مقاله اهميت ماشين در کشاورزی

مقاله اهميت ماشين در کشاورزی

فصل اول
اهميت ماشين در کشاورزی
در ابتدا، تمام محصولات کشاورزی به منظور تأمين معاش انسان به وسيله قدرت يا توان (1)بدنی انسان توليد و آماده میشد. قرنها سپری گشت تا اين که از قدرت بدنی حيوانات در کمک به توان بدنی انسان استفاده شد. با کشف آهن، ابزاری ساخته شد که باعث کاهش بيشتر کار بدنی انسان گرديد. تبديل کشاورزی با دست به کشاورزی ماشينی امروزی در ابتدا بسيار کند بود، اما با به وجود آمدن گاو آهن فلزی، موتور احتراق داخلی، تراکتور مزرعه و ساير ماشينهای کشاورزی، اين حرکت با سرعتی دور از تصور پيشينيان ما انجام گرفت. تغييراتی که در چند دهه گذشته به وقوع پيوسته است، چنان بر ارزشهای بشری تأثير گذارده که انسان از چگونگی تأثير ماشينهای کشاورزی در آينده بشر متحير ميشود. در حقيقت پيشرفت کشاورزی طی يکصد سال گذشته بيش از پيشرفت بشر در اين زمينه در طول تاريخ جهان بوده است.
امروزه ماهوارهها از مزارع عکسبرداری میکنند و متخصصين و دانشمندان را قادر میسازند تا مناطق آفت زده را مشخص کرده و رطوبت خاک، حرارت خاک و بسياری از عوامل ديگر را اندازهگيری نمايند. ماهوارهای بدين منظور در 21 ژانويه 1975 ميلادی
توسط کشور ايالات متحده آمريکا به فضا پرتاب گرديد.
اختراع تراکتورهای کنترل از راه دور که بهطور خودکار و براساس برنامههای کامپيوتری کارهای زراعی را انجام میدهند، يکی ديگر از ابداعات بسيار جديد است. توليد اين تراکتورها از سال 1994 ميلادی در کشور فنلاند شروع شده است. در شکل 1-1 يکی از تراکتورهای خودکار کنترل از راه دور نشان داده شده است.
عکس
شکل 1-1 يک تراکتور کنترل از راه دور خودکار با نام موديولر ، ساخت کشور فنلاند.
فشار سطحی اين تراکتور 906 کيلوگرمی يک – چهارم فشار تراکتورهای متداول با توان يکسان است.
کشاورزی امروزه، با توجه به توسعه روز افزون صنعت، بدون استفاده از توان موتور و ماشين نمیتواند جای خود را ثابت و استوار نگهدارد. بهطوری که آمار کشورهای پيشرفته جهان نشان میدهد مزارعی که مجهز به توان موتوری و ماشينهای کشاورزی هستند، گذشته از کيفيت و کميت انجام کار و صرفه
جويی در مدت انجام مراحل مختلف عمليات آمادهسازی بستر بذر، کاشت، وجين و سلهشکنی، سمپاشی، کودپاشی، برداشت، بستهبندی و ذخيره محصولات کشاورزی نياز کمتری به توان بدنی کارگر جهت انجام اين عمليات دارند (جدول 1-1)
همچنين استفاده از ماشين در کشاورزی و مکانيزه کردن مزارع، درتعداد کارگر – ساعات مورد نياز جهت توليد محصولات مختلف کشاورزی اثر بسيار زيادی داشته است. بهطور مثال، در سال 1840 ميلادی در کشور ايالات متحده آمريکا برای توليد يک تن گندم حدود 85 کارگر – ساعت مورد نياز بود. در سال 1900 ميلادی، با استفاده از دروکن – دسته کنها و خرمن کوبها اين تعداد به 39 کارگر – ساعت برای توليد يک تن گندم رسيد. امروزه با پيشرفت در ساخت و توليد ماشينهای کشاورزی، به خصوص در ساخت کمباينهای جديد، اين نيروی کارگری مورد نياز تا حدود 5/2 کارگر در – ساعت برای توليد يک تن گندم کاهش يافته است.
جدول 1-1: مقايسه کيفيت و زمان مورد نياز برای انجام شخم در يک هکتار زمين به وسيله يک تراکتور و يک جفت گاو کار.
پنبه هميشه جز و محصولاتی محسوب میشده که نيروی کارگری زيادی برای توليد آن مورد نياز بوده است. اما با مکانيزه کردن توليد اين محصول، شامل اصلاح روشهای خاک و رزی و کاشت و همچنين برداشت مکانيکی آن، پيشرفتهای مهمی برای پايين آوردن اين نيروی کارگری مورد نياز بهوجود آمده است. در سال 1840 ميلادی در کشور ايالات متحده آمريکا، برای توليد يک عدل وش پنبه، به وزن 226 کيلوگرم، 439 کارگر – ساعت مورد نياز بود. در سال 1900 ميلادی، با استفاده از روشهای بهتر توليد و وسايل کششی دامی، نيروی کارگری مورد نياز برای توليد يک عدل 226 کيلوگرمی پنبه، به 283 نفر کارگر – ساعت رسيد در سال 1970 ميلادی، با استفاده از تراکتورهای رديف کار، ماشينهای برداشت پنبه و ساير ادوات جديد، نيروی کارگری مورد نياز برای توليد هر عدل 226 کيلوگرمی پنبه، به 32 کارگر – ساعت کاهش يافت.
امروزه، پيشرفت در امر صنعتی شدن جهان و استفاده هرچه بيشتر ماشين در کشاورزی، بخصوص در کشورهای صنعتی، از تعداد افرادی که در مزارع زندگی میکنند کاسته شده است. بهطور مثال، در سال 1820 ميلادی حدود 80% از جمعيت کل کشور آلمان را روستاييان تشکيل میدادند. در سال 1880 ميلادی، اين جمعيت به حدود نصف، يعنی 40% رسيد و در سال 1925 ميلادی
تعداد روستاييان اين کشور به 25% کاهش يافت. جمعيت روستانشين آلمانغربی در سال 1955 ميلادی به 14% رسيد و تا قبل از پيوستن آلمانغربی و آلمان شرقی به يکديگر، جمعيت روستايی آن کشور به 7% کاهش يافت. در سال 1855 ميلادی، حدود 80% از کل جمعيت کشور ايالات متحده آمريکا در مزارع زندگی میکردند، در حالی که در سالهای اخير، بيش از 90% از کل جمعيت آن کشور در شهرهای کوچک و بزرگ سکونت دارند و تنها حدود 2% از جمعيت به کار زراعت اشتغال داشته و در مزارع زندگی میکنند.
در کشور ما نيز استفاده از ماشين در کشاورزی در چند دهه گذشته يکی از عوامل مهم کاهش تعداد روستانشينان بوده است. طبق آمارهای موجود (جدول 2-1)، در سال 1300 هجری شمسی، 72% از جمعيت کل کشور ما را روستاييان و چادرنشينان تشکيل میدادند. در سال 1355 حدود 53% از جمعيت کل کشور در روستاها زندگی میکردند و در سال 1375 جمعيت کل روستانشينان کشور به 34/38% رسيد.
جدول 2-1: جمعيت کل، جمعيت شهری و جمعيت روستايی کشور از سال 1300 تا سال 1375 (هزار نفر).
مأخذ – مرکز آمار ايران و وزارت کشاورزی، مرکز مطالعات برنامهريزی و اقتصاد کشاورزی.
فصل دوم
مکانيزاسيون کشاورزی در ايران
مکانيزاسيون کشاورزی چيست؟
مکانيزاسيونکشاورزان در ايران موضوعی است که طی سالهای گذشته يا بهتر بگوييم از سال 1345، يعنی سالی که قرارداد بين ايران و جمهوری رومانی به منظور خريد تراکتور و بعضی ادوات کشاورزی منعقد شد و تعداد تراکتور از آن سال در کشور رو به فزونی گذارد مورد بحث متخصصين فن بوده است.
وقتی از مکانيزاسيون کشاورزی صحبت به ميان میآيد، اکثراً به فکر کاربرد و استفاده از موتورهای احتراق داخلی و ماشينهای مختلف کشاورزی در مزارع میافتند، در حالی که مکانيزاسيون به معنی اعم، اين نيست که حتماً از موتور احتراق داخلی و يا از آخرين مدلهای ماشينهای کشاورزی استفاده شود.
قبل از اين که مکانيزاسيون کشاورزی را تعريف کنيم، ابتدا لازم است دو وسيله ماشين و موتور را تعريف کرده، آنها را از يکديگر تشخيص داده و جدا نماييم. “ماشين” وسيلهای است که اگر به آن توان دهيم، برايمان کار انجام میدهد ولی خود به تنهايی قادر به انجام کار نيست. “موتور” وسيلهای است که
توليد توان میکند ولی به تنهايی نمیتواند کاری انجام دهد مگر اين که اين توان را به ماشينی بدهد تا آن ماشين بتواند کار توليد کند. بهطور مثال يک گاو آهن را میتوان به وسيله يک يا چند حيوان کار (گاو، اسب، قاطر، شتر و غيره) به حرکت در آورده و زمينی را شخم زد. گاو آهن، در اينجا “ماشين” را تشکيل میدهد و حيوان يا حيواناتی که آن را میکشند تا زمين شخم زده شود، در حکم “موتور” میباشند. در اين مثال گاو آهن (ماشين) به تنهايی نمیتواند بدون حيوان (موتور) کار انجام دهد، و حيوان (موتور) نيز نمیتواند بدون گاو آهن (ماشين)، زمين را شخم بزند.
گاو آهن ذکر شده در مثال بالا را ممکن است به وسيله يک تراکتور کشيد. بنابراين قوه محرکه تراکتور در اينجا يک موتور است و گاو آهن يک ماشين میباشد.
يک موتور ممکن است در يک زمان، دو ماشين را به حرکت در آورد و گاهی حرکت هر دو ماشين، برای انجام کار، ضروری است. مثلاً گاو آهنی که به وسيله تراکتور کشيده ميشود، در صورتی میتواند زمين را شخم بزند که خود تراکتور در حالت حرکت باشد بنابراين موتور تراکتور، دو ماشين را به حرکت در میآورد که يکی از آنها گاو آهن و ديگری چرخهای تراکتور میباشند.
اکنون با روشن شدن فرق بين ماشين و موتور میتوان مکانيزاسيون کشاورزی را تعريف نمود. کلمه مکانيزاسيون در کشاورزی مترداف با کلمه اتوماسيون در صنعت است که خود به معنی اتوماتيک کردن میباشد و اتوماتيک کردن يعنی کم کردن کار کارگری است. بدين ترتيب معنی اخص مکانيزاسيون کشاورزی استفاده از ماشين و موتور در کشاورزی جهت کاهش نياز به نيروی کارگری میباشد. البته اين نياز هنگامی بهوجود میآيد که درآمد حاصل از کار کارگری کمتر از درآمد بهدست آمده از جايگزين نمودن ماشين و موتور باشد که خود به عوامل متعددی از جمله عوامل زير بستگی دارد:
دستمزد کارگر بالا باشد.
مشکلات کارگری موجب وقفه در کار در زمان معين شود.
زيانهای حاصل از طولانی بودن کار کارگری بيش از هزينههای استفاده از ماشين و موتور شود.
کيفيت کار ماشين آنقدر بالا باشد که هزينههای آن را مستهلک نمايد.
معنی اعم مکانيزاسيون کشاورزی اتخاذ هر روشی است که موجب از دياد درآمد شود. با اين تعريف جايگزين کردن کارگر با ماشين و موتور يکی از زوشها محسوب
ميشود و استفاده از بذر اصلاح شده برای به دست آوردن عملکرد محصول بيشتر روشی ديگر، که هر دو بخشی از موضوع مکانيزاسيون هستند.
آشنايی با وضعيت کشاورزی سنتی ايران
ايران از قديم الايام مهد تمدنهای باستانی و يکی از مراکز توليد مواد کشاورزی دنيای باستان بوده است. بهطوری که بسياری از پيشرفتهای کشاورزی و دامپروری مانند پرورش اسب و ترويج نباتات سودمند را بايد مرهون زحمات و ابتکارات اهالی اين مرز و بوم دانست.
حفاريهايي که در تپه سيالک کاشان انجام يافته، نشان میدهد که حدود شش هزار سال پيش، کشاورزی در ميان مردم آن منطقه معمول بوده و ايرانيان متمدن قرنها پيش از اين در اين راه کار کردهاند. از نقش روی استوانهای که در شهر شوش کشف شده، معلوم گرديده که در سه هزار سال قبل از ميلاد مسيح مردم ايران گندم را در مخزنهايی که امروزه هم در بعضی از نواحی ديده ميشود ريخته و انبار میکردهاند.
در زمان فرمانروايی مادها، دامپروری به ويژه پرورش اسب، رونق به سزايی داشت و از اهميت خاصی برخوردار بود. مادها در اسبسواری و تيراندازی زبانزد جهان باستان بودهاند. از کودکی به اسبسواری میپرداختند و در تيراندازی هنگام سوارکاری
مهارت يافته و سوارکارانی کاردان و کارآمد بار میآمدهاند. در دوران هخامنشيان برای پيشرفت کشاورزی و توسعه آبادانی، کوششهای فراوانی انجام شده بود. از آب رودخانه کارون برای آبياری زمينهای زير کشت استفاده میشد و حفر قنوات در نواحی کم آب در اين سرزمين و حتی در بيانانهای سوريه و دشتهای آسيای مرکزی مرهون ابتکار ايرانيان بوده است. همچنين در آن دوران، ايرانيان از گاو آهن استفاده میکردند و به وسيله گاو آهن زمين را شخم میزدند.
يونجه، اين علوفه پر ارزش برای دامها، توسط ايرانيان به يونان و سپس به روم و ساير نقاط جهان برده شد.
ابزارهای کشاورزی که در ايران باستان به کار میرفت شامل انواع ابزارهای دستی ساده مانند بيلها، کج بيلها، داسهای دسته کوتاه، کلنگ و وسايل دامی چوبی از قبيل گاو آهن، هرسهای دندانهای، خرمن کوبها و غيره بودهاند. برای کشش ادوات دامی معمولاً از گاو، الاغ يا شتر استفاده میشده است، و يا برا ی تأمين آب زراعتی (بالاکشيدن آب از چاه و يا رودخانه) از وسيلهای به نام “گاو چاه” استفاده میگرديده که اين وسيله هنوز هم در بعضی از نقاط دور دست بدين منظور مورد استفاده قرار میگيرد.
منبع توان و ابزارهای کشاورزی معمول امروزی در
نقاط مختلف کشور بخصوص در نقاط دور افتاده به مرور زمان تغيير زيادی پيدا نکرده و با ابزارهای قديمی فرق چندانی ندارند. هنوز در اکثر نقاط دور افتاده کشور از يک يا دو جفت گاو به عنوان توان کششی منحصر بفرد و از گاو آهنهای دامی چوبی و هرسهای دندانهای، خرمن کوبها و ساير وسايل که اکثراً از چوب ساخته شدهاند به عنوان ابزار مورد نياز استفاده میگردد.
شرايط و امکانات توسعه ماشينهای کشاورزی در ايران
در کشور ما استفاده از تراکتور و ماشينهای کشاورزی خيلی ديرتر از کشورهای اروپايی و آمريکا شروع شد و اصولاً در قرن هيجدم که در اروپا گاو آهنهای فلزی برگرداندار معمول شد، و در قرن نوزدهم که خرمن کوبهای جديد در آمريکا اختراع گرديد، در وسايل و ادوات کشاورزی کشور ما هيچگونه تغييری حاصل نگرديد. عملاً در طول 50 تا 60 سال اخير بوده است که به تدريج کشاورز ايرانی با انواع ماشينهای کشاورزی آشنا شده است. اما هنوز هم آن طوری که شرايط امروز دنيا ايجاب میکند. کشاورزی مملکت ما ماشينی نگشته است و در مواردی هم که اين امر به صورتی انجام گرفته است به علل بنيادی مواجه با مشکلات عديدهای میباشد که همه دستاندرکاران و متخصصين کشاورزی ماشينی با آن
آشنا هستند.
اولين گاو آهن فلزی برگرداندار دامی در زمان ناصرالدين شاه قاجار به ايران وارد شده و در اروميه مورد استفاده قرار گرفت. اولين نمايشگاه ماشينهای کشاورزی در سال 1300 خورشيدی در تهران برگزار گرديد و نمونههايی از ماشينهای کشاورزی به نمايش گذارده شد.
اولين تراکتور نفتی ساده به دستور رضاخان در سال 1308 برای مدرسه فلاحت خريداری گرديد تا دانشجويان بتوانند با طرز کار آن آشنا و در مزارع استفاده کنند (مدرسه فلاحت بعدها به دانشکده کشاورزی تبديل شد). با وقوع جنگ جهانی دوم و مشکلات داد و ستد با کشورهای فروشنده و همچنين اثرات اين جنگ در امور داخلی کشور، عملاً اين طرح متوقف، و بهرهبرداری از آن نيز مسکوت ماند. پس از جنگ کمکم سرمايهداران و بعضی از شرکتها شروع به واردکردن تراکتور در ايران نمودند.
ابتدا روستاييان از پذيرفتن تراکتور و ماشينهای کشاورزی در مزارع خود، خودداری میکردند و اعتقاد داشتند که برکت کشاورزی در سم گاوها میباشد، ولی به تدريج که با نتايج کار آنها آشنا شدند تا حدودی آنها را پذيرفتند.
در سال 1316 شرکت شيار و ماشينهای کشاورزی تشکيل
شد. اين شرکت، ماشينهای کشاورزی و تراکتورهای کشاورزی را وارد مینمود و با بستن قراردادهايی از طريق پيمانکاری برای صاحبان مزارع کار میکرد.
در سال 1325 دولت کمکهايی برای واردکنندگان تراکتور و ماشينهای کشاورزی در نظر گرفت و بانک کشاورزی تعدادی تراکتور چرخ لاستيکی و کمباين وارد نمود و به اقساط کوتاه مدت به مالکين و صاحبان مؤسسات کشاورزی فروخت.
آغاز فعاليت بنگاه توسعه ماشينهای کشاورزی ازسال 1331 در حقيقت سرآغاز ماشينی کردن کشاورزی ايران به شمار ميرود. اين مؤسسه از سال 1331 تا سال 1336 خود راساً اقدام به واردکردن تراکتور و ماشينهای کشاورزی مینمود و آنها را به اقساط به فروش میرساند، اما از سال 1336 تا سال 1345 بنگاه مستقيماً اقدام به وارد کردن تراکتور نمیکرد بلکه اعتبار وامی به اقساط 4 تا 6 ساله به متقاضيان خريد تراکتور میداد تا آنها مطابق سليقه و امکانات خود اقدام به خريد تراکتور و کمباين و ساير ادوات کشاورزی بنمايند. اين طرز کار سبب شد که به تدريج مارکهای مختلف تراکتور و کمباين هرکدام به تعداد کمی وارد کشور شود و چون برای فروشندگان تأمين لوازم يدکی و تعميرگاههای لازم مقرون به صرفه نبود، اغلب اين وسايل در مدت کوتاهی از کار
افتاده و بیاستفاده میماند.
در سال 1345، قراردادی با کشور جمهوری رومانی منعقد شد که طی آن مقرر گرديد تعدادی تراکتور با توان 40 و 65 اسببخار يونيور سال و تعدادی گاو آهن، ديسک، کودپاش، بذر پاش، دروگر و ساير ادوات خريداری شده از طريق بنگاه توسعه ماشينهای کشاورزی توسط عاملين فروش در اختيار کشاورزان گذارده شود. طبق اين قرارداد مقرر شد که در مراکز عمده فروش، اقدامات لازم برای تأسيس نمايندگيهای لوازم يدکی و تعميرگاههای ثابت و سيار به عمل آيد.
به موازات اين قرارداد از سال 1346 اقدام به ساختمان کارخانه تراکتورسازی تبريز به عمل آمد که از سال 1349 بهرهبرداری از آن آغاز شد و قطعات تراکتور از رومانی وارد و در آن کارخانه مونتاژ گرديد. اين کارخانه از سال 1353 اقدام به واردکردن تراکتورهای مسی فرگوسن نمود که در حال حاضر مونتاژ اين تراکتور نيز درکارخانه تراکتورسازی تبريز انجام میگيرد.
در سال 1352 کارخانه جاندير اراک به مونتاژ تراکتور، کمباين و ساير ادوات کشاورزی جاندير پرداخت.
در حال حاضر کارخانجات تراکتورسازی ايران،
تراکتورهای يونيور سال مدل 650 M با توان 65 اسببخار، تراکتورهای مسی فرگوسن مدل 399 با توان 110 اسببخار،تراکتورهای مسی فرگوسن مدل 285 با توان 75 اسببخار، تراکتورهای مسی فرگوسن مدل 240 با توان 47 اسببخار و تراکتورهای مدل 750 ITM با توان 75 اسببخار را توليد میکند.
نيروی کار انسانی و لزوم استفاده ماشين در کشاورزی ايران
بر طبق آمار موجود، در سال 1340، 5/65 درصد جمعيت کل کشور را روستاييان تشکيل میدادند. اين تعداد، در سال 1375 به علت مهاجرتهای روز افزون روستاييان به شهرها و همچنين به علت اين که از سال 1365 روستاهای دارای شهرداری به عنوان شهر شناخته شدند، به 34/38 درصد کاهش يافت.
بر طبق آمار 1375، جمعيت کل کشور 60055488 نفر است که 23036293 نفر آن را روستاييان تشکيل میدهند. چنانچه به طور متوسط هر خانوار روستايی را حدود 2/5 نفر برآورد کنيم. 4410370 خانوار در امر کشاورزی فعاليت دارند. همچنين بر طبق آمار 1375، جمعيت فعال روستايی کشور 6300000 نفر و جمعيت شاغل روستايی 5710000 نفر میباشد که اين جمعيت
شاغل بايد غذای بيش از 60 ميليون نفر را توليد کند.
در سال 1372، تعداد تراکتورهای موجود در مزارع کشور 220947 دستگاه برآورد شده است. اگر به طور متوسط توان هر دستگاه تراکتور را با احتساب از کار افتادگیها و کليه افتها حدود 40 اسببخار در نظر بگيريم، توان مکانيکی موجود برای 4/14 ميليون هکتار زمينهايی که ساليانه زير کشت ميرود، 6/0 اسببخار است که در مقايسه با کشورهای پيشرفته در حد پايينی قراردارد. براساس پيشبينی برنامه ريزان کشاورزی، ايران کشوری است که هنوز به بيش از 100000 دستگاه تراکتور ديگر نياز دارد تا ميزان استفاده از توان مکانيکی آن برای هر هکتار به 9/0 اسببخار، يعنی رقمی حدود توان مصرفی کشورهای پيشرفته و صنعتی برسد.
با توجه به ارقام فوق و تقليل جمعيت روستايی، بهطور طبيعی نياز به تراکتور و ماشينهای کشاورزی جهت جبران توان انسانی بيشتر خواهد شد. اما در تأمين توان مکانيکی مورد نياز بررسی انواع تراکتور و ماشينهای مورد نياز کشاورزی ايران با
توجه به سطح پايين تکنولوژی در کشور و به خصوص روستاها که متناسب با سطح محدود زير کشت برای هر کشاورز و دامدار میباشد بايد مورد توجه قرار گيرد و سعی در بالابردن دانش کشاورزی کشاورزان و آموزش آنها در استفاده صحيح ازماشين شود به خصوص تلاش در محدودکردن انواع تراکتورها و ماشينهای وارده به چند نوع متناسب با شرايط خاص مناطق مختلف کشور، و سعی در ساختن بعضی از ماشينها و ابزار در داخل کشور که امکان ساخت آنها وجوددارد، تأمين و ساخت لوازم يدکی، تربيت کارگران ماهر و متخصصين برای به کاربردن تراکتور و ماشينهای مورد نياز و ايجاد تعمير گاهها به تعداد کافی در نقاط مختلف کشور، از جمله برنامههايی است که در آينده بايد بهطور وسيعتر و کاملتر انجام گيرد.
فصل سوم
منابع توان مزرعه و چگونگی استفاده از آنها
توان برای انجام دو نوع کا ردر مزرعه مورد نياز است، (1) کار کششی که در آن تلاش برای کشيدن وسايل مورد نياز است، و (2) که در جا که معمولاً به وسيله تسمه، دندهها، محور توان دهی (محور پی تی او) يا محرک مستقيم به دست میآيد. کارهای کششی شامل:

فایل : 20 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...