مقاله کامل در مورد نوجواني

مقاله کامل در مورد نوجواني

فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 3
تاريخچه مختصر از مطالعات مربوط به نوجواني 4
نوجواني 7
تغيير اجتماعي نوجواني 9
جامعه و نوجوان 9
عوامل اجتماعي تعاملي ميان افراد 11
ارتباطهاي موضوعي يا ارتباط باديگران در دوره نوجواني 12
تقسيم بندي نوجواني به مراحل خاص 14
طغيان عليه والدين و محيط 16
مكانيزمهاي دفاعي دوره نوجواني 18
دوستي و رفاقت در دوران نوجواني 23
روابط دوستي 24
روابط با همسالان 25
نوجوانان و اوقات فراغت 25
بيزاري عواطف 27
خودپروراني در دوران نوجواني 29
تغييرات در خودپنداري 29
پيشرفتها در زمينه تفكر در دوران نوجواني 30
خودمحوري نوجوانان 31
نوجوانان و مقوله تصميم گيري 32
محركهاي تنش زاي رايج در دوران نوجواني 33
اختلافات رواني و از خود بيگانگي 34
مشكلات و خطرات نتايج دوران نوجواني 35
نكات كليدي براي نوجوانان 37
نظر كارشناسي 40
منابع 41
مقدمه :
كدام دوره زندگي جالب توجه تر از بلوغ و نوجواني است؟ قطعا بخشي از پاسخ به تغيير چشمگير از ناباروري به باروري بر مي گردد/. خصوصا اين موضوع براي افرادي كه با تغييرات زيستي ، روان شناختي و اجتماعي سروكار دارند . جالب توجه تر است اما بخشي ديگر مربوط به دوران بلوغ و نوجواني است ، ولي متاسفانه اغلب تصويري از اين دوران ارائه مي شود كه چندان جالب نيست . مثلا اين دوران رامجموعه اي از كمبودها ، تنبلي ، عدم مشاركت ، بي ادبي ، نفرت و حتي خطرناك و داراي نگرش منفي تلقي مي كنند . در صورتي كه مي دانيم نوجواني روح فعاليت و بخش جالب توجه زندگي است واز اين طريق مي توانيم اهميت زندگي را بهتر درك كنيم . بنابراين بايد راههاي مناسب درك اين دوران را بدانيم كه يكي مراجعه به پژوهشهاي كتابخانه اي و ديدگاههاي نظري در اين خصوص است و ديگري كه مهمتر تلقي مي شود زندگي با نوجوان و تجربه زيسته با آنهاست . در اين صورت متوجه خواهيم شد كه چقدر باهوش ، مهربان ، بذله گو ، نكته سنج و جز آن هستند .
بر اين اساس تلاش خواهد شد تا اثر پيوندهاي عميق بين اعضاي خانواده و نيز علل عدم ارتباط و اطمينان بين والدين و نوجوانان مورد تبيين واقع شود ، گرچه عدم توجه به تفاوتهاي فردي همواره كار را با ناكامي مواجه خواهد كرد ، اما سعي مي شود تا به جنبه هاي فردي ، جنسيت و تفاوتهاي فرهنگي توجه شود . ازسوي ديگر به يافته هايي پرداخته خواهد شد كه براي دوره نوجواني كارايي لازم را داشته باشند .
تاريخچه مختصري از مطالعات مربوط به نوجواني
همان گونه كه در بسياري از علوم قديمي ترين نظريه ها از آن ارسطوست ، وي در مورد پديده نوجواني نيز صاحب نظر است . ارسطو تغييرات مربوط به بلوغ جنسي و تاريخ تقريبي آن را در دختران و پسران يونان ، حدود چهارده سالگي تعيين كرده است . او تغييرات جسماني پسران رامعلول فعاليت هاي غده هاي جنسي مي دانست . در خصوص تغييرات رواني همزمان با تغييرات جسماني ، ارسطو معتقد بود مي بايست از دختران به علت فعاليت شديد جنسي ، حفاظت و حراست بيشتري شود. افزون بر اين ارسطو از صفات و خصوصياتي نام مي برد كه نوجوانان را از بزرگسالان متمايز مي كند . اين صفات و خصوصيات اگرچه همزمان با بلوغ هستند اما ارتباط مستقيمي با آن ندارند و بيشتر ناشي از كمبود تجربه در نوجوانان اند تا ساختمان بدني و فيزيولوژيك آنان. براي نمونه از آنجا كه نوجوانان نياز را تجربه نكرده اند تمايلي به پول ندارند ، يا چون هنوز فريب نخورده اند زود باورند و نبود بدبيني در آنان بدين علت است كه هنوز طعم تلخيها و محروميتها را نچشيده اند. ( احدي ، 1380، 12)
تقريبا تا قرن نوزدهم تعريفي بهتر از تعريف ارسطو در مورد نوجواني ديده نمي شود . در حدود سالهاي 1800 پزشكان به معالجه بلوغ جنسي و تغييرات ، همزمان با آن توجه خاصي پيدا كردند. اما براي اولين بار ‹‹ استانلي هال ›› نوجواني را به حيطه روان شناسي جديد وارد . او توجه خود را بر خصوصيات رواني نوجوانان متمركز كرد و اهميت مطالعه اين دوران را يادآور شد . نظريه ي هال نظريه اي تكويني يا تحولي است كه تحولات فرد را تكراري از تحولات نوع مي داند . در اين نظريه به طبع نوجواني به علت نزديك بودن به بالاترين مرحله تحول نوع ، مقام ممتازي را مي يابد . حال آنكه كودكي مربوط به مرحله ابتدايي تحولات نوعي است .( همان منبع 1380، 13)
گرچه نظريه تحولي ها امروزه صد در صد پذيريفتني نيست ، پژوهشهاي وي در خصوص بلوغ و نوجواني همچنان ارزشمندند . اين پژوهشهاي گسترده ، موضوعات و مطالب متعددي از قبيل رشد قسمتهاي مختلف بدن ، رشد جنسي و تغييرات ناشي از بلوغ در صدا و غرايز ، نقش بلوغ در اختلالات رفتاري و بزهكاري نوجوانان و جزاينها را در بر مي گيرد . هال همچنين به مطالعه مسائل رواني همزمان با بلوغ پرداخته و در زمينه بحران مذهبي ، احساسات نوجوانان نسبت به طبيعت ، مراسم عمومي در قبايل بدوي براي پذيرش رسمي نوجوان در اجتماع و همچنين مسائل تربيتي آنان صاحب نظرات و مطالبي است . ( همان منبع ، 1380، 13)
بررسيهاي هال انگيزه اي شد براي پژوهشهاي آتي ؛ در اين راستا به خصوص شاگردان او روشهاي جالبي براي پژوهش به كار بردند كه مي توان از روش پرسشنامه و استفاده از شرح تجربيات شخصي و همچنين زندگينامه شخصيتهاي برجسته به قلم خودشان از دوران نوجواني و بلوغ نام برد. درپي اين پژوهشها ، استفاده از زندگينامه و دفتر خاطرات شخصي در مطالعه دوران بلوغ رواج يافت. ( همان منبع ، 1380 13)
مكتب فكري ديگري كه ذكر آن در تاريخچه روانشانسي بلوغ ضروري به نظر مي رسد ، ديدگاهي است كه بلوغ را امري اجتماعي مي داند . به ديگر سخن ، اين ديدگاه ، تمامي نمودها و ويژگيهاي نوجواني را مولد شرايط اجتماعي دانسته ، از همين رو بلوغ را واقعيتي اجتمناعي به شمار مي آورد . ( همان منبع 1380، 13)
به طور خلاصه از مطالب بالا مي توان چنين استنباط كرد كه در ابتدا توجه آنها به تغييرات فيزيولوژيست و جسماني بوده است و بلوغ را پديده اي منحصرا فيزيولوژيكي و جسماني مي دانستند ، اما به تدريج مسائل رواني و اجتماعي نيز مد نظر قرار گرفته است .( همان منبع 1380،13)
نوجوانان و مقوله تصميم گيري
نوجوانان اوقات زيادي را بيرون از خانه صرف مي كنند ، مسئووليتهاي جديدي را بر عهده مي گيرند و كيفيت ونحوه قضاوت و تصميم گيري آنان نيز اهميت مضاعف برخوردار مي شود. تصميم گيري درباره رفتن به دانشگاه ، انتخاب شغل و انجام تعهدات بين فردي اهميت بسزايي دارند .( آقا محمديان ، 1386، 153)
والدين نمي توانند دائما مراقب برنامه هاي نوجوانان خود باشند و آنان را براي انجام هر كاري راهنمايي كنند . نوجواناني كه مهارتهاي تصميم گيري در آنان به خوبي تحول يافته است بهتر قادر مي باشند تا در زندگي به اهداف خود نائل شوند. اكنون تواناييهاي شناختي نظير ، انديشيدن درباره مسئووليتها ، تشخيص بين آنچه واقعي و آنچه ممكن است آزمودن فرضيه ها و بازگو كردن نظرات براي استفاده از افكار واستدلالهاي ديگران را در نوجوانان شاهد هستيم . از عوامل شناختي ديگر كه در تصميم گيري دخالت دارند مي توان به تفكر عيني در برابر تفكرصوري ، جهت گيري حال در برابر آينده وتوجه به جنبه هايي از مطلب در برابر توجه به تمام ابعاد موضوع اشاره كرد . علاوه بر اين نوجوانان قادر هستند تا مقادير زياد اطلاعات به خاطر بسپارند وبين اين اطلاعات ارتباط برقرار كنند و اين اطلاعات دانش و آگاهي آنان را افزايش مي دهد . اين در حالي است كه دانش وبازيابي آن معمولا با افزايش ميزان تحصيلات و سن بهبود مي يابد . همان طور كه ويگونسكي بيان كرده است كودكان سبكهاي تفسيري و راهبردهاي تصميم گيري براي اجتماعي شدن را با كمك اعضاي خانواده همسالان خودقرار مي گيرند . ( همان منبع ، 1386، 153)
نوجواني
پسران و دختراني كه بين كودكي و بزرگسالي قرار گرفته اند دوره نوجواني را مي گذرانند . در زندگي هر فرد زماني فرا مي رسد كه بدنش از حالت كودكي به بزرگسالي تغيير شكل مي يابد . در نظر اول شايد اين دگرگوني چندان قابل ملاحظه نباشد اما اختلاف آشكار آن با دوره هاي كودكي از لحاظ وضع ظاه ، رفتار و حالتهاي رواني كاملا محصوص است . (پارسا ، 1380، 214)
احساس نوجوان اين است كه او ديگر آن كودك ديروز نيست . اينك چيزهايي را احساس مي كند كه در گذشته هيچ احساسي از آنها نداشت ، يا قادر به انجام دادن اموري است كه قبلا از انجام آنان ناتوان بود .خلاصه در تن و روان خود دگرگونيهايي را مي بيند كه برايش تازگي دارند و اين دگرگونيها آن قدر ادامه مي يابد تا براي نوجوان رفتاري همانند بزرگسالان به وجود آورند ( همان منبع 1380، 214)
با توجه به تفاوتهاي فردي ممكن نيست براي آغاز و پايان نوجواني زمان مشخصي تعيين نمود . نوجواني با رشد بدني و رشد اجتماعي ارتباط دارد . زيرا الگوهاي رفتاري براي افراد آدمي در خانواده ها و جامعه هاي مختلف تفاوت دارد . اعمال جنسي ممكن است در يك نقطه از جهان در سن 12 سالگي مجاز باشند ، در صورتي كه در جاي ديگر حتي در سن 15 سالگي هم ناروان و غيرقانوني محسوب مي شوند . ( همان منبع 1380، 214)
گروهي از روان شناسان معتقدند كه نوجواني از هنگام ظهور بلوغ جنسي آغاز مي شود و با خاتمه نگرانيها و ناراحتيهاي آن پايان مي يابد . گروهي ديگر نوجواني را برزخي ميان نياز و وابستگي به بزرگسالان و بي نيازي و وابستگي به خويشتن تعريف كرده اند. بعضي از روان شناسان نوجواني را از ديدگاه عقلي و هوشي بررسي كرده اند و آن را دوره پيدايش ادراك مفاهيم و افكار انتزاعي دانسته اند. به هر حال طول زمان اين دوره در هر جامعه اي فرق مي كند . طرززندگي ، آداب و رسوم و انتظارهاي مردم شاخص اصلي آن به شمار مي روند . در يك جامعه ممكن است طول
دوره نوجواني بسيار كوتاه باشد ، در صورتي كه در جامعه ديگر به 7 تا 8 سال برسد . ( همان منبع 1380 ، 215)
درايران وبيشتر كشورهاي اروپايي و آمريكايي معمولا نوجواني از 12-13 سالگي آغاز مي گردد و در 18-19 سالگي پايان مي يابد . ( همان منبع 1380 ، 215)
با توجه به موارد بالا مشاهده مي گردد كه نوجواني به عوامل مختلفي بستگي دارد . اما به اعتقاد روان شناسان دو عامل زيستي و اجتماعي بيش از همه در تكوين نوجواني دخالت دارند .عامل زيستي يا زيست شناسي شرايط عضوي زندگي فكري و عامل اجتماعي يا جامعه شناسي شرايط اجتماعي آن را فراهم مي آورند .
هاروكس يكي از روان شناسان معروف در كتاب نوجواني خود ويژگيهاي نوجوان را به قرار زير مشخص كرده است .( همان منبع 1380 ، 215)
نوجوان موجودي است :
از نظر بدني در حال دگرگوني و تحول ، از لحاظ عاطفي نابالغ ، از جهت تجربه محدود ، از ديدگاه فرهنگ تابع محيط .
همه چيز مي خواهد ، اما نمي داندچه چيز بايد بخواهد .
فكر مي كند همه چيز مي داند اما چيزي نمي داند.
تصور مي كند همه چيز دارد ، ولي در واقع چيزي ندارد.
نه از مزاياي كودكي بهره مي برد نه از امتيازات بزرگسالي
در رويا و تخيل زندگي مي كند اما با واقعيت روبه روست .
مستي است هشيار و خوابيده اي است بيدار . ( همان منبع 1380، 215)
تعبير اجتماعي نوجواني
از ديدگاه جامعه شناسي نيز بلوغ و نوجواني به صورت تغيير تنديس غيرمستقل و غيرمسئول كودك به تنديس مسئول و مستقل بزرگسالان تعريف مي شود . ( احدي 1380، 61)
اين تعريف منحصرا اجتماعي است . همان گونه كه تعريف بلوغ جنسي نيز منحصرا مبتني بر تغييرات بدني و فيزيولوژيكي است . ( همان منبع 1380، 61)
در تغييرات اجتماعي ، تغييرات رفتاري دوران بلوغ به علتهاي دروني مانند تغييرات هورموني و يا تغييرات ناشي از تشديد فشارهاي غريزي نسبت داده نمي شوند ، بلكه تاكيد بر علت بيروني ، يعني علت خارجي و محيطي است . ( همان منبع 1380، 61)
در عامل اجتماعي دو جهت يا دو سورا مي توان از يكديگر تميز داد . يكي جهت تحليلي تر ، يا شايد بتوان گفت تحليل ظريف تر كه بر تعاملهاي ميان افراد نظر دارد و تاثير آنان را از لحاظ رفتار و شخصيت نوجوان بررسي مي كند و ديگري جهت كلي تر كه به ساخت جامعه و فرهنگ مي نگرد ، و در حقيقت به شيوه تاثيرگذاري جامعه براي تغيير موقعيت غيرمسئول كودك به موقعيت مسئول مستقل بزرگسال توجه دارد . اگر چه اين دو سو يا دو جهت در يكديگر تداخل دارند . از ديدگاه نظري . تنها براي روش ساختن تجزيه و تحليلها ، آنها را از يكديگر جدا بررسي مي كنيم . ( همان منبع 1380،62)
جامعه و نوجوان
طرح نوجواني از ديدگاه جامعه شناسي را مي توان به صورت اين پرسش مطرح ساخت كه يك جامعه چه استنباطي از نوجوانان خود دارد ، چه نقشي براي آنان مي شناسد و شيوه تاثيرگذاري آن براي سهولت تحول نوجوانان ازكودكي به زندگي بزرگسالي چگونه است . ( احدي 1380 ، 69)
اولين وساده ترين موضوع مطرح در رابطه با اين پرسش ، طول دوره نوجواني است كه براساس آنچه ذكر شده طول دوران نوجواني در گذشته كوتاه تر بوده است اما د رتمدن معاصر با مخطط شدن و پيچيده تر شدن ساختهاي جوامع ، اين دوران گرايش به طولاني تر شدن دارد . ( همان منبع 1380، 69)
‹‹ اريمان ›› در يك پژوهش قديمي به تحليل و بررسي گروه هاي مهاجري پرداخته است كه در يكي از كشورهاي خاورميانه سكنا گزيده اند . اين گروههاي مهاجر از جهت شرايط زندگي ؛ فرهنگ اوليه يا مبدا و همچنين تاريخ استقرار در كشور مقصد ، با يكديگر تفاوت داشتند . بر مبناي اين بررسي اريمان چهار سنخ يا چهار نوع نوجواني را تميز داد :
سنخ يا نوع بدوي
سنخ يا نوع انتقالي
نوجواني ساده
نوجواني طولاني
سنخ بدوي : اين سنخ كه معادل آن در تمدن مغرب زمين وجود ندارد ، در گروههاي ْآسيايي ديده شده است كه در حوالي سال 1948 از نواحي مختلف به كشور مورد نظر مهاجرت كرده اند . در سنخ بدوي با پشت سر گذاشتن كودكي ، يعني پس از سيزده سالگي كودكان موقعيت اجتماعي بزرگسالان را مي يابند و دوره انتقالي از كودكي به بزرگسالي فوق العاده كوتاه است . در اين گونه موارد طغيان عليه والدين ديده نمي شود و سيزده سالگي پسر مي تواند رئيس خانواده باشد . سنخ بدوي اريمان شباهت زيادي با سنخهاي بدوي مشخص شده توسط ‹‹ مارگات ميد›› دارد . اما با اين تفاوت كه به دليل باورهاي مذهبي ، تجربه هاي جنسي پيش رس نزد دختران و پسران مجرد ديده نمي شود .( همان منبع ، 70)

فایل : 41 صفحه

فرمت : Word

29900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط