مقاله فارسی استان باختران

مقاله فارسی استان باختران

آشنايي با جهاني كه در آن زندگي مي كنيم و كشوري كه به ان تعلق داريم و استان و شهر و روستايي كه در آن سكونت گزيده ايم ، براي همة ما لازم است . آنان كه دانش جغرافيا ، علاقه نشان مي دهند ، كساني هستند كه مي خواهند سر از لاك انزوا و عزلت بيرون آورند و به محيط پيرامون خويش نظر افكنند . انان مي خواهند محيط زندگي خويش را بشناسند و با طبيعت آن محيط و با مردمي كه در آن زندگي مي كنند، رابطه اي انساني و سازنده داشته باشند . «دانش جغرافيا» به انسان وسعت چشم انداز مي دهد و در نتيجه فرهنگ فرد را نسبت به محيط زندگي خود افزايش و اعتلا مي بخشد .
يكي ا نقائصي كه تا كنون در برنامه آموزش جغرافيا در كشور ما وجود داشته اين بوده كه دانش آموزان در عين حال كه موظف بوده اند نام شهرها و آب و هوا و محصولات و جمعيت كشورهاي دور را فرا گيرند از جغرافياي استان و شهر خويش بي خبر بوده اند و در كتابهاي جغرافيا هيچ گونه مطلب مستقلي براي آشنايي
ويژه دانش آموزان هر استان با جغرافياي آن استان وجود نداشته است .
وزارت آموزش و پرورش ، با عنايت الهي و به بركت انقلاب اسلامي ، توفيق يافته است تا از سال تحصيلي 64-63 اين نقصيه را در برنامهآموزشي دبيرستانهاي كشور برطرف سازد و از طريق گروههاي آموزشي و به همت دبيران محترم جغرافياي استانها، براي هر استان ، جغرافياي مخصوصي تاليف نمايد تا در سال دوم دبيرستانها علاوه بر جغرافياي ايران كه جنبه عمومي دارد به دانش آموزان هر استان تدريس شود.
اميد است اين اقدام گامي در راه آشنائي هر چه بهتر نسل جوان ما با محيطي كه در آن زندگي مي كنند محسوب شود و اين آشنايي وشناخت سبب شود تا ما از امكانات خدا داده سرزمين خويش استفاده بيشتري كنيم و به استقلال و خودكفايي نزديكتر شويم و اميد است آگاهي ما از اوضاع و احوال استان و شهرما ، ما را براي خدمت گذاري بيشتر به مردمان كشورمان آماده
سازد ، مردمي كه امروزه براي حفظ و حمايت انقلاب اسلامي در برابر ظلم و ستم قدرت هاي استكباري بپا خاسته اند و با ايمان به خداوند و ايثار و شهادت ، از ارزشهاي اسلامي و انساني دفاع مي كنند .
موقعيت ،حدود و وسعت
استان باختران در مغرب ايران ، بين تا تا و عرض شمالي و و تا و طول شرقي از نصف النهار گرينويچ واقع شده و محدوده از شمال به استان كردستان ، از جنوب به استانهاي لرستان وايلام ، از مغرب به كشور عراق و از مشرق به استان همدان است .
وسعت اين استان بالغ بر 23666 كيلومتر مربع است كه بشكل مستطيل در نقشه ايران مشخص شده و ارتفاع متوسط آن از سطح دريا 1200 متر مي باشد .
ناهمواري ها :
استان باختران منطقه اي كوهستاني است كه بخشي از سلسله جبال منظم زاگرس قسمت عمده اين استان را
پوشانده و تنها در بخش هائي ا دامنه هاي كم شيب و گسترده اين كوهستان و يا دره هاي عريض ، زمين هاي كم ارتفاع و جلگه هاي آبرفتي مشاهده مي شود . سلسله جبال زاگرس چين خوردگي هاي منظم و مرتفعي است كه در مغرب ايران از شمال غربي به جنوب شرقي كشيده شده است . پيدايش اين سلسله جبال در دوران مزوزوئيك و ترشياري بر مي گردد . هسته اصلي اين كوهستان رسوبات دريائي دوران مزوزوئيك و گنبدهاي خارائي ترشياري زمين شناسي است . چنانكه آهك ژوراستيك خميرمايه اصلي محور كوهستان هاي زاگرس را تشكيل مي دهد كه به رنگهاي سبز و قرمز ، از شمال تا جنوب زاگرس ديده مي شود . و سپس طبقات جوانتري از دوران كرتاسه ، رسوبات ژوراستيك را پوشانيده است . رسوبات كرتاسه در دره قره سو به طرف باختران از شيست و از آن به بعد تا بيستون متناوباً رسوبات كرتاسه يا آهك ژوراستيك مشاهده مي شود .
ارتفاعات زاگرس در ترشياري فعاليت شديد آتش فشاني د اشته و رسوبات دريائي و آتش فشاني بر روي طبقات پيشين قرار گرفته و هم اينك رسوبات حاصله از فرسايش قلل در كواترنري قشر بالائي خاك را تشكيل مي دهد .
بدليل آنكه چين خوردگي هاي زاگرس بين فشار شديد منطقه غربي و استواري فلات مركزي ايران بوجود آمده ، ارتفاعات بسيار منظم و دره ها كاملاً موازي با يكديگرند . قسمت اعظم چين خوردگي هاي زاگرس در باختران از رسوبات آهكي است اما هرچه بطرف مغرب پيش مي رويم طبقات گچ ازدياد يافته و بر آهك غلبه نموده است.
بطور كلي ناهمواري هاي باختران به دو قسمت تقسيم مي شود .
-كوههاي دالاهو : در غرب استان واقع شده و داراي پوشش جنگلي ومراتع سرسبز در دامنه و همچنين قلل برفگير و چشمه سارهاي متعدد مي باشد ، و سرچشمه
رودهاي دائمي است . اين كوه بر جلگه كرند و جلگه عراق مسلط است .
-كوههاي پرآو : بلندترين كوه پرآو ، كوه بيستون است . اين كوهستان به طرف شرق و در امتداد الوند قرار گرفته و با جهت شمال غربي به طرف كوههاي طاق و سان پيش مي رود . كتيبه اي از زمان هخامنشيان در كوهپايه بيستون ئ حجازيهاي داخل آن از زمان ساسانيان در طاق بستان باقي مانده است .
جلگه ها و دشت ها :
چنانكه در قسمت ناهمواريها اشاره شد ، بيشتر مناطق استان باختران كوهستاني است ، اما همين كوهستاني بودن موجب شده كه شكست ها و چاله هاي ساختماني اوليه ؤ غالباً جلگه ها و دشت هاي اين ناحيه را بوجود آورد . در فواصل كوهها كه گاهي پهناور و در بعضي جاها كم عرض و باريك مي باشند ، دشتها و جلگه هاي متعددي تشكيل شده كه از مواد آبرفتي انباشته شده است . عامل اصلي در تشكيل قشر بالائي خاك اين
جلگه ها و دشت ها ، فرسايش ممتد سالهاي طولاني بوده كه همچنان ادامه دارد . بايد گفت كه زندگي مردم اين ناحيه از گذشته دور تا كنون همواره بستگي نزديك با اين جلگه هاي حاصل خيز كشاورزي داشته است . زمين كشاورزي وسيله جلب و اسكان و تمركز جمعيت شده و متقابلاً ازدياد جمعيت ، باروري بيشتر زمينها را بهمراه آورده است . برخي از جلگه هاي آبرفتي باختران نمونه بهترين زمين هاي كشاورزي بوده و شايد جزء مستعد ترين بخش هاي فلاحتي كشور ما باشند ، جلگه ماهي دشت و كليائي از آن قبيلند . مساعدت آب و هوا نيز در اين مورد كمك شاياني بوده و سبب شده است كه با كمترين امكانات و ابتدائي ترين وسائل محصول نسبتاً فراواني بدست آيد . جلگه ها و دشتهاي مهم باختران بقرار زير است :‌
دشت واقع بين ارتفاعات الوند در مشرق و كوه بيدسرخ صحنه ، عرض اين دشت حدود 55 كيلومتر ، ارتفاعات شمالي آن نسبتاً صعب العبور ولي از طرف
جنوب بكلي باز و هموار است ، و به همين سبب راههايي به طرف شهرستاني دماوند و تويسركان از اين منطقه كشيده شده است . اين دشت حاصلخيز بوده و براي زراعت ساكنين منطقه از اهميت خاصي برخوردار است .
دشت بين صحنه و باختران : اين دشت از پاي ارتفاعات بيدسرخ آغاز مي شود و در ارتفاعات نعل شكل خاتمه مي يابد ، عرض آن حدود 90 كيلومتر است كه در شمال آن ارتفاعات پرآو و شاهو قرار دارد . اين دشت نيز حاصلخيز بوده و آبهاي فراواني در آن جريان دارد ، اما به علت عمق بستر رودخانه ، آب به اراضي اطراف كاملاً مسلط نيست و اين امر باعث گرديده كه سيستم آبياري صحيح در اين منطقه انجام نگيرد و در نتيجه ، با توجه به امكانات طبيعي موجود زراعت رونق چنداني نداشته باشد .
د-خاك
شكل ظاهري خاكهاي منطقه به طور مختصر به قرار زير مي باشد :
اراضي دامنه كوهها كه اكثراً داراي شيب تند و داراي پستي و بلندي مي باشند داراي خاكهاي كم عمق ، درشت دانه و جوان است كه اصطلاحاً خاكهاي آبرفتي و واريزه اي ناميده مي شوند . و هرچه شيب دامنه ها ملايم تر مي شود از درشتي بافت خاك كم شده و خاكهاي عميق و ريزدانه با كمي رشته هاي آهك ديده مي شود كه به خاكهاي قهوه اي معروف هستند . در مناطقي كه داراي دشتهاي پست و گود افتاده هستند ، بعلت تجمع آب هاي زير زميني ، خاكهاي هيدرومورف يا اصطلاحاً خاكهاي چمني مرطوب مشاهده مي شود .
در مناطق گرمسيري مانند منطقه شيرين و گيلانغرب و سومار . بعلت تبخير زياد و بارندگي كم و وجود تشكيلات گچي و مارني ، گاهي به خاك هاي شور برخورد مي كنيم .
در كناره بعضي از رودخانه ها و مسيلها خاكهاي جوان مطبق رسوبي به چشم مي خورد . در قسمت هايي ديگر خاكهاي بسيار سنگين رسي را كه در فصول خشك داراي شكاف هاي عريض و عميق مي باشند مي بينيم .
اداره كشاورزي استان باختران طي سالهاي اخير جهت خاكشناسي و حاصلخيزي خاك، گروه هائي را در سطح استان مأمور كرده كه عمده فعاليت آنها به قرار زير بوده است : تعيين نياز غذايي و آبي محصولات ، زهكشي و اصلاح اراضي ، حفاظت خاك، شناسايي خاك بوسيله آزمايشگاه ها و اصلاح اراضي شور و قليايي . براي تحقق اقدامات فوق نقشه هاي خاكشناسي و جدولهاي آماري نيز از مناطق استان باختران تهيه شده است .
ه-آبها
آبهاي استان باختران : بعلت وزش بادهاي مرطوبي كه از طرف مديترانه و اقيانوس اطلس مي وزد ، زميني و همچنين جريان رودهاي متعددي در نواحي مختلف اين استان گرديده كه تمام آنهاه طرف خليج فارس جريان پيدا مي كنند . رودهاي اين استان بيشتر سيلابي و پرپيچ و خم مي باشند چنانكه دره هاي متعددي را قطع كرده و فاصله نسبتاً زيادي از يكديگر دارند .
مهمترين حوزه هاي آبريز استان باختران عبارتند از :
1-آبهاي سطح الارضي :
الف-حوضه آبريز سيروان كه شامل آب ليله ، زيمكان ، آب زرشك ، مره خليل ، گاورود عليا«گاووهرو) و آب شمشير است .
ب-حوضه آبريز قره سو كه شامل رودخانه قره سو ، رازآور ، مرگ و قسمتي از حوضه آبريز سيمره ، رود الوند يا اروند و هزارخاني است .
2-آبهاي تحت الارضي
با توجه به ساختمان زمين شناسي منطقه مي توان اين استان را از نظر آبهاي زير زميني غني دانست . عواملي مانند دشتهاي وسيع با بستر آبرفتي عميق و ميزان بارندگي سالانه و وجود كوههاي آهكي و طبقات غير قابل نفوذ تحت الارضي در آبرفتهاي منطقه باعث
وجود آبهاي زير زميني گشته است . چاههاي عميقي كه در منطقه حفر گرديده اند و به تفاوت از 70 تا 100 متر عمق دارند ، و همچنين وجود چشمه هاي فراوان چون سرآب روانسر ، و آبهاي جوشان چون سرآب گرم و سرپل ذهاب شاهدي بر اين مدعاست . به عنوان مثال به ذكر نام بعضي از سرآبها در منطقه باختران، در زير اشاره مي كنيم : الف- سرآب قنبر ، در جنوب شهر باختران و در دامنه كوه سفيد واقع شده كه آب مصرفي قسمتي از شهر باختران را تامين مي نمايد .
ب-سراب طاق و سان : در شمال شهر باختران در دامنه كوه وطاق وسان كه بيشتر مصرف زراعي دارد .
ج-سرآب خضر زنده و سرآب خضر الياس : در 24 كيلومتري شمال غرب شهر باختران و در مجاورت جاده باختران به سنندج قرار دارد .
د-سرآب نيلوفر : در 30 كيلومتري شمال غربي باختران ، استخر وسيعي را تشكيل مي دهد كه مملو از گلهاي
نيلوفر است ، و ظرفيت بهره دهي آب فراوان دارد ، و براي پرورش ماهي نيز مناسب است .
ه- سرآب پاوري : در مسير جاده باختران به روانسرو نزديك روستاي قزاقچي است .
سرآبهاي ديگري كه مي توان در اين استان از آنها نام برد ، سرآب گرم قلعه شاهين ، سرآب صحنه ، سرآب هرسين ، سرآب هرسم ، سرآب حوري و سرآب و سرآب ورمنجه مي باشند .
آب و هوا
آب و هواس استان باختران رويهم رفته ، با توجه به نظريات هواشناسان و ضبط آمار و ارقام ساليانه و تجربيات محلي ، آب و هواي معتدل كوهستاني است . صرف نظر از مناطق غربي و مرزي اين استان كه در مجاورت كشور عراق قرار گرفته و بدان اشاره خواهيم كرد ، بقيه مناطق استان از نظر آب و هوايي تحت تاثير عوامل اصلي و فرعي ديگري مي باشد كه وضع اقليمي اين ناحيه را مي سازد . عوامل اصلي عبارتند از :‌اول
ارتفاعات اين استان كه در مقابل جريانهاي مرطوب غربي قرار گرفته و معمولاً دامنه هاي اين كوهستانها ، خصوصاً‌ دامنه هاي رو بمغرب داراي رطوبت بيشتر و دامنه هاي رو بمشرق خشكتر و داراي نزولات جوي كمتري است . دوم ورود و عبور جريان مرطوب مديترانه اي كه موجب اصلي بارندگيهاي ناحيه باختران مي باشد و مقدار بارندگي در مناطق مختلف بر حسب ارتفاع تفاوت هائي دارد، چنانكه دشتهاي محصور داخلي و براخي از جلگه ها داراي بارندگي كمتر و مناطق مرتفع معمولاً داراي بارندگي بيشتري مي باشند . ميانگين باران ساليانه باختران 300 تا 500 ميليمتر است . نزولات جوي بيشتر بصورت باران در ماههاي سرد سال ، بصورت برف است . سرما معمولاً در آذرماه و تا استفندماه ادامه مي يابد . در مناطق كوهستاني چندين ماه از سال برف در ارتفاعات مي ماند و درجه حرارت تا 15- درجه پائين مي آيد . فصل زمستان در اين مناطق طولاني است كه با بهاري كوتاه به تابستان متصل مي شود .
تابستان مناطق كوهستاني با ميانگين گرم ترين ماه 23 درجه سانتي گراد ، معتدل مي باشد . اما دشتها و جلگه هاي آن گرماي بيشتر و تابستانهاي طولاني تري دارند.
منطقه قصر شيرين و ذهاب و سومار و نفت شهر و بطور كلي نوار مرزي ، از اين ناحيه مستثني و داراي آب و هواي گرم است . ارتفاعات غربي با شيب تند و يكباره از كرند به بعد منقطع شده وبه جلگه ها و دشت هاي مرزي ختم مي شود . در اين منطقه ارتفاعات متوسط زمين ناچيز (در حدود 300 متر ) و تاثير اب و هواي حراهاي خشك عربستان ، گرماي شديد تابستان و هواي معتدل زمستاني را فراهم مي آورد . حداكثر درجه حرارت تابستان گاهي از 50 درجه سانتيگراد مي گذرد و حداقل آن در زمستان هيچگاه به صفر نمي رسد . وزش باد گرم (سام) در تابستان كه متاثر از بادهاي سموم جزيره العرب است ، بدترين روزهاي تابستان اين ناحيه
را بوجود مي آورند . زمستانها معمولاً معتدل وفصل بهار كوتاه مي باشد .
بادهاي مشخص شده و عمده اي كه در استان باختران مي وزد : اول بادهاي غربي است كه چنانچه گفته شد ، رطوبت اقيانوس اطلس زياد و مديترانه را منتقل و موجب خير و بركت مي گردد و مواقع بخصوصي هم ندارد ، اما در زمستان و بهار معمولاً بيشترمي وزد . دوم باد شمال است كه در فصل تابستان مي وزد و در اعتدال آب و هواي اين ناحيه و گرما موثر است . سوم ، ئزش بادهاي سام و سموم است كه تنها در منطقه نوار مرزي مي وزد و هواي ناحيه مزبور را در تابستان ها بسيار گرم و غير قابل تحمل ساخته و خسارت زيادي وارد مي كند .
جدول ميزان بارندگي ساليانه
جدول معدل درجه حرارت ساليانه
سابقه تاريخي : در هزاره سوم و چهارم قبل از ميلاد ، اقوامي در دامنه ها و دره هاي زاگرس مسكن گزيدند كه
پس از به قدرترسيدن به تصرف بلاد بين النهرين پرداختند . اين اقوام در تاريخ به تان «گوتي» يا «كاشي» موسومند .
ساكنان كوهستان زاگرس به استناد كتيبه هاي «بابل» ، «آشور» و «عيلام» طوايفي مانند «لولوبي» ، «گوتي» ، «منابي» ،‌ «ناپري» ، «آماوا» و «پاراسوا» بوده اند . لولوبي ها يا «لولوها» در گذشته دو در «ذهاب» و شهر زور و سليمانيه زندگي مي كردند .
نيشايي به منطقه ماهيدشت كنوني اطلاق مي شده كه به علت وجود مراتع معروف براي پرورش و نگهداري اسب در آن زمان مشهور بوده است .
سلم نصر سوم آشوري (837 ق.م) طي يك سفر جنگي به طرف كردستان براي اولين بار اسم دو طايفه از ساكنين منطقه را برده و يكي را«پارسوا» و ديگري را «آمادي» ناميده و مي گويد كه طايفه اولي در كوهستان هاي مابين رود ذهاب و دياله و ديگري در جلگه هاي اطراف اين صفه سكني داشته اند .
در مورد كلمه كرمانشاه يا كرمانشاهان شايد دقيقاً مطلبي كه بتواند گوياي تاريخ دقيق آن باشد در دسترس نيست ولي در بعضي از سفرنامه هاي گذشتگان به مطالبي در اين مورد به شرح زير برخورد مي كنيم :‌
مورخان در دامنه كوه طاق و سان نام شهري را يادداشت كرده اند كه يكي از محلات آن «گمبادنه» بوده است . اين شهر را به بهرام چهارم ساساني هم نسبت مي دهند . بهرام پادشاه ساساني كه از 388-399 ميلادي بر امپراطوري وسيع ساساني فرمانروائي داشته اين شهر را بنا نهاده است . وي در زمان سلطنت برادش شاهپور سوم حكومت كرمان را عهده دار بود و خود را بدين مناسبت شاه كرمان يا كرمان شاه مي ناميد . بنابراين شهر را كرمانشاه نام نهادند . در كتب جغرافياي اسلامي نام كرمانشاهان به صورت قرماسين ، قرماشين معرب گرديده است . و چنين به نظر مي رسد كه باختران در ابتداي تسلط اسلام و عصر خلفاي عباسي مورد توجه بوده و مسجد جامعي در بازار ساخته شده ، عضدالدوله ديلمي قصري
زيبا در كنار جاده باختران ساخته است در روزگار سلجوقيان ، باختران شهر آباد بوده و خليفه عباسي براي مقابله با مسعود سلجوقي بدين شهر آمده ، در دوران مغول و در حمله هلاكو به بغداد ، شهر آسيب فراوان ديده ، در دوره تيموريان جزء بلاد همدان به شمار آمده و در قرون نهم و دهم هجري بارها مورد تهاجم عثمانيها قرار گرفته است .
در روزگار صفويه ، به گفته سياحان خارجي، باختران شهري پرنعمت و آباد بوده ، كاروانسراها و پلهاي متعددي داشته ، خصوصاً بعلت علاقه شديد صفويه به اماكن متبركه و اهميت ارتباطي اين شهر ، رونق فراوان يافته است . در دوران حكومت نادر قلعه قديمي شهر ويران و قلعه تازه اي ساخته شده است . در زمان زنديه باختران به تصرف كريمخان درآمد و بالاخره در عهد قاجاريه مركز ولايات غرب و والي نشين شده و محمدعلي ميرزاي دولتشاه فرزند فتحعليشاه براي مقابله با عثماني ها در شهر باختران اقامت نمود .
چون ديگر شهرهاي ايران در جنبش مشروطيت ، سهمي بسزا داشت و در جنگهاي بين الملل اول و دوم بتصرف قواي بيگانه درآمد و پس از ختم جنگ تخليه و اينك جزء بلاد آباد ايران است .
جمعيت : طبق سرشماري سال 1355 جمعيت استان 1016199 نفر بوده كه از اين تعداد 4/43 درصد شهرنشين و 6/56 درصد روستايي و عشايري بوده اند . تراكم جمعيت در همان سال تقريباً 24 نفر در هر كيلومتر مربع بوده است . استان باختران طبق آمار سال 1365 ، 224،471،1 نفر جمعيت داشته است .
تقسيمات سياسي : اين استان شامل 8 شهرستان به نامهاي باختران ، قصر شيرين ، اسلام آباد غرب، پاوه(اورامانات) كنگاور ، سنقر كليايي ، گيلانغرب و سريل ذهاب است كه هر يك از اين شهرستان ها داراي بخش هاي تابعه ، دهستان ها و روستاهائي مي باشند .
1-شهرستان باختران
موقعيت و وسعت: شهرستان باختران به مساحت 8547 كيلومتر مربع در حاشيه رودخانه قره سو قرار گرفته و از شمال به استان كردستان ، از جنوب به استان لرستان ، از مشرق به استان همدان و شهرستان سنقر و از مغرب به شهرستان هاي اسلام آباد غرب و پاوه محدود مي باشد . ارتفاع آن از سطح دريا 1410 متر است .
آثار تاريخي : شهرستان باختران از مناطق قديمي ايران به شمار مي رود . وجود آثار تاريخي دليل بر اين قدمت است . از مهمترين آثار تاريخي اين شهرستان مي توان طاق كسري ، طاق بستان ، تخت شيرين و نقش هاي تاريخي بيستون را نام برد . راههاي ارتباطي باختران اهميت فراواني دارد. راه اصلي تهران به مرز عراق از باختران مي گذرد و راههاي ديگر باختران را به سنندج و خوزستان متصل مي كند .
1-كشاورزي و دامداري
الف-كشاورزي : استان باختران به علت شرايط خاص اب و هوايي و وجود خاكهاي زراعي مرغوب ، آب فراوان ،
دشتهاي وسيع ، و دره هاي نسبتاً طولاني و حاصلخيز ، داراي سابقه طولاني در امر كشاورزي بوده و اين شهرت و معروفيت را از زمان هاي بسيار دور داشته است . علاوه بر كشت آبي در دشتها و حواشي سرآبها و چشمه ها ، وجود اراضي حاصلخيز پاي كوهي و دامنه هاي نسبتاً كم شيب با بارندگي هاي كم و بيش مفيد مفيد ، به كشاورزي اين منطقه رونق ديگري بخشيده و باعث گرديده كه كشاورزان قسمتي از فراورده هاي زراعي خود را از طريق كشت ديم بدست آورند .
طبق برآورد سال 1350 (ه.ش) سطح كل قابل كشت استان در حدود 000،460 هكتار بوده كه در حدود 20% آن زير كشت آبي و تقريباً 80% بقيه زير كشت ديم مي باشد . اين رقم ، ثابت مي كند كه كشت ديم در اين منطقه داراي اهميت فراواني است ، و از طرف ديگر اين مسئله را مي رساند كه ازآبهاي اين استان بنحو احسن استفاده نشده تا جايي كه اراضي زير كشت آبي در اين منطقه فقط 20% كل كشت را شامل مي شود . شايد علت
اين امر عدم استفاده از رودخانه هاي اين استان براي آبياري اراضي است زيرا رودخانه ها غالباً يا از بسترهاي عميق كوهستاني و پرپيچ و خم عبور مي كنند ، و يا آنهائيكه از دشت ها مي گذرند بستري عميق دارند و به اراضي مسلط نيستند . بهرحال شرايط مساعد و تنوع آب و هوايي اين منطقه امكان توليد محصولات متنوع زراعي را در اختيار قرار داده است ، تا جايي كه مي توان از اراضي مرغوب اين منطقه انواع محصولات زراعي از قبيل : گندم و جو (بخصمص گندم و جو ديم ) ، حبوبات ، نباتات علوفه اي ، دانه هاي روغني (آفتابگردان ، كرچك ، پنبه دانه و … ) ، چغندر قند ، برنج ، صيفي جات و سبزيجات و ميوه هايي از قبيل : گردو ، بادام ، انار ، سيب ، گلابي ، انجير ، مركبات و خرما را بدست آورد .
2-دامداري
شرايط آب و هوا و موقعيت سبب گرديده كه كشاورزان اين منطقه با توجه به اراضي وسيع و حاصلخيز و دره
هاي سرسبز و پرآب و دامنه هاي مشجر ، علاوه بر امر زراعت ، يكي از اركان معيشت خود را به پرورش دام و دامداري اختصاص بدهند . علاوه بر جامعه كشاورز كه دامپروري را ركن دوم درآمد خود قرار داده اند ، گروهي نيز به صورت ايل ويا كوچ دايم تنها ممر درآمد خود را اختصاص به وجود دام داده اند تا جائيكه اين داستان را از نظر پرورش دام و دامداري زبانزد خاص و عام نموده است ، و روغن كرمانشاه سابق ، اهميت دامداري منطقه را بوضوح نشان مي دهد . اما متاسفانه به علت مشكلاتي كه گريبانگير اين ايالت گرديده ، وضع فرآورده هاي دامي در اين استان نه تنها مطلوب نيست بلكه براي مصرف شخصي توليد كنندگان اصلي اين فرآورده ها نيز تهيه روغني كه تا حد معروفيت پيدا كرده بود، مشكلاتي در بر دارد .
3-صنايع
الف-صنايع دستي : صنايع دستي در استان باختران سابقه تاريخي طولاني دارد ، اما متاسفانه تا بحال از رشد تكاملي قابل ملاحظه اي برخوردار نبوده است . با وجود فراهم بودن مواد اوليه ، اين صنعت نتوانسته بازار مناسبي چه در داخل و چه در خارج از كشور بدست بياورد . شايد اين امر توجه زياد به صنعت ماشيني و يا سهل انگاري مسئولين سابق بوده است ، بهرحال از رونق اين صنعت روزبروز كاسته شده است . صنايع دستي اين منطقه عبارتند از : قالي ، گليم ، جاجيم ، شال ، دستكش ، گيوه ، از جمله لباسي كه امروزه هم در بعضي از نواحي اين استان از جمله شهرستان پاوه (روستاي هجيج) كم و بيش بوسيله خود اهالي و با امكانات موجود در محل فراهم مي گردد. گيوه بافي كه روزگاري از شهرت خاصي برخوردار بود ، امروزه از آن رونق و شهرت برخوردار نيست . با وجودي كه در حال حاضر اورامانات مرداني هستند كه گيوه هاي بسيار مرغوب و بادوامي مي بافند ، اما به علت توليد كم و
قيمت گزاف ان ، رواج چشمگيري پيدا نكرده است . در شهر باختران هم ديگر خبري از گيوه ابريشمي و زيباي بازار گيوه فروشان نيست ، زيرا زناني كه در زمستان و بهار و تابستان ، رويه بسيار ظريف و زيباي گيوه ها را آماده مي كردند امروزه حاضر نيستند با مزد كمي كه به آنها داده مي شود اقدام به چنين كاري نمايند . روي همين اصل ، ديگر مشتري در بازار پوشيده شهر باختران دنبال مغازه گيوه فروشي جهت سوغاتي نمي گردد ، زيرا ميداند مغازه داران يكي پس از ديگري بساط گيوه فروشي را جمع كرده اند . صنايع دستي فلزي كه در كرند رواج داد و داراي اهميت زيادي است كه قبلاً در بخش كرند بدان اشاره شده است .
ب-صنايع ماشيني : صنايع ماشيني و كارخانه اي در استان باختران سابقه طولاني ندارد و در سالهاي اخير اقدام به تاسيس چند كارخانه و كارگاه كوچك و بزرگ نموده اند كه در حال حاضر همگي فعال بوده و توليدات خود را به بازار عرضه مي نمايند . صنايع عمده اين
استان عبارتند از : كارخانه سيمان غرب ، كارخانه قند بيستون و اسلام آباد غرب ، كارخانه بافندگي كشمير ، پارچه بافي ، گوني بافي ، صنايع شيميايي و پلاستيك سازي ، چوب و سلولز ، سيم و كابل ، مصالح ساختماني و فرآورده هاي دامي .
بزرگترين صنعت كارخانه اي استان باختران تصفيه نفت است كه تصفيه آن در كنار رودخانه قره سو در باختران ساخته شده است و از فراورده هاي آن بهره برداري مي شود . . قديمي ترين كارخانه صنايع غذايي استان ، كارخانه قند اسلام آباد است كه در سال 1314 شمسي بنا شده است . كارخانه قند بيستون در سال 1341 ساخته شده و ظرفيت اوليه آن 30000 تن چغندر قند بوده كه با فعاليت كاركنان آن امروز از 200000 تن چغندر گذشته است كارخانه قند بيستون خوسبختانه در حال حاضر بدون هيچگونه كمك خارجي اداره مي شود و حدوداً 150 تن قند كله و 160 تن شكر در روز توليد مي كند .

فایل : 29 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...