مقاله فارسی مرورى بر عملكرد مظفرالدين

مقاله فارسی مرورى بر عملكرد مظفرالدين

مرورى بر عملكرد مظفرالدين شاه قاجار
ايستادگى در مقابل لرد كرزن
اين قرارداد در هفت فصل عيناً مانند قرارداد گمركى ايران و روس با همان شرايط منتها به نفع دولت انگليس تهيه و تنظيم گرديد. اين قرارداد به جاى فصل نهم عهدنامه پاريس مورخ چهارم مارس ۱۸۵۷ بود! و براى ايران همان معايب و مضار قرارداد گمركى ايران و روس را داشت.
نكته درخور توجه اينكه آنچه را كه دولت روس در سال ۱۸۲۸/ ۱۲۴۳ ه.ق به موجب معاهده تركمانچاى به ايران تحميل كرد دولت انگليس در سال ۱۸۵۷/۱۲۷۳ ه.ق براساس عهدنامه پاريس به دست آورد. اگر روس ها قفقاز را از ايران مجزا كردند انگليس ها افغانستان را از ايران منتزع نمودند و همه امتيازات تجارتى كه دولت انگليس با بستن عهدنامه پاريس از آن برخوردار شد همان ها بود كه روس ها طبق عهدنامه تركمانچاى نصيبشان شده بود! و قراردادهاى گمركى منعقده دولتين روس و انگليس با ايران آنچنان ظالمانه و منطبق با منافع اين دو دولت استعمارى بود كه جانشين پاره اى از مواد عهدنامه هاى منحوس تركمانچاى و پاريس قرار گرفت!
اگرچه انگليسى ها توانستند همزمان با اجراى تعرفه گمركى ايران و روس عين آن را براى خود
به دست آورند و از اين نظر از روس ها عقب نمانند ولى برترى نفوذ روس ها در ايران نسبت به انگليسى ها محرز و مسلم بود و اين بستگى به چند عامل مهم داشت كه يكى از اين عوامل وجود نيروى بريگاد قزاق تحت نظر روس ها بود كه عنصر ايرانى هيچ نقشى در آن نداشت و براى اجراى مقاصد روس ها در ايران وسيله بسيار موثر به شمار مى رفت. عامل مهم ديگر بانك استقراضى روس بود كه نفوذ فوق العاده اى در شئون سياسى و اقتصادى ايران داشت. اين بانك در ايران تجارت نمى كرد و دنبال سود نبود و فقط سياست دولت استعمارى روس را در ايران ترويج مى نمود. اين بانك با قرض دادن پول به درباريان و شخصيت هاى صاحب نفوذ با شرايط ساده و طولانى مدت اين اشخاص را وام دار و زير نفوذ دولت متبوع خود قرار مى داد و چه بسا اتفاق مى افتاد كه «مبلغ قرض چند برابر از اعتبار مالى طرف زيادتر بود و در اين راه بانك مزبور چنان به افراط رفتار مى كرد كه وقتى در سال ۱۳۲۲ ه.ق وزارت دارايى روسيه اعتبار سياسى بانك را گرفت معلوم شد كه از ۳۰ ميليون منات سرمايه اوليه بانك فقط ۳ ميليون منات در صندوق هاى آن باقيمانده و بقيه در محل هاى بى اعتبار در قرض دادن به اعيان و تجار
و علماى ايران به مصرف رسيده و تنها در شهر تهران طلب بانك از اشخاص شانزده ميليون منات بوده است۱۷ و سومين عامل برترى نفوذ روس ها نسبت به انگليس ها در ايران شخص ميرزا على اصغرخان اتابك صدراعظم ايران بود كه پس از رنجش از انگليسى ها روابط بسيار نزديكى با روس ها پيدا كرد و با اخذ دو فقره وام پياپى از روسيه تمام اختيارات حكومت ايران را در دست دولت روس قرار داد! گرچه اتابك قلباً علاقه اى به روس ها نداشت و پس از بريدن از انگليسى ها مى خواست به هر حيله رهى در دل دوستان سابق خود پيدا كند كه برقرارى روابط نزديك با سرآرتور هاردينگ وزير مختار انگليس و دادن امتياز استخراج نفت جنوب ايران به يك تبعه انگليسى به نام «ويليام فاكس. دارسى» براى به دست آوردن دل رميده زمام داران انگليس بود. اتابك براى برقرارى توازن سياسى با دولت هاى روس و انگليس حتى حاضر بود وام دوم را از انگليسى ها بگيرد كه براى منع استقراض از دولت هاى خارجى به جز دولت روسيه راهى پيدا مى شد چنانكه در اواخر صدارتش وامى از انگليس دريافت كرد كه عنوان آن را «مساعده» گذاشت! اتابك براى گرفتن اين وام بارها با هاردينگ محرمانه به گفت وگو نشست و هاردينگ
بسيار كوشيد كه اين مقصود عملى شود ولى لندن با اتابك كنار نيامد!
روس ها در نتيجه تفوقى كه نسبت به حريف خود در ايران داشتند توانستند برترى تجارى انگليس در ايران را به سود خود تغيير دهند. امتعه روسى در همه نقاط ايران از آذربايجان در غرب گرفته تا خراسان و سيستان و بلوچستان در شرق و جنوب شرق به طور فراوان توزيع مى شد و كشتى هاى روسى به تدريج راه خود را به طرف خليج فارس باز مى كردند و محصولات كارخانه هاى روسى را به سواحل خليج فارس مى رسانيدند و «روزنامه هاى روسيه پيشنهاد مى كردند كه دولت تزارى بايد از فرصت استفاده نموده و با دادن پولى به دولت ايران در سواحل خليج فارس پايگاه جنگى ايجاد كند و چون انگليسى ها در آن موقع گرفتار جنگ با بوئرها در جنوب آفريقا بودند۱۸ و مجالى براى جلوگيرى از نفوذ روس ها نداشتند اين فكر روز به روز بيشتر قوت مى گرفت۱۹ در همين ايام بود كه يك كشتى جنگى روسيه به خليج فارس وارد شد و داخل شط العرب گرديد و تا بصره پيش رفت و متعاقب آن يك كشتى جنگى ديگر به مسقط، بوشهر، لنگه و بندرعباس سفر كرد.
اين كم توجهى انگليسى ها نسبت به مسئله ايران مورد اعتراض لرد كرزن فرمانفرماى مقتدر
هندوستان قرار گرفت. وى نظرش بر اين بود كه «موضوع كروگر (قائد و رهبر بوئرها) چندان قابل اهميت نيست اين شخص در دريا حكم حباب را دارد و به زودى محو خواهد شد اما مسئله ايران داراى اهميت است كه طرف توجه نيست.»۲۰ و نيز به لردلنزداون وزير امورخارجه انگليس نوشت «شما بايد تصميم بگيريد تا كجا راضى خواهيد شد روس ها به طرف جنوب ايران تجاوز كنند و شما در مقابل آنها مقاومت نكنيد…»۲۱
همين اعتراضات و پيگيرى هاى بيش از حد لرد كرزن براى اقدامات متقابل، نسبت به عمليات روس ها در خليج فارس بود كه در اوايل سال ۱۹۰۲ لرد لنزداون به وزير مختار انگليس در ايران دستور داد كه به دولت ايران خاطرنشان كند كه «دولت انگليس به هيچ وجه اجازه نخواهد داد كه روس ها به نواحى جنوبى ايران دست اندازى كنند كه اگر با اين اخطار باز هم دولت ايران توسعه نفوذ روس ها را در اين مناطق تشويق كند دولت پادشاهى انگليس مجبور خواهد بود در سياست خود كه تا اين تاريخ حفظ بقاى ملى و تماميت ارضى كشور ايران است تجديد نظر كند.»۲۲ و عين اين اظهارات را خود لنز داون در موقع مسافرت شاه به لندن كه چند ماه بعد صورت گرفت با او درميان گذاشت و پارلمان انگليس نيز بيانيه اى مبتنى بر اهميت منافع
سياسى و بازرگانى انگلستان و هندوستان در خليج فارس منتشر نمود و در آن خليج فارس به عنوان «كليد بازرگانى هندوستان» نام برده شد و به دنبال بيانيه پارلمان لردلنز داون وزير امور خارجه اعلاميه بالفور را به نام دولت بريتانيا در پارلمان انگليس به شرح زير قرائت كرد: «دولت بريتانياى كبير برقرارى يك دژ محكم ساحلى يا يك پايگاه دريايى در خليج فارس را اقدامى خصمانه نسبت به منافع خود تلقى خواهد كرد و بدون ترديد با تمام وسايل كه در اختيار دارد از آن جلوگيرى به عمل خواهد آورد.»۲۳
انگليسى ها كه در اين موقع از جنگ با بوئرها فراغت حاصل كرده بودند به تحكيم مواضع خود در جنوب ايران پرداختند و روس ها با همه كوششى كه به كار بردند موفق به گرفتن پايگاه دريايى در خليج فارس نشدند و در نوامبر سال ۱۹۰۳ لردكرزن با موافقت دولت متبوع خود براى به نمايش درآوردن قدرت دريايى انگليس و بازديد از شيخ نشين هاى تحت حمايت بريتانيا با چند كشتى عازم خليج فارس شد. و نخست از مسقط ديدار كرد و طى مراسم باشكوهى در عرشه كشتى، نشان صليب اعظم ستاره هند را به امام مسقط اعطا نمود و در ضمن نطق موثرى وى را فرمانرواى مطلق مسقط معرفى كرد و بعد به هر جاى ديگر كه وارد شد بر عرصه كشتى دربارى
تشكيل داد و قدرت و نفوذ و جلال و شوكت امپراتورى بريتانيا را به رخ شيوخ عرب كشيد و به هر يك از آنها كه مورد نظرش بود نشان و يا تحفه اى مخصوص داد.كرزن در سخنرانى هاى خود براى شيوخ عرب به عمد از به كار بردن نام صحيح اين دريا كه خليج فارس باشد خوددارى مى كرد و به جاى آن «كلمه بسيط خليج»۲۴ را به كار مى برد و اين شيوخ را مطيع و دست نشانده انگليس معرفى مى نمود و به آنها اطمينان مى داد كه دولت بريتانياى كبير! هميشه حافظ و پشتيبانشان خواهد بود.
كرزن مهمترين سخنرانى خود را در اجتماع شيوخ تحت حمايت انگليس در سواحل خليج فارس كه در شارجه تشكيل گرديد ايراد نمود و در آن به پيشينه خدمات يكصد سال دولت انگليس و حكومت هند در سركوبى دزدان دريايى و استقرار امنيت در خليج فارس كه به انعقاد پيمان سال ۱۸۲۰ ميان دولت بريتانيا و شيوخ ساحلى انجاميد و به دنبال آن به پيمان هاى مشابهى (از جمله پيمان سال ۱۸۵۳ معروف به پيمان صلح پايدار) كه بسته شد اشاره كرد۲۵ و سپس چنين ادامه مطلب داد:
ايهاالشيوخ: از خلال روابطى كه بدين سان به وجود آمد، وظيفه پاسدارى و ايجاد صلح و آرامش در اين منطقه با رضايت خود شما برعهده
بريتانياى كبير واگذار شد و پيوندهاى سياسى ميان حكومت هندوستان و فرد فرد شما جوانه زد و رشد كرد. در نتيجه اين پيوندها بود كه انگلستان سالار اين خليج و نگهبان رسمى شما شناخته شد. به طورى كه اكنون هيچكدام از شما با هيچ دولتى غير از ما رابطه نداريد. هركدام از شما كه اصطلاحاً «شيوخ متصالح» اين كرانه ها ناميده مى شويد، چنانچه خودتان نيز مى دانيد تعهد سپرده ايد كه وارد هيچگونه قرارداد يا مكاتبه با دولت هاى ديگر جهان نشويد. كارگزاران هيچ دولت خارجى را به خاك خود راه ندهيد و هيچ نقطه اى از خاك كشورتان را به ديگرى واگذار نكنيد. اين تعهدات برگردن فرد فرد شماست و همه تان موظف به رعايت آن هستيد كما اينكه همه تان نيز تاكنون به تعهداتتان عمل كرده ايد. قراردادهايى كه به آنها اشاره كردم يكطرفه نيستند بلكه در همان حال كه تعهداتى براى شما ايجاد كرده اند، تكاليفى نيز برگردن ما گذاشته اند. از جمله اينكه تا موقعى كه شما به تعهدات و قول هاى خود عمل كنيد هرگز نبايد اين ترس و واهمه را داشته باشيد كه بريتانياى كبير بگذارد كسى از خارج مخل و مزاحم آزادى هاى شما بشود.۲۶لرد كرزن در اين سفر به بازديد از سه بندر ايرانى بندرعباس، لنگه و بوشهر نيز اظهار
تمايل كرد و اين تمايل به وسيله سر آرتور هاردينگ در تهران به آگاهى وزارت امور خارجه ايران رسيد. در بندرعباس و بندرلنگه تشريفات استقبال انجام شد و رضاقلى خان سالارمعظم۲۷ حكمران كل بنادر در كشتى به ديدار نايب السلطنه هند رفت و از سوى شاه ايران خوشامد گفت ولى در بوشهر نظر به موقعيت مهمى كه داشت زمينه برگزارى تشريفات باشكوه ترى فراهم آمد و چون برنامه نايب السلطنه هند توقف در بندر بوشهر بود بنا به مشورتى كه با مظفرالدين شاه و صدراعظمش عين الدوله (جانشين ميرزاعلى اصغرخان اتابك) صورت گرفت مقرر گرديد كه دولت ايران دو ساختمان مناسب در حوزه بندر بوشهر يكى براى پذيرايى از نايب السلطنه و همراهان و ديگرى براى اقامت ميرزا احمدخان علاءالدوله حكمران فارس ۲۸ كه ميزبان تعيين شده بود در نظر گرفته شود. طبق برنامه تنظيمى قرار بر اين بود كه حكمران بنادر در كشتى از فرمانفرماى هند استقبال نمايد و پس از پياده شدن از كشتى علاءالدوله در اسكله بوشهر به لرد كرزن خيرمقدم بگويد و سپس او را تا منزلى كه برايش در نظر گرفته شده همراهى نمايد. سپس فرمانفرماى هند به علاءالدوله بازديد پس بدهد و در ضيافتى كه حاكم فارس به افتخارش ترتيب خواهد داد شركت
نمايد كه نايب السلطنه خودخواه و متكبر هند
در آستانه ورود به بوشهر به بهانه كسالت
همسرش ليدى كرزن اين برنامه از پيش تنظيم شده را برهم زد۲۹ و از كنسولگرى انگليس در بوشهر به مقامات ايرانى اطلاع داده شد كه طبق نظر نايب السلطنه برنامه هرگونه ديدار از ايشان در عرشه كشتى و كنسولگرى انگليس انجام خواهد گرفت! چون اين برنامه با برنامه تصويب شده قبلى كه با نظر مقامات سفارت انگليس تهيه شده بود مغايرت داشت علاءالدوله از مركز كسب تكليف كرد و ميرزا نصرالله خان مشيرالدوله وزير امور خارجه ايران تلگراف حكمران فارس را به نظر مظفرالدين شاه رسانيد. شاه تغيير برنامه را نپذيرفت و پس از گفت وگو با عين الدوله چنين دستور داد: «… يك ماه قبل با اطلاع سفارت انگليس پروگرامى و قراردادى شده است و ما هم نظر به دوستى اى كه با دولت انگليس داشتيم تماماً را قبول كرديم… حالا اين عنوانات نمى دانم براى چيست؟ آن قرارداد تغيير نمى كند در صورتى كه بخواهند در بوشهر پياده شوند بايد مطابق همان پروگرام و قرار سابق باشد والا ميل پياده شدن را نداشته باشند ميل خودشان است. مقصود اين است آن پروگرام نبايد تغيير كند. امضاء شاه» ۳۰
وصول اين تلگراف نگرانى اعضاى سفارت و كنسولگرى بوشهر را فراهم آورد و سرآرتور هاردينگ كه براى شركت در استقبال از نايب السلطنه هند در بوشهر به سر مى برد كوشيد مشكل پيش آمده را به گونه اى حل كند! در حالى كه گفت وگوها ادامه داشت كشتى ويژه لرد كرزن به نام «ناو هاردينگ»۳۱ و رزمناوهاى اسكورت او در آب هاى بوشهر نمايان شد. علاءالدوله و هاردينگ از گفت وگوهاى خود نتيجه نگرفتند. علاءالدوله فرصتى خواست تا بار ديگر از مركز كسب تكليف نمايد كه صدراعظم عين الدوله در جواب تلگراف علاءالدوله نظر شاه را در تلگرافى كوتاه چنين اعلام كرد:
«برنامه همان است كه قبلاً توافق شده جناب فرمانفرماى هندوستان ميل دارند پياده شوند ميل دارند پياده نشوند.»۳۲
بدين گونه به مصداق «عيب او جمله بگفتى هنرش نيز بگوى» مظفرالدين شاه كه يكى از خصوصيات اخلاقى اش ترس بى اندازه بود، در اينجا بى آنكه از قدرت و توانايى نايب السلطنه مقتدر هندوستان بيمى به خود راه دهد با شجاعت در برابرش ايستاد و حاضر نشد در برنامه پذيرايى پرهزينه او۳۳ تغييرى صورت گيرد كه اين تغيير برنامه اهانتى بود به شاه و دولت ايران!لرد كرزن پس از توقفى ۴۸ ساعته در كشتى ويژه
خود بدون آنكه پا به خشكى گذارد در چهارم دسامبر ۱۹۰۳ برابر با ۱۴ رمضان ۱۳۲۱ آب هاى ساحلى ايران را ترك كرد و رهسپار هند شد.پى نوشت ها:
۱۷- كتاب گنج شايگان محمدعلى جمال زاده به نقل از كتاب عصر بى خبرى يا تاريخ امتيازات ص ۳۴۸.
۱۸- بوئرها اصلاً هلندى هستند كه در آفريقاى جنوبى در ترانسوال براى خود دولتى تشكيل دادند. انگليسى ها به وطن آنها طمع ورزيدند و جنگ بين اين ملت جسور با امپراتورى انگليس قريب سه سال (۱۸۹۹ تا ۱۹۰۱) طول كشيد. در اين مدت به ارتش انگليس شكست هاى سخت وارد آمد و خون زيادى از انگليسى ها به زمين ريخته شد و دولت انگليس تلفات مالى و جانى زيادى را متحمل شد. عاقبت بوئرها از پا درآمدند و سرزمين شان ضميمه امپراتورى انگليس شد.
۱۹- عصر بى خبرى… ص ۲۴۵.
۲۰ تا ۲۳- تاريخ روابط سياسى انگليس و ايران به ترتيب جلد پنجم ص ،۴۲۶ جلد ششم ص ،۲۵۷ جلد پنجم ص ۴۴۳ و جلد ششم ص ۳۶۴.
۲۴- خاطرات سياسى هاردينگ ضميمه ۲ ص ۳۲۲.
۲۵- پيمان ۱۸۲۰ كه اولين گام استقرار بريتانيا در خليج فارس به شمار مى رود پيمانى
است كه حكومت هند با شيوخ عرب ساحلى خليج فارس امضا كرد كه به موجب آن اين شيوخ تعهد سپردند كه از راهزنى هاى دريايى و غارت اموال يكديگر دست بردارند و مزاحم امنيت خليج فارس نشوند كه بعدها بعضى از اين شيوخ تعهدات خود را زيرپا گذاشتند و باز هم به حرفه ديرين خود ادامه دادند. بريتانياى كبير ناچار به مداخله شد و همه آنها را منكوب و مجبورشان كرد پيمان متممى را كه به پيمان صلح پايدار معروف است امضا نمايند (سال ۱۸۵۳)* پيمان ۱۸۲۰ و پيمان متمم آن و همچنين پيمان هاى محلى ديگر تا سال ۱۹۷۱ يعنى زمانى كه نيروهاى انگليسى مستقر در خليج فارس از آنجا خارج شدند ادامه داشت.
۲۶- خاطرات سياسى هاردينگ ضميمه ۲ ص ۳۲۵.
۲۷- رضاقلى خان سالار معظم برادرزاده حسينقلى خانم نظام السلطنه مافى از رجال معروف قاجار است كه پس از درگذشت او نامبرده ملقب به نظام السلطنه گرديد. در جنگ جهانى اول كه موضوع مهاجرت پيش آمد حكومت موقت ملى تحت رياست همين رضاقلى خان نظام السلطنه در كرمانشاه تشكيل شد.
۲۸- ميرزااحمدخان علاءالدوله پسر محمدرحيم خان قاجاردولو كه به خشونت طبع و قساوت مشهور و معروف بود همان كسى است كه وقتى حاكم تهران بود نظر به گران شدن قند كه علت آن وقوع جنگ
روس و ژاپن بود (۱۹۰۴) عده اى از تجار واردكننده قند را به دارالحكومه احضار كرد و پس از پرخاش زياد چندتن از آنان را به چوب بست و همين عمل باعث تعطيل شدن بازار و اجتماع بازاريان در مسجد شاه گرديد و زمزمه خواستن عدالتخانه از اينجا برخاست كه سرانجام به مشروطيت منتهى گرديد.
۲۹- كسالت همسر لرد كرزن براى تغيير برنامه بهانه اى بيش نبود وگرنه به نوشته سرآرتور هاردينگ «ساده ترين راه حل قضيه بدون شك اين بود كه لرد كرزن همسرش را كه كسالت داشت براى يك شب در عرشه ناو هاردينگ بگذارد و خودش بقيه تشريفات پذيرايى را طبق همان برنامه اى كه قبلاً تنظيم شده بود اجرا كند.» صفحه ۲۴۲ خاطرات.
۳۰- لرد كرزن در خليج فارس از انتشارات دفتر مطالعات سياسى و بين المللى وزارت امور خارجه ص ۵۵.
۳۱- ناو هاردينگ به نام پدربزرگ سرآرتور هاردينگ وزيرمختار انگليس در ايران در سلطنت مظفرالدين شاه كه زمانى فرمانرواى كل هندوستان بود نامگذارى شده بود.
۳۲- لرد كرزن در خليج فارس ص ۶۲.

فایل : 16 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...