مقاله کامل اعتصاب
مقاله کامل اعتصاب
درباره اعتصاب
در مرتبه اول بايد توضيحی برای وقوع و انتشار اعتصابها پيدا کنيم. هر کس که اعتصابهايی را، چه از تجربيات شخصی خود و چه از گزارشات ديگران، و يا روزنامهها، بخاطر بياورد فورا متوجه ميشود که هر جا که کارخانه بزرگ برپا شده و بر شماره شان افزوده ميشود اعتصاب اتفاق ميافتد و بسط مييابد. بندرت ممکن است که حتی يک کارخانه بزرگ از ميان کارخانههايی که صدها (و در برخی موارد هزارها) کارگر دارند پيدا کرد که در آن اعتصاب اتفاق نيفتاده باشد. زمانی که تعداد کارخانههای بزرگ در روسيه معدود بودند تعداد اعتصابها هم کم بود. ولی از زمانی که کارخانههای بزرگ چه در محلات صنعتی قديم و چه در شهرها و دهات جديد شروع به زياد شدن کردند، تعداد اعتصابها هم زيادتر شده است.
به چه دليلی توليد کارخانههای عمده هميشه منجر به اعتصاب ميشود؟ به اين دليل که سرمايهداری ناچار بايد به مبارزه کارگران بر عليه کارفرمايان منجر شود و وقتی توليد به صورت عمده است اين مبارزه ناچار صورت اعتصاب بخود ميگيرد. اين را توضيح ميدهيم.
سرمايهداری نام آن نظامی است که در آن زمين، کارخانهها، وسائل و غيره… متعلق به تعداد کمی از ملاکين و سرمايهداران است، در حالی که توده مردم يا اصلا از هستی ساقط هستند يا مايملک بسيار کمی دارند و مجورند خود را به صورت کارگر کرايه بدهند.
صاحبان زمينها و کارخانهها کارگران را کرايه ميکنند و آنها را به ساختن اجناس مختلف، از چه نوع فرقی نميکند، واميدارند؛ اجناسی که بعدا در بازار به فروش ميرسانند. به علاوه
مزدی که صاحبان کارخانهها به کارگران ميدهند آنقدری است که فقط برای ادامه يک زندگی بخور و نمير برای خودشان و خانوادهشان کفايت ميکند در صورتی که آنچه کارگران مازاد بر اين مقدار توليد ميکنند، به صورت سود، به جيب کارخانهدار سرازير ميشود. بنابراين، تحت نظام سرمايهداری، توده مردم کارگران مزدور ديگران هستند، آنها برای خودشان کار نميکنند بلکه بخاطر دستمزد، برای کارفرمايان کار ميکنند. قرين به عقل است که کارفرمايان هميشه کوشش در کم کردن دستمزد دارند؛ هر چه به کارگران کمتر بدهند سود خودشان بيشتر است. کارگران سعی ميکنند که بيشترين دستمزد ممکن را بدست بياورند تا بتوانند برای خانوادهشان غذای کافی و سالم تهيه کنند، در خانههای خوب زندگی کنند، و مانند بقيه مردم لباس بپوشند نه بسان گدايان. بنابراين دائما دعوائی بين کارگران و کارفرمايان بر سر دستمزد جريان دارد. کارفرما آزاد است و کارگری را که بنظرش مناسبتر بيايد اجير ميکند و بنا بر اين دنبال ارزانترين کارگر ميرود. کارگر هم در انتخاب کارفرمای خودش آزاد است و بنابراين دنبال گرانترين کس ميگردد. يعنی آنکه بيشترين مزد را بپردازد. يک کارگر، چه در شهر کار کند، چه خود را به مالک کرايه دهد و چه به يک دهقان ثروتمند، و يا يک مقاطعه کار و يا يک صاحب کارخانه، او هميشه با يک کارفرما طرف است و با او بر سر دستمزد دعوا دارد. ولی آيا برای يک کارگر تنها امکان دارد به تنهايی مبارزه کند؟ تعداد افراد کارگر رو به ازدياد است. دهقانان در حال خانه خرابی هستند و از ده به سوی شهر و کارخانهها فرار ميکنند. ملاکين و صاحبان کارخانهها در حال بکار انداختن ماشين آلاتی هستند که کارگران را از شغلهايشان محروم ميسازد. در شهرها تعداد روزافزونی بيکار و در دهات بيش از پيش گدا پيدا ميشود. برای کارگر ديگر دارد غير ممکن ميشود که به تنهايی با کارفرما مبارزه کند. اگر کارگر تقاضای دستمزد
مناسبی بکند و يا به کم کردن دستمزدها رضايت ندهد، کارفرما به او خواهد گفت: بيرون! و اضافه خواهد کرد که دم دروازه تعداد زيادی مردم گرسنه وجود دارند که با خوشحالی حاضرند با دستمزد کم کار کنند.
وقتی مردم تا حدی بيچاره شده باشند که هميشه تعداد زيادی بيکار در شهرها و دهات وجود داشته باشد و جائی که صاحبان کارخانهها ثروتهای کلان روی هم انبار ميکنند و خرده مالکين توسط ميليونرها از ميدان بدر ميشوند، آنوقت برای سرمايهدار ممکن ميشود که کارگر را بکلی خرد کند، از او و زن و فرزندانش هم همچنين، تا حد مرگ کار بردهوار بکشد. مثلا اگر نگاهی به مشاغلی که در آنها کارگران موفق به جلب حمايت قانون از خودشان نشدهاند و نميتوانند در مقابل سرمايهداران مقاومت نشان دهند بيفکنيم، مدت کار روزانه خارج از حد و حساب طولانی را، که گاهی سر از ١٩-١٧ ساعت ميزند، ملاحظه خواهيم کرد. کودکان ٥ يا ٦ ساله را خواهيم ديد که فشار کارشان بيشتر از حد طاقتشان است. يک نسل از کارگران دائما گرسنه را خواهيم ديد که بتدريج از گرسنگی ميميرند. مثلا کارگرانی که در خانه خودشان برای سرمايهداران کار ميکنند. بعلاوه هر کارگری ميتواند تعداد زيادی از اين مثالها بخاطر بياورد! حتی در رژيمهای بردهداری و فئودالی هم هيچگاه ستم کشيدگی زحمتکشان به دهشتناکی ستم کشيدگی کارگران در رژيمهای سرمايهداری، وقتی که آنها نتوانند مقاومت نشان دهند و يا از حمايت قوانينی که اعمال دلبخواهی کارفرمايان را محدود کند برخوردار شوند، نبوده است.
بنابراين کارگران برای اينکه از بیمقدار شدن خودشان تا چنين حدودی جلوگيری کنند يک مبارزه مأيوسانه را شروع ميکنند. از آنجا که ميبينند که هر کدامشان به تنهايی در مقابل سرمايهداری
بی قدرت است و ستم سرمايه تهديد به نابود کردنشان ميکند، شروع به طغيان دسته جمعی در مقابل کارفرمايان ميکنند. اعتصابات کارگری شروع ميشوند. در ابتدا کارگران غالبا نميدانند که چه ميخواهند، چون به اهداف اعمال خودشان آگاهی ندارند. تنها ماشينها را خرد ميکنند و يا کارخانهها را خراب ميکنند. فقط ميخواهند خشم خود را به صاحب کارخانهها نشان بدهند؛ نيروی دسته جمعی خود را امتحان ميکنند تا بتوانند از يک وضعيت غير قابل تحمل خارج بشوند؛ بدون اينکه بفهمند چرا موقعيتشان اينقدر نوميدانه است و برای چه بايد تلاش کنند. در تمام کشورها خشم کارگران در اول شکل طغيانهای منفرد بخود گرفت. پليس و کارخانهداران روسيه به آنها “شورش” ميگويند. در تمام کشورها اين طغيانهای منفرد از يک طرف به اعتصابهای کم و بيش صلح آميز و از طرف ديگر به مبارزه همه جانبه طبقه کارگر برای آزادی خودش منجر شده.
اهميت اعتصابها (يا وقفه در کار) برای مبارزه طبقه کارگر چيست؟
برای اينکه به اين جواب بدهيم بايد اول تصوير کاملتری از اعتصاب داشته باشيم. مزد کارگران همانطور که ديديم، توسط قراردادی بين کارگر و کارفرما تعيين ميشود و اگر تحت شرايطی کارگر منفرد کاملا بی قدرت باشد، واضح است که کارگران بايد برای خواستهايشان بطور دسته جمعی مبارزه کنند و برای جلوگيری از اين که کارفرما مزدها را پايين بياورد و يا برای بدست آوردن مزد بيشتر مجبورند اعتصابهايی سازمان دهند. اين واقعيت است که در هر کشور سرمايهداری اعتصابات کارگری وجود دارند. همه جا، در تمام کشورهای اروپايی و آمريکايی، کارگران وقتی متحد نيستند خود را زبون احساس ميکنند و فقط به صورت دسته جمعی ميتوانند در مقابل کارفرما مقاومت نشان دهند. يا با
اعتصاب کردن و يا با تهديد به اعتصاب، با تکامل سرمايهداری و باز شدن کارخانهای بزرگ، و خلع يد افزون شونده خرده سرمايهداران توسط سرمايهداران بزرگ، احتياج به مقاومت دسته جمعی کارگران بيشتر و بيشتر ميشود، چرا که بيکاری زياد ميشود، رقابت سرمايهداران که سعی ميکنند اجناس خود را با نازلترين قيمت توليد کنند، بيشتر ميشود (که به اين منظور ميبايد به کارگران هر چه کمتر دستمزد بدهند) و نوسانات صنعتی محسوستر و بحرانها ملتهبتر ميشوند. وقتی که صنعت شکوفان است، کارخانهداران سودهای کلانی ميبرند ولی اصلا به فکر شريک کردن کارگران در سود نميافتند. ولی با پيش آمدن بحران سعی مکنند که ضررها را به گردن کارگران بياندازند. در جوامع اروپايی لزوم اعتصابات در جامعه سرمايهداری تا حدی توسط هر کسی شناخته شده که قوانين اين کشورها تشکيل اعتصابات را منع نميکنند. فقط در روسيه است که قوانين وحشيانه بر ضد اعتصابات هنوز اعمال ميشوند.
در هر صورت اعتصابات که ناشی از خود طبيعت جامعه سرمايهداریاند از آغاز مبارزه طبقه کارگر بر ضد اين نظام جامعه خبر ميدهند. روبرو بودن سرمايهداران با کارگران منفرد و بی چيز يعنی بردگی مطلق کارگران. ولی وقتی کارگران بی چيز با هم متحد شوند اوضاع تغيير ميکند. هيچ ثروتی در دنيا به درد سرمايهدار نميخورد مگر او بتواند کارگرانی را پيدا کند که حاضر باشند نيروی کار خودر را بر روی وسائل و موادی که متعلق به سرمايهدارست صرف کنند و ثروت تازهای توليد کنند. تا وقتی که کارگران ناچارند بطور انفرادی با سرمايهداران معامله کنند، بسان بردگان واقعی باقی خواهند ماند که مجبورند برای بدست آوردن يک قرص نان مداوم به ديگران منفعت برسانند، که بايد تا ابد خدمتکاران کرايه شده زبان بستهای باقی بمانند. ولی وقتی کارگران تقاضاهای خود را
بصورت دسته جمعی بيان کنند و حاضر به تسليم شدن در برابر خرپولها نشوند، بردگی آنها بسر ميآيد، تبديل به انسان ميشوند، شروع ميکنند به درخواست اين که زحمت آنها نبايد فقط در خدمت ثروتمند کردن چند تن پرور باشد، بلکه بايد آنهايی را که زحمت ميکشند هم قادر سازد که مثل انسانهای واقعی زندگی کنند. کارگران شروع به پيش کشيدن تقاضای آقا شدن ميکنند. تقاضای اين که زندگی آنها بايد نه آنطور که سرمايهداران و ملاکين برای آنها در نظر گرفتهاند بلکه آنطور که خودشان ميخواهند باشد. بنابراين اعتصاب هميشه سرمايهداران را مملو از ترس ميکند. چونکه اعتصاب شروع از بين رفتن سروری آنهاست. يک سرود کارگری آلمانی در مورد طبقه کارگر چنين ميگويد: “تمام چرخها از گردش باز ميايستند، اگر بازوان نيرومند شما آن را اراده کند”. و واقعيت هم همينطور است؛ کارخانهها، زمينهای ملاکين، ماشينها، خطوط راه آهن و غيره همه مانند چرخهايی در يک ماشين عظيم هستند – ماشينی که مواد مختلفی را استخراج ميکند، عمل ميآورد، و تحويل مقاصدشان ميدهد. تمام اين ماشينها توسط کارگر کار ميکنند. کارگری که زمين را شخم ميزند، سنگهای معدن را استخراج ميکند، کالا توليد ميکند، خانه و کارگاه و راه آهن ميسازد.
وقتی کارگران از کار کردن امتناع ميکنند خطر باز ايستادن تمام ماشين ميرود. هر اعتصابی بياد سرمايهدار مياندازد که کارگران و نه آنها آقايان واقعی هستند – کارگران که دارند حقوق خود را با صدای هر چه بلندتر اعلام ميدارند و مطالبه ميکنند. هر اعتصاب به کارگران يادآوری ميکند که موقعيتشان نااميدانه نيست و آنان تنها نيستند. ببينيد اعتصابات هم بر خود اعتصاب کنندگان و هم بر روی کارگران کارخانههای مجاور در حول و حوش و يا کارخانههای همان رشته صنعتی چه تأثير شگرفی دارد. در اوقات معمولی و صلح آميز
کارگر بدون غر و لند کارش را ميکند، با کارفرما جر و بحث نميکند، در مورد شرايط خودش هم بحثی ندارد. در موقع اعتصاب او خواستهای خود را با صدای بلند اعلام ميکند، تمام سوء استفادهها را به کارفرما خاطر نشان ميسازد، مدعی حقوق خودش ميشود، او ديگر فکر فکر خود و مزد خودش نيست بلکه در فکر تمام همکارانش است که همراه او با او ابزار را زمين گذاشتهاند و بدون ترس از هيچ محروميتی، برای خاطر آرمان کارگران بپا خاستهاند. هر اعتصاب مترادف با محروميتهای زيادی برای توده زحمتکش است، محروميتهای وحشتناکی که فقط با بدبختی های دوران جنگ قابل مقايسه هستند – خانوادههای گرسنه از دست دادن دستمزد، غالبا توقيف و اخراج از شهری که خانه و محل کارشان است. عليرغم تمام اين رنجها، کارگران به آنهايی که همکاران خود را ترک ميکنند تا با کارفرمايان قرارداد ببندند با ديده حقارت مينگرند. عليرغم تمام اين رنجهايی که با اعتصاب همراه است، کارگران کارخانههای مجاور از مشاهده اين که رفقايشان در مبارزه درگير شدهاند شهامت تازهای پيدا ميکنند. “مردانی که برای خم کردن پشت يک بورژوا اينقدر تاب ميآورند قادر خواهند بود که قدرت تمام بورژوازی را در هم بشکنند”. اين گفته يکی از آموزگاران بزرگ سوسياليسم، انگلس، در مورد اعتصابات کارگران انگليس است.
غالبا کافی است که يک کارخانه اعتصاب کند تا اينکه اعتصاب فورا در تعداد زيادی کارخانه شروع شود. چقدر اعتصابها بر روحيه کارگران تأثير ميگذارد و چطور آن کارگرانی را که ميبينند رفقايشان چگونه ديگر برده نيستند و فعلا اگر برای مدتی هم که شده با ثروتمندان برابر شدهاند، متأثر ميسازد! هر اعتصابی انديشه سوسياليسم را بشدت به فکر کارگران مياندازد. انديشه مبارزه تمام طبقه کارگر برای آزادی از ستم سرمايه. غالبا اتفاق
فایل : 22 صفحه
فرمت : Word
- کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.