مقاله در مورد خمس
مقالة:
خمس
زمستان 1386
فهرست:
تعریف خمس
موارد خمس
خمس در زمان اهل بیت علیهالسلام
مصارف خمس
خمس چیست و ریشه ی آن از کجاست؟
سهم سادات از خمس
مقایسهٔ خمس و زکات
مقایسهٔ خمس و زکات
احاديثي در مورد خمس
كليات خمس
منبع:
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara
تعریف خمس
خمس همان حقى است كه خدايتعالى آنرا براى پيامبر گراميش ،محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله و ذريه آن حضرت كه خدا نسلشان را زياد كندقرار داده و آنان را گرامى داشته به اين كه محتاج زكات نشوند، و كسى كه يك درهم ازخمس را نپردازد به آنان ظلم كرده و حقشان را غصب نموده است از مولايمان امام صادقعلیهالسلاموارد شده كه فرمود: خداى كه جز او معبودى نيست از آنجا كه خوردن صدقهرا بر ما حرام كرده حكم خمس را براى ما نازل فرمود، بنابراين صدقه بر ما حرام است وخمس تكليفى است كه خدايتعالى آنرا بنفع ما بر مسلمانان واجب كرده و چون جنبه احترامدارد خوردنش براى ما حلال است )و نيز از آن حضرت روايت شده كه فرمود: اين عذر ازهيچ بنده خدائى پذيرفته نيست كه از خمس چيزى را خريدارى كند و هنگامى كه از اوبازخواست مى شود بگويد، پروردگارا من آن كالا را با پول خودم خريدارى كرده ام مگرآنكه قبلا از اهل خمس اجازه گرفته باشد و از امام باقر عليه السلام روايت شده كهفرمود:
(براى هيچكس حلال نيست با مالى كه خمس در آن هست چيزى خريدارى كند مگر بعداز آنكه حق ما را به ما رسانده باشد)و گفتار در خمس از چند جهت است
بحثدر اينكه در چه مالى خمس هست . 2 – بحث دراينكه چه كسانى مستحق خمسند؟ 3 – بحث دراين كه چگونه بايد خمس در بين صاحبانش تقسيم شود. 4 – بحث پيرامون انفال
موارد خمس
غنائم
معدن
گنج
غواصی در دریا
مالی که از مخارج سالانه بیشتر باشد
زمینی که کافر از مسلمان بخرد
مال حلال مخلوط به حرام
خمس در زمان اهل بیت علیهالسلام
مصارف خمس
طبق فتواهای مراجع تقلید خمس به دو سهم تقسیم میشود که یکی سهم سادات فقیر، یتیم و در راه درماندهاست و دیگری سهم اما زمان (ع) که هر
دو سهم باید به مرجع تقلید یا نمایندهٔ وی داده شود، مگر آن که از ایشان اجازه گرفته و در راهی مصرف شود که آنها اجازه میدهند. طبق فتوای آقای خامنهای در رسالهٔ اجوبه هر دو سهم در حال حاضر برای ادارهٔ حوزههای علمیه مورد نیاز است [1] (س ۱۰۲۳) در مورد مصارف سهم امام (ع)، صحبتی به میان نیامدهاست. همچنین ساداتی مشمول خمس میشوند که طبق فتوای آقای صانعی دوازده امامی باشد و طبق فتوای آقای خامنهای ملاک ترتب آثار و احکام شرعی سیادت، انتساب به پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» از طرف پدر است.خمس به شش قسمت تقیسم مى شود، سهمى براى خدایتعالى است ،سهمى دیگر از آن رسول خدا است ، و سهمى از آن امام علیه السلام است که این سه سهمدراین اعصار متعلق بصاحب الامر ارواحناله الفداء وعجل الله تعالى فرجه مى باشد، وسه سهم دیگر از آن ایتام و راه ماندگان و مساکین از سادات است (سادات یعنى کسانیکهاز طرف پدر پشت به پشت منتهى شوند بجناب عبدالمطلب ) بنابراین مساکین و ایتام و راهماندگانى که مادرشان سید است و از طرف مادر منتهى به آن جناب مى شوند خمس برایشانحلال نیست و در مقابل صدقه که براى سادات حرام است براى آنان حلال است
خمس چیست و ریشه ی آن از کجاست؟
قوانین شریعتی در اسلام برداشتی ناقص و با جرح و تعدیل از «تورات» یهود می باشد. اثبات و درک این مطلب نیز البته به هیچ دانش یا تحقیق ویژه ای نیاز ندارد. حتی با نگاهی سطحی و گذرا بر «ده فرمان»(دستورات شریعتی که خداوند به وسیله موسای پیامبر برای قوم اسرائیل مقرر نمود) و «تلموذ»(کتابی که یهودیان بعدها به عنوان تفسیر ده فرمان نگاشتند) می توان به این حقیقت دست یافت.
به عنوان مثال خمس: که در «ده فرمان» موجود است، و سابقه آن به زمان «یوسف» نبی بازمی گردد. بر اساس متون «کتاب مقدس»(عهد عتیق) هنگامی که «فرعون» خواب معروف «هفت گاو لاغر و ….» را دید و یوسف آن را به هفت سال قحطی تعبیر نمود؛ جهت ذخیره آذوقه امپراتور(به مشورت یوسف) شیوه ای برگزید. این شیوه بدین شکل بود که هر کشاورز و باغبان، چهار پنجم محصول برداشتی را خود بردارد و یک پنجم آن را به خزانه پادشاه بدهد. بدین شکل سالهای قحطی با حداقل تلفات سپری گشت.اما به طوریکه در موارد مشابه هم دیده شده، معنای این آیین پس از ورود به سنن مسلمانان به طور کامل تغییر کرده و به صورت یکی از منابع درآمد
سالیانه(یا مالیات) برای حکومت اسلامی در آمده است.
سهم سادات از خمس
خمس یکی از بزرگ ترین موارد احکام شرعی است که در آن میان سادات و سایرین تمایز قائل شدهاند و با توجه به اینکه این انتساب خونی است اما اسناد سیادت در ایران به هیچ وجه قوی نمیباشد، به نظر میرسد شبههٔ بزرگی در این حکم وجود دارد. همچنین ملاک سیادت با توجه به نظر آقای خامنهای انتساب به پیامبر است و این انتساب در احکام شرعی از طرف مادر مورد قبول نیست، پس سیادت ائمه به واسطهٔ انتساب به حضرت زهرا و همچنین سیادت خاندانهایی که به واسطهٔ انتساب به ائمه سید محسوب میشوند(مانند رضویها، حسینیها، حسنیها، موسویها و …) زیر سوال میرود.
مقایسهٔ خمس و زکات
همچنین از آنجا که سادات اقلیتی از مسلمانان را تشکیل میدهند و با توجه به اینکه در زمان حاضر بیشترین چیزی که خمس به آن تعلق میگیرد، منفعت کسب میباشد و سهم بزرگی از مبالغ خمسی را تشکیل میدهد، مشخص نیست که چرا زکات که به فقرا، مسکینها و … که سید نیستند و اکثریت
مستمندان را تشکیل میدهند تعلق میگیرد، هنوز به گندم، جو، خرما، کشمش، طلا، نقره، شتر، گاو و گوسفند واجب است؛ در حالیکه هم اکنون کمتر کسی مالک چنین چیزهایی است!؟ به نظر میرسد احکام خمس و زکات نیازمند نگرشی دوباره هستند
احادیثی درباره خمس
احکام خمس
یکی از مهمترین مالیاتهای اسلامی،مالیاتبر درآمد است. اگر کسی درآمدی داشته باشد که از سر سال اضافه بیاورد، یک پنجم از آناضافه را باید بپردازد. آیه قرآن صریحاً دستور و جواب خمس را بیان نموده استو اعلموا انما عنمتم من شی فان لله خمسه و للرسولالبته اینکه به چه چیزمالیات خمس تعلّق میگیرد بینشیعهوسنیاختلاف استبرادران اهل سنت قانون خمس را فقط در غنائم جنگی جاری میدانند،ولی شیعیان به پیروی از روایات اهل بیت عصمت و طهارت ائمه هدی علیهم السلام کهمفسّران واقعی قرآنند، خمس را درغنائم جنگیاضافه درآمد سالیانه – مالمخلوط به حرام – معادن – مالی که از غواصی بدست میآید
واجب میدانند. برای بیشتردانستن احکام خمس به رساله عملیّه مراجع تقلید مراجعه کنید
كليات خمس
از جمله مباحث مقدماتی کهمنطق دانانذکر می کنند، مبحثکلیاتخمساستاین مبحث را یکی ازفلاسفه معروف اسکندراییبه امفورفوریوسمتوفای304 میلادی)، چندین قرن پس ازارسطوتالیف کردو آن را مقدمه بابمقولاتقاطیغوریاس) ارسطو قرارداد و بههمین جهت نام ایساغوجی راکه دریونانیبه معنای مدخل و مقدمه است، بر آننهادبحث کلیات خمس در واقع، بحثیفلسفیو مربوط بهفلسفه است، نهمنطقو اولافلاسفههستند که در مباحثماهیتبه تفصیلدر این مورد بحث می کننداما با توجه به اینکه بحث درباره حدود و تعریفات،وابسته به آشنایی با کلیات خمس است، منطق نیز این بحث را مطرح می سازدهر مفهومکلیافراد و مصادیقی دارد. بنابراین، می توان آن را در رابطه با مصادیقش در نظرگرفتبر این اساس، هر مفهوم کلیی را که نسبت به افراد و مصادیقش در نظر گرفته ورابطه اش را با افراد خودش بسنجیم، از یکی از پنج قسم زیر خارج نیست
نوع
جنس
فصل
عرض عام
عرض خاص
نوع
گاهی مفهوم کلی عین ذات و تمام ماهیت افراد خود می باشد و در نظر آوردن آن، مساوی است با در نظر آوردن تمام ذات افرادش. به این مفهوم کلی، نوع می گوییم.مانند مفهوم کلی انسان که بیان کننده تمام ذات و ماهیت افراد خود یعنی انسان ها است. به عبارت دیگر، چیزی در ذات و ماهیت افراد انسان نیست که مفهوم انسان شامل آن نباشد.همچنین مفهوم خط نیز مفهومی کلی و بیان کننده تمام ذات و ماهیت افراد خود است.
جنس و فصل
گاهی مفهوم کلی تنها برجزئیاز ذات افراد خوددلالت می کند؛ یعنی هنگامی که این مفهوم را در نظر می گیریم، تنها جزئی و به عبارتدیگر تنهایک جنبهاز ذات افراد آن به ذهن متبادر می گرددمانند مفهومحیوان که بیان کننده جزئی از ذات افراد خود است؛ زیرا افراد
حیوان از قبیل انسان واسبوگوسفندو غیره حیوانند، اما به اضافه یک امردیگر. (مثلا حیوانیت + ناطق بودن است که تمام ذات انسان را تشکیل می دهد، نهحیوانیت تنهابه تعبیر دیگر، ماهیت و ذات افراد این مفهوم، یعنی مفهوم حیوانراحیوانتشکیل می دهدبه علاوه یک چیز دیگرما از مفهومحیوان به خودی خود نمی توانیم فقط مفهوم انسان یا مفهوم اسب را استنباط کنیم، زیراحیوانات دیگری هم در مفهوم حیوان شریکنداما از سوی دیگر، آن جنبه دیگرمانند مفهوم ناطق بودن برای انسان) نیز تنها بر جزئی از ذات انسان دلالت می کندالبته ممکن است گفته شود که ناطق بودن فقط به نوع انسان اختصاص دارد؛ اما همان طورکه گفته شد، ذات کامل و تمام انسان درتعریفعبارت است ازحیوانیتناطق بودنهر یک از این دو امر، جزئی از ذات انسان را بیان می کنندبرهمین اساس،مفهوم کلیی که بر جزء ذات افراد خود دلالت نمایدبر دوقسم می شودمفهوم کلیی که اعم از ذات افراد خود است؛ مانند حیوان کهاعم از ذات انسان یا ذات اسب است. به این مفهوم کلی،جنسمی گوییممفهوم کلیی که جزء دیگر ماهیت افراد خود، ولی در واقع مساوی با
ذات افرادشباشدو به آنفصلمی گوییم. مانند ناطق بودن که فصل انسان استدرتعریف منطقی انسان، ناطق بودن تمام ذات او محسوب نمی شود، زیرا باید جزء اعم ذاتانسانی که همان حیوانیت است، نیز آورده شود؛ اما از طرف دیگر، ناطق بودن مساوی استبا ذات انسانی و خارج از آن معنایی ندارد
عرض عام و عرض خاص
گاهی مفهوم کلی،خارج از ذات افراد خودشاست؛ یعنی این مفهوم،ذاتیافراد خود نیستمانند مفهوم کلیراه روندهکه خارج از ماهیت افراد خود است؛ یعنی راه رفتن جزو ذات یا تمامذات موجوداتی که می توانند راه بروند(افراد این کلی)، نیست؛ ولی در عین حال به صورتیک حالت و یک امرعرضیدر آنها وجود داردحال، اینمفهوم کلی که خارج از ذات افراد خود است، بر دو قسم استمفهوم کلیی کهاعم از ذات افراد خود است؛ یعنی اختصاص به افراد یک نوع ندارد، بلکه در انواعمختلفی وجود دارد و بر هر فردی که صدق کند، از ذات و ماهیت آن فرد بیرون واعماستمانند راه رونده که خارج از ذات افراد خود است و در عین حالاختصاص به یک
فایل : 13 صفحه
فرمت : Word