مقاله کامل درباره بزهكاري نوجوان

مقدمه
جوانان جمعيت متنابهي را درسطح جهان تشكيل مي دهند تخمين زده شده است كه درفاصله سالهاي 1960تا2000 افراد گروه سني 15تا24 ساله از419 ميليون نفربه 1.280.000.000 بالغ خواهد گرديد. بيشترين رقم ازاين تعداد در جهان سوم هستند ودركشورما ايران حدودي يك سوم جمعيت را تشكيل مي دهند نمي توان اين جمعيت فعال راناديده گرفت.
ازطرف ديگر، خانواده اولين نهادي است كه درآن كودك ديروز و نوجوان امروزبه تدريج باهنجارهاي گروهي جامعه همنوا مي گردد.
خانواده وظيفه اجتماعي كردن به مفهوم انتقال افكار و ارزشها و مفاهيم عميق اجتماعي به فرزندان رابرعهده دارد.دراين تحقيق به بررسي عوامل موثرخانوادگي دربزهكاري نوجوانان مي پردازيم. اماقبل ازهمه چيز ابتدا بزه و بزهكاري تعريف شده است وسپس به علت شناسي آن پرداخته ايم و از همه مهمتربه عوامل موثرخانوادگي اشاره شده است واساس تحقيق همان محور خانواده است كه پس ازدرنطرگرفته شدن فرضيه هاي تحقيق به بررسي موضوع بزه پرداخته ايم.
ازطرف ديگرضرورت انجام اين تحقيق بررسي مشكلاتي است كه موجبات ناراحتي ونابساماني اجتماع رافراهم آورده سلامت وامنيت آن را به مخاطره انداخته وحتي موجوديت جامعه رامورد تهديد قرارمي دهد. در واقع بررسيها نشان مي دهند كه مجرمين بزرگسال همان بزهكاران جوان و نوجوان هستند كه انحرافات دوره نوجواني آنها ادامه يافته است و اما هدف از انجام اين تحقيق شناخت ويژگيهاي خانوادگي نوجوانان بزهكاردرتهران ونيزبررسي علل بزهكاري آنان است.
پيش گفتار
جرم شناسي ازيونان آغازشد اگرچه پيدايش آن به غارها و مقبره هاي مصر نيز برمي گرددكه جملات موجود درآنها حكايت ازنافرماني نوجوانان درآن زمان داشته است اما چهره علمي ومدون آن بين سالهاي 1865-1840 درسايه روان پزشكي به وجود آمد.
به نظرمي رسد اصطلاح ((جرايم كودكان)) يا بزهكاري نوجوانان درسال 1815 براي اولين باردرانگلستان به كار رفته است زيرا درست يك سال قبل ازآن تاريخ 5 كودك 8 الي 12 ساله توسط محكمه اي درلندن محكوم به مرگ شده بودند.
مجموعا مسئله مهم اين است كه بررسي علمي بزهكاري سالهاست كه مورد توجه دانشمندان قرارگرفته است. متخصصان رشته هاي مختلف خاصه روان شناسان جامعه شناسان پزشكان حقوقدانان ومربيان هريك ازدريچه اي به بررسي اين مسئله همت گمارده اند.
حاصل اين كوششها و تلاشها اگر ازيك سوكمك به روشن كردن اين مسئله است ازسوي ديگر نشان دهنده پيچيدگيها ومعضلات شناخت اعمالي است كه باعناوين و اصطلاحات حقوقي مشخص مي شوند ولي براثرعوامل گوناگون بروز مي كنند و ازانگيزه هاي متفاوت و هنوز در بسياري ازموارد ناشناخته سرچشمه مي گيرند.
جنايتكاري وبزهكاري ازنظرحقوقي داراي مفاهيم روشن ومعيني هستند و در واقع قوانين آنهارا دقيقا تعريف مي كنند به همين دليل است كه مايكل1 وم ج آدلر2 درسال 1933 اعلام داشته اند كه قانون جزائي علت
صوري جنايت است واگر قوانين وجود نداشتند جنايت نيزخود به خود ازبين مي رفت. رابين نيزدر1949 نوشته است كه((بزهكاري آن چيزي است كه قانون مي گويد چيست)) درمجموع طبق تعريف اقدام به عملي كه برخلاف موازين مقررات وقوانين ومعيارها و ارزشهاي فرهنگي هرجامعه باشد بزهكاري وجرم تلقي مي شود وكساني كه مرتكب چنين اعمال خلافي مي گردند مجرم يا بزهكار خوانده مي شوند.
بين جنايتكاري وبزهكاري ازلحاظ معني ومفهوم تفاوتي نيست فقط تفاوت در اين است كه بزهكاري به ارتكاب جرمهائي اطلاق مي گردند كه كمتر از سن معيني به وقوع پيوسته اند تعيين ميزان اين سن به دست قانون است و برحسب جوامع مختلف متفاوت مي باشد.
تفاوت درتعريف بزهكاري وتعيين حد ومرز آن ازسوي قانونهاي مختلف به صورتي زياد است كه نحوه برخورد با آن را نيزمتفاوت مي نمايد يعني در بسياري ازموارد پاره اي ازعوامل فردي واجتماعي كه به خودي خود نه جنبه مرضي ونه جنبه اختصاصي دارند فرد را ازلحاظ حقوقي دركفه بزهكاران قرارمي دهند وحال آن كه همين فرد ازنظررواني با فرد ديگري كه درچنگال قانون گرفتارنيامده است تفاوتي ندارد. البته به همين دلايل است كه حداقل سن بزهكاري درجوامع مختلف فرق مي كند مثلا حداقل سن درامريكا 7 سالگي درانگلستان 10 سالگي يونان 12 سالگي فرانسه و لهستان 13 سالگي اطريش ، آلمان، ايتاليا، بلژيك ويوگسلاوي 14 سالگي است.
در ايران نيزحداقل سن بزهكاري دراصفهان 12 سالگي ودركانونهاي اصلاح و تربيت تهران و مشهد 10 سالگي عنوان شده است. نوع بزه نيز در جوامع مختلف متفاوت است درقاهره جمع كردن ته سيگاربزه محسوب مي شود.
ازجمله خطاها درشهرهاي لوك و وكهپورهند ولگردي نوجوانان است درهنگ كنگ دست فروشي ودوره گردي بدون داشتن اجازه رسمي بزهكاري است. تحقيقات انجام شده در زمينه بزهكاري دراروپا و امريكا داراي ارزشهاي علمي نسبتا زيادي است
برعكس نوجوانان كه كنترل بيش ازحد عاطفي آنان مي تواند مشكل آفرين باشد سايرين از روي انگيزه آني و بدون فكر دربرابر هرگونه تحريك محيطي – عاطفي شديدا عكس العمل نشان مي دهند و چنين به نظرمي رسد كه تغييردادن شدت عكس العمل آنها مقدورنباشد. يك تحقيق ، درسطح ملي دركشورآمريكا10% ازنوجوانان پسر و دختر را بزهكار و متخلف جدي قلمدادكرده است.
گاهي اوقات اين نوجوانان قبل ازرسيدن به سن 18 سالگي دريك دوره يكساله 3 مرتبه يا بيشترمرتكب اعمال بزهكارانه شده اند كه البته پسران بيش ازدختران مرتكب جنايت شده اند واعمال جنايي آنان نيزشديد تربوده است. مك كورد( Mccord) درسال 1990 دريك تحقيق نشان مي دهد كه تعداد 16% ازدستگيرشدگان درامريكا شامل افراد 15تا18 ساله بوده است و 29% ازاين گروه به جناياتي شديد ترازقبيل دزدي موتورسيكلت ، آتش
سوزي، راهزني وجنايت اقدام ورزيده اند( منبع : مركز آمارايالات متحده 1994).
چون تعداد زيادي ازافراد درحال حاضر اقدام به حمل اسلحه بخصوص چاقو و تفنگ مي كنند جاي تعجب است كه آيا كساني كه اقدام به چنين اعمالي مي كنند صرفا داراي انگيزه اي دفاع ازخود هستند و يا اسلحه بخشي از انگيزه هاي پرخاشگري است. وبستروهمكاران1993( WebsterEtal) بيش از80% ازجوانان امريكائي درگيربا نوعي رفتاربزه كاري درطول سنين 13 تا19 سالگي ( Teenagers) مي باشند.
گزارشي توسط نمايندگان مجلس امريكا درباره آمارنوجواناني كه درتوقيف به سرمي برند ازسالهاي 1975تا1995 تحت عنوان ((مكاني كه بتوان آن را خانه ناميد وجودندارد به شرح زيرمنتشرگرديده است:
21374 (120000) 1366 (110000) 1365(90000)
1358(80000)1356 (70000) 1354(60000)
گزارش كميته انتخابي درباره كودكان نوجوانان وخانواده هاي امريكايي تهيه شده است.
اين گزارش نشان مي دهد كه تعداد نوجواناني كه درتوقيف به سر مي برند از74270نفردرسال 1975 به 91646 نفردرسال 1987 افزايش يافته است. دراين سال 60% نوجوانان بزهكاراز15تا17 ساله بوده اند و21% از آنان پايينتر از 15 سال( احتمالا 79% بزهكاران پسرو21% آنان دختر بوده اند) قرارگرفته اند همچنين 52% كل بزهكاران سفيد پوست .34% سياه پوست و12% اسپانيايي نژاد بوده اند.
گزارشي كه توسط كنگره امريكا درسال 1990 انتشاريافته نشان مي دهد كه تجارت مواد مخدركمك شاياني به بزهكاري افراد جوان نموده و در سرتاسر امريكا گروهاي كانگستربه وجود آمده است دراين گزارش اضافه شده است كه درگذشته جنگ اين گروهها شامل برخوردهاي خياباني بوده است ولي امروزه اين گروههاازسلاحهاي اتمي درپرتاب نارنجك استفاده ميكنند.
برابرآماردفترمركزي تحقيقات آمريكاFBI درسال 1991 ( Bureal of Investigation بزهكاري نوجوانان امريكايي ازسالهاي 1965 تا 1988 به شرح زيربوده است ورود به خانه براي دزدي سرقت مسلحانه، ماشين – ايجاد حريق.
جمعيت برحسب 100هزا 1600 1400 1200 1000 800 60 400
1988 1985 1981 1977 1973 1969 1965
جدول فوق روند شرح دستگيري نوجوانان 18 ساله را نشان مي دهد كه مرتكب تخلفاتي از قبيل ورود به خانه براي دزدي، سرقت مسلحانه، دزدي اتومبيل، ايجاد حريق امثال آن بين سالهاي 1967 تا1988 شده اند.
در ايران طبق تحقيقات ارائه شده در سال 1376، در كانون اصلاح و تربيت تهران،872 نفر وارد كانون اصلاح وتربيت شده اند كه سهم تابستان 54% و سهم بهار 46% از اين تعداد مي باشد.
ورودي روزانه به طور متوسط 4/7 نفر است، ميانگين سن وارد شدگان حدود 16 سال ودر دامنه سن 8 تا18 سال است و هر روز به طور متوسط بيش از 4/7 فقره جرم توسط اين كودكان ونوجوانان در تهران به وقوع پيوسته است.
در كل 46%(425فقره) از تمام جرايم به دست وارد شدگان در سنين 17 و 18 سالگي، 33% (304 فقره) از جرايم توسط وارد شدگان در سن 16 سالگي و12 درصد( 112فقره) از جرايم توسط وارد شدگان در سن 15 سالگي، 4/3% (40 فقره) از جرايم توسط وارد شدگان در سن 13 سالگي و 1/1 درصد (9فقره) از جرايم توسط افراد 12 ساله و3/1 درصد (11 فقره) از كل جرايم توسط كودكان 11 ساله وپايينتر انجام شده است.
علت شناسي بزهكاري
درقرن نوزدهم دومفهوم درمورد علت شناسي بزهكاري درمقابل هم قرارگرفتند.
اول: اين مفهوم كه بزهكاري حاصل يك عامل ارثي است و منشاء بدني دارد و مربوط است به نارساييها و يا اختلالاتي كه فرد ازآغاز با خود به همراه دارد و براين اساس مفهوم جاني بالفطره پايه گذاري شد در مقابل اين مفهوم گروهي نيزمعتقد بودند كه عامل اجتماعي درايجاد بزهكاري بينهايت موثراست درحقيقت شعاراين گروه را مي توان دراين جمله معروف ويكتور هوگو خلاصه كردكه:
((هرمدرسه اي كه بازمي شود درحكم زنداني است كه بسته مي شود.)) درمجموع به طوركلي به 2 گروه ازعلل مربوط به بزهكاري مختصرا اشاره مي شود.
گروه اول كه به عوامل بزه زاي داخلي معروفند وشامل كيله عوامل انساني و رواني اعم ازساختمان بدن، طرزكارغدد داخلي بيماريهاي جسمي و عضوي و مغزي مي باشد.درصورتي كه عوامل خارجي در خارج از شخص انسان قراردارد و شامل كليه تاثيرات ناشي ازمحيط اعم ازمحيط خانوادگي وضع اجتماعي وضع اقتصادي و… مي باشد.
درمورد گروه اول. مي توان به اين مباحث اشاره كرد:
وراثت يكي ازعواملي كه شخصيت افرادراتحت تاثيرقرارمي دهد و مورد توجه جرم شناسان قرارگرفته است عوامل ارثي است كه دراين رابطه
به يافته هاي به دست آمده درمورد وجود يك كروموزوم جنسي اضافه به نام y اشاره شده است كه اختلالات ناشي ازآن مي تواند فردرابيماركند.
2-عوامل غيرارثي كه حدفاصل بين عوامل ارثي واكتسابي است مثلا عوامل تاثيرگذارمانند سوء تغذيه مادراستعمال الكل ومواد مخدر و نظاير آن در دوران 9 ماه زندگي جنيني.
3- اختلالات رواني: معمولا نوجواناني كه مبتلا به اختلالات رواني هستند تحت تاثير عوامل مختلف ازخانواده فراركرده و مرتكب سرقت ضرب، و جرح و جرائم جنسي مي شوند.
گروه دوم: عوامل خارجي بسياري ازافرادي كه آمادگي ارتكاب به جرائم را دارند اگر دروضع اجتماعي مناسب رشد نمايند مرتكب بزه نخواهند شد. هر چند دانشمندان درموردعلل و درمان رفتارمتخلف دردوره نوجواني موافقت ندارند ولي نكته اي وجوددارد كه همگي با آن توافق زيادي دارند. بخشي ازاين تخلفات ازاين حقيقت ناشي مي گردد كه درقانون به نام تخلفات جزيي يا اهانت آميز مربوط به صغرسن تعريف شده است.
اين گونه تخلفات عبارتند ازفرار از خانه، پرسه زني (درخيابان) استفاده از نوشيدنيهاي الكلي كه براي بزرگسالان منع قانوني ندارد ولي براي نوجوانان بي حرمتي يا هتك حرمت محسوب مي شود. كودك تحت تاثيرهمه عواملي كه در محيط اطراف او وجوددارد رشد كرده و همه عواطف واكنشهاي موجود در محيط مدرسه معلم معاشرت با دوستان، شركت در تفريحات و امور اجتماعي مختلف درتكوين شخصيت طفل موثرهستند.
آنچه كه دراين تعريف به ماكمك مي نمايد پيشرفت روانشناسي است و لااقل براي آن بزهكاراني كه هيچ نوع عامل اجتماعي مستقيم دربه وجود آوردن بزهكاري آنان سهيم نيست و يا هيچ عامل دقيق ارثي و بدني در كار نيست به كمك طرح چگونگي تحولات رواني مي توانيم راحتتر ريشه و منشاء بزهكاري آنان رابيابيم.
دانشمنداني كه تحول رواني رابه صورتي پيوسته مطالعه كرده اند معتقدند در زمينه تحول بهنجازسازمان رواني ازنظرپياژه از يك پيوستگي كنشي برخورداراست و همراه باتغييرات ساختي درسه دوره بزرگ تحول مييابد.
1-دوره حسي- حركتي
2- دوره تهيه و استفرار عمليات منطقي عيني
3- دوره عمليات منطقي صوري
4-حال بايد ديد دربرخورد با محيط اين دستگاه به چه صورتي تحول مي يابد؟
5-در دوره اول رفتارانسان حاكي ازيك نوع ((ناپيروي)) است به اين معني كه دستورهاي اخلاقي وآنچه ازطرف محيط آمرانه است در واقع از نظرتحول رواني كودك ملحوظ ومرئي نيست وكودك ازآنها تبعيت نمي كند دردوره دوم به تدريج حالت ديگرپيروي جانشين ناپيروي نخستين ميگردد به عبارت ديگر پس ازيك سلسله مقدمات كودك به تدريج به يك واقع بيني اخلاقي مي رسد اين واقع بيني به اين صورت است كه كودك محتوي ذهني خود را يعني اوامربزرگسالان راخارج ازخود مي داند و به

فایل : 26 صفحه

فرمت : Word