مقاله کامل طبقه بندی مدل‌های تدوین استراتژی تکنولوژی مبتنی بر یک رویکرد فرایندی

مقاله کامل طبقه بندی مدل‌های تدوین استراتژی تکنولوژی مبتنی بر یک رویکرد فرایندی

طبقه بندی مدل‌های تدوین استراتژی تکنولوژی مبتنی بر یک رویکرد فرایندی
چکیده
این مقاله به مرور و تحلیل مدل‌های ارائه شده در ادبیات برای تدوین استراتژی تکنولوژی در سطح بنگاه‌ می‌پردازد. امروزه تکنولوژی نقشی کلیدی در رقابت‌پذیری بنگاه‌ها ایفا‌ می‌کند، بنابراین‌ می‌باید مبتنی بر یک نگاه استراتژیک مدیریت شود. اولین و مهمترین گام در مدیریت استراتژیک تکنولوژی، تدوینیک برنامه است که اولویت‌های سرمایه گذاری بنگاه در حوزه تکنولوژی را برای یک افق بلندمدت مشخص کند. مدل‌ها و چارچوب‌های مختلفی در این زمینه ارائه شده اند تا بنگاه‌ها را در زمینه تدوین استراتژی تکنولوژی یاری نمایند، اما این مدل‌ها و چارچوب‌ها دارای ویژگی‌ها و پیشفرض‌هایی هستند که امکان استفاده از آن‌ها را در شرایط مختلف، محدود‌ می‌کند. عدم توجه به این ویژگی‌ها و پیش فرض‌ها ممکن است بنگاه‌ها را در انتخاب مدل مناسب (متناسب باشرایط خاص بنگاه) دچار اشتباه کند. در این مقاله مدل‌ها و چارچوب‌های مختلف بر اساس یک رویکرد فرایندی مورد ارزیابی و مقایسه قرار‌ می‌گیرند. نتیجه این ارزیابی، ارائۀ یک دسته بندی از مدل‌ها است که به بنگاه‌ها کمک‌ می‌کند بر اساس اهداف و شرایط خود، مدل مناسب تدوین استراتژی تکنولوژی را انتخاب کنند.
کلیدواژه‌ها: مدل‌های تدوین استراتژی تکنولوژی، انتخاب مدل مناسب، رویکرد فرایندی، مرور ادبیات، چارچوب نظری
1- مقدمه1 ‘
امروزه تکنولوژی نقشی کلیدی در رقابتپذیری بنگاه‌ها ایفا‌ می‌کند، بنابراین‌ می‌باید مانند سایر منابع کلیدی مبتنی بر یک نگاه استراتژیک مدیریت شود. اولین و مهم ترین گام در مدیریت استراتژیک تکنولوژی، تدوین یک برنامه بلندمدت است که اولویت‌های سرمایه گذاری بنگاه در آن تعیین شود.
این برنامه، استراتژی تکنولوژی نام دارد. سؤالات اصلی که استراتژی تکنولوژی به آنها پاسخ‌ می‌دهد عبارتند از [1]:
مزیت رقابتی پایدار بنگاه بر پایه چه تکنولوژی‌هایی استوار است؟
آیا همه این تکنولوژی‌ها در دسترس هستند؟
راه‌های مناسب دستیابی به این تکنولوژی‌ها کدامند؟
چگونه‌ می‌توان بیشترین منافع را از داراییها و قابلیت‌ها تکنولوژیک بنگاه کسب کرد؟مدل‌ها و چارچوب‌های مختلفی تدوین شده اند تا بنگاه‌ها را در تدوین استراتژی تکنولوژی یاری دهند. اما همۀ مدل‌ها برای تمام بنگاه‌ها مناسب نیستند. بنگاه‌ها در صنایع مختلف و با اندازه‌های21مختلف، دارای ویژگی‌های متفاوتی هستند. این ویژگی‌ها باعث می‌شود که به کارگیری بعضی از مدل‌ها برای آن‌ها امکانپذیر نباشد. لذا مدیران و کارشناسان این بنگاه‌ها ممکن است در انتخاب مدل مناسب دچار مشکل شوند. دلیل این امر را باید در عدم آشنایی ایشان با مدل‌ها و تفاوت میان آن‌ها جستجو کرد. درک تفاوت میان مدل‌ها منوط به مقایسۀ مدل‌ها و آگاهی از ضعف و قوت آنها و نیز اطلاع ازویژگی‌ها، پیش فرض‌ها و محدودیت‌های کاربردی آن‌ها است.
هدف این مقاله ارزیابی و مقایسه مدل‌ها و چارچوب‌های مختلف و ارائۀ یک دسته بندی از آنها به گونه‌‌ای است که امکان انتخاب مدل مناسب را در شرایط مختلف فراهم سازد.
برای این منظور از یک رویکرد فرایندی استفاده شده است. رویکرد فرایندی یکی از رویکردهای اخیر به مدیریت و از آن جمله مدیریت استراتژیک به شمار‌ می‌رود. بر اساس رویکرد فرایندی، هر پدیده را‌ می‌توان از سه منظر مورد بررسی قرار داد: ورودی، خروجی و اصل فرایند. دویت و میر[2] بعد چهارمی را به آن اضافه‌ می‌کنند که “زمینه” نام دارد. در این تحقیق مدل‌ها و چارچوب‌های مختلف تنها از دو منظر خروجی و فرایند مورد بررسی قرار‌ می‌گیرند، که دلایل آن متعاقباً تشریح خواهد شد.
مقالۀ حاضر به چهار بخش تقسیم شده است. در بخش بعدی، رویکرد فرایندی و نحوۀ به کارگیری آن در ارزیابی مدل‌های تدوین استراتژی تکنولوژی ارائه‌ می‌شود. بخش سوم مقاله به مرور مدل‌ها‌ می‌پردازد. در بخش پایانی هم یک دسته بندی از مدل‌ها بر اساس نوع فرایند برنامه ریزی و خروجی مورد انتظار از آن، ارائه خواهد شد.
2- چارچوب نظری
دویت و میر [2] معتقدند ابعاد یا مؤلفه‌های اصلی استراتژی عبارتند از فرایند، محتوا (یا خروجی) و زمینه. فرایند دربرگیرندۀ مراحل یا گام‌های تدوین و اجرای استراتژی است. همچنین رویه‌ها، دستورالعمل‌ها، گردش اطلاعات و نیز افرادی را شامل‌ می‌شود که در تدوین و اجرای استراتژی نقش دارند. محتوا به استراتژی و یا تصمیمات و
اقدامات استراتژیک اشاره دارد؛ اعم از تصمیمات و اقداماتی که به تدوین یا اجرای استراتژی مربوط‌ می‌شوند. زمینه شامل تمام عواملی‌ می‌شود که به مشخصات سازمان (قدمت سازمان، اندازه سازمان، تفکر مدیریت ارشد آن و …) و یا محیطی که سازمان در آن به فعالیت مشغول است (نوع صنعت، رشد بازار، قدرت رقبا، تأمین کنندگان و مشتریان، میزان نفوذ یا دخالت دولت و …)، مربوط‌ می‌شوند. زمینه‌ می‌تواند هم روی فرایند و هم روی خروجی‌های آن تأثیر داشته باشد.
اگرچه استراتژی تکنولوژی یک استراتژی وظیفه ای به شمار‌ می‌رود ولی بر اساس همین چارچوب (فرایند، محتوی و زمینه) قابل تحلیل است. همانطور که بیشتر اشاره شد، هدف این مقاله ارزیابی و مقایسه مدل‌های مختلف تدوین استراتژی از منظر فرایند و محتوی است. بررسی بعد زمینه دشوار است و معمولاً مدل‌ها به آن توجهی نکرده اند یا بصورت تلویحی آن را در نظر گرفته اند، زیرا زمینه از یک کشور به کشور دیگر، از یک صنعت به صنعت دیگر و حتی از یک بنگاه به بنگاه دیگر متفاوت است؛ و تجمیع تمام شرایط و حالات خاص در یک مدل امکان پذیر نیست. ورودی هم در نظر گرفته نمی‌شود. زیرا در عمل نوع و ویژگی‌های خروجی مطلوب (و البته محتوای فرایند) و نیز ترتیب انجام مراحل (گام‌ها) در فرایند، نوع ورودی مورد نیاز را مشخص‌ می‌کنند. به عبارت دیگر ورودی مستقل از خروجی و مراحل فرایند نیست. شاید به همین دلیل ورودی در مدل دویت و میر [2] وارد نشده است.
2-1بعد فرایند
فرایند تدوین استراتژی متأثر از رویکردی است که مدیران و کارشناسان به استراتژی و مدیریت استراتژیک دارند. در این رابطه دو نوع تقسیم بندی وجود دارد. رویکرد عقلایی در مقابل رویکرد تکوینی[3] و رویکرد موقعیت یابی در مقابل رویکرد منبع محور[2]. بنابراین بررسی مدل‌ها از منظر فرایند نیازمند پاسخ به سؤالات زیر است:
مدل‌ها بر اساس کدام مکتب برنامه ریزی استراتژیک ارائه شده اند (موقعیت یابی یا منبع محور)؟
مدل‌ها فرایند برنامه ریزی استراتژیک را چگونه‌ می‌بینند (فرایندی عقلایی یا تکوینی)؟
2-1-1 رویکرد موقعیت یابی در مقابل رویکرد منبع محور
مکاتب (یا رویکردهای) مختلفی در حوزۀ برنامه‌ریزی استراتژیک شناسایی شده اند[4]. در میان آنها رویکردهای موقعیت یابی و منبع محور مشهورترین و اجرایی ترین مکاتب هستند. رویکرد موقعیت یابی اصالت را به محیط بیرونی بنگاه‌ می‌دهد، به این معنی که نقطۀ شروع برنامه ریزی استراتژیک، تحلیل محیطی است که بنگاه در آن رقابت‌ می‌کند یا رقابت خواهد کرد[5]. استراتژی در این رویکرد به معنی راهکاری برای استفاده از منابع در جهت ارائۀ پاسخ مناسب به محیط است. برای تدوین استراتژی تکنولوژی بر مبنای رویکرد موقعیت یابی، لازم است که بدانیم تصمیمات کلان استراتژیک چگونه تغییرات تکنولوژی در داخل بنگاه را رقم‌ می‌زنند. به عبارت دیگر برنامه ریزی در زمینۀ اکتساب، توسعه و به کارگیری تکنولوژی‌ها در یک بنگاه اقتصادی چگونه از استراتژی کلان بنگاه اثر میپذیرد یا چگونه یک برنامۀ تکنولوژی‌ می‌تواند از استراتژی کلان بنگاه حمایت
کند. در این رویکرد رقابت پذیری به معنی شناسایی و استقرار در یک “موقعیت” با ثبات در یک فضای رقابتی است و تکنولوژی یکی از حامیان استراتژی رقابتی بنگاه محسوب‌ می‌شود.
در مقابل، رویکرد منبع محور اصالت را به درون بنگاه‌ می‌دهد.
به همین دلیل، نقطۀ شروع فرایند برنامه‌ریزی استراتژیک، ارزیابی و تحلیل قابلیت‌ها و منابع بنگاه است که منشأ اصلی مزیت رقابتی پایدار و بلندمدت به شمار‌ می‌روند[6و7]. پژوهشگرانی که از این رویکرد حمایت‌ می‌کنند، معتقدند که نیازهای بازار بسیار سریع تر از قابلیت‌های بنگاه تغییر‌ می‌کنند.
لذا بهتراست در تدوین استراتژی از قابلیت‌های بنگاه شروع و از آن‌ها برای کشف و بهره گیری از فرصت‌های جدید بازار استفاده کرد. البته در این رویکرد موضوع بازسازی و تکمیل قابلیت‌ها نیز مغفول نمانده است[8].
تکنولوژی و توانمندی‌های تکنولوژیک یکی از قابلیت‌های بنگاه را تشکیل‌ می‌دهد. نظر به اینکه معمولاً توانمندی‌های تکنولوژیک در طول زمان و طی یک فرایند پیچیده یادگیری کسب‌ می‌شوند و به همین دلیل ریشه در گذشتۀ بنگاه دارند و در نتیجه به سختی قابل تقلید و کپی کردن هستند، بنابراین قابلیت‌های تکنولوژیک از نوع قابلیت‌های ویژۀ بنگاه بوده و‌ می‌توانند مزیت رقابتی پایدار ایجاد کنند.
تدوین استراتژی تکنولوژی در رویکرد منبع محور، به معنی شناسایی قابلیت‌های تکنولوژیک بنگاه، ارزیابی جذابیت این قابلیت‌ها (بر اساس نقشی که میتوانند در استفاده از فرصت‌های تجاری ایفا کنند) و نیز تعیین راهکارهایی است
که این قابلیت‌ها را به فرصت‌های تجاری متصل‌ می‌کنند. در رویکرد منبع محور درک نحوۀ ایجاد، محافظت و بهره برداری از قابلیت‌ها و تکنولوژی‌های منحصر به فرد اهمیت بسیار دارد و استراتژی به نحوۀ ایجاد ارتباط میان قابلیت‌های منحصر به فرد و فرصت‌های بازار مربوط‌ می‌شود. به عبارت دیگر در این رویکرد تکنولوژی محور (و نه حامی) استراتژی رقابتی بنگاه است.
2-1-2 رویکرد عقلایی در مقابل رویکرد تکوینی
از منظر فرایند، استراتژی تکنولوژی‌ می‌تواند بر مبنای یک رویکرد عقلایی یا یک رویکرد تکوینی تدوین شود. یک فرایند عقلایی شامل مراحل توصیف، درک و تحلیل محیط، تدوین یک برنامه عملیاتی در سایه درک ایجاد شده و اجرای برنامه تدوین شده است[9]. این رویکرد به بنگاه اجازه‌ می‌دهد از روندهای محیط رقابتی مطلع شده، برای آینده برنامه ریخته و از هماهنگی میان اهداف و برنامه‌ها اطمینان حاصل نماید[9]. رویکرد عقلایی (تدوینی)، برنامه ریزی استراتژیک را به مثابه یک فرایند مشخص و گام به گام در نظر‌ می‌گیرد که آگاهانه و هدفمند انجام‌ می‌شود[3].
ولی در عمل، مواردی وجود دارند که در آن‌ها استراتژی بصورت خودجوش و فارغ از فرایند از پیش طراحی شده، خلق‌ می‌شود[10]. در چنین شرایطی، فرایند برنامه ریزی استراتژیک از رویکرد تکوینی (تطوری) تبعیت‌ می‌کند.
رویکرد تکوینی نگاهی پویا، خلاقانه و تا حدودی شهودی به استراتژی و برنامه ریزی استراتژیک دارد و برای محیطی با تغییرات سریع، پیچیده و غیرقابل پیش بینی ارائه شده است. فرایند برنامه ریزی استراتژیک تکوینی از سه گام اصلی تشکیل شده است: تعیین یک هدف (تا حد امکان شفاف)، گام برداشتن در مسیر هدف مطلوب، اندازه گیری و ارزیابی
نتایج هر گام و انجام تغییرات بر اساس بازخورد دریافت شده از اجرا. تکرار این قدم‌ها باعث اصلاح و یا شفاف شدن تکوینی هدف و نیز نزدیک شدن به آن‌ می‌شود.
2-2 بعد محتوی
همانطور که پیشتر اشاره شد، بعد (مؤلفه) دیگر استراتژی محتوی (یا خروجی) است. از منظر محتوی مدل‌های استراتژی تکنولوژی به کمک سؤالات زیر قابل ارزیابی هستند:
هر مدل چه تعبیری از استراتژی تکنولوژی دارد؟
(ماهیت استراتژی تکنولوژی تعریف شده توسط هر مدل چیست؟)
استراتژی تکنولوژی شامل چه تصمیماتی است؟
2-2-1 ماهیت استراتژی تکنولوژی
برخلاف مطالعات متعددی که در رابطه با استراتژی انجام شده است، هنوز یک تعریف مشترک و جهان شمولی برای استراتژی وجود ندارد. نویسندگان مختلفی تلاش کرده اند که ماهیت استراتژی را مشخص نمایند. مینتزبرگ[10] یک دسته بندی از تعاریف ارائه کرده است. او دسته بندی خود را با پنج P معرفی کرده است که عبارتند از طرح (برنامه)، الگو، موقعیت، دورنما (چشم انداز) و ترفند (تمهید):
“از یک نفر بخواهید استراتژی را تعریف کند؛ به احتمال زیاد به شما خواهد گفت استراتژی یک برنامه است یا چیزی معادل یک مسیر، یک راهنما یا برنامۀ عمل در آینده، مسیری برای رسیدن از اینجا به آنجا…”[10].
برخی ممکن است استراتژی را الگوی عمل بدانند:
“از فردی بخواهید استراتژی سازمان خود را ظرف 5 سال گذشته بیان کند (نه آنچه سازمان بنا دارد انجام دهد).
خواهید دید که بسیاری از افراد با خوشحالی رفتار گذشتۀ سازمان شان را (به عنوان استراتژی) توضیح‌ می‌دهند”[10].
بعد موقعیت، بعد سوم است:
“برای برخی استراتژی به معنی کسب یک موقعیت است؛ به عبارت بهتر یعنی موقعیت یابی محصولات مشخص در یک بازار مشخص”[10].
بعد چهارم دورنما است:
“بعد جایگاه به این نکته توجه دارد که در کجا محصول مشخصی در بازاری مشخص وارد‌ می‌شود. در بعد دورنما توجه به درون سازمان و ذهن استراتژیست‌ها است؛ البته به دورنمای بزرگ سازمان نیز توجه دارد”[10].
پنجمین برداشت از استراتژی معادل ترفند است:
” ترفند یک مانور مشخص است که برای حذف یک رقیب یا مخالف انجام‌ می‌شود”[10].
در این مقاله تنها به سه p از پنج p توجه میشود: برنامه، الگو و موقعیت. زیرا “دورنما” به آنچه درون ذهن افراد‌ می‌گذرد توجه دارد و “ترفند” به رفتارهای ویژه و منحصر بهفردی اشاره دارد که گاه در رقابت بین بنگاه‌ها اتفاق‌ می‌افتد. روشن است که بررسی این دو بعد به راحتی امکان پذیر نیست؛ نه آنچه در ذهن افراد‌ می‌گذرد قابلیت آن را دارد که فرموله شود و نه رفتارهای ویژه که معمولاً خلاقانه هستند.
از طریق بررسی مدل‌ها،‌ می‌توان مشخص کرد تعریفی که هر یک از آن‌ها از استراتژی تکنولوژی ارائه‌ می‌دهد، با کدامیک از P‌ها سه گانه مطابقت بیشتری دارد.
2-2-2 تصمیمات مرتبط با استراتژی تکنولوژی
استراتژی از جنس تصمیم است. به همین دلیل پژوهشگران زیادی در ادبیات استراتژی بعد محتوی را با تصمیماتی معادل‌ می‌دانند که در فرایند برنامه ریزی استراتژیک اخذ‌
می‌شوند. هر یک از مدل‌های تدوین استراتژی تکنولوژی تصمیمات خاصی را مورد توجه قرار داده اند و از این منظر نیز از یکدیگر متمایز میشوند. نظر به اینکه اخذ چه تصمیمی در بنگاه مورد نظر باشد،‌ می‌توان مدل مناسب آن را انتخاب کرد. گاهی این تصمیمات در مدل‌ها تصریح نمی‌شوند و باید مفهوم دقیق آن‌ها را از متن مدل استنتاج کرد. کیه زا[5] تصمیمات حوزۀ استراتژی تکنولوژی را به سه دسته تقسیم‌ می‌کند: “انتخاب” تکنولوژی‌هایی که باید کسب شوند،
“روش دستیابی” به تکنولوژی‌های منتخب و “زمان بندی” معرفی تکنولوژیهای جدید به بازار. البته طبقه بندی‌های دیگری از تصمیمات مرتبط با استراتژی تکنولوژی وجود دارند. ولی ما در این مطالعه تنها تصمیمات سه گانۀ فوق را مبنا قرار‌ می‌دهیم که مورد تأیید اکثر صاحب نظران است.
3- بررسی مدل‌های تدوین استراتژی تکنولوژی
در این بخش به مرور و تحلیل مدل‌های مختلف تدوین استراتژی تکنولوژی پرداخته‌ می‌شود که در ادبیات مدیریت تکنولوژی و مدیریت استراتژیک توسعه داده شده اند. هر مدل بر اساس دو منظر فرایند و محتوی ارزیابی‌ می‌شود.
3-1 مدل پورتر
بر اساس نظر پورتر[11] تکنولوژی‌ می‌تواند از دو طریق در استراتژی کلان بنگاه موثر باشد؛ از طریق تأثیر بر محیط بنگاه و جذابیت صنعت و در نتیجه تغییر در استراتژی بنگاه و دیگری از طریق نقش آفرینی در اثربخشی و کارایی فعالیت‌ها. پورتر اثر اول را به کمک مدل معروف پنج نیروی رقابتی مورد بررسی قرار‌ می‌دهد. وی معتقد است که تکنولوژی‌ می‌تواند هر یک از پنج نیروی رقابت را تحت

فایل : 31 صفحه

فرمت : Word

38900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط