مقاله کامل مبتلايان به اختلال شخصيت ضد اجتماعي، مجرم يا بيمار؟

مقاله کامل مبتلايان به اختلال شخصيت ضد اجتماعي، مجرم يا بيمار؟

مبتلایان به اختلال شخصیت ضد اجتماعی، مجرمیا بیمار؟
چكیده
گاهی موانع و مشكلاتی در زندگی آدمی پدید میآید كه سازگاری و در نتیجه تعادل روانی فرد را برهم می زند و باعث بروز اختلالات روانی شود. موضوع درگیری بیماران روانی با قانون و ارتكاب جرم یكی از معضلات دادرسی عادلانه است كه دادگاه ها موظفند با جلب نظر متخصصین روانپزشكی، رأی خود را درباره ی مجرمیت یا عدم مجرمیت مبتلایان به اختلالات روانی صادر نماید. درهمهی قوانین كیفری، بررسی استحقاق مجازات و یا برداشتن مجازات از مجرم مشروط به اثبات این موضوع است كه فرد مبتلا به اختلال روانی در فهم ماهیت رفتارمجرمانهاش توانایی تشخیصنتیجهی مجرمانه و حسن و قبح عملش را داشته است یا خیر. در این مقاله سعی بر این است كه رویكرد سیستم جزایی ایران را در برخورد با مقوله ی اختلال روانی و در مصداق اخص شخصیت ضد اجتماعی وتأثیر آن بر قابلیت انتساب جرم به مجرمِ بیمار را بررسی نماییم.
واژگان كلیدی: جرم، جنون، اختلالات روانی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، مجازات
مقدمه
یكی از مهمترین مسائل در هر جامعه، واكنش اجتماعی در قبال جرم و بزهكاری است. پیچیدگیهای روانِ آدمی به گونهای است كه درك اعمال و رفتار او از طریق علم روانشناسی در زمینه ی شناخت عواملجرمزا و نهایتاً پیشگیری از وقوع جرم بسیار مؤثر و كارآمد است.
گاهی ارتكاب جرم تحت تأثیر عوامل استرس زا و فشارهای روانی است كه مرتكب از وجود این اختلال در روح و روان خود ناآگاه است و این اختلالات روانی زمینهی ارتكاب جرم و ایجاد یك شخصیت مجرمانه را به وجود میآورد و قضات بی
توجه به ظرفیت مجرمانهی مرتكب كه عبارت است از مقدار خطری كه مجرم قادر به ایجاد آن است و قابلیت انطباق اجتماعی كه عبارت است از ناسازگاری مجرم با زندگی اجتماعی كه در مجموع حالت خطرناك مجرم را به عنوان كمیتی با مؤلفه های زیان بخشی واخافهناپذیری ایجادمیكند، وی را محكوم به مجازاتیمیكند كه نه تنها تأثیری بر بازسازگاری و اعادهی مجدد مجرم به جامعه ندارد بلكه پس از سپری كردنِ مدت محكومیت، گاهاً او را به سمت ارتكاب مجدد جرم سوق می دهد چرا كه وقتی فرد نگرش محیط را نسبت به خود دریافتمیكند دست به تغییر ادراك نسبت به خودمیزند و اگر دید جامعه به نحوی باشد كه بر فرد برچسب مجرمانه بزند فرد به تدریج هیبت مجرمانه را در خود تثبیت و درونیمی كند. این در حالی است كه با دخالت دادن نظر یك روانپزشك متخصص راجع به شخصیت مجرمانه ی مرتكب در لواییك پرونده شخصیتی، برخورد كیفری با مرتكب سیرعادلانهتری خواهد داشت. این وادی همان محل برخورد حقوق با روانپزشكی است (حبیب زاده، ص 89).
با مطالعهی دقیق سیر تقنینی قانون مجازات میتوان دید كه اساساً منظور ازجنون وجود برخی اختلالات شدید روانی است كه مرتكب، بی توجه به نتیجه ی احتمالی بدون وجود اراده ی كامل نسبت به اعمال خود، مرتكب جرم می شود.
بررسیهای انجام شده در زمینه ی روانشناسی كیفری نشان داده است كه در بسیاری از مجرمان، فقدانِ سلامت روانییكی از علل مهم و اساسی در بروز جرم و جنایت بوده است. محققان در این زمینه بر این باورند كه واكنش عوامل روانی و بیولوژیكی به صورت متقابل گاهی منجر به عدم تعادل شخصیت در فرد مرتكب می شود و این عدم تعادل روانی كه نتیجه ی وجود برخی اختلالات شخصیتی در فرد است غالباً
ناخودآگاه فرد را به سوی ارتكاب جرم و نقض قانون سوق می دهد.
طبیعتاً بیشتر افراد جامعه خود را دارای سلامت روان و مصون ازبیماریهای روانی میدانند ولی از وجود انواعی از بیماریهای روحی و روانی كه در برخی شرایط برون داد اینبیماریهای نهفته آثاری بدتر از جنون در پی دارد در خود، ناآگاهند. وقتی حالت خطرناك فرد به عنوان عامل اصلی ارتكاب جرم مورد بررسی قرار میگیرد، اولین چیزی را كه متأثر می كند، مسؤولیت كیفری مرتكب است.
از آنجا كه یكی از موضوعات مهم در حوزه ی حقوق جزا بحث مسؤولیت كیفری است و ارتكاب جرم در شرایط عادی موجب استقرار مسؤولیت كیفری و مجازات خواهد بود،ثمرهی مترتب بر این بحث این است كه اگر قائل به این نظر باشیم كه اختلال روانی مرتكب مصداقی از جنون است و مجرم نیز به دلایل ذهنییا عینی قادر به فهم خطاب قانونگذار نیست، به طریق اولی مرتكب از مسؤولیت كیفری مبری می شود و اگر اختلال روانی را مؤثر در جرم ندانیم به لحاظ عدم تحقق مصادیق جنون، مرتكب، مجرم محسوب شده و لاجرم، مسؤول عمل مجرمانه ی خود می باشد و قابل مجازات.
بیمارانی كه اختلالات شخصیتی را تجربه می كنند، الگوهای نابهنجار فكری،احساسی و رفتاری دارند كه به دوران نوجوانییا اوایل بزرگسالیشان برمی گردد.
این افراد به لحاظ ذهنییا عملكردی دچار نقض می شوند، زیرا روش های تعاملی شان با دیگران انعطاف ناپذیر و ناسازگارانه است. اغلب افراد مبتلا از اختلال خود خبر ندارند و به همین علت درمان فوری برای این اختلالات امكان پذیر نیست.
آنچه در این مقاله پاسخگویی به آن مطمح نظر است بررسی این موضوع است كه آیا شخصی كه دچار اختلال شخصیت ضد
اجتماعی است ناگزیر به انجام فعل مجرمانه است یا او نیز مانند سایر افراد بدون هیچ تأثیری از این اختلالات در ارتكاب عمل مجرمانه آزاد است و باید مانند سایر افراد به كیفر عمل ناشایست خود برسد؟
رفتارها و اعمال هر فرد معلول عللی است كه تا حد زیادی ریشه در شخصیت روانی فرد دارد و بررسی در هر یك از این عواملِ ناسازگاری، باعث می شود هر محققی به اقتضای دیدگاه علمی خود، مرتكبِ عملِ مجرمانه را بیمار بداند یا مجرم.پس در بزهكاری، عوامل روانی در درون شخصیت فرد موجود است و در مقابل محیط واكنش نشان می دهد، در این مقاله اختلال شخصیت ضد اجتماعی از آن حیث مورد بررسی قرار می گیرد كه آیا مبتلایان به این اختلال در حین ارتكاب جرم از قدرت تمییز و تشخیص نسبت به مجرمانه بودن عمل خود برخوردار بوده یا خیر و برخورد عادلانه با این دسته مرتكبین چیست، كه بر حسب تأثیر وضعیت روانی او بر عمل مجرمانه كه همان تلازم جنون با جرم است اورا مجرم بدانیم یا بیمار.
پس در این نوشتار ابتدا به بررسی مفهوم جرم و جنون و تأثیر اختلال روانی به طور عام بر ارتكاب اعمال مجرمانهمیپردازیم و در فصل دوم اختلال شخصیت ضد اجتماعی را به طور اخص و ارتباط آن با رفتارهای مجرمانه و بررسی مواد قانونی در سال های متمادی نسبت به مقوله ی جنون را مورد بررسی قرار می دهیم؛بررسی سیاست جنایی تقنینی نسبت به مجرمینِ بیمار تأثیر مستقیم بر قضاوت عادلانه نسبت به این دسته مجرمین دارد پس هدف از بررسی مواد قانونی در این باب احراز نظر مقنن است كه از مستحیل شدنِ قضات در منطوق ماده جلوگیری میكند و با ورود به مباحث روانپزشكی برای روشن شدن ماهیت مجرمانه ی عمل مرتكبینِ مبتلا به
اختلال شخصیت ضد اجتماعی قضات را به سمت یك سیاست قضایی عادلانه سوق می دهد.
فصل اول: مفهوم شناسی و بررسی تأثیر اختلال روانی بر مجرمینِ بیمار در ارتكاب جرم
مبحث نخست: جرم و جنون
جرم پدیده ای است كه وجود آن در هر جامعه یك واقعیت اجتماعی شمرده می شود، چنان كه دوركیم وجود جرم را در هر جامعه ای امری طبیعی و بهنجار می داند.
جرم یا بزه دارای معیار و خصوصیاتی است كه قانون كیفری مشخص می كند زیرا هر فعل یا ترك فعلی را نمی توان جرم نامید، البته پدیده ی مجرمانه صرفاً رنگ كیفری و حقوقی ندارد؛ یعنی: جرم می تواند گاه شامل انحراف و كجروی هم باشد.
گرچه جرم و انحراف با هم ارتباط دارند اما از لحاظ مفهومی و برخورد قانونگذار با هم متفاوتند زیرا كه جرم ساخته و پرداخته ی قانون است و دارای ضمانت اجرای موضوعه، اما انحراف یك مفهوم اخلاقی و اجتماعی است كه سرزنش عمومی را برمی انگیزد، اما در عین حال هر دوی آنها ناهنجاری محسوب می شوند حال باید دید این ناهنجاری در نقض قواعد مورد پذیرش قانونگذار در جامعه چقدرپررنگ بوده كه قانونگذار فعل یا ترك فعلی را جرم و مستحق مجازات دانسته و عملی را انحراف و در نتیجه عاری از یك ضمانت اجرایكیفری بداند (نجفی ابرندآبادی، 1370، ص 4).
به همین دلیل حقوق جزا رفتاری را مورد مجازات قرارمیدهد كه در قانون جرم انگاری شده باشد پس اینپدیدهی انسانی (جرم) ممكن است جامعه را در معرض تهدید و تجاوز قرار دهد و نظم آن را مختل كند. لذا زمانی كه فردی فاقد قوهی تعقل، مقررات و قواعد اجتماعی را مورد تعرض قرار میدهد
بررسی شخصیت و وضعیت روحی و روانی مجرم را باید مركز ثقل بررسی پدیده ی مجرمانه دانست (حبیب زاده، ص 56).
پس هرگاه محرز شود كه شخصی فاقد درك و شعور عقلی بوده، به طوری كه نمی توانسته خود و یا حتی با تذكر دیگران موضوع جرم و مغایرت آن با قانون را تشخیص دهد مجرم محسوبنمیشود. جنون عبارت است از زایل شدن عقل، یا اختلال یا ضعف شدید آن ،كهاگر منجر به عدم ادراك گردد، موجب سلب مسؤولیت خواهد گردید. جنون و رفتارهای ناهنجار انحرافی دارای مفاهیمی نسبی هستند (دورلند، ترجمه محمد هوشمند، 1376). هر نوع اختلالی كه فهم و درك انسان و قدرت تمییز و تشخیص و قوه ی تعقل او را بهگونهای متأثر سازد كه عمل ارِتكابی خارج از اختیار و اراده ی مرتكب تشخیص داده شود از نظر قاضی بیماری روانی موثر، محسوبمیشود. مفهوم روان پریشی دقیق، مشخص و دارایضابطهاست، در حالی كه مفهوم دیوانگییا جنون، گسترده و مبهم است و هر نوععملنابخردانه وابلهانهای را هم شامل می شود كه حكایت از فقدان عقل ومنطقدارد و به همین خاطرمیتوان رابطه ی این دو را عموم و خصوص مطلق پنداشت،به گونهای كه همه ی موارد روان پریشی به نوعی جنون محسوب می شوند، اما نمی توان همه ی موارد جنون را درطبقه بندیهایروانپریشی قرار داد. بیماران روان پریش به دلایل گوناگونی مرتكب جرم میشوند اماعموماً انگیزه هایی كه در افراد روان پریش سبب ارتكاب جرم میشود،همان انگیزههایی است كه در افراد سالمهم منجر به ارتكاب جرم میشود.
انگیزههای رفتار هر موجود زنده برپایه تمایلات و اهدافی است كه فرد برای رسیدن به آن تلاش می كند هرگاه فرد برای نیل به تمایلات و آرزوها و اهداف خود در برابر قیود، مسائل داخلییا خارجی قرار گیرد به سازش متوسل می شود
زیرا سازش و تعدیل طرز رفتار لازمه تطابق با زندگی و هم آهنگ شدن با محیط و مسائل آن می باشد اگر فردی به علت مشكلات و مسائل مختلف زندگییا طرز سازمان شخصیت یا وجود برخی اختلالات روانی نتواند در برابر مشكلات استقامت ورزیده و برای حل و رفع مشكلات دچار تشویش و نگرانی شده و اقدام به نقض قوانین و به طرز اولی نقض نظم عمومی كند، مجرم محسوب می شود (ستوده، 1378، ص 81).
یكی از حساس ترین مسائل از لحاظ اظهار نظر قطعی و مؤثر و یكی از مهمترین معضلاتی كه پزشكان در زمینه ی اختلالات روانی با آن روبرو هستند، تشخیص شمول این اختلالات بر مصادیق جنون است. گرچه احكام قانون مجازات اسلامی با داده های علم امروز راجع به رفتار و منش بزهكاران چندان قابل انطباق نیست و به همین خاطر است كه در برخی مواردعلیرغم همه یتلاشهایروانپزشكان قانونی و دادرسی های دقیق قضایی، باز هم با مواردی مواجهمیشویم كه تعیین مجرمیت یا عدم مجرمیت بسیار دشوار است كه از آن جمله اختلال شخصیت ضد اجتماعی است كه ناشی از عیوب تكامل قوای شعوری می باشد.
یكی از خلأ های قانون مجازات در حقوق كیفری كشور ما، وجود نداشتن معیار واحدی برای جنون در این حوزه است كه مستمراً مورد تأكید كارشناسان حقوق كیفری بوده است كه این امر باعث ابهام در تعیین مصادیق جنون و ارائه یك دادرسی عادلانه است.
مبحث دوم: تأثیر وجود اختلال روانی در فرد مرتكب
یكی از موضوعات مورد بحث در زمینه ی روان شناسی كیفری بررسی وضعیت روانی مرتكبین است به نحوی كه دردرجهی اول باید مشخص شود كدام دسته ازبیماریهای روانی فرد را بیشتر در معرض ارتكاب جرم قرارمیدهد. در بررسی ارتباط میانبیماریهای روانی و ارتكاب جرم، ما با هنجارها
سروكار داریم به این معنا كه چه زمانی و با چه واكنش های رفتاری ناقضِ قانونمیتوان گفت رفتار فرد از حالت متعارف خارج شده و هنجارهای رفتاری او با هنجارهای اجتماعی در تضاد قرار گرفته و او را مستعد ارتكاب جرم قرار داده است (طریقتی، 1355، ص 38). وجود اختلال روانی در مرتكبین جرم، فقط یكی از موارد معافیت از مسؤولیت جزایی است و اثبات عدم وجود ركن معنوی جرم یا سوءنیت (mens rea) و عدم وجود ركن مادی جرم یا عمل ارادی مجرمانه (actus reus) نیز برای اینكه فرد مرتكب مشمول این معافیت از مسؤولیت قرار گیرد لازم است.
از میان مبتلایان به اختلالات روانی، مبتلایان به اختلال شخصیت ضد اجتماعی، درصد قابل توجهی از جرایم را به خود اختصاصمیدهند. در یك مطالعه گزارش شده كه مردان مبتلا به شخصیت ضد اجتماعی10 برابر و زنان مبتلا 50 برابر بیشتر از جمعیت عادی مرتكب جرم می شوند (قدوسی، 1381، ص 6). محققان عدم قابلیت انطباق با بایدها و نبایدهای اجتماعی را از عمده ترین علل بروز جرم در مبتلایان به اختلال شخصیت ضد اجتماعیدانستهاند. عقاید حقوقدانان در زمینه ی جنون متفاوت است. برخی ارتكاب جرم، توسط مجنون را با توجه به تعریف قانونی جرممیپذیرند و جنون را رافع مسؤولیت كیفریمیدانند در حالیكه عده ای اصولاً ارتكاب جرم را با توجه به فقدان قصد مجرمانه توسط دیوانه منتفی می دانند.پذیرش ارتباط بین ارتكاب جرم و اختلال روانی بر این فرض مبتنی است كه بیماران روانی برای قوانین جامعه ارزشی قائل نیستند و رفتار آنها غیرقابل پیش بینی است و نمی توانند اعمال خود را مهار كنند و از آنجا كه ممكن است هر لحظه به عمل مجرمانه دست بزنند، پس بالقوه خطرناك هستند (مظلومان، 1355، ص 43). پس همنابهنجاریهای روانی و هم جرم اعمالی انحراف آمیز محسوب می شوند كه در
خارج از چارچوب بایدها و نبایدهای جامعه قرار می گیرد، پس می توان گفت در هر جامعه ای افرادی هستند كه بدون آنكه بخواهند نمی توانند با هنجارهای اجتماعی سازگاری پیدا كنند و عملكرد آنها به خودشان و اجتماع ضرر وارد می كند و این افراد بیشترین مجرمین اجتماعات هستند.
فصل دوم: بررسی اختلال شخصیت ضد اجتماعی از حیث تأثیر آن بر جرممبحث نخست: تعریف و ویژگیهای اختلال شخصیت ضد اجتماعی
اختلال شخصیت ضد اجتماعی با اعمال ضد اجتماعی و جنایی مستمر مشخص می شود، اما معادل جنایتكاری نیست بلكه فرد در مطابقت دادن خود با موازین اجتماعی ناتوان است وروشهای تعاملی شان با دیگرانانعطافناپذیر و ناسازگارانه است.
فرد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی دچار یك اختلال سلوك رفتاری است. اختلالسلوك یك الگوی مكرر و با ثبات از رفتار رادربر می گیرد كه در آن به حقوقاساسی دیگران تجاوز می شود یا هنجارهای اجتماعییا قواعد متناسب با سن، زیرپا گذاشته می شود.
در اختلال شخصیت ضد اجتماعی تفاوت بارزی بین رفتار فرد و هنجارهای پذیرفته شده ی اجتماعی دیده می شود. انواع مختلفی از رفتارهایی كه مطابق ارزش های جامعه و قانون ارتكاب به آنها نهی شده است یا جرم تلقی شده است، در افراد دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی دیده می شود. این افراد در به بازیگرفتن دیگران مهارت بالایی دارند (پارسا، 1372، ص 211). از آنجا كه افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی قابلیت حفظ ظاهر در رفتار خود را دارند، می توانند در ظاهر رفتاری بسیار راضی كننده و فریبنده از خود بروز دهند كه این رفتارِ در ظاهر موجهمیتواند نوعی قابل اعتماد بودن را به مخاطب انتقال
دهد ولی در پس این ظاهر فریبنده و موجه، تحریك پذیری، خشم و تنش نهفته است. این افراد در سازگاری با قواعد اجتماعی بسیار ناتوان هستند و در اثر همین ناسازگاری با قوانین با ارتكاب مكرر اعمال مشابه، امكان دستگیری خود را فراهم می كنند (فدایی، 1379، صص 49-48). فریبكاری و دروغگویی مكرر، رفتارهای تكانشی (لحظه ای) و پرخاشگری، بی احتیاطی نسبت به ایمنی خود و دیگران، عدم احساس مسؤولیت مستمر و فقدان احساس پشیمانی كه بابیتفاوتییا دلیل تراشی نسبت به آزار و بدرفتارییا دزدیدن مال دیگری، تظاهر می كند، از دیگر ویژگی های افراد مبتلا به شخصیت ضد اجتماعی است (صناعی زاده، 1387، ص 290).
اختلال شخصیت ضد اجتماعی وقتی شروع می شود، سیر بدون پس رفت دارد و اوج شدت آن معمولاً در اواخر نوجوانی است. این افراد معمولاً برخلاف بزرگسالانی كه یاد گرفته اند رضایت مندی هایبیدرنگ خود را به خاطر اهداف درازمدت فدا كنند، بدون توجه به پیامدهای احتمالی براساس تكانه های خود عمل می كنند، آنان مشاغل خود را به طور ناگهانی تغییر می دهند و اهل خشونت و بی ملاحظه هستند همچنینسابقهی مدرسه گریزی در آنها بسیار زیاد است. میزان این اختلال در مردها 3 درصد و درزنها 1 درصد است و شروع اختلال قبل از 15 سالگی است.
مبحث دوم: رابطه ی اختلال شخصیت ضد اجتماعی و جرم
یك فرد مبتلا به شخصیت ضد اجتماعی از كودكی رفتار متفاوتی دارد، كمتررفتارهای احتیاطی دارد و در نتیجه بیشتر دچار خطر می شود و بیشتر مستعد ارتكاب جرم هستند. ضعفتواناییهایی همچونهمحسی، همدلی، تفكر منطقی و حل مسأله رامیتوان نشان دهنده ییك حالت خطرناك دانست و چنین فردی به دلیل هوش هیجانی پایین توانایی درك عواطف دیگران را ندارد كه این خود یك عامل خطرساز برای انجام

فایل : 20 صفحه

فرمت : Word

37800 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط