مقاله کامل موسیقی درمانی
مقاله کامل موسیقی درمانی
مقدمه:
دانش پزشكي دنياي پيچيده و گسترده دارد. هر بيماري با علايم مشخص و به دلايل گوناگون به وجود مي آيد و درمان هاي مختلي نيز براي او ممكن است. تحقيقات نشان مي دهد كه موسيقي از طريق تاثير بر هورمون هاي مختلف , ضربان قلب و فشار خون , تغيير پتانسيل الكتريكي عضله ها و همچنين تقويت مهارت ها و حركات بدن و زمينه هاي روانشناسي وارد عمل شده است. به عبرت دقيق تر موسيقي با تحريك مركزعواطف در مغز (نظام ليمبيك) بر اعصاب مركزي خودكار و واكنش بيوشيميايي و عضلاني اثر گذاشته و هم چنين با تاثير بر حافظه و يادآوري خاطرات و احساس هاي گذشته تغييراتي را در شرايط فيزيولوژيك و پزشكي بر جاي مي گذارد.
چکیده:
شايد تاكنون مطالبي در روزنامه ها، مجلات، محل كارتان يا در بين مردم درباره “موسيقي درماني” خوانده يا شنيده باشيد. موسيقي درماني يك رشته جديدي است و فقط به مدت پنجاه سال است كه به عنوان يك تخصص كلاسيك و حرفه اي توسعه پيدا كرده است.
بر طبق تعريفي كه “انجمن ملي موسيقي درماني” (NAMT) ارائه داده است، موسيقي درماني عبارتست از “كاربرد موسيقي تامين، حفظ و بهبود سلانمت جسماني و رواني در واقع موسيقي درماني كاربرد منظم موسيقي است، بطوريكه موسيقي درمانگر مستقيما”در يك محيط درماني، تغييرات دلخواه را در عواطف و رفتار درمانجو ايجاد مي كند…)
به طور خلاصه در موسيقي درماني با استفاده از موسيقي، كه يك رسانه هنري خلاق است، به افرادي داراي مشكلات گوناگون، به منظور دستيابي به بهداشت رواني و جسمي انان كمك مي شود.
موسيقي درماني براي تسكين ناراحتي هاي هيجاني جسماني و روحي استفاده مي شود. موسيقي درمان گر مجرب و كار آزموده خدمات فردي را براي بيماران مهيا مي كند. متون بسيار زيادي وجود دارد كه اثبات
مي كند موسيقي درماني اثرات مثبتي را بر درمان بيماراني كه داراي مشكلات عصبي هستند دارد.
موسيقي يك الگوي خوبي را براي بررسي تعاملات پيچيده اي كه در سطح سيستم هاي مغز اتفاق مي افتد فراهم مي كند. امروزه فن آوري هاي پيچيده و پيشرفته تصوير برداري از مغز دانشمندان را قادر ساخته تا مطالعه كنند چطور موسيقي تاثير بر فعاليت هاي مغز در بيماران آسيب ديده رواني دارد. بديهي است موسيقي بر بيماراني كه بيماري آلزايمر رنج مي برند اثر مثبتي داشته است با توجه به اينكه درمان قطعي براي اين بيماري كشف نشده است. با تحقيقات بيشتر و پيشرفت حيطه هاي چند رشته اي كه متمركز مي كند موسيقي درماني را (فن آوري تصوير برداري در پيشرفت سيستم هاي موسيقي اطلاعات كامپيوتري و نرم افزار پزشكي) ممكن است، درمان اختلالات رواني غير قابل درمان مثل بيماري آلزايمر، اوتيسم (autism) و بيماري پاركينسون را با موسيقي درماني امكان پذير كند.
موسيقي درماني در درمان افرادي كه ناتواني هاي مختلفي از جمله عقب ماندگي ذهني، تاخير يافتگي رشدي، معلوليت جسمي، بيماري رواني و… داشته اند، به طور موفقيت اميزي جواب داده است.
موسيقي درماني آسايش لازم را فراهم مي كند، از اضطراب و افسردگي مي كاهد، و مشكل بي خوابي را بدون وابستگي به دارو با استفاده از موسيقي مغز (brain music) درمان مي كند.
موسيقي درمانگر، اهداف و مقاصد را بر اساس نيازهاي خاص درمانجو دنبال مي كند.فنون مختلفي براي پيشبرد اين اهداف استفاده مي شود. براي مثال اواز خواندن مي تواند به افراد مبتلا به بيماري الزايمر كمك كند تا حافظه دراز مدتشان را به كار اندازند، نواختن الات موسيقي با همسالان يا درمانگر مي تواند مهارت هاي ميان فردي را افزايش دهد و كاركردهاي اجتماعي را بهبود بخشد. از همه مهمتر اينكه افراد احساساتشان را در روشي مطمئن و لذت بخش بوسيله نواختن موسيقي، گوش كردن به موسيقي و رقصيدن به همراه موسيقي بيان مي كنند.
البته موسيقي درماني فقط در خدمت افرادي كه داراي انواع مختلف ناتواني ها هستند به كار برده نمي شود، بلكه در شرايط مختلف پزشكي نيز سودمند است. از جمله كاهش فشار رواني يا درد،زايمان، توانبخشي بيماران سكتهاي و مبتلايان به بيماري پايانه (بيماريهايي كه علاجناپذير و مرگبار هستند، مثل ايدز). مساله عمده كه در اينجا براي
درمانگر مطرح است كاهش درد و تحمل ان در شيوه درمان است و يا كمك به بيمار براي دستيابي به كاركردهاي بهينه.
موسيقي سنتي ما با اصالت و ريشه هاي عميق فرهنگي قابليت بسياري براي گسترش و تدوين هاي تازهاي از جانب استادان موسيقي دارد.
دكتر داريوش صفوت موسيقيدان برجسته معاصر نقل ميكرد كه مرحوم عبدالحسين شهبازي بيست دقيقه در كنار بستر بيماري كه پزشكان از او قطع اميد كرده بودند سهتار نواخته و پس از بيست دقيقه حال بيمار بهبود يافته و خطر رفع شده است.
تاريخچه پيدايش
قدمت استفاده از موسيقي به منظور تحت تاثير قرار دادن سلامت و شيوه رفتاري حداقل به زمان ارسطو و افلاطون برميگردد. اما در قرن بيستم استفاده از ويژگيهاي درمانگرانه موسيقي به طور ابتدايي به دوران جنگ جهاني اول مربوط ميشود. زماني كه موسيقيدانان حرفهاي و اماتور براي هزاران بيمار بستري در بيمارستانهاي ارتشي، كه از جراحات روحي و جسمي ناشي از جنگ رنج ميبردند، برنامه اجرا كردند. عكسالعمل قابل توجه بيماران به موسيقي، پزشكان و پرستاران را تشويق كرد از مسئولين بيمارستان بخواهند تعدادي نوازنده استخدام كند، اما به زودي متوجه شدند كه موسيقيداني كه بخواهد به چنين كاري مشغول شود نيازمند تعليم و تربيت خاصي خواهد بود.
از ابتدای تاریخ، بشر از موسیقی برای شفای بیماران استفاده می کرده است. برای مثال؛ ریتم طبل ها در مراسم شفابخش جادوگران و درمان گران نقش مهمی داشته است. هنوز هم در شهرهای دور افتاده جنوب ایران درمانگرانی به نام ماما زار و بابازار وجود دارند. آنها در مراسم خاصی با دف و دایره و آواز های بخصوصی که به زبان نامفهوم سواحلی خوانده می شود و شاید حتی ماما یا بابای زار هم آنها را نمی فهمند جن و روحی که بیمار را تسخیر کرده دور می کنند.
جالب اینجاست که بیماران آنها کسانی هستند که پزشکان از درمان آنها عاجز مانده اند و جالب تر اینکه بسیاری از بیماران با این درمان شفا پیدا می کنند.
ارسطو می گوید: از موسیقی می توان در بسیاری از شئون زندگی، تربیت، سرگرمی، درمان، خوشگذرانی و تعدیل احساسات و عواطف استفاده کرد. گرچه پر کردن اوقات فراغت، امری لازم است، اما باید با نوعی از موسیقی مفید و تعالی بخش پر شود.
امریکا اولین کشوری است که پزشکان آن به موسیقی درمانی پرداختند. موسیقی درمانی بیش از پنجاه سال است که در جهان به عنوان یک علم جدید مورد توجه قرار گرفته اما تا چند سال پیش در ایران مورد توجه نبود.
مراكز آموزشي و انجمن هاي اوليه
در 1944 دانشگاه ايالتي ميشيگان (MICHIGAN STATE UNIVERSITY) به اين نياز پاسخ داد و اولين برنامه تحصيلي موسيقي درماني جهان را پايه گذاري نمود. در 1950، انجمن موسيقي درمانيNATIONAL ASSOCIATION FOR MUSIC THERAPY ياNAMT به طور رسمي به كار مشغول شد.
در 1971 انجمن موسيقي درماني امريكا (AMERICAN ASSOCIATION FOR MUSIC THERPY) يا
AAMT ايجاد شد كه امروز داراي بيش از 5000عضو از درمانگران، اعضاي حقوقي و اعضاي انجمن هاي وابسته در سطح جهان است. هدف AMTA، بالا بردن سطح اگاهي افراد از مزاياي موسيقي درماني و افزايش امكان دسترسي هرچه بيشتر به مراكز موسيقي درماني مجهز در جهان است. وضع شاخص استانداردهاي تحصيلي و اموزشي نيز، از جمله فعاليت هاي اين انجمن بوده است.
در سال 1985 ، فدراسيون جهاني موسيقي درماني يا (WFMT) براي ترويج موسيقي درماني در سطح بين المللي، به ثبت رسيد.
موسيقي درماني چيست؟
موسيقي درماني، استفاده ماهرانه از موسيقي و آلات موسيقي توسط يك موسيقي درمان گر ماهر و مجرب براي ترفيع حفظ و بازگرداندن بهداشت روحي رواني ، جسماني و هيجاني است.
در يونان قديم ارتباط نزديكي بين موسيقي و شفا وجود داشت. اين همبستگي به يكي از خدايان يونان «آپولو» شخصيت و شكل داده است. آپولو هم خداي موسيقي و هم خداي طب بود. يونانيان معتقد بودند كه امراض نتيجه عدم هارموني در وجود فرد است وموسيقي با قدرت روحي و اخلاقي خود ميتواند با برگرداندن هارموني و نظم در بدن سلامتي را براي فرد مورد استفاده به ارمغان آورد. پژوهشهاي
انجام شده نشان ميدهد كه غده تالاموس به عنوان مهمترين غده در مغز انسان محركهاي صوتي را به وسيله سيستمهاي عصبي دريافت و در كنار حافظه و تخيل به آنها پاسخ ميدهد. غده هيپوفيز نيز كه از غده تالاموس فرمان دريافت ميكند به محركهاي صوتي موزون پاسخ ميدهد موجب بروز ترشحاتي ميشود كه نتيجه آن آزادسازي ماده آرامبخش به نام آندروفين خواهد بود. با توجه به اين كه مهمترين اثر ماده مزبور، تسكين درد در انسان است به سادگي ميتوان به ارزش موسقي درماني كه عملا موجبات آزادسازي ماده آندروفين كه علاوه بر تسكين درد، موجبات انبساط و شادي را در انسان فراهم ميسازد پي برد. تحقيقاتي كه توسط كولن در سال هزار و نهصد و نه و دو در بخش مراقبتهاي ويژه بيمارستان «سنت جرج» لندن صورت گرفته نشان ميدهد كه موسيقي به ميزان قابل توجهي در تسكين و تقليل وضعيت بحراني بيماران كه در بخش آي- سي- يو بستري بودهاند تأثير داشته است. زيرا ثابت شده است كه سيستم اعصاب انسان به محركهاي موزيكال پاسخ مثبت ميدهد. موسيقي درماني يك فرآيند فعال است. در موسيقي درماني ما انتظار داريم كه موسقي ما را در برگرفته و در تمام وجودمان جريان پيدا كند. يادتان باشد كه از قوه تخيل مغز استفاده كنيد. به خاطر داشته
باشيد «انرژي در پي انديشه ميآيد» هر جا كه فكر باشد انرژي هم وجود دارد. براي بهتر گوش كردن به موسيقي دو مطلب را به خاطر بسپاريد:
1- صداي موسيقي در حدي باشد كه شما با آن راحت هستيد؛
2- خودتان را تسليم موسيقي كنيد.
در اين جا به كاربرد مواردي چند از موسيقي درماني اشاره ميشود:
كاربرد موسيقي درماني براي كمك به افراد عقبمانده با حركات ريتميك موزيكال ميتوان مهارت در هماهنگيهاي حركتي را بهبود بخشيد. اشعار آوازهاي مخصوص را ميتوان نوشت كه از طريق آن مراحل و روشهاي مهارتهاي خودياري مثل لباس پوشيدن و مسواك زدن را ياد بگيرند و به خاطر بسپارند. موزيك تراپيستها براي اين كه برنامههاي درماني و روشهاي مؤثر براي در حال جريان ايجاد كنند بايد برنامهريزي دقيقي را به كار گيرند.
جريان برنامهريزي شامل چهار مرحله كلي است:
1- تعريف مشكل درمانجو يا زمينه نياز آن (سنجش)؛
2- فراهم كردن هدفي براي درمانجو كه به رفع مشكل يا نياز او كمك كند؛
3- برنامهريزي مناسب فعاليتهاي موزيكي؛
4- تكميل روشها و فعاليتها و ارزشيابي واكنشهاي درمانجو.
فایل : 48 صفحه
فرمت : Word
- کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.