مقاله فارسی بازيهاي محلي بوشهر

مقاله فارسی بازيهاي محلي بوشهر

بازيهاي محلي بوشهر، آميزه‌اي از ورزش و هنرهاي نمايشي است و چنانچه در اين زمينه تعمق گردد، مي‌توان ريشه‌هاي عميق فرهنگ مردمي را كشف كرد. اهميت بازشناسي بازيهاي محلي در اطلاع‌رساني موث‍ّق از جنبه‌هاي مردم‌شناسي آن است. موقعيت فرهنگي يك قوم از دست رفته را مي‌توان در هنر فولكلوريك آن جست‌وجو كرد. پژوهشگران و نويسندگان بيگانه، چندان رغبتي به نشان دادن ارزشهاي فرهنگي مردمي، نداشته‌اند و فقط به جنبه‌هاي سياسي و ژئوپوليتيكي منطقه نظر داشته‌اند، چرا؟ چون در اين جنبه خود را توانمندتر مي‌دانستند.
اجتماعي بودن فرهنگ عامه در بوشهر، نشان از بافت غني زندگي شهري و ا‌ِشراف بر فرهنگ و هنر آن زمان دارد. ما از اين طريق به اوضاع و احوال مردم در دوران مختلف زندگي اجتماعي، توجه خواهيم كرد. حوادث تاريخي ـ اجتماعي ما در زمينه‌اي از فهم عامه رشد مي‌كند و جهت اعتراض به ناسازه‌هاي اجتماعي، در آواها، رقصها و موسيقي بوشهر نمود مي‌يابند.
ما مي‌خواهيم اين رشد فرهنگي را فقط از ديدگاه هنرهاي دراماتيكي بررسي كنيم و دريابيم كه اين مردم فرهيخته، در صد سال يا شايد بيشتر، چگونه به حركت، بيان و زبان خاص خود
دست يافتند. شاخصهاي تفكربرانگيز اين هنر نمايشي، مردمي بودن آن است و اين جنبه را بايد از جنبه‌هاي بسيار قوي و قابل تعمق دانست.
بازيهاي محلي بوشهر به دو بخش تقسيم مي‌شود: 1ـ بازيهاي شبانه 2ـ بازيهاي روزانه.بازيهاي شبانه:
بازيهاي شبانه همان‌گونه كه از نام آنها پيداست به بازيهايي گفته مي‌شود كه رنگ و بويي شبانه داشتند و گويا نطفة آنها در گردهمايي شبانة جوانان و نوجوانان بسته شده است.يكي از رويكردهاي مهم مردم به بازيهاي شبانه، بيشتر وضعيت اقليمي و آب و هوايي بوده است. در شب، بازيها از تحرك بيشتري برخوردار بوده و مردم هم در اين وضعيت بيكارتر و آماده‌تر بوده‌اند. به دليل نبودن راديو و تلويزيون، اذهان مردم در شكل بخشيدن به اين بازيها بسيار مؤثر واقع مي‌شده است. البته مي‌بايست اشاره كرد كه امروزه بازيهاي محلي به دليل رويكرد جامعه به ابزارهاي مدرن، قواعد خود را از دست داده‌اند و تفكيك بازيهاي شبانه و روزانه چندان آسان نيست.
بازيهاي روزانه:
بازيهاي روزانه تدبير خاص خود را داشتند. اين بازيها به نور كافي نيازمند بودند و تمام جزئيات آنها مي‌بايست ديده مي‌شد. بعضي از اين بازيها پايبند اعتقاد سنتي بودند. براي مثال: بازي «ج‍ِزج‍ِزك Jez Jezak» يا «ج‍ِزبازي» به دلايل استفاده از درخت، در شب به ندرت بازي مي‌شد، زيرا مردم اعتقاد داشتند كه در شب درختان محل تجمع اجن‍ّه است.چون در قديم‌الايام در كوچه‌هاي بوشهر روشنايي نبود، بازيهاي پرجمعيت به روز كشيده مي‌شد. جايگاه اغلب بازيها در ميدانها يا پس‌كوچه‌ها بود.
چيزي كه در مرحله اول، بازي محلي را به نمايش نزديك مي‌كند، استفاده از مكاني باز، يا ميدانگاهي است كه از چهار طرف قابل ديدن بود. اندازة زميني كه انتخاب مي‌شد بستگي به تعداد بازيگران داشت. يعني از ابتدا (اوستاي) بازي به فكر «ميزانسن» بود. بيله‌ها يا گروهها يك اوستا داشتند. كه اين اوستا در حقيقت بازي‌گردان يا كارگردان گروه بود. بازيها چه در شب و چه در روز يك پيش‌درآمد داشت كه در تئاترهاي كلاسيك، آن را «پرولوگ» مي‌گويند. در اين پيش‌درآمدها، ما از تعداد بازيگران با نامهايشان آشنا مي‌شويم و آن زماني است كه اوستا وسط ميدان يا صحنه مي‌ايستد و فرياد مي‌زند: «آمدي… آمدي» و بازيگراني كه از قبل تجمع كرده‌اند مي‌گويند: «كي نيامده؟» اوستا در اينجا نام افراد غايب را تكرار
مي‌كند. افراد غايب يكي‌يكي از اطراف سر مي‌رسند. در اين پيش‌درآمد (پرولوگ) نوعي محاوره است. در اينجا ديالوگ وقتي كه ظاهر مي‌شود، افراد، خودبه‌خود تبديل به بازيگر مي‌شوند.
اينك، اين بازيگران مي‌خواهند ماجرايي را بازي كنند. اين بازي داراي حركت و بيان است. طرح يا پيرنگ بازي، همان موضوعي است كه سينه به سينه آموخته‌اند، يعني نوعي تئاتر سنتي يا محلي. بازيگران اغلب جنس مذك‍ّرند، اما اين دليل نمي‌شود كه دختران بازيهاي خاص خود را نداشته باشند.
در بازي محلي «سلام سلامون٭ خاله‌تي» مي‌توان به يك تجزيه تحليل نمايشي رسيد. اين بازي از تمام قواعد تئاتر بهره مي‌برد و تمام بازيگران آن دختران نوجوان هستند. مضمون بازي «سلام سلامون خاله‌تي» صحنه‌هايي از يك خواستگاري است. طرح يا پيرنگ اين بازي نمايشي، مربوط به گروهي است كه به خواستگاري دختري مي‌روند و مي‌خواهند مادر دختر را راضي كنند. تكنيك بازي در اين نمايش بسيار جالب است. ابتدا بازيگران به دو بيله (گروه) تقسيم مي‌شوند: بيله اول با نام «مادر و پسرهايش» مشخص مي‌شود و بيله دوم با نام «دخترها و مادرشان». دخترهاي بيله اول در نقش پسر ظاهر مي‌شوند يعني آنها به صورتي غريزي در قالب شخصيتي ديگر ظاهر مي‌شوند. هر دو بيله در مقابل يكديگر با سنگ‌ريزه خانه‌اي مي‌سازند، در حقيقت صحنة خود را طراحي مي‌كنند. اينك افراد هر دو بيله در جاي
خود قرار مي‌گيرند و در حقيقت ميزانسن خود را كشف مي‌كنند. شروع بازي با حركت مادر و پسرش به خانة دختر است تا از او خواستگاري كنند آنها وقتي كه به خانة دختر مي‌رسند با يكديگر ديالوگ برقرار مي‌كنند. ديالوگها به اين ترتيب گفته مي‌شود:مادر داماد: سلام سلام‍ُن خاله‌تي»«مادر عروس: عليك سلام‍ُن٭ خاله‌تي»و آنها در محاوره خود، اعلام مي‌كنند كه مي‌خواهند يكي از دخترها را عروس كنند ولي مادر دختر مخالفت مي‌كند و مي‌گويد ما، زن نداريم، و سرانجام دخترها مي‌گويند فعلاً پدرشان در خانه نيست و هر وقت آمد شما به خواستگاري بياييد. خانواده داماد لوازم عروس را آماده مي‌كنند و سرانجام يكي از دخترها عروس مي‌شود. مادر پسرها دوباره به خواستگاري مي‌رود تا سرانجام همة دخترها عروس مي‌شوند. يكي ديگر از بازيهاي محلي دخترانه كه جنبة نمايشي آن بسيار قوي است بازي «كلاچو» است.
اين بازي در شب متداول بود و جزء بازيهاي شبانه است. در اين بازي شعرخواني و رقص، ركن اصلي نمايش است. بازيگران اين نمايشها غريزي بازي مي‌كنند و پشتوانة آنها مراكز آموزش بازيگري نيست، بلكه غناي فرهنگي و روابط عمومي آدمها با يكديگر، در پردازش بازيها دخيل است.
يكي ديگر از بازيهاي نمايشي كه بازي پسرانه است «شنداز Shandaz» نام دارد؛ كه هم در شب و هم در روز بازي مي‌شود. مضمون و پيرنگ اين بازي در ارتباط با فرماني است كه
شاه، صادر مي‌كند و وزير به مرحله اجرا درمي‌آورد. در اينجا شخصيت سوم، دزد است. سه شخصيت شاه، وزير و دزد در نمايشهاي سنتي و ايراني نظير «سياه‌بازي» و «تخته‌حوضي» به وفور يافت مي‌شود. موقعيت بازي در اين نقشها بستگي به جاذبه، توانايي و بدن خوب دارد. در بازي «شنداز» حدود صحنه مشخص است و ميزانسن كاملاً محسوس است. در اين بازي نوع خاصي از طنز پنهان است. مكان بازي معمولاً زير يك… انجام مي‌گيرد. در دوره‌هاي مختلف اين بازي، سه بازيگر شركت مي‌كنند و بازيگران ديگر حكم تماشاگر را دارند. وسايل صحنه يا «آكسسوار» آن با چهار عدد چوب كوچك كه حدوداً 10 تا 12 سانتيمتر طول دارد، فراهم مي‌آيد. چوبها علامت دارند: يك سر چوب سفيد است و سر ديگر آن سياه. اين علامتها براي گزينش بازيگران در سه نقش، «شاه»، «وزير» و «دزد» است. كسي كه در هنگام پرتاب چوبها موفق شود، مثلاً سه رنگ سفيد در يك جهت واقع شوند به نقش شاه مي‌رسد و كسي به نقش وزير دست پيدا مي‌كند كه سر سياه چوبها در يك‌سو قرار گيرد و نفر سوم كسي است كه در هنگام پرتاب چوبها ناهمگوني ايجاد كند پس از انتخاب شدن نقشها، ديالوگها، طبق يك ميزانسن سنتي شروع مي‌شود. شاه در جاي بلندي مي‌نشيند و وزير، پايين‌تر و دزد در مقابل آنها، اولين ديالوگ را وزير مي‌گويد كه شاه را خطاب مي‌كند و مي‌گويد: «شنداز؟» و شاه بلافاصله جواب مي‌دهد: «داد و بيداد» و وزير ادامه مي‌دهد: «چه‌اش كنم؟» شاه در اينجا مختار است كه حكم صادر كند. اغلب دستورهاي شاه با آميزه‌اي از
خشونت است. براي مثال شاه دستور مي‌دهد كه دزد يكي از بچه‌ها را كول كند و ده بار دور ميدان بدود. شاه دو حكم ديگر صادر مي‌كند: اولي معروف است به «سبيل مال‍َك» يعني وزير دو شست خود را با آب دهان خيس مي‌كند تا زبر شود، سپس شستها را پشت لب دزد مي‌گذارد و با بي‌رحمي از دو طرف مي‌كشد. حكم ديگر شاه «سقل، مچي» نام دارد. كه وزير به فرمان شاه دو دست خود را قفل مي‌كند و بر سر دزد مي‌كوبد. دزد آه و ناله مي‌كند و بر زمين مي‌افتد. بعضي موقعها شاه دستورهاي مضحكي مي‌دهد، مثلاً: به دزد مي‌گويد صداي ا‌ُلاغ يا گاو را تقليد كند. دزد هم در قالب همان حيوان، بازي مي‌كند. بعضي از مضامين بازي برآمده از آداب و رسوم محلي است. اين مضامين را ضرورتهاي سوق‌الجيشي رقم مي‌زند. براي مثال: در ستايش باران يا ش‍ِكو‌ِه از خشك‌سالي، چنين بازيهايي توليد مي‌شود. از نمونه‌هاي متداول اين بازي مي‌توان به «هويجه Havije» اشاره كرد. بعضي از بازيها، از پس متلها و قصه‌ها تصويرسازي شده است و به دليل موقعيتهاي قومي ـ نمايشي در ميان مردم خواهان بسيار دارد. مانند: بازي «هله‌هله گرگ چمبري» اين بازي با مضمون رابطه گرگ و چوپان به لحظات خوب نمايش گروهي مي‌رسد. در اين بازي عده‌اي به نقش گرگ ظاهر مي‌شوند و عده‌اي ديگر در نقش چوپان. اين بازي ضرباهنگ خاص خود را دارد كه به نقطة اوج كه مي‌رسد، تبديل به رقص مي‌شود. ديالوگ در اين بازي بسيار جالب است. گرگها و چوپانها سعي مي‌كنند با ديالوگهاي خود، بيلة روبه‌رو را محكوم كنند پس از ديالوگها هر دو

فایل : 8 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...