مقاله کامل كوهنوردى و خطر

مقاله کامل كوهنوردى و خطر

• كوهنوردى و خطر
ورزش كوهنوردى، با خطر همراه است، معمولاً بخشى از هر كتاب آموزش كوهنوردى، اختصاص به شناخت خطرهاى كوهستان و راه هاى مقابله با آن دارد. همچنين، در بيشتر شماره هاى هر مجله كوهنوردى، اخبارى از حادثه هاى مرگبار يا دردناك به چشم مى خورد. و در صفحه شناسنامه بسيارى از نشريات كوهنوردى، (و برگه هاى درخواست عضويت باشگاه هاى كوهنوردى و بروشورهاى همراه وسايل كوهنوردى) به «خطرهاى ذاتى» اين فعاليت به صراحت اشاره شده و از خواننده خواسته شده كه مسئوليت عواقب ناشى از حادثه هاى كوهستان را شخصاً بپذيرد.
سازمانهاى جهانى كه فعاليتشان مرتبط با كوهپيمايى است، به اين ويژگى اشاره دارند، براى مثال در مجموعه رهنمودهايى كه اتحاديه جهانى حفاظت (IUCN) در زمينه نگهدارى و استفاده از مناطق كوهستانى ارائه داده است، در چند مورد به خطرهاى محيط هاى كوهستانى اشاره شده است: «رهنمود ۱۴۲- مخاطرات به طور سرشتى بخشى از تجربه كوهستان به شمار مى روند، بايد آن را پذيرفت و به رسميت شناخت. نبايد هراس داشت، اما به وسيله احتياط مستمر و درونى شده مى توان هراس را دست آموز و مهار كرد، مخاطرات را پشت سر گذاشت يا با آن روبه رو نشد و از كوهستان لذت برد. كوهستان هيچگونه بى احتياطى را بر نمى تابد. » لازم به يادآورى است كه آن درجه از
«احتياط مستمر» كه بتوان با آن به كلى از خطر كوهستان دور شد، عملاً دست نيافتنى است و با كوهنوردى هاى نوآورانه و دشوار، قابل جمع نيست. بيان واقع بينانه خطرهاى كوهنوردى را مى توان در يكى از بندهاى «بيانيه تيرول» ديد كه توسط كريس بانينگتون، كوهنورد پرسابقه در كنگره آينده ورزش هاى كوهستانى در اينسبروگ اتريش (۸ سپتامبر ۲۰۰۲) خطاب به كوهنوردان خوانده شد، و مورد قبول بيش از يك صد كارشناس و كوهنورد و سنگ نورد برجسته جهان قرار گرفت: «مسئوليت خطر كردن ها (risks) را بپذيريد.»
بررسى هاى آمارى بسيارى در زمينه خطرهاى كوهنوردى انجام شده است. فقط براى ارائه يك نمونه، مى توان يادآور شد كه از ميان ۲۱۲ نفر كوهنورد كه از ايران در قالب تيم هاى اعزامى فدراسيون از۱۳۵۲ تا ۱۳۸۲ به كوه هاى بلند جهان (هيمالايا، قراقوروم، تيان شان، پامير) رفته اند، پنج نفر در كوه كشته شده اند (مرحومان عبدالله عزيزى، حسين حراستى، جلال فروزان در برنامه هايى به جز برنامه هاى فدراسيون، محمد داودى در يك برنامه فدراسيون در داخل كشور، محمد اوراز در يك برنامه برون مرزى فدراسيون). اين ميزان خطر (نزديك به ۵/۲ درصد)، نشان دهنده ميزان ريسكى است كه كوهنوردان جدى و پركار، كم و بيش با آن مواجه اند. البته كوهنوردى عمومى، نسبت به كوهنوردى در كوه هاى بلند جهان، خطر بسيار كمترى دارد، به طورى كه شايد بتوان گفت خطر آن از
خطر رانندگى حرفه اى و حتى غيرحرفه اى در ايران كمتر است.• مسئوليت حوادث كوهنوردى
طبق بند ۳ ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامى «حوادث ناشى از عمليات ورزشى مشروط بر اين كه سبب آن حوادث، نقض مقررات مربوط به آن ورزش نباشد و اين مقررات هم با موازين شرعى مخالفتى نداشته باشد» جرم به شمار نمى رود. در مورد كوهنوردى به جاى «مقررات»، مى توان عرف جامعه كوهنوردى را مدنظر قرار داد، و گفت به شرط آنكه اين عرف در مكان ورزش (كوهستان) و در زمان اجراى برنامه رعايت شده باشد، مسئوليت حوادث كوهنوردى و عواقب آن (تا حد مرگ) بر عهده كسى نيست. چنانچه اين مصونيت براى دست اندركاران ورزش نبود، انجام تمرين ها و اجراى برنامه هاى ورزشى جدى چنان پرمسئوليت مى شد كه ممكن بود كسى به سرپرستى يا مديريت يك فعاليت ورزشى تن ندهد. از سوى ديگر رعايت نكردن مقررات و عرف ورزشى موجب مسئوليت است كه به ويژه در مورد سرپرستان و مربيان و افراد كارآزموده همراه ورزشكاران، بسيار بيشتر است. سرپرست وظيفه دارد تناسب فعاليت ورزشى را كه بر عهده ورزشكار گذاشته مى شود، با صلاحيت و آمادگى او در نظر بگيرد؛ بر مناسب بودن وسايل و پوشاك او نظارت كند و به شرايط جوى كه فعاليت هاى ورزشى در آن صورت مى گيرد… توجه كند»۶، در موقع بروز حادثه به سرعت و به شيوه اى مناسب به كمك آسيب ديده بشتابد و … قصور در اين موارد، موجب مسئوليت براى وى خواهد بود.
حادثه و آسيب ديدگى جزيى از هر فعاليت ورزشى است، و در ورزشى مانند كوهنوردى جدى، مى توان گفت كه خطرپذيرى يكى از اركان فعاليت است. اما در برنامه هاى«ملى» بايد اين خطرپذيرى كمتر از برنامه هايى باشد كه چند كوهنورد با سطح تجربه كم و بيش يكسان و به شكل دوستانه اجرا مى كنند. چرا كه در شكل دوم، همگى با مسئوليت يكسان به استقبال خطر مى روند و على القاعده پاسخگوى مقام يا جماعتى از مردم نيستند. برعكس، در تيم هاى ملى، ورزشكار جزء سرمايه هاى عمومى به شمار مى رود و از سوى يك سازمان اعزام مى شود، و چون اين اعزام با هزينه مردم انجام مى شود، مسئوليت سرپرست سنگين تر است و بايد به عموم مردم (اعم از متخصص و كارشناس، يا فرد عادى) پاسخگو باشد.
• بررسى مرگ محمد اوراز
با توجه به گزارش فدراسيون كوهنوردى از حادثه گاشربروم يك ۷ و فيلم «از صعود تا صعود» ۸ مشخص است كه اوراز و مقبل هنرپژوه از حدود ارتفاع ۷۸۰۰ متر به ارتفاع ۷۲۰۰ متر، روى يك شيب برفى- يخى سرخورده و پايين آمده اند. علت اين سقوط هر چه بوده (ريزش بهمن، رانش برف و يخ يا سنگ، و يا احتمالا» لغزش پا)، در هر صورت دو نفر نامبرده در زير برف مدفون نشده اند و پس از پيدا شدن توسط «تيم پشتيبانى»، محمد در قسمت سر آسيب ديدگى ظاهرى نداشته اما ظاهراً دچار اشكال جدى در ناحيه كمر بوده است. در مرحله انتقال به بارگاه ۳، او باز سقوط مى كند (همراه دو نفر ديگر) و
اين بار دچار آسيب ديدگى و خونريزى شديد در ناحيه سر مى شود. به اين ترتيب مى توان حدس زد كه اوراز در اين مرحله، آسيبى بيشتر از سقوط اول را متحمل شده است. آن طور كه از گزارش و فيلم بر مى آيد، كمك هاى اوليه مانند تلاش براى تثبيت قسمت هاى مشكوك به شكستگى يا آسيب ديدگى (ستون فقرات، …) پانسمان سر، و يا ديگر كارهاى مشابه، دست كم تا حدود هفت ساعت پس از پيدا شدن اوراز و هنر پژوه صورت نگرفته است. به عبارت ديگر دقايق و ساعت هاى حياتى از نظر اجراى كمك هاى اوليه، بدون انجام كار قابل توجهى سپرى شده اند.
كشيدن مصدوم بر روى برف و يخ و سنگ بدون برانكار مناسب كه داراى كفى محكم و حفاظ براى ستون فقرات و سر باشد، موجب وارد شدن يا تشديد آسيب ديدگى هاى ستون فقرات و جمجمه مى شود، به ويژه كه او در مراحل بعدى هم چند بار به داخل شكاف هاى يخى و … سقوط مى كند. نفوذ آب از چادر و زيراندازى كه به دور اوراز پيچيده شده (مطابق اظهارات همراهان او، نايلون از بارگاه دوم به پايين، به دور او پيچيده مى شود) باعث اتلاف شديد دماى بدن مى شود.
عامل تشديد كننده اين اتلاف دما، تعريق بدن و دفع ادرار و مدفوع در مدت تقريباً پنج شبانه روز و نيز ريزش برف بر سر و صورت بوده است. از دست دادن دما، مى تواند به هيپوترميا (Hypothermia) يا آسيب ديدگى شش ها و ديگر اندام هاى درونى منجر شود. در گزارش هاى ارائه شده، هيچ اشاره اى به تغذيه اوراز در پنج روز پس از حادثه
نشده است. فقط در يك مورد در فيلم اشاره مى شود كه در روز اول به علت خونريزى، از دادن آب به او خوددارى مى شود، و در گزارش كتبى چند جا به كمبود يا نبود مواد غذايى و آب (براى همه) اشاره شده است. همچنين از گزارش مشخص است كه در دو روز اول سرم هم به او وصل نشده است. كم شدن آب بدن، يكى از عوامل بسيار خطرناك در كوهنوردى است كه مى تواند به تشديد عوارضى مانند سرمازدگى، هيپوترميا، از دست رفتن حس تشخيص و عوارض قلبى- عروقى منجر شود. نظريه: اجرا نشدن كمك هاى اوليه، ناآشنايى افراد تيم پشتيبانى به اصول حمل مصدوم و نجات در كوهستان، ارائه نشدن رهنمودهاى مناسب از سوى سرپرستى به منظور حمل مصدوم با بهترين شيوه ممكن به كمپ ۳ آسيب ديدگى اوليه را در چند ساعت پس از حادثه به ميزان زياد تشديد كرده است.
موارد قصور: تيم پشتيبانى (چهار نفر حاضر در بارگاه ۳ در روز صعود به سوى قله) و ديگر افراد گروه، نهايت تلاش خود را براى يافتن و حمل يا هدايت مصدومان به پايين انجام داده اند. با نگاهى به فيلم و تجسم شرايط آب و هواى خراب در ارتفاع ۷۰۰۰ تا ۵۰۰۰ متر، مى توان به دشوارى طاقت فرساى اين كار كه تا سرحد مايه گذاشتن از جان پيش رفته پى برد. اما، تلاش و فداكارى اگر در وضعيت مناسب صورت نپذيرد و يا با دانش كافى توام نباشد، ممكن است به نتيجه مطلوب منتهى نشود. موارد قصور در ارتباط با حادثه گاشربروم-۱ را مى توان به دو دسته تقسيم كرد: موارد كلى كه به شيوه مديريت
فدراسيون كوهنوردى مربوط است، و موارد خاص كه مربوط به برنامه گاشربروم-۱ است:موارد كلى: فدراسيون كوهنوردى هيچگاه به شكل منطقى و مستدل به مسئله خطرات كوهستان نپرداخته است و به جز يكى دو مورد اشاره ضمنى و گذرا، در هيچ يك از گاهنامه ها و اطلاعيه هاى خود به اين نكته اشاره نكرده كه كوهنوردى جدى و ممتد در بردارنده ريسك و حادثه است و هرچه روزهايى كه شخص در كوه سپرى مى كند، بيشتر شود و اين كوهنوردى ها در ارتفاع بالاتر انجام شود، خطر بيشتر مى شود. مسئولان فدراسيون، پس از حادثه مرگ اوراز در مورد پرخطر بودن هيماليا نوردى زياد صحبت كرده اند ، اما پيش از اين تقريباً هيچ بحثى در اين زمينه نداشته اند. به اين ترتيب فدراسيون تا حدودى سبب ساز سهل انگارى در ميان كوهنوردان (حتى هيماليا نوردان خود) و زمينه ساز ناآمادگى ذهنى خانواده هاى كوهنوردان شده است.
فدراسيون كوهنوردى، چند بار هم كه به موضوع حادثه در كوهستان پرداخته، به اين تصور دامن زده است كه كوهنوردانى كه بيشتر به كوه مى روند (با تجربه ها) يا اشخاصى كه دوره هاى رسمى را گذرانده اند(به طور مشخص، مربيان فدراسيون) كمتر در معرض حادثه با اين موضوع با داده هاى آمارى و واقعيت هاى جهان كوهنوردى مغايرت دارد. در واقع مربيان كار آزموده يا افراد باتجربه فقط اگر به هدايت اصولى و محتاطانه يك گروه كوهنورد براى اجراى برنامه اى پايين تر از حد نهايى توان خود بپردازند، مى توانند ضريب برخورد با حادثه را كم كنند؛ نوآورى و ركوردشكنى در كوهنوردى با خطر بسيار

فایل : 44 صفحه

فرمت : Word

29900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط