مقاله کامل اثربخشی مهارتهای فراشناختی بر تواناییهای شناختی و سبکهای یادگیری دانش آموزان نارساخوان
مقاله کامل اثربخشی مهارتهای فراشناختی بر تواناییهای شناختی و سبکهای یادگیری دانش آموزان نارساخوان
اثربخشی مهارتهای فراشناختی بر تواناییهای شناختی و سبکهای یادگیری دانش آموزاننارساخوان
چکیده
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مهارتهای فراشناختی بر تواناییهای شناختی و سبکهای یادگیری دانش آموزان نارساخوانانجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشآموزان نارساخوان مراجعه کننده به مراکز آموزشی و بالینی شهر تهران تشکیل دادند.تعداد30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سبک یادگیری کلب(1971) و پرسشنامه تواناییهای شناختی نجاتی(1392) و روش تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل کواریانس بود. نتایج نشان داد مهارتهای فراشناختی بر تواناییهای شناختی و سبکهای یادگیری موثر بوده است. در نتیجه مهارتهای فراشناختی به عنوان یک روش موثر، مفید و زود بازده در تواناییهای شناختی و سبکهای یادگیری دانش آموزان نارسان خوان است.
واژگان کلیدی: مهارتهای فراشناختی، تواناییهای شناختی، سبکهای یادگیری، دانش آموزان نارساخوان.
مقدمه
اختلال یادگیری از اختلالهای شایع دوران کودکی و شایع ترین اختلال یادگیری، اختلال خواندن است(انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ ترجمه سید محمدی، 1393). در این اختلال فرد به رغم آموزش متعارف، هوش کافی و وجود امکانات اجتماعی-اقتصادی در خواندن مشکل دارد. فرد نارساخوان ممکن است در تبدیل نمادهای نوشتاری به گفتاری (خواندن) و گفتاری به نوشتاری (هجی کردن و نوشتن) مشکل داشته باشد (برینگر و همکاران، 2008). شیوع اختلال خواندن در پسران بیش از دختران است. بررسیهای آماری نشان میدهند که بیش از 80 درصد دانش آموزان نارسا خوان پسر هستند و پژوهشگران معتقدند که منشاء بیش از 25 درصد از افت تحصیلی کودکان دبستانی نارسا خوانی است. ابتلا به اختلال یادگیری باعث ایجاد مشکلات متعدد در زمینههای اجتماعی، هیجانی و تحصیلی میشود (فریلیچ و شتمن، 2010). این مشکلات که عمدتاً از مسایل عصبی ناشی میشود، به شکستهای تحصیلی منجر شده و به تبع آن اضطراب، افسردگی و یا اختلال در عزت نفس پیش میآید (مک برایر، 2012). این افراد که به طور مداوم شکست تحصیلی را تجربه میکنند،
در برابر مشکلات رفتاری، اجتماعی و هیجانی آسیب پذیر بوده و انتظار میرود که پس از تجربه شکست و احساس ناشایستگی در چند سال متوالی تحصیلی، علایمی از قبیل پریشانی و بیگانگی از دنیای مدرسه را بروز داده و حتی ممکن است سبک اسنادی ناسازگار، درماندگی آموخته شده و مشکلات جدی عاطفی را از خود نشان دهند (وودکوک و یانگ، 2013).
پایه و اساس ناهنجاری ها در افراد مبتلا به اختلال یادگیری در سطح شناختی است (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ ترجمه سید محمدی، 1393). تواناییهای شناختی یا ذهنی امکان درک مفاهیم، حل مسئله، توجه، به خاطر سپردن و تصمیم گیری را به انسان میدهد و نقص در این حوزه میتواند علایم مشخصی مانند ناتوانی در درک مفهوم، ناتوانی در تولید مطلب و نوشتن انشاء، بی توجهی به درس و دستورالعملهای ارائه شده در زندگی روزمره را به دنبال داشته باشد (مک برایر، 2012). بنابراین تواناییهای شناختی به عنوان اولویت ها یا ترجیحات فردی متفاوت، منسجم از سازمان دهی و پردازش اطلاعات و تجربه میباشند. در حالی که سبکهای یادگیری اشاره به توانایی فردی و رجحان هایی دارد که چگونگی درک، جمع آوری و پردازش یادگیری را تحت تاثیر قرار میدهد (چین و تاسایی، 2010). پژوهشهای جدید نشان میدهد که تعیین نوع سبکهای یادگیری و شناختی برای موثر کردن بیشتر یادگیری به معلمان کمک میکند. سبکهای یادگیری متفاوت برای پردازش اطلاعات، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را تحت
تاثیر قرار میدهد (باسی و همکاران، 2005). کلب1 (1984) مدل سبک یادگیری را براساس تحقیقات افرادی چون راجرز، پیاژه و یونگ توسعه داد. تئوری سبکهای یادگیری کلب شاملچهار سبک یادگیری متفاوت است، مبتنی بر چرخه یادگیری چهار مرحله ای، مراحل چرخه یادگیری عبارتند از: تجربه عینی-احساس، مشاهده انعکاسی-دیداری، مفهوم سازی انتزاعی-فکری، آزمایشگری فعال-عملی. کلب با ترکیب چهار مرحله یادگیری، چهار نوع سبک یادگیری را نیز مشخص نمود: سبک همگرا یا هنجار پذیر (مفهوم سازی انتزاعی+آزمایشگری فعال)، سبک واگرا یا هنجار گریز (تجربه عینی+مشاهده تاملی)، سبک جذب کننده یا همگون ساز (مفهوم سازی انتزاعی+مشاهده تاملی)، سبک انطباق یابنده یا همگون گر (تجربه عینی+آزمایشگری فعال) (کلب، 1984؛ به نقل از سیف، 1396).
نظامهای آموزش به شیوههای مختلف میتوانند میزان تواناییهای شناختی و سبکهای یادگیری را افزایش دهند. یکی از مهم ترین شیوههای بهبود تواناییهای شناختی و سبکهای یادگیری، تمسک به شیوههای اندیشه ورزی به جای اندیشه آموزی است. به باور اغلب صاحب نظران شیوههای آموزش مبتنی بر اصول و روش فراشناخت میتوانند به نظامهای آموزشی در تحقق این رسالت کمک کنند. یکی از دلایل علاقمندی بسیاری از محققان به حیطه فراشناخت آن است که معتقدند این حوزه تلویحات مهمی در میدان تعلیم و تربیت دارد.
فراشناخت را میتوان یادگیری چگونه یادگرفتن دانست و به طور تخصصی میتوان فراشناخت را نحوه نظارت بر تفکر و
یادگیری و چگونگی بکارگیری آن در عمل دانست، به عبارت دیگر، معنای اصلی فراشناخت، شناخت در مورد شناخت است. فراشناخت توانایی آگاهی ما از آنچه میدانیم و آنچه نمی دانیم است. اصطلاح فراشناخت به معنی آگاهی از یادگیری خویشتن یا چگونگی یادگرفتن است (مک کرمیک، 2003). بسیاری از محققین معتقدند که مهارتهای فراشناختی نقش مهمی در انواع فعالیتهای شناختی از جمله تبادل کلامی اطلاعات، درک مطلوب خواندن، انگیزش پیشرفت، درک کلامی، نوشتن، زبان آموزی، ادراک، توجه، حافظه، حل مسئله، شناخت اجتماعی و. .. بازی میکند (جوانمرد و همکاران، 1393). به طور کلی آموزش راهبردهای فراشناختی، زمینه درگیری علمی، منبع کنترل درونی، اسنادهای مثبت، انگیزش پیشرفت بیشتر، خلاقیت و سازندگی و خود مسئولیت پذیری را در افراد فراهم کرده و حس اعتماد به نفس در امور زندگی را تقویت میکند و افراد را قادر میسازد تا مشکلات را شناسایی نمایند، فعالیتهای خود را در بوته آزمایش و بررسی قرار دهد، آزاد و مستقل عمل کند و بهترین راه حل ها را در امور مختلف ارائه دهد (کشاورزی و همکاران، 1396).
با توجه به اهمیت آموزش مهارتهای فراشناخت در تواناییهای شناختی و سبکهای یادگیری افراد به ویژه دانش آموزان نارساخوان انجام پژوهش حاضر میتواند از بعد علمی و نظری دانشی هر چند کوچک به دانش موجود در زمینه موضوع مورد بحث اضافه نماید. در بعد عملی نیز یافتههای پژوهش حاضر میتواند باعث ارائه رهنمودهایی عملی و اجرایی برای برنامه ریزان و سیاست گذاران نظام آموزشی جهت برنامه ریزی در ارائه آموزشمهارتهای
فراشناخت در راستای افزایش تواناییهای شناختی و سبکهای یادگیری دانش آموزان نارساخوانگردد. بنابراین با توجه به آنچه که گفته شد پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مهارتهای فراشناختی بر تواناییهای شناختی و سبکهای یادگیری دانش آموزان نارساخوان صورت گرفت.
روش
پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانشآموزان مبتلا به اختلال نارساخوان مراجعه کننده به مراکز آموزشی و بالینی شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل دادند.تعداد30 نفر دانش آموز مبتلا به نارساخوان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند.
ابزارهای پژوهش عبارتند از:
پرسشنامه سبک یادگیری کلب(2LSI ). این پرسشنامه توسط دیوید کلب در سال 1971 برای سنجش سبکهای یادگیری طراحی و ساخته شد. این پرسشنامه دارای 12 سؤال و هر سـؤال شامل چهار بخش است.
بخشهای مختلف این آزمون عبارتند از: تجربه عینی(CE)، مشاهده تأملی(RO)، آزمایشگری فـعال(AE)، مـفهومسازی انـتزاعی. روائی محتوای این آزمون در پژوهش انجام شده توسط ویلکاکسون(1995) بررسی شده است. این بـررسی نـشان داد که آزمون دارای روائی محتوای خوبی است و برای اندازهگیری سبکهای یادگیری مناسب است. پژوهش حسینی
لرگانی(1377)در ایران نیز نـشان داده که این آزمون به خوبی سبکهای یادگیری را میسنجد (عبدالهی و همکاران، 1385).
پرسشنامه تواناییهای شناختی. پرسشنامه تواناییهای شناختی یک ابزار خود گزارشی است که توسط وحید نجاتی(1392)، به منظور سنجش تواناییهای شناختی طراحی شده است. این پرسشنامه دارای 23 گویه و شامل پنج زیر مقیاس است استفاده میشود (حافظه، کنترل مهاری و توجه انتخابی، تصمیم گیری، برنامهریزی و توجه پایدار). نجاتی(1392) روایی و پایایی این ابزار را برای ارزیابی کارکردهای شناختی مطلوب گزارش کرده است. او آلفای کرونباخ برای این پرسشنامه را 83/0 گزارش کرد و همچنین همبستگی آزمون-باز آزمون در سطح 01/0 معنادار بود. برای سنجش روایی همزمان، از آزمون همبستگی پیرسون استفاده کرد که در سطح 0001/همبستگی داشت.
در پژوهش حاضر گروه آزمایش 8 جلسه دو ساعته هفته ای یک جلسه آموزش مهارتهای فراشناختی را دریافت کردند. خلاصه جلسات آموزش مهارتهای فراشناختی به صورت زیر بوده است.جلسـه اول؛ ایجـاد انگیـزه در دانـش آموزان، بیان هدف، برقراری تعامل با دانش آموزان . جلسه دوم؛ آموزش راهبردهای تمـرین و تکـرار. جلسـه سـوم؛ راهبردهای توضیح و بسط معنایی. جلسه چهارم؛ راهبردهای سـازماندهی. جلسـه پـنجم؛ طراحـی، تعیـین اهـداف، مدیریت زمان و زمان بندی، توجه جهت یابی شده. جلسه ششم؛ خود نظارتی. جلسه هفـتم؛ خـود ارزیـابی. جلسـه
هشتم؛ تکرار و مرور مطالب گفته شده، ارائه تمرین، رفع اشکال.
یافته ها
به منظور آزمون فرضیههای پژوهش، از روش آزمون تحلیل کوواریانسبا استفاده از نرم افزار 22-SPSS به کار گرفته شده است. به منظور رعایت مفروضههای تحلیل کوواریانس، مفروضههای این آزمون با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوفk-s، آزمون همگنی شیب رگرسیون، آزمون باکس و آزمون لون و مورد بررسی و تایید قرار گرفت و میتوان از این آزمون برای تحلیل داده ها استفاده کرد. جدول 1 نتایج تحلیل کوواریانس جهت بررسی تفاوت گروهها در تواناییهای شناختی سبکهای یادگیری نشان میدهد:
جدول 1. نتایج تحلیل کوواریانس جهت بررسی تفاوت گروهها در تواناییهای شناختی سبکهای یادگیری
جدول 1 نشان میدهد بین میانگینهای گروهها در تواناییهای شناختی(حافظه، توجه انتخابی، تصمیم گیری، برنامه ریزی و توجه پایدار) و سبکهای یادگیری (مشاهده تعاملی، مفهوم سازی انتزاعی، آزمایشگری فعال) تفاوت معنادار وجود دارد (05/0
P).
بنابراین نتیجه میگیریم که مهارتهای فراشناختی بر تجربه عینی موثر نبوده است.
بحث و نتیجه گیری
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مهارتهای فراشناختی بر تواناییهای شناختی و سبکهای یادگیری دانش آموزان نارساخوان بوده است. یافتههای پژوهش حاضر نشان داده است که مهارتهای فراشناختی بر تواناییهای شناختی(حافظه، توجه انتخابی، تصمیم گیری، برنامه ریزی و توجه پایدار) دانش آموزان نارساخوان موثر بوده است. این یافته با پژوهشهای جوانمرد و همکاران(1393)؛ کشاورزی و همکاران(1396) همخوان است.در تبیین یافته مذکور میتوان گفت که فراشناخت نقش مهمی در طراحی، هدایت و نظارت بر فعالیتهای شناختی به عهده دارد و عملکرد فرد را در حیطههای مختلف شناختی مانند حل مسأله، درک مطلب، حافظه و پیشرفت تحصیلی تحت تأثیر قرار میدهد. با توجه به نقشی که فراشناخت روی کنشهای شناختی اعمال میکند، آموزشی فراشناخت با اهمیت به نظر میرسد به همین دلیل برنامههای مختلفی برای افزایش آگاهیهای فراشناختی تهیه شده است.
هدف این گونه آموزشها، افزایش آگاهیها و اطلاعات و انتقال دانش یادگیرندگان نیست، بلکه تأکید بر فرآیند یادگیری و نحوه یادگرفتن است. هدف آموزش فراشناخت پرورش یادگیرنده مستقل، روشمند کردن مطالعه و تأکید بر مدیریت منابع مختلف ذهنی است. اهداف یاد شده از جمله اهداف سطح بالای شناختی است که با فرآیندهای عالی ذهن مرتبط است. آموزش فراشناخت به فرد امکان میدهد از منابع ذهنی و بیرونی موجود حداکثر استفاده را ببرد و در واقع بهره وری فکری خود را افزایش دهد.
از یافتههای دیگر پژوهش حاضر این بوده است که مهارتهای فراشناختی بر سبکهای یادگیری (مشاهده تعاملی، مفهوم سازی انتزاعی، آزمایشگری فعال) دانش آموزان نارساخوان تاثیر داشته است. این یافته با پژوهشهای بابایی و همکاران(1395)؛ نسیم و همکاران(1394) همخوان است.در تبیین یافته مذکور میتوان گفت که آموزش راهبردهای فراشناختی، زمینه درگیری علمی، منبع کنترل درونی، اسنادهای مثبت، انگیزش پیشرفت بیشتر، خلاقیت و سازندگی و خود مسئولیت پذیری را در افراد فراهم کرده و حس اعتماد به نفس در امور زندگی را تقویت میکند و افراد را قادر میسازد تا مشکلات را شناسایی نمایند، فعالیتهای خود را در بوته آزمایش و بررسی قرار دهد، آزاد و مستقل عمل کند و بهترین راه حل ها را در امور مختلف ارائه دهد (کشاورزی و همکاران، 1396) و از این طریق بر سبکهای یادگیری دانش آموزان نارساخوان تاثیر داشته است.
هر مطالعه ای به طور اجتناب ناپذیر دچار محدودیت میگردد که تفسیر یافته ها را در بستر محدودیت ها ضروری میسازد از محدودیتهای پژوهش حاضر میتوان گفت که نتایج پژوهش حاضر قابل تعمیم به دانش آموزان نارساخوان شهر تهران بوده است و در صورت نیاز و به تعمیم به سایر دانش آموزان نارساخوان با احتیاط ودانش کافی این کار صورت بگیرد. با توجه به گستره ی نظری موجود، یافته ها و محدودیتهای حاضر، پیشنهاد میشود تا این پژوهش در سایر مناطق جغرافیایی و فرهنگهای مختلف انجام گیرد. همچنین پیشنهاد میگردد در پژوهشهای آتی به منظور بالا بردن اعتبار و تحلیل نتایج از مرحله پیگیری استفاده شود.
منابع
فایل : 12 صفحه
فرمت : Word
- کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.