مقاله کامل بازشناسی نقاشی قهوه خانه ای

مقاله کامل بازشناسی نقاشی قهوه خانه ای

/
فهرست مطالب
چکیده 2
مقدمه 3
پیشینه پژوهش 5
روش گردآوری دادهها 6
الگو و شرایط مصاحبه‌های انجام شده در راستای بازشناسی وجوه میراث ناملموس پرده‌های نقاشی قهوهخانهای 7
یافته‌ها:‌‌ مضامین میراث ناملموس در پرده‌های‌‌ نقاشی قهوهخانهای 11
رزم نگاری قومی 11
چکیده
با شکل‌گیری قهوه خانه‌ها، مکتبی هنری از میان مردم جامعه ظهور میکند که پیشینه‌ی آن به سدهها پیش از پیدایش قهوهخانه‌ها‌ می‌رسد و بعدها به نام مکتب نقاشی قهوهخانهای یا خیالی سازی نامیده میشود. با توجه به نام برده شدن از پرده‌های نقالی، که همان نقاشی‌های قهوهخانهای میباشند در پرونده‌‌ی ثبت جهانی هنر نقالی، ضرورت پژوهشی در باب وابستگی هنر نقالی و نقاشی قهوهخانهای به یکدیگر و تاثیرات متقابل آنها در شیوهمطالعه و حفاظتدیگری احساس گردید. هدف این پژوهش این است که با توجه ویژگیهای مختلف نقاشی قهوهخانهای در ارتباط با میراث ناملموس هنر نقالی به بررسی دقیقتر ارزشهای این میراثفرهنگی پرداخته و زمینه ای برای بررسی انتقادی نحوه حفاظت از آنها فراهم نماید. از آنجا که این آثار در فضاهای گوناگونی شامل موزه‌ها، مجموعه‌های خصوصی، قهوهخانهها و همچنین حسینیهها و تکایا و.‌.‌.نگهداری میشوند، نوع نگاه متولیان و مالکان به آنها در هر محیط اندکی تغییر میکند. در این پژوهش سعی بر آن شد که، با رویکرد مطالعات توصیفی و میدانی، در قالب مصاحبه با افرادی که به گونهای در هنر قهوهخانهای دخیل بوده اند ابعاد مختلف ارزشی این آثار از جمله مفاهیم فلسفی، زیباییشناسی تجسمی، نمایشی و آیینی ناظر بر آنها و تاثیرات آن بر شیوه برخورد با این آثار در راستای مطالعه و حفاظت آنها شناسایی شوند.
واژگان کلیدی:نقاشی قهوهخانهای،خیالی سازی، میراث ناملموس، هنر نقالی
مقدمه
هنرنقالی یک جریان فرهنگی است که از زمان‌های دور در جامعه ایران رواج داشته است. گونه ای از آن که وابسته به پرده‌ها و نقاشی‌هاست به دوشیوه اجرا‌ می‌گردد. اول آنکه پرده خوان از داستان به پرده وارد میشود. در این نوع اجرا وی، داستانی را آغاز میکند که درک آن نیاز قطعی به حضور پرده ندارد اما برای ایجاد فضای مناسب، تمرکز صحنه ای و گرفتن نفس، به پرده مراجعه میکند. در این شیوه، پرده بیشتر نقش تزیینی داشته و به تمرکز دیداری مخاطب کمک میکند. در شیوه دوم بنیان و اساس اجرا، نیازمند وجود عنصر پرده است. نقال به معرفی پرده گسترده شده پرداخته و به توضیحاتی‌ می‌پردازد، در این شیوه پرده از اهمیت فراوانی برخوردار است چرا که پیشبرد داستان بر اساس چینش اتفاقاتی است که در پرده جای شده است. پرده‌های نقاشی مورد بحث به نقاشی قهوهخانهای و خیالی نگاری شهرت دارند. امروزه با تعدد رسانههای تصویری و شبکه‌های اجتماعی، همچنین افزایش روز افزون رستورانها و کافه‌های مدرن و از رونق افتادن قهوه خانه‌ها، هنر‌های قهوهخانهای (نقاشی و نقالی) نیز در معرض خطر فراموشی قرار گرفته است. بسیاری از نقالان و نقاشان و وارثانشان در گذشته اند. بخش کوچکی از نقاشی‌ها در موزه‌ها و معرض دید عموم قرار گرفتند، بخش اعظم آن‌ها در مخازن و دور از چشم بازدیدکنندگان و مابقی در دست مجموعه داران شخصی در داخل و خارج کشور در گمنامی به سر‌ می‌برند. ترسیم پرده‌های نقاشی قهوهخانهای تبدیل به هنر موزه ای گشته و هنر نقالی نیز با تاثیر از این مسئله و باقی شرایط پیش روی خود به فرم هنر مناسبتی بدل گشته است. در بند دوم کنوانسون جهانی 2003 سازمان یونسکو در مطلبی تحتعنوان
میراثناملموسچیست، آنرابدینگونهمعرفینمودهاست: «میراثفرهنگیناملموس»بهمعنایرفتارها، نمادها، بیان‎ها،‌‌ دانش‎ها، مهارت‎ها و نیز وسایل، اشیاء، مصنوعات دستی و فضاهای فرهنگی وابسته به آن‌ها است که جوامع، گروه‎ها و در برخی موارد افراد، آن‌ها را به عنوان بخشی از میراث فرهنگی خود می‎شناسند. میراث فرهنگی ناملموس، شامل سنت‎ها و بیان‎های شفاهی، شامل زبان به عنوان رسانه‌ی میراث فرهنگی ناملموس؛هنرهای نمایشی؛رفتارهای اجتماعی، مراسم مذهبی و جشن‎ها؛دانش‎ها و رفتارهای وابسته به طبیعت و عالم و هنرهای دستیسنتیمیباشد.
همچنینواژه«نگهداشت»بهمعنایاقداماتیبهمنظورتضمیندواممیراثفرهنگیناملموس، شاملشناسایی، مستندسازی، پژوهش، حفظ،‌‌ محافظت،‌‌ ترویج، ارتقاء، انتقال، به‌ویژه از راه آموزش رسمی و غیررسمی، و نیز احیاء جنبه‎های مختلف چنین میراثی بیان شده است‌.
نقاشی قهوهخانهای به عنوان اصلی ترین عنصر این پژوهش علاوه بر اینکه خود نمونهای از میراث ملموس با ویژگیهای مشخص زیباشناختی و تاریخی است در ارتباط تنگاتنگ با یک میراث ناملموس شخصیت و جانی تازه‌ می‌یابد که غالبا در مطالعه این آثار به عنوان اشیاء درخور حفاظت به صورتی بسیار اجمالی معرفی میشود و لاجرم این پیوستگی با میراث زایا و دربرگیرنده غیرملموس به ندرت در روش شناسی برخورد حفاظتی یا مطالعاتی با اثر وارد شده است. در نهایت باید توجه داشت که با توجه به اسناد ثبت هنر نقالی تحت عنوان میراث در خطر نابودی، اینگونه به نظر‌ می‌آید که معرفی و بررسی ارزشهای نهفتهی آن و حفاظت از آثار وابسته نظیر پرده‌های نقاشی‌ می‌تواند گامی مثبت در جهت حفظ واحیاء آن باشد.
پیشینه پژوهش
یکی از مهمترین مشکلاتی که این پژوهش‌ها با آن مواجه بوده است، کمبود منابع مناسب مکتوب و تصویری و در دسترس نبودن اطلاعات کافی و کامل در زمینه‌‌ی ابعاد ناملموس نقاشیهای قهوهخانهای ست، زیرا اکثر پژوهشهای صورت گرفته در زمینه‌‌ی نقاشی قهوهخانهای (خیالی نگاری)، معطوف به ثبت تاریخچه این هنر بودهاست و همچنین در زمینه‌‌ی حفاظت و مرمت، اغلب حول فن شناسی و آسیب شناسی و درمان این آثار بوده است و به ابعاد تاثیرات میراث ناملموس، هنر نمایش و ارزشهای میراث ناملموس آن کمتر پرداخته شده است.
بهرام بیضایی در کتاب نمایش در ایران خود، نقالی را اینگونه معرفی میکند:‌‌ نقالی، عبارت است از یک واقعه یا قصه، به شعر یا به نثر، با حرکات و حالات و بیان مناسب در برابر جمع. نقالی از آن جهت که قصد القای اندیشه‌‌ی خاصی را ندارد و تکیه‌‌ی آن بیشتر بر احساسات تماشاچی است تا منطق او و از آنرو که موضوع آن داستانها و قهرمانان بزرگ شده‌‌ی فوق طبیعی هستند با خطابه متفاوت است. (بیضایی، 1344:‌‌ 29).
در مورد پیشینه ظهور نقاشی‌های قهوهخانهای نظرات متناقضی ذکر شده است. برخی از محققین آن را به دورهی آلبویه و برگزاری مراسم عزاداریمحرم نسبت‌ می‌دهند. نخستین پردههای نقاشی مذهبی به شیوه‌‌ی خیالینگاری کشیدهشده است. در دوران صفویه هم با رسمیت یافتن مذهب تشییع در جنگ با ازبکان سنی مذهب برای ایجاد شور و جنگاوری در میان سپاهیان ایران پردههای نقاشیهای مذهبی همراه نقالان به جبهههای جنگ اعزام‌ می‌شدند (گفتگو نگارندگان با اردشیر صالح پور،
1394) اگرچه برای این تحلیل‌ها هنوز شاهد مستندی ارائه نشده است.
از آن جا كه اين نوع نقاشي اغلب در قهوه‌خانه به نمايش در می‌آمد و همان جا هم سفارش داده ‌شده و در عين حال همان جا هم تصوير مي‌شد و مورد خرید و فروش قرار میگرفته است این نام به این دسته از هنرمندان اطلاق شد. نقاشی قهوه خانه همان گونه که از اسمش پیداست، هنری است که تابع یک مکان است و از شرایط فضایی آن برای موجودیت بخشیدن به خویش استفاده میکند. فضای خلق نقاشی قهوهخانهای و مکانی که در آن شکل گرفته و به تکامل رسیده است جزء جدانشدنی و حتی عامل شکل گیری آن بوده است. (گفتگوی نگارنده با‌هادی سیف، 1393).
روش گردآوری دادهها
با توجه به رویکرد پژوهش، در روند آن با طیفی از افراد مرتبط با هنر قهوهخانهای شامل مجموعه داران خصوصی، قهوه خانه داران، نقاشان، اساتید هنرهای نمایشی، اساتید پژوهش هنر، حفاظتگران و گنجینه داران موزه‌ها روبه رو گشتیم، که تحقیقات میدانی و گفتگو با این افراد ما را در آشنایی با ارزشهای ناملموس هنر قهوهخانهای و شیوه‌های حفاظتی مورد استفاده در این آثار یاری نمود. این گفتگو‌ها بیشتر در قالب مصاحبه، بازدید از مجموعه‌ها، بررسی دیدگاه‌های افراد مختلف نسبت به ارزشهای معنوی این آثار و نحوه‌‌ی برخوردهای حفاظتی با این آثار بوده است.
از نظر ماهیت، این پژوهش، یک پژوهش نظری و دارای یک رویکرد بنیادی ست. از اینرو ثبت و ضبط داده‌ها، مشاهده و بررسی آثار و گفتگو با افراد دخیل در این هنر برای رسیدن به هدف پژوهش بسیار ضروری است. به عبارتی توصیف حوزه‌‌ی
مورد مطالعه یعنی هنر قهوهخانهای (نقاشی و نقالی) و میراث ناملموس از منظر افراد در ارتباط با این هنر‌ می‌تواند راه گشای مناسبی برای ارائه پیشنهادهایی در زمینه‌‌ی شیوه برخورد و حفظ ارزشهای ناملموس این آثار در معرض خطر فراموشی باشد.
الگو و شرایط مصاحبههای انجام شده در راستای بازشناسی وجوه میراث ناملموس پردههای نقاشی قهوه‌خانه‌ای
در تقسیم بندی میراث فرهنگی، با دو عنوان میراث ملموس و میراث ناملموس مواجه هستیم. هر آنچه را که در زمره‌‌ی میراث فرهنگی قرار‌ می‌گیرد، دارای قدمت و پیام است. قدمت و ردپای تاریخ اغلب جزء جدانشدنی بخش ملموس آن میباشد، اما پیامی را که در بر دارد بعد ناملموس را در بر‌ می‌گیرد و همین بخش در برگیرنده‌‌ی ارزشهای ناملموس یک اثر است. ارزش، مفهومی نسبی ست که نسبت به شرایط و زمان و فرهنگ حاکم بر جامعه در تغییر است.‌‌ پردههاینقاشی قهوهخانهای از این تقسیم بندی مستثنی نیستند. پس از مطالعات کتابخانه ای در باب تاریخچه نقاشی قهوهخانهای و نقالی، به دلیل عدم وجود منابع مکتوب در زمینه‌‌ی ارزیابی و شناخت ارزشهای ملموس و ناملموس آنها، به سراغ افرادی رفتیم که هر کدام به گونه ای با این آثار در ارتباط بوده اند. وجود تفاوت در میان دیدگاه افراد مرتبط با پردههایقهوهخانهای، الویت‌های ارزشی را در آن تغییر میدهد، اما آنچه مسلم است اذعان تمامی این گروه‌ها به ارزشهای ناملموس این پرده‌هاست.
هادی سیف سالهای زیادی از فعالیت حرفه ای خود را به پژوهش در زمینه‌‌ی هنرهای مردمی اختصاص داده و با بازماندگان هنر قهوه خانه و شاگردان سردمداران نهضت نقاشی قهوهخانهای ملاقات و گفتگو کرده است. وی ارزشهای موجود در نقاشیهای
قهوهخانهای را در ارتباط آنها با باورهای جامعه و آیین‌هامیداند، چرا که نوعی ارتباط مابین نمادگرایی در این آثار و نمادهای مربوط به آیین‌های مردمی تعزیه و نقالی موجود است و معانی مشابهی را تعقیب میکنند که از درون جامعه برخاسته است.
او همچنین معتقد است که به سبب آنکه این نوع نقاشی متکی به باور بر عالم خیال و نمادهای مربوط به آن است باید بررسی کرد که چرا بیشتر به نام نقاشی قهوهخانهای شهره‌‌ مانده نه خیالی سازی و آیا واژه‌‌ی قهوه خانه ابعاد گسترده‌‌ی این هنر و آرمان و خلاقیت نقاشان آن را به حصار نمی کشد؟؟ این اصرار به واژه‌‌ی قهوه خانه به سبب نخستین جایگاه آن برای حسین قوللر و محمد مدبر است و واژه‌‌ی خیالی سازی شاید از نقش مردم در این مکتب‌ می‌کاست، از اینرو به واژه قهوهخانه به عنوان پایگاهیمردمی اشاره میشود، که بیانگر خلق هنری برای مردم و اجتماع میزبان است. در این میان باید توجهداشت که این پردهها و کاربریهای آنها بسیار فراتر از قهوه خانه‌ها‌ می‌رفته و آثاری از این دست در امکان مقدسی نظیر تکایا، حسینیهها و حتی در زورخانهها و حمامها نیز موجود بودهاند.
این مسائل، از زوایای دیگری مورد توجه اشخاص دیگری از فهرست مصاحبه شوندگان قرارداشت که مستقیما با این آثار در ارتباط بوده اند. نمونه‌های شاخصی از این آثار را‌ می‌توان در نزد‌هادیآذری پور و حسین پیروی صاحبان سفرهخانههای آذری و باغصبا مشاهده نمود.
سفره خانه‌‌ی آذری هنوز‌‌ هم حال و هوای سنتی خود را حفظ کرده و تبدیل به پاتوقی برای گردشگران داخلی و خارجی گشته، از آخرین مکان‌هایی به شمار‌ می‌رود که میزبان بازماندگان نقاشی
قهوهخانهای و نقل‌های مرحوم مرشد ولی الله ترابی بوده است. آذری به تجربه‌‌ی بازخورد توریست‌ها و مشتری‌ها نسبت به برنامه‌های اجرا شده در این فضا و نقاشی‌ها اشاره میکند که نشان از برقراری رابطه‌‌ی احساسی میان مردم و فضای موجود است. آقای آذری به مجلس سهراب کشی مرشد در آنجا اشارهمیکند و میگوید:‌‌ “مشتری‌ها آن قدر محو اجرا مي شدند كه چايشان بارها يخ ميشد. موقع نقل سهراب كشون جلوي قهوهخانه حجله قرار داده‌ می‌شد و دیوارها را با پارچه‌‌ی سیاه‌ می‌پوشاندد. ”
در قهوه خانه‌‌ی آذری در پای تمام نقاشی‌ها عنوان به سفارش حاج احمد آذری خبر از انس میان نقاشان قهوه خانه با این مکان دارد و در میان امضا‌های آشنا در پای نقاشی‌ها نظیر حسن اسماعیل زاده، احمد خلیلی، عباس بلوکی فر و‌.‌.‌.نام دیگری مشاهده میشود که به همان سبک و سیاق پیشین نقاشی‌ها را رسم کرده و رقم گذاشته است:‌‌ رقم طالعی نیا. تعداد تابلو‌ها با این رقم که آذین دیوارهای قهوه خانه آذری ست کم نیست و همین نکته قابل توجه است. آذری او را جوانی میداند که نقاشی قهوهخانهای را درست و اصولی‌ می‌شناسد.
مهدی طالعی نیا، فارغ التحصیل نقاشی، در بخش موزه هنرهای ملی سازمان میراث فرهنگی به نقاشی قهوهخانهای‌ می‌پردازد. او تعبیر متفاوتی از ارزشهای نقاشی قهوهخانهای ارائه میکند که در برابر تفسیرهای کلاسیک این نوع هنر مینشیند و برای پیشبرد جامعتر تحلیل این آثار به مثابه میراث غیرملموس بسیار مفید است.
در خیابان شریعتی سفره خانه‌‌ی باغ صبا نیز بسان موزه‌‌ی زنده‌‌ی هنرهایمردمی مشغول به فعالیت است. تفاوت عمده‌‌ی آثار موجود در سفره خانه‌‌ی صبا این است که برخلاف قهوه خانه‌‌ی
آذری درپای نقاشی‌ها خبری ازفرمایش نیست و اینگونه به نظر میرسد که صاحب آثار به دلیل علاقه شخصی به جمع آوری این نقاشی‌ها پرداخته است و ارزشهای مادی و معنوی اینسبک از هنر هردو برای او حائز اهمیت بوده است. او معتقد است که برای مجوعه داران ارزشهای هنری نقاشیهای قهوه خانهای بعداز ارزش تاریخی قرار‌ می‌گیرد. عنصر پاتین علاوه بر بار زیبایی شناختی، بیانگر قدمت و گذر زمانیست که بر اثر گذشتهاست.‌‌ علاوه بر تاثیر پاتین در ارزش گذاری قدمتی در روانشناسی ادراک بصری بیننده نیز تاثیر گذار است. به عبارتی اکنون غبار برجای مانده از گذر زمان معرف نگاه اصالت جوی مخاطبی است که به چنین فضاهای مربوط به سبک و سیاق زندگی دوران‌های قبلی مراجعه میکند.
دگر بار با توجه به کارکرد نمایشی پرده‌ها پای صحبت‌های دو تن از استادان نمایش ایرانی مینشینیم در جلساتی که توسط حسین جمالی کارگردان نمایش ایرانی تحت عنوان نقالی، هنر روایتگری در تئاتر شهر تهران برگزار میشود، این دو تن داوود فتحعلی بیگی و محمدحسین ناصر بخت هستند. برای ایشان عصاره شخصیت پردازی نمایش ایرانی از زیرکی‌های، کاکای تخت حوضی تا صلابتِ شمایل خوان‌ها یکجا‌ می‌تواند در یک پرده نقالی ظاهر شود و بدون ترس از شلوغی صحنه هر یک از عناصر پرده که گاه تا عدد روزهای سال فزونی‌ می‌یابد قادرند تا بی رودربایستی و استوار در مورد مردم و باورهای ایشان سخن بگویند. برخلاف گروه‌های مورد مصاحبه قبلی، حفاظتگران و مرمتگران آثار در وهلهی اول همواره با آثار به منزله میراث ملموس مواجه هستند، اما در مورد پردههای نقاشی قهوهخانهای با توجه به ارزشهای مطرح شده، شیوه‌‌ی برخورد این گروه با تکیه بر وجه ناملموس این آثار، کمتر مورد بررسی

فایل : 18 صفحه

فرمت : Word

38900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط