مقاله کامل فلسفه براي کودکان از تفکر منطقی تا تجارب فلسفی

مقاله کامل فلسفه براي کودکان از تفکر منطقی تا تجارب فلسفی

فلسفه براي کودکان از تفکر منطقی تا تجارب فلسفی
چکيده
روي آورد رايج در فلسفه براي کودکان، افزايش مهارت تفکر انتقادي و اثربخش کودکان را وجهة‌ همت خود مي‌داند. مقاله حاضر با به چالش گرفتن مفهوم فلسفه در اين روي آورد از فلسفه براي کودکان، جهتگيري تلفيقي را براي آن پيشنهاد مي‌کند. تسهيل تجارب فلسفي کودکان و ايجاد زمينة مساعد براي مواجهة آنان با رازها و نيازهاي وجودي در تلفيق با افزايش مهارت تفکر منطقي، فلسفه براي کودکان را به اثر بخشي نزديک و اطلاق فلسفه بر آنرا حقيقي مي‌کند. تدوين الگوهاي آموزشي در فلسفه براي کودکان با چنين رهيافت تلفيقي محتاج مطالعات ميانرشته‌اي است.
کليد واژه‌ها: فلسفه براي کودکان، تجارب فلسفي، رازها و نيازهاي وجودي، ليپمن، کي يرکه گارد.
* * *
1) طرح مسئله
فلسفه براي کودکان [1] گرايش نوپايي است که در دهه هفتم سدة بيستم ميلادي ظهور کرد و در سي و پنج سال اخير مورد اقبال عام قرار گرفت و بسط و توسعه فراوان يافت. رايجترين روي آورد در فلسفه براي کودکان، رهيافت ليپمن است. متيوليپمن [2] را مؤسس فلسفه براي کودکان دانسته‌ا‌ند. روي آورد وي امروزه با سبکها، ابزارها و برنامه‌هاي متنوعي بکار مي رود (بعنوان نمونه، مقايسه دو سبک ليپمن و برني فير [3] را مراجعه کنيد به: امي و قراملکي، 1384، ص 9-22).
اگر چه برنامه‌هاي آموزشي در فلسفه براي کودکان رواج دارند اما هنوز در عرصه پژوهش مسائل فراواني وجود دارند که محتاج مطالعات نظاممند مي‌باشد. يکي از مهمترين مسائل، در اين ميان، پرسش از هويت معرفتي آن است. اين مسئله، نسبت فلسفه براي کودکان را با ساير گرايشهاي فلسفي و نيز ديگر گستره‌هاي مورد آموزش کودکان روشن مي‌سازد. همچنين بحث از اضلاع معرفتي فلسفه براي
کودکان (يعني بيان مباني، اصول، قواعد، زبان، روش و غايت آن) در گرو تعريف و بيان چيستي آن است.
در تحليل هويت معرفتي فلسفه براي کودکان مي‌توان از تمايز و يا نسبت آن با فلسفه، منطق و روش تحقيق پرسيد. آيا فلسفه براي کودکان هويتاً فلسفه است يا منطق يا روش تحقيق؟ جهتگيري عمده فلسفه براي کودکان چيست؟ اگر بخواهيم فلسفه براي کودکان را بطريق بيان هدف و تعريف غايي، بشناسانيم، آنرا چگونه مي‌توان تعريف کرد؟
جهتگيري عمدة فلسفه براي کودکان در روي آورد رايج آن (يعني رهيافت ليپمن و پيروانش)، افزايش مهارت تفکر منطقي است. تحقيق حاضر با به چالش خواندن اين روي آورد، نشان مي‌دهد که حصر توجه به تفکر منطقي در فلسفه براي کودکان موجب تحويل نگري (تحويل فلسفه به منطق) است. در اين مقاله علاوه بر نقد روي آورد ليپمن، الگويي پيشنهاد مي‌شود که مي‌تواند رخنة تحويلي نگري آنرا رفع کند و فراتر از افزايش مهارت تفکر منطقي کودکان، تسهيل تجارب فلسفي آنان را نيز بمنزله
يکي از اهداف مهم فلسفه براي کودکان، وجهة همت خود سازد.
اين هدف، فلسفه بودنِ فلسفه براي کودکان را بيشتر از الگوي ليپمن آشکار مي‌سازد و در نهايت به مفهومسازي نوين و کاملتري از فلسفه براي کودکان مي‌انجامد.
 
2) فلسفه براي کودکان بمنزلة تفکر منطقي
2-1) روي آورد ليپمن . برغم تأکيد ليپمن بر اينکه روي آورد وي در فلسفه براي کودکان، حقيقتاً فلسفه است، بدلايل فراوان مي‌توان آنرا برنامه‌اي براي افزايش مهارت تفکر منطقي (تفکر انتقادي و خلاق) خواند. به برخي از اين دلايل اشاره مي‌کنيم.
يک) برنامة ليپمن در اساس نهضتي در آموزش و پرورش کودکان بوده است. در اين برنامه دانش آموزان بجاي بخاطر سپردن نتايج مطالعات ديگران، سوق داده مي‌شوند تا خود در فرايند پژوهش به علم دست يابند. پژوهش، فرايند پردازش اطلاعات [4]
براي توليد علم [5] است (فرامرز قراملکي،1380، ص25)
مقوم اصلي برنامة ليپمن تبديل دانش آموزان به کاوشگران ماهر و جوان است. مراد از کاوشگر بودن، جستجوگر فعال و پرسشگر مُصّر بودن، هوشياري دايمي براي مشاهدة ارتباطات و اختلافات، آمادگي هميشگي براي مقايسه، مقابله و تحليل فرضيه‌ها، تجربه مشاهده، سنجش و امتحان است (ليپمن، 1993، ص682). بنابرين، در برنامه ليپمن، کلاس درس به يک جامعة پژوهشگر بمنظور کاوش مشترک [6] تبديل مي‌شود و کودکان با کار گروهي مهارت تفکر منطقي خود را افزايش مي‌دهند.
 
دو) توجه به انگيزه ليپمن در ايجاد فلسفه براي کودکان، تصور وي را از آن نشان مي‌دهد. ليپمن بعنوان استاد فلسفه با مشکل فقدان و يا نقصان قدرت استدلال، قضاوت و داوري نزد دانشجويان خود روبرو شد و از 1960 تا 1970م مطالعات فراواني را در تحليل اين مشکل و رفع آن سامان داد. از
نظر وي عامل و ريشة عمدة اين وضعيت را در دوره کودکي و سنين 11 تا 12 سالگي بايد جست.
دانشجويان امروزي در دوران کودکي از حيث توانايي تفکر انتقادي [7] و خلاق [8] پرورش نيافته‌اند و بهمين دليل، بايد سبکهاي آموزش دوره کودکي را متحول ساخت و سبک مبتني بر حافظه را به سبک مبتني بر تفکر و پژوهش مبدل کرد. در مدارس بايد به کودک قدرت مفهوم‌سازي، تحليل مفهومي، استدلال، نقد و داوري را آموخت و باختصار، بايد مهارت تفکر منطقي کودکان را افزايش داد.
سه) در برنامة ليپمن، کودکان بطريق آموزش در عمل [9] ياد مي‌گيرند که در مقام داوري و قضاوت به ملاک سنجش نياز دارند و رد و اثبات نظريه‌يي بدون دليل، اخلاقي و مقبول نيست. بنابرين، در رهيافت وي، تلاش فلسفه براي کودکان معطوف به تربيت کودکان بصورت محققاني است که از توانايي انديشه ورزي روشمند و اخلاق پژوهش گروهي برخوردارند (امي و قراملکي، 1384).
چهار) فلسفه براي کودکان در رهيافت ليپمن، برنامه‌اي براي آموزش تفکر نقادانه و خلاق در درک ماهيت موضوعات فلسفي ميان کودکان با تاکيد بر سه محور خود اصلاحگري، داشتن حساسيت معقول نسبت به زمينه و داوري بر پايه اعتماد بر ملاکهاست.
2ـ2) نقد روي آورد ليپمن . رهيافت وي در فلسفه براي کودکان را از جهات گوناگوني مي‌توان مورد نقادي و ارزيابي قرار داد، از جمله:
الف ـ نقد مفهوم‌سازي وي از فلسفه براي کودکان (تعريف فلسفه براي کودکان).
ب ـ بررسي امکان تحقق برنامة ليپمن از ديدگاه روانشناسي کودک و نيز از ديدگاه فلسفة تحليلي. بدليل ابتناء روي آورد ليپمن بر مباني روانشناختي (کودک) و نيز مباني معرفت شناختي معين، اينگونه ارزيابي ضرورت دارد (نک : قائدي، 1383، ص109 ـ147).
ج ـ سنجش ميزان کارآيي و اثر بخشي برنامة ليپمن براي دستيابي به اهداف (افزايش مهارت منطقي).
د ـ نقد مباني معرفت شناختي و مبادي فلسفي روي آورد ليپمن يعني تحليل مفاهيم بنيادي و ارزيابي

فایل : 28 صفحه

فرمت : Word

27900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط