مقاله کامل تعيين ميزان افسردگي در دانشجويان خوابگاهي و غيرخوابگاهي و تأثير آن بر پيشرفت تحصيلي

مقاله کامل تعيين ميزان افسردگي در دانشجويان خوابگاهي و غيرخوابگاهي و تأثير آن بر پيشرفت تحصيلي

فصل اول
گستره علمي مسئله مورد بررسي
مقدمه:
عملكرد تحصيلي دانش آموزان و دانشجويان و بررسي عوامل تأثيرگذار بر آن موضوعي است كه بخش عمده اي از ظرفيت در علوم تربيتي را به خود اختصاص داده است. بهمين دليل، از ديرباز پژوهشگران علاقمند، با بررسي و مطالعه در اين زمينه سعي در روشن نمودن جوانب مختلف آن داشته و به نتايج قابل توجهي نائل آمده اند. از جمله عواملي كه مي تواند بر عملكرد تحصيلي دانش آموزان تاثير بگذارد محيط زندگي شان مي باشد.
بين بشر و محيط زندگي اش به كنش و واكنش مداوم وجود دارد اين رابطه مداوم در حال نوسان است. محيط براي عده اي ممكن است منبع يك حس اعتماد به نفس قوي، جوازي براي ابراز احساسات دروني و بالاخره محل و مجالي پر از اميد براي تحصيل و پيشرفت و موفقيت باشد. از طرف ديگر اگر محيط زندگي نتواند ايگو افراد را تأمين و تقويت كند، اگر مانع رشد اعتماد به نفس آنها شود، و اگر بكرات موجب ظهور حس كينه و عداوت در آنها گردد منجر به حس طرد، درماندگي و
تنهايي خواهد شد، و همين محيط است كه ما آنرا افسردگي زا مي خوانيم (فلك، 1375).
در زندگي هر كسي موقعيتهايي پيش مي آيد كه خواه ناخواه او را غمگين مي سازد و هيچ انساني از افسردگي و اضطراب، تشويش و نگراني مصون نيست. ولي تا آنجا كه حالات يأس، سرخوردگي و اضطراب بعنوان واكنش محسوب مي شود بسيار سالم و مفيد مي باشند زيرا مثل يك دريچه اطمينان، شرايط سخت و دشوار محيط را به فرد گوشزد مي كنند تا بدين وسيله شخص بتواند خود را از صدمه و گزند بيشتر حفظ نمايد. همانطور كه زخم و سوزش و تورم و خونريزي در جسم انسان پديده هايي غير قابل اجتناب مي باشند يأس و سرخوردگي، افسردگي و تشويش هم اموري غيرقابل اجتناب مي باشند. ولي اگر فردي به دلايلي زمينه و استعدادي براي ابتلا به عوارض رواني داشته باشد يك حادثه كوچك در زندگي ممكن است منجر به بروز يك كيفيت شديد رواني شود بنابراين بين افسردگي روزمره با افسردگي شديد رواني بايد فرق گذشت (معاني، 1368).
منظور ما در اين پژوهش افسردگي نوع دوم مي باشد كه بعنوان بيماري رواني تلقي مي شوند.
چون بشر يك واحد سايكوبيولوژيك است، به هر تغيير فكري و حسي كه موجب تغييرات شيميايي سلسله اعصاب مركزي گردد، از خود واكنش نشان داده و با هر استرس از نظر جسمي و روحي مبارزه خواهد كرد. از طرفي چون بشر يك موجود بنابراين اساس بيولوژيكي افسردگي اهميت عوامل محيطي و روابط اجتماعي را نفي نمي كند چون بشر را بايد از هر لحاظ، جسم و روان، دنياي درون و برون، عمل و عكس العمل و واكنشهاي متقابل مورد مطالعه قرارداد (همان منبع)
مطالعاتي كه در سالهاي اخير از طرف متخصصان سازمان بهداشت جهاني در كشورهاي در حال توسعه انجام گرفته از افزايش دامنه شروع افسردگي در ميان ملل در حال رشد حكايت مي كند به طوري كه تحقيقات نشان مي دهد قريب 75/0 افرادي كه در مؤسسات درمانگري رواني بستري مي شوند دچار افردگي هستند (معاني، 1368). علائم افسردگي بصورت فقدان انرژي در انجام امور روزانه، سردرد،
دردهاي پراكنده در بدن و كم خوابي يا بدخوابي همراه است و يا بصورت اختلالات گوارشي و دردهاي معده تظاهر نمايد كه در حقيقت از زخم معده و روده علائمي وجود ندارد بلكه علت همان افسردگي است كه با برطرف شدن افسردگي ناراحتي گوارشي نيز برطرف مي شود (همان منبع). بيماران افسرده احساس بي تفاوتي، پوچي، بي كفايتي و بي لياقتي مي كنند. ممكن است خيلي زود بر سر مسائل خيلي جزئي و بي‌اهميت و كوچك و ناچيز گريه را سر مي دهند. برخي احساس گناه مي كنند كه اين خود يكي از بهترين علامت ها در تشخيص افسردگي است، كه در اين صورت لغزش ها و خطاهاي خيلي كوچك گذشته و خيلي دور را گناه بزرگ تلقي نمايند و باعث رنج و عذاب و احساس گناه و ناآرامي آنان مي شود. و در بعضي مواقع براي جبران اين گناه و براي تنبيه خود و رهايي از آن اقدام به خودكشي مي كنند (همان منبع)، محيط افسردگي زا راهزاران جزء لفظي و غيرلفظي بوجود مي آورند كه اين اجزا در شخص مستعد و زخم پذير سبب زوال اعتماد به نفس و پيدايش احساس گناه، خشم غيرقابل ابراز و يك
حس مداوم درك نشدن خواهد گرديد (فلك، 1375) اين پژوهش در صدد آن است تا تأثير محيطي مانند خوابگاه دانشجويي را برافسردگي، و ارتباط آنرا با پيشرفت تحصيلي دانشجويان بسنجد.
بيان مسئله:
محيط افسردگي زا از تأمين حس اعتماد به نفس كامل شخص ناتوان است و در واقع سبب تخريب و زوال تدريجي آن شده و با تحريك مداوم تعارضهاي دروني و عواطف فرد مستعد، امكان افسردگي را براي او فراهم مي كند. در لحظات شديد افسردگي ممكنست شخص از انجام كارهايي كه در حال عادي آنها را بسهولت انجام مي دهد، ناتوان گردد و يا به كيفيت گذشته نتواند به انجام برساند (فلك، 1375)
همزمان و همراه با پيشرفت افسردگي بيمار بطور فزاينده اي كارآيي فكري خود را از دست مي دهد. كاستي علاقه و انرژي و قدرت در انجام امور، كاهش قدرت تمركز و انگيزه و كاهش علاقه به انجام امور و كارآيي كنش هاي ذهني نيز مشاهده مي گردد. عدم قدرت براي مواجهه با امور و عدم احساس جدي، در انجام مسئوليتهايي كه به عهدة فرد است از اولين علائمي هستند كه در انواع افسردگي ها مشاهده مي كنيم. در افسردگي هاي عميق تر و شديدتر بيمار حالاتي را كه تجرب مي كند، معلول ناراحتي ها و تجربياتي مي داند كه در مواجهه با امور و مسئوليتهاي روزمره احساس مي كند. بعنوان مثال مي توان
دانشجويي را ذكر كرد كه افسردگي خويش را ناشي از عدم موفقيت خود در امتحانات مي داند در حالي كه ممكنست اين عدم موفقيت، خود معلول احساس كمبود و بي كفايتي ناشي از افسردگي باشد. اين احساس كمبود گاه منحصر به يكي از جنبه هاي زندگي مي گردد و گاه تعميم، يافته و شمول وسيع تر و همه جانبه تري را نشان مي دهد و سالها كارآئي، قدرت و موفقيت در نظر او بي معني جلوه مي كند و وي آنها را نامربوط و مردود مي داند و در واقعيت و كيفيت آنها شك و ترديد نشان مي دهد (اخوت و جليلي، 1368).
اگر چه افسردگي از ديرباز بعنوان يكي از نابسماني هاي رواني عمده شناخته شده است اما در دو دهة اخير اهميت اين بيماري هم از حيث رنج و آزادي كه مبتلايان به آن تحمل مي كنند و هم از لحاظ بارسنگيني كه اين ناراحتي بر منابع درماني ملتها تحميل مي نمايد بيش از پيش مورد توجه قرار گرفته است (مهريار، 1373).
در جامعه متغييري نظير جامعه ما، كه تغييرات غير منتظره به وفور روي مي دهد، امكان شكست و از كف دادن زياد است. روانپزشكان كه
درباره اثر محيط و فرهنگ بر حالات عاطفي مختلف مطالعه كرده اند، دريافته اند كه افسردگي شديد در اجتماعاتي رخ مي دهد كه اساس محكم و فشرده اي داشته و راه گريز و امتناع از افسردگي كم و محدود است. بعلاوه متوجه شده اند كه در اجتماعات متحرك شيوع افسردگي مخفي بعلت سردرگمي سيستم ارزشها شايعتر است. چون در چنين جامعه اي كه سست بنياد است غير از افسردگي راههاي متعدد براي واكنش در مقابل استرس وجود دارد راههايي نظير: پناه بردن به رفتار ضد اجتماعي، اعتياد به مخدرات و الكل و يا خيلي ساده تر قطع رابطه مثل طلاق (مهريار، 1373).
پاولف و اسكينر نشان داده اند كه بشر ناگريز از واكنش شرطي در مقابل اطرافيان، فاميل و جامعه خود است اين عمل به تشكيل و تكامل شخصيت كمك مي كند. معهذا ممكن است منجر به پيدايش برخي الگوهاي نامربوط، در هم و حتي مخرب هم بشود. هر چه اين واكنش شرطي شديدتر باشد بخصوص اگر فرد دچار احساس ناامني باشد شخصيت، انعطاف ناپذيرتر خواهد شد و هر چه شخصيت غيرقابل انعطاف تر باشد امكان سازش و تطابق با محيط و موقعيت جديد كه تر
خواهد شد. افسردگي حاد وسيله اي ضروري در گريز از اين پديده واكنش شرطي درها كردن نيروهاي سازندگي است (فلك، 1375).
نوجوان يا جواني كه گاه به گاه افسردگي خفيفي را در خود احساس مي كند براي خود و جامعه اش مشكلي نيست مشكل را آن عده اي بوجود مي آورند كه تاب تحمل، غم و محروميت را نداشته، سر از احساسات خود در نمي آورند و راه مدارا با آنرا نمي دانند همين عده هستند كه افسردگي را در خويش خفه كرده و بالاخره خود را در بند رفتاري خويش آزار نظير گريز از مدرسه، افت تحصيلي يا آبستني ناخواسته در مي يابند (همان منبع)
در اين تحقيق مسئله اين است كه گذشته از تفاوتهاي فردي و عوامل مربوط به درون سازمان آموزش عالي، آيا محيط زندگي دانشجوياني كه در خوابگاه زندگي مي كنند مي تواند با ايجاد افسردگي بر پيشرفت تحصيلي آنها مؤثر باشد.

فایل : 80 صفحه

فرمت : Word

26900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط