مقاله کامل حقوق زنان در بارداری و زايمان

مقاله کامل حقوق زنان در بارداری و زايمان

حقوق زنان در بارداری و زايمان
چكيده
هدف پنجم توسعه هزاره (بهبود سلامت مادران) در كاهش مرگ مادران به 75 درصد تا سال 2015م. خلاصه‌ می‌شد كه در سال 2007 م.، رهبران جهان، هدف ديگری را در آن گنجاندند و آن دسترسی جهانی به بهداشت باروری بود.هيچ كدام از اهداف ديگر توسعه، بدون ارتقاء حقوق باروری زنان و حفظ سلامت مادران قابل دسترسی نيستند. اين مهم نشان‌ می‌دهد كه چرا سياست گذاران بايد به حفظ حيات مادران اولويت داده و برای دستيابی به هدف پنجم توسعه، سرمايه‌گذاری هدفمند نمايند. نابرابری‌های جنسيتي، نظام‌های سلامت ناعادلانه، توزيع نامتناسب نيروی انساني، سياستگذاری نادرست و در نظرگرفتن اولويت كمتر برای سلامت در مقايسه با ساير بخش‌ها، توزيع نامتناسب امكانات و بودجه كه منجر به محروميت اقليت و حاشيه نشين‌ها گردد، از مؤلفه‌های اجتماعی قوی و مؤثر در مرگ مادر‌ می‌باشند.
واژگان كليدي: مرگ مادر، هدف پنجم توسعه هزاره، حقوق زنان
حقوق زنان در بارداری و زایمان
در سطح جهان، اهداف توسعه هزاره به عنوان روشی برای پايان دادن به فقر پذيرفته شده است اما يك نكته مهم، هنوز چنانكه بايد درك نشده است و آن اينكه هيچكدام از اهداف ديگر توسعه، بدون ارتقاء حقوق باروری زنان و حفظ سلامت مادران قابل دسترسی نيستند. اين مهم نشان ميدهد كه چرا سياستگ اذ ران بايد به حفظ حيات مادران اولويت داده و برای دستيابی به هدف پنجم توسعه، سرمايه‌گذاری هدفمند نمايند. در سال 2000 م.، 189 كشور برای پايان بخشيدن به فقر از طريق دستيابی به اهداف توسعه هزاره متعهد گرديدند. هدف پنجم توسعه(بهبود سلامت مادران) در كاهش مرگ مادران به 75 درصد تا سال 2015 م. خلاصه‌ می‌شد كه در سال 207 م.، رهبران جهان، هدف ديگری را نيز در آن گنجاندند و آن دسترسی جهانی به بهداشت باروری بود. (سازمان بهداشت جهاني، 2010م.، ص 3)
نشانگرهای مورد نياز برای هدف پنجم توسعه هزاره شامل:
الف ـ كاهش مرگ مادران
نسبت مرگ مادر 1
درصد زايمان‌های انجام گرفته توسط كاركنان حرفه ای
ب ـ دسترسی همگانی به خدمات بهداشت باروري
ميزان پوشش تنظيم خانواده
ميزان زايمان نوجوانان
پوشش مراقبت‌های دوران بارداری
نيازهای برآورد نشده تنظيم خانواده
نشانگرهای بهداشت باروری بهترين محك برای آزمون موفقيت سيستم بهداشتی در راه رسيدن به حقوق باروری زنان هستند. گروهی نشانگرهای بهداشت باروريرا محور سلامت عمومی ميدانند، به عبارتی نشانگرهای اين حيطه مثل نسبت مرگ و
مير مادران، درصد زايمان‌های انجام شده توسط فرد حرفه ای و… فقط شاخص‌های بهداشتی نيستند، بلكه شاخص توسعه نيز‌ می‌باشند و نشان‌ می‌دهند كه جوامع تا چه اندازه به سلامتی زنان خود اهميت‌ می‌دهند. هدف از انجام اين مطالعه بررسی نشانگرهای هدف پنجم توسعه هزاره در جهان و ايران، دستاوردها و چالش‌های پيش روی سلامت باروری‌ می‌باشدتا با به كارگرفتن شواهد موجود، راهكارهايی در جهت كاهش مرگ مادر و ارتقاء حقوق باروری زنان ارائه گردد.
روش
اين پژوهش، مطالعه ای مروری است كه با مطالعهاسناد علمی و آمار منتشر شده سازمان بهداشت جهاني، صندوق جمعيت ملل متحد و نيز تعدادی از مستندات الكترونيكی شورای سياست گذاری سلامت تنظيم شده است.
در سال 2004 م.، فدراسيون بينالمللی تنظيم خانواده2، ترويج 12 حق را به عنوان حقوق بهداشت باروری در سطح بين المللی در دستور كار خود قرار داده است كه حق حيات مهمترين آنهاست. يعنی زندگی هيچ زنی نبايد به واسطه حاملگي، زايمان يا موارد مرتبط با باروری در معرض خطر قرار گيرد. تقريباً تمام موارد مرگ مادر در كشورهای در حال توسعه بخصوص در اقشار فقير و آسيب پذير رخ‌ می‌دهد. در واقع مرگ مادر معرف يكی از بزرگترين نابرابری‌های بخش سلامت بين كشورهای فقير و ثروتمند و نيز بين فقرا و ثروتمندان ساكن در يك كشور‌ می‌باشد. بنابراينبرای هدف جلب حمايت3 از طريق جلب توجه دولت‌ها به چالش‌های وسيع رودرروی آنان و توجه به برنامه مادری سالم4، نشانگر مفيدياست. اين نشانگر، دامنه مسأله مرگ مادر را در كشورها نشان‌ می‌دهد و به عنوانمحركی برای عمل‌ می‌باشد. همچنين به تعيين اولويت‌ها كمك مي‌كند. (سازمان بهداشت جهاني، 2006 م.، ص 13) به عنوان مثال، در مناطقی كه
ميزان مرگ مادر بين 250ـ50 در صد هزار ميباشد، كمبودها به كيفيت مراقبت‌ها در ليبر و زايمان برمی گردد اما در مناطقی كه اين نسبت به بيش از 250 در صد هزار برسد، كمبود دسترسی به خدمات مطرح‌ می‌شود. (كمبل، فيليپي، كبلينسكی و همكاران، 1997 م.)
علل مرگ مادر
شايع ترين علل مرگ مادر در كشورهای در حال توسعه به ترتيب شامل خون ريزي، فشار خون مرتبط با بارداری و اكلامپسي، عوامل غيرمستقيم مانند مالاريا، ايدز و بيماری‌های قلبي، ديگر دلايل مستقيم مانند عدم پيشرفت ليبر، عوارض بی حسی يا سزارين و بارداری نابجا، سقط، سپسيس و آمبولی‌ می‌باشد (سازمان ملل متحد، 2010 م.)، شايع ترين علل مرگ مادر در ايران طی سال‌های 1384ـ1376 ش.، به ترتيب خونريزي، اكلامپسي، عفونت و بيماری قلبی درمان نشده بودكه بيانگر اختلال عملكرد در موارد اورژانس مامايی ميباشد، لذا به كارگيری سه استراتژی جهانی در بهبود سلامت مادران و بهداشت باروری ضروری است:
الف ـ دسترسی به مشاوره، خدمات و وسايل تنظيم خانواده
ب ـ دسترسی به مراقبت با كيفيت در مراقبت‌های دوران بارداری و حضور افراد آموزش ديده به هنگام زايمان (يونيسف، 2010 م.) و تجهيز مراكز به امكانات فوريت‌های مامايی و زايمان
ج ـ دسترسی به خدمات سقط ايمن در صورت قانونی بودن آن
از طرفي، مراقبت‌های بلافاصله بعد از زايمان و پيشگيری از بارداری‌های زودهنگام در نوجوانان‌ می‌توانند از بروز موارد مرگ مادر پيشگيری نمايند. سالانه درجهان، 16 ميليون نوجوان 19-15 ساله زايمان‌ می‌كنند. عوارض بارداري، شايع ترين علت مرگ نوجوانان در كشورهای در حال توسعه است. در اين ميان، عدم آگاهی نوجوانان از روش‌های
مدرن پيشگيری از بارداری از عوامل مهم به شمار‌ می‌آيد. متوسط جهانی ميزان بارداری نوجوانان 19ـ15 سال در جهان، 48 در هزار و در ايران، 18 در هزار‌ می‌باشد.
در كل، عدم رعايت حقوق بشر در مورد زنان، منجر به نابرابری‌های وسيعی در موارد مرگ مادر در داخل و بين كشورها شده است. در كانادا كشوری كه آموزش، تنظيم خانواده و خدمات مراقبت بهداشتی به طور وسيعی در دسترس همه است، 1 در 11000 زن در اثر عوارض بارداری و زايمان‌ می‌ميرند، اين در حاليست كه در نيجر كه فقر و نظام به هم ريخته مراقبت سلامت با ميزان باروری بالا همراه است، مرگ‌های مرتبط با بارداري، يك هفتم زنان را دربر‌ می‌گيرد.
(ويلموس، 2009 م.، ص 256) در تمام مناطق، زنان فقير، روستايی و ساكن در مناطق جنگ زده با بيشترين خطر مرگ مادر مواجه هستند. زنانHIV مثبت نيز بيشترين خطر مرگ مادر را دارند. (ترسيرا، گرگسون، زابا و همكاران، 2003 م.، ص 149) در آفريقای زير صحرا، ايدز، مسول 60 درصد هزار مرگ مادر ميباشد (سازمان بهداشت جهاني، 2010 م.، ص 15) شيوع ويروس HIV در بين بزرگسالان 49ـ15 ساله ايراني، 2/0% و مرگ به علت ايدز در سال 2009 م.، 6/8 درصد هزار جمعيت (هورون، 2005 م.، ص 478 و سازمان بهداشت جهاني، 2008 م.، ص 13) تخمين زده شده است.
اگرچه ميزان درآمد سرانه ناخالص ملي5 و داخلي6 بر نسبت مرگ مادرتأثيرگذار است (بانك جهاني، 2010 م.، ص 3 و هستون، سامرس و آتن، 2009 م.) اما مسائلمديريتی و توزيع مناسب خدمات، نقش مهم تری ايفا‌ می‌كنند. از طرف ديگر، نسبت مرگ مادران در داخل يك كشور با درآمد سرانه يكسان، تفاوت‌های وسيعی را نشان‌ می‌دهد كه مطرح كننده نقش عوامل بسياری در شانس بقای زنان در دوران بارداری و به هنگام زايمان‌ می‌باشد. اين عوامل عبارتند از: هنجارهای فرهنگي،
وضعيت اجتماعی زنان و به كارگيری روش‌های بهداشتی سنتي، ثبات سياسی و جنگ و بحران‌های نظامي. در اين ميان، اراده و تعهد سياسی دولت‌ها جهت تضمين بارداری و زايمان ايمن برای زنان ضروری است.
روند كاهش مرگ مادردر جهان و ايران
سالانه بين 500000ـ350000 دختر و زن به دلايل مرتبط با بارداری ميميرند. در حالی كه تعداد مرگ‌ها رو به كاهش است اما سرعت كاهش آن مناسب نيست. در واقع، از بينهشت هدف توسعه هزاره سوم، هدف پنجم كمترين پيشرفت جهانی را داشته است و در بين اهداف سلامت مرتبط با توسعه هزاره، كمترين بودجه به اين هدف اختصاص يافته است اين در حاليست كه سالانه بين 20ـ15 ميليون دختر و زن از عوارض بارداری و زايمان رنج ميبرند. (سازمان بهداشت جهاني، 2010 م.، ص 10)
در سال 2008 م.، حدود 358000 مرگ مادر در جهان رخ داد كه كاهش 34درصدی نسبت به سال 1990 م. نشان‌ می‌داد. (ويلموس، مترس، سی و همكاران، 2010 م.، ص 718) علت اغلب اين مرگ‌ها، عدم دسترسی به مراقبت‌های تخصصی معمول واورژانس بود، حال آنكه با رعايت حقوق مقرر برای سلامت زنان طبق هدف پنجمتوسعه هزاره، اين ميزان بايد 5/5 درصد در سال كاهش‌ می‌يافت. در كل 14 كشور، متوسط كاهش سالانه 5/5 درصدی را در فواصل 2008 ـ1990م. داشته اندكه ايران با 9/8 درصد كاهش در سال (80 درصد كاهش نسبت به 1990 م.) رتبه سوم را داراست، به طوری كه مرگ مادر در ايران از 150 در صد هزار در سال 1990 م. به 4/22 درصد هزار رسيده است و در آستانه رسيدن به هدف پنجم توسعه
(حدود 16مرگ مادر درصدهزارتولدزنده) تا سال 2015 م. هستيم. با اين وجود هنوز هر سال حدود 250 مورد مرگ مادر
در كشور رخ ميدهد. (سازمان بهداشت جهاني، 2010 م.، ص 18)
علل كاهش مرگ مادر
دلايل متعددی در كاهش جهانی مرگ مادر از سال 1990 م. به بعد وجود دارد كه از آن جمله ميتوان به بهبود نظام‌های سلامت و آموزش زنان اشاره نمود. از طرفی بهبود ساير نشانگرهای هدف پنجم توسعه هزاره در كشورهای در حال توسعه، دليل مهم ديگری بر كاهش مرگ مادران‌ می‌باشد. به عنوان مثال، ميزان زايمان‌های انجام گرفته توسط افراد حرفه ای از 53 درصد در سال 1990 م. به 66 درصد در 2008 م. رسيد. در همين مدت، ميزان حداقل يكبار ويزيت زنان در طی بارداری توسط افراد حرفه ای از 64 درصد به 78 درصد رسيد. (دنئوكس تارائوكس و همكاران، 2005 م.، ص 684) در شرق آسيا كه بيشترين كاهش مرگ مادر را از سال 1990 م. به بعد تجربه نموده است، ميزان پوشش تنظيم خانواده به 86 درصد رسيده است، در حالی كه در آفريقای زير صحرا كه كمترين كاهش مرگ مادر را داشته، پوشش تنظيم خانواده 22 درصد‌ می‌باشد. متوسط ميزان پوشش تنظيم خانواده درايران، 3/73 درصد‌ می‌باشد. (سازمان بهداشت جهاني، 2008 م.، ص 28)
از ديگر دلايل كاهش مرگ مادران‌ می‌توان به افزايش جهانی سهم هزينه‌های سلامت از درآمد سرانه ناخالص داخلی و كاهش متوسط جهانی سهم هزينه‌هايپرداختی از جيب مردم اشاره نمود.
علاوه بر موارد فوق، از ديگر علل كاهش مرگ مادر در كشور ميتوان به بهبود زيرساخت‌های جاده ای و حمل ونقل و نيز راهاندازی نظام مراقبت مرگ مادر در كشور از سال 1380 م. و تشكيل كميته‌های دانشگاهی و كشوری مرگ مادر در راستای آن برای رسيدگی به علت م رگها و انجام مداخلات لازم به
ازای هر مورد مرگ مادر، جهت پيشگيری از وقوع مرگ‌های بعدی اشاره نمود.
علل عدم تحقق جهانی هدف پنجم توسعه هزاره در مورد مرگ مادر
عليرغم تعهدات و تلاش جامعه جهاني، مشكلات متعدد كشورهای در حال توسعه، مشكلاتی نظير رخداد بلايای طبيعی و معضلات ناشی از آن، محدوديت بودجه سلامت، نارسايی نظام خدمات سلامت، سل،ايدز، عفونت‌های انگلی مانند مالاريا و در نهايت تبعيض جنسی كه مانع قرار گرفتن سلامت زنان در اولويت ميباشد، از علل احتمالی كاهش ناكافی ميزان مرگ مادران ميباشد. هدف پنجم توسعه هزاره در صورتی قابل دستيابی ميباشد كه حقوق بشر زنان، در مركز معادله جهانی قرار گيرد.
در حال حاضر، 200 ميليون زن در جهان، دارای نياز برآورد نشده در زمينه پيشگيری از بارداری هستند. زنان متأهل آفريقای زير صحرا، مركز و جنوب آسيا، بيش از نيمی (58%) از زنان دارای نياز برآورد نشده را تشكيل ميدهند.
مهمترين علل آن عبارتند از: دانش ناكافی در مورد روش‌های پيشگيری ازبارداري، ترس از مقبوليت اجتماعي، نگرانی در مورد عوارض جانبی و مخالفتهمسر.اين زنان در معرض خطر بيشتری برای بارداری ناخواسته، سقط غير ايمن،بيماری‌ها و مرگ مادر هستند. (صندوق جمعيت ملل متحد، 2009 م.، ص 3) تضمينرعايت حقوق جنسی و باروري، مؤثرترين راه كاهش ميزان كلی سقط‌ها (ايمن و غيرايمن) با كاهش ميزان بارداری‌های ناخواسته از طريق افزايش استفاده از روش‌های مدرن پيشگيری از بارداری است. در ايران از 3/73 درصد كل پوشش تنظيم خانواده، حدود 9/55درصد افراد از ر وشهای مدرن تنظيم خانواده استفاده‌ می‌كنند و 18 درصد زوجين به روش‌های سنتی تكيه دارند. نرخ رشد جمعيت از حالت انفجاری
در سال‌های دهه 60 به 2/1يعنی رشد متوسط در حال حاضر رسيده است. بنابراين خدمات تنظيم خانواده به لحاظ كمی در كشورمان موفق عمل كرده است اما هنوز 6/18 درصد بارداری‌ها ناخواسته‌ می‌باشند، اين در حالی است كه دو سوم اين زنان در حال استفاده از يك روش پيشگيري، باردار شده اند واين مشكل آشكارا به اين معناست كه مشاوره مراكز بهداشتی درمانی به قدر كافی مؤثر نبوده است و كيفيت خدمات تنظيم خانواده در كشور مناسب نيست.
كمبود مراقبين بهداشتی در 38 كشور جهان، يكی ديگر از عوامل روند كند كاهش مرگ مادران بوده است. بعضی كشورها نياز به افزايش بيش از 10 برابر در تعداد ماماها دارند . در جهان طی سال‌های 2008ـ2000م.، 63 درصد زايمان‌ها توسط كاركنان حرفهای (سازمان بهداشت جهاني، 2004 م.) سلامت صورت گرفته و يك سوم زنان جهان، هنوز در حضور افراد غيرحرفه ای زايمان‌ می‌كنند. در حال حاضر، 58 كشور جهان دارای بيشترين تعداد مرگ مادر ميباشند. بيشتر اين كشورها از كمبود شديد نيروی انسانی در بخش سلامت رنج‌ می‌برند. اين درحاليست كه 81 ميليون زايمان در سال 2009 م. (58 درصد كل زايمان‌های جهان در همان سال) متعلق به اين كشورها بود. در واقع 58 درصد از زايمان‌های جهان توسط كمتر از 17 درصد كاركنان حرفه ای سلامت صورت‌ می‌گيرد ووضعيت ناعادلانه جهان در اين زمينه، منجر به نسبت نامتناسب مرگ مادر شدهاست. در كل، 91 درصد بار جهانی مرگ مادر، متعلق به اين 58 كشور‌ می‌باشد.
(صندوق جمعيت ملل متحد، 2011 م.، ص 6) لازم به ذكر است كه بروز مرگ مادر علاوه بر ميزان دسترسی به مراقبين حرفه ای زايمان، به كيفيت خدمات ارائه شده توسط مراقبين حرفه ای (هاروي، بلندون، مك كاوبينس و همكاران، 2007 م.، ص 733)و ميزان دستيابی به درمان پشتيبان در مواقع بروز
عوارض عمده مامايی (به ويژه ترانسفوزيون خون و سزارين) بستگی دارد.
در جهان، به طور متوسط 80 درصد زنان، حداقل يك بار و 53 درصد حداقل چهار بار مراقبت دوران بارداری را دريافت مينمايند. در ايران، اين ميزان به ترتيب 99 درصد و 94 درصد‌ می‌باشد. (سازمان بهداشت جهاني، 2011 م.، ص 17) 97 درصد زايمانها در كشور توسط افراد آموزش ديده انجام ميشود كه جهت پرنمودن خلاء حقوق باروری زنان كشورمان در اين زمينه، هم اكنون طرح تربيت بهورز ماما برای پوشش 7/2 درصد زايمان‌های انجام گرفته توسط افراد آموزش نديده در جريان است. در حال حاضر، حدود 45 درصد زنان روستايی سيستان و بلوچستان با كمك نيروهای آموزش نديده زايمان ميكنند اما در بسياری از استان‌های ديگر اين ميزان كمتر از 5 درصد‌ می‌باشد. (سازمان بهداشت جهاني، 2008 م.، ص 34) در كشور ما مشكل به كارگيری و توزيع متناسب نيروی انسانی در نظام خدمات بهداشتی با توجه به بودجه محدود دولت مطرح ميباشد.
در حال حاضر، 40 درصد زايمان‌ها در كشور به روش سزارين انجام ميشود. در حالی كه سازمان بهداشت جهانی اعلام‌ می‌كند درهرمنطقه ای ازدنياحدود15درصداززايمان‌هاانديكاسيونصحيحبه روشسزارين دارند. آمار متوسط انجامسزارين در دنيا حدود 25 درصد‌ می‌باشد و آمار سزارين در ايران 15 درصد بيشتراز متوسط جهانی است. زايمان در ايران به طور چشمگيری مديكاليزه شده وبارداری و زايمان به عنوان فرايند پاتولوژيكی كه نيازمند پايش و مراقبتهای شديد از سوی پزشكان‌ می‌باشد تفهيم شده است. اين نگرش، درك نقش مادر به عنوان بيمار را تقويت كرده و منجر به كاهش حس كنترل زنان بر بدن خويش، كاهش اعتماد به نفس آنان جهت انجام زايمان طبيعی

فایل : 17 صفحه

فرمت : Word

37900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط