مقاله کامل تاريخ سياسي ائمه

مقاله کامل تاريخ سياسي ائمه

نام تحقيق:
تاريخ سياسي ائمه
درس:
تاريخ تحليلي اسلام
استاد:
جناب آقاي باباپور
تهيه و تنظيم:
زينب جودكي
دانشجوي رشته كامپيوتر
دانشگاه شهيد بهشتي
سال تحصيلي 84ـ83
بسم الله الرحمن الرحيم
فهرست مطالب
صفحة چشمة جوشان تاريخ اسلام و سيرة اولياء دين، منبع فياضي است كه هميشه براي همگان درسهاي زندگيساز داشته و دارد.
از آنجا كه ما به «اسوه» بودن معمصومين در همة جهات معتقديم، توفيق الگوگيري از آنان را جز در ساية شناخت سيره و شيوة آنان به دست نمي‌آوريم.
بعد سياسي زندگي امامان و سيرة اجتماعي و مبارزاتي آنان كمتر مورد بحث و تحقيق و عرضه قرار گرفته است. به همين دليل، شناخت «تاريخ سياسي ائمه» از ضرورت و اولويت بيشتري برخوردار است.
طرح و تبيين بعد سياسي و مبارزاتي معصومين(ع)، آرزويي است كه فرزانگان امت و شيفتگان تاريخ امامان، پيوسته داشته‌اند و دارند و با وجود كارهاي ارزشمندي كه در دهه‌هاي اخير انجام گرفته، تاكنون حق اين مطلب ادا نشده است و حرفهاي گفتني و زمينة كاوش در ابعاد و زواياي ناشناخته، هنوز بسيار است.
خوشبختانه مراكز و افرادي هم به تتبع و تدوين اين گوشة مهم از تاريخ اسلام مشغولند واميد مي‌رود كه ثمردهي اين تلاشها و به بار نشستن و عرضه شدن محصول اين تحقيقات خيلي به درازا نكشد و مشتاقان هرچه زودتر، به تماشاي دستاورد اين تلاش مقدس بنشينند.
آنچه پيش رو داريد، تا آن مرتبة مطلوب و آرماني فاصلة بسيار دارد، ولي به هر حال گامي است كه مي‌تواند به سهم خود، روشنگر اين زاويه از سيرة معصومين(ع) باشد. در اين تحقيق، بيش از آنكه به جزئيات زندگي و سيرة معصومين پرداخته شود، كوشش شده تا ترسيمي كلي‌تر و نمايي روشن از بعد مبارزاتي زندگي امامان ـ البته مستند به وقايع حياتشان ـ ارائه شود. غور و كاوش دقيق و ريز، بويژه در مقطع
حيات امامان تا عصر امام سجاد و امام باقر(ع) جاي خود را به دوره‌بندي اين مقاطع و بيان ويژگيهاي آن داده است و از عصر امام كاظم(ع) به بعد، مبسوط‌تر مورد بحق قرار گرفته است.
تاريخ چيست؟
تاريخ را سه گونه مي‌توان تعريف كرد. در حقيقت سه علم مربوط به تاريخ مي‌توانيم داشته باشيم، كه با يكديگر رابطه نزديك دارند.
1ـ علم به وقايع و حوادث و اوضاع و احوال انسانها در گذشته، در مقابل اوضاع و احوالي كه در زمان حال وجود دارد و به تعبير ديگر هر وضع و حالتي و هر واقعه و حادثه‌اي كه به زمان حال ـ يعني زماني كه درباره‌اش قضاوت مي‌شود ـ تعلق دارد، «حادثه روز» و «جريان روز» است. و ثبت چنين وقايعي از قبيل «روزنامه» است. اما همين كه زمانش منقضي شد و بگذشته تعلق يافت، جزء تاريخ مي‌گردد و به تاريخ تعلق دارد. پس علم تاريخ در اين معني يعني: علم به وقايع و حوادث سپري شده و اوضاع و احوال گذشتگان. زندگينامه‌ها، فتحنامه‌ها، سيره‌ها كه در ميان همه ملل تأليف شده و مي‌شود، از اين مقوله است.
علم تاريخ، در اين معني، اولا جزئي، يعني علم به يك سلسله امور شخصي و فردي است، نه علم به كليات و يك سلسله قواعد و ضوابط و روابط، ثانياً يك علم «نقلي» است نه عقلي، ثالثاً علم به «بودن»ها است نه علم به «شدن‌»‌ها. رابعاً به گذشته تعلق دارد نه به حاضر. ما اين نوع تاريخ را «تاريخ نقلي» اصطلاح مي‌كنيم.
2ـ علم به قواعد و سنن حاكم بر زندگي‌هاي گذشته كه از مطالعه و بررسي و تحليل حوادث و وقايع گذشته بدست مي‌آيد. و آنچه كه
محتوا و مسائل تاريخ نقلي را تشكيل مي‌دهد، يعني حوادث و وقايع گذشته، به منزله «مبادي» و مقدمات اين علم بشمار مي‌روند. و در حقيقت آن حوادث و وقايع براي تاريخ به معني دوم، در حكم موادي است كه دانشمند علوم طبيعي در لابراتوار خود گرد مي‌آورد و آنها را مورد تجزيه و تركيب و بررسي قرار مي‌دهد، كه خاصيت و طبيعت آنها را كشف نمايد و به روابط علي و معلولي آنها پي ببرد و قوانين كلي استنباط نمايد. مورخ به معني دوم، در پيش كشف طبيعت حوادث تاريخي و روابط علي و معلولي آنها است تا به يك سلسله قواعد و ضوابط عمومي و قابل تعميم به همه موارد مشابه حال و گذشته دست يابد. ما تاريخ به اين معني را «تاريخ علمي» اصلاح مي‌كنيم.
هرچند موضوع و مورد بررسي تاريخ علمي حوادث و وقايعي است كه به گذشته تعلق دارد، اما مسايل و قواعدي كه استنباط مي‌كند اختصاص به گذشته ندارند، بلكه قابل تعميم به حال و آينده هم است. اين جهت تاريخ را بسيار سودمند مي‌گرداند و آنرا بصورت يكي از منابع «معرفت» (شناخت) انساني در مي‌آورد و او را برآينده‌اش مسلط مي‌نمايد.
فرقي كه ميان كار محقق تاريخ علمي با كار عالم طبيعي هست، اينست كه مواد بررسي عالم طبيعي، يك سلسله مواد موجود حاضر عيني است و قهراً بررسيها و تجزيه و تحليلهايش همه عيني و تجربي است. اما مواد مورد بررسي مورخ در گذشته وجود داشته و اكنون وجود ندارد، تنها اطلاعاتي از آن‌ها و پرونده‌اي از آنها در اختيار مورخ است. مورخ در قضاوت خود مانند قاضي دادگستري است كه براساس قرائن و شواهد موجود در پرونده قضاوت مي‌كند نه براساس شهود عيني. از
اينرو تحليل مورخ تحليل منطقي و عقلاني و ذهني است نه تحليل خارجي و عيني. مورخ تحليلهاي خود را در لابراتوار عقل با ابزار استدلال و قياس انجام مي‌دهد نه در لابراتوار خارجي و با ابزاري از قبيل قرع و انبيق. لذا كار مورخ از اين جهت به كار فيلسوف شبيه‌تر است تا كار عالم طبيعي.
تاريخ علمي مانند تاريخ نقلي موضوع و مورد بررسي خود را از وقايع و حوادث گذشته گرفته و به گذشته تعلق دارد نه به حال و علم به بودنها است نه علم به «شدنها» اما برخلاف تاريخ نقلي، كلي است نه جزئي، و عقلي است نه نقلي محض.
تاريخ علمي در حقيقت بخشي از جامعه شناسي است، يعني جامعه ـ شناسي جامعه‌هاي گذشته است. چون موضوع مطالعه جامعه شناسي اعم است از جامعه‌هاي معاصر و جامعه‌هاي گذشته. البته اگر جامعه شناسي را اختصاص بدهيم به شناخت جامعه‌هاي معاصر، تاريخ علمي و جامعه شناسي دو علم خواهند بود اما دو علم خويشاوند و نزديك و نيازمند به يكديگر.
3ـ فلسفه تاريخ، يعني علم به تحولات و تطورات جامعه‌ها از مرحله‌اي به مرحله ديگر و قوانين حاكم برا اين تطورات و تحولات. به عبارت ديگر: علم به «شدن» جامعه‌ها نه «بودن» آنها.
كاستيها و دشواريها
پيش از ورود به مبحث اصلي به چند نكته بايد اشاره كرد:
1ـ امامان شيعه، از آنجا كه الگو و اسوة حيات و زندگي و امام همه، در همه جا و همة زمانها هستند، ضرورت دارد تا شناختي جامع از زندگي
آنان داشته باشيم؛ زيرا نقش زندگي ائمه را در شكل دادن به شخصيت فكري و اجتماعي مسلمين نمي‌توان منكر شد.
2ـ اكثر آنچه دربارة امامان گفته و نوشته شده، پيرامون شخصيت فردي و فضايل اخلاقي، علم، زهد، سخاوت، معاشرت، القاب، فرزندان و نحوة شهادت آنان بوده است، ولي بعد اجتماعي ـ سياسي و نقش مبارزاتي ائمه و مواضع سياسي آنان و شيوة عملشان در برخورد با جريانهاي فكري و سياسي و در مقابله با خلفاي زمان خودشان، كمتر مورد بحث و بررسي وتحليل قرار گرفته است. سعي ما بر اين خواهد بود كه به اين جنبه‌ها بيشتر بپردازيم.
3 – نوع بينش و شناختي كه از ائمه داشته باشيم، ميزاني «توقع» ما را نسبت به آنها متفاوت خواهد كرد. بنابراين ضرورت دارد بحثي هم در اين زمينه داشته باشيم كه اساسا نقش ائمه و رسالتشان در ميان امت چيست؟ آنگاه خواهيم ديد كه آيا جايي براي پيگيري تاريخي سياسي ائمه هست يا خير. طبعا بينش ما نسبت به ائمه، ما را به اين بعد سياسي احتماعي، خواهد كشاند.
4 – در تحليل و تجزيه تاريخ سياسي ائمه، به مشكلاتي بر مي‌خوريم كه قابل توجه است. برخي از اين مشكلات، مربوط به عموم تواريخ و شخصيتها‌ست و بعضي ديگر، اختصاصا به تاريخ زندگي امامان شيعه مربوط مي‌گردد و همين مشكلات، باعث شده تا حد زيادي بعد سياسي اجتماعي تاريخ شيعه و ائمه، مكتوم بماند.
نقش ائمه در تداوم رسالت
تلاشهاي شبانه‌روزي و زحمات 23 ساله پيامبر در طول بعثت، نمي‌بايست پس از فوت آن حضرت نيمه كاره بماند و رها شود. براي تداوم خط و حركت پيامبر، لازم است كه با همان ويژگيهاي پيامبر، آن خط را در زمينه فكري و خارجي ادامه دهد. رسول اسلام، در طول حيات، بعضي از مسائل و ارزشهاي جاهلي را نفي كرد و برخي ارزشهاي جديد را جايگزين نمود و روي آنها تاكيد داشت. به عنوان مثال:
1 – جنبه اثباتي: شرك، ظلم، اسارت، مفاسد اخلاقي، احكام اسلام و …
2 – جنبه نفي: شرك، ظلم، اسارت، مفاسد اخلاقي، تبعيض، استثمار، خرافات، اشرافيت جاهلي، تعصبات قومي و قبيله‌اي و …
وقتي پيامبر، در اين دو ميدان فعاليت مي‌كند، جانشين او هم كه ادامه دهنده خط و راه اوست، بايد در اين مسير (در هر دو جنبه ) تلاش كند. تداوم خط رسالت و نبوت در شكل «جانشيني»، چيزي است كه در فرهنگ ما با تعبيراتي همچون، «وصايت» ، «امامت»، «خلافت» و «ولايت» بيان شده است و بر عهده وصي پيامبر است كه مسؤوليتهاي رسول را تداوم بخشد.
آنچه كه زير بناي نقش اجتماعي ائمه را به عهده دارد اين است كه هدف، «تشكيل نظام اسلامي» است و اين، نيازمند دو چيز است:
1 – ايدئولوژي و طرح (اسلام)
2 – قدرت اجرايي و حكومت
بدون طرح و برنامه، در دست گرفتن قدرت اجتماعي و سياسي جامعه، به «نظام اسلامي» منجر نمي‌شود و داشتن طرح و ايدئولوژي بدون
قدرت به «نظام اسلامي» منجر نمي‌شود و داشتن طرح و ايدئولوژي بدون قدرت اجرايي، كاري از پيش نمي‌برد. بهترين قانون و طرح، بدون ضامن اجرايي، هيچ اثري ندارد. قانون اساسي كشور ما را اگر با آب طلا بنويسند و در قاب طلايي در تمام خانه‌ها بگذارند، بدون يك «دولت»، كه اجرا كننده آن در جامعه باشد فايده‌اي ندارد.
پيامبر اسلام، طرح و ايدئولوژي را داشت و آن اسلامي بود كه از سوي خدا به طريق وحي نازل شده بود. قدرت اجرايي نداشت، كه آن را هم با «هجرت» به مدينه تامين كرد و پس از هجرت، حكومت تشكيل داد. ائمه شيعه هم، داراي طرح و ايدئولوژي الهي بودند. منتهي دست و دسيسه غصب، آنان را به انزواي سياسي كشيده بود. از اين رو سعي مي‌كردند كه به هر طريقي، با كسب قدرت حكومتي و سياسي، زمينه پياده كردن حكم قرآن را فراهم كند. اين بود كه مبارزه با رژيم اموي و عباسي (با تاكتيكهاي گوناگونش) يكي از اساسي‌ترين كارهاي ائمه بوده است، چرا كه خط ائمه، با خط خلافت حاكم، متفاوت بوده است، وگرنه چرا ائمه، هر يك به گونه‌اي شهيد شدند يا دچار خفقان سياسي و سانسور و محدوديت و زندان و تبعيد گشتند؟ اگر خط ائمه با حكومتهاي زمان خودشان يكي بود، بايد در راس حكومت و رهبري باشند، يا لااقل نقش عمده‌اي در اركان دولتها داشته باشند.
ائمه، نقشهاي فكري و فرهنگي و پاسداري از مكتب هم داشتند. با توجه به آنچه گذشت مي توان نقش ائمه را در سه بعد زير خلاصه كرد:
1 – تبليغ و تبيين ايدئولوژي و مكتب
2 – نفي بدعتها و جلوگيري از انحرافات و تحريفها
3 – مبارزه در جهت كسب قدرت اجتماعي به نفع حكومت اسلام.
مي‌بينيم كه در خط ائمه، حتميت مبارزه جهت ايجاد قدرت حكومتي اسلام، نهفته و خط ائمه، تبلوري در مبارزه علويون با رژيم اموي و عباسي داشته است و امام به عنوان رهبر مكتبي و رهبر سياسي – مبارزاتي، پيشوا و رهبر توده هاي مومن شيعي بوده كه با خلافت غصب، سازش نداشتند با توجه به اين شناخت از مسؤوليت و رسالت ائمه، مي‌بينيم كه بجاست تاريخ سياسي آنان را پيگيري و تحليل كنيم.
اما چرا اين بعد از حيات ائمه، مكتوم مانده و چندان كار روي آن نشده است، به دلايلي است كه اشاره مي‌شود.
مشكلات راه
اشاره شد كه مشكلات ما در تحليل تاريخ، بعضي جنبه عمومي دارد و برخي اختصاصي. بعضي مربوط به كتب تاريخي و مورخين مي‌شود، و برخي مربوط به نفس حادثه و رويدادهاي تاريخي.
اما مشكلات عمومي
1 – تاريخهاي خلافتي و سلطنتي
2 – دروغهاي تاريخي.
3 – وجود خلاهاي تاريخي و نقاط مبهم، حذف بعضي صحنه‌ها يا تفصيل بيش از حد بعضي صحنه هاي ديگر.
4 – عدم بيان جغرافياي تاريخ و شرايط حادثه و بيان موقعيتي رويداد.
5 – اختلاف در نقلهاي مورخين .
6- تاثير گرايشهاي مورخ در نقل و بيان تاريخ.
7 – عدم نقل بسياري از حوادث، بخاطر نبودن يك بينش منسجم در پيگيري مسائل تاريخي.

فایل : 84 صفحه

فرمت : Word

29900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط