مقاله کامل تأثير روش‌های مختلف تمرين يک روتين قبل از اجرا بر بازنمايی ذهنی و سطوح اجرايی سرويس چکشی واليبال

مقاله کامل تأثير روش‌های مختلف تمرين يک روتين قبل از اجرا بر بازنمايی ذهنی و سطوح اجرايی سرويس چکشی واليبال

تأثير روش‌های مختلف تمرين يک روتين قبل از اجرا بر بازنمايی ذهنی وسطوح اجرايی سرويس چکشی واليبال
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر روش‌های مختلف تمرين روتين قبل از اجرا بر بازنمايی ذهنی و سطوح اجرايی سرويس چکشی واليبال بود. به اين منظور 80 دختر(سن= 2/2±19) بهصورت تصادفی به هشت گروه شامل جسمانی، ذهنی، مشاهده‌ای و ترکيب‌های مختلف اين حالت‌ها تقسيم شدند. شرکتکنندگان به مدت يک هفته بر اساس گروهبندی انجامشده تکليف موردنظر را تمرين کردند. يک هفته بعد آزمون يادداری انجام شد. دقت اجرا و ساختار بازنمايی ذهنی شرکت‌کنندگان بهعنوان متغير وابسته سنجيده شد. نتايج نشان داد در متغير دقت حرکت گروهی که از ترکيب هر سه نوع اجرا استفاده کرده است بالاترين دقت را داشت و گروه تصويرسازی و مشاهده پايينترين دقت را داشت. بااينحال در ساختار بازنمايی ذهنی گروه تصويرسازی بازنمايی قویتری نسبت به ساير گروه‌ها داشت. اين نتايج بر اساس ديدگاه سيستم‌های پويا و اهميت بازخورد آنلاين در فرايند يادگيری توجيه شدند.
کلیدواژه‌ها: تصويرسازی، روتين پيش از اجرا، مشاهده، بازنمايی.
مقدمه
عملکرد حرکتی انسان تا جایی اهمیت دارد که بهنوعی تأمینکننده حیات او باشد. بهطورکلی میتوان گفت که همه حرکات انسان نیازمند فرایندی به نام یادگیری هستند که در این فرایند تغییراتی درونی در فرد صورت میگیرد که موجب تغییرات پایدار در رفتار فرد خواهد شد(اشمیت و لی، 2005). حرکات ورزشی که بالاترین سطح عملکرد حرکتی انسان هستند نیز نیازمند فرایند یادگیریهستند. ورزشکاران حرفهای هرکدام برای اجرای مهارت‌های اختصاصی خود به روشی خاص آن مهارت‌ها را تمرین و اجرا میکنند. در بسیاری از مهارت‌های کلیدی در هر ورزش بسیاری از ورزشکاران عادتهایی را برای خود ایجاد می‌کنند که به عقیده آنها و برخی روانشناسان موجب بالا بردن تمرکز، کاهش استرس و در نتیجه ارتقای عملکردمی‌شود (فوستر، ویگند و بینز، 2006). در روانشناسی ورزشی به این عادت‌ها، عادت‌های قبل از اجرا(روتین) گفته میشود. به طورکلی عادت‌های پیش از اجرا شامل افکار و رفتارهای متوالی مرتبط با تکلیف هستند که ورزشکار قبل از اجرای تکلیف در آنها درگیر می‌شود (موران، 1996). این عادت‌های پیش از اجرا شامل عوامل شناختی و رفتاری هستند(کوهن، روتلا و لیود، 1990). امروزه اینکه روتین‌های قبل از اجرا عواملی مفید در اجرای ورزشی هستند امری است که توسط شواهد پژوهشی بسیار زیادی حمایت می‌شود (کوهن و همکاران، .1990؛ لی، لی و
وون، 2015؛ سینگر، 2002؛ ولنزاس، هینن و اسکاک، 2011؛ ریسبرگ و پین، 1992).
مهمتر از تأثیر عادت‌های پیش از اجرا، مبحث روش-های مختلف تمرین این عادتها است. همانطور که ورزشکاران میتوانند به روش‌های مختلفی ازجمله رفتاری(جسمانی) و یا شناختی(مانند تصویرسازی یا مشاهده عمل) تمرین نمایند، عادت‌های پیش از اجرا نیز میتوانند به این روش‌ها تمرین شوند(مرادی و فاضلی، 2017؛ ولنزاس و همکاران، .2011). بر اساس نظریه شبیه‌سازی، اجرای واقعی و حالتهای پنهان اجرا(تصویرسازی و مشاهده) بر یک بازنمایی مشابه تکیه دارند و از مکانیسم‌های مشابهی بهره میبرند(جینرود، 2001). اینکه اجرای جسمانی یک روتین باعث بهبود یادگیری آن و درنتیجه بهبود عملکرد شود امری است که در مطالعات متعدد نشان داده شده است که در قبل به نمونه‌هایی از آنها اشاره شد. اما استدلال برای تأثیر تصویرسازی این است که تصویرسازی موجب تغییرات در سطح شناختی و بازنمایی خود عمل میشود، در نتیجه چون این بازنمایی اجرای عمل را کنترل میکند، موجب یادگیری و بهبود در عملکرد خواهد شد(اسکاک، 2004، 2012؛ اسکاک و مچسنر، 2006). اما در مورد مشاهده نیز میتوان استدلال مشابهی را انجام داد. در حقیقت با توجه به ادعای نظریه شبیه‌سازی(جینرود، 2001) بازنمایی ایجادشده در هر سه نوع اجرا با هم مشابه است و همچنین مکانیسم‌های زیربنایی که موجب طرحریزی عمل در این سه حالت میشوند باهم یکسان است. بر همین اساس میتوان انتظار داشت که مشاهده نیز
مانند اجرای واقعی و همچنین تصویرسازی موجب یادگیری عادت قبل از اجرا و همچنین بهبود در عملکرد افراد شود، که این بهبود در حالت مشاهده صرف از طریق تقویت بازنمایی عمل صورت میگیرد. اگرچه این استدلال به نوعی صحیح به نظر میرسد اما کمتر مورد توجه پژوهش‌ها در این زمینه قرار گرفته است و پژوهش‌های انجام شده در این زمینه منجر به نتایج متناقضی شده‌اند. همچنین در زمینه مشاهده نیز می-توان گفت تاکنون پژوهشی بر روی اجرای روتین و تأثیر آن بر اجرای ورزشی انجام نشده است. به عنوان مثال در اولین تلاش‌ها کولسچر(1984) تأثیر رویکردهای شناختی و رفتاری را بر اجرای سرویس والیبال در بازیکنان با سطوح مختلف مهارت مورد بررسی قرار داد. نتایج پژوهش او هیچ تفاوتی را در سطح رفتاری بین بازیکنان نشان نداد و او پیشنهاد کرد که ممکن است ترکیبی از این روش‌ها مفیدتر باشد. لیدور و مایان(2005) تأثیر عادت‌های پیش از اجرای شناختی و رفتاری را بر فرایند یادگیری والیبالیستهای مبتدی را مورد بررسی قرار دادند. نتایج آنها نشان داد تمرین عادت‌های قبل از اجرا به صورت رفتاری موجب عملکرد بهتری نسبت به تمرین شناختی آنها دارد. با این حال لیدور(2004) نشان داد روش‌های شناختی تمرین روتین در افراد مبتدی نیز می‌توانند مفید باشند.
ولنزاس و همکارانش (2011) نشان دادند اگر چه استفاده از هر دو روش تصویرسازی و اجرای واقعی برای یادگیری روتین مفید هستند، اما تصویرسازی در مقایسه با اجرای واقعی در افراد ماهر تأثیر بیشتری دارد.
اما بر خلاف این یافته مرادی و فاضلی(2017) در والیبالیست‌های مبتدی نشان دادند تمرین یک روتین به صورت
تصویرسازی نمی‌تواند به اندازه تمرین جسمانی آن روتین تأثیر مثبتی در اجرا داشته باشد؛ هر چند که تأثیر ترکیب این دو نوع اجرا قویتر بود.
اگرچه پژوهش‌ها در این زمینه استدلال اولیه خود را بر روی تشکیل بازنمایی و تقویت آن در طول فرایند تمرین قرار دادهاند، اما تاکنون پژوهش‌های زیادی به بررسی مستقیم بازنمایی عمل در این زمینه نپرداختهاند. احتمالاً یکی از دلایل این غفلت، دشواری و عینی نبودن روشی برای سنجش بازنمایی عمل بوده است.
به عقیده برخی از محققین بازنمایی عمل مفهوم زیربنایی یک عمل و کنترلکننده آن است(اسکاک، 2004). در اصل از این دیدگاه هر چقدر بازنمایی یک عمل قویتر باشد، اجرای بعدی آن بهتر خواهد بود(اسکاک، 2004، 2012) با ایجاد روشی به نام آنالیز ابعادی ساختاری بازنمایی ذهنی مشکل در سنجش بازنمایی ذهنی تا حدی برطرف شده است(اسکاک، 2004، 2012؛ اسکاک و مچسنر، 2006). این روش بر اساس دانش غیر آشکار فرد بازنمایی عمل را در ذهن فرد میسنجد(اسکاک، اسکوتز، کروس و سیگیلک، 2016). در ادامه بیشتر در مورد این روش توضیح داده خواهد شد. در اولین تلاش برای سنجش بازنمایی، ولنزاس و همکارانش (2011) سعی کردند که بازنمایی عمل را در اجرای واقعی و تصویرسازی یک روتین والیبال موردبررسی قرار دهند. شرکت‌کنندگان آنها افرادی بودند که تجربه زیادی در بازی داشتند. نتایج آنها نشان داد تصویرسازی نسبت به اجرای جسمانی موجب بازنمایی قویتری از عمل می‌شود، بر همین اساس آنها استدلال کردند که تصویرسازی احتمالاً موجب عملکرد بهتری نیز خواهد شد و نتایج داده‌های رفتاری اینچنین امری را نشان داد. اما مرادی و فاضلی(2017) در والیبالیست‌های
مبتدی نشان دادند تصویرسازی نسبت به اجرای واقعی منجر به بازنمایی قویتری می‌شود اما این بازنمایی قویتر منجر به عملکرد بهتری نشد. اما در این پژوهش یک گروهترکیبی وجود داشت که هم دارای بازنمایی قویتر و هم دارای اجرای بهتری نسبت به دو گروه دیگر بود.
بر اساس این یافته‌ها پژوهشگران استدلال کردند که ممکن است تا زمانی که بازنمایی حاصل از تصویرسازی با بازخورد آنلاین همراه نشود تأثیری بر یادگیری در افراد مبتدی نداشته باشد.
با توجه به گفته‌های بالا چند مبحث انجام پژوهش بیشتر در این زمینه را ضروری می‌کند. ابتدا اینکه در مورد اثربخشی روش‌های مختلف تمرین روتین در برخی مواقع(تصویرسازی) پژوهش‌های زیادی وجود ندارد و همان پژوهش‌های کم نیز نتایج متناقضی را به دنبال داشته است. برخی از پژوهش‌ها اثربخشی تمرین ذهنی را بیشتر از تمرین جسمانی دانستهاند(ولنزاس و همکاران.، 2011) و برخی دیگر اثربخشی تمرین جسمانی را بیشتر از تمرین ذهنی عنوان کردهاند(مرادی و فاضلی، 2017). همچنین در مورد برخی روش‌های تمرینی(مشاهده) نیز پژوهشی وجود ندارد. دوم اینکه، اگرچه بیشتر استدلالها در حوزه اثربخشی تمرین روتین بر تشکیل یک بازنمایی قویتر متمرکز است، اما تاکنون به دلیل دشواری سنجش مستقیم بازنمایی ذهنی پژوهش‌های بسیار اندکی در این زمینه انجام شده است و نتایج این پژوهش‌ها علاوه بر اندک بودن باهم همخوان نیست. به عنوان مثال ولنزاس و همکاران (2011) تشکیل بازنمایی قویتر و اجرای بهتر را در گروه تصویرسازی گزارش دادند، اما مرادی و فاضلی (2017) نتیجه گرفتند که اگرچه گروه تصویرسازی بازنمایی قویتری دارد اما این بازنمایی قویتر منجر به اجرای بهتر نمیشود. نکته سوم که در بیشتر
پژوهش‌ها از آن صرفنظر شده است این است برخی از پژوهشگران استدلال کردهاند که ممکن است ترکیبی از روش‌های مختلف تمرینی مؤثرتر از تمرین انفرادی هر روش باشد (کولسچر، 1984). اما ترکیب روش‌های مختلف تمرینی فقط در یک پژوهش و آنهم فقط تمرین جسمانی با تصویرسازی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش تأییدکننده استدلال پیشین پژوهشگران نیز بوده است(مرادی و فاضلی، 2017). اکنون با توجه به خلأهای پژوهشی و همچنین تناقض‌ها در بین یافته‌های قبلی که به آنها اشاره شد، پژوهش حاضر با بهکارگیری سه روش تمرینی و همچنین حالت‌های مختلف ترکیب آنها به دنبال پاسخ به این سوال است: آیا تفاوتی بین تمرین یک روتین به روش‌های مختلف(جسمانی، مشاهده‌ای، ذهنی و ترکیب‌های متفاوت این سه روش) در سطح رفتاری و در سطح بازنمایی وجود دارد؟
روش پژوهش
شرکت‌کنندگان
شرکت‌کنندگان در این پژوهش شامل 80 دختر(با میانگین و انحراف استاندارد سنی= 2/2±19) بودند که بهتازگی یادگیری والیبال را آغاز کرده بودند و مرحله آموزش سرویس چکشی موجی در والیبال را تازه پشت سر گذاشته بودند. بر اساس داده‌های بهدستآمده در پرسشنامه‌ای که توسط پژوهشگران بین افراد توزیع شد، هیچکدام از افراد سابقه شکستگی در هیچکدام از اندام‌های فوقانی و یا تحتانی را نداشتند و سابقه بیماری‌های نورولوژیکی که توانایی حرکت را تحت تأثیر قرار دهد نیز در افراد گزارش نشد. افراد برای شرکت در این پژوهش فرم رضایتنامه کتبی را امضاء کردند.
افراد بهصورت تصادفی در هشت گروه قرار گرفتند، کهگروهبندی بهصورتی بود که در جدول ارائه شده است.
ابزار پژوهش
برای اجرای این پژوهش از سرویس چکشی موجیبهعنوان تکلیف هدف استفاده شد. بهمنظور برآورد دقتاجرای افراد از آزمون سرویس استانداردشده انجمن سلامت، تربیتبدنی و سرگرمی آمریکااستفاده شد (ولنزاس و همکاران.، 2011؛ مرادی و فاضلی، 2017). در ادامه در مورد این آزمون و نحوه اجرای آن توضیحکامل داده می‌شود. همچنین بهمنظور سنجش بازنماییذهنی عمل با استفاده از روش آنالیز ساختاری ابعادیبازنمایی ذهنی از یک نرمافزار مخصوص برای این کاراستفاده شد که در ادامه نحوة اجرای این آزمون و تفسیرآن آمده است.
همچنین بهمنظور سنجش توانایی تصویرسازیحرکتی، تمامی شرکتکنندگان پرسشنامه تواناییتصویرسازی حرکتی را پر نمودند (سهرابی، فارسی و فولادیان، 2010). نحوه سنجش دقت افرادهمانطور که قبلا نیز اشاره شد، برای سنجش دقتافراد از آزمون استانداردشده انجمن سلامت،
تربیتبدنی و سرگرمی آمریکا استفاده شد. در اینآزمون منطقه مقابل سرویس زننده به پنج ناحیه تقسیممی‌شود که لبه‌های انتهایی و کناری زمین بیشترینامتیاز را به خود اختصاص می‌دهد. شکل یک نحوهتقسیمبندی و امتیازهای مربوط به هر ناحیه را نشان می‌دهد.
شکل 1- نحوۀ تقسيمبندی زمين و امتيازهای مربوط به آن.
نحوۀسنجش بازنمايی
برای سنجش بازنمایی از نرمافزار آنالیز ساختاری ابعادی بازنمایی ذهنی(اسکاک، 2004، 2012) استفاده شد که بر روی یک لبتاپ نصب شده بود. استفاده از این روش مستلزم پیروی از چهار مرحله پیوسته به هم است. در مرحله اول فرد باید بر اساس یک رویکرد جداسازی فاصله اقلیدسی بین مفاهیم پایه عمل را تعیین نماید. مفاهیم پایه عمل در اصل قطعات اطلاعاتی از یک عمل هستند که ساختار حافظه‌ای هر عمل را تشکیل میدهند. این مفاهیم پایه عمل بر اساس روش‌های عینی انتخاب میشوند که در این پژوهش بر اساس پژوهش‌های قبلی که تکلیفی مشابه را مورد بررسی قرار دادهاند(ولنزاس و همکاران، 2011؛ ولنزاس، هینن، تننبام و اسکاک، 2010)، مفاهیم پایه عمل انتخاب شده‌اند. این مفاهیم شامل 13 مفهوم عمل هستند که هر مفهوم در یک مرحله از حرکت قرار میگیرد و شامل مراحل زیر هستند: مرحله آماده‌سازی شامل: آرامسازی عضلات، خود گویی مثبت و دریافت اطلاعات مربی؛ مرحله تنظیم شامل مفاهیم: نگاه کردن به هدف سرویس، کنترل کردن تنفس و زمین زدن توپ؛ مرحله تمرکز شامل مفاهیم: تصور کردن حرکت و بالا آوردن توپ تا ارتفاع سینه؛ مرحلۀ آماده‌سازی برای ضربه شامل مفاهیم: پرتاب توپ به سمت بالا، و بالا بردن آرنج؛ مرحلۀ ضربه شامل مفاهیم: باز کردن سریع دست، ضربه شلاقی مچ به هنگام ضربه به توپ و آمادگی فوری.
در مرحله جداسازی بهمنظور تعیین فاصله اقلیدسی بین مفاهیم پایه عمل، یک مفهوم پایه در بالای صفحه نمایش نشان داده می‌شود و فرد باید یکییکی همه مفاهیم پایه عمل را با آن مقایسه نماید و مشخص کند که آیا در فرایند اجرای حرکت این مفاهیم باهم مرتبط هستند و یا خیر. بعد
از آنکه همه مفاهیم پایه عمل با مفهوم سردسته(مفهومی که در بالای صفحه بهصورت دائمی نشان داده می‌شود) مقایسه شدند، مفهوم سردسته عوضمی‌شود و فرد باید مجددا همه مفاهیم پایه عمل را با مفهوم سردسته جدید مقًایسه کند و تعیین کند که آیا باهم ارتباط دارند یا خیر. این فرایند تا جایی ادامه پیدا خواهد کرد که همه مفاهیم پایه عمل با همدیگر مقایسه شوند(اسکاک و همکاران، 2016).
در این حالت فرد باید 156=12×13 تصمیم اتخاذ نماید. در مرحله دوم یک آنالیز ساختاری از بازنمایی ایجادشده توسط آنالیز خوشه‌ای سلسله مراتبی انجام میشود. در مرحله سوم یک آنالیز ابعادی از ساختار بازنمایی ایجادشده توسط آنالیز عاملی و یک روش چرخش خوشه‌ای محور انجام می‌شود و در گام چهارم آنالیز تغییرناپذیری درونفردی و بینفردی راهحل‌های خوشه‌ای صورت می‌گیرد. برای اجرای گام دوم تا چهارم بهصورت زیر اقدام شد. ابتدا نمودار درختی میانگین برای گروه‌ها تشکیل شد. سپس برای آنالیز خوشهبندی سطح معناداری 05/0 در نظر گرفته شد. این امر منجر به 43/3=dcrit شد. در آنالیز ساختار خوشهبندی اگر مفاهیمی بالاتر از این حد بحرانی باشند ‌به‌صورت غیرمعنادار و اگر پایینتر از این حد باشند بهصورت معنادار در نظر گرفته خواهند شد. همچنین بهمنظور مقایسه تفاوت بین راهحل‌های خوشهای آنالیز تغییرناپذیری انجام شد. اگر میزان λ محاسبهشده از λ بحرانی کمتر باشد دو راهحل خوشه‌ای متفاوت در نظر گرفته می‌شوند و اگر میزان λ محاسبهشده از λ بحرانی بیشتر باشد دو راهحل یکسان در نظر گرفته می‌شوند.
لازم به ذکر است مقدار λ بحرانی برابر با 68/0 است(اسکاک، 2012). علاوه بر این برای تعیین مشابهت ساختار بازنمایی گروه‌ها با یک ساختار بازنمایی مرجع از

فایل : 30 صفحه

فرمت : Word

37900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط