مقاله کامل مفهوم سازی ژئوپلیتیك ورزش

مقاله کامل مفهوم سازی ژئوپلیتیك ورزش

مفهومسازی ژئوپلیتیك ورزش
چکیده
هدف این مقاله بررسی كاركردهای سیاسی اجتماعی رقابت‌های ورزشی در چارچوب گفتمان ژئوپلیتیك ورزش است. روش شناسی تحقیق حاضر بر این پایهاستوار است كه ژئوپلیتیك ورزش نیز مانند سایر گرایش‌های ژئوپلیتیكی می‌تواند به مثابه تیغ دو دم نقشآفرینی كند. بهعبارتی، بسته بهنحوه و اهداف استفادهاز ژئوپلیتیك ورزش، كاركرد آن متغیر خواهد بود. بر این اساس، مقاله حاضر تلاش می‌کندكاركردهای دوگانه رقابت‌های ورزشی را با بهره‌گیری از روش توصیفی – تحلیلی و پیمایشی مورد بررسی قرار دهد.
نتایج تحقیق نشان میدهد كه مهمترین كاركردهای سیاسی – اجتماعی گفتمان ژئوپلیتیك ورزش عبارتند از: تقویت ملیگرایی، تقویت حس قلمروخواهی، توسعه جهانی شدن، تقویت هویتهای دیگر ملی. رقابت‌های ورزشی محملی برای ژستهای ژئوپلیتیكی، انزوای ژئوپلیتیكی، ارتقای منزلت ژئوپلیتیكی، رواج فعالیت‌های تروریستی، تقویت همگرایی و تضعیف واگرایی است، ورزش به‌عنوان عاملی اجتماعی كننده، ورزش به عنوان عاملی وحدتبخش، ورزش به‌عنوان محملی برای دگرگونی اجتماعی، ورزش به‌عنوان عامل ارتقای اخلاقی و امنیت اجتماعی، ورزش به‌عنوان جایگزین جنگ، ورزش به‌عنوان ابزار تبلیغی سیاستمداران، نئولیبرالیسم و شیئیسازی ورزشكاران، ورزش به‌عنوان عاملی شادی بخش و غرور آفرین می‌باشد، الگوسازی ورزشی، بازنمایی نژادی و جنسی، توسعه حقوق بشر، ترویج خشونت، تخلیهانرژی هیجانی مردم، قانع كردن مردم به عادلانه بودن نظم موجود، فوتبال جانشینی برای مذهب، انحراف توجه مردم از موقعیت اجتماعی واقعی خود، شالودهشكنی فوتبال در عصر فراروایتها و توسعه جهانگردی ورزشی از دیگر كاركردهای ورزش است.
بر اساس نتایج آزمون فریدمن و t استودنت میزان اهمیت و اثربخشی هر یك از كاركردهای 28 گانه رقابت‌های ورزشی از نظر كارشناسان این حوزهاز میزان اعتبار متفاوتی برخوردارند.
واژه‌هایكلیدی: ژئوپلیتیك ورزش، رقابت‌های ورزشی، كاركرد سیاسی، كاركرد اجتماعی.
1- مقدمه
“این جام جهانی[2010 آفریقای جنوبی]نشان میدهدكه فوتبال تاچه حد در انسجام بخشیدن به مردم تمام جهان و گردهم آوردن آنها قدرت دارد،بدون توجه به زبان و رنگ و گرایش مذهبی و سیاسی آنها.”(نلسون ماندلا).
ورزش و مسابقات ورزشی به‌طور گستردهای وارد زندگی خصوصی و عمومی مردم جهان شده و بر رفتار افراد، جوامع، دولتها، رسانه‌ها تأثیر میگذارد. امروزه، ورزش به‌عنوان محرك اصلی تغییرات اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قلمداد می‌شود؛ همانطور كه لوئیس فرچتمعاون دبیر كل سازمان ملل در فدراسیون جهانی ورزش در مارس 2000 اشاره می‌کند:” قدرت ورزش بیش از یك قدرت سمبلیك است. شما [ورزشكاران] موتور رشد اقتصادی هستید. شما زمینه برابری جنسی را فراهم میكنید. شما میتوانید با گردهم آوردن جوانان و دیگران در عرصه ورزش، ساختارهای اجتماعی را تقویت كنید. شما میتوانید سطح ارتباطات اجتماعی را ارتقا دهید و به حل مناقشات بین مردم، جوامع و تمام ملل كمك كنید و نیز میتوانید الگویی برای بازی جوانمردانه باشید” (Etang, 2006: 386).
حافظنیا ضمن معرفی رویكرد ژئوپلیتیك ورزش به‌عنوان یكی از گفتمان‌های نوین ژئوپلیتیكی می‌نویسد: “صرف نظر از ابعاد بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی، سرگرمی و تفریحی ورزش و مسابقات ورزشی، این پدیده دارای نتایج سیاسی است كه روابط دولتها و گروه‌هایسیاسی اجتماعی را تحتالشعاع قرار می‌دهد و با مفاهیمی چون قدرت ملی، رقابت، همگرایی، واگرایی، ستیز و منازعه، ناسیونالیسم و ملیگرایی، اتحاد و وحدت ملی و نظایر آن پیوند میخورد و بر نگرش و رفتار
دولتها و ملتها نسبت به یكدیگر تأثیرمیگذارد”(Hafeznia, 2006:108).
جان مك آلن در جلسة افتتاحیة “سمپوزیوم بینالمللی ورزش… هزارة سوم” در شهر كبكدر سال 1990 بیان داشت: در آینده پیشگامان و محققان المپیك باید ارجحیت بیشتری را برای دیپلماسی و احترام و توجه دو جانبه قائل شوند و آن زمانی است كه روابط بین‌المللی ورزشی حاكم گردد. این مردم شناس برجسته در اظهارات خود بر این مطلب تأكید نمود كه:”بی شك ورزش چه بهصورت ملی و چه بین‌المللی باید در مقابل مداخله‌هایسیاسی كهاهداف المپیزم را تأمین نمی‌كنند، هوشیار و آگاه باشد. اما نهاین عامل و نه درك عمومی حاصل از تأثیرات مثبت جهانی ورزش امروز بیش از این از طریق برپاداشتن مباحث مختلف و جداسازی‌های لازم و مطلق میان ورزش و سیاست تحقق نخواهد یافت” (DaCosta, 2002).
بهاعتقاد نگارندگان، ورزش مشخصاً ماهیتی رقابتی دارد و همزمان می‌تواند عناصر رقابتی خوب و بد را شامل شود. بهعبارتی، بسته بهنحوه و اهداف استفادهاز كاركردهای سیاسی اجتماعی ورزش، ماهیت آن متغیر خواهد بود. بر این اساس، مقاله حاضر در صدد است در چارچوب گفتمان ژئوپلیتیك ورزش به مطالعه كاركردهای سیاسی – اجتماعی ورزش بپردازد و بسترهای مناسب برای تولید و گسترش گزاره‌هایعلمی و كاربردی در این قلمرو ژئوپلیتیكی را فراهم نماید.
2- روش تحقیق
مقاله حاضر تلاش می‌کندكاركردهای ورزش را با استفادهاز روش توصیفی – تحلیلی و پیمایشی مورد تحلیل قرار دهد؛ بهاین صورت كهابتدا كاركردهای سیاسی اجتماعی ورزش در قالب 28 كاركرد از طریق رجوع به منابع كتابخانه‌ای
شناسایی شد. سپس بهمنظور مقایسه میزان اهمیت و اثربخشی هر یك از كاركردهای سیاسی اجتماعی رقابت‌های ورزشی، پرسشنامه‌ای تهیه شد و نظرات 30 نفر از كارشناسان حوزه‌هایعلوم سیاسی، روابط بینالملل، جغرافیای سیاسی، علوم ورزشی و علوم اجتماعی احصاء گردید. در نهایت نظرات پرسش شوندگان از طریق آزمون‌های فریدمن و t استودنت مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفت. این آزمون‌ها بیانمی‌کنند كه در بین كاركردهای مزبور، آیا عاملی از سایر عوامل از نظر پاسخدهندگان اثرگذاری بیشتری دارد یا همه عوامل از نظر آنها اثربخشی یكسانی دارند؟
شایان ذكر است كه برای پایایی یا اعتبار سؤالات از ضریب آلفای كرونباخ استفاده شد. عدد به‌دست آمده 99% = αمی‌باشد. با توجه بهاینكه سطح استاندارد در این آزمون 57% می‌باشد، آلفای به‌دست آمده (99%) را نشان میدهد كه پرسشنامه بهنحو مطلوب و قابل قبول حتی بیش از سطح استاندارد 57% اطلاعات مورد نیاز تحقیق را جمعآوری كردهاست.
3- مبانی نظری
ورزش با سرشتی بسیار پرنفوذ، تقریبا بر همة جنبه‌هایزندگی روزمرة ما اثر میگذارد؛ چه به گفته دیوید گاترسان(1994) ورزش حرفه‌ای عبارت است از:”اساس شخصیت آمریكاییان در سدة بیستم. ورزش حرفه‌ای نیز مانند پول و چیزی است كه بهان عشق میورزیم، پیش از هر چه بهسوی آن جلب میشویم، هیجان و عشقی دیر پای كه در عین حال بخش عظیمی از اقتصاد را تشكیل میدهد، سرچشمه جوشان و نماد جوانی و پدیدهای محیطی با بالاترین سطح انتظام. ورزشمی‌تواند خشكی و خشونت واقیعات را بزاید، بهگونهای زود گذر اندوه و دلتنگی را متوقف سازد، در لحظاتی
كوتاهاندیشه گریزناپذیری مرگ را از خاطر دور كند و از بعد از ظهرهای ملالآور لحظات خیالانگیزی بیافریند… ورزش زبانی است كه با آن سخن میگوییم. ورزش آیینهاست. ورزش به مفهوم زندگی است و از طریق ورزش میتوانیم خودمان را بشناسیم”.
ورزش بهدلیل اهمیت فرهنگی و محتوایی آن، پیوند وثیقی با نظام‌های سیاسی – اقتصادی جهانی دارد. همه میزبانان المپیك (دولتمردان) از المپیك در جهت پیشرفت كشورهای خود و تولید غرور و اتحاد ملی از رهگذر برگزاری جشن‌های ملی و هویتی استفاده می‌كنند(Etang, 2006). جوان آنتونی ساماراتچ، مدیر سابق كمیته ملی المپیك در رابطه با پیوند سیاست و ورزش میگوید: “آنان كه میگویند ورزش در عمل با سیاست كاری ندارد سخت در اشتباهاند “(Watt, 2007: 25). همچنین، به گفته یكی از وزاری دولت انگلیس “ورزش از خود سیاست هم سیاسیتر است” (Watt, 2007: 23).
ران پیكرینگ معتقد است:”ایده‌هایبزرگ بشری سبب بهوجود آمدن ورزش شد و بیش از 33 قرن است كه ورزش با زندگی انسانها آمیخته شدهاست. سابقة ورزش از مذهب، فرهنگ یا خرده فرهنگ‌ها بیشتر است و لازم است بهلحاظ ارزشهایی كه دارد از آن دفاع و استفاده شود” (Watt, 2007: 1).
تمایل افكار عمومی جهانی به كسب اخبار و اطلاعات مربوط به رویدادهای ورزشی از یك سو و انعكاس گستردة وقایع ورزشی در رسانه‌هایارتباط جمعی جهانی از سوی دیگر، باعث شدهاست تا قلمرو ورزش و سیاست روز به روز به هم نزدیكتر شوند؛ بهطوری كه پذیرش جدا بودن عرصة ورزش از دنیای سیاست و استقلال آن از بازی‌های سیاسی، دیگر امر سادهلوحانه‌ای بهنظر میرسد.
بوردیو با هدف تحلیل “بازی قدرت” نشان داد كه چگونه در حوزهای به ظاهر غیرسیاسی، بازی قدرت در جریان است. بهنظر بوردیو ورزش كمهزینهترین و مناسبترین ابزار برای كنترل و هدایت جوانان است. او میگوید: “درك علت رواج گسترده ورزش و رشد انجمن‌های ورزشی (كه در اصل بهصورت داوطلبانه تشكیل شدند و بهتدریج مراجع دولتی آنها را به رسمیت شناختند و بهانها كمك كردند) تنها در صورتی ممكن است كه دریابیم این ابزار بسیار صرفهجویانه و كمهزینه برای بسیج نوجوانان، گرفتن وقت آنها و كنترل ایشان بهابزار و هدفی در مبارزات همه نهادهایی تبدیل شد كه تنها دلیل یا یكی از دلایل تشكیل آنها بسیج و تسخیر نمادین توده‌ها بود و در نتیجه، بر سر تسخیر نمادین نوجوانان با یكدیگر رقابت میكردند. بوردیو معتقد است در خلق موقعیت‌ها و میدان‌های مختلف و از جمله میدان ورزش، روابط قدرت آن میدان نقش اساسی دارد. “… تصادفی نیست كه مدت‌ها طول كشید تا مقامات المپیك، وزنه برداری را بهرسمیت بشناسند؛ زیرا این رشته ورزشی از نظر بنیانگذاران اشرافزاده ورزش مدرن صرفاً نمادی بود از قدرت، بیرحمی و فقر فكری و بهعبارت دیگر. (Bourdieu, 2008 and Bahram Komeil, 2009)نماد طبقات كارگر بود
با این وجود، امروزه برخی تلاش می‌کنند چشم خود را به روی واقعیتهای موجود بستهو پیوسته بر این موضوع تأكید می‌کنند كه ورزش و سیاست باید از یكدیگر جدا باشند؛ چرا كه ورزش از اشتیاقات معنوی بشر است، در حالی كه فعالیت‌های سیاستمداران و سیاستگذاران از سر اشتیاق معنوی نیست.
در مورد كاركردهای ورزش اظهارنظرهای ادیبانه، فیلسوفانه و اخلاقی زیادی ارائه شدهاست. اما هریك بر جنبهای از آن تأكید می‌کنند و از توجه به سایر كاركردهای سیاسی
اجتماعی كنونی ورزش باز میمانند. برای مثال، از دید یك انقلابی پرشور مانند چگووارا”فوتبال تنها بازی ساده نیست، بلكه سلاحی برای انقلاب است” و نویسندهای چون آلبركامو دراین بازی اخلاق و تعهدات اجتماعی را جستجو می‌کندو مینویسد تمام آنچه من از اخلاق وتعهد میدانم را مدیون فوتبال هستم. برخی نیز مانند مرلی كسلر، این بازی را سرزنش كرده ومعتقدند “بازیكنان فوتبال مانند فاحشگانی هستند كهاندامشان را برای لذت بیگانگان به خدمتگرفتهاند “و حتی برخی مانند جورج اورول فوتبال را منبع غیراخلاقیات دانستهاند. اورول در 1948 مینویسد “فوتبال جنگ است بدون تیراندازی. ورزشِ جدی جدی با بازی منصفانه سر و كارندارد. فوتبال با نفرت، حسادت، خودنمایی و بیتوجهی به همه قواعد و مقررات پیوند خوردهاست.” عدهای دیگر فارغ از قضاوت‌های اخلاقی، بر اهمیت نقش و كاركرد اجتماعی فوتبالتأكید كردهاند. اریك‌هابزبام مینویسد: “اجتماع تخیلی میلیونی ملت وقتی بر روی نام تیم ملییازده نفره فوتبال نامیده می‌شود، بهنظر واقعیتر جلوه می‌کند“.برخی عنصر رقابت در اینبازی را تعریف كننده ماهیت آن میدانند. برای مثال، ژان پل سارتر در پاسخ بهاین پرسش كهفوتبال چیست، گفتهاست “فوتبال، بازی سادهای است كهالبته با حضور تیم حریف همه چیزپیچیده و دشوار می‌شود( “Fazeli, 2006: 88).
تحقیق حاضر با رد پذیرش مطلق هر یك از دیدگاه‌هایمزبور، بر این پایهاستوار است كه ژئوپلیتیك ورزش نیز مانند سایر گرایش‌های ژئوپلیتیكی و اساساً مانند سایر علوم می‌تواند به مثابه تیغ دو دم عمل كند. كاركرد مثبت آن از طریق ایفای نقشی به‌عنوان عاملی اجتماعی كننده و متحدكنندة مردم پدیدار می‌شود. همچنین، ورزش می‌تواند به شكلدادن و دائمی ساختن بسیاری از ارزش‌های اجتماعی نظیر
سخت كوشی، از خودگذشتگی، بازی منصفانه، وفاداری، تعهد، قابلیت اعتماد و نظم شخصی منجر شود. ورزشمی‌تواند به پایداری افراد و بهطور كلی ثبات جامعه نیز یاری رساند (Parks and colleagues, 2003: 73). بنا به‌نظر بارون پیر دو كوبرتینبنیانگذار بازی‌های المپیك نوین، المپیزیم یك مكتب آموزشی است و جایی است كه ورزش و فرهنگ را برای ایجاد یك كل متعادل شامل جسم، روح، فكر همراه با هنر و اهداف آموزشی در هم میآمیزد (Hosseini, 007: 41)؛ چهایدئولوژی المپیك نیز عبارت است از:
استفادة غیرتبعیضآمیز از ورزش برای ترویج ارزشهای والای انسانی، عدالت (از طریق بازی جوانمردانه)، درك متقابل و ایدهال‌های دوستی بین‌المللی به جوانان جهان (Etang, 2006). همچنین، ادیبی سده (2008) معتقد است كه مسابقات ورزشی المپیك كهاز زمان یونان باستان در بین اقوام مختلف آن زمان بهوجود آمد، توانست بهخوبی احساسات و عواطف انسانها را بهجای درگیری و كشتار به یك رقابت سالم ورزشی بدل نماید و قدرت نهایی و زورآزمایی را از حالت خشن و غیرانسانی آن به یك رقابت سازنده و انسانی بدل گرداند.
بعد منفی رویدادهای ورزشی از رهگذر بازتاب پارهای از پلیدی‌ها كه به شكل برجسته‌ای در جامعه وجود دارد از در قالب رفتارهای غیرمنصفانه با زنان، نژادپرستی، یكسان گریزی، خشونت و … بروز می‌كند. همچنین فشار افكار عمومی برای كسب قهرمانی ممكن است ارزشهای بنیادی از قبیل صداقت و دوستی را منحرف و كم بها جلوه دهد، چرا كه بردن به هر قیمت، كلیت ذهن ورزشكاران را اشغال كردهاست(Parks and colleagues, 2003:
73). بر این اساس، عدهای معتقدند مسابقه زیانآور است؛ چرا كه رقابت ناسالم را ترویج می‌کند(Watt, 2007: 28) همانطور كه كافمن و سنج2 در 1993 نوشتهاند: “در آمریكاگرایش بر این است كه رقابت بین افراد را به‌عنوان ساز و كار نهایی دگرگونی و تحول در امور انسانی قلمداد كنند. به هنگام تفسیرچالشهای مدیریتی، بهطور پیوسته به شباهت جنگ و ورزش توجه داریم. لازم است كه: “در بازار رقابت پیروز شویم”، “از اتحادیه‌هایكارگری امتیازاتی به‌دست آوریم”، یا “بر بازار تسلط یابیم” با نوعی گذرگاه دیداری استعارهای روبروهستیم. به ندرت بهاین نكته میاندیشیم كه چگونه ممكن است فرایند ایجاد رهبران بیشتر حالت حمایتی داشته باشد تا رقابتی، یا چگونه ممكن است ایجاد فرهنگی نوین بیشتر حالت باغبانی و پرورش نهال داشته باشد تا مبارزهای نظامی” (Parks and colleagues, 2003:188).
4- یافته‌هایتحقیق
رقابت‌های ورزشی كه در استادیومهای بزرگ همراه با دسته‌هایموزیك، سردسته‌هاینمایش‌های بین دو نیمه و غیره برگزار می‌شود، معركه‌های تام و تمامی هستند كه كاركردهای سیاسی اجتماعی بسیار زیادی دارند كهاز آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره كرد:
1-تقویت حس قلمروخواهی
موضوع قلمروخواهی در قلب نظریه حكومت قرار دارد. واقعیت حاكمیت حكومت، مردم را ترغیب می‌کندتا در مورد جهانی بیندیشند كه به قلمروهای مستقلی تجزیه شدهاست تا اینكهانسانیت را به مانند یك كل مورد توجه قرار دهند. حكومت [در سطوح مختلف ملی، منطقهایو محلی] همچنین مردم را تشویق می‌کندتا دنیا را بر حسب پذیرش یا حذف روابط “ما” و “آنها” مجسم كنند (Mui,r 2000: 88). مسابقات ورزشی

فایل : 59 صفحه

فرمت : Word

35900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط