مقاله کامل بررسی تاثیر دانش و آرایههای موسیقی بر معماری خانه موسیقی
مقاله کامل بررسی تاثیر دانش و آرایههای موسیقی بر معماری خانه موسیقی
بررسی تاثیر دانش و آرایههای موسیقی بر معماری خانه موسیقی
مسعود مسموعی، حامد مضطرزاده
چکیده
مشاهده و بررسی فرم نمونههای ساختمانهای موسیقی معاصر جهان این ذهنیت را ایجاد میكند كه اكثر این ساختمانها با توجه به عملكرد آن و تلاشی كه برای حل سازماندهی فضایی آنها شده طراحی شده اند.
ساختمانهای موسیقی كه عموما با توجه به نیاز عملكردی شان ساختمانهایی غول پیكرند، اغلب نوع طراحیشان در قالب فرم در ابعاد وسیعی و بصورت یكپارچه و پوسته مانند صورت گرفته است.ارتباط میان فضای موسیقی و معماری در گذشته و امروز یكی از بحثهای همیشگی در عرصۀ هنر بوده است. با توجه به اینكه تاكنون مركز موسیقی با این رویكرد و با توجه خاص به مبحث بكارگیری دانش و آرایههای موسیقی ساخته نشده است, این رساله میتواند در راستای طراحی خانه موسیقی از این دست در جای جای شهر و كشور موثر باشد. و امید بر آن است كه به نوعی جهت یابی برای بهینه سازی كیفیت این مراكز دست یابیم و در نتیجه علاوه بر ایجاد كیفیت مطلوب در ساخت، منجر به افزایش ارتباط موسیقی و معماری نیز شود.این تحقیق در پی بررسی تاثیر دانش و آرایههای موسیقی و استفاده در طراحی یک خانه موسیقی است. به تجزیه و تحلیل اطلاعات و همچنین بررسی مطالعات صورت گرفته در موارد مشابه با روش راهبردهای تحلیلی توصیفی میپردازد و در نهایت امید است به مولفههای طراحی بهینه یک خانه موسیقی دست یابیم .روش گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات كتابخانهای، سایتهای اینترنتی و برداشتهای میدانی انجام گرفته است.
کلمات کلیدی:خانه موسیقی، هنر، هندسه، معماری، آرایه
1-مقدمه
معماری و موسیقی دو عرصه ی هنری اند كه دارای فاكتورهای مشترک و تاثیر گذار بر همدیگر هستند. در این مقاله در نگاه كلی ارتباط بین دو هنر معماری و موسیقی مورد بحث قرار گرفته است. در ابتدا به تحلیل و بررسی مفاهیم و تعاریف معماری و موسیقی و پیشینه آن و نیز در ادامه با در نظر گرفتن اهمیت موضوع پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی و براساس دادهها و اطلاعات حاصله از مطالعه منابع كتابخانه ای، اسناد و نوشتههای مربوطه به این امر و یافتههای نگارندگان پژوهش به عنصر شناسی و ارزیابی ابعاد، تشابهها، تقارنها و مباحث دو هنر مذكور پرداخته است. از طرفی دیگر هنر (معماری و موسیقی) اصلی ترین و عمیق ترین وسیله ارتباطی بین افراد و جوامع مختلف
است كه افكار، اندیشهها و ارزشهای فرهنگی، تاریخی و اعتقادی یک ملت را به نسلهای آینده و خارج از مرزهای جغرافیایی منتقل میكند.
هر انسان نشان دهنده ی حالات درونی خود میباشد مثلا گوش دادن به یک آهنگ آرامبخش وجذاب میتواند خستگی روزانه فرد را پایان ببخشد، بنابراین خاصیتی دارد كه میتواند مستقیما بر روح هر انسان اثر بگذارد. موسیقی نتیجه ی احساسات و اندیشهها میباشد و هر انسان میتواند از این طریق مفاهیم موسیقیایی احساس درونی خود را به دیگران منتقل كند، موسیقی همچون هنر معماری بازتاب احساسات افراد و جوامع خاص خود میباشد. رابطه ی بین موسیقی و معماری را این طور میتوان بیان نمود : معماری ایجاد فضای مادی و معنوی میكند، اما موسیقی فقط فضای معنوی دارد. همچنین جدا از بعد فیزیكی مسئله و درچهارچوب تاثیرات روانی موسیقی و معماری میتوان بیان داشت كه: معماری سه بعدی است اما موسیقی تک بعدی، معماری موسیقی مكان است و موسیقی معماری زمان.هر ملتی هدفهای خاص خود را دارد كه واقعیت بخشیدن به آنها، وظیفه فرهنگ است. معماری و موسیقی كه از فرهنگ هر منطقه سرچشمه میگیرند، نقشی اساسی برعهده دارند. معماری و موسیقی، دارای وجوه اشتراک بسیاری از جهات مفهومی، فضای ایجادی، شكلی و نظیر آن هستند. از دیگر روی، در قواعد بنیادی حاكم و تشكیل دهنده آنها نظیر تناسبات، ریتم،هارمونی، تكرار نیز مشابهت دارند. آواهای موسیقی با توجه به تاثیرگذاری بر روی روح انسان میتوانند، جهت بهره گیری در طراحی معماری به خصوص طرحهای مفهومی كمک شایانی داشته باشند. (بشیری، 1393)
آنچه موسیقی را از سایر هنرها متمایز میسازد، بیان صریح و بدون واسطه با مخاطبان خود است، كه انتقال پیامها و ارمانهای ذهنی و عواطف و احساسات هنرمند را به دیگران آسانتر میسازد. در حالیكه در معماری پیام ذهنی هنرمند باید در قالب واسطه ای بنام ساختمان، به دیگران انتقال یابد و یا در نقاشی آرمانهای ذهنی هنرمند توسط اشكال و خطوط و رنگها بیان میشود و نیز در شعر كلمات نقش انتقال مفاهیم ذهنی شاعر را در به عهده میگیرند. در موسیقی هم نسبتهای صوتی به زیبایی منجر میشوند؛ نسبتهایی كه به تناسب میرسند. تناسب گاهی در وجه دیداری است و گاهی در وجه شنیداری. در مورد بویایی هم چیزهایی ذكر میشود، بنابراین همه هنرها یک وجه دارند و آن وجهی است كه با هندسه دل ما از قبل طراحی شده است.
معماری و موسیقی، دارای وجوه اشتراک بسیاری؛ از جهات مفهومی، فضای ایجادی، شكلی و مورفولوژی هستند. از دیگر روی، در قواعد بنیادی حاكم و تشكیل دهنده آنها نظیر تناسبات، ریتم،هارمونی، تكرار، زیبایی شناسی و…نیز مشابهت دارند. در روزگاری كه معماری روزبه روز به سمت بی محتوایی و بهره گیری فرمال از عناصر پیش میرود، آواهای موسیقی با توجه به
تاثیرگذاری بر روی روح انسان میتوانند، پارامتر بسیار مناسبی جهت بهره گیری در طراحی معماری به خصوص طرحهای مفهومی باشند. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع توصیفی است، بدین صورت كه پس از جمع آوری اطلاعات كتابخانه ای، دادهها در جهت شناخت چارچوب نظری تحلیل شده و پس از ارزیابی مصادیق شناخته شده خارجی در این زمینه، در نهایت مجموعه ای از راهبردها و راهكارهای طراحی متناسب با یک مجموعه با عملكرد خانه موسیقی استخراج و پیشنهاد گردیده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد كه موسیقی میتواند الگویی باشد در طراحی معماری، چراكه مضاف بر اشتراكات موجود بین موسیقی و معماری، هر دو با استفاده از اعداد و نسبتهای كمی از مواد اولیه خود، صوت و مصالح، فضایی را خلق میكند كه ماهیتی كیفی دارد. (غلامی، 1393)
آن چه در طراحی یک بنای معماری میتواند حائز اهمیت باشد، توجه به هماهنگی بنا و محتوای خاص آن است. به عبارتی معماری فرم و محتوای آن باید دارای اشتراک باشند و در یک راستا حركت كنند، به گونه ای كه مخاطب آنها را در پیوستگی با هم درک نماید. از طرف دیگر برای مكانهای كنشهای هنری ضرورت این پیوند ملموس تر مینماید چرا كه تعامل معماری و هنر همیشه از مباحث مورد بحث بوده و هست.درطی این بررسیها، موسیقی و معماری از نظرگاههای مختلف مورد تحلیل قرار گرفتند و ویژگیهای هر كدام به تنهایی واكاوی شد. با تحلیل این ویژگیها، آنچه به عنوان نتایج پژوهش نشان میدهد كه موسیقی میتواند از منظر تناسبات عددی، با هندسه در معماری ارتباط برقرار كند و میتوان اصولی هندسی برای معماری تعریف كرد كه از اصول تناسبات ریاضی در موسیقی پیروی كنند. بنابراین اگر تناسبات نام برده شده در هندسه پلان، فرم و نما مورد استفاده قرار گیرند بنا از منظر زیبایی شناختی غنی تر شده و خود را به ریشههای طبیعی مشترک میان موسیقی و معماری متصل میكند. (كریمیان، 1394)
در واقع موسیقی از دیرباز به عنوان یكی از برجستهترین شاخصههای فرهنگی هر جامعهای بشمار میآمده است.
جوامع امروزی نیز از این امر مستثنی نیستند و موسیقی به عنوان یک هنر، نقش تأثیرگذار و عمدهای در زندگی روزمره مردم، در امور فرهنگی و فراغتی دارد. به همین دلیل مدیران جوامع مدنی همواره سعی بر آن داشتهاند تا با برنامهریزی و سرمایهگذاری كارآمد و در نظر گرفتن توانمندیهای خود نسبت به معرفی و ارایه این هنر ارزشمند اقدام كنند.یكی از مهمترین اقدامات در این راستا، برنامهریزی و طراحی ساختاری است كه علاوه بر معرفی نمادین و گویای ارزشهای فرهنگی جامعه مطلوب، نیازهای اساسی علاقهمندان را برآورده سازد.
برای ساخت چنین مجموعههایی ابتدا عناصر اصلی و سازنده یک اثر معماری با عناصر خلق كننده یک قطعه موسیقی، مورد بررسی و مقایسه قرار میگیرد و وجوه اشتراک و افتراق آنها بدست میآید. در حالت كلی آنچه كه از مقایسه مذكور حاصل میشود، این است كه درک بصری، تخیل و تصوری كه با شنیدن یک اثر موسیقی در ذهن انسان به وجود میآید، منجر به فضاسازی در معماری میشود. در واقع یک موسیقی یا یک اثر میتواند ایدهای برای شروع یک طراحی باشد. عكس مطلب نیز قابل توجیه است؛ بدین معنا كه وقتی انسان در یک فضای معماری قرار میگیرد، معمولاً ویژگی آن فضا در ضمیر ناخودآگاه او شنیده میشود؛ این همان تاثیری است كه دو هنر معماری و موسیقی به طور متقابل بر هم میگذارند. این تاثیر از وجوه اشتراک آنها حاصل میشود كه علاوه بر حالت فیزیكی، بر شرایط غیر فیزیكی این دو هنر دخالت دارد. (كاشی، 1392)
موسیقی و معماری هر دو از گرایشهای اصیل هنرهای ایران زمین بوده اند كه تا به امروز نیز آوازه شاهكارهای معماری ایرانی در جهان و تاثیر موسیقی ایرانی بر آن انكارناپذیر است. علاوه بر این، دو هنر از این حیث كه خلق فضا میكنند به یكدیگر شباهت دارند. لذا هدف از این پژوهش، شناسایی اشتراكات و افتراقهای بین دو هنر معماری و موسیقی سنتی ایرانی و جایگاه والای آنها در فرهنگ و هنر ایرانیان است. روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدف كاربردی و از نظر ماهیت تحلیلی و توصیفی میباشد. نتایج تحقیق حاكی از آن است كه معماری و موسیقی، دارای تناسبات و فواصلی هستند كه بر اساس قوانین آن هنر تعریف و تثبیت میشود. این فواصل كه در بررسی نماهای خانههای لاریها، مرتاض و رسولیان مشهود است قابلیت تشابهات زیادی به یكدیگر دارند كه بر این اساس میتوان یک اثر معماری را به یک اثر موسیقیایی از نظر فرهنگی ترجمه كرد. (غلامی، 1397)
این پژوهش در صدد آن است كه با بكارگیری دانش و آرایههای موسیقی، بنایی مناسب و برای شناسایی و ترویج موسیقی طراحی كند.
امروزه معماریها به گونه ای هستند كه در بناها نوع كاربری، شكل و معماری آنها با هم مرتبط نیستند و صرفا نمیشود آن بنا را مختص كاربری در نظر گرفته شده دانست. خانه موسیقی نیز یكی از همین بناهایی میباشد كه در ایران به ندرت انجام شده و بیشتر به صورت آموزشگاه موسیقی میباشد كه در طراحی این فضاها ارتباطی میان معماری و موسیقی و البته هنر در نظر گرفته نشده است. این پژوهش با توجه به معماری روز دنیا و دانش و آرایههای موسیقی به دنبال طراحی و ارائه بنایی مرتبط با بحث مورد نظر با هدف نشان دادن موسیقی از طریق معماری به مخاطب و بالعكس میباشد.
2-معماری و موسیقی
هنر پویا پیوسته در جستوی راههای تازه ای برای دستیابی به ابتكارات گونه گون است. همان گونه كه هر هنری در روند خود از شرایط زمان و مكان و اجتماع و دیگر عوامل تاثیر پذیر است. هنرها در رابطه با یكدیگر نیز بطور مستقیم و یا غیر مستقیم تاثیر میپذیرد و بازتاب آن را از هر سو كه باشد در قلمرو خاص خود نشان میدهند و بر ظرفیت و كارایی خود میافزایند. (صدیق، 1389)
نخستین مساله ای كه به هنگام آغاز گفت وشنود و بررسی «معماری- موسیقی» پیش روی داشتیم و هنوز داریم، فضابوده وپس از شناخت این مقوله، به پدیده معماری و موسیقی، درون آن بپردازیم. معماری و موسیقی هنرهایی هستند كه در صورت انتزاعی و در مفهوم مجرد شناخته میشوند و برخورد روزمره با آنها نیز مجزا و مجرد میباشد. انتزاعی بودن ویژگی مشترک بین هنرهاست؛موسیقی، هنری شنیداری میباشد و در مرحله آغازین ارتباط با مخاطب میتواند با ایجاد حالات صوتی، حس او را در لحظه بسازد و یا ضمیر ناخودآگاه را به تداعی معانی وادارد. حالات موسیقی، قواعد مشخصی از ریاضیات و فیزیک است كه از نظم طبیعت برمی تابد.معماری نیز انتزاعی است؛ و عناصر طبیعی در معماری به شكل واقعی خود نیستند و تغییر شكل یافتهاند. ثبت و نگهداری معماری برای بوجود آوردن آن نیز در بستر هندسه و به نوعی هندسه در بعد دادن به عناصر ریاضی صورت میگیرد.
هر چند در هر طبقه از ساختمان ما میتوانیم با نظاره گری بر پنجرهها و بازشوها و فضاهای خالی سكوت به ملودی آن گوش فرا دهیم، توأمان هم میتوانیم با نگریستن به بدنۀ ضلع یک ساختمان، دو یا سه طبقه را به شكل یکهارمونی به یک چشم انداز دریافت كنیم. به زبان دیگر، همانگونه كه دانشهارمونی ما را به خصیصههای آكوردها و توانایی پیوندشان با یكدیگر، با توجه به ارزشهای ساختمانی، ملودیک و وزنی آنها آگاه میسازد، كاوشگر نیز میتواندهارمونی بافت موسیقی را برداشت كند. (آنتونیادس، 1393)
3- وجوه مشترك معماری و موسیقی
در روند آفرینش معماری و موسیقی، ابزارهای كاربردی و ابزارهای شالوده یی و مفهومی از یكدیگر قابل تفكیک هستند و در تفكیک اینها از یكدیگر است كه جداییها و پیوندهای معماری و موسقی قابل بازشناسی اند. (فلامكی، 1387) اما بطور كلی وجوه مشترک این دو هنر را میتوان در دو عنوان بیان كرد:
الف- هر دو هنر و عناصر سازنده ی فرهنگ جامعه بوده و از فرهنگ جامعه تاثیر میپذیرند.
ب- دارای وجه مشرتک در مفاهیم و عناصر سازنده اند.
الف- هر دو هنر و عناصر سازنده ی فرهنگ جامعه بوده و از فرهنگ جامعه تاثیر میپذیرند.
طبیعی است كه معماری و موسیقی به عنوان دو ستون سازنده ی فرهنگ، همیشه تابع ذهنیت و اعتقادات حاكم بر جوامع بوده اند و متقابلا فرهنگ این جوامع را شكل داده اند. (سینایی، 1387) در جریان تجزیه و تحلیل مراحل مختلف آفرینش و شكل گیری هر اثر هنری، ساختار ذهنیت هنرمند كه رابطه مستقیم با نوع فرهنگ ذخیره او دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است. ذهنیت هر هنرمند دست آورد زمان، ساختار اجتماعی، روان شناسی و ایدئولوژی و سایر عناصر فرهنگی میعنی است كه در كل، شكل و نوع حهان بینی او را آشكار میسازند. بدین لحاظ، هنرمندان راستین، بنا به ذهنیتها و جهان بینیهای متفاوت خود، شیوههای آفرینش متفاوت بر میگزینند و از این روست كه، حتی بسیاری از هنرمندانی كه، دیدگاههای ایدئولوژیک و فلسفی مشابه دارند و در اهداف هنری و مسائل زیبایی شناسانه مشترک اند، در شیوههای آفرینش هنری، اختلاف چشم گیر دارند. فرهنگ در تمام مراحل آفرینش اثر هنری كه شامل دریافت، تحلیل و آفرینش حضور دارد. اساس تفكر انسانی دریافت حسی است. دریافت، اندیشه ی هنرمند را شكل میبخشد، پندارها و آرمانهای ذهنی او را پی میریزد و نیروی تخیل و تصور وی را بارور میسازد. فرهنگ ذخیره ی انسان، در چگونگی دیدن و در نتیجه دریافتهای حسی او، نقش تعیین كننده و اساسی دارد و از این روی است كه از طریق شناخت نوع دریافتها و نیز نوع پندار و اندیشه ی یک هنرمند میتوان به نوع فرهنگ فردی او دست یافت.(نامی، 1387)
محفوظات ذهن و فرهنگ معمار نقش مهمی در تولید اثر دارد زیرا بر چگونگی تجزیه و تحلیل اطلاعات و حتی پیش تر از آن بر نحوه انتخاب اطلاعات تاثیر میگذارد. (افشار نادری، 1377) از سوی مقابل هر جامعه ای با هر سیستمی كه اداره شود و هر نوع ایدئولوژی كه بر آن حاكم باشد دارای اهداف و آرمانهای خاص خود میباشد.وظیفه اصلی فرهنگ نمایش این ایدههای ذهنی است به وسیله نمود اشكال عینی، در فرایند این استحاله معماری نقشی اساسی بر عهده دارد. هر بنایی به عنوان جزئی از فرهنگ این وظیفه را دارد كه یک اندیشه ی ذهنی را از طریق فرم ظاهری خود عینیت بخشد و به این ترتیب نمودی خواهد بود برای سنجش این فرهنگ. (گروتر، 1386) به عبارتی دیگر معنایی كه محیط و ویژگیهای كالبدی ساختههای انسان به انسان القا مینماید. آن دسته از اصول و ارزشهای فرهنگی و جهان بینی جامعه میباشد كه شكل دهنده ی محیط بوده اند و بهبیان دیگر محیط مصنوع با سمبلها و تناسب و اجزاء و نشانهها و شكل و رنگ و دیگر بارزههایش، هم بیانگر جهانبینی و فرهنگی است كه بانی شكل گرفتن آن شده است و هم اینكه اصول و ارزشهای آن را به انسان القا نموده و به نوعی در تحولات فرهنگی ایفای نقش مینماید. (نقی زاده، 1381)
ب- دارای وجه مشرتک در مفاهیم و عناصر سازنده اند. هنرها از آنجا كه از یک منشاء فطری نشئه میگیرد قابلیت ترجمه به یكدیگر را دارند- هر چند كه هر كدام در بیان خاص خود استحكام و قدرت بیشتری را دارا هستند اما با این وجود تشابه فراوان میان آنهاست. در جهان معماری و موسیقی تعاریف و مفاهیم مشتركی یافت میشوند كه درکدرست فضای معماری و موسیقی بدون آنها دشئار است. این مفاهیم در دو مقوله ی معماری و موسیقی گاه صرفا به لحاظ نامگذاری و گاه حتی در معنا مشابه اند و به نظر میرسد كه بازشناسی هر یک در جهان دیگری، تاثیر انكارناپیذری در روند آفرینش معماری برای موسیقی و موسیقی برای معماری دارد. (فیلی نژاد، 1382)
جدول 1- تعاریف موسیقی در معماری (كاشی، 1392)
4-پیوند معماری و موسیقی
انسان در فضا میزید و در طول تجربه كردن ابعاد آن، به مناسبتها و فرصتهایی گوناگون، زاده شدن و پاگرفتن و گسترش یافتن پدیدههایی مهم را دامن میزند؛ یک روز دیوار غاز مسكونی خود را به تصویرهایی برگرفته از خیال خود تجهیز میكند و روزی دیگر آب رودخانهها را به طریقی از سطوح زیرین خاک عبور میدهد كه هم ترنم بیافریند و هم نیروی مكانیكی رایگان به دست دهد؛ روزی دیگر راز و رمزهایی را در وجود خود باز میشناسد كه تنها در بیان و تنها در حركت متظاهر نمی شوند تا جهان درونی او را به وجد آورند و او را به تصورها و خیالهایی نو و متعالی راه دهند. و همین توجه به ابعاد فضا است كه به تعیین جای دست ساختهها راه میدهد تا براساس جنس و بافت و حالت و رنگ هر چیز، شكلی خاص برای آن در نظر گرفته شود. بنابر آنچه آمد، حركت در فضا، موضوع اصلی كار ما است. فضا هنگامی فهم میشود كه دو مؤلفه اصلی و اساس اش- مكان و زمان- در تشخص و تعین مقداری اش، به میان آورده میشوند. فضا به معنای گستردهای در اصل اثیری، به تدریج كه به وسیله انسان زیستمیشود هویت مكانی- زمانی پیدا میكند.در نگرشی چنین، كه فضا را براساس حركت انسان در گستره مكانی- زمانی آن و در ارتباط با دست ساختههایی كه چگونگیها یا ویژگیهای كمی و كیفی آمیخته با هم دارند فهم میكند، پی جوی تعریف معماری و موسیقی هستیم و جست و جوگر تشابهها و تقارنهایی كه این دو مقوله با یكدیگر دارند. (بشیری، 1393)
5-وجوه مشترك موسیقی و معماری
5-1-اصطلاحات مشابه درمعماری وموسیقی
ریتم وضرب آهنگ، یک مارش نظامی با فواصل ونظم معین یاد آور ستونهای یک معبد یونانی ویاایرانی با فواصل منظم میباشد.یا ریتم آرام لالایی مادرانمان كه درآوازهمایون به نام گوشه ی بختیاری ثبت شده است؛ بیشترنمایانگرآرامش وسطوح منحنی درمعماری مثل طاقهای نیم كروی
خانههای كاه گلی است.ازدیگراصطلاحات مشابه به تقارن ویا عدم تقارن میتوان اشاره كرد؛ تقارن درموسیقی مثل فاصله نتهای دستگاه ماهور كه تقریبادارای یک پرده فاصله ازهم میباشد و ربع پرده ندارد و تقریبا مثل ماژور اروپاییهاست كه درشنونده باعث نشاط وشادمانی میشود. تقارن درمعماری كه با توجه به فواصل دهانههای سی وسه پل میتوانیم آن رابه دستگاه ماهورتشبیه كنیم.حال اگراین تقارن وفاصله ی نتهاازهم كم وزیاد شوند و عدم تقارن راداشته باشیم، ربع پردهها وسه ربع پردهها بوجود میآیند كه باعث شنیدن آهنگی سوزناک مثل دستگاه همایون ویا مینور اروپاییها میگردد كه درمعماری میتوانیم این عدم تقارن را مثلادر پلهاباتوجه به دهانههای بافواصل مختلف و كوچكی و بزرگی دهانهها با پل شهرستان اصفهان مقایسه نماییم.البته میتوان ازفواصل رواقها، ستونها، سقفبازارها، ردیف نورگیرها و نور خارج شده ازآنها وسایه روشنها هم دراین مقایسه استفاده كرد.كه البته این تعبیری است ازتاثیر موسیقی درمعماری بااتكاء ادراكی از ریتم وفضا (علی نیا، 1393)
5-2-وحدت گرایی وتوجه به معنویت
با نگاهی عمیق به ویژگی مفهومی موسیقی ومعماری ایرانی آنچه كه بیش ازهمه به چشم میخورد وحدت گرابودن است كه ذات و جوهرهی اصلی معماری وموسیقی ایرانی راتشكیل میدهد. با نگاهی به اذانهای ماندگارچون اذان زنده یاد موذن زاده اردبیلی كه ازگلدستههای مساجد پخش میشود ؛ پی میبریم ریتم اذانهایی، بیشتر درذهن مردم ماندگار گشته اند كه در گوشههای موسیقی ایرانی چون گوشهی روح الارواح در آواز بیات ترک ویاگوشههای آوازافشاری و یا دستگاه شور اجرا گردیده اند. (طایفه، 1390)
5-3- درك بصری از اصوات
صداها وامواج محیط پیرامون وطبیعت درآفریدن معماری وموسیقی دخیل هستند.برای مثال موسیقی بوداییهاكه امروزه به عنوان موسیقی تن آرامی یا ریلكسیشن مطرح است ویا موسیقی سنتی ایرانی كه عمدتا تاثیرات خودرا ازطبیعت آرام، وزش باد، لالایی مادران وزمزمه ی جویباران گرفته است را میتوان با موسیقی هِوی متال كه دراصل برای اعتراض وبیان نابسامانیها بوجود آمده و خواننده با صدایی خشن و عصبانی از اوضاع شكایت میكند و صدای سازش كه ارتفاع خشن ونوک تیزآسمان خراشهارا تداعی میكند؛ مقایسه كرد. (بشیری و همكاران، 1393)
5-4- ریاضیات وتناسبات درمعماری وموسیقی
معماری وموسیقی هردوموجودیتی نیمه مادی ونیمه معنوی دارند و درایجاد آنها بیش ازآنكه حس بینایی، لامسه وشنوایی دخیل باشند، عقل، اعداد ومحاسبه دخیل هستند.كاربرد ریاضی وخواص فیزیک درموسیقی بسیارمشهود است مثل كشش اصوات، فواصل موسیقیایی وریتمهای دوضربی وسه
ضربی كه پایهی تمام ریتمهای موسیقی است.درمعماری هم نقش ریاضیات وخواص فیزیكی غیرقابل انكار است. درمعماری بافركانسهای نوری وطول موج اصوات كه طول، عرض وارتفاع راتعریف میكنند سرو كارداریم. (آنتونیادس، 1393)
6- مفهوم فضا در معماری و موسیقی
در تمام هنرها ایجاد نوعی فضای عاطفی و روحی، یكی از هدفهای آفرینندگان هنرمند است. در هنر معماری، فضا منزلتی خاص دارد- معمار هنرمند نیز چون دیگر آفرینندگان هنر، قادر است با ایجاد فضاهای گوناگون، همان تأثرات عاطفی و روحی را القاء كند كه مثلاً موسیقی دان به مدد الحان سازها ایجاد میكند. همچنان كه یک قطعه موسیقی میتواند تحت تأثیر یا فضای صوتی، فضایی روحی، سرشار از جذبههای معنوی و آسمانی بیافریند و یا همان طور كه یک قطعه شعر، قادر است فضایی سخت عرفانی و اشراقی و الهی ایجاد كند، بنای یک مسجد با آن منارههای سر بر آسمان افراشته و كشیدگی اضلاع یک كلیسا كه گویی سیر به تعالی و عروج را مینمایاند نیز قادر هستند در بیننده صاحب ایمان، فضایی سرشار از جذبههای مذهبی و معنوی ایجاد كنند. به قول چه بخواهیم و چه نخواهیم بین معماری و موسیقی پیوند هست- این مسأله مبتنی ایانیس زناكیس. به ساختارهای ذهنی ما است كه در این هر دو هنر یكی است. (خرازی قدیم و همكاران، 1394)
7- معماری و طبیعت
از آنجا كه معمار بافت آفریده اش را از طبیعت میگیرد و با طبیعت اجتماع و محیط زندگی سازگار میكند، همردیف هنرهایی مینشیند كه با طبیعت سر و كار دارند معماری همواره از شكل رستنیها الهام گرفته است. معماری یونانی از تنه درخت بریده ومیگوید معماری گوتیک از تمام درخت با شاخ و برگهایش الهام گرفته است. از هیمن روست كه درون كاتدرال معماری معابد بزرگ هند جنوبی، نباتات نیرومند و عظیم را به خاطر میآورد.. تأثیر جنگل را میدهد پارهایدر این زمینه باید به موضوع بهره گیری از نمادها یا سنبلهای ملی در معماری اشاره كرد نمادها، برای مردم یک منطقه یا یک كشور واجد احترام است، در حالی كه برای دیگران ممكن است یک امر عادی باشد. ً مجددا بوته خار ارغوانی كه گل ملی اهالی اسكاتلند است برای غیر اسكاتلندی یک علف سرو برای ایرانی نمادی است كه هم جنبه مذهبی دارد و هم جنبه عرفانی و هنری، ولی برای یک است. بیگانه یک درخت است؛ كتیبههای تزیینی برای یک مسلمان حكم تعویذ را دارد، در صورتی كه برای یک غربی فقط یک كار تزیینی است (وزیری، 1388)
8- موسیقیو رابطه با طبیعت و رنگ
جان داشتن و تفكر موسیقایی، تحرک و پیوستگی لحنهای برگزیده شده به منظور تجسم اندیشه،هارمونی یا هم آهنگی اختیار شده برای تقویت و القاء اندیشه، و وزنهای گوناگون سازنده
رنگ در یک اثر موسیقی هستند)فلامكی، 1389) رنگ به موسیقی سهمی عطا میكند كه موسیقی دان به وسیله آن قادر خواهد شد. صحنهای یا فضایی را كه مورد نظرش است تجسم بدهد. مثلاً یک رقص اسپانیایی برای این كه دارای رنگ محلی باشد باید واجد ریتم محلی و حركت و جنبشی كه از خصایص این گونه رقص است، باشد. (احمدی، 1394)
9-هارمونی در معماری و موسیقی
در این جا مراد از كلمه هم آهنگی، توافق و سازش اصوات و الحان، هم آهنگی یاهارمونی و موتیفها و موضوعها با یكدیگر است. » تمها « و در معماری توافق تناسب عبارت است از تمامی رابطه وقتی در معماری سخن از تناسب به میان میآید و گفته میشود به گونهای خاص، از هم آهنگی یاهارمونی نزدیک به معنایی كه »هایی كه درون و اطراف بنا وجود دارد در معماری « :در جای دیگر گفته است » آلسوپ « موسیقی دان در نظر دارد سخن رفته است. پرفسور رنگ، بافت، شكل، نرمی، خشونت و انعكاس، تماما میتوانند هم آهنگ باشند. به طور كلی برداشت احساسی قضیه این است كه: معماری بایستی آسایش بخش و هم آهنگ باشد. درست است كه در موسیقی، هم آهنگی در معنای سازش اصوات با یكدیگر است، ولی در مفهوم وسیع تر، تناسباتی است میان اصوات، جملههایموسیقی و تمر و رنگ و طنین سازها با یكدیگر. زنگ یک ساز مضرابی، با زنگ یا طنین یک ساز آرشه یی با هم اختلاف دارند، ولی وقتی به نحو خاصی مورد استفاده قرار گرفتند مطبوع و هم آهنگ میشوند. (سراج، 1390)
10-غنا یافتن معماری از طریق موسیقی
برخی بر این عقیده بودند كه اگر كسی موسیقی بداند، یا بتواند یک آلت موسیقی را درست بنوازد، معمار بهتری خواهد بود. این بینش عمومی به معماران برجستهای چون فرانک لوید رایت و الیل سارنین قوت گرفت؛ زیرا آنها هر دو پیانو مینواختند و نیز فعالیتهای موسیقیایی را با فرایند آموزشی خاص خود، در هم آمیخته اند. آموزش موسیقی عموماً به مثابه عامل تمایز فرهنگی و نشانه معمار نجیبزاده پنداشته شده بود.با این حال بسیار جای شگفتی است كه چرا امروزه معماران انگشت شماری به طور جدی به موسیقی میپردازند. (كریمیان، 1394)
11- نتیجه
هنرها در رابطه با یكدیگر به طور مستقیم و یا غیر مستقیم تاثیرپذیر و تاثیر گذارند. این تاثیر پذیری و تاثیر گذاری دو سویه فارغ از شرایط زمانی و مكانی در میان همه هنرها و ازجمله معماری و موسیقی وجود دارد، معماری و موسیقی كه جدای از بده بستان دوسویه ی خود با فرهنگ جامعه دارای وجه مشترک در مفاهیم و عناصرند. ساختمانهای موسیقی كه محل تلفیق این دو هنرند اغلب به دلیل نیاز عملكردی شان ساختمانهایی غول پیكر و یا دارای فرم یكپارچه و پوسته مانند هستند.
فایل : 14 صفحه
فرمت : Word
- کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.