مقاله فارسی بيماري هاي گياهان زينتي

مقاله فارسی بيماري هاي گياهان زينتي

آشنايي با عوامل زنده بيماري زا
درس بيماري­هاي گياهان زينتي درسي و چهار جلسه تشريح مي­كنيم. قبل از شروع درس، ابتدا با قارچ­ها، ويروس­ها، نماتودها، باكتري­ها و يا بطور كلي عوامل زنده­اي كه موجب بيماري در گياهان زينتي مي­شود آشنا مي­شويد.
قارچ­ها و باكتري ها چند هزار سال پيش براي بشر مشخص بودند و از مهم ترين عوامل پوسيدگي و فساد در سطح زمين محسوب مي­شوند؛ مخصوصاً دراكوستيم­هاي جنگلي يا گلخانه­ايي از عامل اصلي تجزيه سلولت و ليگنين محسوب مي­شوند و عناصري چون نيتروژن، فسفر، پتاسيم، سولفور، آهن، كلسيم، روي، منگزيم را آزاد مي كنند.
قارچ­ها به سرعت وارد مواد غذايي مي­شوند يا اينكه بعد از مرگ در طبيعت درختان را به يك اكوسيستم معيني هدايت مي كنند و در توليد توده يوماس يا توده زنده دخالت دارند؛ بنابراين اين موجودات محصول تخريب فرآورده­هاي چوبي از جمله چوب هاي استفاده شده در ريل­هاي راه آهن، تيرك هاي برق، مخابرات و نيرو و همچنين الوارها و درب و پنجره ساختمان­هايي كه انسان ها در آن سكونت دارند هستند.
قارچ­ها و باكتري ها از مواد مختلف به عنوان غذا استفاده مي­كنند و از اين رو قادرند به تعدادي از گياهان زينتي، گياهان جنگلي، گياهان زراعي وباغات حمله ور بشوند. حتي انسان از دست قارچ­ها در منازل در آسايش نيست يعني اگر رطوبت يخچال بالا باشد ميوه­جات در داخل آن كپك مي­زنند. بنابراين انسان براي حفاظت مواد غذايي خود با روش­هاي مختلفي چون شور كردن، خشك كردن، منجمد كردن، اشعه تاباندن، حرارت دادن و نيز استفاده از مواد نگهدارنده يا شيميايي بهره مي­گيرد.
بعضي از قارچ­ها و باكتري­ها، مواد سمي را توليد مي­كنند و يا زهره آبه­هايي را توليد مي­كنند كه به آنها مايكوتوكسين گفته مي­شود. مثلاً افلوتوكسين به وسيله قارچ اسپويج جلگه فلوگوس و اسپويج پارازيتي چوز به وجود مي آيد.
همچنين بعضي از پلسديم­ها مواد غذايي چون بادام زميني، گردو، ذرت و پسته را آلوده مي­كند و وقتي كه انسان اين ها را استفاده مي­كند دچار بيماري هاي وحشتناكي از جمله سرطان مي­شود. بعضي از قاچ­ها مثل كلبس سب پورپورياها، آسكار پودهاي سمي را توليد مي­كند و وقتي انسان از آردي مصرف كند كه حاوي اين ماده سمي باشد سيستم عصبي او را بهم مي زند يا اينكه در زنان موجب سقط جنين مي شود.
قارچ­ها و باكتري­ها، انواع و اقسام بيماري هاي تياسان زينتي از جمله سفيدك دروغي، پودري، سياهك، پوسيدگي و لكه برگي­ها را به وجود مي­آورند. حتي مي توانند بيماري­هاي پوستي مثل مي پوز را در انسان بوجود بياورند.
قارچ ها و باكتري­ها تركيبات مهم دارويي دارند و مشهورترين تركيبات ضد باكتريائي در تاريخ ديده شده كه از پلامين از پنسليوم استخراج شده است.
مقدمه و تاريخچه بيماري‌ها
زندگي بشر به وجود و سلامتي گياهان زنده وابسته است كه نقش بسيار مهمي در زيباسازي مكان ها ايفا مي­كنند. توجه انسان ها به اين گياهان زيبا به زمان سومري­ها و مصري ها بر مي­گردد قدمتي حدود 3500 سال پيش دارد.
اهميت بيماري هاي گياهي غالباً ناشي از خساراتي است كه با بروز اپيدمي يا خسارت معمولي به گياهان زينتي و محصولات آنها وارد مي كنند اما خسارت معمولي بيماري­ها در گياهان بيشتر و با اهميت تر از خسارت اپيدمي آنهاست. واين خسارت در كشو­رهاي پيشرفته به چند درصد كل محصول برآورد شده است اما در كشورهاي غير پيشرفته به چندين درصد كل محصول بالغ مي­شود. در آمريكا طبق آماري كه وجود دارد خسارت ساليانه بيماري ها قبل از تورم سال هاي اخير به سه ميليارد دلار برآورد شده است. در ايران از ميزان خسارت بيماري هاي گياهان زينتي اطلاع دقيقي در دست نيست هر چند خسارت ناشي از بيماری ها در ايران مي توانيم حدود 15تا20درصد كل محصول تخمين بزنيم.
گياهان زينتي بخش بسيار كوچكي در بين گياهان را تشكيل مي­دهند كه گاهي اوقات حدود 10 تا 50 درصد خسارت وارد مي كنند. دو بيماري گياهي از زمان هاي بسياري مورد شناسايي انسان قرار گرفتند. حتي در زمان هاي قديم عقايد خرافي درمورد بسياري از پديده­هاي طبيعي از جمله بيماري هاي گياهي در اجتماع حاكم بوده است كه آنها را اثر خشم خدايان براي مجازات كشاورزان مي­پنداشتند. حتي گاهي اوقات براي اين بيماري ها خداياني را خلق مي­كردند به عنوان مثال روپليس رب گندم بود كه همه ساله در فصل بهار به خاطر فعاليت خشم او مراسم مذهبي توام با قرباني بر پا مي­گرديد. در قرن هفدهم فرضيه توليد خود به خودي پا بر جا بود تا اينكه از دانشمندان از جمله نشليونسبت به آن شك و ترديد كرد و به طور كلي توانست درسال1927 اسپور قارچ ها را مورد مطالعه قرار بدهد. در نيمه اول قرن نوزدهم يعني سال 1845 بيماري خطرناكي به
نام بيماري بادزدگي سيب زميني در اروپا اتفاق افتاد كه سبب قحطي شد و به طور كلي جمعيت 8 ميليوني كشور ايرلند به علت قحطي و مهاجرت 2 ميليون كاهش پيدا كرد.
اولين نماتودپارازيت گياهي در سال 1743 توسط نيدهام از خوشه گندم جداسازي شد و در سال 1886 مايل براولين بيماري موزائيك توتون را كشف كرد. اما با توجه به اين كه در طبيعت دهها هزار بيماري وجود دارد و سلامتي گياهان را تهديد مي كند به طور متوسط هر گياه ممكن است به صدها بيماري مبتلا شود هر پاتوژن يا بيمارگر مي تواند 1 تا 100 گياه را مبتلا بكند. بنابراين به منظور سهولت مطالعه، هميشه دانشمندان به طريق­هاي مختلفي بيماري ها را طبقه بندي مي­كنند. اولين و متداول­ترين طبقه­بندي از روي علائم آلودگي مثل پوسيدگي، لكه­بري، پژمردگي و لكه­زايي است.
طبقه بندي دوم بيماري هاي گياهي، از روي عضو گياه مثل بيماري هاي ريشه، ميوه و شاخ و برگ است.
طبقه بندي سوم از روي نوع گياه مورد حمله مثل بيماري هاي درختان ميوه، نباتات زراعي و درختان جنگلي است.
طبقه بندي چهارم از روي عوامل بيماري­ زا است كه متداول ترين روش بوده و بر مبناي اين دو گروه بزرگ بيماري وجود دارند:
1- بيماري هاي مسري يا عفوني كه دراثر عوامل بيماري­زاي زنده به وجود مي آيند.
2- بيماري هاي غير مسري كه در اثر عوامل بيماري­زاي غير زنده است.
تعاريف و اصطلاحات بيماري شناسي گياهي
پاتولوژي گياهي يا بيماري شناسي گياهي
پاتولوژي گياهي به علم مطالعه بيماري هاي گياهي اطلاق مي­شود كه عوامل بيماري زا، چگونگي ايجاد بيماري و فعل و انفعالات، ارتباط بين گياه ميزبان و عوامل بيماري، عوامل توليدكننده بيماري و بالاخره روش­هاي مبارزه با آنها را بررسي مي­كند.
بيماري گياهي يا پلن تي زيس:
تعريف بيماري از نظر افراد به صورت هاي مختلفي بيان مي­شود؛ از نظر يك كشاورز بيماري با كم شدن محصول گياهان و در آمد او بيان مي­گردد. ولي از يك پزشك بيماري با علل و عوامل آن سنجيده و بررسي مي­شود. بنابراين هرگونه پروسه غير عادي در گياه كه در اثر تحريك مداوم به وجود بيايد و منجر به تغييرات در فعاليت متابوليكي و ظهور علايم بيماري در گياه بشود آن را گياه بيمار مي­نامند. اين تعريف مثل بسياري از
تعاريف بيولوژيكي خالي از اشكال نخواهد بود، مثلا ً اگر گل لاله مبتلا به ويروس باشد و دچار تغيير و شكستگي گل برگ ها بشود، اين ممكن است از ديدگاه بيمار شناس يك بيماري محسوب شود ولي از ديدگاه باغبان بيماري تلقي نشود و محصولش را به قيمت بالا بفروشد. بنابراين مفهوم بيماري در اين گونه موارد براي افراد مختلف متفاوت خواهد بود.
پاتوژن :
عوامل بيماري­زا در گياهان را پاتوژن مي­گويند كه در دو گروه پاتوژن زنده و پاتوژن غير زنده تقسيم بندي مي­كنند.
پاتوژن زنده از قارچ­ها و ويروس، باكتري، ميكروپلاسم، ويروئيد، پروتوزوا و گياهان آلي گلدار تشكيل شده است.
پاتوژن­هاي غير زنده سبب بيماري ­هاي غير مسري در گياهان مي­شوند و شامل كمبود عناصر غذايي، سرما، گرماي زياد، كمي يا زيادي رطوبت، كمبود اكسيژن، مسموميت ناشي از عناصر غذايي و حشره كش ها و قارچ كش ها و عدم رعايت اصول زراعي و نامناسب بودن اسيد يته خاك مي­باشند. مطالعه علل توليد كننده بيماري و رابطه آن با ميزبان اصطلاحاً اتيولوژي گفته مي­ شود.
عوامل بيماري زا:
براي ايجاد يك بيماري بايد چند عامل تعيين كننده بيماري مانند پاتوژن، شرايط محيطي مساعد براي رشد پاتوژن، ميزبان حساس و ناقل وجود داشته باشند كه اثر متقابل بر روي همديگر دارند و عوامل بيماري زا ناميده مي شوند، مثلاً قارچ فايتفترا ايفن تنس در شرايط مساعد بر روي گياه حساس ايجاد بيماري مي كند.
اصطلاح ديگر در بيماري شناسي پارازيتسيم است. پارازيت يا انگل به موجودي گفته مي­ شود كه حداقل يك قسمت از سيكل زندگي خودش را در داخل يا روي گياه و موجود زنده ديگر سپري مي­كند و قسمتي از مواد غذايي مورد نياز خودش را از آن كسب مي­كند كه به اين موجود زنده ميزبان اطلاق مي­گردد و اين رابطه پارازيت و ميزبان كه غالباً به ضرر ميزبان است پارازيتيسم ناميده مي­شود.
بعضي از پاتوژن­ها نظير ويروس­ها و نماتودها تعدادي از قارچ­ها مانند قارچ سفيدك يا سفيدك پودري براي تغذيه و تكميل سيكل زندگي خود وابستگي كامل به سلول زنده ميزبان دارند و در محيط هاي غير غذايي نمي توا نند رشد بكنند كه به آنها پاتوژن­هاي اجباري گفته مي­شود.
در مقابل پاتوژن­هاي اجباري، با كتري­ها، هيپو پلاسم­ها و بسياري از قارچ­ها قادر
هستند كه هم از سلول زنده و هم در محيط غير زنده رشد بكنند بنابراين به اين گونه پاتوژن­هاي غير اجباري گفته مي شود.
دوره بيماري گياهي
انگل هاي غير اجباري به دو دسته تقسيم مي شوند:
1. انگل هايي كه بيشتر زندگي سافروفسيتي دارند و تحت شرايطي مي­توانند به صورت پارازيت در بيايند اصطلاحاً انگل هاي اختياري ناميده مي ­شود.
2. گروه ديگر انگل هايي كه به طور معمول پارازيت هستند و تحت شرايطي مي­توانند به صورت سافروفيت در بيايند كه به آنها سافروفيت­هاي اجباري اطلاق مي ­شود.
پارازيت­هاي غيراجباري پس از حمله به بافت گياهي نخست با ترشح آنزيم مخصوص سلول هاي ميزبان را مي­كشد سپس پروتوپلازم آن را تجزيه و مورد تغذيه قرار مي­دهد. در حالي كه پارازيت هاي اجباري پس از حمله به بافت ميزبان نه تنها سلولي را نمي­كشد بلكه با آنها ارتباط برقرار مي­كنند و از مواد ساخته شده آن استفاده مي­كنند و بدين ­سان سلول هاي ميزبان پس از تهي شدن مواد غذايي از بين مي­روند و نهايتاً پس از مرگ كامل گياه پارازيت اجباري نيز مي ­ميرد. پس ميزبان هاي پارازيت هاي اجباري، محدود و از ميزبان­هاي انگل­هاي غير اجباري هستند.
مراحلي كه در توسعه يك بيماري رخ مي­ دهد اصطلاحاً دوره بيماري مي­گويند كه اين مراحل عبارتند از: 1ـ تلقيح 2ـ رخنه 3ـ آلودگي ها 4ـ گسترش بيماري در گياه 5ـ توليد مثل 6ـ انتشار انگل 7ـ زمستان گذراني.
تلقيح:
عبارتست از تماس عامل بيماري­زا با گياه. عامل بيماري زا را مايع تلقيح يا آنيوكلوم مي­نامند. مايع تلقيح در باكتري­ها، ويرويت­ها و مايكروپلازم­ها است كه از تماس بدن آنها تشكيل مي­شوند.
در قارچ ها مايع تلقيح ممكن است قطعه­اي از هيف، اسپور يا اسكلوروت باشد. مايع تلقيح در نماتودها، تخم بوده و در گياهان گلدار انگل مايع تلقيح بذر آنهاست.
مراحل چرخه زندگي رخنه يعني چه؟
ورود عامل بيماري­زا مستقيم يا از طريق مناقد طبيعي و زخم­ها به داخل ميزبان است. قارچ ها ونماتودها مي­توانند به داخل گياه نفوذ بكنند و معمولاً در محل تماس قارچ با سطح گياه كمي برآمدگي يا تورم يا آپوسوريوم به وجود مي­آيد در محل آپوسوريوم
يك هيف ظريفي به نام ميخ رخنه خارج مي­شود كه وارد گياه ميزبان شده و پس از متورم شدن اشكال مختلفي پيدا مي­كند كه به آنها هوستوريوم گفته مي­شود.
بعضي از قارچ ها مثل عامل بيماري لكه سياه فقط بداخل كتي كل رخنه كرده و فعاليت مي­كند. گياهان گلدار انگل نيز آپوسوريوم وميخ رخنه را توليد مي­كنند، اما تمام باكتري­ها و بسياري از قارچها از طريق روزنه­هاي هوايي و آبي، عدسك ها و زخم­ها وارد گياه مي­شوند. ويروس ها و بعضي از پاتوژن­هاي ديگر مي­توانند از طريق نيش حشرات به داخل بافت ميزبان وارد بشوند.
سومين مرحله در چرخه آلودگي است كه پاتوژن در داخل ميزبان با سلول هاي حساس ارتباط برقرار مي­كند و غذاي خودش را از آنها جذب مي­كند و گياه در اين مرحله مكانيزم دفاعي مختلفي را از خود نشان مي­دهد.
در بيشترين گياهان بين مرحله تلقيح و آلودگي و ظهور علائم چند روز و حتي چند هفته به طول مي­انجامد.
مدت زمان بين تلقيح تا ظهور علائم بيماري دوره نهفتگي يا كومون مي­نامند.
در مرحله گسترش بيماري در گياه، عوامل بيماري ­زا به روش های مختلف و به درجات متفاوت دربافت ميزبان پخش مي­گردند. گسترش بعضي از ويروس ها، و پروتيت­ها و سفيدك هاي دروغي و سياهك­ ها در گياه حالت عمومي و علائم بيماري حالت موضعي پيدا مي­كند.
بعضي از قارچ­ها مانند عامل بيماري لكه سياه فقط در زير كوتي­كل حركت كرده و در آنجا ختم مي­شود اما سفيدك هاي سطحي در سطح گياه ميزبان گسترش پيدا مي­كنند و موستوريوم را به داخل سلول هاي اپيدم مي­فرستند و غالب قارچ­ ها در تمامي اعضاي گياه گسترش پيدا مي­كنند و در داخل سلول يا بين آن استقرار مي­يابد اما باكتري ها در بين سلول ها فعاليت نموده و با ترشح آنزيم ها­ي مختلف ديواره سلولي را ازبين برده و به داخل سلول ميزبان حركت مي­كنند.
مرحله بعدي كه در دوره بيماري پيش مي­آيد توليد مثل است كه نحوه آن در پاتوژن­هاي متفاوت، مختلف است مثلاً باكتري ها به طريقه تقسيم دو تايي سلول و ندرتاً از طريق جنسي تكثير پيدا مي­كنند. ولي قارچ­ها از طريق توليد اسپور­هاي جنسي و غيرجنسي تكثير پيدا مي­كنند.
ويروس­ها و يروئيت­ها همانند سازي مي­كنند اما توليد مثل در سيستم سلول در نماتودها و گياهان گلداربه روش تخم گذاري و توليد بذر است.
پس از مرحله توليد مثل انگل انتشار پيدا مي­كند. انتشار پاتوژن به روش های مختلف در گياهان صورت مي­گيرد، مثلاً‌ اگر قارچ پست باشد زئوسپور توليد مي­كند.
باكتري ها و نماتودها با مصرف انرژي مسافت كوتاهي را طي مي­كنند و پاتوژن ها غالباً به طور غير فعال به كمك ماده باران و آب آبياري توسط ادوات كشاورزي و جانوران و انسان به جاهاي مختلف و گياهان منتقل مي­شوند .
مرحله زمستان گذراني:
پاتوژن­هاي گياهان چند ساله معمولاً زمستان را در داخل گياهان چند ساله سپري مي­كنند اما پاتوژن قارچ­هايي كه روي گياهان يك ساله هستند ممكن است زمستان را به فرم اسپورنسليوم خواب رفته در روي بقايا و بذر گياهان سپري بكنند.
قارچ‌هاي و بيماري هاي قارچي
قارچ­ها مهم ترين عامل بيماري­زا در گياهان هستند و تا كنون يك و نيم ميليون قارچ شناسايي و حدود صد هزار گونه از آنها توصيف شده است و قريب هشت هزار گونه از آن عامل بيماري در گياهان محسوب مي­شوند.
زيست­شناسان قارچ را به عنوان موجودات هسته­دار، يوكاريوت، فاقد كروفيل، توليدكننده اسپورو تغذيه از نوع جزئي گياه كه عموماً‌ به طريق جنسي و غيرجنسي تگثير پيدا مي­كند معرفي كرده­اند. ساختمان رويشي قراچ­ها معمولاً رشته­ايي منشعب به نام ريسه است و به وسيله يك ديواره سلولي كه ممكن است كتين باسلولز باشد احاطه شده است.
توليد مثل در قارچ­ها چگونه است؟
توليد مثل در قارچ عبارتست از تشكيل افراد جديدي كه داراي تمام صفات و مشخصات معمول گونه باشد. قارچ­ها در توليد مثل خود اسپور را توليد مي كنند كه علاوه بر اينكه وسيله تكثير و سبب انتشار آنها از نقطه ايي به نقطه ديگر مي شود موجب بقاي آنها از سالي به سال ديگر مي­گردد. لذا با جوانه زدن اسپوره لوله تملش ظاهر مي­شود كه پس از رشد هيف قارچ را به وجود مي­آورد.
اسپور قارچ­ها از نظر شكل، رنگ، اندازه تعداد سلول و نحوه تشكيل متنوع هستند و از روي خصوصيات آنها مي­توان قارچ را شناخت.
اسپور قارچ به ئطريق جنسي يا غيرجنسي تشكيل مي­گردد؛ بنابر اين در توليد مثل جنسي يك قارچ گامت هاي جنسي نر و ماده دخالت مي­كنند و با عمل تركيب بين دو اندام جنسي نر و ماده سلول تخم يا زايگوت تشكيل مي­شود. معمولاً‌ به اندام­هايي كه سلول هاي جنسي يا گامت­ها بر روي آن قرار دارند گامنيتاژيون مي­گويند.
توليد مثل جنسي در قارچ­ها مانند موجوادت ديگر شامل آميزش دو هسته سازگار است و اصولاً روند توليد مثل از سه مرحله متمايز تشكيل مي­شود كه عبارتند از:
1. در مرحله پلاسموگامي؛ آميزش دو تا پروتوپلازم است كه در اين مرحله N به علاوه N يا دي كالياتيك سلول مي­شود.
2. در مرحله كاريوگامي؛ آميزش دو هسته و يك هسته، دو N كرومزومي به وجود مي­آورند.
3. مرحله ميوز يعني تقسيم يا كاهش كرومزومي؛ در اين مرحله تعداد كروموزوم­ها به نصف كاهش پيدا مي كنند وN كروموزومي مي­شوند. يعني هسته ديپ لوني به دو تقسيم مي­شود و دو تا هستهN كروموزمي به وجود مي­آورد يعني سلول تخم به چند هسته N كرومورومي تبديل مي شود و اطراف هر هسته با مقداري سيتوپلاسم و يك ديوار احاطه مي­شود و بدين سان يك سلول كه يك اسپور قارچ است به وجود مي­آيد. بنابراين وقتي كه اسپور قارچ به وجود مي­آيد، توليد مثل جنسي تكميل مي گردد.
توليد غيرجنسي در قارچ :
در توليد مثل غير جنسي اندام­ها يا گامت­هاي جنس نر و ماده اصلاً نقش ندارند. توليد غيرجنسي در تكثير و گسترش قارچ­ها با اهميت ­تر از توليد مثل جنسي است به طوريكه در يك فصل چندين بار توليد مثل غير جنسي تكرار مي­گرد، توليد مثل غيرجنسي به روش های مختلف در قارچ­هاي مختلف اتفاق مي افتد:
1. قطعه قطعه شدن هيف يا اندام­هاي رويشي كه هرقطعه بصورت يك فرد جديد رشد مي­كند. مثل كلاميد و اسپورو آتروزاسپور.
2. جوانه زني سلولهاي رويشي يا اسپورها كه هر جوانه به يك فرد جديدي تبديل ميشود مثل مخمرها و سياهكها.
3. دو نيم شدن سلولهاي رويشي يا سلولهاي مادري به سلولهاي دختري است. مثل شينروسايكرو مايسزها.
4. توليد اسپورهاي غير جنسي است كه هر اسپور بعد از جوانه­زني لوله تملش را توليد نموده و بعد از رشد به نسليوم تبديل مي گردد
متداولترين روش توليدمثل غيرجنسي در قارچ­ها، توليد اسپورهايي غيرجنسي است كه از نظر شكل ، اندازه رنگ و تعداد سلول با هم متفاوت هستند. اسپورهاي غير جنسي در درون يك ساختمان كيسه مانند بنام اسپورانژيم ممكن است پايدار باشند و به هيف متصل شوند و در بسياري از قارچ­ها ممكن است غير متحرك باشند كه به آنها اپلانسقور گفته مي­شود اما آنهايي كه متحرك هستند. زوسپل ناميده مي­شوند و بدليل تاژك و مصرف انرژي حركت مي­كنند. بقيه اسپورهاي غيرجنسي كنيدي مي­گويند. و
اين كنيدي­ها روي اندام­هايي همچون در ترايپودرما، آسروي مثل كولاي تو ترايكوم، اسپوردوكيوم مثل فوزاريوم، كورمي ياسناست مثل روزانوياياآريتريوم ديده مي­شود.
تشخيص قارچ‌ها
تشخيص قارچ­ها غالباً ‌از روي شكل، رنگ ، اندازه و طرز قرارگرفتن كنيدي­ها بروي كنيديبر انجام مي­شود. تشخيص اينكه قارچ­ها متعلق به چه راسته­ايي است نسبتاً آسان مي­باشد. ولي براي تشخيص جنس و گونه قارچ حتماً بايد از كليدهاي شناسايي معتبر استفاده شود. ابتدا مراحل جداسازي قارچ از گياه بيمار را توضيح مي­دهيم :
براي جداسازي قارچ از گياه نخست ظروف شيشه­ايي نظير لوله آزمايش و تشك پتوي بوسيله حرارت خشك مرطوب ويا به كمك مواد شميايي استريل مي­كنيم در استريل به روش خشك معمولا ظروف به مدت يك ساعت در120 درجهC در داخل يك اتو يا اون قرارمي­دهيم . در روش حرارت مرطوب براي استريل كردن ظروف را بمدت 15 تا 20 دقيقه در حرارت 120 درجه C و فشار 5/1 كيلوگرم برسانتمتر مربع در يك آتا كيلو قرار مي­دهيم.
آتاكيلو تقريباً‌ همان چيزي است كه در خانه­ها زودپزداريم يعني سيستم كاركردن مثل زودپز است. ظروف شيشه­ايي مي­توانيم در محلول الكل 95% و يا محلول يك درهزار كلرور جيوه يا محلول 5% فرمالين سرب ضدعفوني مي­كنيم اما پس از استريل بايد اين ظروف را سه بار در آب مقطر شستشو بدهيم سپس آن را مورد استفاده قرار مي­دهيم .
پس از استريل كردن ظروف مرحله بعدي ضدعفوني سطحي بافت­هاي آلوده است. چون سطح بافت آلوده در تماس با محيط اطراف گياه بوده لازم است بمنظور نابود كردن عوامل عفوني آن به يكي از روشهايي كه متداول است ضد عفوني شود. مثلاً بافت آلوده را مي­توانيم به مدت سه ثانيه يا بيشتر در الكل 95% يا در محلول 5% تا 7% هيپو كلريد سديم يا به مدت 15 تا 45 ثانيه در يك محلول يك در هزار كلريد جيوه به تنهايي با در محلول كلريد جيوه بعلاوه 50% الكل فرو ببريم. به چنين محلولي اصطلاحاً را دو سلولش گفته مي­شود. بنابراين وقتي كه بافت­هاي آلوده را با اين محلول ضدعفوني سطحي كرديم مرحله بعدي تهيه محيط كشت است.
براي كشت قارچ و باكتري درآزمايشگاهها محيط كشت­هاي گوناگوني تهيه و به نامهاي مختلفي در بازار يافت مي­شوند. از اين محيط كشت­هاي متداول مي­توانيم از
پيديه يا محيط كشت سيبزمي ديستكروزآكار نام ببريم. معمولاً‌ براي تهيه يك ليتر محيط كشت پيديه يا سي ام آ، 39 گرم براساس نوشته آن شركت يا 21 گرم پيديه استفاده مي­كنيم اين محلول به مدت چند دقيقه مي­جوشانيم و بهم مي­زنيم وقتي كه عمل بهم زني خوب انجام داديم محلول از حالت كدري به يك محلول ذرات تبديل مي­شود سپس اينها را در لوله­هاي ­آزمايش يا ايرلين­ها قرار مي­دهيم و يك پوشش درب پنبه­اي به آن وصل مي­كنيم و به مدت 20 دقيقه در 121 درجه تحت فشار5/1 كيلوگرم بر سانتيمتر مربع عمل استريل در آتو كلو انجام مي دهيم و بايد صبر كنيم تا فشاربه صفر درجه برسد. مي­توانيم اين محيط كشت را زير هود يا بغل چراغ الكلي در تشكهاي پتري كه قبلاً‌استريل كرديم بريزيم.
تهيه محيط كشت P D A
محيط كشت دستيكروز آگار وهالت­ايتسكرت از جمله محيط كشت­هاي عمومي هستند كه درآ زمايشگاه بيماري شناسي از آنها استفاده مي­شود. معمولاً براي تهيه محيط كشت سيبزمي دستيكروز آگار 250 گرم سيب زميني تازه پوست كنده را به چهار قسمت مي كنيم ( و الزاماً بنابراين قطعه­ها را كوچكتر بكنيم و نيز اثلايت اينها را نبايد تهيه بكنيم زيرا نشاسته بيش از حد خارج مي­شود و در روند كار اختلال ايجاد مي­كند و محيط كشت بايد بدون نشاسته كافي باشد ) و در يك ماهي تا به مدت 20دقيقه روي اجاق گاز مي­گذاريم تا كاملاً بجوشد سپس و عصاره آن را بوسيله
پارچه­ايي مي­گيرم تا زلال و پاك باشد و هيچ نشاسته­ايي درآ ن وارد نشود.
(در زمان عصاره­گيري به هيچ وجه سيب زميني پخته را له نمي­كنيم تا محلول زلال باشد.) در محلول بدست آمده 20 گرم دستيكروز كه مثل شكر است اضافه مي كنيم و به آرامي بهم مي­زنيم. سپس آنرا روي چراغ ا لكلي يا اجاق گاز قرار مي­دهيم تا كاملاً حل بشود. بعد از اين 20 گرم آگار به آن اضافه مي­كنيم ( آگار آگار از يك جلبك دريايي گرفته مي­شود و كارش اين است كه محيط كشت را ببندد وسطح صافي را ايجاد بكند.) و پس از بهم زدن آن را به مدت2 دقيقه روي اجاق گاز قرار مي­دهيم تا كاملاً حل شود بدون اينكه حبابي ايجاد بشود زيرا اگر زياد گرم بشود باز نمي­شود و براي اينكه به آرامي باز بشود يك درب پنبه­ايي را روي آ ن مي­گذاريم و حجم اين محيط كشت بوسيله آب داغ به يك ليتر مي­رسانيم و آن رادر آتوكلو بمدت20 دقيقه در دماي 121 درجه C و فشار يك و نيم كيلو گرم بر سانتيمتر مربع استريل مي­كنيم سپس زماني كه فشار به صفر درجه برسد آن را از آ توكلو خارج مي­كنيم ، و وقتي كه درجه حرارت تقريبا 45
درجه C باشد آن را در بين چراغ الكلي قرار مي­دهيم . وقتي كه محيط كشت استريل شد تقريبا 45 درجه گرما دارد و بوسيله انگشت مي­توانيم اين را حدس بزنيم. البته بهتر است بوسيله بنا گوش گرماي آن را تخمين بزنيم زيرا لطافت و نازك بوده و حساس است و بنابر اين بدرستي گرماي آن متوجه مي­شويم .
تهيه محيط كشت مالت ايتسكرت :
20 گرم مالت ايتسكرت و آگار آگار را وزن مي­كنيم و در داخل اين محيط اضافه
مي­كنيم و با حرارت لازم آن راحل مي­كنيم و مثل روش سابق در آتوكلو استريل
مي كنيم .
چرا اصلاً محيط كشت را تهيه مي كنيم ؟
زماني كه گياه آلوده را مشاهده مي­كنيم ، اين گياه آلوده قارچ در آن هست اما نمي­توانيم آنرا از روي ظاهر شناسايي بكنيم لذا بايد محيط كشت را تهيه و قارچ را كشت خانه سازي بكنيم سپس آن را بوسيله كليدهاي معتبر قارچ شناسي يعني شكل ، اندازه ، رنگ اسپور ، جدار دار بودن ، و از قرار گرفتن قارچ ، شناسايي بكنيم .
آيا براي تهيه محيط كشت از مواد طبيعي مثل سيب زميني استفاده مي­كنيم يا مواد ديگر هم استفاده مي شوند ؟
بطور كلي سه نوع محيط كشت طبيعي ، مصنوعي و نيمه مصنوعي داريم . در محيط كشت طبيعي اجزاء تشكيل دهنده آن ، دقيق نمي­دانيم مثل محيط كشت سيبزمي ديستكروز آگار ولي در محيط كشت مصنوعي تمام اجزاء آن را مي­دانيم .
جدا سازي عامل بيماري از گياه بيمار
اگراسپور قارچ بر روي لكه برگ نمايان شد بوسيله سوزن استريل آن را مستقيم بر مي­داريم و به محيط كشت انتقال مي­دهيم در روي اين محيط كشت بعد از چند روز اگر اين كوبه را در يك اين كوباتور بگذاريم نسليوم قارچ ظاهر مي­شود كه از اين نسليوم مي­توانيم كشت هاي مجدد و خانه سازي را انجام بدهيم جدا كردن بيمارگر از بخشي كه نكروزه شده است: با تيغ برش­هايي به ابعاد 5 تا 10 ميلي متري از حد فاصل بين بافت آلوده و سالم برگ مي­زنيم و به مدت 15 تا20 ثانيه در محلول 10 در صد هيدروكلريد سديم قرار مي­دهيم سپس در اتاق كشت يا نزديك هود بيولوژيك برش­ها را با فاصله زماني 10 تا 15 ثانيه به كمك پس از هم بر مي­داريم و بعد از خشك كردن نمونه­ها به كمك يك حوله كاغذي ، براي استريل 3 تا 5 برش در سطح محيط كشت يك تشتك
پتري قرار مي­دهيم . و اين كوبه و عوامل بيماري­زا را مي­توانيم خانه سازي بكنيم و تشيخص نهايي را از روي محيط كشت مصنوعي بدهيم و آن را مجددا كشت بكنيم .
جدا كردن پاتوژن از ميوه ، ساقه و ساير اندامهاي هوايي چگونه است ؟
روش هاي جدا كردن بيماري از ساير اندام ها مشابه روش هاي جدا كردن اين بيمارگرها از برگ­ها است .مضافاً اين كه براي جدا كردن بيمارگرهايي كه عميقاً در ساقه و ميوه نفوذ كرده­اند مي­توان آنها را در جهت طولي وبا شروع از سمت سالم دو نيم كنيم سپس از مرز بافت سالم و آلوده بخش دروني ميوه وساقه را كه براي اولين در معرض قارچ قرار مي­گيرد برش كوچك 5 تا10 ميلي متري مي­زنيم و آنها را بر روي محيط كشت مصنوعي كشت مي­كنيم .
اما جدا كردن بيمار گر از ريشه وغده چگونه است؟
جدا كردن پاتوژن از ريشه و غده مشكل تر از ساير قسمتها مي­باشد. زيرا در خاك سايپروفيت هاي فراواني وجود دارند كه بر روي ريشه و غده بسر مي­برند بنابراين بايد قبل از كشت چندين بار آنها را بشوريم واقدام به جدا سازي پاتوژن بكنيم . چنان چه ريشه ها كوچك باشند آلودگي كوچك است يا رخنه اين پاتوژن در سطح غده و ريشه سطحي است و مي­توان روش جدا سازي پاتوژن را به روش برگ انجام بدهيم اما اگر رخنه پاتوژن در غده و ريشه عميق باشد مانند روش جدا سازي ميوه ساقه عمل
مي­كنيم. يعني غده و ريشه را از سمت سالم به دو نيمه برش مي­زنيم سپس قطعات را از حد فاصل بين بافت سالم و بيمار جدا مي­كنيم و مستقيماً بر روي محيط كشت مناسب قرار مي­دهيم .
لكه برگي كوروو لاريا بيماري پوسيد گي ژيلوس
علائم بيماري لكه برگي كوروولاريا
برگ­ها نخست سبزو ريز وفرورفته ظاهر مي­شوند و بتدريج اين عارضه توسعه مي­يابد و گاهي برگ­ها بهم پيوسته و خرمايي رنگ و نا منظم و بزرگ مي­گردند و يا در مراحل توسعه بهم پيوسته و بحالت نا منظم و بزرگي نمايان مي شوند .در اين بيماري برگ ريزي اتفاق نمي­افتد ولي پارگي برگ ديده مي­شود لكه ها معمولاً شش روز بعد از تلقيح ايجاد مي­شوند و بعد از اينكه لكه­ها خرمايي رنگ شده اسپورروي آنها تشكيل مي­شود.
در منابع مختلف قارچ curvularia era grostidis عامل بيماري معرفي شده است .
چگونه اين قاچ ها بر روي گياهان زينتي كنترل مي شوند ؟
استفاده از قارچ كش هايي مانند مانكوزب ، كلروتالوفيل و بنوميل يك بار قبل از آلودگي از شدت بيماري مي­كاهد .
بيماري اسپري ژيلوس :
علائم بيماري زخم هاي حاد بر روي رايزوم يا انتهاي ساقه است وقتي كه در معرض كنيدي هاي عامل بيماري­زا قرار مي­گيرند ايجاد مي­شوند. بافت آلوده ابتدا آب سوخته و بعداً فرورفته مي­شود. اپيدم ممكن است در اثر تماس با عامل بيماري­زا به سرعت تجزيه گردد و به دنبال آن آلودگي در نزديك قاعده و نوك برگ­ها بوجود آيد كه غالباً حاوي اسپورهاي قهوه­اي تيره تا سياه مي­باشد.
عامل بيماري معمولاً قارچ ASPERGILLUSNEGER است . رشد مناسب قارچ اسپرژيلوس معمولاً در آزمايشگاه در حرارت 25 تا 40 درجه سانتي گراد اتفاق مي­افتد و اسپر زايي اين قارچ در اين حول و حوش ادامه پيدا مي­كند . اين قارچ معمولاً از طريق زخمها به قلم ها راه پيدا مي كند و در شرايط گرم مرطوب بيشتر خسارت زا است .
وضعيت بيماري در فصل سرد چگونه است ؟
گفتيم كه اين بيماري در شرايط گرم و مرطوب اتفاق مي­افتد و خسارت­زا است. قارچ بين 25 تا 40درجه رشد مي­كند اما وقتي كه هوا خنك و سرد باشد چون رشد قارچ متوقف مي­شود بيماري به صورت اتو ماتيك كنترل مي­شود. پس در فصل سرد اين بيماري كمتر مشاهده مي­شود .
مبارزه با اين بيماري چگونه است ؟
استفاده از قارچ كش هايي چون تيرام و كلرانيل به صورت گرد پاش يا معلق كردن قلمه ها در محلول قبل از حمل و نقل و كاشت بسيار مفيد گزارش شده است . محلول پاش خاك گلدان با بنوميل نيز مفيد ارزيابي شده است .
بيماري سوختگي بوترايتيسي
علائم بيماري سوختگي بوترايتيسي در گياه زينتي بنفشه آفريقايي معمولاً در روي سطح زيرين برگ­ها و نزديكي لبه گلدان يا در تماس با محيط كشت گلداني ظاهر مي­شود. در اين بيماري لكه هاي آب سوخته به سرعت توسعه مي­يابند و سطح وسيعي از برگ­ها را اشغال مي­كنند . قسمتهاي سوخته گل به تدريج قهوه­اي تيره تا سياه رنگ ديده مي­شود. چنان چه روز ها گرم و مرطوب و شب سرد باشد عامل بيماري روي گل اسپور زايي نموده و توده­ايي از اسپورهاي خاكستري رنگ سطح آنها را مي­پوشاند .
علائم كپك خاكستري روي درخت فيكس الاستيكا معمولا به صورت لكه­هاي خرمايي تا قهوه­اي رنگ با حلقه­هاي متعدد تيره و روشن در مركز است. در شرايط مناسب حتي قلاف برگ­ها آلوده بوده و برگ ها بطور معمولي مي-پوسند .
عامل بيماري قارچ BOTRYTISCINEREA است. بسياري از گياهان زينتي مثل درسنا ها ، بوتس­ها ، سرخس­ها و اشقه انگليسي ميزبانان بسيار خوب براي اين قارچ مي­باشند .
كاهش رطوبت سطح برگ­ها در شب در كنترل بيماري بسيار مؤثر است و كاربرد قارچ كش­هايي چون ايپرو ديون و وينكلوزولين نيز مؤثر گزارش شده است .
لكه برگي كورته اسپوروآ لترناريا
علائم بيماري در لكه برگي كورينه اسپورا
علائم بيماري بسته به ميزبانان متفاوت است. لكه­ها از برگهاي پاييني بويژه آنهايي كه زخمي شده­اند يا در تماس با محيط كشت گلداني هستند شروع مي­شود و بعد بسرعت توسعه يافته و چنانچه شرايط مناسب باشد معمولا ًبه قطر 5سانتيمتر يا بيشتر مي­رسند.لكه ابتدا خرمايي كمي قهوه­ايي و فرورفته بنظر مي­رسند و بوسيله هاله زردي و به عرض يك ميليمتر احاطه مي­گردند.
اين لكه­ها بر روي برگ انجيري معمولاً بصورت خرمايي آب سوخته ديده­
مي­شوند و بتدريج توسعه يافته و به رگ برگ­ها محدود مي­شود و به حالت غير منظم و زاويه دار ديده مي­شوند.
عامل بيماري قارچ كورايس پولاكاس كولاCorynespora Cassicola است بنفشه آفن­گايي،انجير اشكي، گياه لاسك هليا فيكوس­پداستكا، گياه­گورخري يازبرا از ميزبانان بسيار خوب اين قارچ محسوب مي­شوند.
كورتيها روي محيط كشت عصاره آگال قهوه­ايي و خاكستري تيره هستند و معمولاً بعد از 7 الي14روز تشكيل مي­شوند و منظره مخملي شكل پيدا مي­كنند.
چرا قلمه­هايي كه بظاهر سالم هستند وقتي زير كشت مي­روند علائم بيماري درآنها مشاهده مي­شوند؟
قلمه­هايي كه بظاهر سالم ديده مي­شوند علائم شديد بيماري بصورت هفته در خوددارند و با گذشت زمان اين علايم شديدتر مي­شود.
براي مبارزه بااين قارچ استفاده از قارچ­كش­هايي مثل بنوميل، مانكوزبك، لروتالونيل و يا تيوفانات متيل بسيار مؤثر گزارش شده است.
علايم بيماري آلترناريا:
علايم بيماري آلترناريا معمولا ًبصورت زخم هاي كوچك آب سوخته به قطر كمتر از يك ميليمتر ديده مي­شوند. اين لكه برگي با رنگ قرمز قهوه­ايي شروع شده و بصورت گرد درمي­آيند معمول اًفاقد هاله بوده و بندرت بهم مي­چسبند.
لكه برگي آلترناريا روي شپالرا ابتدا بصورت مناطق آب سوخته كوچكي روي پهنك برگ و دم برگ ثابت ديده مي شود.
وسپس اين مناطق بسرعت توسعه يافته و به قطر 4 ميليمتر در شرايط مناسب بالغ مي­گردندو بشكل نامنظم و قهوه ايي تيره مشاهده مي­شوند.
قارچ Alternavia Panax بعنوان عامل بيماري در منابع مختلف معرفي شده است و بر روي غذاي سيب زميني ويستكروزآگار خاكستري روشن تا سياه رنگ ديده مي­شود.كوريدي ها قهوه ايي تيره و محلول آبكي قرمز رنگي را ترشح مي كنند.
مي­توان لكه برگي آلترناريا با كم كردن و نپاشيدن آب روي برگ­ها بطور كامل كنترل كرد و كاربرد قارچ كش­هايي چون مانكوزب،تيوفانات متيل،كلرو تالونيل و بنوميل بسيار مؤثر گزارش شده است.
پوسيدگي ساقه كاكتوس ، فيلودندرون و ميروتيلشيوم
پوسيدگي ساقه كاكتوس
پوسيدگي برگ­هاي اكلتسليويني كاكتوس جوان از علائم اوليه بيماري است بوته­هاي موسن­تردر حالي كه حالتهاي آن شكسته شده نرم و خشك و برگ­هاي آن بهم متصل هستند. بعلاوه كنيدي­ها سياهرنگ با جريان هوا و پاشيدن آب نقش مهمي را ايفاد مي­كنند.
آلودگي در كاكتوس­هاي سريوس معمولاً برروي اندام­هاي بالا ساقه اتفاق
مي­افتد و بدنبال پوسيدگي خشك فرورفته ديده مي­شود كه تقريباً پس از مدت 6 ماه از تكثير بيماري كاملاً توسعه پيدا مي­كنند.
قارچ Drench sleracac Tivava بعنوان عامل بيماري عامل بيماري در مناابع در منابع مختلف مصرفي شده­است .
جريان هوا چه نقشي در گسترش آلودگي دارد؟
با جريان هوا كنيدي­ها در هوا پخش مي­شوند و به طرف برگ­هاي كاكتوس انتقال پيدا كرده و الودگي ثانويه را بوجود آورند. همچنين اسپلش­هاي آب نقش مهمي و در آلودگي ثانويه ايجاد مي­كنند.
كنيدي­برهاي قارچ استاره بندرت منشعب مي­شوند و بطور انفرادي شفاف و زيتوني تيره تا شكلاتي رنگ گشته و يك تا پنج ديواره دارند و با دو سرگرد شكل استوانه­ايي مي­باشند. ارقام مختلف كاكتوس به اين قارچ حساس بوده ولي زماني كه كاكتوس­ها به حد معيني از رشد برسند حساسيت پوسيدگي ساقه معمولاً كمتر مي­شود يعني بافت ميزان ضخيم و مستحكم شده و حساسيت كمتري در مقابل بيماري از خود نشان مي­دهد.
كنترل برروي كاكتوس­هاي كوچك با استفاده از كاپتان يا فرجام و برروي كاكتوس­هاي درشت مثل Cereuseaster با كلروتالونيل بخوبي امكان پذير­است.
بيماري لكه برگي فيلودندرون
شانه­هاي اوليه فياودندرون بصورت لكه هاي روشن آب سوخته در دو طرف سطح برگ ديده مي­شود كه بتدريج زرد و خرمايي شده و معمولاً مركز آنها فرو رفته است ، طوري كه به آساني با اثرات تغذيه ترپيسها اشتباه مي­گردد. اما تشخيص اين دو علائم از همديگر بدين صورت است كه معمولاً‌ تريپس­ها وقتي از برگها تغذيه مي­كنند بافت پارانشيوي برگ را مي­خورند و جاي خوردن و هان تريپس برروي برگ وسطح زيرين آن ديده مي­شود در صورتي كه در اين بيماري لكه­ها بيشتر در سطح زيرين برگ قابل رؤيت هستند.
قارچ Doctylariahamicola در منابع مختلف بعنوان عامل بيماري مصرفي شده است. قطر كنيدي برروي محيط كشت سيب­زميني ديستكروز آگار پس از 24 روز در حرارت 22 درجه C حدود 40 ميليمتر بالغ مي­شود. كنيدي­ها ساده ، مستقيم و نمه شفاف بوده در حاليكه پنسليوم­هاي شفاف و داراي ديواره عرضي هستند.
مبارزه زارعي مانند تهويه به منظور خشك كردن سريع و ايجاد پوشش سمي قارچ­ كش­ها از شدت بيماري مي­كاهد همچنين قارچ كش­هاي يمثل نبوميل ، كاپتان، كلرونويس، مانكوكوزب عليه بيماري روي فيلو دندرون بخوبي مؤثر است.
كله برگي ميروتيشوم :
علائم بيماري ميروتيشيوم بدين صورت است كه لكه­ها روي گياه گورخر يا زبرا معمولاً در لبه و نوك برگ و رگ برگهاي شكسته ديده مي­شوند كه بصورت قهوه­ايي
­تيره تا سياه­رنگ و آب سوخته مي­باشند. ايسپرودكنوم­هاي سياه ­رنگ مشخصه وجود قارچ بوده و پوشش سفيد رنگ سنليوي آن معمولاً به حالت حقله­هاي متحدالمركزي تشكيل مي­گردند. اين علائم روي اغلب گياهان زينتي قابل رؤيت است و به حالت سايت دارند و در گياهان برگي باغعث آلوده شدن و پوسيدگي توقه و دم برگ مي­شوند.
عامل بيماري My rothe Cium roridun است كه ايسپرودكيوم بدون پايه بشقابي ، روي نامنظم سياهرنگ با حاشيه سفيد و بدون سو قابل رؤيت است. كنيدي­برهاي استاره منشعب و داراي ديواره سلولي جلوگبري از حرارت بين 20 تا 27 درجه C درصورت امكان و به حداقل رساندن زخم ها و مصرف كود درصدي توسط بيماري را به حداقل مي­رساند. همچنين قارچ كش­هايي چون كلروتالونيل و مانكوزب تأثير بسيار خوبي در كنترل بيماري دارند.
بيماري­هاي فتيوفتوراي گياهان زينتي
دوگونه از فيتوفتورها عامل اصلي بيماري­هاي گياهان زينتي در دنيا گزارش شده است كه عبارتند از:
1- Phytophthara palmivora بعنوان عامل بيماري سوختگي برگ و ساقه ، اشقه انگليسي هدرا و پوسيدگي ساقه ديفن باخيا گزارش شده است .
2-Phytophthora Para sitsca عامل بيماري پوسيدگس ساقه و سوختگي برگ تعداد زيادي از كياهان وينتي است.
پوسيدگي فتيوراي ساقه دفين باخيا:
پوسيدگي ساقه دفين باخيا بصورت لكه­هاي آب سوخته ، نامنظم و كوچك برروي ساقه اصلي نزديك سطح خاك ظاهر مي شود در بيش ار سه سانتيمتر در بالا و پايين سطح خاك توسعه پيدا مي­كنند. قسمت­هاي داخلي ساقه نرم و آبكي شده و برگ­ها زرد و بطور ناگهاني پژمرده مي­شوند. وقتي آلودگي ايجاد مي­شود. معمولاً ساقه­ شكسته مي­شوند و بيشتر از بالاي ساقه خشك مي­شوند، اگر شرايط محيطي خيلي خشك باشد لكه هايي كه برروي ساقه بوجود مي­آيند چوب پنبه­اي و قهوه­ايي مي­شوند و زماني كه اين رنگ را به خودش گيرند ديگر رشد لكه وجود ندارد.
ساقه­هاي مورد حمله آب سوخته وقهوه­ايي مي­گردند غالباً بين بافت­هاي سالم آلوده يهاي سياه وباريكي بوجود مي­آيد. در روي گياهان كوچك آلودگي معمولاً از جايي كه برگ با خاك تماس پيدا كرده شروع مي­شودو گياه در نهايت مي­ميرد.
علت اينكه علائم آلودگي در برگهاي پاييني بيشتر بوده اين است كه برگهاي پاييني بيشتر در تماس با خاك است و قارچهاي خاك زي در زمان آبياري اسپلش هاي آب به برگها انتقال پيدا مي­كنند.
عامل بيماري قارچ Phytophora palmivora معرفي شده است.
اسپرانيژيوم هاي قارچ روي اسپراينژيوم­هاي سنپديال كه مختصري از هيف رويشي متفاوتي بوده توليد مي­شوند و معمولاًُ ليمويي شكل و در قائده گرد و در نوك برجستگي شفاف­دارند. همچنين بعداز شدن از اسپراينويوفه­ها داراي پايه هستند.
اسپراينوژيوم­هاي بالغ معمولاً از نوك جوانه مي­زنند وبسته به شرايط زيست لوله تنش ياروسپو توليد مي­كنند . حداقل حرارت براي رشد رويشي 13 درجه حرارت مناسب و حداكثر 31 درجه سانتيگراد در منابع مختلف گزارش شده است.
پوسيدگي ساقه دفين باخيا فيتوفتواي با گرماي و رطوبت زياد ،تهويه ضعيف خاك ، زيادي آب دادن و فاصله كم بوته­ها شدت پيدا مي­كند.
قارچ كش­هايي چون اتريدپازول ، متالاكيسل و فوزتيل آلوميتوم براي مبارزه با بيماريهاي فتيوفتورالي دفين باخيا بسيار مؤثر گزارش شده است.
پوسيدگي ساقه در سوختگي برگ گياهان زميني:
گياهان بيمار يك رنگ ميخكي درنوك برگ­هاي مركزي پيدا مي­كنند كه احتمالاً مربوط به كمي آب مي­باشد. لكه هاي سياه در قاعده برگ­هاي خارجي ظاهرمي ­شود. قائده برگ­هاي مركزي همچنان ممكن است كاملاً پوسيده و به سهولت از قسمت­هاي ديگر جذا شود.
ريشه همچون ساقه و برگ مي پوسد و گياهان آلوده معمولاً چروكيده مي­شوند . لكه هاي ايجاد شده در كاكتوس نزديك سطح خاك آب سوخته و سخت با باحشيه قرمز ديده ديده مي­شود. لكه­هاي هاگ نكروزه و آب سوخته شده و هاله زردي را توليد مي­كنند. عامل بيماري قارچ Phytophthara paraasitica معرفي شده­است . اسپراينژيوم ­هاي بيضوي ته گرد بين هيفي در انتها يا حاشيه توليد مي­شوند.
حرارت مناسب براي رشد اين قارچ 30 درجه سانتيگراد گزارش شده است. اين قارچ دامه ميزبان وسيعي دارد و گياهتي از جمله هدرا، اشعه انگليسي ، تيپوري ، كاكتوس ، گل هميشه بهار و غيره را مورد حمله قرار مي­دهد.
محلول پاشي با اتريديازن ، پيزوكس كلر ، كاپتان، كلرو تايونيل و مانكوزب در كنترل بيماري لكه برگي دفين باخيا مؤثر گزارش شده است.
آنترا كنوز و لكه برگي نخلها
كراتتراكم ليف­اسپور
يكي از متداولترين بيماري­هاي گياهان زينتي لكه­ برگي كولتوتريكوم است كه اصطلاحاً‌ به آن آنتراكنوز گفته مي­شود. علائم بيماري آنتراكنوز روي ميزبانهاي مختلف
متفاوتت ديده مي­شود و بصورت لكه­هاي خرمايي رنگ تا قهوايي تيره گرد و ناصاف روي برگ­ها ايجاد مي­شود. روي بعضي از ميزبانها اين لكه ها مجزا باقي مانده در حاليكه روي ميزبان ديگر بهم مي­پيوندند ونواحي وسيعي را بحالت سوخته در سطح برگ ايجاد مي­كنند. در روي برخي از ميزبانها اين علايم بصورت زخم­هاي زاويه­دار محدود به رگ برگ­ها ديده مي­شود. اگر ميزبانهاي مختلف را در بيماري آنتراكنوز ملاحظه بكنيم مي­بينيم كه علائم بيماري از يك ميزبان به ميزبان ديگر كاملاً متفاوت است و لكه­ها بصورت گرد، ناصاف و نامنظم تا زاويه­دارديده مي­شوند.
تفاوت مرحله جنسي با مرحله غيرجنسي در قارچ­ها چيست؟
در قارچ­هايي كه آميزش دوتا هسته يا دو پروتوپلازم ديده نشده و سلول تخم بوجود نيامده است معمولا ً ‌اينها جزء گروه قارچ­هاي تيتيريومايكوتنيا هستند، اما آنهايي كه در آميزش دوهسته درآنها ديده شده و سلول تخم بوجود آمده­ است در گروه قارچ­ها يا شاخه­هاي آبيكومايكوتا ، مازميومايكوتا، زايگومايكوتا، كي­تي­دريومايكوتا قرار مي­گيريند كه اينها جزء قارچ­هاي دقيق هستند. پس قارچ­هايي كه مرحله جنسي و غيرجنسي­شان پيدا نشده است نامگذاري شده­اند و آنهايي كه پيدا نشده است به نامگذاري غيرجنسي­شان اكتفا مي­شود.
عامل بيماري آنتراكنوز ميزبانهاي وسيعي دارد، و روي گياهان بسياري از مناطق گرمسيري و نيمه گرمسيري بسربرند. لكه­ها روي غالب ميزبان­ها بصورت آب سوخته خرمايي رنگ در محل زخم­ها يا لبه برگ­ها بوضوح ديده مي­شوند و بسرعت وسيع شده و بشكل نامنظم كروي خاكستري تا سياه رنگ مي­گرند.
آسربول­هاي سياهرنگ يا پيرتي شوم­ها در حدود 30 تا 40 روز پس از آلودگي ايجاد مي­شوند مبارزه با اين بيماري معمولاً‌ مبارزات زراعي مانند كاهش آب دهي و انتخاب ارقام مقاوم تا حدي در جهت كنترل بيماري آنترا كنوز بي­فايده بوده است ما متداولترين روش براي كنترل بيماري آنتراكنوز گياهان زينتي كاربرد قارچ­كش­ها بصورت حفاظتي است. همچنين قارچ­كش­هايي مانند كلروتالوني ، مانكوزب وبنوميل بخوبي در كنترل بيماري مؤثر است.
لكه برگي نخل­ها:
علائم اين بيماري بدين صورت است كه لكه­ها ابتدا روي برگهاي جوان كامل نشده و خيلي كم زرد رنگ و رنگ پريده بوجود مي­آيند و در شريط مناسب بزرگ و بيضوي شده و به رنگ خرمايي با هاله­ايي زرد رنگ درمي­آيند.
اين كله­ها گاهي بهم پيوسته و سبب پارگي و نكروره شدن منطقه و سيعي ازبافت­ها مي­شوند. آلودگي يك برگ قبل از جدا شدن از قلاف برگ باعث سياه شدگي و باز نشدن آن در نخل­ها مي­شود.
چهارعامل بيماري­زايي لكه برگي نخل در منابع گزارش شده است كه عبارتند از:
1- Drechslerasetariae
2- Drechslera cactivora
3- Phaeo trichoconis crotalariae
Exserohilum rostiratum -4
توليدكنندگان اختلاف شدت لكه برگي بسته به ميزان روشنايي و مواد غذايي ذكر مي­كنند. چنانچه نخل­هاي زرد و كم كود داده شده بيشتر از گياهان سالم حساس به بيماري هستند.
– لكه برگي نخل­­ها مي­توانيم بوسيله كاهش رطوبت و آب­پاشي در سطح آنها بطور كامل كنترل بكنيم . همچنين كاربرد قارچ­كش­هايي مانند كلروتالونيل ،كاربامات براي كنترل لكه برگي نخلها مفيد و مؤثر گزارش شده است.
بيماري لكه برگي سركوسپورا گياهان زينتي
لكه برگي سركوسپورا:
علائم بيماري لكه برگي سركوسپورا بصورت كله­هايي ايجاد شده بر روي گونه­هاي رافيس در دو سطح برگ آن بصورت نقطه­هاي قهوه­ايي خرمايي رنگ به قطر بيش از دو ميليمتر ديده مي­شود. اين لكه­ها بتدريج گرد و نامسطح با هاله زرد رنگي ديده مي­شوند. وقتي لكه ها بهم پيوسته هستند گياه حالت پژمرده پيدا مي­كند.
لكه برگي سركوسپورا روي بافت لاستيك هنديافيكوس پلاست بصورت تغيير رنگ سطح برگ ظاهر مي­شود و نواحي گرد كمي برجسته ، ريز به رنگ سبزه تيره مشاهده مي­شود ايستروم­هاي سياه و ريزي از عامل بيماري روي زخم­ها تشكيل مي­گردد و برگ­هايي كه آلودگي شديد دارند جدا مي­شوند . اما همين لكه برگي سركوسپورا روي گياهان زينتي مخصوصاً پلي­بررابر بصورت لكه­هاي برجسته خرمايي در سطح برگ ظاهر مي­شوند و بتدريج اين كله­ها قهوه­ايي تيره شده و ندرتاً به قطر يك ميلي متري بالغ مي­شوند البته روي فلادميرون يا برگ قلبي لكه­هاي زرد كوچك تا قطر 27 ميلي متربالغ مي­شوند. لكه­ها فرورفته ، سوخته و حاشيه اينها زرد ديده مي­شود.
چرا علائم حاصل از يك پاتوژن روي گياهان مختلف متفاوت است؟
باتوجه به اينكه اندامهاي بافتي وا فيزيولوژي گياه متفاوت است و عكس­العملهايي كه خود گياه در مقابل پاتوژن نشان مي­دهد لكه نيز متفاوت ديده مي­شوند.
قارچ Vercospora rhapisicola عامل بيماري لكه­برگي سركوسپوراي است استروهاي سركوسپورا را پي­زي كولا به اندازه38×15×50×30 ميكرون متر است. كنيدي­برها قهوه­ايي بدون حجره تا دو حجره­ايي هستند يعني معمولاً داراي يك ديواره عرضي هستند. كنيدي­هاي دو حجره­ايي ندرتاً منشعب مي­شوند و شفاف و نوك تيز تا كمي خميده هستند و قائده آنها بريده و نوك آنها كمي تيره بوده كه از 5 تا 9 ديواره درمنابع مختلف در گياهان مختلف گزارش شده­است.
حرارت مناسب براي رشد قارچ 25 درجه گزارش شده است. و مايع زني گونه­هاي راضيس با قارچ سركوسپورا را پي زي كولا در فاصله زماني چهار هفته علائم بيماري را نشان مي­هند .
علائم لكه برگي سركوسپورا روي درخت لاستيك هند يا پس از 60 روز از تلقيح ايجاد مي­شود و حساسيت برگهاي سنين مختلف معمولاً‌ متفاوت است و در طبيعت برگهاي موسن تر علائم را بهتر نشان مي­هند.
بيماري پوسيدگي سيلندروكلديوم:
علائم بيماري پوسيدگي سيلندروكلديوم بصورت پژمردگي و زردي مختصر برگهاي پاييني ديده مي­شود. اين برگها بتدريج سوخته و قائده دمبرگها پوسيده و از گياه معمولاً جدا مي­گردند. لذا وقتي كه رطوبت زياد باشد كنيدي­ها روي دمبرگ و برگها ريخته مي­شوند و سبب ايجاد لكه­هاي قهوه­ايي تيره تا سياه طولاني مي ­گردند، لكه­هاي دراز هاله زرد و روشني دارند . گاهي دمبرگ خميده و بسمت پايين متمايل مي­شوند و در زمستان بصورت آويزان باقي مانده ومعمولاً‌ زرد رنگ ديده مي­شوند. در حالت پيشرفته بيماري ، تمامي قسمتهاي انتهايي گياه كاملاً از ريشه جدا شده و ممكن است تا حدي پوسيده ديده بشود و اين پوسيدگي به اشكال مختلف معمولاً‌ ديده مي­شود . همچنين پوسيدگي شديد ريشه قبل از آنكه علائم بيماري در برگها ظاهر بشود اتفاق مي­افتد.
قارچ Cylindro Cladium Spathiphlii بعنوان عامل بيماري در منابع مختلف گزارش شده است. كنيدي برهاي قارچ روي محيط كشت ابتدا سفيد رنگ پنبه­ايي بوده است.
حدود دوهفته روي محيط كشت سيب­زميني ديستكروز آكار و محيط عصاره 87 آكار قهوه­ايي تا قرمز قهوه­ايي رنگ ديده مي­شود.
كنيدي­برهاي قارچ دوشاخه ، شفاف و صاف بوده و در انتهاي به دو يا چهار فاليد ختم مي­گردد،‌ كه اين فاليدها سيلندري وگاهي شبكه­ايي يا قهوه­ايي هستند.
اين بيماري شديدترين علائم را درشرايط آب و هواي گرم و مرطوب ايجاد مي­كند. شدت بيماري در زمين­هايي كه سطح خاك آن گرم بوده خيلي شديدتر از خاك­هاي سرد گزارش شده است. همچنين خاك متراكم برشدت بيماري مي­افزايد .
علت اينكه شدت بيماري در خاك­هاي متراكم بيشتر است چيست؟
خاكهاي متراكم در اثر كاهش هوادهي ريشه­ها وافزايش مقدار نسبي رطوبت خاك گلدانها معمولاً شدت بيماري را افزايش مي­دهند و بدين خاطر در گلدان از پيت يا كاهبرگ استفاده مي­شود.
معمولاُ قارچ­كش بنوميل بخوبي پوسيدگي ريشه و دمبرگ سيلندروكلديوم را كنترل مي­نمايد. همچنين پروكلر از 30 گرم در100 ليتر آب تأثير بسيار خوبي در كنترل بيماري از خود نشان داده است.
جداسازي و خالص سازي
معمولاً نمونه­هاي آلوده را بعد از انتقال به آزمايشگاه بصورت جداگانه كشت مي­كنند و بعد به دو روش تك اسپوري و تك ريسه­ايي خالص سازي مي­شوند پس از ضدعفوني سطحي و درشرايط كاملاً استريل تكه­هاي كوچك 5 تا 10 ميلي متري بانپس و اسكالبته از داخل بافت برمي­دارند و به محيط كشت سيب زميني ديستكروز آگار انتقال مي­دهند و آنها را به دو روش تكه اسپوري و تك ريسه­ايي خالص سازي مي­كنند.
روش تك ريسه­ايي
قارچ برروي محيط كشت ديستكروزآگار 20 گرم آگار در يك ليتر آب مقطر به مدت 20 دقيقه در حرارت 120 درجه C در فشار 15 پمپ براينچ مربع كاتو كيلو ميشود سپس در هر تشك پتري 15 تا 20 ميلي­متر از آن ريخته مي­شود و قارچ كشت ميشود و در دماي 25 درجه بعلاوه منهاي يك درجه C به مدت 24 تا 72 ساعت در داخل انكوباتور نگهدار مي­شود. پس از گذشت 24 تا 48 ساعت قارچ بيماري­زا كه بر روي محيط كشت ديستكروز آگار در تشك پتري رشد پيدا كرد با استفاده از ميكروسكوپ ابتدا در پشت تشك پتري تك ريسه­ها را شناسايي و با روان­نويس علامت مي­زنند . سپس در زير هود بيولوژيك يا در شرايط كاملاً‌ استريل و نزديك به شعله چراغ الكلي با چوب پنبه سوراخ كن تك ريسه­ها را بريده و با نوك سوزن جداگانه برروي محيط كشت
سيب زميني ديستكروز آگار انتقال مي­دهند و در درجه حرارت 25 بعلاوه منهاي يك درجه C نگهداري مي­كنند .
خالص سازي به روش تك اسپوركروم Sing;e Spore Isolation
دراين روش، قطعه­ايي از محيط كشت را كه اسپورزايي روي آن انجام شده­است بريده و در لوله آزمايش حاوي نه سانتيميتر مكعب آب مقطر استريل مي­ريزيند و با بهم زدن آن سوس پانسيون اسپور تهيه مي­كنند . يك ميلي­ليتر از اين سوس پانسيوم به نه سانتيمتر مكعب آب مقطر استريل در داخل لوله آزمايش اضافه
مي­كنند وبعد از بهم زدن يك محيط يكنواخت تهيه مي­شود و يك قطره از سوس پانسيون را روي يك لامپ مي­گذارند ودر زير ميكروسكوپ نوري بررسي مي­كنند تا تراكم اسپوردر سوس پانسيون را مشاهده بكنند. در نواحي كه تراكم اسپور زياد است دوباره رقيق سازي را ادامه مي­دهند تا زماني كه غلظت مناسبي را بدست آورند . غلظت اسپو بايد طوري باشد كه بعد از پخش كردن تا در سطح تشك پتري ، محتوي محيط كشت اسپورها مجزا و با فاصله مشخص از همديگر قرار بگيرند. بعد از تهيه سوس پانسيون چند قطره از آن را درسطح پتري حاوي لايه نازكي از محيط كشت ديستكروز آگار پخش مي كنند . سپس در داخل آنكوباتور در درجه حرارت 25 بعلاوه منهاي 1 درجه C قرار مي دهند و 24 بعد پتري­ها را تك تك زير ميكروسكوپ نوري ملاحظه مي ­كنند تا اسپولها يجوانه زده بوسيله روان نويس درپشت پتري ­ديش مشخص بكنند . با سوزن استريل قطعن حامل اسپورها ي جوانه زده را به پتريهاي محيط كشت PDE انتقال مي دهند البته در هر مور دچندين اسپور پتري را مجزا منتقل مي­كنند زيرا ممكن است درحين انتقال بعضي ازاسپورها آسيب ببيندد و رشد نكنند
بيماري‌هاي پي‌تيومي گياهان زينتي
بسياري از گياهان زينتي به بيماري­هاي ريشه­ايي پي­تيوم حساس هستند و چهار گونه از آنها از روي گياهان زينتي بيماري­زا گزارش شده­است كه عبارتند از:
1- Py thium a phaniderma tum
2- Py thium irregulave
3- Py thium myrio tylum
4- Py thium ultimum
در كاكتوس ها ارتباط نزديكي بين فوزاريوم، اكسسپريوم و بيماري پيتوام قنيدرماتيوم وجود دارد. علائم اوليه بيماري پيتوام مشابه پوسيدگي خواص پايه در اثر
قارچ فوزاريوم و همچنين از بين رفتن ريشه در اثر آلودگي به قارچ پي تيوم است. علائم بيماري موقعي كه فقط پي تيوم صفر را داشته باشد. مشابه بيماري هاتيوفتراپراتي ­زي­كا است . بسياري از بيماريها ساقه و ريشه در اثر عوامل منفرد يا متعدد علاام مشابهي دارند . پي تيوم و فوزاريم ريشه گياه را مورد حمله قرار مي دهند همين فوزاريم كه در ريشه گياه اثر مي­كند آوند ريشه­ها را سياه مي­كند ام زمانيكه پي تيوم به ريشه مي زند، ريشه­ها كاملاً پوسيده واز بين مي روند. در بسياري از اوقات كه پي تيوم عامل بيماري زا است گياه بصورت پيرتيمر جنس يا پوستيمر جسيت ظاهر مي­شود يعني قبل از جوانه زدن جوانه زنده و سراز خاك بيرون نمي آورد يا اينكه سراز خاك بيرون آورده ولي مي­افتد و به جنسيت حالت تاپ لينگ مي­گويند.
بيماريهاي حاصل از اثر حمله فوزاريوم وپيتيوم بطور مشترك توسط مخلوطي از اليكيازور وتيابنتازور يانبومين نجوبي قابل كنترل است اما براي كنترل بهتر آلودگيpy tium براحتي مي­توان از پيروكس كلر استفاده نمود
بيماري پي تيومي ايريگولار:
در اثر اين بيماري ريشه گياهان آلوده و كاملاًً به درجات مختلف نكروزه مي­شوند و ريشه­هاي جديد بطور خفيف توليد مي­گردند و رشد اندام­هاي هوايي تقليل پيدا مي­كند. زردي و برگ ريزي در اين بيماري متداول است و مرگ گياهچه در مرحله قبل از سربرآوردن از خاك و بعد از آن اتفاق مي­افتد. گياهاني چون آلارياي ژاپني و كاكتوس­ها معمولاً ‌به اين بيماري مبتلا مي­شوند .
قارچ Pythium myrio tyium بعنوان عامل پوسيدگي ريشه گياهان زميني در دنيا گزارش شده است. در اين نوع بيماري لكه­هاي قهوه­ايي قرمز روي ريشه­هاي آلوده ايجاد شده و نكروزه و تجزيه مي­گردند. جوانه زدن پيازهاي الوده به قارچ پي­تيوم­ها مايريوتيلوم پس از 3 تا 5 هفته پس از كاشت د رمقايسه با پيازهاي گياهان سالم به كندي صورت مي­گيرد. كاهش پيازدهي اغلب در حدود 40% است و توسعه بيماري درگلخانه در 32 درجه سانتيگراد اتفاق مي­افتد. پيازهاي گياه كالاديوم معمولاً‌ به اين قارچ آلوده مي­گرددند.
بيماري Py hium ulimum
علائم بيماري پي­تيوم اوليتسوم در گياهان زينتي از نوك ريشه شروع شده و بطور سريع به سمت ساقه پيشروي مي­كند. در اين بيماري برگ­ها عموماً سست كوتاه و كم رنگ ديده مي­شوند.
ضدعفوني با آب گرم 42 درجه C به مدت 20 تا 40 دقيقه عامل بيماري زا را در گياهان آلوده ازبين مي­برد. بيماري پي تيوم اوليتسوم روي گياهاني همچون بنفشه
آفريقايي و آلوئه مشاهده مي­شود. پوسيدگي ريشه در اثر Pythium splend ens است كه در ميزبان­هاي مختلف تقريباً‌ يكسان گزارش شده است اما تفاوت علائم فقط مربوط به ميزان حساسيت ميزبان است.
ريشه گياهان زميني دراثر اين قارچ بشدت آلوده، سياه و كپك زده بنظر مي­رسد و خيلي شباهت به آلودگي ساير قارچ ­هاي بيماري زاي خاك دارند.
تركيب ضدعفوني خاك با متانسوليوم يا وفام­ومتربروهاي ونير كاربرد قارچ­كش­هايي مانند متالا كسيل ، فوزتيل ، آلومنيوم ، اتريد پازول و تيوفانات قبلي در كنترل بيمار بسيار مؤثر و مفيد گزارش شده­است.
عوامل بيماري‌زايي سفيدك سطحي
افرادراسته اريسفرس بيوتروفهاي اجباري هستند كه يك گروه بزرگي از بيماري­هاي گياهي بنام سفيدك حقيقي يا سطحي را بوجود مي­آورند و بدليل پوشيده شدن قسمت­هايي از گياه آلوده توسط مواد پودري سفيد رنگ به اين نام ناميده شده است.
بيش از چهل هزار گونه گياهي در بيش از چهل راسته از گياهان گلدار توسط قارچ­هاي مولد سفيدك­هاي پودري مورد حمله قرار مي­گيرند كه حدود 90% آنها دو لبه­ايي هستند. از ميزبان­هاي اختصاصي اين قارچ­ها مي­توان از غلات ، كدو ، سيب ، انگور و مقداري از گياهان زينتي از جمله رز و شمشاد نام برد .
نشانه­هاي بيماري سفيدك پودري درگياهان آلوده شديداً متغيير است بعضي از ميزبانها تقريباُ بدون علائم هستند در حاليكه بقيه ميزبان­ها نشانه­هاي شكلي شديد برگ­ها ، گل­ها و سرشاخه­ها را نشان مي­دهند. در تك لبه­ايي­ها علائم شامل زرد شدن برگ­ها كوتولگي گياهان و كاهش كيفيت دانه­هاي شود.
از نظر پارازوتيزم بعضي قارچ­ها دانه ميزباني وسيعي دارند مثلاً‌ اريسيفيد پولي گوني بر روي 352 گونه ميزبان انگل است يا قارچ بولومريا گرانيس به تك لبه­ايي­ها حمله مي­كند و بشدت اختصاصي ميزبان بوده وجزء خسارت زاترين پاتوژن­هاي گياهي طبقه بندي مي­شود.
فرق بين بولي مريا و الينزويت چيست؟
اين دو اخيراً‌ بدليل چهار تفاوت جدا كرده­اند كه عبارتند از:
1- متورم بودن سلول قاعده كندي بر
2- منحصر بودن كندي بر بروي غلات
3- توليد هوستوريوم­هاي پنجه­اي شكل
4- توليد نسيليوم ثانوي
هيف­ها ديواره عرضي مشخصي دارند و سلول­هاي هيف تك هسته­ايي بوسيله آپوسوريوم­ها به سطح ميزبان مي­چسبند. دربعضي از گونه­ها هيف­ها تنها درخارج از بافت گياه رشد مي­كند وهوستوريوم­ها خارج مي­شوند تنها به درون سلول­هاي اپيدرمي و درمواردي به درون سلولهاي مزوفيل وارد مي­شوند. به اين چنين هيف­ها اصطلاحاً آكتوفيدي گويند. درتعدادي از جنسـها غالباً‌ هيف­هاي سطحي وجود دارند ولي قارچ مواد غذايي خودش را توسط انشعابات مخصوص هيفي كه وارد منافذ روزنه­ايي مي­شود و در تماس با سلول­هاي مزوفيل هستند دريافت مي­كند به اينها هني­ايندوفيت گفته مي­شود . مثلاً فالكتينيا كولري كه بر روي بيش از 100 گونه گياه ميزبان انگل است.
در عده­ايي از جنس­ها هيف­ها از طريق منافذ روزنه­ايي وارد برگها شده و بين سلول­هاي مزوفيل منتشر مي­شوند و هوستوريوم­ها را در مزوفيل اسفنجي و مزوفيل نردباني به مقدار بيشتري تشكيل مي­دهند. مزوفيل نردباني مثل للئولا تونيكا كه پارازيت غرب تعدادي از گياهان است لذا به اينها هم ايندوفيت مي­گويند.
چند روز بعد از آلودگي ميزبان هيف­هاي قارچ توليد كندي بر مستقيم بي­رنگ مي­كنند كه به غالب گونه­ها غير منشعب هستند. در غالب گونه­ها كندي بر از يك تا سه سلول تشكيل مي­شود و در بعضي ديگر ممكن است شش سلول يا بيشتر داشته باشند.
درجنس بلومريا ، سلول قاعده­ايي كندي بر متورم است . سلول انتهايي نيز سلول كندي­زا ناميده مي­شود كندي يا كنيديوم ها بصورت انفرادي يا زنجيري تشكيل مي­شود و درحالت زنجيري كنديوم­ها مانع در بالا‌ تشكيل مي­شوند. كندي­ها تك سلولي و با ديواره نازك بوده و هركدام تك هسته­ايي مي­باشند. شكل كنيد­ي متغيير بوده ولي اغلب استوانه­اي تخم مرغي است كه كناره­ها و انتهاي آن گرد است.
بطور كلي چهار مرحله آنامورفي در قارچ­ها تشكيل مي­شوند وعبارتند از:
1- اوئيديوم كه به دو گروه تقسيم مي­شود : اول ؛ يواوئيديوم ، كندي بر ساده و بدون انشعاب و چند سلولي است كه روي آن زنجيره­اي از كندي بشكه­ايي وجود دارد كه قطر كندي­بر با قطر كنيدي قابل مقايسه است.
2- يا به سودواوئيدم است كه روي كندي ­بر فقط يك عدد كندي تشكيل مي­شود و سپس جدا شدن كنيديوم اوليه و دومي به جاي آن بوجود, مي­آيد.
اوئيد يوپسس ،كندي برباريك و بلند و منشعب يا بدون انشعاب است كه به يك كندي منتهي مي­شود كنيدي­ها از نظر شكل تنوع زيادي دارند و به اين فقط در جنس لبليولا ديده مي­شود.
3- اوولاريو پيس، كندي بر باريك، بلند و بدون انشعاب است و به يك كنيد­ي هم ختم مي­شود كه قطورترين قسمت آن در ثلث بالاي اسپور قرار دارد كه تنها در جنس فالاكتينيا ديده مي­شود.
4- استرپتوپوديوم حالت بينابين اوئيد يوپسس و اوولاريوپسس است. كنيدي بر باريك و طويل است كه در قاعده حالت زيگزاك دارد و دو نوع كندي توليد مي كند كه كنيدي اول دوكي شكل و نوك تيز است و كنيدي دوم كم و بيش بيضي شكل است ، در جنس پيلوكي­تا ديده مي­شود. در اواخر تابستان معمولاُ توليد كنيدي كاهش يافته و در نهايت قطع مي­گردد و ايسكوكارپ جوان روي نسليوم ظاهر مي­شود كه در ابتدا رنگ سفيد دارد ولي بعداً نارنجي، قهوه­ايي،‌ قرمزو درنهايت تيره ديده مي­شود. لذا گونه­هاي هوتال و هيتروتال در اينجا ديده مي­شود.
اسكوكارپ بشكل كروي يا گلابي هستند و از نظر مرحله آنامورفي به چهار گروه تقسيم مي­شود كه عبارتند از :
1- اسكوكارپ با زاويه ساده يا مايسلوئيد كه همان هيف­هاي رويشي مثل جسن­هاي ارسفي ولبليولا است.
2- اسكوكارپ با زاويه سرعصائي كه قسمتهايي از اين زاويه خميده و بصورت يك حلقه درمي­آيند مثل جنس­هاي آنسيونلا و پليوكي­تا.
3- اسكوكارپي كه داراي زاويه­اي كه در انتهاي آن دوشاخه وجود دارد و در جنس­هاي پتوسفرا و مايكروسفرا ديده مي­شود.
4- اسكوكازپ با زاويه درفشي شكل كه در جنس خالكتينيا ديده
مي­شود.
سفيدك سطحي ، گل سرخ و بنفشه آفريقايي
بيماري سفيدك سطحي شايع­ترين و مهم ترين بيماري در گياهان وز گلخانه­ايي است. علائم اوليه بيماري شامل بروز مناطق قرمز رنگ در سطح فوقاني برگ­ها بوده و توده سفيدرنگي در قارچ كه در حقيقت شامل نسليوم و كندي­برهاي آن است بصورت نواحي منفك و پراكنده درسطح برگ­هاي جوان ديده مي­شود كه بتدريج اين برگ­ها پيچيده و بدشكل شده و نهايتاُ توسط پوشش سفيد رنگ قارچ پوشيده ميشوند.
برگ­هاي موسن ممكن است بدشكل شوند ولي نواحي نامنظم يا حلقه­اي شكل دراين برگ­ها ايجاد مي­گردد كه توسط قارچ پوشيده مي­شوند. رشد قارچ درابتدا روي انتهاي ساقه جوان وآب دار بويژه در قاعده خارها ديده مي­شود.
قارچ عامل بيماري ممكن است گل­ها را مورد حمله قرار بدهد و برروي برگ و كامبرگ رشد نمايند. سفيدك­هاي سطحي در حقيقت از راسته اريسفزو آسكوماسه هستند و سفيدك­هاي دروغي برخلاف سفيدك­هاي سطحي به گياهان زينتي آسيب وارد نمي­كند.
قارچ tsiphe pannaso عامل بيماري است كه بعداً‌ به جنس Sphaeratheca pannosa
شناسايي شد. اين قارچ بعد ازآلودگي اوليه برروي گياه ميزبان يك توده نمدي شكل از نسليوم قارچ تشكيل مي­دهد ودراين توده نسليوم در برخي از ارقام ممكن است آسكوكارپ قارچ عامل بيماري نيز مشاهد بشود كه تحت عناوين مختلفي چون كلستوتيلنسيوم ، كاستوكارپ ويا پرتيس در منابع مختلف خوانده مي­شود.
آسكوكارپ­ها معمولاً كوري يا گلابي شكل به قطر 85 تا 120 ميكرون بالغ مي­شوند و داراي زاويه­ي نسليومي كوتاه و قهواه­ايي رنگ با ديواره عرضي هستند.
معمولاً افسروتيكا پنوسل و رايته هيتروتاليت است. اسكوكارپ ونسليوم عامل زمستان گذارني قارچ هستند كه استيوتيوشم­ها در اواخر فصل ابتدا سفيد رنگ بعد قهوه­ايي و قرمز نارنجي و نهايتاُ تيره رنگ مي­شوند.
در دنيا برخي از ارقام جديد رز توليد شده است كه بسياري از آنها نسبت به بيماري سفيدك سطحي مقاوم هستند و از تركيبات محافظت كننده در كنترل اين بيماري بهره مي­گيرند. همچنين كاربرد قارچ­كش­هايي مثل بنوميل و تري فورين در كنترل بيماري مؤثر است. قطع اندام­هاي هوايي آلوده در انتهاي فصل و نابودي آنها در مناطقي كه داراي زمستان شديد هستند از زمستان گذراني اين قارچ ممانعت بعمل مي­آيد. استفاده از قارچ­هاي محافظت كننده در يك برنامه زماني هفت روزه با تكرار سمپاشي ضروري بنظر مي­رسد.
بيماري سفيدك سطحي در بنفشه آفريقايي
علائم بيماري سفيدك سطحي در روي بنفشه آفريقايي اين است كه لكه­ها روي برگ­ها و دمبرگ­ها و گل­ها ظاهر مي­شود و توده­هاي سفيد رنگ پودري نسيليوم و اسپور قارچ، تمامي برگ­ها را مي­پوشاند يا اينكه بصورت لكه­هاي گرد ومجزا برروي برگ­ها باقي مي­ماند. اين لكه­ها در حدود يك سانتيمتر بالغ مي­شوند. قارچ aidium
عامل بيماري است. مصرف بنوميل به ميزان 12 گرم در 10 ليتر آب و دينوكارپ و گوگرد تأثيرات خوبي در كنترل بيماري دارند
بيماري‌هاي باكتريايي گياهان زينتي
عوامل بيماري­زايي باكتريايي روي گياهان زينتي خسارت­هاي سنگيني به توليد كنندگان آنها وارد مي­كنند. مهمترين و متداولترين جنس­هاي بيماري باكتريايي عبارتند از :
1- سودوموناسها
2- اروينياها
3- زانتوموناس­ها
4- اكروبك­تيوم­ها
بيماري گال طوقه فيكوس
ازميان گياهان برگي فقط گونه­هاي فيكوس­اس­پي­سي يا فيكوس­الاسيتكا وكروتون يا كلريس­اس­پي­سي ميزبانان طبيعي عامل بيماري گال طوقه مي­باشند. و بيماري گال طوقه معمولاً روي گياهان چوبي مانند گل سرخ و درختان ميوه خيلي شديد مشاهد مي­شود.
علائم اين بيماري اين است كه گال­ها معمولاً خرمايي رنگ وچوب پنبه­ايي بوده و بافتي خشك دارند و در هر جايي روي ساقه­ها و دمبرگ­ها و برگ­هاي آلوده تشكيل مي­شوند.
همچنين شته­ها، كنه­ها و بعضي از نماتودها چنين گال­هايي را در روي گياهان زينتي بوجود مي­آورند. گال­ها روي برگ­ها جائي كه گلبرگ اصلي صدمه ديده و اينوكلم فراوان وجود دارد بوجود مي­آيند .
انتقال باكتري در محل قطع شاخه­ها صورت مي­گيرد و قارچ Agrobac Terium Tumefaciens عامل بيماري بوده كه هوازي ميله­ايي شكل وبدون اسپورمي­باشد.
راههاي مبارزه با بيماري گال طوقه
معمولاً كنترل گال طوقه روي گياهان زينتي براساس بهداشت و جلوگيري از آلودگي بيشتر مفيد و مؤثر است.
بيماري لكه برگي و پوسيدگي ساقه گياهان زينتي
متداول­ترين عامل بيماري باكتريايي گياهان زينتي گونه­هي ارونينا هستند كه شامل Erwinia Carotovra Sub SP. Caro Tovora و Erwinia chrys a nth Emi
مي­باشند . امروزه جنس اروينيا به هپتوبكتيريوم تغيير نام داده است.
همچنين گونه اروينياهربي­كولا ندرتاً‌ به گياهان زينتي حمله مي­كند و باكتري اروينياكرايسانتيمي واروينياكاراتووراساپ­ايس پي­سي­كاراتوورا سبب پوسيدگي نرم گياهان زينتي مي­شود.
علائم اوليه بيماري معمولاً‌ بصورت لكه­هاي قهوه­ايي روي ساقه در سطح خاك مشاهده مي­شود و ترشح باكتري گاهي برروي ساقه­هاي بريده شده بصورت پراكنده درآب معلوم مي­شود. و پوسيدگي نرم قلمه­ها متداول بوده و برگ­هاي پاييني پژمرده و زرد شده و تمامي گياه ممكن است بصورت توده­ايي از پوسيدگي ظاهر شود. پوسيدگي ساقه گاهي خيلي سريع انجام مي­شود و قبل از آنكه باكتري بطور قابل توجه در برگ پيشروي بكند گياه مي­ميرد. اندام­هاي گياهي با علائم پوسيدگي نرم معمولاً‌ بوي تعفن گاهي در كشت­هاي اروينياكرايسانتمي روي محيط كشت غذايي نيوتريت نيريو بو مي­آيد. ايسترين­هاي اروينيا كه سبب پوسيدگي نرم ساقه مي­شوند مي­توانند باعث لكه برگي و سوختگي گياه نيز بشوند. طوريكه لكه­ها ابتدا سرسوزني، آب سوخته و نامنظم هستند سپس بسرعت توسعه يافته و در مدت چند روز تمامي سطح برگ را اشغال مي­كنند و حلقه­هاي پيتيك پاتوژن بافت تجزيه شده و از بين مي­رود. آنزيم­هاي پپتيك معمولاً‌پپتين­ها را تجزيه كرده و بافت را متلاشي مي­كنند. وقتي لكه­ها خشك و كاغذي هستند توسعه پيدا مي­كنند و حالت آب سوخته شديدي روي ساقه و برگ ايجاد مي­كنند كه نهايتاً منجر به برگ گياه مي­شود .
لكه­ها درگونه اروينيا هربي كولا بكلي توسعه يافته­اند و بافت آلوده خشك­تر از علائم ساير گونه­ها شناسايي كرد، آنها فقط عامل بيماري غيرهوازي اختياري هستند كه ميله­ايي شكل و داراي تاژك­هاي محيطي مي­باشند. اغلب گياهان زينتي ميزبانان خوب اين باكتري محسوب مي­شوند
مبارزه با اين بيماري معمولاً‌ از طريق كنترل زراعي و شيميايي مورد بررسي قرار گرفته است و بدليل طبيعت سيستميكي عامل بيماري مبارزه شيميايي با بيماري كمتر موفقيت آميز است. استفاده از استرپتومايسين سولفات و نگهداشتن اندام­هاي هواي ونيز ممانعت از صدمات مكانيكي در مبارزه زراعي تأثير خوبي در كنترل اين بيماري دارد.
شناسايي علايم و بيماري هاي گياهي
در اين جلسه در مورد شناسايي علايم و بيماري­هاي گياهي مطالبی را بيان مي­كنيم. شناسايي علايم در شناخت عامل بيماري ­زا بسيار مؤثر است ولي يك راه قطعي براي تشخيص بيماري نمي­تواند باشد. تشخيص صحيح يك بيماري بايد از طريق مِتُدها و روش هاي دقيق آزمايشگاهي صورت بگيرد، علايم مهمي كه ممكن است در گياهان بروز بكند ايجاد رنگ غيرطبيعي در آنها است. تغيير رنگ اندام­هاي گياهي در اثر فقدان نور ايتوله شدن مي­نامند و در اين عارضه هرگاه گياه مجددآً در مقابل نور قرار بگيرد رنگ طبيعي خودش پيدا مي­كند.
فرق كلروز و اتيوله شدن چيست؟
كلروز به تغيير رنگ اندام­هاي گياهي دراثر كمبود مواد غذايي و يا جمله پاتوژن­ها با وجود نور كافي گفته مي­شود بنابراين كلرز با برطرف شدن عامل آن محو مي­شود و رنگ طبيعي خودش را دوباره به دست مي­آورد.
ملانوز
به قهوه­اي يا سياه شدن غده و اندام­هاي گوشتي ملانوز گفته مي­شود كه در اثر دگرگوني بعضي از مواد متشكله بافت­ها به وجود مي­آيد. مثلاً در حالت معمولي تيروزين در غده­ها به وجود مي­آيد و بي ­رنگ است ولي اگر تحت آنزيم تيروناژ قرار بگيرد تبديل به ملانيم شده و به رنگ سياه است.
ملانيم در بيماري قلب سياه غده­ها و همچنين در اثر كمبود اكسيژن عارض مي­شود.
موزائيك
موزائيك يكي از مهم ترين علائم بيماري ­هاي ويروسي بوده كه در متن سبز پهنك لكه­هاي زردي را ايجاد مي­كند.
وقتي كه ريشه ها و آوندها موردحمله واقع مي­شوند پراسيدگي غالباً در گياه رخ مي­دهد.
بسياري از بيماري ها در برگ ميوه لكه توليد مي­كنند لذا اندازه، شكل و رنگ لكه­ها مي­تواند در تشخيص بيماري مهم باشد. از علائم بعدي كه ما را در تشخيص بيماري كمك مي­كند، ريزش اندام­هاي گياهي است. طبيعي است كه ريزش در گياهان زينتي رخ مي­دهد. ولي اگر ريزش بيش از حد و غير طبيعي باشد از علائم بيماري به شمار مي رود.
تغيير شكل و رشد غير طبيعی بذر اندام ها معمولاً به چندين حالت اتفاق مي افتد.
1- مميزم يا كوترلگي؛ اندام هاي گياهي در اثر كاهش تعداد سلول هاي گياهي يا هيپرپلازي و يا كوچك شدن اندازه سلول های هيپوتروفي به وجود مي­­آيد.
2- ژيگانتيسم، رشد بي­اندازه اندام­هاي گياهي در اثر افزايش تعداد سلول ها است، كه در اثر زيادي ازت خاك و عوامل نامساعد محيط پديد مي­آيد و به دنبال آن بيماري هاي باكتريايي و غيره در گياهان زينتي بروز مي­كند.
عدم تقارن :
از بين رفتن تقارن بين دو قسمت پهنك نسبت به محور اصلي از علائم بيماري‌هاي ويروسي و مايكرو پلازمايي است.
جاريو شدن :
در بيماري جاريو شدن، شاخه ها از فواصل نزديك بهم رشد مي­كنند و شكل جارو را به خود مي­گيرند. اين عارضه در بيماري هاي مايكرو پلازمايي و ويروسي و حتي قارچي هم ديده مي­شود.
روزت:
در اين بيماري فاصله ميان گره­ها كم مي­شود و برگ به صورت انبوه در اطراف
گره­ها می رويد.
طاول:
در اين نوع بيماري بافت بين رگ برگ ها رشد فوق­العاده­ايي پيدا مي­كنند
منابع:
خلیفی، دکتر احمد، گلکاری (پرورش گیاهان زینتی ایران)، انتشارات گلشن،1370.
فهرست مطالب
آشنايي با عوامل زنده بيماري زا 1
مقدمه و تاريخچه بيماري‌ها 2
تعاريف و اصطلاحات بيماري شناسي گياهي 3
دوره بيماري گياهي 5
قارچ‌هاي و بيماري هاي قارچي 7
تشخيص قارچ‌ها 9
تهيه محيط كشت P D A 10
جدا سازي عامل بيماري از گياه بيمار 11
لكه برگي كوروو لاريا بيماري پوسيد گي ژيلوس 12
لكه برگي كورته اسپوروآ لترناريا 14
پوسيدگي ساقه كاكتوس ، فيلودندرون و ميروتيلشيوم 15
بيماري­هاي فتيوفتوراي گياهان زينتي 17
آنترا كنوز و لكه برگي نخلها 18
بيماري لكه برگي سركوسپورا گياهان زينتي 20
جداسازي و خالص سازي 22
بيماري‌هاي پي‌تيومي گياهان زينتي 23
عوامل بيماري‌زايي سفيدك سطحي 25
سفيدك سطحي ، گل سرخ و بنفشه آفريقايي 27

فایل : 35 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...