مقاله کامل شکرگزاری و پیامد آن در زندگی از منظر امیرالمؤمنین علیه السلام

مقاله کامل شکرگزاری و پیامد آن در زندگی از منظر امیرالمؤمنین علیه السلام

شکرگزاری و پیامد آن در زندگی از منظر امیرالمؤمنین علیه السلام
چکیده
شکرگزاری و امتنان در برابر مواهب و نعمتهای خداوند از جمله ویژگیهایی است که در آموزههای دینی مورد عنایت قرار گرفته است. وصف شکور و ویژگیهای افراد شاکر در بیانات امیرالمؤمنین علیه السلام به وفور دیده میشود. رویکرد نوشتار حاضر تبیین این ویژگی از دیدگاه ایشان است. به انگیزهی پاسخ به این پرسش که جایگاه وصف شکر در زندگی کجاست و پیامدهای آن چیست؟ چرا که امیرالمؤمنین علیهالسلام این ویژگی و نیز دارا بودن روحیهی قدردانی از همسر را از معیارهای انتخاب همسر عنوان میفرمایند. از این رو سپاسگزاری هم به لحاظ رویکرد معنوی و هم به لحاظ رویکرد اجتماعی کارکرد دارد. به لحاظ رویکرد معنوی استفاده از نعمتهای خداوند در راستای اهداف بندگی، به نوعی شکرگزاری محسوب میشود.
که دستاورد آن فزونی نعمت است و از طرفی وجوب آن محرز است. به لحاظ رویکرد اجتماعی نیز، رضایت زوجین و در نتیجه تداوم زندگی مشترک را سببساز است.
واژگان کلیدی: امیرالمؤمنین علیه السلام، شکرگزاری، انتخاب همسر، نعمت، قدردانی.
مقدمه
یکی از ویژگیها و ملاکهایی که امیرالمؤمنین علیهالسلام، برای همسرگزینی در قالب دعا عنوان میفرمایند، وصف شکور است. ایشان در اینباره میفرمایند: «…اللهَّمَارْزُقْنِیزَوْجَةً… شکُوراً…» (ابن اشعث، بی تا، ص101) «….خداوندا همسری شکور به من عنایت بفرما…» در این روایت وصف شکور، به معنای بسیار شکرگزار است و انگیزه بیان آن، شکرگزاری در برابر مواهب و نعمتهای
خداوند است. از منظر ایشان بانویی که دارای این وصف باشد، برای همسری مناسب است. برای بیان چرایی آن، تبیین این صفت در بیانات امام علی علیه السلام، لازم است.
تعریف شکور
واژه شکور از ریشه شکر به معنای شناختن احسان، نیکی و بخشش، و گستردن و پراکندن آن است. شکور بر وزن فعول و صیغه مبالغه است. تعبیر «رجل شَکورٌ» به معنای کسی است که زیاد شکر میکند. (ابن منظور، 1111، ج1، صص 124-121) شکور به فتح شین به معنای وفور در اداء شکر، با قلب، زبان و اعضا و جوارح، با باور و ابراز و اظهار نعمت و زحمت است.
(طریحی، 1431، ج4، ص414) نیز شکر را به یاد آوردن و تصوّر احسان و نیکی و بیان آن میدانند. شکر را مقلوب از کشر میگویند، به معنای یافتن و پدیدار نمودن است. و در واقع شکر نقطه مقابل کفر، که کفر به معنای از یاد بردن احسان و نیکی و پوشاندن آن است. شکر بر سه نوع است. اول شکر قلبی، که پنداشتن و اندیشیدن در مورد نعمت است. دوم شکر زبانی، مدح و ستودن نعمت دهنده؛ و سوم شکر سایر اعضاء بدن، به معنای پاداشدهی به نعمت دهنده، به اندازه سزاواری او است. در آیهی شریفه «…وَ اللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ » (تغابن، 13) «…و خداوند بسیار قدرشناس و بردبار است.» که خداوند متعال با واژه شکر وصف شده است، منظور احسان و بخشایش او بر بندگان و پاداش به سبب عبادات آنان است. آیات «…أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْكَ…» (لقمان، 11) «… [سفارش کردیم] که شکرگزار من و پدر و مادرت باش…»، «…وَ مَنْ شَکَرَ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ…» (نمل، 10) «…و هر کس سپاس گزارد، تنها به سود خویش سپاس میگزارد…» و «…وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ » (سبا، 14) «…و تعداد کمی از بندگان من سپاسگزارند.» نشانگر این مطلب است که
ایفای عهد سپاسگزاری از خداوند، دشوار است. (راغب اصفهانی، 1112، صص161-162) تمایز بین شکور و شاکر در این است که شاکر، تنها شکر از او حادث میشود و شکور فردی است که مداوم و پیوسته در حال شکر کردن است. (طبرسی، 1432، ج8، ص600) در آیهی اخیر، به جهت افزایش منزلت افراد شکور، میفرماید آنان اندکاند و یا چرایی حکم قبلی را (که به شما آل داوود گفتیم شکر گزارید)، میفرماید؛ چون خواهانافزایش افراد شکرگزار هستیم. (طباطبایی، 1113، ج16، ص464) هدف از این شکرگزاری، شکر در عمل است؛ به این معناکه، عنایات و نعمتها در جهت اهداف آفرینش و مسیر درست خود مصرف شوند. (مکارم شیرازی، 1431، ج18، ص11) در مورد مصرف درست نعمتها و به کار نگرفتن آنها در غیر طاعت خداوند، امیرالمؤمنین علیه السلام چنین میفرمایند: «أَقَلُّ مَا یَلْزَمُکُمْ لِلَّهِ أَلَّا تَسْتَعِینُوا بنِعَمِهِ عَلَى مَعَاصِیه.» (نهج البلاغه، حکمت440) «کمترین حق خدا بر عهده شما اینکه، از نعمتهای الهی در گناهان یاری نگیرید.» که خود این سخن، نشاندهندهی شکر عملی است.
سببساز سپاسگزاری و قدرشناسی از خداوند بخشنده، یکی شناخت و آگاهی از موهبتهای بیشمار اوست و دیگری توجه به افراد پایینتر از خود است. در این زمینه امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند: «…وَ أَکْثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَیْهِ، فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَبْوَابِ الشُّکْر…» (همان، نامه 61/10) «…درباره فردى که از او بالاترى بیشتر فکر کن، چرا که اندیشه تو درباره او، از راههاى سپاسگزارى است…» ایشان این اندیشه را، راه ورود به شکرگزاری میدانند. بنابراین هر راهی که سببساز شکرگزاری شود، نباید از آن غفلت ورزید (ابن میثم بحرانی، 1462، ج1، ص221).
وصف شکر در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام
تبیین واژه شکر و بیان ویژگیها و ملزومات آن در بیانات حضرت، زیاد به چشم میخورد. به عنوان نمونه امیرالمؤمنین علیه السلام زینت دوران توانگری و فراخی روزی را شکرگزاری میدانند و میفرمایند: «…وَالشُّكْرُ زِينَةُ الْغِنَى. » (نهج البلاغه، حکمت410) «…و شکرگزاری، زیور بینیازی است.» سپاسگزاری از فضیلتهاست و کفران نعمت برای ثروتمند ناپسند و مذموم است. از اینرو آراستگی بینیازی و بالاترین مرتبه آن، به شکرگزاری از مواهب الهی است. (ابن میثم بحرانی، 1462، ج1، ص101) ایشان شکر نعمت را غنیمت و سود دانسته (لیثی واسطی، 1436، ص61) و آن را وسیلهی پایندگی و بادوامی نعمت میدانند. (آمدی، 1110، ص18) نیز آن را ترجمان نیت قلبی و زبان درونی دل آدمی معرفی میکنند. (آمدی، 1466، ص233) وجوب شکر نعمت حق تعالی، به سبب این است که فرد، نیت باطنی و آنچه در نهان دارد را آشکار سازد. که در اینجا اصل، مطابقت اعتقاد قلبی و درونی با شکر ظاهری است. و در صورت نداشتن تطابق، شکر محسوب نمیشود. (آقا جمال خوانساری، 1466، ج1، ص414)
پیامد و آثار شکرگزاری در زندگی
خدای مهربان حمد وستایش را به نعمتها و مواهب، و نعمتها را به شکرگزاری پیوند میدهد. (نهج البلاغه، خطبه111/1) و برای شکر و سپاس نیز پاداش مقرر فرموده است. (همان، خطبه 10/3) وعده خداوند متعال مبنی بر ازدیاد نعمت و موهبت در صورت شکر آن، در آیه شریفه «…لئَنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ…» (ابراهیم، 3) «…اگر واقعاً سپاسگزاری کنید، البته نعمت شما را افزون خواهم کرد…» آمده است. شکرگزاری، به سبب اینکه عمل صالحی است؛ پیامد و دستاورد آن، نعمت و برکت است. (طباطبایی، 1113، ج2، ص182) فرمایش
امیرالمؤمنین علیه السلام در این زمینه، چنین است: «منَ أُعْطِیَ أَرْبَعاً لَمْ یحُرَمْ أَرْبَعا،…وَ مَنْ أُعْطِیَ الشُّکْرَ لَمْ یُحْرَمِ الزِّیَادَة» (نهج البلاغه، حکمت141) «کسی را که چهار چیز دادند، از چهار چیز محروم نباشد؛… و آن کس را که شکر و سپاس عنایت کنند، افزایش را دریغ نکنند.» سید رضی این کلام حضرت را، تأیید و تسجیل همین آیه میداند. البته در بعضی از روایات، این استنباط سید رضی، در خود متن روایت آمده است. (ابن ابی الحدید، 1101، ج18، ص441) بیان حضرت بدان معناست که اگر این موارد از روی اخلاص انجام پذیرد، سبب آمادگی نفس، جهت پذیرش رحمت الهی میشود. امتنان و قدرشناسی، زمینه را جهت فزونی نعمت فراهم میکند. (ابن میثم بحرانی، 1462، ج1، ص413) و مشابه این کلام نیز با تعبیر «مَا کَانَ اللَّهُ لِیَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الشُّکْرِ، وَ یُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّیَادَة…» (نهج البلاغه، حکمت141) «خداوند دَرِ سپاسگزاری را بر بندهای نمیگشاید، که دَرِ ازدیاد نعمتها را بر او ببندد…» بیان میفرمایند.
همچنین حضرت بیان دیگری را با مضمون آیهی اخیر دارند، که مبنی بر تأکید محتوای آن است. ایشان میفرمایند:
«ثَمَرَةُ الشُّکْرِ زِیَادَةُ النِّعَمِ.» (لیثی واسطی، 1436، ص203) «بهره و پیآمد شکر، ازدیاد نعمت است.»
در نقطه مقابل این بحث، حضرت میفرمایند: «إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ، فَلَا تُنفُّوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشکْر» (نهج البلاغه، حکمت14) «چون نشانههای نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسی نعمتها را از خود دور نسازید.» در واقع همان مطلب قبل را با نقطه نظر یا زاویه دید دیگر، بیان میفرمایند.
یکی از نشانههای فرد مؤمن این است که در هنگام آسایش، سعادت و شادمانی، بسیار سپاسگزار است. (همان، خطبه 114/24) فرد متدین، به جهت علاقه و محبت به خداوند، در
صورت بهرهی ناچیز از مواهب الهی، شکور است. (ابن میثم بحرانی، 1462، ج4، ص124) روز را به شب میرساند و همه تلاش و کوشش او امتنان خداوند است؛ (نهج البلاغه، خطبه114/13) به سبب آنچه به او روزی کرده و یا محروم ساخته است. (ابن میثم بحرانی، 1462، ج4، ص121) که این درجهای بزرگ و سترگ از درجات عارفان است. و خداوند متعال در کتاب خود، بارها شاکران را مورد ستایش قرار دادهاست؛ مانند آیه شریفه « فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ » (بقره، 112) «پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم، وبرای من سپاسگزاری کنید و ناسپاسیام نکنید.» و در واقع شکر و ذکر، با هم همراه هستند. (ابن ابی الحدید، 1101، ج10، ص111)
بدینسان انتخاب همسری شکرگزار، پیامدهای مثبتی را در زندگی، نصیب فرد میکند. یکی از آنها مطابق با قاعده کلی، وفور نعمت است. که این نعمت میتواند، هم جنبه مادی و هم جنبه معنوی داشته باشد. دیگری، همراهی شکرگزاری با یاد خداوند است. این همراهی میتواند جوانب مختلف زندگی را در بر گیرد.
رابطه شکرگزاری و پرهیز از گناه
ارتباط مستقیم شکرگزاری و فزونی نعمت، مطابق با کلام وحی و تأیید آن در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام، قاعدهای کلی است. طبق تعریف شکرگزاری مبنی بر اینکه فرد شاکر، نعمتها، عطایا و بخششهای خداوند را در مسیر درست خود، و نه در غیر طاعت او، بهرهوری میکند. از اینرو با التفات به دو مطلب اخیر، چنین نتیجهگیری میکنیم که، اگر با وجود ارتکاب به گناه و معصیت، ازدیاد نعمت حاصل شود، باعث نگرانی است. به این جهت که با قاعده کلی، مطابقت ندارد و بیانگر مجازات سنگین است. در واقع فرد، به سنت استدراج دچار شده است. مضمون این مطلب در بیان
امیرالمؤمنین علیه السلام چنین آمده است: «يَابْنَ‌ آدَمَ‌ إِذَا رَأَيْتَ‌ رَبَّكَ‌ سُبْحَانَهُ‌ يُتَابِعُ‌ عَلَيْكَ‌ نِعَمَهُ‌ وَ أَنْتَ‌ تَعْصِيهِ‌ فَاحْذَرْهُ‌.» (نهج البلاغه، حکمت21) «ای فرزند آدم! زمانی که میبینی خداوند انواع نعمتها را به تو میبخشاید، در حالی که تو گناهکاری، پس از او بر حذر باش.»
در جای دیگر حضرت، پرهیز از معصیت و گناه را نه به سبب عذاب و کیفر، بلکه به جهت شکرگزاری از نعمتهای پروردگار واجب میدانند. (همان، حکمت210) از طرفی امتنان در برابر نعمت واجب است. از طرف دیگر ترک معصیت که خود ملتزم و لازمه واجب است، نیز واجب میشود. از اینرو در صورتی که خداوند در برابر نافرمانی و سرباز زدن از اوامر خویش، وعده عذاب نمیفرمود، باز هم ترک معصیت به سبب عطای نعمت، واجب میشد. در حال حاضر که این وعده وجود دارد، ترک معصیت سزاوارتر و وجوب آن حتمی است. (ابن میثم بحرانی، 1462، ج1، ص411) در بیان دیگری از حضرت، صراحتاً بیان این وجوب را میبینیم. آنجا که میفرمایند: «الشُّکْرُ مَفْرُوضٌ.» (آمدی، 1110، ص22) بدینسان وجوب شکر، هم به لحاظ عقلی و هم به لحاظ شرعی، ثابت است. (آقا جمال خوانساری، 1466، ج1، ص14)
امتنان و قدردانی از همسر
امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای هنگام همسرگزینی میفرمایند: «…اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي زَوْجَةً…إِنْ أَحْسَنْتُ شَکَرَتْ…» (ابن اشعث، بی تا، ص101) «…خداوندا به من همسری عنایت فرما… که اگر به او نیکی کردم، سپاسگزار باشد…» این بیان ایشان، نشانگر اهمیت دارا بودن روحیهی سپاسگزاری و امتنان در بانوان است. غالب مردان، علاقهمند هستند همسرانشان، در برابر زحمات و خدماتی که انجام میدهند، قدردان و سپاسگزارشان باشند. فرد قدرشناس، به نوعی دارای آرامش معنوی است که این پیآمدهای مهمی را در
روابط و تعاملات بین اعضای خانواده دارد. این در حالی است که اگر بانویی به جهت اندکی ناراحتی، به همسر خود بگوید، هرگز از تو خیری ندیدم، از منظر امام صادق علیه السلام، همه اعمالش باطل میشود. (طبرسی، 1112، ص211) و این خسران بزرگی است. همچنین دارا بودن روحیهی قدردانی به لحاظ رویکرد اجتماعی، سببساز رضایت زوجین و تداوم زندگی مشترک میشود. نیز ارتباط تنگاتنگی میان شکرگزاری از خداوند و سپاسگزاری از مردم وجود دارد.
به طور کلی قدرشناسی و تشکر از مردم در برابر نیکی، عطا و بخشش آنها در آموزههای دینی مورد سفارش است. در آیهی شریفه «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ… أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ…» (لقمان، 11) «و ما به انسان در حق پدر و مادرش سفارش کردیم… که شکرگزار من و پدر و مادرت باش…» قدرشناسی از والدین، همراه سپاسگزاری از پروردگار، مطرح شده، که نشان از اهمیت وافر آن دارد. و در واقع وجوب شکر والدین را بیان میفرماید. اینکه شکر والدین مانند شکر خداوند است یا به بیان بهتر، همان شکر خداوند است. چرایی آن، انجام امر پروردگار و در نتیجه، اطاعت و عبادت اوست. (طباطبایی، 1113، ص216) در روایات نیز توصیه و تأکید بر امتنان و قدرشناسی از افراد احسانکننده و نیکوکار، از جانب افراد بهرهمند، شده است. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در اینباره میفرمایند: «مَنْ لا یشْکُرُ النّاسَ لا یشکُرُ اللّه.» (ابن بابویه، 1114، ج1، ص480) «سپاسگزاری از خداوند متعال نکند، کسی که قدردانی از مردم (در برابر لطف آنان) نکند.» این روایت و روایاتی از این دست را میتوان اینگونه تفسیر کرد که اولاً عدم قدردانی و تشکر از مردم و بخشندگان نعمت، به جهت روح ناسپاسی حاکم بر فرد است که اهمیتی برای کمكها و عطایای مردم قائل نیست و گاه خود را محق دانسته و انجام چنین
اموری را وظیفه افراد میداند. اینگونه افراد، در برابر خداوند به همین نسبت، ناسپاساند. به ویژه اینکه نعمتها و مواهب الهی به جهت همیشگی و گستردگی، گاهی از شدت آشکاری و پیدایی، نهفته و پنهان میشود. ثانیاً قدرشناسی از لطف و بخشش مخلوق در واقع قدرشناسی از خالق است. به این سبب که مخلوق، واسطهی انتقال نعمت خالق است. و ناسپاسی از مخلوق، ناسپاسی از خالق میشود. (مکارم شیرازی، 1433، ج4،ص14) نیز ایشان در جای دیگر میفرمایند: «…وَ مَنْ لَمْ یَشْکُرِ الْقَلِیلَ لَمْ یَشْکُرِ الْکَثِیِرَ، وَ مَنْ لَمْ یَشْکُرِ النَّاسَ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ.» (حلوانی، 1108، ص23) «…و هر کس نعمت اندک را شکر نکند، نعمت فراوان رانیز شکر نکند، و هر کس از مردم قدردانی نکند، از خداوند هم قدردانی نکند.» در رابطه با این مبحث، امام زینالعابدینعلیه السلام چنین میفرمایند: در روز قیامت، خداوند متعال از یکی از بندگانش میپرسد، از فلانی سپاسگزاری کردی؟ بنده در پاسخ عرض میکند که، پروردگارا من تو را سپاس گفتم. خدای متعال میفرماید: به سبب اینکه او را سپاس نگزاردهای، من را هم سپاس نگفتهای. سپس امام فرمودند: شکرگزارترین شما برای خداوند، سپاسگزارترین نسبت به مردم است. (کلینی، 1103، ج2، ص11) از امام رضا علیه السلام نیز روایتی با همین مضمون نقل شده است. (ابن بابویه، 1438، ج2، ص21) بنابراین از این روایات چنین برداشت میشود که سپاسگزاری و قدردانی از همسر، به مراتب نسبت به افراد دیگر، مهم و ضروری است.
بدین سبب، ملاک و معیاری که امیرالمؤمنین علیه السلام در رابطه با همسر مطلوب، تحت عنوان دعا مطرح میکنند، عنایت خداوند در عطا کردن همسری است که قدردان همسر خویش و سپاسگزار او باشد. این محتوا و مضمون را در تعبیر «إِنْ أَحْسَنْتُ شَکَرَتْ» بیان میفرمایند. بدینسان اهمیت و ارزش این
امر تبیین میشود، چرا که داشتن روحیه سپاسگزاری، موفقیت در زندگی مشترک را سببساز است. نیز با توجه به رابطه نزدیك قدرشناسی از خداوند و بندگان او، استفاده از تعابیر «شکور» و «إِنْ أَحْسَنْتُ شَکَرَتْ» در وصف همسر مطلوب، که یکی در ارتباط با خالق است و دیگری در ارتباط با مخلوق، نشانگر این نکته است که اگر فردی یکی از این دو وصف را دارا باشد، دیگری را نیز داراست.
بحث و نتیجه گیری
روحیه شکرگزاری در برابر الطاف خداوند و به طبع آن سپاسگزاری از همسر و مردم به جهت احسان و یاری ایشان در زندگی، هم به لحاظ رویکرد معنوی و هم به لحاظ رویکرد اجتماعی قابل توجه است. شکرگزاری از خداوند به معنای صرف نعمت، در راستای اهداف بندگی است که پیامد و دستاورد آن فراوانی نعمت است. با تحلیل صورت گرفته دربارهی رابطه تنگاتنگ شکرگزاری و فزونی نعمت، با استناد به کلام وحی و تأیید آن در کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام، این نکته به دست میآید که چنانچه با وجود معصیت، فزونی نعمت حاصل شود، موجب نگرانی است، چرا که با قانون کلی هماهنگی نداردو بیانگر مجازات سنگین است. به لحاظ رویکرد اجتماعی نیز وجود این ویژگی در همسران سببساز رضایتمندی از زندگی مشترک میشود. قدردانی همسران از زحمات و تلاشهای یکدیگر، دو پیامد را به دنبال دارد. یکی تداوم تلاشها به جهت تشویقی که صورت گرفته و دیگری خرسندی از زندگی مشترک است.

فایل : 12 صفحه

فرمت : Word

37800 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط