مقاله فارسی كنشهاي متقابل به علت وجود يا فقدان علف هاي هرز
كنشهاي متقابل به علت وجود يا فقدان علفهاي هرز :
a : مرور تغيير علف هرز محيط پرورش ميكروب : گياهان محيطي را كه در آن زندگي ميكنند تغيير ميدهند. آنها كسرهاي مشخصي از تابش خورشيدي را جذب ميكنند و به كار ميگيرند آنها آب را جذب ميكنند و آن را درمحيط بيرون ميدهند و آنها مغذيها را جذب ميكنند و دوباره دراكوسيستم دوباره پخش ميشوند و آنها به طور فيزيكي حركت هوا را تغيير ميدهند. آنها نتايج عميق اين تغييران زيستگاه ميكروبي در ديگر موجودات زنده هستند كهدر اكو سيستم وجود دارند .اين ممكن است به ميزاني باشد كه موجودات زنده ديگر نتوانند بدون نفوذ اعمال شده به وسيله وجود گياهان بقا كنند. علفهاي هرز گياهاني هستند و ازاينرو وجودشان يا حذفشان زيستگاه را براي اين موجودات زنده ديگر تغيير خواهد داد. علفهاي هرز غالبا ميتوانند مقدار نسبتا زيادي از پوشش گياهي اكوسيستمي خاص را كه آنها درآن رشد ميكنند اشغال كنند. علفهاي هرز نهال دريك محصول رديفي كاملا فاصله دار ممكن است به زيادي 95درصد از توده زيستي گياه موجودردرزمين را كمك كند يا علفهاي هرز ممكن است جزء سازنده تعرقي كلي اكوسيستم باغ برگريز پاييزي نشان دهد زمانيكه درختان يك طبقه از جنگل خواب رونده هستند يا قبل از ازسرگيريهاي رشد درخت دراويل بهارمشاهده ميشوند. درمناطق بدون محصول ازقبيل كرانه ديواري آبرو و نردهها و كنار جادهها تنها پوشش گياهي موجود ممكن است علفهاي هرز باشند. اما ميزان كلي كه بهسازي رخ ميدهد بستگي به نسبت علف هرز به پوشش گياهي غير علف هرز دارد كه در اكوسيستمهاي خاصي وجود دارند. اين تغييرات ميتواند شامل موارد زير باشد : كيفيت يا كميت نور : ميتواند اثراتي برروي كليه انواع آفات بگذارد اما احتمالا بيشترين اهميت را براي محصولات اوليه ديگر دارد.
آب در خاك : اهميت اوليه اي براي ديگر گياهان دارد اما ميتواند اثرات مستقيمي بر روي ديگر موجودات زنده متولد شده در خاك بخصوص بيماريزاها و و كرمهاي نخي دارد ازآنجائيكه گونههاي خاص براي مراحل خاص چرخه زندگيشان نياز به آب جاري دارد . آب در هوا : بر موجودات زنده حساس به رطوبت نسبي تاثير ميگذارد و احتمالا براي بيماريزاهاي خاص مهمترين است .
دما درخاك و در سايبان : دماي محيطي فعاليت و ميزان رشد همه موجودات زنده خونسرد را تنظيم ميكند. اين پايه
اي براي مفهوم ميزان روزبراي پيش بيني كردن رشد جمعيت آفت است. دماي خاك يا سايبان تغيير كرده ازاينرو ميتواند ميزان تغيير يا رشد جمعيت آفت را تغيير دهد.
پناهگاه : اين تركيبي از پارامترهاي بالا است كه ميتواند براي بسياري از آفتهاي مهره دار و بي مهره كه در فضاي باز بقا نميكنند است بحراني باشد.
مواد مغذي در گياهان : ماده مغذي تغيير كرده خاك دسترسي داشتن به گياهان را تغيير ميدهد كه ازاينرو ميتوانند ظاهر و ارزش غذايي گياه با ديگر آفات را تغييير دهند و ميتوانند توانايي گياه را براي تحمل كردن حمله آفت تغيير دهند. بزرگي چنين تغييرات محيطي ميكروبي بعلت علفهاي هرز به طور ضعيفي ثبت شده است . دربخشهاي بعدي اين فصل بسياري از كنشهاي متقابل بين علفهاي هرز و ديگر آفات ذكر شدهاند اما مكانيسمهايي براي كنشهاي متقابل دراكثر موارد تعيين نشده اند. كنشهاي متقابل ازطريق تغيير محيط پرورش ميكروب با فراهم كردن شرايط مناسب براي موجودات زنده آفت و از رطوبت نسبي افزايش يافته كمك كننده به نمو ميكروب با فراهم كردن پناهگاهي براي جوندگان واسطه شده اند. كنشهاي متقابل با تهيه منبع غذايي به وسيله علفهاي هرز ارتباط دارند. دو احتمال ممكن نيست هميشه جدا شدني باشند و ممكن است خودشان تعاملي باشند.
نقش علفهاي هرز در تنوع زيستگاه :
تنوع گونهها احتمالا براي كنترل علف هرز مزيتي ندارند و ميتوانند درواقع كنترل را مشكل تر كنند. اگر علفهاي هرز در يك زمين براي دلايل مديريت آفت ترك شوند حتي اگر آنها درتراكمي وجود داشته باشند كه به طور كافي كم باشند آنها با محصول رقابت نميكنند و بايد به خاطر آورد كه علفهاي هرز تخم گذاشتند و تراكم پاييني از يك علف هرز كه باعث مشكلي در محصول اين سالها ندارد بايد مسئله اي جدي در محصولات سالهاي بعدي باشد . اين واقعيت ظاهرا توسط آنهايي كه از علفهاي هرز طرفداري كردهاند مد نظر قرار نميگيرد طوري كه جمعيتهاي سودمند حشره ميتوانند حفظ شوند. سئوالي پرسيده ميشود كه آيا تك كشتي از محصولات مسائل كنترل علف هرز را افزايش ميدهد ؟ به جر درمورد مسائل ايجاد شده با علفهاي هرز تحمل كننده به علت عواملي به عنوان اجراهاي طولاني تر براي تجهيزات كشت و مسائل انتخاب آسانتر گياه كشها براي محصول كنترل را آسانتر
ميكند. زمانيكه تنوع زيستگاه در زمينه برنامههاي مديريت حشره و بيماري درنظرگرفته شده است و ازاينرو وجود يا فقدان علفهاي هرز ميتواند مهم بشود . تنوع گونههاي گياهي در يك اكوسيستم كشاورزي ثابت شده است و منجر به افزايش ثبات جمعيتهاي حشره براي چندين محصول ميگردد. دراين موارد بزرگي حمله به وسيله حشرات آفت كاهش يافته اند. اين به تنوع افزايش يافته گياه نسبت داده ميشود و هجوم يا حشرات و كرمهاي پرخورو را كاهش ميدهند ياتعداد حشرات سودمند موجود را افزايش ميدهند كه ميتوانند جمعيتهاي گونه آفت را كاهش دهند. گونههاي علف هرز در اكوسيستم كشاورزي ميتوانند مستقيما به عنوان يك منبع غذايي براي حشرات مفيد عمل كنند و ميتوانند به عنوان يك منبع غذايي براي حشرات پرخوري كه از حشرات مفيد تغذيه ميكنند عمل كنند و جمعيت آنها را حفظ ميكنند و ميتوانند زيستگاه را تغيير دهند طوري كه حشرات مفيد ميتوانند درزمانهايي كه تغييرات محيطي مانع بقائشان ميشود . گزارشهاي متعددي از علفهاي هرز وجود دارد كه حشرات آفت را كاهش ميدهند يا حشرات مفيد را افزايش ميدهند و دليلي كه چرا علفهاي هرز بر جمعيت تاثير ميگذارند غالبا ثبت نشده است. علفهاي هرز در كف باغها نشان داده شدهاند و كرمهاي مفيد را افزايش ميدهند .ذرت خوشه اي در انگورها نشان داده كه كرمهاي غارتگر را افزايش ميدهد. دو گونه فرفيون در شكر به حفظ انگل tachinid ، lixophaga spenophori كمك ميكنند زمانيكه درمرحله انگلي آن نيستند. چندين مسئله حشره گزارش شده است كه با وجود علفهاي هرز در محصولات كلم كاهش يافته اند. زنجرههاي برگ با چندين علف هرز وبا شاه توتها در انگورها در لوبياها كاهش يافته اند. حشرات پوست دار گزارش شدهاند كه درمركبات وجود دارند زمانيكه علفهاي هرز وجود داشتند و پوا گزارش كرده است كه غارتگران شته درغلات افزايش پيدا كرده اند. اما نمونههايي وجود دارد احتمالا كنشهاي متقابلي مانند اينها كه دربالا ذكر شدند كاملا به طور مكرر رخ ميدهند و زاندسترا و موتوكا و آلتيري و ويتكومب نمونههايي اضافي از كنشهاي متقابل علفهاي هرز يا حشره را مرور كردند. برداشتن علفهاي هرز از محصولات نشان داده شده است كه تعداد حشرات حمله كننده به محصول را افزايش ميدهند و اين با بحث قبلي حالت معكوس دارد . شتهها در جوانههاي بروسل آزاد علف هرز بيشتر بودند. زنجرههاي برگ empoasca درلوبياهاي موجود علف هرز بيشتر بودند و كرم حشره شپشه يونجه مصري
دريونجه موجود علف هرز بيشتر بودند وروت احساس كرد كه غلظت منبع حمله بيشتر حشرات را در تودههاي محصول خالص توضيح ميدهد و اينكه گياه خواران احتمالا باقي ميمانند تودههاي ميزبان را ايجاد ميكنند. محققان ديگر احساس كردند كه زمينه درك شده توسط حشرات براي علف هرز موجود درمقابل توده محصول پرعلف متفاوت خواهد بود. اين بحث ظاهر گياه توسط فني پيشنهاد شده است و به طور اصولي اين اظهار بعدي حاكي ازاين است كه حشرات مشكل بيشتري درپيدا كردن ميزبان ترجيحيشان دارند زمانيكه تركيبي از گونههاي گياهي وجود داشته باشد. تنوع رويشي افزايش يافته ميتواند منجر به افزايش حمله حشره گرددو ازآنجائيكه علفهاي هرز ميتوانند به عنوان يك منبع غذايي يا زيستگاه مناسبي براي بسياري از حشرا آفت كه بعدا به محصول حمله ميكنند عمل كنند. اين جنبه از تنوع زيستگاه غالبا توسط آنهايي كه ازسودمندي آن طرفداري ميكنند مورد بي توجهي قرار ميگيرد . حذف علفهاي هرز نشان داده شده است كه حشراتي چون كرمهاي گياه خوار و شتههارا درمركبات افزايش ميدهند و به طور اساسي كرومهاي گياهخواررا درمارچوبه كاهش ميدهند و چندين حشره موجوددرجو را كاهش ميدهند.
London rocket نشان داده شده است كه يك ميزبان ترجيحي حشره كاذب سارس است و حشره ميتواند در علف هرز افزايش يابد و به طرف انگورها حركت ميكند و به آنها صدمه ميرساند درزماني كه London rocket به طور فعالي درحال رشد است آن ممكن است تنها منبع غذايي و پناهگاهي در تاكستان باشد و ازاينرو وجودش حشره كاذب سارس را تحريك ميكند و مورد مسخره اين است كه علف هرز غالبا به عنوان محصول پوششي رشد ميكند. Leigh زودتر توجه كرد كه حشره كاذب سارس چندين علف هرز را افزايش ميدهد كه شامل london rocket و shepherd purse و شاهي ميشود. حشره حداقل يك نسل را در علفهاي هرز قبل از حركت كردن به طرف پنبه كامل ميكند و باعث خسارت شديدي به پنبه ميشود. شتههاي هلوي سبز زيست ميكنند ودربسياري از گونههاي علفهاي هرز افزايش مييابند. درباغهايي اين حشره دربيش از 5.3 در ده به توان 8 شته در علفهاي هرز ثبت شده است . اينها سپس به طرف درختان حركت ميكنند ازآنجائيكه علفهاي هرز ازبين ميروند. كرمهاي گياه خوار درفلوريدا هميشه بهار خاردار را ترجيح ميدهند كه تغذيه ميكنندو تخم گذاري ميكنند. تعداد زيادي ميتوانند درصورتيكه علفهاي هرز
به تعداد كافي وجود داشته باشند افزايش يابند شرود نشان داد كه كرمهاي گياه خوار در ايلينويس در چندين گونه گياهي افزايش مييابند و بيدها درواقع جذب زمينهاي پرعلف ميشوند. اين نمونهها به طور آشكاري نشان ميدهند كه علفهاي هرز ميتوانند به عنوان منبعي از هجوم گونههاي حشره آفت عمل كنند. آن همچنين تشخيص داده شد كه زمانيكه علفهاي هرز كنترل شدهاند حشراتي كه در يك محصول برروي علفهاي هرز افزايش مييابند ميتوانند به طرف محصول حركت كنند و به محصول حمله كنند. جنانگ و ارسنيگو چند نمونه از حشراتي را كه به محصول بعدي يا مجاور حمله ميكنند ذكر كردند زماني كه علفهاي هرز حذف شدند. محققان بعدي پيشنهاد كردند كه چندين تاكتيك براي به حداقل رساندن مسائل ايجاد شده درزمان كنترل علفهاي هرز استفاده شدهاند ازقبيل discing اوليه و دام گذاري قبل از بذر افشاني محصول ، جلوگيري كردن از discing درطول مراحل بحراني شكوفه كردن در محصول و در صورت مناسب بودن حذف ميزبانهاي وحشي وموارد ديگر . جنانگ تذكر داد كه كنترل هميشه بهار خاردار درلوبياها تقريبا منجربه كاهش محصول به علت كرمهاي گياه خوار ميگردد كه از علفهاي هرز مشتق شده اند. علفهاي هرز هرگز نبايد رشد كنند يا كرمهاي گياه خوار بايد قبل از كنترل علفهاي هرز كنترل شوند. بارنز تذكر داد كه كشت در اواخر آوريل براي كنترل london rocket حشره كاذب سارس را مجبور كرد كه به طرف انگورها حركت كند جايي كه آن باعث خسارت گسترده ميشود. كشت قبل ازشكستن غنچه انگورها از مسئله جلوگيري ميكند. آلتيري و ويتكومب نيز پيشنهاد كردند كه كشت ميتواند زمان بندي شود طوري كه آن سود حداكثري را درمديريت حشره فراهم ميكند. بسياري از نمونههاي گزارش نشده ازاين نوع كنش متقابل بين علف هرز و حمله حشره وجود دارد . و نمونههاي بيشتر شامل حشره مكنده درتاج خروس در پنبهو لوبيا و سوسكهاي ككي درتاجريز در گوجه فرنگيها ميباشند. Leigh تذكر داد (ارتباطات شخصي ) كه حشره مكنده ميتواند درزمينهاي سيب زميني رشد كرده افزايش مييابد . زمانيكه سيب زمينيها برداشت ميشوند حشرات به طرف محصولات ديگر و پنبه مجاور حركت ميكند. ازاينرو واضح است كه اگرچه تنوع افزايشي گياه ميتواند مشكلات حشره را كاهش دهد زمانيكه چنين تنوعي مشكلات حشره را افزايش ميدهد موقعيتهاي زيادي وجود دارد. نقش تنوع گونهها در مورد بيماريزاها و كرمهاي نخي كمتر آشكار ميشود. فقدان مناطق بزرگ تك محصول گسترش يك بيماري را دركل منطقه
كاهش خواهد داد اما در يك زمين شواهد به طور عمده اي اين است كه علفهاي هرز منجر به بيماريهاي بيشتر و مسائل كرمهاي نخي ميشوند. درتحقيق شواهد كمي وجود دارد كه نشان ميدهد تنوع افزايش يافته گاهان منجر به كاهش مسائل بيماري ميگردد. و كار درغلات نشان داد كه علفهاي هرز ممكن است منجر به كاهش قارچهاي انگلي مولد زنگ ميگردد. هرچند مراجعات بيشتري به بيماريها وجود دارد كه از علفهاي هرز دريك محصول به پشت محصول گسترش مييابند يا بالاي محصول بعدي حمل ميشوند. نمونهها شامل انتقالات مرض چاودار از علفهاي پر علف برگشته به غلات و انتقال rhizoctonia solani
از سيب زميني به علفها و سپس برگشت به سيب زمينيها و عفونت چندين محصول ميوه و سبزيجات با بيماريهاي حمل شده با علفهاي هرز ميباشند. جانسون نشان داد كه علفهاي هرز درپنبه مسئول بقاي قارچ آفت گياهي درزمينهاي پنبه ميباشند . اينكه ميكرواسكلروتيا دربافتهاي زنده و علف هرز پير توليد ميشود. همچنين نشان داده شده است كه علفهاي هرز منجر به افزايش قارچهاي تخمي داخلي درلوبياي روغن ميگردد. تغييرات در اقليم موضعي محصول به عنوان نتيجه اي از وجود علفهاي هرز
به عنوان علتي احتمالي براي افزايش حمله قارچها درنظرگرفته شدند. كتان صحرايي علف هرز انگلي نشان داده شده است كه قادر به انتقال موجودات زنده بيماريزا از گياهان بيمار به گياهان محصول سالم ميباشد. نمونههاي متعددي از علفهاي هرز وجود دارند كه به عنوان ميزبانهايي براي كرمهاي نخي انگلي گياه عمل ميكنند. وبعضي ازنمونههاي خاص شامل كرمهاي نخي ميزبان جگن نات دركتان ودر برنج ودرتاج خروس برنج و علف شوره اي كه ميزبان چندين گونه از كرمهاي نخي است ميباشند. محقان بعدي تذكر دادند كه علفهاي هرز كه جمعيتهاي بالاي كرمهاي نخي حفظ كردند. ازاينرو ظاهرا تنوع گونهها احتمالا منجر به سطوح افزايش يافته ماده تلقيح ميگردد. يكبار كه يك قارچ يا كرم نخي به محصول تك كشتي حمله كرد درصورتيكه تنها گياهان انگل دار وجود داشته باشند سريعتر گسترش مييابند. پيامدي از برنامههاي مديريت علف هرز درارتباط با تنوع گونهها كه به طور كلي كمتر به آن توجه ميشود تغيير زيستگاه وحش است. حذف پوشش گياهي علف هرز ميتواند پناهگاه و منابع غذايي وحش را حذف كند. بعدي ميتواند شكل تخمهاي كمتر موجود را بگيرد اما همچنين ميتواند به علت كاهش تعداد حشرات موجود باشد ازقبيل گزارشاتي در
انگلستان درمورد كبكها . مديريت آفت خودش رابا اين مسئله مشاهده شده ارتباط ميدهد . براي مدير افت در انواع كنشهاي متقابل دقيقا ذكر شده يك بحران قابل ملاحظه اي وجود دارد .بهتر است كه علفهاي هرز را يا بعضي ازآنها راترك بكنيم يا بهتر است علهاي هرز راكنترل كنيم و سپس براي مديريت حشره و ديگر آفات به جايگزينها نگاه بكنيم . همانطور كه اسميت تذكر داده است علفهاي هرز براي جوانههاي brussel بايد كنترل شوند و در آنجا محصولي وجود ندارد كه از شتهها محافظت شود. دمپستر و كوكر مسئله رقابت گونههاي به كاررفته براي به دست آوردن تنوع را تذكر دادند . گرگوري و موزيك تاكيد كردند كه علفهاي هرز بايد دريك موقعيت كشت صفر كنترل شوند و اينكه حمله حشره بايد باتكنيكهايي غير از كشت براي كنترل علف هرز كنترل شود. تنيسن و دن اودن بحراني راخاطرنشان كردند كه به منظور رشد علفهاي هرز براي كمك كردن به حفظ حشرات مفيد بعضي از وسعتهاي زمين به جريب محصول بايد ارائه گردد. اقتصاد كاهشهايي در هزينههاي مديريت حشره بايد در مقابل سود آوري كاهش يافته در منطقه واحد مورد قضاوت قرار بگيرد. درمقاله مروريش وان امدن بيان كرد كه منافع كم مشتق شده از كنترل حشره به علت علفهاي هرز به وسيله فقدانهايي خيلي مهمتر بودند. عامل ديگري كه وارد اين ملاحظات ميشود اين حقيقت است كه محصولات موجود علف هرز غالبا ميتوانند نسبت به محصولي كه بايد با علفهاي هرز رقابت كند حمله زيادتر حشره را تحمل ميكنند. ( به طور مثال يونجه ميزان بروز بيشتر شپشه يونجه مصري را درزمان موجود بودن علف هرز تحمل ميكند. ) اطلاعات خيلير بيشتري درمورد اين انواع كنشهاي متقابل مورد نياز ميباشد اگر ما دربرنامههاي مدريت آفت در آينده منطقي ترين انتخابها را صورت دهيم . محققان مختلف پيشنهاد كردند كه تركيباتي لز محصولات ميتواند رشد كند يا اينكه علفهاي هرز رشد كردهاند يا به چنين روشي كه آنها ممكن است حشرات مفيد مجتمع را حفظ كنند مديريت شده اند. اين پيشنهادات بايد بي نهايت به طور دقيقي درارتباط با نوع محصول رشد كرده مورد قضاوت قرار بگيرد. هرافزايشي در تنوع گياه به طور اساسي كنترل علف هرز را در آن محصول پيچيده ميكند. محققان فوق توضيح ندادند كه چگونه كنترل علف هرز ميتواند به غير از استفاده از كار دستي به دست بيايد ازآنجائيكه كاشتن درهم دربعضي از موارد مانع به كار گيري علف كشها خواهند بود. مسئله ديگر اين است كه گونههاي علف هرز
دريك محصول فرضا مفيدند و ممكن است مسئله اي جدي در محصول چرخشي ديگر باشد . اگر علف هرز مفيد تخمهارا توليد كرد يا ساختارهاي بادوام روينده را توليد كرد ازاينرو عاقلانه نيست كه به آن اجازه دهيم به دلايل مديريت حشره رشد كند. مسئله ديناميك جمعيت علف هرز اين است كه به علت تعداد زياد تخمهايي كه يك نمونه تك علف هرز ميتواند توليد كند تحريك پذير است. اين با اين واقعيت همراه ميشود كه تخمهاي ميتوانند در خاك براي سالها ماندني باقي بمانند و تصميم گيري براي رها كردن علفهاي هرز به منظور كنترل حشره بي نهايت مشكل است .آن همچنين واضح است كه وجود علفهاي هرز دريك محصول جدااز فقدانهايي كه مستقيما به علفهاي هرز( رقابت ، فضاي مجاز براي رشد علف هرز ) نسبت داده ميشوند ميتواند انعكسات جدي برروي مديريت آفات به غير از بند پايان داشته باشد. ضروري است كه
فلسفه پنتاگون در مورد آفت درزمان بحث كردن شايستگيهاي تنوع زيستگاه براي مديريت آفتي خاص درصورت اجتناب كردن از كنشهاي متقابل با ديگر آفات درنظرگرفته شده است. جالب است اگر تاج خروس به دلايل كنترل حشره رها شود كه درهمان زمان جمعيت كرم نخي انگلي افزايش مييابد يا به عنوان يك ميزبان ذخيره براي يك ويروس عمل ميكند. به عنوان تذكر نهايي براي كنترل علف هرز در محصولات دربرابر نقش تنوع زيستگاه ما بايد تشخيص دهيم كه :
1- تك محصولي از محصولات براي توليد غذاي زياد مورد نياز است درصورتيكه نيروي كار درمزرعه كم باشد . 2- كنترل علف هرز مورد نياز است و ازاينرو تنوع زيستگاه صرف نظر از وسايل به كاررفته براي كنترل علف هرز كاهش خواهد يافت. 3- دربعضي از موقعيتها امكان پذير است كه انتخاب پوشش گياهي رقابتي را حذف كند بااين وجود گياهان كافي رارها ميكنند تا جمعيتهاي مطلوب حشره را حفظ كنند .اين ممكن است به خصوص در محصولات بادوامي چون باغها و تاكستانها صدق كند.
نقش علفهاي هرز در برنامههاي بهداشتي : بهداشت يك عامل اصلي در سيستم مديريت آفت است و آن هجوم را كم يا متوقف ميكند يا باعث هجوم دوباره آفات گياهي ميشود. به طور واقعي كليه روشهاي بهداشتي به تخريب ماده گياهي كه به طور مستقيم( به عنوان يك علف هرز ) يا غير مستقيم
( به عنوان ميزبان يا محل گذراندن زمستان براي حشرات و بيماريزاها و كرمهاي نخي يا مهره داران )
درزمين محصول مجاور با مسائل آفت ارتباط دارند . تخريب گياهان نامطلوب تخم موجود را براي گسترش علف هرز كاهش ميدهد .همچنين بهداشت زيستگاه را براي حشرات گذراننده زمستان و بيماريها كاهش ميدهد يا حذف ميكند يا گياهاني را نابود ميكند كه جمعيتهاي آفت ميتواند قبل از حركت كردن به طرف محصولات افزايش يابند و براي موجودات زنده آفت پناهگاه را حذف ميكنند. ثبتهاي متععدي از علفهاي هرز وجوددارد كه به عنوان منابعي از بيماريهاي ويروسي عمل ميكنند كه ازاينرو دربرگشت به طرف محصول گسترش مييابند .تحقيق شامل بسياري از مراجع جديد هر ساله ميشود كه علفهاي هرز را به عنوان ميزبانهايي از ويروسها كه به محصولات حمله ميكنند گزارش ميكنند .
علفهاي هرز غالبا حاملهاي بي نشانههايي از ويروسها هستند يك نمونه شيخ الربيع معمولي و گزنه دوپايه و shepherd purse و sowthistle آلوده شده با ويروس آفت خيار ميباشد . اگر علف هرز بادوام است ازاينرو منبع ويروس هميشگي است درموارد ديگر ويروس ميتواند به تخمهاي علفهاي هرز منتقل گردد. حذف كردن علفهاي هرز دراطراف مناطق محصول يك تركيب كاملا شناخته شده اي از برنامههاي مديريت ويروس ميباشد . كاهشهاي بروز ويروس western yellow چغندر در چغندر قند درزمانيكه علفهاي هرز درآبروهاي مجاور ازبين ميروند يك نمونه خوبي از اين نوع برنامه است . علفهاي هرز همچنين به عنوان منابعي از ماده تلقيح بيماري عمل ميكنند كه ازاينرو ميتوانند دوباره محصولات را آلوده كنند .نقش علفهاي هرز به عنوان ميزبانهاي متناوب براي كرمهاي نخي ثابت شده است . برداشتن علف هرز ازاينرو ميتواند نقش عمده اي در يك برنامه بهداشتي ايفا كند كه هدفش كنترل بيماريها و كرمهاي نخي است . علفهاي هرز نيز ميتوانند به عنوان پناهگاهي براي آفات مهره داران عمل كنند اين به خصوص براي كرانههاي آبرو و خطوط حصار صدق ميكند جايي كه آفاتي چون سنجابهاي زميني و موش پنسيلواني ميتوانند زياد شوند. اين حقيقت كه علفهاي هرز ميتوانند به عنوان يك محل گذراننده زمستان وبه عنوان ميزبانهاي متناوب براي حشرات عمل كنند نيز به خوبي ثابت شده است . يك نمونه خاص فعلي قابل توجه ميزبان شدن زنجره چغندر قند به وسيله بسياري از علفهاي هرز سالانه زمستاني در كاليفورنيا است . ازاينرو اين مورد اجازه راه پيدا كردن دوباره ويروس چغندر به چندين محصول را دردره san joaquin ميدهد. اين محققان حتي نشان دادند كه علفهاي هرز
ممكن است به ويروس اجازه توسعه دادن نژادهاي سمي رابدهد. آن همچنين كاملا اثبات شده است كه علفهاي هرز ميتوانند به عنوان منبعي از حشرات مفيد عمل كنند. علفهاي هزه ميتوانند از نهايتهاي محيطي كه ميتوانند به طور جدي ديناميكهاي جمعيت حشرهع را تغيير دهند پناهگاهي فراهم كنند. انگل tachinid
در فضاي باز نميتواند بقا كند و علفهاي هرز پناهگاهي فراهم ميكنند. علفهاي هرز نيز ميتوانند به عنوان منبع مستقيم غذايي براي حشرات مفيد خاص به خصوص آنهايي كه درطول بخشي از چرخه زندگيشان از شهد تغذيه ميكنند عمل كنند. جالب است كه به پيشنهاد ليندمان توجه كنيم كه هرچه بيشتر يك موجود زنده از توليد كننده اوليه حذف شود احتمالش كمتر است كه كاملا به سطح تغذيه اي قبلي وابسته باشد . حشرات مفيد غالبا دوئ سطح تغذيه اي را اشغال ميكنند وازاينرو مستقيما از علفهاي هرز به عنوان يك منبع غذايي در مرحله اي از چرخه زندگيشان تغذيه ميكنند. درحاليكه تغذيه از حشرات پرخور ( مصرف كنندگان اوليه ) در مرحله ديگري از چرخه زندگيشان است. به طور متناوبي علفهاي هرز ميتوانند به عنوان يك منبع غير مستقيم غذايي عمل كنند كه آنها از جمعيتي از حشراتي كه حشرات مفيد ميتوانند تغذيه كنند حمايت ميكنند و اجازه ميدهندكه جمعيت باقي بماند يا افزايش پيدا كند درزماني كه محصولي وجود ندارد. اگر علفهاي هرز مسائلي جدي در زمين محصول مجاور هستند يا با نمايندههاي تنظيمي زيان آور درنظرگرفته شوند سودمندي علفهاي هرز رها شده كه حشرات مفيد ميتوانند افزايش يابند قابل تحقيق است. بحثهاي قبلي نشان ميدهد كه برداشتن علف هرز با يك برنامه كلي بهداشتي ميتوانددريك برنامه كلي مديريت آفت هم اثرات سودمند و هم اثرات زيان آوري داشته باشد زمانيكه فقط براساس كنشهاي متقابل با حشرات قضاوت ميشوند. اين بحران به طور آشكاري با اين حقيقت اثبات ميشود كه دريك برنامه كنترل زنجره چغندر قند يا مرض ويروسي چغندر ازبين بردن كنگر وحشي روسي مطلوب است. اما رها كردن شاه توتها در مجاورت تاكستانها با يك برنامه كنترل زنجره انگور سودمند است. زمانيكه نقش برداشتن علف هرز دربرنامه بهداشتي به علاوه درارتباط با بيماريزا و آفت مهره داران و مديريت كرم نخي به علت اثرات تقريبا زيان آور كلي به عنوان ميزبنهاي متناوب مورد قضاوت قرار ميگيرد واضح است كه درارتباط با رها كردن علفهاي هرز به عنوان بخشي از برنامه IPM تصميم گيري
ساده اي صورت نميگيرد. سود حاصل از افزايش حشرات مفيد ممكن است با افزايش بيماري و مسائل كرم نخي يا آفت مهره داران جبران شود. بعضي از محققان اهميت علفهاي هرز را تنها درارتباط با حشرات مورد بحث قرار دادند. از بحثهاي مذكور آشكار ميشود كه موقعيت كلي بايد با نوع ملاحظات آفت قضاوت شود و اگر ما تصميم نداشته باشيم كه از چرخ گردان ضرر كنيم از تغييرات سود خواهيم برد. ظاهرا هرموقعيت بايد با شايستگيهاي خودش قضاوت شود و به عنوان دورندادهاي فراگير احتمالي به كار ميروند. ديگر زمينههاي مديريت آفت كه ممكن است با بهداشت ارتباط داشت باشد شامل روشهايي مثل خشك كردن محصول ميباشد. اين مورد ميتواند گسترش حشره در محصول را متوقف كند و شخم زدن آشغالها را آسان كند. استفاده از مادههاي بي برگ كننده دركتان به كنترل كرم ارغواني غوزه پنبه كمك كند. استفاده از دورانهاي بدون كشت يك روش بهداشتي است كه براي مبارزه كردن با بيماريهايي چون ويروسها در چغندر قند و كرفس و كرمهاي نخي ودربعضي ازنمونههاي حشرات استفاده شده اند. اين روشها نياز به اين دارد كه درصورتيكه برنامههاي بهداشتي موثر باشند ميزبانهاي وحشي موجودات زنده آفت كنترل شوند.
نقش علفهاي هرز در چرخشها : چرخشها براي كليه انواع برنامههاي مديريت آفت ازجمله كنترل علفهاي هرز و حشرات و بيماريها و كرمها نخي كاربرددارند. درسالهاي اخير به دلايل مديريت آفت روندي دور از چرخشها وجود داشته است. اين امر به حشره كشها دلگرمي ميدهد . چرخش براي كنترل آفت به اين منظور كه مسئله آفتي خاص ميتواند كنترل شود ممكن است به رشد يك محصول كمتر سوددار نياز داشته باشد . با فشار قيمت يا هزينه بسياري از عمل آورندهها تصميم داشتند كه محصول سود آورتري را رشد بدهند. و براي كنترل مسائلي كه با چرخش كنترل ميشوند به طور زيادي به حشره كشها وابسته هستند. ظاهرا به طور غير احتمالي اين موقعيت تغيير ميكند مگر اينكه اقتصاد محصول به تغييرات رويانندهها برميگردد يا تصميمات سياسي تغييراتي را در شيوههاي كشت ميدهند. اين اظهارات به طور خاصي با كاربرد آيش در يك طرح چرخشي عملي ميشوند. چرخشها ميتوانند براي كنترل علف هرز خيلي موثر باشند از آنجائيكه آنها به كشاورز اجازه ميدهند در محصولات مختلف ازاقدامات مختلف كنترل علف هرز يا علف كشهاي مختلف استفاده كنند و ازاينرو يكي يا گروهي از گونههاي علف هرز يك مسئله جدي ميشوند.
نقش آيش براي مديريت آفت نياز دارد كه جزئيات بيشتري را دربربگيرند. به شرط اينكه علفهاي هرز كنترل شوند اين تكنيك ميتواند 1- جمعيتهاي علف هرز را كاهش ميدهد. اين به طور خاصي براي آن گونههايي كه درمحصولات سخت كنترل ميشوند كاربرد دارد . فقدان محصول تكنيكهايي براي كنترل علف هرز ارائه ميدهد كه وجود ندارند زمانيكه كاشتهايي چون آبياري سيلابي و آتش زدن و كشت كلي و خشك كردن و مصرف علف كشهاي غير انتخابي ديده ميشوند. 2- بيماريزاها و كرمهاي نخي و حشرات( اصولا محدود به خاك ) را كاهش دهد . اگر ميزبانهاي انگل دار ( علفهاي هرز ) مجاز به رشد نباشند تكنيك موثر است. علفهاي هرز رشد كننده در چرخشها براي كنترل كرم نخي گره ريشه تنباكو ارزش چرخش را كاملا نفي ميكنند. و علفهاي هرز در كتان دليلي بودند كه چرخشها نتوانستند مرض گياهي قارچ آفت گياهي را كنترل كنند. 3- بهتر كردن وضعيت رطوبت خاك . در كشاورزي در زمين خشك آيش ميتواند سطح رطوبت خاك را افزايش دهد . اگر علفهاي هرز اجازه رشد نداشته باشند اين مورد امكان پذير است. تكنيك استفاده شده براي كنترل علف هرز درطي آيش شامل كشت يا علف كشها ميباشد. كشت به طور گسترده اي استفاده شده است و بخصوص درهواي داغ و خشك موثر است . و آن درهواي خنك و مرطوب اثر كمتري دارد يا حتي عملي نيست . آن معايب جدي دارد كه به مقادير نسبتا زيادي از انرژي نياز دارد ( به علت كيفيت خاك حركت كرده ) و ممكن است به فشردگي خاك كمك كند و ميتواند منجر به افزايش فرسايش خاك گردد . علف كشها اين مسائل را كاهش ميدهند يا حذف ميكنند. مواد شيميايي براي اين نوع كاربرد بايد غير انتخابي باشند و درخاك عمر كوتاهي دارند و علف كشهاي انتخابي به سرعت گونههاي علف هرز تحمل كرده را افزايش ميدهند و علف كشهاي باقيمانده طولاني ممكن است در كاشت بعدي مسئله ساز باشند. جهت قراردادن آيش دريك برنامه مديريت آفت كشاورز تنها ميتواند درصورتيكه حل مسئله آيش نسبت به فقدان يك محصول پرهزينه تر باشد زمينش را بي توليد كند. اين موقعيت به طور غير احتمالي غالبا در قيمتهاي فعليو مالياتهاي زمين و اجارهها اتفاق ميافتد.
نقش علفهاي هرز در كنترل بيولوژيكي : كنترل بيولوژيكي يك روش عمده اي براي مديريت آفات است . احتمالا به علت فراواني روابط شكار و غارتگر كه وجود دارد براي مديريت حشره عملي تر است. هرچند آن همچنين نقش
سودمندي را در كنترل علفهاي هرز و كرمهاي نخي و بيماريها ايفا ميكند. شايد مناسب باشد كه دراينجا خاطر نشان كنيم كه كنترل بيولوژيكي غالبا با IPM برابر است . ازآنجائيكه ميتواند ازتعاريف اشتباه متمايز شود. مديريت علف هرز ميتواند با برنامههاي كنترل زيستي بخصوص آنهايي كه هدفشان كنترل حشره است كنشهاي متقابلي داشته باشد. اين ميتواند ازطريق تغيير زيستگاه يا ازطريق عملكرد مستقيم علف كشها درمقابل حشرات غير مستقيم باشد .نقش تغييرات زيستگاه قبلا ذكر شده بربسياري از غارتگران و انگلهاي آفات گياه محصول تاثير ميگذارد. به علاوه علفهاي هرز ميتوانند منبعي از شهد براي بسياري از گونههاي حشرات مفيد باشند. اين بحران جالبي را مطرح ميكند. تلاشهايي صورت گرفته تا گل توري زرد را كنترل زيستي كنند و بااين وجود زنبورداران اين علف هرز سمي و مشكل ساز كنترل شده را نميخواهند ازانجائيكه آن منبع خوبي ازشهد است.اگر علفهاي هرز بخش مهمي از چرخه زندگي يك حشره مفيد خاصي باشند ازقبيل شاه توتي كه زنجره دارد و اينكه زنبور انگلي آناگاروس اپوس زنجره انگور ميتواند زمستان را بگذراند و زياد شود .مديريت علف هرز را حفظ ميكند طوري كه آن با محصولات ارتباط ندارد بااين وجود از حشره مفيد حمايت ميكند و بايد به عنوان يك برنامه مديريتي بررسي شود. درزمينه نقش برقرار شده علفهاي هرز براي موجودات زنده مفيد ازاينرو هر موقعيتي بايد با شايستگي خودش قضاوت شود. همانط.ر كه وان ادمن قبلا خاطر نشان كرد تعادل بين علفهاي هرز عمل كننده به عنوان ميزبانهايي براي موجودات زنده زيان آور و مفيد به اين معني است كه اين نوع از تصميم گيري مديريتي سخت است. هر روش برداشتن علف هرز ازاينرو ميتواند بر روي يك برنامه كنترل زيستي حشره تاثير بگذارد. احتمال زيادي دارد كه علف كشها براي آفت يا غارتگر سمي باشند . اين زمينه در فصل بعدي درمورد علف كشها دربرنا مههاي مديريت آفت بحث خواهد شد.
تاثير مديريت آب و كود : كنش متقابل بين علفهاي هرز و آب يا مغذيها اوليه است ، درصورتيكه كنش متقابل با حشرات و بيماريها تنها ثانويه است. وضعيت آب و مغذي گياهان و محصولات و علفهاي هرز ميتواند كنش متقابلشان با حشرات را تغيير دهد و حمله گياهان و ديناميك جمعيت ممكن است تغيير كند. بحران براي مدير آفت اين است كه همان رژيمهاي مغذي و آبي كه براي مديريت حشره
در يك محصول ممكن است مفيد باشند همچنين ممكن است براي رشد بهتر علف هرز مفيد باشند. مديريت آب در برنج ميتواند جهت به حداقل رساندن مسائل علف مورد استفاده قرار بگيرد بااين وجود مديريت آب ميتواند مسائل علف اطراف طويله را بدتر كند. گذراندن زمستان ميتواند باعث سوختگي يونجه شود كه ازاينرو اجازه هجوم بيشتر علف هرز را ميدهد. اكثر محصولات رديفي نميتوانند آب اضافي راتحمل كنند ، با اين وجود بسياري از با چنين آب اضافي رشد ميكنند. اختلاف اصلي بين علفهاي هرز و ديگر انواع آفات بايد دوباره دراينجا تاكيد شود. علفهاي هرز گياهاني هستند و ازاينرو درواقع مستقيما براي آب و مغذيها رقابت ميكنند. براساس مديريت آفت رابطه بين استفاده از كود و علفهاي هرز مشكل ارزيابي ميشود. علفهاي هرز و نيز محصولات ميتوانند از مغذيهاي تهيه شده به وسيله كود استفاده كنند.محقق علفهاي هرز اي را مشاهده كرده است كه در يك دسته اي درطول محصول رديفي با به كارگيري كود به كاررفته در كاشت تحريك شده اند. اين مطمئنا محيط خيلي ريز اطراف نهالهاي محصول رشد كرده را تغيير ميدهد كه ازاينرو حمله را به وسيله ديگر آفات تغيير ميدهند. نشان داده شده است كه دسته بندي كود براي غلات درطول محصول رديفي نسبت به برنامههاي پخش واكنش بهتري را نشان ميدهد درزمانيكه جوهاي دوسر وحشي وجود دارند. اين به غله اي نسبت داده ميشود كه درزمان دسته شدن درصد بيشتري از كود را به دست ميآورند. تغيير دادن كود فسفري در ذرت نشان داده شده است كه رابطه رقابتي بين دتاج خروس و ذرت را تغيير ميدهد و كود نيتروژني نيز نشان داده شده است كه رقابت بين برنج و جگن را تغيير ميدهد . مايرز و مور نشان دادند كه دستورات مختلف كود استفاده شده در مركبات به طور اساسي فراواني نسبي چندين گنونه از علفهاي هرز را تغيير ميدهد . كليه تغييرات محصول يا علف هرز ذكر شده در بالا درواكنش با مديريت كود براي تغير دادن بروز ديگر آفات نيروي بالقوه اي دارند اگرچه چنين كنشهاي متقابلي بررسي نشده بودند. روابط به طور ضروري همان روابطي هستند كه تحت موضوع تنوع زيستگاه مطرح شده اند. نمونههاي ديگري از كود وجود دارد كه رشد علفهاي هرز را تغيير ميدهد و اينكه چگونه آنها با محصولات رقابت ميكنند و چگونه اين اطلاعات ميتواند دربرنامههاي مديريت يكپارچه مورد استفاده قرار بگيرند نا معلوم است.
فهرست مطالب
كنشهاي متقابل به علت وجود يا فقدان علفهاي هرز : 1
آب در خاك 1
دما درخاك و در سايبان 1
پناهگاه 2
مواد مغذي در گياهان 2
نقش علفهاي هرز در تنوع زيستگاه : 2
نقش علفهاي هرز در برنامههاي بهداشتي 8
نقش علفهاي هرز در چرخشها 11
نقش علفهاي هرز در كنترل بيولوژيكي 12
تاثير مديريت آب و كود 13
فایل : 16 صفحه
فرمت : Word