مقاله کامل تصمیم گیری مشارکتی در دوران پسا کرونا
مقاله کامل تصمیم گیری مشارکتی در دوران پسا کرونا
تصمیم گیری مشارکتی در دوران پسا کرونا
چکیده:
بحران کرونا با نشان دادن حالات مرزی سیستمهای اجتماعی – اقتصادی عرصههای مختلفی از زندگی انسان را تحت تأثیر قرار داده و باعث شده است بسیاری از جريانهای رو به رشد و گسترش در عرصههای تجارت و صنعت با چالش مواجه شوند. تصمیمگیری مشارکتی از جمله مهمترين اين عرصههاست. اين پژوهش تلاش میکند تأثیراتی که بحران کرونا بر لايههای مختلف دانش و اقدام تصمیمگیری مشارکتی گذاشته است را مورد بررسی قرار داده و تغییرات ضروری تصمیمگیری مشارکتی برای حیات در دوران پساکرونا را برآورد کند. بنابرين، گامی ضروری برای سامان دادن تصمیمگیری مشارکتی در دوران پساکروناست. بر اين اساس، با بهرهگیری از استراتژی مبناگرايی، تأثیرات بحران کرونا بر تصمیمگیری مشارکتی در سه سطح مبانی، نظريات و تکنیکها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتايج پژوهش نشان میدهد که تصمیمگیری مشارکتی در هر يک از سطوح معرفی شده، تحت تأثیر بحران کرونا قرار گرفته است. همچین در تمامی سطوح عرصههايی از تصمیمگیری کاملاً بدون تغییر باقی ماندهاند. تحلیلهای بیشتر نشان میدهد که علی رغم نگاه کمّی، مهمترين تأثیرات در سطح مبانی تصمیمگیری مشارکتی ايجاد شده است.نتايج اين پژوهش بیانگر ضرورت اعمال تغییرات پارادايمیک در حوزه تصمیم گیری مشارکتی در دوران پسا کروناست. سرانجام پیشنهادهايی برای پژوهشهای بیشتر و پیشنهاداتی در سطح کاربردی ارائه شده است.
کلیدواژهها: تصمیم گیری مشارکتی، مديريت بحران، کرونا، معنويت در مديريت، مبناگرايی.
1- مقدمه
علم مديريت و تصمیمگیری که امروزه مانند تمامی علوم و ساير ابعاد زندگی انسان تحت تأثیر بحران کرونا قرار گرفته است؛ در دوران حیات خود تغییرات و چالشهای بزرگی را تجربه کرده است. اگر پیدايش دانش مديريت را از دوران انقلاب صنعتی و با تئوری تقسیم کار آدام اسمیت بدانیم [1]، يا کمی بعدتر، مکتب مديريت علمی تیلور را نقطه آغاز دانش مديريت به حساب آوريم [2]، بحرانها و چالشهای متعددی به چشم میخورند که پیکره دانش مديريت را دستخوش تغییر و تحول ساختهاند. توجه به سرمايه انسانی تحت عنوان نهضت منابع انسانی در پی معضلات موجود در کارخانههای عصر انقلاب صنعتی از جمله اولین و مشهورترين اين تحولات است [3].
مهمترين نکته در عکس العمل موفق و موثر به اين تحولات مسئله ورود تخصصی و دقیق در مواجهه و پاسخگويی به بحران است. از اين رو، در اين اثر بر يکی از مهمترين عرصههای دانش مديريت، يعنی عرصهی تصمیمگیری مشارکتی که بیش از همه تحت تأثیر تحولات ناشی از کرونا قرار گرفته است، تمرکز کردهايم. تصمیم گیری مشارکتی که به نظر بسیای از صاحبنظران اين عرصه، شکل تصمیمگیری در دوران آينده به حساب میآمد [4] و رويکرد بسیاری از سازمانها پیش از بحران کرونا در بخشهای مختلف تجاری، صنعتی، سیاسی و اداری به سمت مشارکتیشدن بود، به نحو جدی تحت تأثیر کرونا قرار گرفته است. اين مهم باعث شده است لااقل به صورت موقت سازمانها از بسیاری از مزايای تصمیمگیری مشارکتی – که مستلزم بحث و تبادل نظر، صمیمیت، بازخور و اعتماد است [4] – محروم شوند. بررسی بیشتر نشان میدهد
که اين وضعیت منحصر در بحران کرونا نیست. همانطور که در بخش پیشینه پژوهش خواهیم ديد، با وجود حجم گسترده آثار و تحقیقات در رابطه با تصمیمگیری در شرايط بحران و تصمیمگیری مشارکتی به صورت جداگانه، به مسئله مهم تصمیمگیری مشارکتی در شرايط بحران پرداخته نشده است. گويی توافقی نانوشته وجود دارد که در هنگام بحران ديگر فرصت پرداختن به تصمیمگیری مشارکتی نیست. البته بايد اذعان داشت ويژگیهای ذاتی بحران کرونا (از جمله واگیردار بودن اين بیماری) و گستردگی و اهمیت آن، اين وضعیت را وخیمتر ساخته است. توجه به تفاوت تصمیمگیری گروهی و تصمیمگیری مشارکتی خلاء موجود در اين عرصه را آشکارتر میسازد؛ چرا که پژوهشهايی با موضوع تصمیمگیری گروهی در دوران بحران صورت گرفته است [5]، و در عرصه عمل نیز، تصمیمگیری گروهی در دوران بحران حضور و نقشی جدی دارد (مانند انواع کمیتههای شکل گرفته برای بحران کرونا از جمله ستاد ملی مقابله با کرونا، ستاد اقتصادی مديريت کرونا و ستاد فرهنگی – هنری مبارزه با کرونا)، اما تصمیم-گیری مشارکتی، و مزايايی که مشارکت و همکاری تمام ذینفعان به ارمغان میآورد، در شرايطبحرانی ناديده گرفته شده است.
بر اين اساس، اين مقاله با هدف بررسی اثرات بحران کرونا بر تصمیمگیری مشارکتی و شناسايی تغییرات ضروری اين شکل تصمیمگیری برای حیات در دوران پساکرونا نگاشته شده است. در اين راستا، به منظور پوشش خلاء موجود، سوالات اصلی اين پژوهش به صورت ذيل تدوين شده است:
بحران کرونا باعث ايجاد چه تغییراتی در عرصه تصمیمگیری مشارکتی شده است (در سه سطح مبانی، نظريات و تکنیکها)؟
برای استفاده از تصمیمگیری مشارکتی در دوران پساکرونا، لازم است چه تغییراتی در سطوح مبانی، نظريات و تکنیکهای تصمیمگیری صورت گیرد؟
بايد تأکید کرد، که فرايند بررسی اين سوالات در اثر حاضر، به هیچ عنوان به صورت خطی پیگیری نشده است. بلکه همانطور که ماهیت چندجانبه اين سوالات لازم میدارد و همراستا با استراتژی اين پژوهش، تلاش شده است در فرايند بحث و استنتاج چند مرحلهای و حلقوی، هر يک از سوالات مورد بررسی قرار گیرد.
در ادامه، پس از بررسی پیشینه پژوهش و پرداختن به ادبیات موضوع، روششناسی اتخاذ شده در اين پژوهش معرفی شده است. تنها پس از شناخت اين روششناسی است که میتوانیم بحث را پیش برده و در ادامه مقاله، تغییرات بحران کرونا در هر يک از ابعاد تصمیمگیری مشارکتی را بررسی کنیم.
1.1پیشینه پژوهش
با توجه به هدف و موضوع اين اثر، تصمیمگیری در شرايط بحرانی را میتوان به عنوان مهمترين عنوان در پیشینه مقاله حاضر به حساب آورد. حجم گستردهای از تحقیقات در رابطه با تصمیمگیری در شرايط بحرانی نگاشته شده است. در اين تحقیقات ابعاد مختلف تصمیمگیری در شرايط بحرانی در نظر گرفته شده و مورد بررسی قرار گرفته است. جدول 1 به برخی از مهمترين اين آثار می-پردازد.
جدول 1: تصمیمگیری در شرايط بحرانی
همچنین تحقیقات تصمیمگیری مشارکتی را نیز میتوان به عنوان پیشینه ديگر اين پژوهش در نظر گرفت. در اين عرصه نیز تحقیقات گسترده و تفصیلی صورت گرفته است. در جدول 2 به برخی از اين آثار اشاره کردهايم.
جدول 2: پیشینه تصمیم گیری مشارکتی
2ادبیات موضوع
در اين اثر، عناوين و موضوعات متعددی برای بررسی تصمیمگیری مشارکتی در دوران پساکرونا مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه به عناوينی که ارائه تعريف و تبیین در مورد آنها ضرورت داشته، پرداخته شده است.
2.1بحران
هرچند رويکردهای مختلفی در تعريف بحران وجود دارد، اما بر اساس رويکرد تصمیمگیری بحران تنها وقتی وجود دارد که عنصر تصمیمگیرنده معتقد باشد که با آن مواجه شده است [6]، بنابرين هر وضعیتی، هر قدر هم که غیرعادی يا خطرناک باشد، تا هنگامی که انسانهای مرتبط با آن معتقد نباشد، بحرانی نیست. بايد توجه داشت هرچند در اغلب موارد آنچه که نزد يک فرد و يا گروه، بحران تعريف می شود، ممکن است در نزد ديگری بحران تعريف نشود، اما در بحرانهای جهانی و بزرگ مثل شیوع ويروس کرونای جديد، اين مسئله به هیچ وجه صادق نیست. در واقع بحران جهانی نشان دهنده ذات اين مسئله بوده و ضرورت مشارکت و همکاری برای مواجهه با آن را آشکار میسازد.
2.2تصمیم گیری مشارکتی
واضح است که تعريف تصمیمگیری مشارکتی درگرو تعريف تصمیمگیری است. با اين همه، تصمیمگیری مشارکتی را میتوان به عنوان يک فرايند باز، پیوسته و مداوم تعريف کرد،که تلاش میکند فرصت اظهار و تبادل نظر در رابطه با هر مسئله را برای تمام افراد دخیل در آن مسئله فراهم کند (برای مطالعه تفصیلی در رابطه با عناصر مختلف تصمیمگیری مشارکتی رجوع کنید به تکت و وايت، 2000).
2.3فایده گرایی
فايده گرايی 1 که همواره به عنوان يکی از مبانی اصلی تصمیمگیری مطرح بوده است، از مکاتب مهم فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست است. بنیانگذاران يا مؤثران اصلی در صورتبندی ادعاهای اين مکتب را میتوان جرمی بنثام2، جیمز میل3 و جان استوارت میل4 دانست [7] و متفکرانی مانند هنری سیجويک5[8] و هیستینگ راشدالو جان اسمارت6 را میتوان از پیروان متأخر آن دانست.فايده گرايی را گاه در فلسفه اخلاق در برابر انديشه وظیفه گرايی7 کانتی قرار میدهند. امروزه فايده گرايی به فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست محدود نمانده است و اين انديشه و مکتب، آثار و نتايج خود را در علوم مختلفی که بهصورت شاخههای نظری اين مکتب بروز و ظهور يافتهاند نشان میدهد. تصور عام چنین است که فايده گرايی به افراد اجازه میدهد که انتخابهايی بر مبنای کسب منفعت خويش داشته باشند و همین کسب منفعت و نتايج انتخاب نفع محور است که کار درست را تعیین میکند، درحالیکه از منظر وظیفه گرايی انجام کار اخلاقی درست يک وظیفه است و افراد موظف به انجاموظیفهای هستند که به لحاظ قواعد جهانشمول درست و اخلاقی است و نتايج آن هیچ اثری در درستی و غلطی آن ندارد [9]. اين انديشه امروزه در علوم مختلف بسط و تداوم يافته است؛ به حدی که در عرصه تصمیمگیری نیز میان روش نتیجهگرای فايده گرايی و شیوه وظیفهگرايی اخلاقی و توجه به اصول ثابت، رقابت و تنازعی ديده میشود [10].
2.4مسئولیت اجتماعی
مسئولیت اجتماعی8 يکی از وظايف و تعهدات سازمان در جهت منتفع ساختن جامعه است؛ به نحوی که هدف اولیه سازمان يعنی حداکثر کردن سود را صورتی متعالی بخشد [11]. از منظر تصمیمگیری بايد تأکید کرد، مسئولیت اجتماعی، تعهد تصمیم گیران برای اقداماتی است که بهطورکلی علاوه – بر تأمین منافع خود، موجبات بهبود رفاه جامعه را نیز فراهم میآورند [12].
2.5کرونا و پساکرونا
به بیماری واگیردار و کشنده ريوی تنفسی که در مجامع بین المللی با نام «کرونای جديد» و با نام علمی ويروس کوئید 19 شناخته میشود، در اين اثر به اختصار «کرونا» خطاب شده است. منظور از بحران کرونا، چالشهايی است که از سال 2020 میلادی از چین آغاز شده و تمام دنیا را فرا گرفت. اين چالشها، علاوه بر مرگ صدها هزار نفر منجر به قرنطینه بسیاری از شهرها و کشورهای دنیا، تعطیلی طولانی مدت بسیاری از سازمانها، اخلال و مشکل در تولید بسیاری از کالاها، تغییرات اساسی در الگوهای مصرف و تولید و تغییرات اساسی در الگوهای روابط در سطح فردی، بین فردی، سازمانی، ملی و بین المللی گرديد [13]. با توجه به ماهیت ادامه دار بودن بحران کرونا [14]، منظور از پساکرونا در اين اثر، دوران پس از وقوع بحران کروناست و نه دوران رفع و از میان رفت کامل اين بیماری.
3روش پژوهش:
در اين اثر با استفاده از روش مراجعه به منابع کتابخانهای و مصاحبه با صاحبنظران به جمعآوری دادهها
پرداخته شده است. همچنین تلاش شده است تا با بهرهگیری از روش تطبیقی، دادههای جمعآوری شده مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. بايد خاطر نشان ساخت منظور از تحلیل تطبیقی ارائه توصیف و تبیین عرصههای مختلف تشابه و تفاوت در میان عناصر مختلف علمی يا اجتماعی است [15]. مهمتر از همه بايد افزود، استراتژی نظريهپردازی در اين اثر بهرهگیری از راهبرد مبناگرايی9 بوده است.«مبناگرايی معرفتشناختی بر اين اصل مهم استوار است که معرفت بهصورت سطح سطح و داری میوه و ريشه است و میوهها بر مبنای ريشهها شکل میگیرند» [16].
«ريشه مبناگرايی را میتوان تکفیک روبنا از زيربنا دانست.تفکیک روبنا از زيربنا در علم، تاريخچهای طولانی دارد و به قرنها قبل از میلاد و به انديشههای ارشمیدسو بهويژه اقلیدس اسکندرانی10 میرسد که آوازهی او با اتاقان بینظیر هندسهی اقلیدسی جهانی شده است. اهمیت هندسهی اقلیدسی در اين است که به نحوی جذاب و زيبا تمام مسائل و آموزههای آن به چند اصل محدود برمیگردد. اقلیدس نشان داد که با پذيرفتن پنج اصل بهعنوان اصول موضوعه11میتوان تمام احکام و قوانین هندسی را اثبات کرد که اصطلاحاً نام قضیه بر آنها اطلاق میشود» [17]. بايد توجه داشت، اين منظر شگرف در بسیاری از عرصههای ديگر علم، از جمله فلسفه، اخلاق، فیزيک، رياضیات و مديريت نیز پیگیری شده است. در جدول ذيل به برخی از آثار مرتبط با مبناگرايی در مديريت اشاره شده است.
جدول 3: آثار مرتبط با مبناگرايی در مديريت
بايد افزود هر چند مبناگرايی به عنوان يک روششناسی غیرساختارگرا و غیراثباتگرا لزومی برای ارائه و تعهد به فرايندهای مشخص روشی در نظر نمیگیرد، اما برخی از پژوهشگران مراحلی برای اين روششناسی در نظر گرفتهاند که از جمله میتوان به فرايند پنجگانهای که مراحل بررسی جزئینگرانه، بررسی سیستمی، توجه به ساختار لايهای دانش، حرکت از سمت ريشهها به میوهها و بازگشت از میوهها به ريشهها را در برمیگیرد اشاره کرد [15].
در اين پژوهش نیز، با توجه به ساختار لايهای دانش و لزوم حرکت از مبانی به میوهها که جان روش شناسی مبناگرايانه را شکل میدهد، تلاش شده است ابتدا آثار شیوع ويروس کرونای جديد بر مبانی تصمیمگیری مشارکتی بررسی شده و سپس اين آثار در نظريات و تکنیکهای تصمیم-گیری مشارکتی رديابی شود.
4بحث و بررسی:
از آنجا که استراتژی پژوهش حاضر، استفاده از راهبرد مبناگرايی است، در اينجا لازم است با قرار دادن نگاه ريشه به میوه در کانون توجه، تغییرات صورت گرفته در تصمیمگیری مشارکتی ناشی از بحران کرونا را در سه سطح مبانی، نظريات و تکنیکها بررسی کنیم. از اين رو بحث را از عمیقترين بخش آغاز کرده و پیش از همه به تغییرات در مبانی تصمیمگیری مشارکتی میپردازيم.در هر مرحله تلاش میکنیم پس از تجزيه و تحلیل اثرات کرونا، تغییراتی که تصمیمگیری مشارکتی بايد در آن سطح اتخاذ کند تا در دوران پساکرونا نیز قابل استفاده بماند را شناسايی کنیم.
4.1تغییرات در مبانی تصمیم گیری مشارکتی
هر چند سطح مبانی به عنوان ريشههای هر نظريه و جايگاه زيرين که در هر نظريه و اقدام دارد کمتر دستخوش تغییر میشود، اما بحرانهای بزرگ و دورانساز مانند بحران کرونا میتوانند تا اين سطح نیز نفوذ کنند. با اين همه، تغییرات ايجاد شده در اين سطح اغلب بسیار جزئی خواهی بود، اما بايد توجه داشت که با توجه به جايگاه زيربنايی اين سطح، کوچکترين تغییرات در آن، منشاء تغییر و تحولات بزرگ در سطوح نظريات و تکنیکها خواهد شد. در ادامه دو مبنای اصلی تصمیم-گیری را مورد توجه قرار داده و چالشها و تغییراتی که بحران کرونا در هر يک ايجاد کرده است را در کانون توجه قرار خواهیم داد.
4.1.1مبنای فایده گرایی
برای تحلیل تغییراتی که بحران کرونا بر فايده گرايی به عنوان مبنای تصمیمگیری گذاشته است، لازم است اقدامات مختلفی انجام دهیم. پیش از هر چیز، بايد ابتنای تئوریهای تصمیمگیری بر فايده گرايی را نشان دهیم. سپس با تحلیل و ريشهيابی تغییراتی که در ابعاد مختلف تصمیمگیری انجام شده است، میتوان تحول در مبنای فايده گرايی را به نمايش گذارد.
روشنترين مصاديق تصمیمگیری فايدهگرايانه در مديريت را بايد در تئوریهای کلاسیک تصمیمگیری جستجو کرد. از مهمترين سازوکارهای تصمیمگیری کلاسیک، ابتناء آن بر تحلیل هزينه- فايدهاست؛ که فايدهگرا بودن آن کاملاً مشخص است. به عنوان نمونه، معیار بهبود بالقوه پارهتو، که از بخشهای مهم تحلیل هزينه فايده است، کاملاً مطابق فايده گرايی غايی طراحی شده است [18]. بعلاوه، با وجود تمامی تطورات صورت گرفته در تئوریهای تصمیمگیری، پژوهشهای
فایل : 36 صفحه
فرمت : Word
- کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.