 كلمه اي كه مورد مطالعه و استفاده آن دانشجوي جوان قرار گرفت او را يكي از بزرگترين پزشكان عصر خود كرد. دانشكده پزشكي (جونز هوپكنز) را كه شهرت جهاني دارد تأسيس كرد و دانشگاه آكسفورد او را پروفسور طب با امتياز تاج شناخت كه از بزرگترين افتخاراتيست در انگلستان كه هر پزشكي آرزو دارد به آن برسد. پادشاه انگليس او را بلقب شواليه مفتخر كرد و بعد از مرگش شرح زندگانيش را در دو كتاب در 1466 صفحه منتشر شد. نام اين شخص سرويليام آسلر و 21 كلمه اي كه او را از زندگي نجات داد و از (توماس كالايل) نويسنده شهير انگليسي باين شرح بود وظيفه اساسي اين نيست كه ببينيم چه چيزهايي در فواصل دور در پشت ابر و تاريكي ابهام مخفي است بلكه كار اساسي ما بايد صرف آن چيزهايي گردد كه در دسترس ما قرار گرفته اند.
چهل و دو سال بعد در يك شب مهتاب بهاري كه لاله هاي آتشين باغ بزرگ دانشگاه (يال) شكفته بود همين سرويليام آسلر خطاب به دانشجويان دانشكده گفت كه درباره شخصي چون او كه در چهار دانشگاه كرسي استادي دارد و كتاب معروفي نوشته فكر ميكنند كه (مغزش داراي ساختمان مخصوصي ) است در صورتي كه اين موضوع حقيقت نداشته و دوستان يكرنكش ميدانند كه مغزش كاملاً طبيعي است. پس سرّ موفقيت او چه بود بهتر است از زبان خودش بشنويد كه چگونه حساب ديروز را از امروز و امروز را از فردا جدا ميكرد. چند ماه قبل از اينكه قبل از اينكه براي دانشجويان دانشگاه يال صحبت كند با يك كشتي بزرگ اقيانوس پيما اقيانوس اطلس را پيمود.ناخداي كشتي مي توانست روي عرشه ايستاده و دكمه كوچكي را فشار دهيد. بلافاصله صداي برهم خوردن ماشين آلات و اجزاي مختلف يك كشتي بگوش مي رسيد و در يك آن كشتي بزرگ اقيانوس پيما به اطاق ها و قسمت هاي مجزا و غير قابل نفوذ تقسيم مي گرديد. ويليام آسلر چون به آنجا رسيد خطاب به دانشجويان گفت شما هر كدام سازماني عجيب تر از آن كشتي اقيانوس پيما هستيد كه براي مسافرت طولاني تري ساخته شده ايد آنچه من از شما مي خواهم اين است كه ماشين حيات را طوري تحت اختيار درآوريد كه بتواند ديروز
و امروز را از هم تفكيك كنيد و فردا را بي جهت در كار امروز دخالت ندهيد تا بتوانيد در اين مسافرت دور و دراز با اطمينان خاطر پيش برويد.
در مراحل زندگي در آهنين بروي گذشته … آن ديروزي كه ديگر وجود ندارد ببنديد و همين طور پرده اي فولادين بروي آينده فردايي كه نيامده است بكشيدآنوقت با اطمينان خاطر امروز را بگذرانيد. گذشته را به حال خود گذاريد تا مرگ و نيستي مدفون گردد. آن ديروزي را كه براي اشخاص احمق راهنمايي به طرف فنا و مرگ بوده است بدور افكنيد.
پس پرده اي بين اين دو هيولاي عظيم يعني گذشته و آينده بكشيد و امروز را از فردا جدا سازيد. سئوال اينست كه هيچ قدمي براي آينده خود نبايد برداريم؟ خير. حتي چنين خيالي نبايد كرد. بلكه عقيده بر اين است كه بهترين وسيله تهيه مقدماتي براي آينده اينست كه كار امروز را همين امروز آنهم بطور شايسته و دلپسند انجام دهيم. زيرا اين يگانه راهي است كه خوشبختي ما را در آينده نيز تأمين مي كند.
خوشبخت كسيست كه امروز را روز خود دانست وبا خيال راحت فرياد زد: اي فردا هر چه از دستت بر مي آيد كوتاهي نكن زيرا امروز را
گذراندم. ما چقدر دير متوجه مي شويم كه زندگاني يعني همان دقايق و ساعاتي كه هر روز آرزو كند گذشتن آنرا داشته ايم.
پس اولين چيزي كه درباره نگراني فرا گرفته ام اينستكه اگر ميخواهيد در زندگي به آن گرفتار نشويد درهاي آهني را به روي گذشته و آينده ببنديد و ديروز و فردا را درامروز راه ندهيد.
بنا به گفته دكتر (اختلالات عصبي معده) ميگويد: «آنچه ميخوريد باعث زخم معده نميشود بلكه آنچه شما را ميخورد موجب پيدايش اين زخم ميشود.»
استراحت و تفريح
مؤثرترين عوامل استراحت و تفريح ايمان صحيح، خواب، موسيقي و خنده است.
بخدا ايمان داشته باش. خوب خوابيدن را بياموز و موسيقي را دوست بدار. چند شوخي و تفريح زندگي را در نظر بگير در اين صورت سلامتي و خوشبختي از آن تو خواهد شد.
راهنماي فني تجربه و تحليل نگراني
چگونه نگراني را تجزيه و تحليل كنيم؟
1. درك حقيقت
2. تجزيه و تحليل حقيقت
3. مرحله تصميم و سپس عمل كردن آن
ارسطو هم آنها را تدريس مي كرد و بكار ميبرد. من و شما هم اگر مايل هستيم مشكلات زندگي را كه شب و روزمان به دوزخي واقعي مبدل كرده است حل كنيم بايد اين روش را بكار بريم.
بهتر است شما هم اين سئوالات را درباره مشكلات از خود بكنيد.
1. مشكل چيست؟
2. علت و ريشه مسئله كدامست؟
3. راه حلهاي ممكنه از چه قرارند؟
4. بهترين راه حل به نظر شما كدام است؟
چگونه قبل از آنكه نگراني ما را از پاي درآورد آنرا خرد كنيم؟
چگونه نگراني را از مغز بيرون كنيم؟
پاسخ: بايد خود را در كار از ياد ببريم و گرنه كمر انسان زير بار نااميدي و نگراني در هم مي شكند وقتي كسي در كار خود غرق ميشود نوعي راحتي و يك آرامش دقيق دروني و يك نوع رخوت شادي آور اعصاب او را تسكين مي بخشد. هر گاه ما بكاري سرگرم نباشيم و دل آزرده كناري نشسته و غم و اندوه را پيشه خود سازيم نتيجه اين عمل ما بنا به گفته (داروين) كرمهائي خواهند بود كه مغز ما را چون خوره مي خورند و نيروي اراده را از ما مي گيرند. «سر بدبختي و بيچارگي ما ايام فراغتي است كه براي فكر درباره
خوشبختي و بدبختي مي گذرد» پس وقت خود را بكار بسپاريد. زيرا كساني كه نگرانند بايد اندوه خود را در كار از ياد ببرند والا در نااميدي نابود مي شوند.
اجازه ندهيد كرمهاي نگراني شما را از پاي درآورد.
آيا تصديق نميكنيد كه همچون آن درخت عظيم هستيم كه در مقابل طوفانهاي شديد و حوادث زندگي مقاومت مي كنيم ما قلب و مغز خود را تسليم كرمهاي نگراني مينمائيم. كرمهائيكه از بس كوچكند ميتوان عده اي از آنها را در بين دو انگشت سبابه و شست نابود ساخت.
پس هيچ وقت اجازه ندهيد چيزهاي كوچكي كه شايد فراموششان كرده ايد زندگي شما را تباه كند. بخاطر داشته باشيد كه زندگي كوتاهتر از آنست كه كوچكش شماريد.
قانونيكه بيشتر نگرانيهاي شما را رفع ميكند.
كودكي خود را در مزرعه اي واقع در ميسوري ميگذراندم. يك روز كه با مادرم مشغول خشك كردن آلبالو بودم ناگهان فرياد بلندي كشيدم تا آنجا كه مادرم را متعجب ساختم. مادرم خيره مرا نگريست و گفت، چرا فرياد ميكشي؟ به صداي بلند گفتم: مادر مي ترسم زنده بگورم كنند. در آنروزها بيش از حد تصور نگران بودم هنگام طوفان از رعد و برق مي ترسيدم و هميشه مي گفتم كه عاقبت صاعقه مرا خواهد كشت. سالي كه محصول مزرعه ما خوب نبود دلهره داشتم كه نكند گرفتار خشكسالي و گرسنگي شويم. مي ترسيدم پس از
مرگ به آتش دوزخ بسوزم. بيم داشتم سام وايت كه از بچه هاي يكه بزن آن محل بود و يكروز تهديدم كرده بود كه گوشهاي بزرگم را با چاقو خواهد بريد عاقبت به وعده خود عمل كند. چون به دختران جوان برمي خوردم جرأت نداشتم كلاهم را بردارم زيرا نگران بودم كه مبادا به من بخندند مي ترسيدم هيچ دختري با من ازدواج نكند و اگر بكند در شب عروسي با او چگونه سر صحبت را باز كنم چه ساعت هاي متواري كه دنبال گاوآهن به اين چراها فكر مي كردم و نگران بودم كه زلزله با ما چه خواهد كرد.
با گذشت زمان كم كم دريافتم كه 99 درصد از چيزهائيكه مرا ناراحت و نگران مي ساخت هرگز بوقوع نخواهد بپيوست همانطور كه گفتم از صاعقه هراس داشتم اما حالا خاطرم جمع است كه بر طبق آمار دقيقي از هر 000/350 نفر در سال يك نفر بيشتر گرفتار صاعقه نميشود و وحشت من از اينكه زنده بگور شوند نيز بيخود بوده است چون حتي درآن موقع كه نگاهداري مردگان براي معاينه پزشكي مرسوم نبود از ده ميليون نفر يكي هم زنده بگور نميشد ومن نادان چه فريادها كشيده ام امروز از هست نفر يك نفر به بيماري كشنده سرطان دچار شده و روانه گورستان ميگردد و اگر واقعاً من ميخواهم نگران و ناراحت شوم بايد از سرطان بترسم نه از صاعقه و زنده بگور شدن.
براي اينكه عادت نگراني را قبل از اينكه شما را از پاي درآورد، از بين ببريد اين دستورات را عمل كنيد.
جوانب و اطراف موضوع را ملاحظه كنيد و از خود سئوال نماييد مطابق قانون حد وسط چند درصد اين چيزي كه شما را مضطرب كرده است ممكن است اتفاق بيافتد.
چند تذكر: چيزي كه علاج ندارد و با مدارا تحمل كنيد. براي تمام دردها يا علاج است يا نيست. اگر است در طلبش كوشش كن و اگر نيست فكرش را نكن. هنگاميكه قادر نيستيم حوادث را از بين ببريم آنها را به حال خود بگذاريم تا بخودي خود حل شوند. يك راه بيشتر براي خوشبختي وجود ندارد آنهم كم كردن نگراني درباره چيزهائي است كه مافوق قدرت ما قرار گرفته اند.
استاد فني (جوجوتسو) به شاگردان خود ميگويد: چون بيد خم شو و چون بلوط ايستادگي كن.
خداوندا. آرامشي بمن ببخشا كه بتوانم آن چيزهايي را كه تغيير ناپذيرند قبول كنم. نيرو و شجاعتي بمن عطا كن كه آنچه را كه ميتوانم تغيير دهم و علمي كه براي اين دو فرق بگذارم.
براي دور ساختن عادت نگراني پيش از آنكه صدمه بزند اين دستورات را بكار بريد.
با رويدادها و حوادث چاره ناپذير همكاري كنيد.
در اين دنيا فقط يك راه براي استفاده از گذشته وجود دارد و آن اينست كه با خونسردي اشتباهات گذشته خود را تجزيه و تحليل كنيم و از آنها قدرت بگيريم و از ياد ببريم.
چند تذكر: براي شيري كه ريخته شده است شيون نكنيد.
1. تا به پل نرسيده اي از آن نگذر.
2.نگراني را با اشتغال بكار از خود دور كنيد سرگرمي بكار، موثرترين دارو براي درمان نگراني است. بتجربيات زياد اهميت بدهيد و نگذاريد چيزهاي بي اهميت شما را ناخوش دارد.
3. قانون حد وسط را براي نگراني هاي خود عمل كنيد و از خود بپرسيد اين حوادث چه نتايج ناگواري ممكن است در برداشته باشد.
4. با حوادث چاره ناپذير بسازيد. اگر گرفتار رويدادي شديدي شديد كه خارج از قوه شما بود بخود بگوئيد چنين است و غير اين نخواهد بود.
5. روش دفع ضرر را بكار بريد. يك موضوع تا چد حد ارزش نگراني را داريد و بيش از آن حد درباره آن نگران نشويد.
6. گذشته را از ياد ببريد و نكوشيد خاك اره را اره كنيد.
امرسُن ميگويد: زندگي آدمي يعني افكار روزانه او. زندگي زائيده افكار خود ماست شما آن نيستيد كه فكر مي كنيد بكله آنطوري كه فكر مي كنيد هستيد.
مردان و زنان ميتوانند با عوض كردن فكر خود نگراني امراض گوناگون را از خود برطرف كنند و زندگي جديدي را با اين تغيير فكر شروع كنند.
ما بايد اطمينان كامل داشته باشيم كه راحتي خيال و خوشي ايكه در زندگاني نصيب ما مي شود بستگي به اينكه جاي ما كجاست يا ثروت ما چقدر است ندارد و تنها مربوط بطرز تفكر ماست و اتفاقات خارجي كمتر ميتوانند در آن تأثير نمايند.
مغز بشر در موقع خود ميتواند بهشتي از جهنم و دوزخي از بهشت بوجود آورد. هيچ كس و هيچ چيز جز خودت نمي تواند آرامش خاطرت را فراهم كند. انسان آنقدريكه از فكر حوادث آينده ناراحت ميشود از خود آن حوادث در زحمت نيست بنا به گفته يكي از روانشناسان: بصورت ظاهر عمل پيرو احساسات است اما درواقع هر دو يك راه مي پيمايند. با تنظيم عمل كه در اختيار اراده است مي توان بطور غير مستقيم احساسات و عواطف را نيز كه بفرمان اراده نيستند تنظيم كرد.
انسان همچنان كه فكر و انديشه خود را درباره اشياء يا اشخاص تغيير مي دهد متوجه خواهد شد كه آن اشياء يا اشخاص نيز نسبت به آن مواقعي كه انسان تحولي اساسي در طرز فكر خود بدهد از تغيير سريعي كه در زندگي او بوجود مي آيد در شگفت مي ماند. نيرو و قدرتي كه سرنوشت را تعيين ميكند در خود ماست و تمام كارهاي انسان نتيجه مستقيم انديشه هاي اوست آدمي ميتواند با
اعتلاء دادن انديشه ترقي كند و پيروزي بدست آرد و كارهاي شگرفي انجام دهد. در مقابل با سستي و كاهلي و عدم تمايل تقويت فكر ميتواند خود را ضعيف و درمانده و بيچاره سازد.
چند تذكر: اگر اشخاص خودخواهي سعي دارند شما را بفريبند نامشان را از صورت اسامي معاشرين خود خط بزنيد ولي هرگز درصدد انتقام جوئي برنياييد. زيرا اگر چنين كاري كنيد خود را بيشتر از آن اشخاص آزار داده ايد.
كوره را براي دشمنان خود آنقدر نگداز كه گرماي آن خودت را بسوزاند
يك ضرب المثل قديمي مي گويد: مردي كه نتواند خشمناك شود نادان است و كسي كه خشمناك نميشود داناست. حق شناسي ميوه ايست كه با تربيت صحيح پرورانده شده است و آنرا در بين اشخاص بي تربيت نمي توان يافت.
آيا قدر آنچه را كه داريد ميدانيد؟ من و شما مي توانيم در تمام ساعات روز «دكتر شادي» را در خدمت داشته باشيم. و اين موقعي است كه تمام توجهات خود را به ثروتهاي بيكران كه در وجودمان نهفته است ثروتي كه بر گنجهاي افسانه اي علي بابا فزوني دارد، معطوف داريم. آيا چشمان خود را در مقابل يك بيليون دلار مي فروشيد. براي پاهاي خود چقدر مطالبه مي كنيد؟ دستها را چقدر؟ قوه شنوائي را چقدر؟ كودكان خود را چقدر ميفروشيد؟ خويشان خود را چقدر ميفروشيد؟ خوب بينديشيد آنوقت در مي يابيد كه هرگز حاضر نيستيد آنچه را كه اكنون داريد و پيش چشمان بي ارزش است با همه طلاهائي كه تا
كنون راكفلر و فورد مورگان روي هم گذاشته اند مبادله كنيد. اما ما ارزش اين نعمت ها را مي دانيم؟ خير. همانطور كه «شوپنهاور» ميگويد كمتر اتفاق ميافتد كه از آنچه داريم راضي و خوشحال باشيم ولي هميشه از چيزي كه نداريم ناراحت و نگرانيم. پس موهبتهاي خود را بشمار- نه محروميت هاي خود را.
چند تذكر ديگر: هنگامي كه ليمو ترشي داريد از آن ليمونا گوارائي بسازيد.
بهترين چيزها سخت ترين آنهاست.
هنگام ضرورت نه تنها مشكلات را بپذير بلكه آنها را دوست بدار. هر چه بيشتر زندگي مردان بزرگ را بررسي كرده ام به اين نتيجه رسيده ام كه علت موفقيت و ترقي آنان موانعي بوده است كه در زندگيشان پيش آمده و بكار و كوششان واداشته و به دريافت پاداشهاي بزرگ آن موفق كرده است. كار خوب آنست كه زنگ غم از چهر اي بزدايد و تبسمي از شادماني در آن ظاهر سازد.
هميشه بوي عطر بدستي كه بشما گلي هديه ميكند ميماند.
با نماياندن دلسوزي و علاقمندي به ديگران خود را از ياد ببريد هر روز كار نيكي براي ديگران انجام دهيد و لبخندي بر چهره خود ظاهر سازيد.
چند تذكر: موهبت هاي خود را بشمار – نه محروميتهاي خود را.
وقتي ليموترشي بدستتان رسيد سعي كنيد از آن ليمونا گوارائي بسازيد.
ناراحتي هاي خود را با خوشحال كردن ديگران از ياد ببريد، وقتي كه شما به ديگران مهرباني ميكنيد در حقيقت بخودتان خوبي كرده ايد.
بيشتر ما وقتي نگراني و ناراحتي مان بآخرين حد خود ميرسد به درگاه خدا پناه ميبريم؟ چرا هر روز نيروئي در خود بوجود نياوريم؟ حتي دانشمندان نيز به مذهب مي گروند مثلاً دكتر كارُل نويسنده كتاب انسان موجود ناشناخته و برنده بزرگترين افتخارات علمي يعني جايزه نوبل طي مقاله اي مي نويسد:
«عبادت بزرگترين نيرويي است كه انسان مي تواند توليد كند.نيرويي چون قوه جاذبه. در عالم پزشكي كساني را ديده ام كه بعد از اينكه تمام معالجات در آنها سودمند واقع نمي شد بيماري آنها با داروي عبادت درمان مي يافت…. عبادت شبيه راديوم منبع انرژي مشعشعي است…. آدمي بكمك عبادت مي تواند نيروي مختصر خود را با متوسل شدن به نيروي نامحدود و شگرف ديگري افزايش دهد. هنگام عبادت، خود را با نيروي بي پاياني كه تمام كائنات را ميگرداند مربوط ساخته ايم و درخواست ميكنيم كه مقداري از آن نيرو براي رفع حوائج ما اختصاص يابد. غير ممكن است كسي دعا كند ولي از آن نتيجه مثبت نگيرد. زيرا دعا و نيايش بما كمك مي كند تا ناراحتي ها و گرفتاريهائيكه داريم بزبان آوريم و همانطور كه ذكر شد بيشتر مشكلات ما در نتيجه نامعلوم بودن آنها
در نظر ماست و بر زبان جاري ساختن مشكلات خودبخود مثل يادداشت آنها بر صفحه كاغذ است.
سالها قبل شوپنهاور گفت: فرومايگان و بدطينتان از خطاها و لغزشهاي بزرگان لذت مي برند در نظر داشته باشيد كه انتقاد بي مورد و ستمگرانه نوعي تعريف و تمجيدي است كه تغيير حالت داده است بخاطر داشته باش هرگز كسي به سگي مرده لگد نمي زند.
بخاطر داشته باشيد امروز همان فردائي است كه ديروز درباره آن نگران بوديد. از خود بپرس اين چيزي كه درباره اش نگرانم بوقوع خواهد پيوست؟
تذكر: تا هنگاميكه در قلب خود احساس ميكني حق با توست هرگز از حرف ديگران دلتنگ نباش. كارت را به بهترين وجهي انجام بده و سپس چتر كهنه خود را بالاي سر نگهدار و از ريزش باران انتقاد از سر و گردنت جلوگيري كن.
هنگاميكه احساس ميكني آماج تيرهاي انتقادات بيجا قرار گرفته ايد چرا لحظه اي مكث نكرده و بخود نميگوئيد من كه آدم كاملي نيستم هر گاه انيشتن 99 درصد خطا كند من هم شايد 80 درصد اشتباه نمايم.
چارلز لاكمن رئيس كمپاني پيسودنت ساليانه يك ميليون دلار خرج تبليغ ميكند او هرگز به نامه هاي تشويق آميزي كه درباره اين برنامه ميرسد نگاه نكرده بلكه تنها به نامه هاي انتقادي توجه مينمايد. او ميداند كه از آنهاست كه ميتواند چيزي بياموزد.
پس بر ماست كه لغزشها و خطاهاي خود را در دفتر يادداشتي ثبت كرده و از كارهاي خود انتقاد كنيم تا موقعيكه ايمان كامل به عيب و نقص داشتن كار خود نداريد درصدد برآئيد كه از انتقادات ديگران استفاده كنيد.
دستور 1: انتقادات بي مورد درحكم نوعي تعريف است كه بدينسان خودنمائي ميكند. و دليل بر اينستكه شما حس حسادت ديگران را بيدار كرده ايد. بخاطر داشته باشيد كه هرگز كسي به سگ مرده لگد نمي زند.
دستور 2: هر كاري را به بهترين وجهي كه ميتواني انجام بده. و سپس چتر خود را بالاي سر بگير تا باران انتقاد از گردنت سرازير نشود.
دستور 3: هرگز جائيكه قادرم بنشينم سرپا نمي ايستم و مكاني كه بتوانم دراز بكشم نمي نشينم:
نسبت به همسايگان خود علاقه داشته باشيد. و بالاخره از فشار آوردن و خسته كردن خود دوري كنيد استراحت كنيد. استراحت
چگونه از نگراني درباره بيخوابي جلوگيري كنيم.
هنگامي كه نمي توانيد بخوابيد ناراحت ميشويد؟ ممكن است آگاهي اين موضوع براي شما جالب باشد كه ساموئل انترماير وكيل معروف هرگز در عمرش خواب حسابي نكرده است.
هنگاميكه انترماير وارد دانشكده گرديد از دو چيز مشوش بود تنگي نفس و بيخوابي. چون هر دو بيماري او درمان ناپذير بنظر ميرسيد تصميم گرفت

فایل : 16 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...