مقاله کامل بافت سنتي دزفول

مقاله کامل بافت سنتي دزفول

موقعيت جغرافيايي
دزفول يكي از شهرستانهاي مهم استان خوزستان است. شهرانديمشك در 12 كيلومتري شمال غربي آن شوشتر در 60 كيلومتري جنوب غربي آن اهواز(مركز استان) در 155 كيلومتري جنوب آن وشهر باستاني شوش در 30 كيلومتري جنوب غربي آن قرار دارند. شهر دزفول در 48 درجه و 24 دقيقه طول و 32 درجه و 24 دقيقه عرض جغرافيايي قرار دارد و وسعت آن قريب به 5770 كيلومتر مربع است.
آب وهوا
هواي شهرستان دزفول گرم و نيمه مرطوب است. حداقل درجه حرارت در زمستان به 6 دهم درجه سانتيگراد زير صفر و در تابستان حداكثر به 50 درجه سانتيگراد ميرسد. هواي آن از شهرستان اهواز و خرمشهر خشكتر است. متوسط رطوبت در زمستان بين 35 تا 65 درصد در نوسان است. ميزان متوسط بارندگي در دزفول 330 ميليمتر است.
وجه تسميه دزفول
كلمه دزفول از دزپل دزبهل ويا دژپل گرفته شده و در اصطلاح محلي دزفيل ميگويند و معرب آن دسبول است. نام شهر از دز ويا دژ به معني قلعه وپل ماخوذ است.پل معروف رود دز احتمالا در دوران قبل از اسلام (242- 271 ميلادي) بنا شده و بعدها مكرر تعميرشده است.
سابقه تاريخي شهر دزفول
اسناد و مدارك تاريخي نشان ميدهد كه دزفول در دوران باستان بنا شده است. پل و قلعه مجاورآن قديميترين قسمت شهر و هسته اوليه آن را تشكيل ميداده است. بنا به قولي دزفول در دوران تسلط عرب لطمه مي بيند. در حمله مغول دزفول محفوظ مي ماند ولي بعد تحت فرمان ايلخانان در مي آيد.
پيدايش اسلام با ايجاد مسجد جامع و مدارس ديني همراه است. در اين دوره شهر بر دو پايه اصلي مسجد و بازار رونق ميگيرد. بخشي از مسجد جامع دزفول به نام غريب خانه احتمالا در قرن سوم هجري بنا شده است.از ويژگيهاي دوره صفويه ايجاد چاههاي آب آشاميدني ايجاد قناتها آسيابهاي بادي و فاضلاب است. جنبه هاي
شديد مذهبي بر شكل تقسيم بندي فضايي خانه هاي مسكوني به چشم مي خورد. خانه سازي در دزفول به بخش بيروني اندروني و خلوت تقسيم مي شود. بخش خلوت دردوران قاجاريه به تدريج از بخش ساختمان حذف مي شود.
در نيمه اول قرن 19 ميلادي اوضاع سامان بهتري مي يابد. زراعت ني كه سابقه طولاني داشته در اين زمان رواج بيشتري پيدا مي كند. كالاهاي صادراتي ديگري از جمله قلم ني به قسطنطنيه و هند ارسال مي گردد.
با اينكه دزفول در همسايگي يكي ازسه مركز بزرگ علوم و فلسفه دنياي قديم و صدر اسلام يعني جندي شاپور(در مدرسه جندي شاپور از طب يونان ، ايران و هند درس گفته مي شده و در واقع مركز برخورد عقايد فلسفي شرق و غرب بوده است). به نظر مي رسد ميان زوال جندي شاپور و گسترش شهر دزفول رابطه وجود داشته است. گفته مي شود ويراني جندي شاپور باعث كوچ مردم به دزفول شده است. اكنون دزفول كه از شهرهاي ثبت شده تاريخي است همچنان زنده و فعال مي باشد و با وجود گسترش دزفول بافت قديمي هنوز قلب شهر است.
نحوهء تاثير مسائل اقليمي برواحد مسكوني
مسائل اقليمي درجه حرارت هوا جهت وزش بادهاي مطلوب بارندگي تاثيرات متقابلي بر واحد مسكوني و همچنين جهت گيري بافت كوچه ها مي گذارد. مناسبترين باد از جهت شمال شرقي به شهر دزفول مي وزد.اين باد پس از عبور از روي رودخانه دز به شهر مي رسد. راستاي كوچه هاي شهر هم در همين جهت نباشد است. باد ديگري نيز وجود دارد كه از سمت جنوب غربي مي ورزد و از عربستان به سوي ايران مي آيد. اين باد را مردم محلي باد مرگ يا باد سياه مي گويند و جهت كلي كوچه هاي مخالف اين جهت ميباشد. از جمله عوامل اقليمي ديگر كه در مسكن دزفول تاثير بسزايي دارد گرما و شدت آن در تابستان مي باشد كه جهت مقابله با آن از راه حل هاي مختلفي استفاده شده است. گرماي هوا در تابستان به 50 درجه سانتيگراد مي رسدو اين شهر يكي از گرمترين شهرهاي ايران است. برخلاف اينكه در نقاط معتدل و سردسيري اطاقها رو به آفتاب ساخته مي شود در دزفول سعي مي شود تا حد امكان فضاهاي زندگي را مخالف با جهت تابش خورشيد ونور جنوب درست نمايند و براي سايه دارشدن حياط خانه سمت جنوب ساختمان را مرتفع تر از شمال آن مي سازند تا سايه در
حياط به وجود آيد. اگر دقت نمائيم چند درجه از جنوب به طرف قبله در اين شهر مناسب ترين جهت براي مقابله به تابش شديد خورشيد و گرماي حاصل از آن است و بدين ترتيب حياط در شمال خانه اكثرا به سمت شمال شرقي مي باشد. فضاي ساخته شده در طبقات فوقاني اكثرا نيم طبقه هاي خصوصي هستند كه به فرزندان خانواده اختصاص داده مي شود. از جمله فضاهاي ديگري كه براي مقابله با گرماي زياد در خانه هاي دزفول درست مي كنند شوادان نام دارد. از جمله عوامل ديگري كه بر واحد مسكوني تاثير دارد ساختن خانه ها با آجر مي باشد و آن را به دو علت مي توان بيان داشت. شدت بارندگي زياد باعث شده است كه جسم سخت تري از گل جهت ساختمان تهيه شود و ان چيزي نيست جزآجر-آجر ضمن دارا بودن مقاومت زياد از سبكي وزن نيز برخوردار است و در مقابل بارندگي شديد زمستاني مقاومت خوبي داردو از طرفي بهترين عايق حرارتي است جهت مقابله با گرما. شكست حجم ساختمانها خود عاملي جهت كاهش شدت تابش خورشيد و ايجاد سايه در اين حجم ها است. در سيماي كلي شهر اين شكستگي به وضوح ديده مي شود. از جمله عوامل ديگر پيوستگي بافت و تركيب حجمها روي گذر ها و ايجاد ساباط مي باشد كه يكي از عوامل ايجادساباط ها مسائل اقليمي است. ايجاد سايه ها و اختلاف درجه حرارت
فضاي سايه دار زير اين ساباط ها باعث ايجاد ايجاد جريان هواي خنك در زير اين معابر سر پوشيده مي شود.
عناصرتشكيل دهنده ساختمان
نظام باربر
در دوره سنتي شكل واحدي از نظام شالوده اي در ساختمان بناهاي واحد مسكوني معمول بود. بار ساختمان را ديواره اي بار بر خشتي يا آجري و سقف گنبدي خشتي و يا آجري تحمل مي كردند. قسمتهاي بار بر به شكل جرزهايي درنما ديده مي شدند. ابعاد اين قسمت ها به طور معمول از 55 تا100 سانتيمتر بوده است. ابعاد اجزاي نظام ساختماني يعني خشت ها متفاوت بوده و بسته به مورد تغيير مي كرد. در ساختن قسمت هاي بار بر مصالح مورد استفاده خشت يا آجر بود. در ساختن ديوارهاي خشتي از ملات گل استفاده مي كردند. منتها گل را كه گل رس خالص بود از زير زمين تهيه كرده و آن را ورز مي دادند. يكسان بودن مصالح و نظام ساختماني و نظام پوشش شكل واحدي را در مجموعهء معماري واحد هاي مسكوني ايجاد ميكرد كه تنها بسته به هر
مورد در ابعاد و تناسبات متغير بودند. در دورهء مياني دو گونه واحد مسكوني به بافت موجود شهر اضافه مي شود.در مساكن متعلق به فرا دستان استفاده از تيرآهن در سقف باعث مي شود كه نظام ساختماني به مجموعه اي از ديوارهاي باربر آجري و سقف تيرآهن تبديل شود. در اين نوع نيز نظام ساختماني به شكل جرزهايي در نما ديده مي شود. ابعاد ديوارهاي باربر حدود 45 تا55 سانتيمتر است. در مساكن متعلق به فرودستان نظام ساختماني هنوز شكل سنتي را حفظ كرده است با اين تفاوت كه مصالح به آجرتغيير يافته اند. با توجه به اينكه در مسكن سنتي ديوارهاي باربر”سقف گنبدي” يا “طاق آهنگ” بار ساختمان را تحمل مي كردند نيرو هاي بار بر در يك جهت يا دو جهت به زمين وارد مي شد. در مسكن دوره مياني كه سقف تيرآهن و ديواربار بر معمول مي شود شيوهء انتقال بار يك جهته است. مگر در مساكن فرودستان كه هنوز از سقف گنبدي استفاده مي شود.
نظام پوشش:
نظام پوشش در مسكن دوره سنتي عموما” ” طاق گنبدي” ” طاق آهنگ” در فضاهاي طويل بود كه روي اين طاق را پر مي كردند تا سطح صافي حاصل آيد و از اين سطح در طبقه بالا يا پشت بام استفاده مي شد. در فضاهاي مربع يا نزديك به آن از ” طاق كلنبوه” استفاده مي شد كه مثل گنبد كوچكي عمل مي كند. سقف ها در برخي موارد سقف دوپوش بوده است. از فضاي خالي ميان سقف گنبدي زيرين و سقف صاف روئين براي مصارف انبار و مانند آن استفاده مي شده است. دراين موارد سقف رويين تير پوش بود. سقف دو پوش باعث مي شد كه عايق حرارتي مناسبي به وجودآيد فضاهاي داخل ساخمان در فصول گرم تبادل حرارتي كمتري داشته و خنكتر باشد. براي ساختن سقفهاي خشتي از خشت و ملات گل استفاده ميشد سقفها ” طاق آجري ” از آجر و ملات گچ و خاك ساخته شده و در دهانه هاي بزرگ و گنبدها از” گير چارو” ( قير جارو )استفاده مي شد كه ساروج گچ دار است. سقف تير پوش را از چوب سفيدملاير و بروجرد مي ساختند كه روي آن را با حصير و روي آن را با كاهگل مي پوشاندند . در دوره مياني درساختمان مساكن فرو دستان سقفها صاف واز آجر و آهن به صورت طاق

فایل : 46 صفحه

فرمت : Word

29900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط