مقاله در مورد تعیین وضعیت سلامت روان و ارتباط آن با کیفیت خواب در پرستاران شاغل در مراکز آموزشي درماني دانشگاه علوم پزشکي اردبیل-1389

مقاله در مورد تعیین وضعیت سلامت روان و ارتباط آن با کیفیت خواب در پرستاران شاغل در مراکز آموزشي درماني دانشگاه علوم پزشکي اردبیل-1389

بطور کلي تعريف سلامت تحت تاثير ميزان آگاهي و طرز تلقي جوامع با شرايط گوناگون جغرافيايي و فرهنگي قرار ميگيرد؛ ضمن اينكه سلامتي يك روند پويا است و با گذشت زمان نيز مفهوم آن تغيير خواهد كرد. قديميترين تعريفي كه از سلامتي شده است عبارتست از بيمار نبودن. سلامتي پاسخ سه گانه جسمي رواني و اجتماعي نسبت به محرکهاي داخلي و خارجي در جهت ثبات و راحتي ميباشد(1). يکي از مهمترين حوزههاي توسعه پايدار سلامتي در جوامع بشري، بخش بهداشت و درمان است که ارتباط مستقيمي با سلامت انسانها دارد و وظيفه خطير حفظ و اعاده سلامتي را به جامعه انساني بر عهده دارد، که تحقق اين امر نيازمند درمانگران سالم و شاداب است. از جمله اين درمانگران، کادر پرستاري است که بيش از 80 درصد آنان را زنان تشکيل ميدهند(2). سلامتي پرستاران به عنوان ارائه دهندگان مراقبت، در کيفيت مراقبت ارائه شده از سوي آنها، بر بيماران تاثير گذار است. لذا براي رسيدن به حداکثر کارآئي در پرستاران لازم است که خود آنها افرادي سالم باشند(3).
پرستاري همواره يك حرفه خدمت كننده است، هر چند که در گذشته غالباً اين خدمات به عنوان خدمات خيريهاي شناخته مي‌شدند؛ اما امروزه، پرستاري جزء ضروري و حياتي در سيستم ارائه مراقبتهاي بهداشتي ميباشد(4). پرستاران بزرگترين گروه حرفهاي در سيستم مراقبت بهداشتي و درماني را تشكيل مي‌دهند؛ بطوريكه 40% از كل كاركنان يك بيمارستان را پرستاران تشكيل مي‌دهند و 55% از كل هزينه كاركنان به پرستاران اختصاص دارد؛ بنابراين آنان نقش بارزي در سيستم مراقبت بهداشت و درمان دارند(5).
پرستاران در خط اول ارائه خدمات بهداشتي، درماني و محور سلامت هستند و اين در حالي است که به دليل کمبود نيروي انساني، بار کاري زياد و پائين بودن حقوق و مزايا، ناچارند در سه شيفت کار کنند و از آنها انتظار ميرود با جان و جسمي خسته و افسرده، تسلي بخش دردهاي بيماران باشند. اين در حالي است که کارکنان شاغل بهداشتي از نظر ابتلاء به بيماريهاي رواني و خطر خودکشي و فرسودگي شغلي به مراتب مستعدتر از مردم عادي ميباشند(6).
پرستاران به عنوان يکي از ارائه دهندگان مراقبتهاي بهداشتي ملزم هستند تا نياز بيماران را برآورده کنند(7). در ميان شغلها،‌ پرستاري بيشتر از هر شغل ديگري به شيفتهاي مختلف كاري، خصوصاٌ شيفت شب احتياج دارد. تقريبا” يک ميليون نفر پرستار در ژاپن مشغول به کار هستند که 75% از آنان در شيفت شب کار ميکنند)8). براي اغلب پرستاراني كه به صورت شيفت در گردش كار ميكنند؛ شب کاري عوارض و پيامدهاي
ناخوشايندي را بر روي زندگي طبيعي آنان به همراه خواهد داشت که بسياري از آنها قابل کنترل نيستند. شب کاري اثرات منفي جسمی، رواني و اجتماعي بر روي زندگي فردي پرستاران دارد كه نهايتاً اين اثرات ميتواند خانواده آنها را نيز تحت تاثير قرار دهد. ساعت کار طولاني، سلامت و امنيت آنها را به مخاطره مياندازد. كار در شيفتهاي مختلف، بخصوص مي‌تواند وضعيت سلامت پرستاران زني که مسئوليتهاي خانوادگي از قبيل حاملگي، تربيت فرزندان و ….. را بر عهده دارند؛ به مخاطره بياندازد(7). مطالعات نشان مي‌دهد کار شيفتي مي‌تواند اثرات منفي ديگري نيز بر عملکرد شغلي، خواب، سلامت فيزيکي، سلامت رواني، زندگي اجتماعي، مصرف بيرويه داروهاي مختلف و سطح تحمل تنشهاي شغلي داشته باشد(9). پرستاران نسبت به ساير مراقبتهاي بهداشتي بيشتر در معرض تنشهاي رواني قرار دارند، زيرا محيط کاري آنها از نظر رواني بسيار تنشزا است و پرستاران نياز دارند بدليل پيشرفت در ارائه مراقبت و تکنولوژيهاي پزشکي سطح مهارت خود را ارتقاء دهند(10). ظريف نژاد به نقل از انستيتو بين المللي بهداشت و ايمني کار، پرستاران را از نظر بروز بيماريهاي رواني در بين مشاغل مختلف در رتبه 27 از 130 حرفه معرفي نموده است(11). به علاوه مطالعات نشان دهنده بروز مشکلات مختلف روحي بخصوص افسردگي و اضطراب در ميان پرستاران ميباشد. در بعد عملکرد اجتماعي نيز در مطالعات مختلف 13 – 4 درصد نمونههاي بررسي شده دچار مشکلاتي در زمينه عملکرد اجتماعي بودهاند. در بعد روحي، کار طولاني با بيماران بدحال، ايفاي نقش حمايتي پرستاران در ارتباط با بيماران سالخورده و ارائه مراقبتهاي ويژه به بيماران خاص، پرستاران را مستعد ابتلا به بيماريهاي روحي و رواني ميکند(12). از ديگر مسائل، مشکلات جسمي پرستاران ميباشد که به علت شرايط فيزيکي کار پرستاري، اين افراد با آنها مواجه هستند؛ از جمله کمردرد که شايعترين مشکلات جسمي زنان پرستار ميباشد(13). توکلي نيز وضعيت سلامت مديران و مترونهاي پرستاري در شهر تهران را بررسي نموده و نتيجه گرفته است که1/9 % مديران و 1/15 درصد مترونها دچار اختلالات سلامتي بودهاند(14).
هرگونه موقعيت تنشزا، در نهايت ميتواند منجر به ايجاد عوارض گوناگون در انسان شود. تنيدگيهاي ناشي از شيفت ميتواند يكي از خطرناكترين دشمنان سلامت پرستاران و يكي از مهمترين عوامل زمينهساز براي بيماري باشد. تنيدگي شغلي كه در زمره تنيدگيآورهاي رواني اجتماعي قرار دارند، بخش اجتناب ناپذير زندگي حرفهاي را تشكيل ميدهند و از تجربيات ناشي از شغل سرچشمه ميگيرد(15).
يکي از عواملي که در پرستاران موجب اختلال خواب ميشود کار کردن به صورت شيفتي ميباشد. شواهد كافي براي اثبات تأثير نوبت كاري بر سلامتي انسان و عملكرد آنها با اختلال در ريتمهاي سيركادين وجود دارد(13). گوستافن در مطالعه خود کيفيت خواب و سلامتي 160زن پرستار را مورد مطالعه قرار داد. اين تحقيق نشان داد که 45 درصد پرستاران از خواب ناکافي، 30 درصد از مشکلات گوارشي و 62 درصد از دردکمر و مفاصل شکايت داشتند(16)
شيفت در گردش باعث پايين آمدن كيفيت و كميت خواب و بروز خواب آلودگي حين روز مي‌شود(7). اكثر افرادي كه به صورت شيفتي كار مي‌كنند، اختلال در الگوي طبيعي خواب را بيان مي‌‌‌كنند و به طور كلي اختلال در خواب يكي از مهمترين شكايات در افرادي است كه به صورت شيفتي كار مي‌كنند(8). پرستاران به دليل ماهيت شغلي خويش با انواع تنيدگيها در محيط كار روبرو هستند و به دليل اينكه در شيفتهاي كاري صبح، عصر و شب و به صورت نامنظم فعاليت ميکنند از جمله افرادي هستند که در معرض بيخوابي قرار دارند و الگوي نامنظم خواب و بيداري در آنها باعث کاهش کيفيت خواب، كم شدن طول مدت خواب و كاهش عملکرد شغلي مي‌شود(17). بنابراين مشکلات خواب در ميان پرستاران مهم مي‌باشد و بايد به آن توجه شود. از طرفي پرستاراني که شيفت آنها به صورت گردشي ميباشد و اكثراً در شيفت شب کار مي‌کنند، ساعات خواب آنها به ناچار در روز خواهد بود. دراغلب موارد، ‌فعاليتهاي ديگران، آنها را براي دست يافتن به خواب کافي دچار مشکل مي‌سازد. پرستاراني که مسئوليت نگهداري و مراقبت از خانوادههايشان را نيز بر عهده دارند، بدليل برنامه خانوادگي خاص خود ساعات خواب کوتاهتري دارند و يا اينكه بيشتر از خواب بيدار مي‌شوند و کيفيت خواب آنها بدليل نور، صدا و ….. ضعيف مي‌باشد(10). نتايج مطالعه بر روي 593 پرستار نشان داد که محروميت از خواب در پرستاران شيفت در گردش بيشتر از ساير گروهها بوده و آنها بيشتر از هر گروه ديگر از اختلالات خواب رنج مي‌بردند(18). از آن جا که ميزان اختلال خواب در كساني كه به صورت نوبتي كار مي‌كنند بيش از 50% است، اين امر موجب افزايش تمايل مصرف الكل و ساير داروها در اين افراد
نيز مي‌شود(19). كلاگري(1376) در مطالعه خود مينويسد بيش از نيمي از پرستاران مورد پژوهش مبتلا به اختلال در شروع خواب بوده و اختلال در تداوم خواب و اختلال در بيدار شدن(بيدار شدن زودرس) نيز در50 درصد واحدها وجود داشت كه در پي آن پرستاران احساس خستگي و ضعف مي‌كردند(20). ميرمحمدي(1380) تحقيقي را با هدف بررسي آسيبهاي شغلي ناشي از اختلالات خواب در شيفت شب پرستاران شاغل در بيمارستان امام خميني شهر اروميه انجام داد. اين تحقيق بر روي 106 پرستار و به صورت مقطعي انجام شد. نتايج تحقيق نشان داد كه 57 درصد از پرستاران تمايل به ترک خدمت داشتند. 48 درصد معتقد بر عدم تعادل ريتم بيولوژيك بودند و 27 درصد احساس مي‌كردند دچار اشتباه در كار خود مي‌شوند. 30 درصد اختلال در تعاملات اجتماعي، 8/51 درصد اختلال در خواب، 33 درصد اختلال در اشتها، 35 درصد اختلالات گوارشي، 42 درصد پرخاشگري، 36 درصد استرس مداوم، 47 درصد خستگي مزمن، 24 درصد سردرد مداوم، 27 درصد كمر درد مداوم، 41 درصد دردهاي عضلاني، 23 درصد بينظمي در ضربان قلب، 22 درصد اشكال در حافظه، 25 درصد ضعف در تمركز و 18 درصد كندي واكنش را ذكر كردند(21).
پرستاران به عنوان يكي از مهمترين عضو كادر درمان، كساني هستند كه به صورت شبانه روزي با بيماران سر وكار دارد و در شيفتهاي مختلف كاري از بيماران مراقبت به عمل ميآورند. در ضمن پرستاران بين اعضاء مختلف تيم درمان نيز ارتباط برقرار كرده و آنها را با يكديگر هماهنگ ميكنند. پرستاران به دليل شيفتهاي كاري طولاني و خستگيهاي ناشي از آن هميشه مستعد اين هستند كه سلامتي آنها در ابعاد مختلف مورد تهديد قرار گيرد(23-22). مسلماً پرستاراني كه از سلامت روان خوبي برخوردار نباشند؛ قادر نخواهند بود، مراقبتهاي خوبي(نظير حمايتهاي فيزيكي، رواني و ….) از بيمار به عمل آورند. از طرفي خوابآلودگي حين روز كه جزء عوارض لاينفك شيفتهاي كاري مختلف، بخصوص شبكاري ميباشد؛ زمان واكنش در موقعيتهاي بحراني(مانند بخشهاي ICU، CCU و اورژانس)، سطح هوشياري، دقت و تمركز پرستاران را در انجام كار و ……. تحت تاثير قرار ميدهد و حتي ممكنست سبب بروز حوادث شغلي نيز شود كه نهايتاً عواقب آن هم متوجه بيمار و هم متوجه خود پرستار ميشود. با توجه به اهميت سلامتي پرستاران و پيامد تاثيرات آن بر مراقبتهاي بيماران و وجود ارتباط بين شيفت كاري مخصوصاً شب كاري و اختلالات خواب، بايد به مسئله سلامتي پرستاران اهميت بيشتري داده شود. عوارضي نظير افزايش بيماريهاي قلبي – عروقي، افزايش اختلالات دستگاه گوارش(مانند اولسر پپتيك)، افزايش اختلالات رواني مثل افسردگي و اضطراب، کاهش عملکرد مناسب و افزايش ميزان خواب آلودگي و رخ داد اشتباهات حرفهاي و غيرحرفهاي و حتي تمايل به مصرف دارو به دنبال اختلالات خواب به وجود مي‌آيد. با توجه به اين حقيقت که ساعات نامنظم شيفتهاي کاري و بخصوص شب کاري بر روي جسم، روان، زندگي فردي، اجتماعي، عملکرد و کارائي پرستاران تاثير مي‌گذارد و با در نظر گرفتن اين مطلب که تنشهاي شيفت و اثرات حاصل از آن بطور مستقيم متوجه مددجو که يک اصل مهم و مصرف کننده خدمات پرستاري است، مي‌گردد؛ پژوهشگر بر اساس تجربه ی باليني خود معتقد است با ايجاد سلامت و كيفيت خواب پرستاران ميتوان انتظار داشت كه كيفيت مراقبتهاي به عمل آمده از بيمار نيز افزايش يابد. بنابراين پژوهشگر بر آن شده است تا وضعيت سلامت روان و کيفيت خواب گروهي از پرستاران را در نوبت‌هاي مختلف کاري(شيفت ثابت و شيفت در گردش) مورد مطالعه و بررسي قرار دهد. نتايج پژوهش ميتواند جهت تدوين برنامههاي مناسب در اختيار مديران پرستاري قرار گيرد. اميد است كه نتايج حاصل از اين پژوهش، راهنمائي جهت ديگر علاقهمندان و منبع اطلاعاتي براي دانشجويان، پرستاران و پژوهشگران در اين زمينه باشد.
هدف کلی: تعیین وضعیت سلامت روان و ارتباط آن با کیفیت خواب در پرستاران شاغل در مراکز آموزشي درماني دانشگاه علوم پزشکي اردبیل-1389
اهداف ويژه
1) تعیین وضعیت سلامت روان پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل
2) تعيين وضعیت سلامت روان پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل بر حسب سن، جنس، وضعيت تاهل، بخش، سابقه کار، متوسط ساعت كاري در ماه و تعداد شيفت شب در ماه
3)تعیین وضعیت سلامت روان در مقیاس های فرعی(اختلالات جسمانی، اضطراب، کارکرد اجتماعی، افسردگی، سلامت روان) پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل
4) تعيين کيفيت خواب پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل
5) تعيين کيفيت خواب پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل بر حسب سن، جنس، وضيعيت تاًهل، سابقه کار، بخش، متوسط ساعت كاري در ماه و تعداد شيفت شب در ماه
6) تعیین ارتباط وضعیت سلامت روان و کیفیت خواب در پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل
سوالات پژوهش
وضعیت سلامت روان پرستاران چگونه است؟
وضعیت سلامت روان در مقیاس های فرعی(اختلالات جسمانی، اضطراب، کارکرد اجتماعی، افسردگی، سلامت روان) چگونه است؟
کیفیت خواب پرستاران چگونه است؟
آيا بين سلامت روان و کيفيت خواب پرستاران ارتباط وجود دارد؟
تعريف واژهها
سلامت روان ( تعريف نظري): سلامت روان کيفيتي از زندگي فرد ميباشد که با مجموع حالات هيجاني، رواني، معنوي و تناسب بيولوژي فرد ارتباط داشته و فرد را با محيط پيرامون خود سازگار کرده و او را قادر به انجام ميزان کافي فعاليت جسمي، رواني و اجتماعي ميکند (7).
سلامت روان(تعريف عملي): منظور از سلامت روان بر اساس تعريف نظري ميباشد و سلامت عمومي واحدهاي مورد پژوهش از مجموع امتياز کسب شده به سوالات مطرح شده در پرسشنامه GHQ-28 بدست آمد و براساس آن سلامت روان در دو سطح بدون اختلال یا مطلوب(نمره GHQ-28 23 و کمتر از آن) و دارای اختلال روانی(نمره GHQ-28 23 و بیش از آن) گزارش شده است.
اختلالات خواب(تعريف نظري): اختلالات خواب، گروهي از سندرمها هستند که به شکل اختلال در ميزان، کيفيت يا زمان خواب يا اختلال در شرايط فيزيولوژيکي يا رفتاري همراه با خواب مشخص ميشود. اختلال خواب به دو دسته کژ خوابي و بد خوابي طبقهبندي ميشود. گروه اول با بيخوابي (مشکل شروع خواب يا تداوم خواب )، پرخوابي، شکايت از خوابآلودگي روزانه و اختلال برنامه خواب – بيداري مشخص ميشود و گروه دوم ناهمگوني از رويدادهاي دورههاي شبانه هستند که در ضمن خواب يا آستانه بين خواب و بيداري روي ميدهند. خوابگردي، حرف زدن در خواب، وحشت شبانه جزو اين گروه هستند(8).
کیفیت خواب(تعريف عملي): منظور از کیفیت خواب بر اساس تعريف نظري اختلال خواب ميباشد که با استفاده از پرسشنامه کيفيت خواب پيتسبرگ (PSQI) در دو سطح مطلوب(خوب) و نامطلوب( بد) در پرستاران گزارش شده است.
شیفت کاری(تعریف کاری): منظور از شيفت کاری در اين پژوهش، کار الزاماً در یکی از شیفت های کاری و انجام وظیفه حداقل موظف کاری در بیمارستان می باشد.
شيفت کاری در گردش(تعريف عملي): منظور از شيفت در گردش در اين پژوهش، کار الزاماً در سه شيفت مختلف کاري صبح، عصر و شب ميباشد که به تناوب تکرار گردد.
شيفت کاری ثابت(تعريف عملي): منظور شيفتهاي صبح ثابت، عصر ثابت، صبح و عصر ثابت، شب ثابت و يا عصر و شب ثابت ميباشد.
چهارچوب اين پژوهش، پنداشتي ميباشد و بر پايه مفاهيم سلامت و کيفيت خواب در پرستاران تدوين شده است. در قالب اين مفاهيم؛ سلامت عمومي، سلامت روان و کيفيت خواب به بحث گذاشته شده است.
برخورداري از خدمات بهداشتي درماني با هدف ارتقاء، حفظ و تامين سلامت افراد يكي از اركان مهم پيشرفت هر جامعهاي را تشكيل ميدهد. در اصول سوم، بيست ونهم و چهل و سوم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به ضرورت تامين بهداشت و درمان به عنوان نيازهاي اساسي مردم تاكيد شده است؛ زيرا سلامت افراد جامعه وسيلهاي براي تكامل انسان است. يكي از اساسيترين مسائل براي نيل به هدف دستيابي به سلامتي، آشنائي با مفاهيم مربوط به سلامت و بيماري و نگرش صحيح در مورد سلامتي است و از آنجا كه براي شناخت هر علمي آگاهي از مفاهيم و واژههاي متداول در آن علم ضروري است لذا قبل از اينكه به ساير مباحث سلامتي پرداخته شود در اينجا تعاريف و مفاهيم علم بهداشت بخصوص واژههاي مربوط به سلامت و بيماري، طيف سلامتي، ابعاد سلامتي، را مورد بحث قرار ميگيرد(24).
تعريف سلامت: بطورکلي تعريف سلامت تحت تاثير ميزان آگاهي و طرز تلقي جوامع با شرايط گوناگون جغرافيايي و فرهنگي قرار ميگيرد؛ ضمن اينكه سلامتي يك روند پويا است و با گذشت زمان نيز مفهوم آن تغيير خواهد كرد(25). قديميترين تعريفي كه از سلامتي شده است عبارتست از بيمار نبودن(26). در يک مفهوم، سلامتي، حالتي است که بيان کننده عملکرد کافي بدن در وضعيت ژنتيک و زيست محيطي معين ميباشد. در يک مفهوم فشردهتر که مفهوم مفيدتري هم ميباشد سلامت عبارتست از نبودن شواهد آشکار بيماري، درست عمل کردن شخص بصورت عادي و کار کردن اندامهاي بدن به اندازه کافي و در رابطه با يکديگر که نشانه تعادل بدن است(27). عباسي مرني(1377) سلامتي را يک موضوع بين بخشي و بخش تلفيق يافته توسعه و پيشرفت ميداند که در مرکز مفهوم کيفيت زندگي قرار دارد و جزء مسئوليتهاي کشوري و بينالمللي است که نهايتاً حفظ و ارتقاء آن در برگيرنده تمامي تغيير و تحولات زندگي انسانها ميباشد(28).
پورسلامي، ايار و سرمست (1379) نيز مينويسند: سلامتي منبعي است که امکان زندگي مولد را براي فرد فراهم ميآورد و هدف نهايي، حفظ ثبات و همچنين دستيابي به حداکثر سطح سلامت است(24). آلندر و اسپرادلي (2001) سلامتي را به دو حيطه ذهني و عيني تقسيم ميکنند: احساسي که مردم دارند «ذهني» و اينکه چگونه ميتوانند در محيط خوب عمل کنند «عيني» است. بطور ذهني شخص سالم کسي است که احساس خوب بودن داشته، حس حيات و وضعيت مثبت سلامتي را تجربه ميکند. در حيطه عيني نيز توانايي و عملکرد فرد بررسي ميشود و در واقع حيطههاي ذهني و عيني با هم تصوير واضح و روشني از سلامتي را ايجاد ميکند(29).
سلامت يک موضوع مشترک در بسياري از فرهنگها ميباشد و در واقع هر جامعهاي به عنوان بخشي از فرهنگ خود مفهوم خاصي از سلامت دارد(30). باتلر (2000) نيز سلامت را به معني تماميت يک فرد در محيط اطرافش ميداند که در نتيجه سازگاري وي با محيط بدست ميآيد(31). در طب سنتي براي انسان چهار طبع مخالف دموي، بلغمي، صفراوي و سوداوي قائل بودند و اعتقاد داشتند كه هر گاه اين چهار طبع مخالف در حال تعادل باشند فرد سالم است و زماني كه تعادل ميان طبايع چهارگانه مختل شود بيماري عارض مي شود. فرهنگ وبستر سلامتي را وضعيت خوب جسماني و روحي و بخصوص عاري بودن از درد يا بيماري جسمي مي داند. فرهنگ آكسفورد سلامتي را وضعيت عالي جسم و روح و حالتي كه اعمال بدن به موقع و مؤثر انجام شود ميداند. فرهنگ معين آن را بيعيب بودن و بيگزند بودن تعريف كرده است. پندر در سال 1996 در اين باره مينويسد كه بيمار نبودن برابر سلامتي نيست و سلامتي به ارزشها، شخصيت و سبك زندگي افراد بستگي دارد و هر فردي با توجه به سن، جنس، نژاد و فرهنگ از سلامتي تصوري خاص دارد(32).
سلامتي و بيماري بطور معمول در رابطه با يكديگر تعريف ميشوند. هر كس تندرست باشد بيمار شناخته نميشود و هر كه بيمار است تندرستي خود را از دست داده است. به اين ترتيب در حالي كه سلامتي بدرستي تعريف نشود و درباره اندازهگيري آن توافق نشده باشد پاسخ به پرسشهاي مربوط به حفظ تندرستي، تقويت و
محافظت از آن دشوار خواهد بود. سلامتي حالتي است كه نه تنها به كاركردهاي بدني فرد بلكه به بسياري از جنبههاي كاركرد رواني او نيز بستگي دارد. الگويي كه ميتوان در اين راستا استفاده نمود الگوي زيستي، رواني، اجتماعي ميباشد كه اولين بار توسط جرج انجل (1980 – 1977) معرفي شد. بر اين اساس سلامتي و بيماري نه تنها بر شرايط فيزيولوژيك فرد بلكه به افكار، هيجانات و انگيزههاي او نيز وابسته است (33).
تعريف سلامت از ديدگاه سازمان جهاني بهداشت: سلامت عبارتست از برخورداري از آسايش كامل جسمي، رواني و اجتماعي و نه فقط نداشتن بيماري و نقص عضو. جالب توجه است كه حكيم نظامي در كتاب پنج گنج خود، با بهره‌گيري از ايجاز شعر فارسي، تعريف طولاني سازمان جهاني بهداشت را با دو كلمه سلامت برابر آسودگي (سلامت به اقليم آسودگيست) بيان نموده است. تعريف سازمان جهاني بهداشت از سلامتي، يك تعريف ايدهآل و عملاٌ دست نيافتني است زيرا با توجه به اين تعريف نميتوان فردي را پيدا كرد كه در هر سه بعد جسمي، رواني و اجتماعي كاملا سالم باشد، ضمن اينكه در عمل هم نميتوان مرزي بين سلامت و بيماري در نظر گرفت(34).
نهايتاً بايد گفت که مفهوم سلامتي، مطلق نبوده و نسبي است و هر فرد در مقايسه خود با شرايط قبلياش و يا مقايسه خود با ديگران آنرا معني ميکند و ممکن است در زمانها و مکانهاي مختلف مفهوم آن متفاوت باشد؛ ولي اگر بخواهيم يک تعريف عملي و عيني از سلامت ارائه دهيم بايد بگوئيم که سلامتي عبارتست از فقدان بيماري و داشتن تعادل جسمي و رواني(35). در حقيقت اين تعريف مشابه قله مرتفعي است كه هيچ كس نميتواند اين قله را فتح نمايد ولي تلاش همه افراد بايد به سمت آن باشد و از طرفي بايد براي سطح سلامتي، طيفي قائل شد(36).
طيف سلامت و بيماري:از دو حالتي دانستن بيماري و سلامتي بشدت انتقاد ميشود. چنانچه قبلاٌ گفته شد سلامتي و بيماري مرز مشخصي ندارند و در نتيجه بهتر است براي سلامتي طيفي در نظر بگيريم كه يك طرف آن سلامت كامل و در طرف ديگر مرگ قرار دارد و اين طيف بدين قرار است:
·        سلامت كامل
·        سلامت نسبي
·        بيماري غير آشكار
·        بيماري خفيف
·        بيماري متوسط
·        بيماري شديد
·        بيماري كشنده همراه با عوارض
·        مرگ .
مسئله مهم اينست كه در طب باليني و بررسيهاي اپيدميولوژيك بايد مرز سلامت و بيماري را مشخص كرد؛ گرچه گاهي در اين مرزبندي ممكن است بعضي از افراد سالم، بيمار و بالعكس عدهاي از افراد بيمار، سالم تلقي ‌شوند؛ ولي عملاٌ ناچاريم به اين مرزبندي تن دهيم(36).
ابعاد سلامتي: با توجه به تعريف سلامتي( تعريف WHO) متوجه ميشويم كه سلامتي يك مسئله چند بعدي است حتي امروزه علاوه بر بعد جسمي، رواني و اجتماعي جنبه معنوي را هم در نظر ميگيرند. و بايد توجه داشت كه ابعاد مختلف سلامتي و يا بيماري بر يكديگر اثر كرده و تحت تاثير يكديگر قرار دارند. چنانچه مشكلات جسمي بر روان فرد، مشكلات رواني بر جسم او و نيز هر دوي آنها بر جامعه و اختلالات موجود در جامعه بر هر دو بعد ديگر سلامتي اثر مي گذارند؛ لذا اقدامات انجام شده براي ارتقاي سلامتي بايد به تمام جوانب سلامتي فردي (جسمي و رواني و معنوي) و سلامت كلي جامعه توجه داشته باشد. در اينجا براي ساده كردن مطلب ابعاد مختلف سلامتي را جداگانه شرح ميدهيم؛ گرچه عملاٌ قابل تفكيك از يكديگر نيستند(36).
بعد جسمي: معمولترين بعد سلامتي سلامت جسمي است كه نسبت به ابعاد ديگر سلامتي، سادهتر ميتوان آنرا ارزيابي كرد. سلامت جسمي در حقيقت ناشي از عملكرد درست اعضاء بدن است. از نظر بيولوژيكي عمل مناسب سلولها و اعضاء بدن و هماهنگي آنها با هم نشانه سلامت جسمي است. بعد جسمي سلامت دال بر عملکرد کامل بدن است که سلامت زيست شناختي را به عنوان حالت بهينه عملکرد هر يافته يا اندام بدن و با
هماهنگي کامل با بقيه اعضاء در نظر مي آورد(37). نشانههاي سلامت جسمي در يک فرد عبارتند از: سيماي خوب، پوست تميز، چشمان درخشان، موهاي براق، اندام متناسب، تنفس خوشبو، اشتهاي خوب، خواب راحت، فعاليت منظم روده ها و مثانه، حرکات بدني راحت و هماهنگ، ضربان قلب و فشار خون متناسب با سن و جنس وافزايش وزن متناسب در افراد جوان و در حال رشد(27).
بعد رواني: بديهي است سنجش سلامت رواني نسبت به سلامت جسمي مشكلتر خواهد بود. در اينجا تنها نداشتن بيماري رواني مدنظر نيست بلكه قدرت تطابق با شرايط محيطي، داشتن عكس العمل مناسب در برابر مشكلات و حوادث زندگي جنبه مهمي از سلامت رواني را تشكيل ميدهد. نكته ديگري كه بايد در اينجا به آن اشاره كرد اينكه بسياري از بيماريهاي رواني نظير اضطراب، افسردگي و غيره بر روي سلامت جسمي تاثير گذار است و ارتباط متقابلي بين بيماريهاي رواني و جسمي وجود دارد. سلامت رواني نيز تنها به منزله نداشتن بيماري رواني نيست بلکه توان واکنش در برابر انواع تجربههاي گوناگون زندگي به صورت قابل انعطاف و معنيدار است(38). تعريف اخير بهداشت رواني چنين است: حالت توازن بين شخص و دنياي اطراف او و سازگاري شخص با خود و ديگران و همزيستي بين واقعيتهاي خود و واقعيتهاي مردم و واقعيتهاي محيط زيست(39). صدرائي همچنين در مورد ويژگيهاي سلامت رواني در افراد مينويسد: افراد سالم از نظر رواني سه ويژگي عمده دارند: نسبت به خود احساس آرامش داشته و به خود احترام مي گذارند، حقوق ديگران را رعايت مي کنند و قادر به برآورده ساختن نيازهاي خود مي باشند(27). بعضي از نشانههاي سلامت رواني عبارتست از: سازگاري فرد با خودش و ديگران، قضاوت نسبتاٌ صحيح در برخورد با مسائل، داشتن روحيه انتقاد پذيري و داشتن عملكرد مناسب در برخورد با مشكلات. افزون بر اينها شخص از نظر رواني سالم (1) عاري از تعارض و كشمكشهاي درونيست و با خود در حال جنگ و جدال نيست، (2) ميتواند تطبيق كامل يابد يعني با ديگران بخوبي زندگي كند، انتقادها را بپذيرد و زود بر آشفته نشود، (3) خود را بشناسد و نيازها، مشكلات و اهداف خود را تشخيص دهد، (4) بر خود مسلط و داراي تعادل عاطفي باشد و منطقي باشد، (5) توان مقابله با تنش و اضطراب را داشته باشد، (6) احساس نيرومند خوداتكائي داشته و (7) در جستجوي شخصيت باشد(36).
بعد اجتماعي: در رابطه با سلامت اجتماعي نيز شجاعي تهراني و ملک افضلي مينويسند: بعد اجتماعي سلامتي از دو جنبه قابل بررسي است يكي ارتباط سالم فرد با جامعه، خانواده، مدرسه و محيط شغلي و ديگري سلامتي كلي جامعه كه با توجه به شاخصهاي بهداشتي قابل محاسبه ميتوان سلامت جامعه را تعيين و با هم مقايسه كرد. بعد اجتماعي سلامتي شامل سطح مهارتهاي اجتماعي، عملكرد اجتماعي و توانائي شناخت شخص از خود به عنوان عضو يك جامعهء بزرگتر است. بعد اجتماعي سلامتي “چند و چون قيود دروني شخص و دامنه مداخلهاش در جامعه است”(30).
بعد معنوي: يكي از زمينههاي عمده بيماريها و مشكلات رواني و عوارض جسمي و اجتماعي آن احساس پوچي، بيهودگي و تزلزل روحي است كه ناشي از فقدان بعد معنوي در افراد است. ايمان، هدفدار بودن زندگي، پاي بندي اخلاقي، تعاون، داشتن حسنظن و توجه بيشتر به مسائل معنوي زندگي باعث كاهش اضطراب، تزلزل روحي و عوارض ناشي از آن ميشود. جنبههاي معنوي زندگي باعث ميشود فرد همواره براي اهداف عاليتر زندگي تلاش نمايد و در مقابل كمبودها و مشكلات تحمل و بردباري بيشتري داشته و همواره از رضايت خاطر برخوردار باشد ضمن اينكه در ارتباط با افراد ديگر جامعه نيز رفتار مناسب خواهد داشت. بنابراين تقويت جنبه معنوي به سلامت جسم و روح افراد و نهايتاٌ سلامت جامعه بزرگ بشري كمك بسزائي خواهد كرد. سرانجام بعد معنوي سلامت شامل اعتقادات شخص در زمينههاي مختلف ميباشد و اين اعتقادات تماميت فرد را بعنوان يك موجود زنده واحد حفظ ميكند(40).
بعد شغلي: بعد شغلي هنگامي اهميت خود را نشان ميدهد كه شخص ناگهان كار خود را از دست ميدهد يا بالاجبار بازنشسته ميشود، چون بعد شغلي، بخشي از وجود انسان است و بيشتر اوقات، توانمندي شخص براي انجام کار، در ارتقاء سلامت جسمي و رواني او نقش دارد(36).
بعد غير پزشكي: سلامتي داراي بعد فلسفي، بعد فرهنگي، بعد اقتصادي – اجتماعي، بعد زيست محيطي، بعد تغذيهاي، درماني و پيشگيري است.
عوامل موثر بر سلامتي (تعيين كنندههاي سلامتي): با توجه به دامنه گسترده تعاريف مربوط به سلامتي تعيين كنندههاي سلامتي نيز بسيار گسترده و متنوع خواهد بود كه در اينجا به مهمترين آنها اشاره شده است(36).
1 ـ عوامل ژنتيكي و فردي: بسياري از بيماريها تحت تاثير خصوصيات ژنتيكي هستند گرچه در مورد بيماريهائي كه ظاهراً جنبه ژنتيكي ندارند نيز ممكن است خصوصيات ژنتيكي فرد زمينه مساعد كنندهاي براي بيماري فراهم آورد.
عوامل فردي نظير سن، جنس، شغل، طبقه اجتماعي، وضع تغذيه و … نقش مهمي در سلامت افراد جامعه خواهد داشت كه در اينجا بعنوان نمونه به شرح مختصر بعضي از عوامل فردي مؤثر بر سلامت اكتفا ميشود.
سن: بيشتر حالات مربوط به سلامت و بيماري به نحوي با سن مرتبط است نوع بيماريها، شدت بيماريها و مرگ و مير ناشي از آن در سنين مختلف متفاوت است. بعنوان مثال بيماريهاي قابل انتقال در سنين پائين و بيماريهاي غير قابل انتقال و مزمن در سنين بالا شيوع بيشتري دارد(41).
جنس: به طور كلي گزارش بيماري در زنان و مرگ و مير در مردان بيشتر است. به دليل تفاوتهاي تشريحي، فيزيولوژيك و اجتماعي زن و مرد، نوع و شدت و فراواني بيماري در دو جنس متفاوت است. در مورد فزوني مرگ ومير جنس مذكر در تمام موارد نميتوان دليلي پيدا كرد ولي به طور كلي به نظر ميرسد كه نوع كار و حرفه و فعاليتهاي اجتماعي يكي از علل عمده اين تفاوت باشد(36).
شغل و طبقه اجتماعي: سلامت افراد جامعه به نحو مؤثري تحت تاثير شغل ميباشد زيرا انتخاب حرفه خاص در بسياري از موارد مستقيماً فرد را در معرض عوامل بيماريزاي مربوط به آن حرفه و بيماريهاي ناشي از آن قرار مي دهد؛ ضمن اينكه با تاثير گذاري بر سطح درآمد به صورت غير مستقيم بر طبقه اجتماعي، تغذيه، وضع مسكن و ساير فعاليتهاي فرد هم مؤثر خواهد بود كه همه آنها به نحوي در سلامت نقش دارند(36).
2ـ عوامل محيطي: محيط نقش بسيار مهمي در وضعيت سلامت و بيماري خواهد داشت؛ زيرا از يك طرف به عنوان يك عامل جداگانه بر سلامت فرد اثر ميگذارد و از طرف ديگر روي خصوصيات فردي نظير شيوههاي زندگي، وضعيت ايمني، خصوصيات رفتاري فرد تاثير دارد. اثر عواملي از محيط نظير آب، خاك و شرايط جغرافيائي بر سلامت نيز بر كسي پوشيده نيست. عوامل بيولوژيك محيط نظير موجودات و جانوران محيط زندگي انسان نيز نقش موثري بر سلامت افراد جامعه خواهند داشت. محيط اجتماعي اقتصادي از طريق اثراتي كه بر جسم و روان افراد خواهند داشت در سلامت افراد جامعه مؤثرند. شرايط زندگي، امكانات، تسهيلات آموزشي، نحوه ارتباطات، آگاهيها، وضعيت اشتغال، درآمد، امنيت و ……. همگي به طريقي بر سلامت فرد، اثرگذار هستند. ارتباط نامناسب اجتماعي باعث افزايش عوامل استرس‌زا و نهايتاً بيماري ميشود(36).
3 ـ شيوههاي زندگي مردم: نظير عادات غذائي، تحرك و عدم تحرك، نوع تفريحات و سرگرميها، نحوه ارتباط با ساير افراد جامعه ميتواند در سلامت افراد موثر باشد. گرچه برخي از شيوههاي زندگي در ارتباط با محيط زندگي انسان شكل ميگيرد(42).
4 ـ وسعت و كيفيت ارائه خدمات: سياستهاي بهداشتي جامعه و نحوه ارائه خدمات نيز در سلامت افراد جامعه نقش اساسي دارد. اقدامات پيشگيري از طريق افزايش پوشش واكسيناسيون، بهسازي محيط، تامين آب آشاميدني سالم، مراقبت گروههاي آسيبپذير جامعه مثل مادران و كودكان و نظاير آن و نيز توزيع عادلانه خدمات نقش عمدهاي در سلامت كلي جامعه خواهد داشت. توانمند ساختن مردم براي ارتقاي سلامت خويش يكي از وظايف عمده مسئولين بهداشتي كشور است(36).
5 – شيفت کاري: نوبت كاري و يا كار شيفتي در 50 سال گذشته افزايش چشمگيري داشته است. هم اكنون كاركنان نوبتي 20 درصد جمعيت را در جوامع صنعتي تشكيل مي‌دهند. بر طبق مطالعات ملي و تحقيقي فرانسه 13% از كل كاركنان اين كشور در شيفت شب انجام وظيفه مي‌كنند كه 27% آنها كادر درماني هستند. بر طبق آمار سال 1991 در بيمارستانهاي عمومي فرانسه 15% از كادر درماني در شيفت شب انجام وظيفه مي‌نمايند. خلاصه تاثيرات شيفت بر وضعيت سلامت به شرح زير ميباشد:
1) کاهش کيفيت وکميّت خواب
2) افزايش شکايات ناشي از خستگي

فایل : 58 صفحه

فرمت : Word

37900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط