info@articlefarsi.ir پشتیبانی 10 صبح تا 2 شب ادرس

مقاله فارسی بيماری های درختان زيتون

مقاله فارسی بيماری های درختان زيتون

بيماری های درختان زيتون (۴)
 نماتدهای زيتون : Olive Nematodes
نماتدهای مختلفی به ريشه زيتون حمله می کنند، مانند  نماتد مولد غده ( Root Not Nematod ) شامل گونه های مختلفی از جنس Meloidogyne ، نماتد مرکبات ( Tylenchulus semipenetrans)، نماتدهای مولد زخم ( Root Lesion Nematodes ) شامل گونه های مختلفی از جنس Pratylenchus و همينطور دو نماتد ديگر که اهميت کمتری دارند، شامل نماتد غلاف ( Sheat Nematode ) به نام Hemicycliophora arenaria و نماتد سوزنی ( needle Nematode ) با نام Paralongidorus eucalipti .
نماتد مولد غده : Root Not Nematode
اين نماتد به بسياری از گياهان باغی و زراعی، شامل بسیاری از سبزیجات، درختان میوه، انگور، شبدر و یونجه حمله می کند. این نماتد باعث بوجود آمدن گال یا گره روی ریشه ها و کاهش قدرت گیاه، با اختلال در عملکرد ریشه ها می گردد. خسارت در خاکهای سبک و شنی  بالاتر است و اگر درختان زیتون در خاکهایی که دارای جمعیت بالایی از این نماتد است کشت شوند، رشد ضعیفی خواهند داشت. این نماتد باعث چروکیدگی و دیر باز شدن شکوفه ها می شود. گزارش شده است که کلتیوارهای  Meashon و Tofany به گونه M. incognita مقاومند. کلتيوارهای Krygula و Picual به پوسيدگی ريشه و نماتد M. incognita مقاوم هستند. کلتيوار Allegra که توسط دانشگاه کاليفرنيا ارائه شده است به گونه های مختلف نماتد مولد غده مقاوم است.
نماتد مرکبات : Citrus Nematode
اين نماتد مخصوصآ در زمين هايی که قبلآ در آنها مرکبات و انگور کشت می شده است، وجود دارد و در ضمن به خاکهای شنی هم محدود نمی شود. بيش از ۵ هزار نماتد ماده در هر ده گرم خاک بالاتر از آستانه خسارت محسوب می شود و چنين زمينی بايد با نماتدکشها سمپاشی شود. اين نماتد در مرکبات باعث زوال تدريجی درخت می شود و به آن ظاهری ترکه ای ( twiggy )می دهد. تا به حال رقم مقاومی نسبت به اين نماتد گزارش نشده است و بهتراست از کشت در خاکهای حاوی اين نماتد اجتناب کرد. نماتد های مولد زخم : Root Lesion Nematodes
گونه های مختلفی از جنس Pratylenchus به زيتون حمله می کنند مانند P.valnus و P. penetrans .اين نماتد علاوه بر زيتون از گياهان ديگری مانند انگور، سبزيجات، درختان ميوه، گياهان زينتی و شبدر گزارش شده است.اين نماتد باعث کوتولگی و مرگ شاخه ها در درختان جوان می شود. بافتهای ريشه های فرعی و بخشهايی از ريشه های قطورتر، در اثر تغذيه نماتد از بین می روند و پوسيده شده، تيره رنگ می گردند. خسارت ناشی از پوسيدگی ريشه و پژمردگي های قارچي درگياهانی که در معرض حمله این نماتدها قرار گرفته اند، شدیدتر است.
برخی معتقدند که P. neglectus از ریشه درختان زیتون تغذیه نمی کند.سایر نماتدها :
نماتدهای ديگری مثل گونه های مختلفی از جنسهای Helicotylenchus , XiphinemaRotylenchulus , Hoplolaimus  و Criconemella از باغهای زيتون ساير کشورها گزارش شده اند. ولی ميزان خسارت آنها هنوز برآورد نشده است.
کنترل نماتدها :
۱- در صورت امکان از کشت در زمين های آلوده خودداری کنيد.
۲- برای تعیین نوع و ميزان جمعيت نماتدها، قبل از کشت در زمين،  از آن نمونه برداری کنيد.
۳- از نهالهای سالم که در مراکز معتبر تهیه شده اند استفاده کنید.
۴- اگر جمعیت نماتدها در خاک زیاد بود، قبل از کشت خاک را با سموم تدخینی ضدعفونی کنید ( با استفاده از متیل بروماید، متام سدیم یا Basamid granular ® )  يا زمين را آيش بگذاريد و يا از گياهان پوششی مقاوم به نماتدها استفاده کنيد تا زمانی که جمعيت آنها در خاک کاهش يابد. می توانيد برای کم شدن هزينه ها از تدخين نواری استفاده کنيد ( Strip Fumigation ) ولی آلودگی مجددآ می تواند از مناطق آلوده به نواحی سالم منتقل شود.
۵- مواد آلی اصلاح کننده خاک در برخی از گياهان زراعی می توانند تحمل گياه را نسبت به نماتدها افزايش دهند ولی هنگامی که جمعيت نماتدها بالا است، استفاده از آنها به تنهايی کافی نيست.
۶- نماتدکش هايی که بعد از کشت استفاده می شوند مثل Nemacure برای درختان زيتون توصيه نشده اند.
۷- درختان آلوده و ضعيف شده را بيشتر آبياری کنيد تا به درخت استرس وارد نشود. در ضمن توجه داشته باشيد که اکثر گياهانی که به عنوان گياهان پوششی ( Cover Crops ) به کار می روند، ميزبان نماتدهای مولد غده و مولد زخم هستند.
نحوه تدخين خاک :
نحوه استفاده از متيل برومايد در بخش مبارزه با قارچ آرميلاريا شرح داده شد. در اين بخش نحوه تدخين با متام سديم را شرح می دهيم:
برای استفاده از متام سديم خاک بايد مرطوب باشد ( برعکس متيل برومايد ) به همين دليل، برای بدست آوردن نتيجه مناسب، خاک را از آب اشباع کنيد ( نه غرقاب ) . در ضمن به آبی که در طول
مبارزه به زمين می دهيد حتمآ مقداری متام سديم اضافه کنيد، طوری که غلظت سم در تمام لوله های آبياری يکنواخت باشد.
بعد از کاربرد سم در خاکهايی که بافت سبک دارند، به آسانی زهکشی می شوند و گرم هستند، به مدت ۲۱ – ۱۴ روز از کشت خودداری کنيد. وقتی خاک سرد است و بافت ريزی دارد يا مقدار آلودگی در آن بالا است، ۶۰ – ۳۰ روز از کشت کردن خودداری کنيد.اين روش ( استفاده از متام سديم در آب آبياری ) به ندرت  اعماق بيش از يک متر را ضدعفونی می کند. اين ماده کمتر از متيل برومايد که تحت شرايط خشک به کار مي رود موثر است اما  در نقاطی که خاک بيش از اندازه برای استفاده از متيل برومايد مرطوب است ،می توان از متام سديم استفاده کرد.
برای ضد عفونی خاک بايد زمين را به عمق ۲۰ – ۱۵ سانتيمتر شخم زد و تسطيح نمود و سپس سم را به نسبت ۶ – ۵ درصد با آب مخلوط کرد . ۱۵۰ ليتر از اين محلول برای سمپاشی ۱۰۰ متر مربع کافی است. بعد از آن زمين را بايد آبياری کرد تا رطوبت به عمق ۱۵ سانتيمتری برسد.
از متام سديم ( واپام ) هميشه قبل از کشت استفاده می کنيم و اين سم در زمانی که گياه در مزرعه وجود دارد يا در زمين های مجاور قطعات کشت شده يا باغها قابل استفاده نيست.در ضمن  متام سديم در خاکهايی که حرارتی کمتر از ۱۵ درجه دارند، تبخير نمی شود و ضدعفونی بی فايده خواهد بود.اگر بخواهيم محل درخت آلوده را ضدعفونی کنيم، درخت آلوده و تمام بقايای آن را خارج می کنيم . حفره ای به قطر ۳ متر در محل حفر کرده و با ۵/۰ ليتر متام سديم ( که دارای ۳۱ درصد سم خالص است ) حفره را ضدعفونی کرده محل را آبياری مي نماييم.
بيماری های ويروسی زيتون:
ـ ويروس لکه حلقوی پنهان زيتون :  (Olive Latent Ringspot Virus  ( OLRSV
اين ويروس از ويروس های آلوده کننده گياهان است و اولين بار از Lazio در ايتاليا گزارش شد. اين ويروس متعلق به جنس Nepovirus از خانواده Comoviridea است.دارای نوکلئوکپسيد ايزومتريک با قطر ۲۸ نانومتر که زاويه دار به نظر می رسد. ماده ژنتيکی به شکل ss_RNA است.ميزبان طبيعی اين ويروس درخت زيتون ( کلآ Olea spp ) است که هيچ علائم ظاهری در درخت ديده نمی شود.
اين ويروس را می توان در مزوفيل و اپيدرم برگها و سيتوپلاسم و واکوئول سلول ها پيدا کرد.سلول های آلوده دارای Inclusion هستند که در واقع کريستالهای داخل سلولی و اجسام غشاء دار سلولند که ويريون ها را در بر می گيرند.ساير تغييرات سيتوپلاسمی شامل دسته دسته شدن کلروپلاست ها و رشد انگشتی شکل سلول به طرف خارج می باشد.
اين ويروس از طريق روشهای مکانيکی و پيوند انتقال می يابد. پراکندگی آن در کشور ایتالیا است.ـ ( OLive latent Virus 1 : ( OLV_1
از ویروس های آلوده کننده گیاهان است و به جنس Necrovirus از خانواده Tombusviridea تعلق دارد. اولین با از O. europaea از Apulina در ايتاليا گزارش شد.
اين ويروس دارای نوکلئوکپسيدهای ايزومتريک به قطر ۳۰ نانومتر و زاويه دار است. دارای ss_RNA مثبت است. ويريون ها دارای ۸۳ درصد پروتئين و فاقد لیپيد هستند.
ميزبان طبيعی آن زيتون است که هيچ علائمی روری آن ديده نمی شود. انتقال از طريق تلقيح مکانيکی است.
شيره گیاهی دارای تعداد زيادی ويريون است. ويريون ها در برگ ( در سيتوپلاسم مزوفيل ) ديده می شوند. Inclusion ها در سيتوپلاسم وجود دارند. اندامک های وزيکولی و لوله ای سلول دارای ويريون هستند.
ـ ( Olive Latent Virus 2 : ( OLV_2
متعلق به جنس Oleavirus از خانواده Bromoviridea است. اولین بار از جنوب ایتالیا از Apulina از درختان زيتون گزارش شد.
دارای ss_ RNA است و ويريون ها را می توان در سيتوپلاسم سلولهای مزوفيل برگ پيدا کرد . سلولهای آلوده فاقد Inclusion هستند. ارگانلهای بزرگ سلولی به غير از هسته تحت تاثير ويروس قرار می گيرند.میزبان طبیعی آن زیتون است، بدون علامت. انتقال از طریق مکانیکی.به نظر می رسد که اين ويروس يک نوع Ilarvirus باشد يا نسبتی با ویروس موزائيک يونجه داشته باشد. بيشتر خصوصيات آن شبيه ويروس zonate spot شمعدانی عطری ( Pelargonium ) است.
بيماري هاي ناشي از عوامل غير زنده : بيماري هاي فيزيولوژيك
ـ سرمای بی موقع و يخبندان:
سرمای بی موقع د ر ابتدای پاییز می تواند به میوه های برداشت نشده که که برای کنسرو کردن در نظر گرفته شده اند آسیب برساند. چنین سرماهایی معمولآ باعث آسیب رسیدن به بخشی از محصول می شود . چون زیتون در طول یک مدت طولانی برداشت می شود و قسمت اعظم محصول معمولآ قبل از بروز سرما برداشت شده است. چند روز پس از سرما زدگی ، تاول هایی در  میوه بوجود می آید . تاولها نشان دهنده آسیب رسیدن به بافتهای داخلی میوه هستند و این زیتون ها دیگر برای تولید کنسرو مناسب نیستند و از آنها در تهیه روغن استفاده می شود.
سرماهای سخت اکثرآ بعد از برداشت زیتون به وقوع می پیوندند، بنابراین بیشترین خسارت را به محصول سال بعد وارد می کنند. دماهای زیر ۵.۵ – درجه باعث آسیب دیدن یا از بین رفتن درختان کوچک و شاخه های گل دهنده می شوند و محصول سال بعد را کاهش می دهند. دماهای زير ۹.۵ – درجه می توانند باعث مرگ شاخه های اصلی يا کل درخت شوند.
در ضمن سرماهای سخت باعث تشديد خسارت بيماری گره زيتون می شوند و ترکهايی را در درخت ايجاد می کنند که برای ورود باکتری بسيار مناسب است و درنهايت ممکن است درخت در اثر آسيب ناشی از گره زيتون از بين برود.
برای حل اين مشکل بايد از ارقام مقاوم به سرما استفاده کرد. درختان Manzanillo بسيار حساستر از ارقام Mission , Sevillano  و Ascolando هستند.
ـ سرماهای طولانی مدت :
بروز هوای سرد و مرطوب در بهار خطری طبیعی است که مکررآ در زراعت زیتون اتفاق می افتد. سرماهای طولانی و غیر طبیعی در طول فروردین و اردیبهشت نمو جوانه ها را به تاخیر می اندازد و باردهی را کاهش می دهد. گلهای ماده آسیب می بینند و این امر باعث  کاهش تولید محصول می شود.ـ تگرگ :
بارش تگرگ باعث ایجاد فرورفتگی ها یا زخمهایی قهوه ای رنگ در سطح میوه می شود و زیتون های آسیب دیده برای پرورده کردن مناسب نیستند و به قیمتهای پایینی به فروش می رسند. در برخی موارد بارش تگرگ می تواند به ۶۰ درصد از محصول خسارت وارد کند.
ـ خشکسالی :
اگرچه درختان زیتون تا حدودی به خشکی مقاومند ولی کمبود رطوبت در طول  دوره تکمیل جوانه های گل، باعث کاهش محصول می شود. استرس ناشی از فقدان آب و مواد غذایی منجر به ریزش گلهای ماده و قسمت عمده ای از گلهای نر  می شود.
البته در کشتهای آبی این مشکل وجود ندارد ولی باید دقت کرد که در هر دور آبیاری، آب کافی در اختیار گیاه قرار گیرد.
ـ بارندگی های شدید و سیل :
خاکهایی که زهکش مناسب ندارند و یا دارای یک لایه نفوذ ناپذیر هستند، در طول بارندگی های طولانی مدت و شدید، آب را در خود نگه می دارند و این امر موجب تهویه نامطلوب و از بین رفتن ریشه ها می شود.اشباع ماندن خاک به مدت زیاد باعث خشک شدن پاجوش ها و در برخی موارد کل درخت می شود. به علاوه، خاکهای اشباع باعث توسعه عوامل بیماری زای خاکزاد مانند فیتوفترا و ورتیسیلیوم می شوند. بارندگی های شدید بیشتر در زمستان و بهار اتفاق می افتند. سیلاب های بهاری هم ممکن است به درختان آسیب وارد کنند و باعث کاهش گلدهی و باردهی درخت شوند.
ـ باد و گرمای شدید :
درختان زیتون به طور طبیعی در مناطق گرم و خشک به خوبی زندگی می کنند ولی گرمای شدید در دوره گلدهی باعث افزایش ریزش گلها و کاهش محصول میشود.
ـ آتش :
آتش می تواند کل بخش هوایی درخت را از بین ببرد. آتش سوزی به ندرت در باغهای زیتون اتفاق می افتد ولی دیده شده است که برخی از باغداران در بین ردیفهای درختان جو می کارند و  جوهای خشک شده احتمال آتش سوزی را بالا می برند. کوتاهی در کنترل علفهای هرز هم می تواند باعث آتش سوزی شود چون علفهای هرز پس از اسقرار و رشد در باغ، خشک می شوند و ممکن است باعث بروز آتش سوزی و خسارت شوند.
بيماری های درختان زيتون (۳)
۴) لكه طاووسي زيتون (Olive Peacock Spot) :
عامل بيماري : Spilocaea oleagina
رده بندي عامل بيماري :  Deuteromycota , Deuteromycetes , Hyphales  , Dematiaceae
علائم و خسارت :
اين بيماري به نام لكه چشم پرنده اي (Bird’s Eye Spot) زيتون هم خوانده مي شود. علائم به صورت لكه هايي است كه روي برگها، ميوه ها و دم ميوه ها بوجود مي آيند ولي اكثر آنها روي برگها ديده مي شوند. روي برگ، اين لكه ها گرد يا حلقوي و ابتدا دودي رنگند ولي بعدا به رنگ قهوه اي در مي آيند كه هاله اي زرد رنگ اطراف آنها را گرفته است. اين لكه ها در ظاهر شبيه به لكه هاي چشم مانند روي پرهاي دم طاووس است و به همين دليل به اين بيماري لكه طاووسي مي گويند. اگر تعداد لكه هاي ايجاد شده روي دمگل ها (Pedicel) زياد باشد، باعث ريزش شديد ميوه مي شود. برگهاي آلوده كلروزه شده، در نهايت مي ريزند. سرشاخه ها نيز ممكن است در اثر ريزش برگها از بين بروند. ريزش شديد برگها باعث ضعيف شدن درخت يا مرگ درختان كوچك مي شود و مقدار محصول كاهش مي يابد. البته چند سال طول مي كشد تا بيماري روي درخت به صورت حاد درآيد.
بيولوژي :
قارچ درون لكه هاي موجود در برگهايي كه روي درخت باقي مانده اند، زمستان گذراني مي كند.كنيدي هايي كه در برگهاي ريخته شده تشكيل مي شوند، نقش بسيار كمي در گسترش بيماري دارند. ايجاد آلودگي رابطه نزديكي با بارندگي دارد و بيشتر آلودگي ها در طول زمستان ايجاد مي شوند.
دماهاي بالا جوانه زدن و رشد اسپورها را محدود مي كند. به همين دليل بيماري در طول تابستان هاي گرم و خشك غيرفعال است. در مناطقي كه تابستان خشك و زمستان هاي ملايم دارند، دوره مناسب بيماري پاييز و زمستان ، و درنواحي كه زمستان سردتر است، بهار و اوايل تابستان مي باشد. آلودگي هايي كه در فصل اخير ايجاد شده اند، مي توانند در فصل بعدي آشكار شوند چون قارچ مي تواند در شرايط نامناسب به صورت نهان (Latent) باقي بماند. در شرايط مناسب، دوره نهفته بيماري (Incubation Period) حدود دو هفته است.
اپيدميولوژي :
شرايط مناسب براي توسعه بيماري عبارتند از : يك تا دو روز رطوبت نسبي بالا ( نزديك به اشباع )، دامنه دمايي گسترده ولي اپتيمم بين 21- 18 درجه . تابستان هاي گرم و خشكيهای  طولاني مدت از عوامل محدود كننده بيماري اند.
مبارزه :
رطوبت و سايه اندازي كنوپي را كاهش دهيد. با هرس عبور هوا را در شاخ و برگ افزايش دهيد اين كار در باغهاي متركم و نهالستان ها اهميت دارد.
همانطور كه در بخش مبارزه با گره زيتون گفته شد، عليه اين بيماري از سموم مسي استفاده مي شود كه معمولا يكبار سمپاشي در سال، در اواخر پاييز، قبل از شروع بارندگي هاي زمستانه كافي خواهد بود
۵) سرکوسپوريوز زيتون:            Cercosporiose Of Olive 
عامل بيماری : Mycocentrospora  cladosporioides
رده بندی عامل : Deuteromycota , Deuteromycetes , Hyphales
علائم و شرح بيماری:
قارچ داراي اسكلروت هايي به رنگ قهوه اي مايل به سبز، دايره اي يا تا حدودي سيلندري شكل است. كنيدي ها سبز زيتوني و كمي خميده هستند و 6-2 عدد ديواره عرضي دارند. اين قارچ باعث بوجود آمدن لكه برگي هاي خفيفي در زيتون مي شود. علائم به شكل لكه هاي خاكستري تا سربي رنگي است كه در سطح زيرين برگ وجود دارند و بعدا كاملا سياه رنگ مي شوند. سطح بالايي برگها كلروزه يا زرد شده، برگهاي مسن تر شاخه هاي خارجي تاج درخت، به ويژه در طول بهار و تابستان، مي ريزند.بيولوژي:
اسكلروت ها عمل بقاي قارچ هستند و ميسليوم هاي جديد از آنها بوجود آمده، در سطح زيرين برگ رشد مي كنند. البته گاهي قارچ روي ميوه ها توليد كنيدي و كنيديو فر مي كند.
اپيدميولوژي :
اطلاعات كمي درباره نحوه پخش اين بيماري در دسترس است. باران نقش مهمي در انتقال كنيدي ها از برگهاي آلوده به برگهاي سالم دارد. در ضمن باد هم مي تواند كنيدي ها را از برگهاي افتاده در كف باغ به ساير برگها منتقل كند. آلودگي هاي اوليه در پاييز، بعد از اولين بارندگي، از اسكلروت ها بوجود مي آيند.
۶)آنتراکنوز زیتون : Olive Anthracnose
عامل بیماری : Glomerella cingulata که آنامورف آن قارچ Colletotrichum gloeosporioides می باشد.اخیرآ قارچ دیگری به نام C.acutatum در میوه های پوسیده پیدا شده است.
رده بندی عامل بیماری :
قارچ Glomerella در ویرایش چهارم کتاب قارچ شناسی الکسوپولوس همراه با جنس های Polystigma  و Phyllachora در راسته Phyllachorales از آسکومیست ها قرار می گیرد و خانواده ای برای آن تعیین نشده است ولی در سایر رده بندی ها این قارچ در خانواده Phyllachoraceae از راسته Polystigmatales از آسکومیست ها قرار داده شده است.
شرح بيماري :
اين بيماري براي اولين بار از پرتغال گزارش شد.در سطح ميوه ميتوان با چشم غير مسلح جوش هايي را ديد كه توده هاي اسپور روي آنها درون آسروول قرار گرفته است.
فرورفتگي هاي كوچكي در سطح ميوه ها بوجود مي آيد كه با آسروول ها پوشيده مي شوند. اين فرو رفتگي ها ابتدا به رنگ آجري مايل به كرم هستند كه در نهايت به رنگ قهوه اي در مي آيند. اندازه اين فرورفتگي ها به تدريج در ميوه افزايش پيدا مي كند و سرانجام تقريبا تمام سطح ميوه را مي گيرد و باعث چروكيدگي و پژمردگي آن مي شود.در شرایط مرطوب توده های مخاطی نارنجی رنگی از اسپورها در سطح میوه بوجود می آید. برگهاي نزديك ميوه ازبين مي روند ولي برگهاي انتهاي شاخه به صورت دسته اي  در مي آيند ( يعني برگها از يك نقطه يا از نقاط نزديك به هم روييده اند ) . روي اين برگها نقاط قهوه اي رنگي ( كه در ابتدا زرد رنگند ) ديده مي شود كه با يك هاله تيره احاطه شده است. اين برگها در طول پيچ مي خورند و به شكل ناودان ( جوي ) درمي آيند.
بيولوژي :
آلودگي هاي اوليه در اثر اسپورهاي توليد شده در آسروول هاي روي ميوه ، برگها و يا شاخه هاي جوان بوجود مي آيد. علائم پوسیدگی هایی که در مراحل اولیه تشکیل میوه بوجود می آیند، ممکن
است در زمان رسیدگی میوه ها ظاهر شود. این قارچ می تواند میوه را در تمام مراحل رشد آلوده کند. آسیب های ایجاد شده در اثر ضربه، برداشت نامناسب، استرس های مختلف، سوختگی های ناشی از آفتاب و سمپاشی، رسیدگی بیش از حد یا انبار شدن طولانی مدت، آلودگی را راحت تر می سازند. دوره بحراني حمله بيماري زماني است كه رنگ ميوه ها در حال تغيير است و شرايط محيطي مناسب وجود دارد . شيوع بيماري ممكن است با افزايش حمله مگس زيتون Dacus oleae با نام انگلیسی Olive Fly تشدید شود.
اپيدميولوژي :
بهترين شرايط براي توسعه قارچ دماي 25 درجه سانتيگراد و حداقل رطوبت نسبي مورد نياز آن 92 درصد است.  جوش هايي كه در سطح نواحي آلوده بوجود مي آيند، از كنيدي هايي تشكيل شده اند كه در يك ماده ژله مانند گرانوله ( دانه دانه ) قرار دارد. اين جوش ها در آب باران حل مي شوند و در طول درخت پخش مي گردند و يا باد و باران ، هر دو ، كنيدي ها را از درختي به درخت ديگر انتقال مي دهند.
مبارزه :
مبارزه بيشتر به روش شيميايي صورت مي گيرد ، با استفاده از سموم مسي يا قارچكش هاي آلي . سمپاشي را بايد قبل از آغاز بارندگي هاي پاييزه انجام داد.
 آنتراکنوز زیتون و لکه طاووسی را می توان با سموم زیر کنترل کرد:
ـ هیدروکسید مس ( مثل Kocide 500 WP که خاصیت قارچکشی دارد ) و اکسی کلرید مس (مانند Cuprox 500 WP که خاصیت قارچکشی و باکتری کشی دارد ) .
در ضمن بايد از كلتيوارهايي استفاده كرد كه حساسيت كمتري دارند و ميوه هاشان ديرتر مي رسد. هرس مناسب ساليانه باعث كاهش اينوكولوم و بهبود گردش هوا در درخت مي گردد.
۷) سایر بیماری های قارچی :
ـ شانکر Diplodia : در برخی مناطق گزارش شده است که البته خسارت آن کم است و باعث آسيب مستقيم به درخت نمی شود ولی ميتواند باعث تشديد خسارت های ناشی از غدد باکتريايی شود. در حال حاضر مبارزه ای عليه آن صورت نمی گيرد.
ـ پوسیدگی ریشه :علاوه بر قارچ هایی که قبلا به عنوان عامل پوسیدگی ریشه ذکر کردیم، قارچ های دیگری مثل Rhizoctonia ، Pythium و Rosellinia necatrix هم می توانند به ریشه زیتون حمله کنند.
ـ زوال شاخه ها ( Shoot Dieback ) :
Tip Dieback و مرگ شاخه ها به طورغیر مستقیم، می تواند ناشی از پوسیدگی ریشه باشد . با این وجود، این علائم در درختانی که هیچ مشکل واضحی در سیستم ریشه ای ندارند هم دیده شده است. در شاخه های جوان، قارچ Botrytis به عنوان عامل مرگ نوک شاخه ها شناخته شده است ولی در درختان مسن هیچ ارگانیزمی در این رابطه کشف نشده است.
ـ قارچ های عامل پوسیدگی میوه :
Alternaria , Cladosporium و Ulocladium نیز به عنوان عوامل پوسیدگی میوه از بسیاری از کلتیوارها گزارش شده اند. این قارچ ها می توانند هم به عنوان عوامل اولیه و هم به عنوان عوامل ثانویه پوسیدگی به میوه ها حمله کنند. برخی از پوسیدگی های ایجاد شده مثل پوسیدگی نوک میوه که در کلتیوار Sevillano دیده می شود، می تواند در اثر استرس های رطوبتی، مصرف زیاده از حد کودهای ازته و یا متعادل نبودن میزان بر و کلسیم خاک باشد.
در اسپانیا هم عارضه ای که ” خشکیدگی نوک میوه Apical Fruit Desiccation”  یا ” پوسیدگی راسی Apical Rot ” نامیده می شود، در اثر تغییرات ناگهانی در دما و رطوبت که باعث دی هیدراتاسیون موضعی در میوه زیتون، به ویژه در نوک آن، می شود، بوجود می آید.قارچ های دیگری نیز مثل Capnodium ( عامل ایجاد فوماژین در میوه ها ) ، Phoma و Macrophoma از درختان زیتون گزارش شده اند.
۸) بیماری هایی با عوامل ناشناخته :
ـ لکه های سفید روی برگها : White Spots On Leaves
در بسیاری از واریته ها دیده می شود ( Hardy Mammoth , Manzanillo , Jumbo , Paragon ) .لایه اپیدرمی از بقیه سلول ها فاصله می گیرد و این امر باعث سفید شدن رنگ سطح برگ می شود. این عارضه فقط در درختان جوان دیده شده است.
ـ لکه دار شدن و رگه رگه شدن: Spotting And Flecking
لکه هایی که ناشی از مرگ و فرو رفتن بافتها هستند در دو طرف برگ دیده می شوند. این عارضه بیشتر در گیاهان جوان واریته Barnea ، به ویژه در برگهای مسن، دیده شده است. این عارضه احتمالآ در اثر استرس بوجود می آید.
ـ پیچ خوردگی برگ : Leaf Distortion
برگها زبر شده و تقریبآ به شکل داس در می آیند. این برگها معمولآروی شاخه های جوان دیده می شوند و در کل برگهای شاخه این عارضه دیده می شود. اگر این شاخه ها را قطع کنیم، بخشهای پائینی
رشد طبیعی خود را از سر می گیرند. این عارضه اولین بار در واریته های Frantoio ,  Picual و Barnea  که یک تا دو ساله بودند دیده شد. تصور می شد که این عارضه در اثر کنه جوانه زیتون (Olive Bud Mite ) بوجود می آید ولی هیچ کنه ای در گیاهان آلوده دیده نشد. سپس احتمال ویروسی بودن این بیماری مطرح شد ولی تا کنون ویروسی روی درخت کشف نشده است. به غیر از استرالیا، عوارض مشابهی هم از کالیفرنیا، ایتالیا، پرتغال و شیلی گزارش شده است که عارضه داسی شدن برگ ( Sickle Leaf Disorder ) نامیده می شود. این عارضه توسط ارگانیزمی که از طریق پیوند قابل انتقال است، بوجود می آید و احتمالآ یک ارگانیزم ویروس مانند می باشد که میوه ها را آلوده نمی کند. در ضمن برخی این عارضه را ناشی از کمبود بر و تغذیه حشرات می دانند.
ـ مرگ ساقه ها : Stem Death
در بسیاری از واریته ها دیده می شود . معمولآ در نهالهای زیر دو سال، چندین سانتیمتر از بافتهای ساقه اصلی، تقریبآ به فاصله ۱۲-۸  سانت از سطح زمین، از بین می روند.بدین ترتیب بافتهای بالای منطقه آلوده می میرند ولی بخشهای زیرین به رشد خود ادامه می دهند. اگر ساقه اصلی را درست از زیر منطقه مرده قطع کنیم، گیاه از پایه تولید ساقه های دیگری خواهد کرد و به رشد خود ادامه خواهد داد. Botryosphaeria تنها قارچی است که تا به حال از منطقه مرده گزارش شده است ولی این قارچ به احتمال زیاد یک عامل پوسیدگی ثانویه است.در ضمن باکتری های مختلفی از این ناحیه جدا شده اند ولی هیچ کدام عامل بیماری نبودند و به عنوان عواملی که بعدآ بافتهای مرده را آلوده کرده اند، شناخته شدند. قارچ های رایزوکتونیا، فیتوفترا و پیتیوم نیز از ریشه یرخی از درختان آلوده جدا سازی شدند ولی غیرمتحمل است که پاتوژن های ریشه بتوانند، در فاصله ای بالاتر از سطح خاک، به ساقه آسیب برسانند. سرمازدگی هم به عنوان یک عامل در نظر گرفته شده است ولی برخی از نمونه ها در منطقه ای نبودند که در معرض سرمازدگی قرار گرفته باشند.
ـ عفونت های پیوندی : Graft Infection
چندین قارچ و باکتری از پیوندهای آلوده جداسازی شده اند که باعث ازبین رفتن پیوندک و مرگ بافتهای بالایی محل پیوند شده اند. ولی هیچ کدام به عنوان عامل اصلی بیماری شناخته نشده اند. اکثر آنها به آسانی قادر به نفوذ در زخمهای ایجاد شده از پیوند زدن هستند. با رطوبتی که در اثر پیچیدن محل پیوند بوجود می آید، آلودگی در شرایط ایده آلی پیشرفت می کند. بنابراین در هنگام پیوند و تکثیر باید بهداشت را کاملآ رعایت کرد تامانع از آلودگی پیوند به این ارگانیزم های فرصت طلب شویم.
تصاوير مربوط به بيماری های زيتون (۲)
علائم پژمردگی ورتيسيليومی ( روی افرا ) :

تغيير رنگ آوندها در پژمردگی ورتيسيليومی ( اين علامت معمولا در زيتون ديده نمی شود ) :
کلاهک های قارچ آرميلاريا :

علائم پوسيدگی ناشی از آرميلاريا روی چوب ( صفحات بادبزنی ميسليوم کاملا مشخصند):
ريزومرف های قارچ روی چوب :

پوسيدگی طوقه ناشی از فيتوفترا ( در سيب ) :
پوسيدگی فيتوفترايی ريشه ( در سيب ) :
اسپورانژيوم های فيتوفترا : کنيدی و فياليدهای قارچ ورتيسيليوم :

 
پنجشنبه، 5 تير، 1382
بيماری های درختان زيتون (۲)
بيماری های قارچی :
۱) پژمردگی ورتیسیلیومی زیتون : Olive Verticillium Wilt
عامل بيماری :
قارچ Verticillium dahliae و گونه Verticillium albo-atrum که در برخی نقاط فقط گونه اول گزارش شده است.
رده بندی عامل:
قارچ ورتيسيليوم از قارچهای ناقص و از گروه Phialosporea است. در نوعی ديگر از رده بندی ورتيسيليوم در راسته Hyphales از Deuteromycota قرار می گیرد.
آلودگی و گسترش:
پژمردگي ورتيسيليومي يكي از مهمترين بيماري هاي زيتون است. اين بيماري زيتون هاي تجاري كشت شده در باغها و همينطور زيتون هايي كه در فضاي سبز به كار رفته اند، حمله مي كند. نماتد مولد غده، نماتد مولد زخم و ساير پوسيدگي هاي ريشه اي كه باعث آسيب رسيدن به ريشه مي گردند، ورود ورتيسيليوم را به گياه، در خاكهاي آلوده، تسهيل مي كنند.
شرح بيماري :
به عنوان يك قارچ خاكزاد، ورتيسيليوم ابتدا به سيستم ريشه هاي زيتون، زماني كه دماي هوا پايين است، حمله ميكند. ( قارچ در دماي بالاتر از 30 درجه رشد نمي كند ). بعد از نفوذ به ريشه ها، قارچ رشد كرده، ازميان آوندها شروع به حركت مي نمايد و سرانجام به شاخه ها و سرشاخه ها مي رسد. دوره آلودگي از اواخر زمستان شروع شده و تا بهار طول مي كشد. با شروع اولين گرماي تابستانه، قارچ
غيرفعال مي شود ولي متاسفانه تا آن زمان خسارت وارد شده است و درختان علائم بيماري را نشان مي دهند. حضور قارچ در بافتهاي آوندي باعث كاهش و قطع شدن جريان آب از ريشه به برگ مي گردد. علائم پژمردگي ورتيسيليومي را مي توان مستقيما به توكسين هايي كه توسط قارچ توليد مي شوند و مانع انتقال آب از ريشه به ساقه مي شوند، نسبت داد.
قارچ از فصلي به فصل ديگر درون خاك و احتمالا ريشه هاي آلوده باقي مي ماند. هر دو قارچ عامل بيماري توليد كنيدي هايي مي كنند كه عمر کوتاهی دارند. قارچ V. dahliae توليد ميكرواسكلروت هم ميكند ولي V. albo-atrum ميسليومي با ديواره ضخيم و سياهرنگ، شبيه به ميكرواسكلروت توليد ميكند كه البته ميكرواسكلروت نيست. مناسب ترين دما براي رشد گونه اول 28- 25 درجه و براي گونه دوم 25- 20 درجه است. قارچ V. dahliae در خاك به صورت ميكرواسكلروت تا 15 سال هم باقي ميماند. هر دوي آنها مي توانند به صورت ميسليوم در ميزبان هاي پايا، اندام هاي تكثيري يا در بقاياي گياهان زمستان گذراني كنند.
علائم:
شروع ظهور علائم، در بهار، نزديك زمان گلدهي است. برگهاي تازه به سمت داخل پيچ ميخورند و رنگ سبز تيره و جلوه براق خود را از دست مي دهند. رنگ آنها خاكستري كدر و قهوه اي مي شود. ريزش برگ و ميوه هاي كه بعد از ين صورت مي گيرد، بستگي به شدت آلودگي، شدت وزش باد و استرس گرمايي موجود دارد. دستجات گل روي شاخه هاي آلوده از بين مي روند و چسبيده به درخت باقي مي مانند. رنگ پوست ممكن است تقريبا آبي رنگ شود. شاخه هاي تكي و مجزا، بخشهاي بزرگي از درخت يا كل تاج درخت ممكن است در طول يك فصل زراعي ازبين برود. با اين حال مرگ كل درخت به ندرت ديده شده است.
سيستم آوندي گياهاني كه آلوده به وريسيليوم هستند، علامت مشخصي به صورت تغيير رنگ آوندها نشان مي دهند. آوندهاي آبكش در طول ساقه و ريشه به زنگ قهوه اي يا سبز در مي آيند. ولي اين علامت در درختان زيتون كمتر ديده شده است. براي مشاهده اين علامت شاخه اي از درخت را ببريد و پوست آن را بكنيد تا بتوانيد تغيير رنگ آوندها را مشاهده كنيد. ولي براي اينكه از وجود ورتيسيليوم مطمئن شويد بايد نمونه ها را در آزمايشگاه كشت دهيد.
با سرد شدن دوباره هوا، قارچ بار ديگر فعال مي شود و رشد وتكثير را از سر مي گيرد. شاخه ها هر سال، در طول دوره هاي سرد، بارها مورد حمله قرار مي گيرند.
كنترل:
هيچ راه مبارزه اي براي درختان آلوده شده وجود ندارد. هرس سرشاخه هاي آلوده توصيه مي شود ولي نمي توان با اين روش باعث عقب نشيني قارچ از درون شاخه ها شد. محل اصلي قارچ درون ريشه ها است و از آنجا به سمت شاخه ها پيش روي مي كند. استفاده از قارچكش ها هم موثر نيست. حتي تركيبات سيستميك هم اثر كمي در توقف قارچ ورتيسيليوم دارند.
پيشگيري بهترين روش مبارزه است ولي هميشه امكان پذير نيست ببسياري از گياهاني كه به عنوان خوراك دام به کار مي روند،سبزيجات و گياهان زينتي به ورتيسيليوم حساسند. خاكها به آساني قبل از كشت به ورتيسيليوم آلوده مي شوند. عامل بيماري مي تواند تا چندين سال درون خاك زنده بماند و به محض كشت گياه حساس، در صورت مناسب بودن شرايط آن را آلوده كند. بنا براين بهتر است تا جايي
كه ممكن است از كشت در زمين هاي آلوده، به ويژه زمين هايي كه سبزيجات به مدت طولاني در آنها كشت مي شده اند خودداري كنيم.
ضدعفوني خاك با حرارت دادن خاكهاي مرطوب به مدت نيم ساعت تا 71 درجه سانتيگراد باعث حذف ورتيسيليوم از خاك گلخانه ها شده است ولي اين روش در باغها عملي نيست .
آفتاب دهي (Soil Solarization) روشي موثر براي كاهش شيوع پژمردگي ورتيسيليومي در بسياري از باغها و زیتون هاي كشت شده در فضاي سبز مي باشد. قبل از كشت در محلي كه به وجود بيماري در آن شك داريد، آن را آبياري كنيد و عميقا شخم بزنيد . بعد از آن خاك را با يك پلاستيك شفاف به قطر 4 تا 6 ميليمتر به مدت 8- 6 هفته و يا اگر امكان دارد، بيش از اين مدت، بپوشانيد. لبه هاي پلاستيك را با خاك محكم كنيد و روي چند نقطه از پلاستيك خاك بريزيد تا مانع از حركت پلاستيك موقع وزش باد شود. محلي كه براي آفتاب دهي انتخاب مي كنيد بايد كاملا در معرض نور خورشيد باشد تا اشعه هاي خورشيد بتواند 30 ساتنيمتر اول خاك را گرم و ضدعفوني كند.
آفتاب دهي با موفقيت نسبي در باغهاي زيتون مورد استفاده قرار گرفته است. قبل از استقرار پلاستيك ها علفهاي هرز پاي درختان را ازبين ببريد، شاخه هاي آلوده را قطع كنيد و خاك را آبياري كنيد. پلاستيك ها بايد با فاصله چندين سانتيمتر از محدوده سايه انداز درخت روي خاك قرار داده شوند. اگرچه دماي خاك در طول دوره هاي آفتابي كنترل بسيار بالا مي رود، ولي درختان هيچ علائمي مبني بر ناسازگاري نشان ندادند. طي آزمايشات انجام شده مقدار ورتيسيليوم خاك با اين روش كاهش پيدا كرد و جمعيت ميكروارگانيسم هاي مفيد خاك به طور معني داري افزايش يافت. درخت بعد از آن به خوبي رشد كرد و دوباره كمتر به ورتيسيليوم آلوده شد. ولي متاسفانه آلودگي هاي قبلي درخت هنوز وجود داشتند.
تدخين خاك (Soil Fumigation) روش ديگري است كه مي توان انجام داد و البته اگرچه مي توان با روش هاي تدخيني زمين را قبل از كشت ضدعفوني كرد ولي بهتر است از كشت در زمين آلوده خودداري كنيم زيرا تدخين روشي پرهزينه است و به ندرت باعث كنترل 100% مي شود و مصرف برخي از مواد تدخيني موثر مثل متيل برومايد، به خاطر آسيب هايي كه محيط زيست مي زنند به تدريج منسوخ شده. انتخاب دقيق زمين و استفاده از نهال هاي سالم مي تواند جلوي بسياري از روش هاي پر هزينه را بگيرد.
مخلوط كلروپيكرين/ متيل برومايد و سم متام سديم بيشترين سموم استفاده شده عليه ورتيسيليوم براي تدخين خاك هستند.
نحوه استفاده از متيل برومايد در بخش كنترل قارچ Armillaria آمده است.
راه ديگر مبارزه استفاده از ارقام مقاوم است. واریته Ascalano اگرچه يك واريته مقاوم نيست ولي متحمل محسوب مي شود.
بسیاری از گياهان زراعي نظير پنبه ( كه يك ميزبان مطلوب است و اينوكولوم قارچ در مزارع پنبه به سرعت افزايش مي يابد ) ، خانواده كدوئيان، فلفل، پسته، هسته داران، گوجه فرنگي و گياهان زينتي مثل پيچ امين الدوله، ياس بنفش، ماگنوليا، درخت پر، درخت لاله و درختاني مثل افرا، نارون، اقاقيا، زبان گنجشك، درخت عرعر، سنجد و انجير به ورتيسيليوم حساسند.
از گياهان مقاوم مي توان بسياري از بازدانگان مثل سرو، ژنكيو، نراد، سروكوهي، نوئل، سرخدار، تمام تك لپه اي ها مثل خرما، برخي از دولپه اي ها ( سيب، گلابي، به، زالزالك، شاه بلوط، بلوط، مركبات، توت، گردو، چنار، تبريزي، نمدار، بيد ) را نام برد.
اقدامات زراعي مثل استفاده از كودها، مديريت صحيح آبياري و كنترل علفهاي هرزكم و بيش در کنترل پژمردگي ورتيسيليومي موفق بوده اند. هدف اكثر آنها افزايش قدرت گياه براي جلوگيري از بروز علائم بيماري است. البته هيچكدام از آنها باعث معالجه بيماري و حذف آن از درخت نمي شوند.
2) پوسیدگی آرمیلاریایی ریشه زیتون : Armillaria Root Rot
عامل بيماري : Armillaria mellea
رده بندي عامل بيماري: Basidiomycota , Basidiomycets , Agaricales , Tricholomataceaeعلائم :
اين قارچ که به قارچ عسلی (Honey fungus) هم معروف است به ريشه ها حمله مي كند. ريشه‌هايي كه توسط آرمیلاریا آلوده شده اند، داراي صفحات بادبزني شكل به رنگ سفيد مايل به زرد بين پوست و چوب خود هستند. گاهي اوقات ريزومرف هايي به رنگ قهوه اي تيره تا سياه در سطح ريشه ها قابل مشاهده اند.( ریزومرف ها شامل مجموعه ای از ریسه ها هستند. یک تا سه میلیمتر قطر دارند و به عنوان عامل بقای قارچ ازفصلی به فصل دیگر و در شرایط نامناسب مثل خشکی و آتش عمل می کنند. در ضمن می توانند در ریشه های گیاهان میزبان نفوذ کرده و آنها را آلوده کنند. ) قارچ آرميلاريا گاهي به زيتون حمله مي كند و در برخي اوقات باعث مرگ درخت مي شود.علائم هوایی مشابه علائم ایجاد شده در اثر سایر بیماری های ریشه است مثل کاهش رشد، کوچکی و زرد شدن برگها، خشکیدگی شاخه ها و ضعف عمومی درخت.
در بعضي از گياهان، كلاهك هاي قارچ در پايه درختان آلوده به آرميلاريا، در طول پاييزهايي كه هوا سرد و باراني است، ديده مي شوند. ولي چنين موردي به ندرت در درختان زيتون مشاهده شده است.شرح بيماري :
قارچ به صورت میسلیوم یا ریزومرف در درختان آلوده یا در ریشه های در حال فساد زندگی می کند. روش اصلی انتقال آن از درختی به درخت دیگر به وسیله ریزومرف ها یا تماس مستقیم ریشه ها است. اسپورهایی که از کلاهک های قارچ بوجود می آیند، عمدتا ابتدا بر کنده های مرده یا مواد چوبی رشد می کنند و سپس با تولید ریزومرف به ریشه های زنده ( به طور مستقیم یا از راه زخم ) حمله می کنند.مبارزه:
– جمع آوری کنده ها و ریشه های درختان قطع شده تا قارچ آنها را آلوده نکند و اینوکولوم افزایش نیابد.
– عدم کشت در زمین های آلوده
– گاهی اوقات خندقی دور تا دور درختان آلوده حفر می کنند تا مانع از رشد ریزومرف ها به طرف درختان سالم شود.
ـ تدخین خاک با استفاده از مواد شیمیایی:
برای تدخین از متیل بروماید استفاده می کنیم. خاک باید رطوبت کمی داشته باشد و درجه حرارت متوسط آن بیش از ۱۰ درجه باشد. میزان مصرف متیل بروماید بستگی به نوع خاک دارد و بین ۴۰۰ـ۲۰۰
کیلو در هکتار متغیر است. در خاکهای رسی بیشتر و در خاکهای شنی کمتر مصرف میشود. اگر بخواهیم فقط محل درخت آلوده را ضدعفونی کنیم، ۲۵۰ گرم سم برای هر محل درخت به قطر سه متر، کافی خواهد بود.
قبل از مبارزه شيميايي، تمام درختان و كنده هاي آلوده و در صورت امكان تمام ريشه هايي كه بيش از 2.5 سانتيمتر قطر دارند را خارج كنيد. درختان به ظاهر سالمي كه در نزديكي درختان آلوده قرار دارند نيزاغلب بيمارند. اين درختان را نيز از بين ببريد و محدوده آلوده را با استفاده از سموم تدخيني ضدعفوني كنيد. درختان، كنده ها و ريشه هاي خارج شده را بايد سوزاند و يا در جايي نگه داشت كه آبهاي جاري شده از بارندگي، از آنجا به زمين هاي زراعي جاري نمي شوند.
براي خشك نگه داشتن خاك در طول تابستان از گياهان پوششي مثل سودان گراس يا آفتابگردان استفاده كنيد.هرچه خاك خشك تر باشد، سم ( متيل برومايد ) بيشتر درون آن نفوذ خواهد كرد. بعد از خشك شدن زمين آن را شخم عميق بزنيد. اگر خاك خيلي نرم و پودري است، بعد از اولين بارندگي شخم زدن و تدخين را انجام دهيد. شخم زمين هاي رسي باعث بوجود آمدن كلوخ هايي در سطح آن مي شود. افزايش دوز سم باعث افزايش نفوذ آن در خاك مي شود ولي اين مساله در خاكهاي مرطوب چندان صحيح نيست، به ويژه در خاكهايي كه رس زيادي دارند. متیل بروماید را تا عمق ۷۵ـ ۴۵ سانتیمتری به وسیله چیزل در خاک تزریق کنید و خاک را با پوشش ضدگاز بپوشانید. پوشش روي زمين را حداقل تا دو هفته برنداريد و خاک را تا يك ماه قبل از كشت هوا دهيد. زمان تدخين خاك مي تواند از اواخر تابستان تا اويل پاييز باشد.
نكته :
به ندرت مي توان قارچ را ريشه كن كرد، مگر در نواحي محدود. اگر خاك خيس است و تا اعماقي كه ريشه ها رشد مي كنند، داراي لايه هاي رسي است، تدخين كردن زياد موفق نيست. بهترين ريشه كني در خاكهايي كم عمق با عمق كمتر از 1.5 متر صورت مي گيرد.
3 ) پوسيدگي هاي فيتوفترايي ريشه و طوقه زيتون : Phytophthora Root And Crown Rotعامل بيماري :
گونه هاي مختلفي از فيتوفترا به زيتون حمله مي كنند كه از نقاط مختلف گزارش شده اند. در استراليا Ph . cinnamomi در كاليفرنيا Ph . citricola و Ph .dreschleri به عنوان عوامل اصلي پوسيدگي ريشه و طوقه زيتون شناخته شده اند. در ايتاليا هم گونه Ph .palmivora به عنوان عامل مرگ درختان جوان شناسايي شده است.
رده بندي عامل بيماري :
Stramenopila , Oomycota , Oomycetes , Peronosporales , Pythiaceae
شرح بيماري :در بيشتر نقاط اين بيماري، بيماري خيلي مهمي محسوب نمي شود و همانند ساير بيماري هاي ناشي از فيتوفترا تحت شرايط خنك و خيسي خاك و بالا بودن رطوبت نسبي بوجود مي آيد. بنابراين در بخش هاي پست باغ و كلا در مناطقي كه زهكشي خوبي ندارند، رخ ميدهد. در بيشتر موارد فيتوفترا اول در سطح خاك يا نزديك به آن به گياه حمله مي كند و باعث آبسوختگي پوست مي شود كه بعدا به صورت نواحی سياه در مي آيد. اگر اين ناحيه دور تا دور تنه درخت را بگيرد باعث مرگ
درخت مي گردد. در مراحل اول بيماري پوست ساقه محكم و دست نخورده است در حالي كه بعدا پوست لعابي شده و ممكن است داراي تراوشات صمغي و آبكي باشد.
فيتوفترا به ريشه ها هم حمله مي كند و باعث پوسيدگي و قهوه اي رنگ شدن ريشه هاي اصلي يا فرعي مي شود.
علائم هوايي به صورت كاهش شديد برگها، كم پشت شدن شاخ و برگ، خشكيدگي سرشاخه ها و عدم رشد انتهايي و بالاخره مرگ اندام هاي هوايي بالاي ناحيه آلوده مي باشد. درختان آلوده ممكن است به تدريج ضعيف شوند و طي چندين سال ازبين بروند و يا در همان فصل زراعي كه علائم هوايي ظاهر مي شوند، بميرند.
فيتوفترا در بافتهاي آلوده به صورت ميسليوم، اووسپور يا كلاميدوسپور زمستان گذراني ميكند. گونه‌هاي فيتوفترا مي توانند تا چند سال در خاك زنده بمانند و بيماري هاي ناشي از آنها در شرايط مرطوب تشديد مي شود.
كنترل:
ـ رعايت بهداشت زراعي : ضدعفوني وسايل مورد استفاده ( عامل بيماري حتي به وسيله كفش ها هم مي تواند در باغ پخش شود )
ـ آگاهي از سابقه كشت زمين و بيماري هاي آن چون فيتوفترا داري دامنه ميزباني وسيعي است و عدم كشت در زمين هاي آلوده.
ـ اصلي ترين راه كنترل فيتوفترا مديريت صحيح آبياري باغ است. بايد از كشت در خاكهايي كه در معرض غرقاب شدن هستند خودداري كرد و نازل هاي سيستم آبياري را دور از تنه درختان نگه داشت. بهبود وضع زهكشي زمين اثرات مطلوبي خواهد داشت. ( كشت در خاكهاي سبك با زهكشي سريع )ـ هيچ نوع كنترل شيميايي براي فيتوفترا در زيتون انجام نمي شود ( البته در برخي موارد در نهالستان‌ها از متالاكسيل استفاده مي كنند ولي در باغهاي زيتون خير ).
منابع:
اصول قارچ شناسي ، الكسوپولوس، كنستانتين جان ، ترجمه حسين صارمي، ابراهيم پيغامي، مقصود پژوهنده، ويرايش چهارم
آسيب شناسي گياهي، اگريوس، جرج ، ترجمه حميد مهرآوران
www.ipm.ucdavis.edu/PMG/r583100111.htmUC pest management guidelines , UNIVERSITY OF CALIFORNIA , Statewide Integrated Pest Management Programwww.ipm.ucdavis.edu/PMG/r583100211.htmUC pest management guidelines , UNIVERSITY OF CALIFORNIA , Statewide
Integrated Pest Management Programwww.ag.unr.edu/wsj/Factsheets/96-30VWilt.pdfUniversity Of Nevada , Reno , cooperative Extensionwww.sordi.sa.gov.au/pages/horticulture/pathology/hort_pn_oliveborne.htmBy G.E.WALKER , Sardi Plant Research Centre
 
تصاوير مربوط به بيماری های درختان زيتون (۱)
درخت زيتون :
گلهای زيتون : ميوه زيتون :
علائم گره زيتون :
ـ گال ها در محل انشعاب شاخه درخت زيتون :
ـ برش عرضی يک گره :
ـ تعداد زيادی از گره ها روی اين درخت قابل مشاهده است :

ـ گره های ايجاد شده در محل زخمهای هرس :
بيماری های درختان زيتون ( ۱ ) :
بيماريهاي درختان زيتون:
زيتون ( Olea europaea Oleaceae) درختي است با عمر طولاني، نيمه گرمسيري، هميشه سبز و بومي مديترانه. عمر برخي از آنها تا 1000 سال هم مي رسد. ارزش زيتون به خاطر ميوه و روغن آن است. كشورهاي حاشيه مديترانه داراي 95% از كل سطح زير كشت زيتون دنيا مي باشند. 90% زيتون هاي توليد شده براي تهيه روغن به كار ميرود.
اسپانيا برگترين توليدكننده روغن زيتون جهان است ( 23% ). بعد از آن تركيه (12% ) ،امريكا (11.4%)، مراكش (8.5%) ، سوريه (7.5%) و يونان (7.3%).
درخت زيتون قادر است خود را با شرايط محيطي مختلف وفق دهد. اين درخت احتياج به اقليم هاي ملايم با تابستان هاي نه چندان گرم و زمستان هاي سرد دارد. اگر چه زيتون براي باردهي مناسب به سرما احتياج دارد ، ولي اگر دما به كمتر از 10- درجه سانتيگراد برسد آسيب مي بيند. زيتون به عنوان يك گونه گياهي مقاوم به خشكي شناخته مي شود و مي تواند استرس هاي آبي را تحمل كند. حداقل آب مورد نياز زيتون در سال 2000 متر مكعب در هكتار است. بيشتر اين آب ، در طول دوره گلدهي و تشكيل دانه در اواخر بهار و بعد در تابستان كه اندازه ميوه ها افزايش پيدا مي كند، مورد نياز است. زيتون ميتواند در خاكهاي فقير و خاكهاي صخره اي حاشيه تپه ها هم رشد كند ولي بهترين زيتون ها از درختاني به عمل مي آيد كه در خاكهاي عميق كشت شده اند. زيتون خاكهاي شور و قليايي و خاكهايي كه آهك زيادي دارند را هم تحمل مي كند.
سيستم ريشه اي زيتون سطحي است و قادر به تحمل خاكهاي غرقاب شده نيست و حتي در خاكهاي عميق هم فقط 90 تا 120 سانتيمتر در خاك نفوذ مي كند. بخش هاي هوائي درخت داراي شاخه هاي اصلي مجتمع و متراكم، ميانگره هاي كوتاه و برگهاي متراكم است كه اگر با هرس راه باريكي در شاخه ها باز نكنيم، مانع از رسيدن نور به مركز درخت مي شوند.
كنار هر برگ در زيتون جوانه هاي گل دهنده وجود دارند. اين جوانه ها در فصل جاري به وجود مي آيندو در فصل رشد بعدي جوانه مي زنند. هر گل آذين شامل 15 تا 30 گل است كه اين تعداد به نوع كلتيوار و شرايط زراعي آن سال بستگي دارد. اگر در كنار همه برگها يك گل آذين بوجود بيايد، هر سر شاخه پتانسيل توليد چند صد گل را خواهد داشت.ولي تنها پنج درصد از اين گلها به ميوه تبديل مي شوند.
زيتون توسط باد گرده افشاني مي شود. در نتيجه گلدهي در شرايط بارندگي، دما ي بالا و بادهاي خشك منجر به آسيب ديدن فرايند تشكيل ميوه مي گردد. بيشتر كلتيوار هاي زيتون در حالت تك كشتي (monoculturing) هم توليد ميوه مي كنند ولي محصول آنها در شرايط cross_pollination بهتراست. برداشت زيتون درپاييز يا زمستان صورت مي گيرد.
سطح زير كشت زيتون در ايران حدود 67 هزار هكتار است كه از هر هكتار باغ آبي ( 10 سال به بالا ) به طور متوسط 5 تن محصول برداشت مي شود و در باغهايي كه مديريت مناسبي دارند تا 10 تن هم زيتون قابل برداشت است. زيتون با توجه به شرايط محيطي و نوع كلتيوار بعد از 5 تا 8 سال به بار مي نشيند و گياهي است كاملا صنعتي . 20% از محصول زيتون كشور براي تهيه كنسرو و بقيه براي توليد روغن استفاده مي شود.
بيماري هاي زيتون :
1 ) گره زيتون : Olive Knot
عامل بیماری :
Pseudomonas syringae p.v savastanoi
رده بندی عامل بیماری : Bacteria , Gracilicutes , Pseudomonadales , Pseudomonadaceaeدر برخی منابع عامل بیماری Pseudomonas savastanoi معرفی شده است.
بیماری ایجاد شده توسط این باکتری در فرانسه به سل زیتون (Tuberculosis of olive ) معروف است و علاوه بر زیتون روی درختان زبان گنجشک(Ash) نیز ایجاد بیماری می کند( شانکر درختان زبان گنجشک ) .
علائم:
روی درختان گالهايی قابل مشاهده اند که که تقريبا در تمامی بافتها و بخشهای گياه از جمله دمبرگها (Petiole) و پهنک برگ(Lamina) هم بوجود می آیند. آلودگی های اوليه باعث ايجاد فرورفتگی هايی می شوند که در اثر متلاشی شدن سلول ها بوجود می آيند. سپس بعد از اينکه درخت در بهار شروع به رشد می کند، تكثير بافتهاي اطراف اين فرو رفتگي ها باعث بوجود آمدن گا ل يا گره در اين نقاط مي گردند. گره ها در اثر هيپرپلازي بافتها در ساقه هاي جوان، نقاط رشد و قسمتهاي قطع شده بوجود مي آيند.در واقع تكثير زياده از حد سلولهاي ميزبان در اثر توليد ايندول استيك اسيد (IAA) توسط سلولهاي باكتري است. بعد از گذشت چند ماه گره ها ظاهري اسفنجي و نامنظم پيدا مي كنند و سپس سخت و قهوه اي مي شوند. در شاخه هاي كوچك ، گره ها به 2 سانتيمتر هم مي رسند. اين گره ها باعث
برگ ريزي و از بين رفتن شاخه هاي گل دهنده شده و منجر به كاهش محصول مي شوند. در ضمن گره‌ها باعث كاهش اندازه ميوه ها و مقدار روغن و نيز از بين رفتن طعم ميوه ها مي گردند.از ميان واريته‌هاي كشت شده واريته Manzanillo از همه حساس تراست.
اپيدميولوژي :
باكتر يها با آب باران در كل درخت پخش مي شوند( مقدار آلودگي با ميزان بارندگي رابطه دارد) و فقط از راه زخم مي توانند وارد بافتهاي درخت شوند. باكتري ها معمولا از جاي افتادن برگها، تركهاي ناشي از سرمازدگي، ضربات، هرس، تگرگ و حتي بادهاي شديد نفوذ مي كنند. جاي افتادن برگها بين 10- 7 روز پس از افتادن آنها حساس است. بنابراين بيشترين خطر متوجه درختاني است كه در طول دوره بارندگي، منافذ زيادي براي ورود باكتري دارند.
كنترل :
كنترل گره زيتون شامل هرس تابستانه براي ازبين بردن اينوكولوم ( گره هاي روي درخت ) و حفاظت از درخت با باكتري كشهاي مسي ، قبل و در طول دوره بارندگي است. ( مس تنها ماده اي است كه براي كنترل گره زيتون ثبت شده است ). تركيبات مسي از آلوده شدن منافذ درخت جلوگيري مي كنند ولي باعث ازبين بردن گره ها نمي شوند.
چون توليد آلودگي ارتباطي با سن درخت ندارد، بنابراين مبارزه سالانه را از اولين پاييز بعد از كاشت درخت شروع مي كنيم. در ضمن بايد توجه داشت كه درختان جوان به شدت به يخبندان حساسند و يخبندان باعث بوجود آمدن تركهاي زيادي در پوست آنها مي شود كه باكتري از طريق آنها مي تواند آلودگي ايجاد كند. بنابراين استفاده از سموم مسي در درختان جوان براي كاهش تكثير اينوكولوم و جلوگيري از آلودگي هاي بعدي، بسيار مفيد خواهد بود.
باكتري هاي گره زيتون توسط آب باران از گره هاي موجود به منافذ منتقل مي شوند. بنابراين بايد قبل از شروع فصل بارندگي از سموم مسي استفاده كرد. در ضمن اين روش بهترين راه مبارزه با لكه طاووسي زيتون نيز هست. آزمايشات نشان داده اند كه يكبار سمپاشي در سال عليه گره زيتون كافي نيست. حداقل دوبار سمپاشي در سال، يكي در پاييز و ديگري در اوايل بهار، مورد نياز است. ميزان حفاظت تركيبات مسي از درخت، بسيار بستگي به مقدار اينوكولوم موجود در دوران آلودگي دارد. بنابراين بهترين روش اين است كه مقدار اينوكولوم را كاهش دهيم. سمپاشي ساليانه با مس در به حداقل رساندن ميزان اينوكولوم بسيار موثر است. بنابراين وقتي شرايط محيطي براي شيوع آلودگي مناسب مي شود ( مثلا بعد از يخبندان ) اپيدمي بوجود نخواهد آمد. در حالتي كه اينوكولوم باكتري روي درختان زياد است، ميزان محافظت تركيبات مسي حداقل است. پس لازم است هر سال سمپاشي را انجام دهيم.اگر در زمستان دما زير 20- درجه برود، پوست درخت آسيب ديده، ترك مي خورد .اين تركها نقاط ايده آلي براي نفوذ باكتري اند و بايد با سموم مسي پوشيده شوند. زماني كه باكتري در تركهاي ناشي از سرمازدگي تكثير شود، مقدار اينوكولوم به شدت افزايش پيدادخواهد كرد و كنترل بسيار مشكل خواهد شد. پس بعد از يخبندان هم سمپاشي لازم است.
اينكه از چه نوع سم مسي استفاده كنيم، چندان مهم نيست. Nordox ، Kocide و مخلوط بردو همگي تقريبا به يك ميزان باعث كنترل گره زيتون مي شوند. مهم استاندارد بودن سم و مناسب بودن زمان سمپاشي است. در ضمن اين موضوع براي مبارزه با لكه طاووسي زيتون هم صدق مي كند.روش دوم مبارزه هرس كردن است ولي بايد توجه داشت كه هرس كردن وقتي بيشترين تاثير را دارد كه

فایل : 28 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...