مقاله کامل مفهوم پایداری در مدیریت تولید
مقاله کامل مفهوم پایداری در مدیریت تولید
مفهوم پایداری در مدیریت تولید
چکیده
توسعه پایدار در چند سال اخیر در بین پژوهشگران و صنعتگران مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است. توسعه پایدار در واقع مفهوم جدیدی است که پس از انقلاب صنعتی و معضلات ایجاد شده در رابطه با صنعتی شدن شهرها از طریق پیوند بین ابعاد مختلف توسعه (اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) و توجهخاص بهملاحظات زیست محیطی، شکل گرفته است. توسعه پایدار دارای رویکردی جامع، طبیعت گرا و انسان مدار و دربردارندهی مفاهیم ارزشمندی در زمینهی حفظ، ارتقا و بهبود سلامت انسانها در بلند مدت و تامین نیازهای بشری بدون از بین بردن توانایی نسل آینده میباشد. از همین رو مدیران عملیاتی بایستی علاوه بر بعد اقتصادی، اثرات زیست محیطی و اجتماعی تولید محصولات را نیز مورد بررسی بیشتری قرار بدهند. هدف تحقیق حاضر بحث و بررسی پیرامون مسائل مربوط به پایداری و همچنین شناسایی شاخصها و محرکهای تاثیرگذار بر پایداری است.
کلمات کلیدی:توسعه پایدار، پایداری در مدیریت عملیات، پایداری زیست محیطی
مقدمه
به طور کلیتوسعه پایدار دارای 3بعد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است (سجادی و قدیم، 1393) و از آنجا که تمام این ابعاد به یکدیگر وابسته میباشند و بر یکدیگر تاثیر میگذارند، توسعه پایدار را با پیچیدگیهایی همراه کرده اند. این پیچیدگی ناشی از تعامل این عناصر با یکدیگر و
نیز با محیط است (هدایتن و همکاران، 2018). ابهام و چند معنایی مفهوم پایداری مسئله ای است که اغلب مورد توجه محققان قرار گرفته است. این موضوع محققان را به اجتناب از تعریف پایداری و یا مطالعهی متغیرهای تاثیرگذار بر پایداری رهنمون میسازد(سالاس-زاپاتا و ارتیز مونز، 2018). از همین رو، تعاریف و مفاهیم متعددی از توسعهی پایدار ارائه شده است.یکی از این تعاریف را میتوان مدیریت روابط سیستمهای انسانی و اکوسیستمها به منظور استفادهی پایدار از منابع در جهت تامین رفاه حال و آیندهی انسانها و اکوسیستمها تعریف کرد (زاهدی و نجفی، 1385).بر اساس تعریفی دیگر، توسعه پایدار یک مفهوم پیچیده است و به شکلی از توسعه اطلاقمیشود که در آن به شکلی متوازن و همه جانبه، ابعاد مختلف توسعه مورد بررسی و توجه قرار میگیرد. این ابعاد شامل جنبههای محیطی، اقتصادی و اجتماعی است.(اکو و همکاران، 2018). با توجه به این تعریف، پایداری باید به گونه ای توسعه یابد که با رشد اجتماعی همراه باشد به طوری که نیازهای همهی افراد جامعه را برآورده سازد. به طور کلی کاهش تنشهای اجتماعی، شیوه سازمان دهی سازگار با شرایط اجتماعی، برابری گروههای نژادی، قومی و مذهبی، آموزش، آگاهیهای زیست محیطی و ترویج نقش خانواده در اجتماعات از محورهای اصلی پایداری اجتماعی است. توسعه پایدار، هم چنینباید به گونه ای باشد که حفاظت موثری از محیط زیست به عمل آورده و در مصرف منابع طبیعی با دقت عمل کند و از استخراج بیش از حد منابع بپرهیزد. علاوه براین پایداری محیطی، باید از تنوع زیستی، ثبات پایداری جوی و سایر کارکردهای اکوسیستم
حمایت کند.از طرفی توسعه، باید رشد پایدار اقتصادی و رونق اقتصادی رانیز به همراه داشته باشد. بنابراین توسعه ای پایدار است که علاوه بر بعد اقتصادی، پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی آن نیز مثبت و مدیریت شده باشد. با چنین نگاهی بهره برداری از منابع طبیعی و سرمایههای انسانی امروز، حیات نسلهای آینده را به خطر نمی اندازد. از همین رو و با توجه به اهمیت بعد زیست محیطی برای نسلهای آینده، مفاهیمی همچون طراحی پایدار، محصولات سبز و تکنولوژیهای پاک، سازمانها را وادار کرده است تا مدیریت تغییر را به عنوان ابزاری جهت رسیدن به توسعهی پایدارانتخاب کنند.در حقیقت رهبران پایداری با تغییر نگرشها و رفتارها بر مقاومت سازمانی غلبه میکنند. آنها فرآیندها و محرکها رامورد بازنگری قرار داده و با ذهنیت غالب کارکنان که پایداری را برای کسب و کارها بد میدانند، مقابله میکنند. اگرچه تغییر سازمانی زمان میبرد و نیازمند تعهد مدیریتی است، اما شرکتهایی که در این عرصه موفق میشوند، بر این باورند که این یک سرمایه گذاری ارزشمند است چرا که با ایجاد محرکهای انگیزشی، کارکنان را به اجرای دقیق تر پایداری در سازمانها تشویق میکند و سبب حداقل کردن ریسکهای محیطی، اقتصادی و اجتماعی شده و ارزش شرکت از جمله ارزش سهام دار را افزایش میدهد (کیسنر و بامگارتر، 2019). تغییرات سازمانی یک ابتکار استراتژیک است که تقریبا بر عملیات و عملکرد سازمان تاثیر میگذارد. بر همین اساسعواملی وجود دارند که موجب تغییرات سازمانی میشوند این عوامل به دو دستهی کلی عوامل داخلی و عوامل خارجی تقسیم میشوند.عوامل داخلی به عواملی مانند توسعه و پیاده سازی ساز و کارهای انگیزشی کارکنان به منظور توسعه
خلاقیتهای پایداری و افزایش عملکرد پایدار، بهبود سلامت کارکنان، بهبود شرایط کاری، شناسایی و حداقل کردن اثرات مخرب زیست محیطی، دستیابی به اثربخشی انرژی، کاهش هزینهها، نوآوریهای فناوری و تعهد در قبال ذی نفعان اشاره دارد. در حالی که عوامل خارجی پایداری، عواملی مانند عرضه محصولات متفاوت، ترویج و نهادینه سازی فرهنگ درست مصرف کردن، پذیرش قوانین و مقررات کاری بین المللی و تعهد در مقابل ذی نفعان را در بر میگیرد. قابل توجه است که عامل تعهد در قبال ذی نفعان در هر دو دستهی عوامل داخلی و خارجی پایداری قرار میگیرد.
مرور ادبیات تحقیق
سازمانها با ظهور فناوریهای نوین باید به سمت مدلهای کسب و کار جدید حرکت کنند چرا که این قابلیت یک مزیت رقابتی مهم و یک اهرم کلیدی برای بهبود عملکرد پایداری سازمانها است. بکارگیری مدلهای نوین کسب و کار پایدار، به توسعهی موثر راه حلهای پایدار و فناوریهای پایدار در صنعت کمک میکند. هم چنین سبب ایجاد مزایای بیشتر برای مشتریان و سهامداران شده و در زمینهی اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی برای سازمانها ایجاد ارزش میکند (گیسدورفر و همکاران، 2018). به علاوه از آن جا که جهان در حال ورود به اقتصاد سبز میباشد لازم استکه سازمانها نقش منابع انسانی، عملیاتی و تکنولوژیکی را به منظور دستیابی به یک کسب و کار پایدار مد نظر قرار دهند(تاکور و مانگلا، 2019). از سوی دیگر با توجه به این که منابع انسانی به عنوان یک سرمایه کلیدی در کنار سایر سرمایههای سازمانی نقش مهمی را در رشد اقتصادی جوامع ایفا میکند، توجه به
آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از همین رو مدیریت منابع انسانی باید با تمرکز بر سرمایه انسانی و برنامههای زیست محیطی و ادغام آنها در فعالیتهای خود، مدیریت منابع انسانی سبز را معرفی و امکانات و شرایط جالبی را برای تمامی فعالان و سرمایه گذاران فراهم کند تا آنها بتوانند با مشارکت در این برنامهها، ضمن بهبود عملکرد زیست محیطی سازمان و توجه به سیاستهای توسعه پایدار رابطه ای سودمند را برای خود خلق نمایند.
علاوه براین، مدیریت منابع انسانی سبز با بهینه سازی منابع و کاهش اتلاف انرژی در حال گذر از سیاستهای مالی مبتنی بر صنعت به سمت اقتصاد مبتنی بر مدیریت سبز میباشد. مدیریت منابع انسانی سبز، هم چنین مسئول ایجاد آگاهی، اطلاع رسانی و تعامل میان کارکنان سازمان در خصوص محیط و عوامل محیطی است و با سیاست گذاری و خط مشیهای سبز، سعی دارد تا کارکنان را به گونه ای هدایت کند که آنها به وظایف و تعهداتشان در قبال محیط عمل نمایند. این فعالیتها علاوه بر این که منجر به کارآیی، اثربخشی، کاهش هزینهها و ایجاد همکاری در بین کارکنان میشود، موجب یک مزیت رقابتی برای سازمان میگردد. در نتیجه ضروری است که سازمانها تمامی مراحل اقتصادی، اجتماعی و تولیدی را به سمتی سوق دهند که همگام با حفاظت محیط زیست باشد. پیشرفت پایدار، دیدگاهی است که موضوعات اجتماعی، اقتصادی و محیطی را به طور کلی و همزمان با فرآیند پیشرفت در بر میگیرد و در این مسیر مدیریت تولید و تولیدکنندگان بیش از پیش در حال درگیر شدن با مفاهیم پایداری هستند. در واقع به دلیل این که فعالیتهای تولیدی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل موثر بر آسیب عمده در سطح جهان مطرح هستند، ایجاد یک چارچوب کلی در زمینهی مدیریت تولید
پایدار امری ضروری به نظر میرسد.بر این اساس مدیریت تولید پایدار در یک بنگاه تجاری، به معنای به کارگیری استراتژیهای کسب و کار و فعالیتهایی است که نیازهای بنگاه و ذی نفعانش را تامین کرده و از نیروی انسانی و منابع طبیعی که بنگاه در آینده به آنها نیازپیدا میکند، محافظت کند. بر این اساسشرکتهایی که نقش مثبتی در ایجاد و تداومتوسعه پایدار سازمانی دارند، به روشنی قابلتمایز از سازمانهای دیگر میباشند. این گروه از سازمانها، استراتژیهای روشنی برای هدایت فرآیندهای توسعه پایدار خود داشته و ایجاد ارتباط میان توسعه پایدار و استراتژیهای کسب و کار از جمله ویژگیهای بارز آنها به شمار میرود.
از سوی دیگر، از آنجا که اجرای توسعه پایدار تمام سطوح سازمانی را در برمی گیرد، بدیهی است که تحقق اهداف، راهبردها و برنامههای سازمان بدون مشارکت همه جانبهی تمامی افراد سازمانمیسر نخواهد شد. در این میان، مدیر عاملان انرژی حیاتی برای تلاشهای پایداری را ایجاد میکنند و مسئولیت حفظ انگیزهدر سایر افراد را بر عهده دارند. علاوه بر مشارکت مدیر عاملان، شرکتها هم چنیننیاز به مشارکت هیئت مدیره در خصوص امور اجتماعی و اقتصادی دارند چرا که اعضای این کمیته، مسئول تنظیم سیاستهای یکپارچه در مورد توسعه پایدار و مسئول رسیدگی به مسائلی همچون بهداشت و ایمنی پرسنل، حفاظت از محیط زیست و ارتباطات تجاری هستند. علاوه بر این هیات مدیره نقش مهمی در پایش اجرای سیاستهای یک شرکت دارد.هیات مدیره باید گزارشات منظمی را در مورد چگونگی اجرای سیاستها دریافت نماید و بایستی مسئول پاسخگویی به ذی نفعان در مورد عملکرد شرکت در قبال این سیاستها باشد. در این میان، شرکتهایی که به
اهداف جاه طلبانهی خود در زمینهی پایداری دست مییابند، رفتارها و فرآیندهای پایدار را در سراسر کسب و کار خود ایجاد میکنند و مدیران عملیاتی را برای دستیابی به نتایج مسئول میدانند. بررسی تاثیر برنامههای پایداری بر نیروی کار یکی از روشهای است که مدیران به کار میگیرند تا در استراتژی سازمانی نقش بیشتری داشته باشند. با این وجود، مدیران تولیدممکن است در به کارگیری استراتژیهای عملیاتی پایدار با دو چالش اساسی رو به رو شوند. اولین چالش، تنظیم یک استراتژی عملیاتی است که هم راستای استراتژی کسب و کار و محیط باشد، چالش دوم، پیاده سازی استراتژی است، این چالشها میتوانند با به کارگیری روشهای پیشرفتهی تحقیق در عملیات تسهیل شوند(تیست و همکاران، 2019). از سوی دیگر، مدیران عملیاتیبا در نظر گرفتن سه رویکرد مدیریت پایدار، مسئول تنظیم مراحل توسعهی پایدار در مدیریت تولید و عملیات هستند. اجرای این رویکرد شامل چندین مرحله میشود.اولین مرحله تجزیه و تحلیل ذی نفعان است که به منظور شناسایی تمام بخشهایی که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم تحت تاثیر عملیات بنگاه قرار میگیرند، انجام میشود. این ذی نفعان شامل سهامداران، اعتبار دهندگان، قانون گذاران، کارکنان، مشتریان و تامین کنندگان میباشند. به منظور بهبود عملکرد مالی، افزایش مزایای رقابتی و به طور کلی موفقیت بنگاه تجاری، ضروری است که سازمانها با درک دقیق خواستههای گروههای مختلف ذی نفع، تصمیم گیریهای بلند مدت را انجام داده و در نتیجهی کسب رضایت آنها، بقا و پایداری خود را تضمین کنند. پس از این که ذی نفعان شناخته شدند و نیازها و انتظارات آنها تجزیه و تحلیل شد، مدیر باید اهداف و سیاستهای سازمان را
تنظیم نماید. این اهداف باید واضح، شفاف، دقیق و قابل اندازه گیری باشند. در مرحلهی بعد مدیر باید سیاستهای تدوین شده را به مرحلهی اجرا در آورد. این مرحله شامل تغییر فرهنگ سازمان و نگرش کارکنان، تعریف مسئولیتها، ایجاد ساختارهای سازمانی متناسب، سیستمهای گزارش اطلاعات و فعالیتهای عملیاتی است. حال مدیر باید برای حصول اطمینان از این که سازمان و کارکنانش از سیاستهای اجرا شده پشتیبانی میکنند، یک فرهنگ یکپارچه را در تمام سازمان به وجود آورد که طی آن بر مشارکت، یادگیری و بهبود مستمر کارکنان تاکید شود. سپس اهداف توسعهی پایدار باید توسط ابزارهای مناسب اندازه گیری عملکرد ارزیابی شوند. در مرحلهی بعد مدیر باید گزارشاتی فراهم آورد که عملکرد را با توجه به استراتژیهای سازمان ارزیابی نماید. آخرین مرحله، پایش عملکرد است که به منظور حصول اطمینان از اجرای سیاستهای توسعهی پایدار به کار میرود. این پایش میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد مثل بازنگری گزارشات ارائه شده توسط مدیران سطوح میانی، بازدید از سایتهای تولید و عملیات، برگزاری جلسات منظم با کارکنان به منظور بازنگری گزارشات، اجرای یک برنامه ممیزی داخلی و غیره. در نهایت پس از طی این مراحل مدیر باید بداند که فعالیتهای سازمان تا چه اندازه با اصول توسعهی پایدار هم جهت بوده و برای اطمینان از این موضوع نیاز است تا موقعیت فعلی شرکت خود را مورد ارزیابی قرار دهدتا بدین صورت بتواند عملکرد شرکت خود را با عملکرد سازمانهای مشابه مقایسه کند و از این طریق شکاف میان وضع موجود را با وضعیت ایده آل ارزیابی کرده و به این ترتیب جایگاه خود را در قیاس با سایر رقبا در صنعت مورد نظر دریابد. ابزارهای خودارزیابی متفاوتی برای کمک به این فرآیند در
دسترس مدیران هستند که از جملهی آنها میتوان به پرسشنامههایGEMI و CERES اشاره نمود.
پایداری زنجیره تامین
رقابت جهانی در محیطی که دائما در حال تغییر است باعث شده تا سازمانها، اهمیت انعطاف پذیری را بهتر درک کنند و واکنشهایسنجیده و به موقعی از خود نشان دهند. امروزه سازمانها برای بقای خود نیاز به جهانی شدن و حضور در این عرصهی بزرگ را دارند. ازطرفی برای جهانی شدن و کسب جایگاه مناسب در دنیا و حفظ ارزشهای به دست آمده نیاز به بهره گیری از علم روز دنیا و الگوهای صحیح مدیریتی همچون زنجیره تامین امری ضروری به نظر میرسد چرا کهبه کارگیریمدیریت زنجیره تامین پایدار به حفظ انسجام و یکپارچه سازی تامین کنندگان و مشتریانکمک کرده و باعث بهبود پاسخگویی و انعطاف پذیری سازمانهای تولیدی میشود و بین شیوههای مدیریت منابع انسانی و عملکرد میانجی گری میکند(زید و همکاران، 2018). از طرفی، لحاظ کردن مفهوم پایداری در طراحی شبکه زنجیره تامین، با توجه به اثرات رو به رشد جهانی و در نتیجهی آن افزایش فعالیتهای انسانی، به موضوع مهمی برای سازمانها، دولتها و به ویژه دوست داران محیط زیست تبدیل شده است. طی چند سال اخیر، ظهور فناوریهای نوین و ایجاد تحولات عظیم در بازارهای جهانی، لزوم توجه به مدیریت زنجیره تامین پایدار را بیش از پیش ضروری ساخته است، به طوری که سازمانهای مختلف برای ایجاد، حفظ موقعیت و جایگاه رقابتی خود، ناگزیر به استفاده از تئوریهای مدیریت زنجیره تامین پایدارند. دلایل اصلی تمرکز فزایندهی شرکتهای تولیدی به پایداری را
میتوان، کاهش ریسک، بهبود عملکرد اقتصادی زنجیره تامین، جذب مشتریانی که پایداری برای آنها اهمیت زیادی دارد و هم چنین تلاش در جهت افزایش پایداری در جهان دانست. در واقع مدیریت زنجیره تامین پایدار مفهومی است که اجرای دقیق سیاستهای آن با داشتن ابعاد زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی میتواند در بهبود عملکرد زیست محیطی صنایع مختلف و هم چنین عملکرد مالی سازمانها نقش پررنگی داشته باشد. اگرچه شرکتهای چند ملیتی، به طور فزاینده ای یک استراتژی پایداری را برای عملیات خود پذیرفته اند، اما کمتر تلاش کرده اند که تامین کنندگان را در فرآیند توسعه پایدار سازمان خود دخیل سازند. از همین رو احتمال زیادی وجود دارد که خطرات اقتصادی و محیطی، عملیاتو اعتبار این شرکتها را به خطر اندازد (ویلنا و جیویا، 2018). هم چنین از آن جا که یکی از اصلی ترین مباحث در مدیریت زنجیره تامین، تصمیم گیری دربارهی تامین مواد اولیه یعنی خرید است، پایداری اقتصادی زنجیره تامین برای سازمانهای تولیدی اهمیت زیادی پیدا میکند و اگر به این فرآیند توجه ویژه نشود و با یک دید غیر حرفه ای به این موضوع نگریسته شود، فرصتهای صرفه جویی از بین میرود و سازمان با زیانهای قابل توجهی رو به رو میشود. بر این اساس است که سازمانها برای توسعه و ارزیابی خود باید اهمیت مدیریت زنجیرهی تامین را درک کنند و از شاخصهای پایداری در تمام ابعاد آن استفاده نمایند تا بتوانند از این شاخصها در جهت رسیدن به پایداری کل سیستم بهره گیرند.
اما باید این نکته را هم در نظر داشت که تنها توجه به مسائل اقتصادی در پیشبرد اهداف سازمان، کافی به نظر نمی رسد و سازمانها باید در تحلیلهای خود علاوه بر مسائل
فایل : 18 صفحه
فرمت : Word
- کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.