مقاله در مورد بررسی شیوع و علل اختلالات یادگیری در دانش آموزان دوره ابتدایی

مقاله در مورد بررسی شیوع و علل اختلالات یادگیری در دانش آموزان دوره ابتدایی

دانشگاه پیام نور واحد واحد اردبیل
موضوع :
بررسی شیوع و علل اختلالات یادگیری در دانش آموزان دوره ابتدایی
تهیه و تنظیم :
محبوبه ملکی
استاد مربوطه :
دکتر سلیمانی
فهرست مطالب
تعریف وبیان مسئله 4
اهداف تحقیق 17
روشناسی انجام تحقیق 18
3-8- تعریف متغیرها 20
بیش فعالی 21
حواس پرتی 22
تعریف وبیان مسئله
مدتها طولانی دانش آموزانی را که در یادگیری یک یا چند درس مشکلات جدی داشتند با اصطلاحات معلول ادراکی، آسیب دیده مغزی و آسیب دیده عصبی معرفی می کردند. با توجه به یافته های جدید در مورد یادگیری در سال 1936 جمعی از متخصصین اصطلاح، ناتوانیهای یادگیری را جایگزین اصطلاحات قبل کردند از آنجا که واژه ناتوانی اصطلاحات دیگری مثل ناتوانی جسمی یا ناتوانی ذهنی را تداعی می کند یعنی ناتوانیهای که تبدیل به توانایی کامل نمی شوند، اصطلاح مایوس کننده می نماید و به نظر می رسد اگر اصطلاح اختلافات در یادگیری و (یا به نظر نگارندگان مشکلات یادگیری) به کار گرفته شود. مناسب تر باشد. (تبریزی، 9:1380)
به بسیاری از اینگونه دانش آموزان متاسفانه برچسب کردن، کم ذهن، عقب مانده و امثال آن رد می شود که هیچ کدام صحیح نیستند و با قاطعیت می توان گفت که اگر این مشکلات به موقع و به جا تشخیص داده شوند قابل درمان است؛ افرادی چون آلبرت انشیین نابغه ریاضی، توماس ادیسون مخترع و مبتکر و نابغه آمریکای- اگوست رودین مجسمه ساز بزرگ فرانسه، لئونارد و داوینچی و تبهول همگی دچار اختلالات یادگیری بودند.
بسیارند کودکانی که ظاهری طبیعی دارند. رشد جسمی و قد وزنشان حاکی از بهنجار بودن آن است هوششان کمابیش عادی است. به خوبی صحبت می کنند مانند سایر کودکان بازی می کنند و مثل همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار می کنند در خانه نیز خود یاریهای لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنان واگذار می کنند به خوبی انجام می دهند و از رفتار و اخلاق عادی برخوردارند. لیکن وقتی به مدرسه می روند و می خواهند خواندن و نوشتن و حساب یادبگیرند دچار مشکلات جدی می شوند بیش از یک قرن است که متخصصان علوم تربیتی و روانشناسی و گفتار درمانی در پی تشخیص و درمان مشکلات این قبیل کودکان بوده اند. (حسینی مرویان، 83:137)
بیش از شصت تعریف برای اختلالات یادگیری وجود دارد که معروفترین آنها عبارتست از:
اختلال در یک یا چند فرآیند روانی پایه به درک یا استفاده از زبان شفاهی یا کتبی مربوط می شود و می تواند به شکل عدم توانایی کامل دگرگونی کردن، فکر کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، حجمی کردن یا انجام محاسبه های ریاضی ظاهر شود. این اصطلاح شرایطی چون معلولیتهای ادراکی آسیب دیدگاههای مغزی نقص جزئی در کار مغز، رئیس لکسی یا نارساخوانی و آفازیای رشدی را در بر می گیرد از سوی دیگر، اصطلاح یاد شده آن عده را که اصولاً بواسطه معلولیتهای دیداری، شنیداری یا حرکتی همچنین عقب ماندگی ذهنی یا محرومیتهای محیطی، فرهنگی یا اقتصادی به مشکلات یادگیری دچار شده اند را شامل نمی شود.
از سال 137 از سوی وزارت آموزش و پرورش مراکز آموزشی و توانبخشی دانش آموزان دچار مشکلات ویژه یادگیری ایجاد گشت و در آن اینگونه دانش آموزان در کنار تحصیل در مدارس، عادی برای رفع مشکلات خاصی یادگیری از خدمات ویژه پاره وقت بهره مند می شوند.دانش آموزان مبتلا به نارسائیهای ویژه در یادگیری شاخه ای از کودکان استثنایی هستند که اخیراً در حیطه کودکان استثنایی قرار گرفته اند (نریمانی، 1383) اختلاف یادگیری، ابتدا در دهه 1960 به عنوان جدیدترین حوزه فرعی در مبحث کودکان استثنایی وارد شده است. با وجود این می توان آن را بزرگترین حوزه در بین این گروه از کودکان نیز به حساب آورد تقریباً نیمی از همه کودکانی که در برنامه آموزشهای ویژه از آنها ثبت نام به عمل می آید دارای اختلال یادگیری می باشند (کرک و گالاگر به نقل از جوادیان، 1380) این دسته از کودکان با اینکه هوششان پایین تر از همکلاسانشان نیست ظاهری طبیعی دارند، رشد وزن و قدشان طیعی است و مثل سایر کودکان بازی می کنند، اما در فعالیتهایی چون خواندن، نوشتن، سخن گفتن و فهم ریاضی دچار مشکل بوده و در انجام تکالیف مدرسه دچار اشکال جدی هستند (داکرل و مک شین، به نقل از احمدی و اسدی، 1376) اختلالات یادگیری اکثراً در مرحله ورود به مدرسه و بعد از آن شناخته می شوند هرچند که ممکن است نشانه هایی را در سنین
قبل از دستان نیز در کودکان مشاهده کرد. اداره آموزش و پرورش ایالات متحده و قانون عمومی 476-101 (افراد مبتلا به ناتوانی های فعالیت تحصیلی) «نارسائیهای ویژه در یادگیری، را چنین تعریف می کند: اختلال در یک یا چند فرایند اساسی روان شناختی که در فهم یا کاربرد زبان گفتاری یا نوشتاری ایجاد مشکل کرده و ممکن است به صورت توانایی ناقص در گوش دادن، فکر کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن کلمات یا محاسبات ریاضی، ظاهر گردد. این اصطلاح حالتهایی همچون معلولیتهای ادراکی، آسیب مغزی، برکاری جزئی مغزی، خوانش پریشی، زبان پریش رشدی را در بر می گیرد، اما کودکانی را که بدواً در نتیجه معلولیتهای دیداری، شنیداری یا حرکتی، یا عقب ماندگی ذهنی، یا اختلال هیجانی یا محرومیتهای اقتصادی، فرهنگی یا محیطی دچار اختلالات یادگیری شده اند، شامل نمی شود (اداره کل آموزش و پرورشی ایالات متحده 1997 به نقل از گورمن، ترجمه زیمانی و نورانی دگر ماندرق 1381) طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-IV) « اختلالات یادگیری زمانی تشخیصی داده می شوند که پیشرفت در آزمون های استاندارد شده برای خواندن، ریاضیات یا بیان نوشتاری بطور قابل ملاحظه زیر حد مورد انتظار برحسب سن، تحصیلات و سطح هوش می باشد.» مسائل یادگیری تداخل جدی در پیشرفت آموزش با فعالیت های روزمره دارد. همچنین تاکید می کند که اختلالات یادگیری باید از اختلاف های به نجار در پیشرفت فرهنگی و نیز مشکلات تحصیلی ناشی از کمبود فرصت، ضعف تدریس، عامل فرهنگی و مسائل دیداری و شنیداری تفکیک شود. مقوله اختلالهای یادگیری در DSMIV شامل اختلالهای خواندن، حساب کردن، بیان نوشتاری و یادگیری تصریح نشده است. شیوع اختلال در یادگیری را طبق گزارش کمیته های ملی مشورتی کودکان ناتوان (معلول) از یک تا سه درصد کودکان مدرسه رو می دانند اما تخمین شیوع اختلالات یادگیری یکسان نیست؛ دامنه 1 تا 30 درصد در پژوهشهای مختلف گزارش شده است (لرنر 1997، در مطالعه مرویان حسینی، 1376) میزان شیوع اختلالات یادگیری 8 درصد ذکر شده است. از نظر تفاوتهای جنسی، گزارشهای به دست آمده از مداری و کلینیکهای رواج 4 به ارابین پسرها و دخترها مطرح کرده اند.
به هر حال مطالعات همه گیرشناسی و طولی نشان داده اند که این تفاوت ممکن است واقعی نباشد و تعداد دختران و پسران ناتوان در یادگیری برابر باشد. (همان منابع) در بروز اختلالات یادگیری عوامل مختلف آموزشی، محیطی، روان شناختی و حتی ژنتیکی که دخیل اند (جرالد والاس و مک لافیلن، به نقل از منشی طوسی 1373). دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری که در ترکیب با یک کلاس عادی درسی می خواستند بیشتر از همسالان سالم خود مورد طرد قرار می گیرند و منزوی می شوند (فوکسی 1989؛ رابرتس و زوبریک 1933 به نقل از نریمانی و نورانی دگرماندرق، 1382) برخی معتقدند که دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری، در کلاسی، پرخاشگری، و بد رفتاری بیشتری را نمایش می دهند (نگاه کنید به بازنگری مکتوب کرامول و برئن 1992) که به طرد آنها منجز می شود. عزت نفس و خودپنداری ضعیف هم می تواند تاثیر منفی بر پیشرفت بگذارد. در بین کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری، آن دسته که عزت نفس پائین دارند نسبت به آنهایی که دارای عزت نفس مناسبی هستند از لحاظ تحصیلی عملکرد بهتری دارند.(لکوموک و کسدن 1994) مرویان حسنید (1376) در مطالبه ای به این نتیجه رسید که میزان مشکلات رفتاری در دانش آموزان دارای اختلالات خواندن و نوشتن بیشتر از دانش آموزان عادی است و این دانش آموزان (دارای اختلالات خواندن و نوشتن) از رشد اجتماعی و عزت نفس پائین تری برخوردار هستند و این تفاوت در سطح 01/0 معنی دار است. همچنین مطالعات نقایصی را در ادراک بینیایی یا شنیداری این کودکان نشان داده اند (احدی و کاکاوند 1382) حداقل 33 درصد از دانش آموزان ناتوان در یادگیری مشکل در توجه دارند همچنین پژوهشگران زیادی بر این موضوع تاکید که کودکان ناتوان در یادگیری، نقص واقعی در حافظه دارند (هالامان 1975، هالاهان وکافمن 1973، تورگسن و همکاران 1980، به نقل از هالاهان و کافمن 1975) در پژوهشی حاضر یکی از سوالاتاصلی این بود که چند درصد کودکان (دانش آموزان) مشغول به تحصیل در دوره ابتدایی در استان اردبیل مبتلا به نارسایی در یادگیری هستند. هر بحث که مطالعات مختلف (حسین 1375، لرنر 1997) نشان دهنده آن است که میزان شیوع این اختلالات متغیر است بین 2 درصد که
پائین ترین رقم است تا بالاترین رقم که 30 درصد است در نوسان می باشد. دومین مساله اساسی در پژوهش حاضر این بود که چه متغیرهایی یا اختلالهای یادگیری دانش آموزان دوره ابتدایی مرتبط است با اینکه مطالعات مختلف نشان می دهد که عوامل بیوشیمیایی، عصب شناختی، ژنتیکی (عوامل ارثی)، محیطی (چون فقدان تغذیه مطلوب، نامناسب بودن وضع بهداشتی و سلامتی، فقدان تحرک حسی، رشد اجتماعی نامناسب) با اختلالات خاصی یادگیری مرتبط است (لرثر 1997) مطالعه حاضر بیشتر به دنبال دستیابی بر فاکتورهایی است که بتوان نتایج آن را در مدرسه و خانواده بکار بست تا دانش آموزان، مشکلات یادگیری کمتری داشته باشد (تبریزی 1380: 14).
– قربان فتحی اقدم و پیمان پسنگگ در سال 1389 تحقیقی با عنوان بررسی رابطه اختلالات یادگیری با بزهکاری نوجوانان در بزهکاران مستقر در کانون اصلاج و تربیت تهران انجام دادند.
در این پژوهش به بررسی اختلالات یادگیری با بزهکاری پرداخته شد. به این منظور 100 نفر از بزهکاران مستقر در کانون اصلاح و تربیت تهران با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و آزمون های املا نویس، ریاضی و سنجش توانایی خواندن در مورد آنها انجام شد. از اهداف تحقیق بررسی میزان شیوع اختلالات یادگیری در کانون اصلاح و تربیت تهران بود. نتایج نشان داد 50 درصد مجرمین فرزندان اول و آخر بودند و 61 درصد بزهکاران دارای تحصیلات راهنمایی بودند و 74 درصد آنها از سطح درآمد پائینی برخوردار بودند بر روی فرضیه های تجقیق نشان داد که بین اختلالات یادگیری و بزهکاری رابطه معناداری وجود نداشت ولی بین انواع جرم و توزیه فراوانی آنها با انواع احتلالات یادگیری رابطه معناداری مشاهده شود میزان شیوع اختلالات یادگیری در بزهکاران نسبت به افراد عادی بیشتر است.
– محمد نریمانی وسوران رجبی در سال 1384 تحقیقی با عنوان بررسی شیوع و علل اختلالات یادگیری در دانش آموزان دوره ابتدایی استان اردبیل انجام داده اند.
هدف از این مطالعه دستیابی به میزان شیوع نارساییهای ویژه در یادگیری و عوامل مرتبط با آن در میان دانش آموزان دوره ابتدایی استان اردبیل می باشد. روش تحقیق از
نوع علی- مقایسه ای می باشد. جامعه آماری پژوهشی حاضر را دانش آموزان مشغول به تحصیل در پایه های سوم الی پنجم ابتدایی مدارس شهری استان اردبیل تشکیل می دهند که از میان آشنا قریب 1440 نفر با استفاد ه از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و با استفاده از چک لیست ویژگی های کودکان مبتلا به نارساخوانی نارسانویسی و نارسایی در حساب، که در اختیار معلمان قرار گرفته بود، توام با تحلیل دفاتر املا انشا و حساب دانش آموزان اقدام به شناسایی کودکان مبتلا به نارساییهای ویژه در یادگیری شد بطوری که میزان شیوع این نارسایی در حد 13 درصد بدست آمد در مرحله دوم مطالعه، از میان دانش آموزان 48 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند که 50 درصد آنها دختر و 50 درصد دیگر پسر بودند. همچنین تعداد 48 نفر دانش آموز عادی نیز از همان کلاسهای که دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری انتخاب شده بودند بصورت تصادفی برگزیده شدند. هر دو گروه قابل مطالعه و قابل مقایسه به آزمونهای تشخیصی شنیداری و پمن، آزمون هوش ریون، آزمون حافظه و کنسلر، آزمون ماریان فراستیک، آزمونهای خواندن، املا و ریاضی و آزمونهای محقق ساخته پاسخ دادند. همچنین آزمون مشکلات رفتاری راتر نیز از دید معلمان برای هر دو گروه دانش آموزان اجرا شد. لازم به ذکر است که ماهیت مطالعه ایجاب می کرد که از روش علی مقایسه ای استفاده شود و شیوه جمع آوری اطلاعات نیز انفرادی بوده و در محل تحصیل دانش آموزان و بوسیله آزمونگران آموزش دیده صورت گرفته است نتیجه مطالعه نشان داد که 13 درصد دانش آموزان پایه های سوم و چهارم و پنجم ابتدایی مدارس شهری استان اردبیل مبتلا به نارساییهای ویژه در یادگیری هستند و از عوامل مرتبط با این نارساییهای می توان به اشکال در یادآوری، استفاده کمتر از تکرار و تمرین و ضعف در حافظه بینایی، کنترل ذهنی ضعف** در تشخیص شنیداری اشاره کرد همچنین این دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری بیشتری بوده و از نظر ادراک بینایی حرکتی ضعیف تر از دانش آموزان عادی هستند.
– باقر غباری و فاطمه آدم زاده در سال 1386 در تحقیقی به مطالعه تاثیر به کارگیری راهبردهای فراشناختی و شناختی در بهبود انشای دانش آموزان با اختلالات یادگیری در مقطع ابتدایی پرداخته اند.
مطالعه حاضر اثر راهبردهای شناختی و فراشناختی در بهبود انشای دانش آموزان با اختلالات یادگیری را بررسی می کند مجموعه روش های مداحله ای انگلرت (1990) به عنوان معرفی از درمان شناختی و فراشناختی در این پژوهش در نظر گرفته شده است. شصت و یک نفر از دانش آموزان با اختلالات یادگیری (31 نفر در گروه گواه و 30 نفر در گروه آزمایشی) به عنوان گروه نمونه انتخاب شد که از جامعه دانش آموزان در 5 مدرسه ابتدای ی شهر نجف آباد اصفهان به طور تصادفی انتخاب گردید. وضعیت بیان نوشتاری (انشا) دانش آموزان با پرسشنامه ای که توسط پژوهشگران با استفاده از مدل انگلرت برای همین منظور ساخته شده بود مورد سنجش و اندازه گیری قرار گرفت. تحلیل آماری داده ها نشان داد که گروه آزمایشی به طور معنی داری در بیان نوشتاری (انشا) پس از به کارگیری مداخله شناحتی و فراشناختی پیشرفت کرده بودند (P<0.01) تحلیل ها همچنین نشان داد که اثرات درمان در طول زمان حفظ و نگهداری شده است.
– سید ابوالقاسم مهری نژاد در سال 1389 در تحقیقی به مقایسه توانایی های هماهنگی دیداری، حرکتی، دقت و توجه، هوشی، اختلالات یادگیری و اختلافات رفتاری کودکان و عادی پرداخته اند.
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه توانایی هماهنگی دیداری- حرکتی، دقت و توجه، هوش، اختلالات یادگیری و توجه، هوش، اختلالات یادگیری و اختلالات رفتاری کودکان نارسی و عادی پرداخته اند.
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه توانایی هماهنگی دیداری- حرکتی، دقت و توجه، هوش، اختلالات یادگیری و اختلالات رفتاری در کودکان نارس متولد شده و عادی بود. 250 دانش آموز نارس متولد شده با 250 دانش آموز عادی به وسیله آزمون های بندر- گشتالت- تولوزپیرون، و کسلر کودکان، مایکل باست وراتر مورد آزمون قرار گرفتند

فایل : 19 صفحه

فرمت : Word

37900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط