مقاله فارسی فواصل كاشت در كشاورزي

مقاله فارسی فواصل كاشت در كشاورزي

چكيده
اين پژوهش به منظور بررسي اثرات فواصل رديف كاشت (45، 60 و 75 سانتي‌متر) و تراكم بوته (50، 65 و 80 هزار بوته در هكتار) بر خصوصيات مختلف از جمله عملكرد و اجزاء عملكرد ذرت دانه‌اي سنيگل كراس 704 در مزرعه آزمايشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد ميانه در سال زراعي1381 انجام شد. آزمايش به صورت فاكتوريل در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي در سه تكرار اجرا گرديد.
در اين بررسي برخي از خصوصيات مورفولوژيكي بوته، بلال، وزن خشك بوته، عملكرد اجزاء عملكرد و شاخص برداشت مورد ارزيابي قرار گرفتند. نتايج نشان دادند كه با افزايش فاصله رديف كاشت ،طول ساقه، وزن خشك بوته درمرحله رسيدگي فيزيولوژيكي، تعداد دانه در بلال وزن هزار دانه، عملكرد و شاخص برداشت بصورت معني‌داري افزايش يافتند‌،‌‌ولي صفات ديگر مورد مطالعه تحت تاثير فاصله رديف قرار نگرفتند. همچنين با افزايش تراكم كاشت، سطوح مختلف قطر ساقه ،وزن خشك بوته، ارتفاع گياه و عملكرد دانه اختلاف معني‌داري داشتند. ولي تعداد روز از كاشت تا سبز شدن و رسيدگي، تعداد برگ در بوته، تعداد بلال در بوته و تعداد دانه در بلال و بقيه صفات مورد مطالعه تحت تاثير تراكم قرار نگرفتند. اثر متقابل فواصل خطوط كاشت و تراكم گياهي بر عملكرد دانه معني‌دار گرديد.
طبق نتايج حاصله در شرايط آب و هوايي مشابه اين آزمايش فاصله رديف 75 سانتي‌متر با تراكم 80 هزار بوته در هكتار براي ذرت سينگل كراس 704 قابل توصيه است.
مقدمه :
افزايش عملكرد گياهان زراعي يكي از اجزاي ضروري جامعه امروزي براي هماهنگي با افزايش جمعيت جهان است. جمعيت جهان با آهنگ 7/1-6/1 درصد در حال رشد است و در نتيجه هر ساله 90 ميليون نفر به مصرف كنندگان محصولات كشاورزي افزوده مي شود. اين وضعيت به مفهوم آن است كه توليد غذا بايد دائماً افزايش يابد تا از ناهماهنگي هاي اجتماعي و كمبودهاي غذايي انسان در بسياري از نقاط جهان جلوگيري شود. با توجه به فقر و گرسنگي همراه با ازدياد روز افزون جمعيت در جهان و محدوديت اراضي قابل كشت، ادامه روند كاهش منابع انرژي، تخريب و به هم خوردن تعادل
اكولوژيكي، اگر چاره اي براي افزايش توليدات كشاورزي نشود بروز قحطي دور از انتظار نخواهد بود. رشد جمعيت مشكل اصلي مسألة تغذيه در جهان را تشكيل مي دهد. به منظور حفظ سطح فعلي مصرف غذا براي جمعيت جهان در سال 2010 بايد توليدات مواد غذايي 25 درصد افزايش يابد و براي مبارزه با گرسنگي و سوء تغذيه لازم است كه ميزان توليد موادغذايي تا 55 درصد افزايش يابد (4).
براي تامين غذاي مردم جهان بايد توليد محصولات كشاورزي در واحد سطح افزايش‌يابدو از زمان (طول فصل رشد) بهتر استفاده شود (18) و حتي الامكان از گياهان پرسودتر با دوره رشد كوتاه‌تر استفاده شود(20). ذرت گياهي است پرسود با دوره رشد نسبتاً كوتاه كه ميزان عملكرد دانه آن در واحد سطح نسبت به گياهان مشابه به مراتب بيشتر بوده و مي تواند قسمتي از نياز جامعه بشري را جوابگو باشد. بعلاوه از كليه اندامهاي گياهي ذرت (دانه، برگ و ساقه) براي تغذيه انسان، دام و توليد گوشت و شير استفاده مي‌شود. به اين ترتيب ارزش ذرت در تغذيه دام و طيور، توليد نشاسته، گلوكز و روغن و به دليل پتانسيل عملكرد بسيار بالا (بيش از 15 تن در هكتار) بسيار زياد است و لازم است به آن توجه بيشتري معطوف گردد(6).
گياه با تثبيت و تبديل انرژي خورشيدي غذا توليد مي‌كند. متوسط كارآيي تثبيت انرژي خورشيد در اكوسيستم هاي مختلف جهان كمتر از يك درصد گزارش شده است.گرچه اين رقم براي اكوسيستم هاي زراعي بيشتر است ولي در بهترين شرايط بيش از 1/5 درصد نيست (13).
با اعمال مديريت هاي مناسب زراعي نظير تغيير مصنوعي ميكروكليما، تامين به موقع نهاده هاي لازم، كاشت زودهنگام ارقام زراعي پرمحصول در بهار و استفاده از رديف‌هاي باريك براي افزايش تراكم كاشت، حداكثر پوشش گياهي ايجاد مي شود. بدين ترتيب بجاي آنكه نور در سطح عريان خاك تلف شود بوسيله جامعه گياهي جذب مي شود و در نتيجه ميزان فتوسنتز در واحد سطح زمين افزايش مي‌يابد (16).
افزايش تراكم بوته بدون در نظر گرفتن كاهش صحيح فواصل گياهان و ساير عوامل نه تنها ممكن است باعث افزايش عملكرد نگردد بلكه تراكم زياد سبب افزايش رقابت درون و برون بوته اي گشته و عملكرد دانه را كاهش مي دهد و كيفيت آن را نيز تغيير مي دهد به قسمي كه قابليت استفاده آن در تغذيه دام كاهش مي يابد (11).
در مطالعات مختلف انجام شده در مورد بررسي اثرات فاصله رديف و تراكم بوته، به دليل وجود محيط‌هاي مختلف آب و هوايي توصيه واحدي وجود ندارد بر اين اساس به منظور
بهره گيري بهتر از عوامل محيطي مطالعه اي تحت عنوان اثرات فاصله رديف و تراكم بوته بر رشد، عملكرد و اجزاء عملكرد ذرت دانه اي سينگل كراس 704 اجرا گرديد.
اهميت و علل توسعه كشت ذرت
ذرت به دليل پرمحصولي و قابل كشت بودن در محدوده وسيعي از شرايط محيطي، تنوع فوق‌العاده از نظر فرم، عادت رشد و كيفيت محصول داراي اهميت زيادي مي‌باشد. ذرت يكي از با ارزش ترين گياهاني است كه مورد كشت قرار مي گيرد و به عنوان سلطان غلات معروف است، زيرا توليد و ارزش آن در جهان از گندم، جو، يولاف، چاودار و برنج بيشتر است (15).
قسمت اعظم ذرت توليد شده به مصرف تغذيه دام مي رسد و بدليل پايين بودن درصد فيبر هيدراتهاي كربن ساختماني و روغن، جزوه خوش خوراك ترين غلات بشمار مي آيد. تقريباً 9-8 درصد ذرت توليدي جهت مصرف انسان و توليد بعضي از تركيبات صنعتي بكار برده مي شود. از برگ و ساقه ذرت در صنايع فيبر و كاغذسازي استفاده مي شود و صنايع تخميري يكي ديگر از مصرف‌كنندگان غير مستقيم ذرت هستند، به نحوي كه در توليد الكل اتيليك، الكل بوتيليك استالدئيد و غيره كاربرد دارد (5). ذرت يكي از شگفت آورترين گياهان از لحاظ ذخيره انرژي مي باشد. از بذري كه وزن آن كمي بيشتر از 2/0 گرم مي‌باشد، گياهي حاصل مي‌شود كه در طول 9 هفته به ارتفاع 250 تا 320 سانتي متر مي‌رسد. در دو ماه بعد اين گياه توليد 1000-600 بذر مشابه آنچه كه خود از آن بوجود آمده است مي‌نمايد (براي مقايسه در نظر بگيريد كه از هر بذر گندم50 عدد بذر بوجود مي‌آيد). اين توليد به راندمان بالاي مصرف انرژي و ذخيره مقدار زيادي از آن در دانه بستگي دارد.
علل توسعه كشت ذرت را مي توان به صورت زير خلاصه كرد :
1) قدرت سازش پذيري اين گياه با شرايط گوناگون اقليمي كه در محدوده فوق العاده وسيعي از شرايط محيطي بهتر از گندم و برنج رشد مي كند (10).
2)كشت ديم ذرت در مناطقي با متوسط بارندگي سالانه حداقل 250 ميلي متر و حداكثر 500 ميلي متر و در ارتفاعات 4000 متري كوه‌هاي آند انجام مي‌شود (10).
3) سيستم ريشه‌اي ذرت داراي مكانيسم بالقوه‌اي جهت اجتناب از خشكي است، بطوريكه وقتي گياه با رطوبت خاك كمتر از حد مطلوب روبرو مي‌شود ريشه خود را توسعه مي دهد (14).
بدين ترتيب كاهش سطح برگ با پوشيده شدن برخي روزنه ها همراه است و از دست رفتن رطوبت كاهش مي يابد (10).
4) عامل مهم ديگر، پتانسيل عملكرد بيشتر در اين گياه نسبت به اكثر محصولات زراعي(جدول1) و قدرت زياد اين گياه در تثبيت انرژي است (جدول2)، كه امكان مي‌دهد از هر هكتار زمين حداكثر انرژي برداشت گردد (40).
جدول1 : حداكثر سرعت رشد محصولات زراعي (گرم بر متر مربع در روز).
نقل از منبع شماره40 .
جدول 2: ميزان انرژي برداشت شده در محصولات زراعي.
نقل از منبع شماره40
مراحل نمو ذرت، با تأكيد بر اثر تراكم بوته بر آنها
آگاهي از مراحل نمو و زمان وقوع آن مي‌تواند راهنماي مناسبي براي فراهم كردن شرايط ممكن براي توليد محصول بهتر و بيشتر باشد. فرآيند رشد و نمو از جوانه زدن بذر شروع مي‌شود و تا مرحله رسيدگي فيزيولوژيكي ادامه دارد. هنانوي (32) مراحل رشد و نمو ذرت را مشخص كرده‌ است.
سبز شدن
دانه ذرت مشابه ساير گندميان است، جز اينكه تفاوت هايي در مقياس آن وجود دارد كه ناشي از جنين و آندوسپرم نسبتاً بزرگ آن است (12). بذر پس از قرار گرفتن در درون خاك شروع به جذب رطوبت مي‌كند و هنگامي كه ميزان رطوبت جذب شده به 44 درصد وزن خشك بذر رسيد در شرايطي كه درجه حرارت محيط بالاتر از 10 درجه سانتي گراد باشد، جوانه زني آغازمي‌گردد (3).
مدت زمان كاشت تا سبز شدن تحت تاثير درجه حرارت، رطوبت، تهويه خاك، بنيه گياهچه عمليات آماده سازي بستر بذر و عمق كاشت مي‌باشد (15).
اطرشي (1) طي آزمايشي گزارش داد كه بين هيبريدهاي مختلف ذرت( 108 (خيلي زودرس) ‌ 301 (زودرس) و 604 (ميان رس) ) از نظر تعداد روز از كاشت تا 50 درصد سز شدن تفاوت معني داري مشاهده نمي‌شود همچنين مشخص شد كه در كليه تراكم‌هاي مورد مطالعه (60، 75 و 90 هزار بوته در هكتار) تعداد روز از كاشت تا 50 درصد سبز شدن 3/5 روز و پس از تجمع 8/68 درجه – روز رشد مي‌باشد.
مين باشي (19) طي مطالعه اي اظهار داشت كه تعداد روز از كاشت تا 50 درصد سبز شدن، در بين تراكم هاي مختلف بوته اختلافي نداشتند، كه دليل آن عدم تاثير عوامل آزمايش بر خصوصيات حرارتي، رطوبتي و فيزيكي خاك مي‌باشد.
رسيدگي فيزيولوژيكي
بلوغ يا رسيدگي فيزيولوژيكي به مفهوم دوره‌اي از چرخه زندگي گياه است كه در آن مرحله رشد و نمو كامل مي‌شود. گياهان دانه اي را به منظور جلوگيري از اتلاف عملكرد بايد در مرحله رسيدگي فيزيولوژيكي برداشت كرد. از طرف ديگر، اگر برداشت به بعد از بلوغ فيزيولوژيكي موكول شود، عملكرد در اثر ريزش دانه ها يا ريزش درصد زيادي از دانه ها در حين برداشت كاهش مي‌يابد. بلوغ فيزيولوژيكي هر گياهي را مي‌توان با نمونه گيري منظم و تعيين وزن خشك دانه معين كرد. زماني كه وزن خشك دانه افزايش نيابد، گياه به بلوغ فيزيولوژيكي رسيده است (21).
مدت زمان لازم از كاشت تا بلوغ فيزيولوژيكي تحت تاثير عوامل محيطي و مديريتي مانند تاريخ كاشت، طول فصل رشد، ميزان بارندگي، بافت و حاصلخيزي خاك قرار دارد (12).
اطرشي (1) دريافت كه تعداد روز از كاشت تا مرحله رسيدگي فيزيولوژيكي در تراكم هاي مورد بررسي يكسان است و افزايش تراكم بوته تاثيري بر تعداد روز ندارد. مين باشي (19) دريافت كه افزايش تراكم بوته تاثيري بر تعداد روز از كاشت تا بلوغ فيزيولوژيكي نداشت.
خصوصيات رويشي گياه، با تاكيد بر اثر تراكم بوته بر آنها
تعداد برگ در بوته
برگ هاي ذرت اولين اندام هايي هستندكه بعد از كلئوپتيل از خاك خارج مي‌شود. تعداد برگهاي جنيني ذرت 6-5 عدد است. تعداد برگ در ذرت به ميزان توليد برگ در مريستم انتهايي و همچنين به طول دوره از كاشت تا ظهور گل آذين نر بستگي دارد كه خود تحت تاثير عوامل محيطي مانند طول روز و درجه حرارت مي‌باشد (46).
تعداد برگ در ذرت بستگي به تاريخ ظهور كاكل و گرده افشاني و ارتفاع گياه دارد (22). تعداد برگ در بوته تحت تاثيرطول روز بوده و با افزايش آن تعداد برگ در بوته افزايش مي‌يابد (33).
مين باشي (19) دريافت كه افزايش تراكم بوته، به صورت معني داري باعث كاهش تعداد برگ در بوته مي‌گردد كه احتمالاً به دليل تشديد رقابت بين گياهان براي عوامل محيطي باشد.
ارتفاع گياه
يكي از اثرات تراكم بوته تغيير در ارتفاع گياه است، اما ميزان تغيير به كميت وكيفيت نور بستگي دارد (28). با افزايش تراكم گياهي سايه اندازي متقابل افزايش مي يابد و اين امر افزايش ارتفاع گياه، افزايش خوابيدگي و كاهش يكنواختي بلال را تقويت مي‌كند (1).
استينسون و موس (43) اثر سايه را بر روي دو گروه از هيبريدهاي تراكم پذير و تراكم ناپذير ذرت بررسي نمودند و متوجه شدند كه هيبريدهاي تراكم پذير حساسيت كمتري به سايه دارند و عملكرد آنها بيشتر از هيبريدهاي تراكم ناپذير مي‌باشد. گياهاني كه در معرض سايه بودند، ارتفاع زيادتر و قطر ساقه كمتري داشتند و عملكرد آنها نيز كمتر بود. علت كاهش عملكرد در تراكم هاي بالا افزايش خوابيدگي ساقه و افت وزن بلال در اثر كاهش شدت نور مي‌باشد.
از نظر تئوريك هورمون اكسين در مقابل نور تجزيه شده و افزايش شدت نور باعث تجزيه بيشتر آن مي‌شود كه در نهايت باعث كاهش ارتفاع گياه مي‌شود.معمولاً ارتفاع گياه ذرت تا سطح معيني همراه با افزايش تراكم بوته افزايش يافته و سپس كاهش مي‌يابد. عدم افزايش ارتفاع بوته در تراكم هاي خيلي بالا احتمالاً به علت محدوديت مواد فتوسنتزي، آب
و مواد معدني براي رشد است (28). معمولاً هيبريدهاي ديررس ارتفاع بيشتري نسبت به هيبريدهاي زودرس دارند.
شريف زاده‌(11) طي مطاله اي‌دريافت كه سينگل كراس 711 (ديررس) نسبت به سينگل كراس هاي604 (ميان‌رس) و 301 (زودرس) داراي ارتفاع بيشتري است. بيشتر بودن ارتفاع بوته را مي‌توان به بيشتر بودن تعداد برگها و در نتيجه گرماي بيشتر كه متاثر از ديررس بودن نسبي آنهاست نسبت داد.
قطر ساقه
با افزايش تراكم گياهي سايه اندازي متقابل افزايش مي‌يابد و اين امر باعث افزايش ارتفاع و كاهش قطر ساقه مي‌شود (10). مين باشي (19) گزارش كرد كه قطر ساقه در اكثر مراحل نمو تحت تاثير تاريخ كاشت، تراكم بوته و هيبريد واقع مي‌گردد.بطوريكه افزايش تراكم بوته سبب كاهش قطر ساقه در تمام مراحل نمو مي‌شود و مقدار كاهش قطر ساقه 6 و 8/12 درصد به ترتيب براي تراكم هاي 11 و 13 بوته در مترمربع نسبت به تراكم 9 بوته در متر مربع مي‌باشد. چنانچه افزايش ارتفاع بوته با تجمع بيشتر ماده خشك همراه نباشد، منجر به كاهش قطر ساقه و خوابيدگي بوته مي‌شود (44).
وزن خشك بوته
تراكم جامعه گياهي اثر معني داري بر تجمع ماده خشك بوته دارد. رشد ساقه تا 45 روز بعداز كاشت تغيير معني داري ندارد، ولي بعداز آن تجمع وزن خشك بوته بيش از50 درصد مجموع ساقه و برگ مي‌گردد و حدود 75 روز بعداز كاشت بخصوص در تراكم هاي پايين به تدريج كاهش مي‌يابدكه احتمالاً بدليل انتقال مواد از ساقه به دانه است.
اريك وهانوي (29) مشخص كردند كه ميزان افزايش عملكرد ماده خشك از 45 تا 91 روز بعداز كاشت، كه طي آن گياه وارد مرحله تجمع سريع ماده خشك مي‌شود، تحت تأثير تراكم بوته قرار نمي‌گيرد. در مطالعه كومينز و دوبزون (25) مشخص شد كه با افزايش تراكم ذرت از 49 به 86 هزار بوته در هكتار سهم ساقه از 27 به 32 درصد افزايش مي‌يابد. اكبري (2) دريافت كه وزن خشك بوته در تمام مراحل نمو تحت تاثير تراكم بوته قرارمي‌گيرد و حداكثر وزن خشك بوته در تراكم 85 هزار بوته در هكتار بدست مي‌آيد.
اجزاء عملكرد، با تاكيد بر اثر تراكم بوته بر آنها
تعداد بلال در بوته
تراكم گياهي در توزيع ماده خشك بين بخشهاي رويشي و زايشي سهم مهمي دارد (118). در بررسي شريف زاده(11) معلوم شد كه اثر تراكم بوته در واحد سطح بر تعداد بلال در بوته معني‌دارنيست و دليل آنرا عدم رقابت شديد در زمان تشكيل بلال ها در دامنه تراكم هاي مورد مطالعه ذكر كرد. روتگر وكراودر (42) نتيجه گرفتند كه در تراكم هاي بالا تعداد بلال در بوته كاهش مي‌يابد. كاهش تعداد بلال در بوته در تراكم هاي بالا ناشي از عدم كفايت مواد فتوسنتزي براي تشكيل بلال مي‌باشد (19).
تعداد رديف در بلال
ريد و همكاران (39) گزارش كردند كه افزايش تراكم اثر معني داري بر تعداد رديف در بلال ندارد. در مطالعه شريف زاده (11) مشخص شد كه بين تراكم هاي 85 و 95 هزار بوته در هكتار از نظر تعداد رديف در بلال اختلاف معني داري وجود ندارد. در مطالعه ديگري
(45) گزارش شد با افزايش تراكم از 8 به 4/15 بوته، تعداد رديف در بلال به ميزان 14 درصد كاهش يافت
تعداد دانه در رديف
تيتو – كاگو و گاردنر (45) گزارش كردند كه يكي از فاكتورهاي مهم در تشكيل عملكرد دانه ذرت، تعداد دانه در هر رديف بلال مي‌باشد، زيرا تعداد دانه در هر رديف در مقايسه با تعداد رديف در هر بلال تاثير بيشتري را بر تعداد دانه در هر بلال دارد. با افزايش بيش از حد تراكم (بالاتر از 10 بوته در مترمربع) تعداد دانه در هر بوته به ميزان 79 درصد كاهش ‌يافت، در حاليكه تعداد دانه در واحد سطح ممكن است تا تراكم 5/12 بوته در مترمربع افزايش يابد. با افزايش تراكم از 8/0 به 4/15 بوته در مترمربع، تعداد دانه در رديف تا تراكم 5/13 بوته در مترمربع تقريباً ثابت و بين‌42‌ تا‌45 ‌ دانه در رديف بود، ولي در تراكم 4/15 بوته در مترمربع به 24 دانه در رديف كاهش يافت.
شريف زاده (11) گزارش كرد كه بين تراكم هاي 85 و 95 هزار بوته در هكتار از نظر تعداد دانه در رديف اختلاف معني داري مشاهده نمي‌شود. اكبري (2) گزارش نمود كه اثر تراكم بوته بر تعداد دانه در رديف معني دار نيست.
وزن هزار دانه
در مطالعه كارلن وكامپ (35) اختلاف آماري معني‌داري بين دو روش جفت كاشت وتك كاشت از نظر وزن هــزار دانــه مشاهده نشد. اكبري (2) دريافت كه اثر تراكم بوته بر وزن هزار دانه معني دار است، و با افزايش تراكـم بوته در واحد سطح وزن هــزار دانـــــه كاهش يافت. همچنين شريف زاده (11) در بررسي خود دريافت كه بين تراكم هاي 85 و 95 هزار بوته در هكتار از نظر وزن هزار دانه تفاوت معني داري وجود نداشت.
اثر تراكم بوته بر عملكرد دانه
در شرايط مختلف تراكم مطلوب بوسيله رقابت براي جذب آب، مواد غذايي و نور تعيين مي‌شود ( 37). با افزايش تراكم عملكرد دانه افزايش مي‌يابد، اما اين رابطه بصورت سهمي مي‌باشد (36). محدوديت عملكرد در تراكم هاي كم به علت كمي تعداد بوته و در تراكم‌هاي زياد به دليل وجود بوته هاي عقيم مي‌باشد.
سيادت (9) با بررسي اثر تراكم هاي مختلف گياهي (40، 50، 60، 70 و 80 هزار بوته در هكتار) بر خصوصيات 3 هيبريد نتيجه گرفت كه با افزايش تراكم، عملكرد تك بوته با شيب تقريباً تند و يكنواخت كاهش مي‌يابد.
مطيعي وسيادت (17) مشخص كردند كه بين تراكم هاي مختلف ذرت سينگل كراس 704 اختلاف معني داري از نظر عملكرد دانه وجود دارد و با افزايش تراكم گياهي تا 100 هزار بوته در هكتار ابتدا عملكرد افزايش و سپس كاهش پيدا مي‌كند. سيادت (8) گزارش كرد كه متوسط تعداد دانه يا تعداد بلال در بوته با افزايش تراكم كاهش مي‌يابد، اما عملكرد دانه در ابتدا افزايش و سپس كاسته مي‌شود .
اثر تراكم بوته بر شاخص برداشت
نيچي و پوروويچ (38)، عملكرد بيولوژيكي را به كل ماده خشك توليدي و عملكرد اقتصادي رابه بخشي از عملكرد بيولوژيكي كه قابل استفاده است، اطلاق مي‌گردد. بيون (23) كارايي توليد دانه را به عنوان يك شاخص مطرح نمود و اين شاخص ضريب انتقال نام گرفت. او ضريب انتقال غلات را بصورت نسبتي از ماده خشك تمامي گياه (بجز ريشه) كه
در دانه تجمع مي‌يابد تعريف نمود. اين ضريب كه اكنون بعنوان شاخص برداشت شناخته مي‌شود، بطور گسترده‌اي مورد استفاده قرار مي‌گيرد (26). با افزايش توليد ماده خشك كل و با افزايش شاخص برداشت، مي‌توان عملكرد اقتصادي را افزايش داد. عملكرد بيولوژيك و شاخص برداشت تحت تاثير عوامل آب و هوايي، خاك و گياه قرار دارند. دونالد و هامبلين (27)، پيشرفت هاي قابل ملاحظه‌اي كه در نيم قرن اخير در توليد غلات حاصل شده است را در درجه نخست به دليل افزايش شاخص برداشت و نه لزوماً افزايش عملكرد بيولوژيكي مي‌دانند.
طبق گزارش ريچارد و همكاران (41) افزايش تراكم گياهي بطور معني داري شاخص برداشت را كاهش مي‌دهد. آنها همچنين نتيجه گرفتند كه شاخص برداشت ذرت بيشتر تحت تاثير عوامل محيطي و به ويژه تراكم گياهي و طول دوره رسيدگي گياه است، و هرچه اين دوره طولاني تر و تراكم گياهي كمتر باشد، شاخص برداشت بيشتر افزايش مي‌يابد.
مواد و روشها
موقعيت محل آزمايش
اين آزمايش در سال زراعي1381 در مزرعه‌دانشگاه آزاذ اسلامي واحد ميانه واقع در شمال شرقي شهرستان ميانه انجام گرفت. اين منطقه در طول جغرافيايي ′25 و º37 شرقي و در عرض جغرافيايي ′43 و º47 شمالي در ارتفاع 1100 متري از سطح دريا واقع شده است. اين منطقه با توجه به تقسيم بندي دومارتن و آمبرژه جزو مناطق نيمه خشك با تابستانهاي نسبتاً گرم و خشك و زمستانهاي سرد و مرطوب مي‌باشد و بر اساس آمار هواشناسي ميانه، ميانگين درجه حرارت سالانه آن 13 درجه سانتيگراد با ميانگين حداقل سالانه 2/6 درجه سانتيگراد، ميانگين حداكثر سالانه 8/19 درجه سانتيگراد و حداكثر مطلق 5/40 درجه سانتيگراد مي‌باشد. حداقل ميزان بارندگي منطقه 168 ميلي‌متر و حداكثر آن بيش از 500 ميلي متر با متوسط 306 ميلي متر است. تعداد روزهاي يخبندان اين ناحيه 110 روز در سال مي‌باشد.
مشخصات خاك محل آزمايش
براي تعيين خصوصيات فيزيكي و شيميايي خاك محل مورد آزمايش ده نمونه از خاك مزرعه از عمق 20-0 و 40-20 سانتي متري به طور تصادفي نمونه برداري شد و دو نمونه درآزمايشگاه خاكشناسي تبريز تجزيه شد.نتايج نشان داد كه بافت خاك از نوع لوم رسي و اسيديته آن5/7 مي‌باشد.
مشخصات طرح و تيمارهاي آزمايشي
اين بررسي به صورت آزمايش فاكتوريل در قالب طرح بلوكهاي كامل تصادفي با سه تكرار انجام شد. عوامل مورد بررسي را سه فاصله خطوط كاشت (45 ،‌60 و 75 سانتي‌متر) و سه تراكم بوته (50، 65 و 80 هزار بوته در هكتار) تشكيل دادند. در اين آزمايش از ذرت رقم ديررس سينگل كراس 704 با طول دوره رشد 140-120 روز استفاده شد.
عمليات زراعي
قطعه زمين مورد مطالعه در پائيز سال 1380 توسط گاوآهن برگرداندار شخم عميق و در بهار سال 1381شخم سطحي (25-20 سانتي متر) زده شد. سپس كود فسفات آمونيوم و اوره به ترتيب به ميزان 250 و 90 كيلوگرم در هكتار بطور يكنواخت در مزرعه پخش گرديد و با دوبار ديسك عمودبرهم علاوه بر خردكردن كلوخه ها، كود با خاك مخلوط و سپس
توسط ماله زراعي مزرعه تسطيح شد. كاشت در تاريخ 20 ارديبهشت ماه با دست انجام گرديد. هركرت شامل 6 رديف كاشت به طول 9 متر بود. بذور قبل از كاشت بوسيله قارچ كش كاربوكسين تيرام به ميزان 2 در هزار آغشته شدند. براي كاشت ابتدا شيارهايي به عمق 5-3 سانتي متر در وسط كرت ايجاد و بذرها بوسيله دست در محل كاشت قرار داده شدند. همزمان.اولين آبياري بلافاصله پس از كاشت انجام شد. فواصل ساير آبياري ها حدود 8-6 روزوعرف منطقه بود. براي تامين نيتروژن مورد نياز، معادل 150 كيلوگرم اوره در هكتار بصورت سرك بطور يكنواخت در سه مرحله قبل از گلدهي و قبل از هرآبياري در كنار رديف هاي كاشت پخش گرديد.
به منظور مبارزه با آفات از جمله كرم طوقه خوار(1) از سم ليندن(2) به ميزان دو در هزار بصورت محلول و طعمه مسموم، و كرم ساقه خوار ذرت(3) در مرحله ظهور گلهاي نر از حشره كش سوين(4) به ميزان دو كيلوگرم در هكتار بوسله سمپاش فوران مدل پي‌تي‌او500(5) و تراكتور فيات 445 استفاده گرديد.
خصوصيات مورد بررسي
در اين بررسي زمان وقوع مراحل نمو شامل 50 درصد سبز شدن و رسيدگي فيزيولوژيكي تعيين گرديدند. همچنين در اين مطالعه قطر ساقه (از بالاي سطح خاك و حدفاصل گره هاي سوم و چهارم بوسيله كوليس) و ارتفاع بوته در مرحله رسيدگي فيزيولوژيكي اندازه گيري شد و تعداد برگ نيز شمرده شد. براي تعيين وزن خشك بوته از دو رديف از چهار رديف مياني هر كرت ده بوته متوالي برداشت شد و بطور جداگانه داخل پاكت هاي جداگانه درون آون تهويه دار به مدت 48 ساعت و در درجه حرارت 75-70 درجه سانتيگراد قرار داده شدند و سپس با ترازوي دقيق توزين شدند.
عملكردهاي دانه و بيولوژيك دو رديف كاشت مياني (پس از حذف اثر حاشيه) تعيين گرديدند و عملكرد دانه بر اساس 14 درصد رطوبت تنظيم شد. اجزاي عملكرد براي ده بوته تصادفي از رديف‌هاي كاشت غير حاشيه‌اي تعيين شدند. شاخص برداشت نيز از نسبت عملكرد دانه به عملكرد بيولوژيك حاصل شد. خصوصيات اندازه‌گيري شده براي هر كرت و متوسط صفات اندازه‌گيري شده براي ده بوته يا بلال با استفاده از برنامه نرم افزاري MSTAT-C مورد تجزيه واريانس قرار گرفتند و مقايسه ميانگين‌ها با استفاده از آزمون دانكن در سطح احتمال 5 درصد انجام شد. براي رسم نمودارها از نرم‌افزار كواتروپرو استفاده شد.
نتايج و بحث
مراحل نمو
سبز شدن
تعداد روز از كاشت تا 50 درصد سبز شدن تحت تاثير تيمارهاي آزمايشي (فاصله رديف كاشت و تراكم بوته) و اثر متقابل آنها قرار نگرفت (جداول3و 4). چنين به نظر مي‌آيد كه اين مرحله پيش از اينكه تحت تاثير فاصله رديف و تراكم بوته قرار گيرد، بيشتر تحت تاثير پتانسيل بذر و شرايط خاك از نظر مواد غذايي، درجه حرارت و رطوبت مي‌باشد. ديگر محققان (12و19) نيز در مطالعات خود دريافتند كه تعداد روز از كاشت تا 50 درصد سبز شدن تحت تاثير تراكم بوته قرار نمي‌گيرد.
متوسط تعداد روز از كاشت تا 50 درصد سبز شدن براي رقم سينگل كراس 704، در مدت 1/7 روز بود. .
رسيدگي فيزيولوژيكي
نتايج آماري بدست آمده بيانگر آن بود كه تعداد روز از كاشت تا رسيدگي فيزيولوژيكي تحت تاثير فاصله رديف، تراكم بوته و اثر متقابل آنها قرار نگرفت (جداول5 و6).
در مطالعه مين باشي(19) نيز مشخص شد كه افزايش تراكم بوته تاثيري بر تعداد روز از كاشت تا مرحله رسيدگي فيزيولوژيكي ندارد. همچنين ايرميرن و ميلبورن (34) اعلام كردند كه افزايش تراكم بوته روي زمان برداشت هيبريدهاي مورد مطالعه تاثيري نداشت.
رقم مورد مطالعه (سينگل كراس 704 ) از كاشت تا رسيدگي فيزيولوژيكي بطور متوسط 39/110 روز نياز داشت.
خصوصيات رويشي گياه
تعداد برگ در بوته
تعداد برگ در بوته تحت تاثير فاصله رديف و تراكم بوته و اثر متقابل آنها قرار نگرفت ( جدول 5).تعداد برگ در بوته تحت تاثيرطول روز بوده و با افزايش آن تعداد برگ در بوته افزايش مي‌يابد (33). مين باشي (19) دريافت كه افزايش تراكم بوته، به صورت معني داري باعث كاهش تعداد برگ در بوته مي‌گردد كه احتمالاً به دليل تشديد رقابت بين گياهان براي عوامل محيطي مي‌باشد. همچنين تعداد برگ در ذرت بستگي به تاريخ ظهور كاكل و گرده افشاني و ارتفاع گياه دارد (22). نتيجه حاصله از اين آزمايش با نتايج فوق مطابقت ندارد.
ارتفاع بوته
اثر فاصله رديف بر ارتفاع بوته معني دار نبود(جدول5) با اين حال بيشترين ارتفاع بوته در فاصله رديف كاشت 45 سانتي متر بدست آمد.
ارتفاع بوته تحت تاثير تراكم كاشت قرار گرفت(جدول5). بيشترين ارتفاع بوته مربوط به تراكم كاشت 80 هزار بوته در هكتار بود.حال آنكه بين تراكم هاي 65و50 هزار بوته در هكتاراختلاف معني داري وجود نداشت(جدول 6) .در تراكم زياد به سبب افزايش سايه اندازي، ارتفاع بوته ها جهت جذب نور بيشتر مي‌شود.
جميزبرخ (31) گزارش نمود كه ارتفاع بوته در تمام مراحل نمو تحت تاثير تراكم بوته قرار مي‌گيرد. افزايش تراكم بوته در واحد سطح از طريق تغيير در كيفيت و كميت نور باعث افزايش يا كاهش ارتفاع مي شود. در تراكم هاي مطلوب عدم تخريب هورمون اكسين عامل طويل شدن ميانگره‌ها مي‌گردد .
اثرمتقابل فاصله رديف و تراكم كاشت بر ارتفاع بوته معني دار نگرديد(جدول5).
قطر ساقه
قطر ساقه درمرحله رسيدگي تحت تاثير فاصله رديف كاشت قرارگرفت(جدول5). با افزايش فاصله رديف از45 تا 75 سانتي متربر قطر ساقه افزوده شد، حال آنكه بين دو فاصله رديف 45 و 60 سانتي متر از نظر آماري اختلاف معني داري وجود نداشت.
اثر سطوح مختلف تراكم كاشت بر قطر ساقه در سطح احتمال 5 درصد معني دار بود ( جدول5) .تراكم كاشت 50 هزار بوته بيشترين و تراكم كاشت 80 هزار بوته در
هكتاركمترين قطر ساقه را داشتند. با اين حال بين تراكم‌هاي 65 و 80 هزار بوته در هكتار از نظر آماري اختلاف معني داري وجود نداشت(جدول6).
ارلي و همكاران (28) طي آزمايشي دريافتندكه با افزايش تراكم بوته، قطر ساقه كاهش پيدا كرد. به نظر مي‌رسد كه افزايش تراكم كاشت باعث تشديد رقابت بين گياهان براي جذب منابع محيطي مي‌گردد و در اين ميان قطر ساقه هم تحت تاثير قرار گرفته و كاهش مي‌يابد.
اثر متقابل فاصله رديف و تراكم كاشت بر قطر ساقه در مرحله رسيدگي معني دار نبود(جدول5).
وزن خشك بوته در متر مربع
وزن خشك بوته در متر مربع در مرحله رسيدگي فيزيولوژيكي تحت تاثير فاصله رديف كاشت قرار نگرفت (جدول5).با اين حال بيشترين وزن خشك بوته در متر مربع در فاصله رديف 75 سانتي متر بدست آمد(جدول 6). علت اين امر را مي‌توان به نفوذ بيشتر نور به برگهاي پاييني و حداكثر استفاده از آن در ساخت مواد فتوسنتزي در ساقه و برگ دانست.
اثر تراكم بوته بر وزن خشك بوته در متر مربع در سطح احتمال 1 درصد معني دار بود(جدول5). وزن خشك بوته در متر مربع با افزايش تراكم بوته افزايش يافت، ولي وزن خشك بوته كاهش يافت كه دليل آنرا مي توان رقابت بين بوته‌ها دانست ،كه تعداد بيشتر بوته در واحد سطح جبران اين كمبود را كرده است. بيشترين مقدار وزن خشك بوته در مترمربع با تراكم 80 هزار بوته در هكتار بدست آمد.حال آنكه بين تراكم هاي كاشت 50 و65 هزار بوته در هكتار از نظر آماري اختلاف معني داري مشاهده نشد(جدول 4-4). در مطالعه بورن واندرسون (24) مشخص شد كه وزن خشك ساقه در كليه مراحل نمو تحت تاثير تراكم بوته قرار مي‌گيردكه حداكثر وزن خشك ساقه در تراكم 5/8 بوته در مترمربع بدست آمد.محققين ديگر (2 و19) نيز به نتايج مشابهي رسيدند.
اثر متقابل فاصله رديف و تراكم كاشت بر وزن خشك بوته در متر مربع معني دار نبود (جدول5).
اجزاء عملكرد
تعداد بلال در بوته
اثر فاصله رديف و تراكم كاشت بر تعداد بلال در بوته و اثر متقابل آنها معني دار نبود(جدول7 ).طي آزمايش صورت گرفته تقريباً همه بوته‌ها يك بلال داشتند و نتيجه بدست آمده نشانگر آن است كه احتمالاً تعداد بلال در بوته بيشتر تحت عوامل ژنتيكي بوده و كمتر تحت تاثير عوامل محيطي قرار مي‌گيرد. دماوندي(7) نيزدر مطاله اي به نتيجه مشابهي دست يافت.
تعداد دانه در بلال
اثرسطوح مختلف فاصله رديف بر تعداد دانه در بلال از نظر آماري در سطح 5 درصد معني‌دار بود‌(جدول4-5)‌. بيشترين تعداد دانه در بلال مربوط به فاصله رديف كاشت 75 سانتي‌متربود (جدول 8)،كه دليل آنرا مي‌توان كاهش رقابت گياهان براي جذب نورعنوان كرد.
تعداد دانه در بلال تحت تاثيرسطوح مختلف تراكم بوته قرار نگرفت (جدول7 ). اما با افزايش تراكم تعداد دانه در بلال سير نزولي پيدا كرد كه اين امر مي‌تواند به دليل رقابت و كمبود عوامل محيطي نظير نور، رطوبت، حرارت و مواد غذايي در اثر افزايش تراكم باشد.
اثر متقابل فاصله رديف و تراكم بوته بر تعداد دانه در بلال از نظر آماري معني دار نبود (جدول 7 ).
تعداد رديف در بلال
تعداد رديف در بلال تحت تاثيرسطوح مختف فاصله رديف و تراكم كاشت و اثر متقابل آنها قرار نگرفت (جدول4-5 ). به نظر مي‌رسد كه اين صفت كمتر تحت كنترل عوامل محيطي مي‌باشد و بيشتر تحت كنترل ژنتيكي است.ريد و همكاران (39) طي مطاله اي گزارش كردند كه افزايش تراكم كاشت اثر معني‌داري بر تعداد رديف در بلال ندارد.
وزن هزار دانه
اثر فاصله رديف كاشت بروزن هزار دانه در سطح احتمال 5 درصد معني دار بود (جدول7 ). بيشترين وزن هزار دانه مربوط به فاصله رديف 75 سانتي‌متر بود كه با فاصله رديف45 سانتي‌متر اختلاف معني داري داشت ولي بين فاصله رديف هاي75 با 60 و60 با 45 سانتي‌متر اختلاف معني‌داري از نظر وزن هزار دانه وجود نداشت(جدول 8). علت را مي‌توان چنين بيان كرد كه در فاصله رديف هاي زياد گياه به عوامل محيطي (نور، حرارت و رطوبت) بيشتري دسترسي داشته و در نهايت مواد فتوسنتزي بيشتري را به دانه‌ها منتقل مي‌سازد، ولي در فاصله رديف هاي كم اين عوامل كمتر در اختيار گياه قرار مي‌گيرند و باعث مي‌شوند كه وزن دانه كم گردد.
اثر تراكم بر وزن هزار دانه معني دار نگرديد (جدول4-5) .شريف زاده (11) طي مطاله ا ي گزارش كرد كه بين تراكم‌هاي مختلف كاشت( 85 و 95 هزار بوته در هكتار) از نظر وزن هزار دانه تفاوت معني‌داري وجود ندارد.
اثر متقابل فاصله رديف و تراكم كاشت بر وزن هزار دانه معني دار نگرديد (جدول 7).
عملكرد دانه
اثر فاصله رديف كاشت بر عملكرد دانه در سطح احتمال 5 درصد معني دار بود (جدول7). بيشترين عملكرد دانه با فاصله رديف 75‌سانتي متر بدست آمد(جدول8). دليل آن را مي توان به توزيع مناسب بوته در واحد سطح، كاهش رقابت براي جذب عوامل محيطي افزايش توليدات فتوسنتزي و تخصيص بهتر آنها ذكر كرد.
تفاوت بين عملكرد دانه درسطوح مختلف فاصله رديف كاشت با تفاوت بين تعداد دانه در بلال و وزن هزار دانه (جدول8) هماهنگ است. بالا بودن عملكرد دانه در فاصله رديف 75 سانتي متر را مي توان به تعداد بيشتر دانه در بلال و وزن هزار دانه بيشتر، نسبت به فاصله رديف‌هاي 60 و 45 سانتي متردانست.
عملكرد دانه در سطح احتمال 1 درصد تحت تاثير تراكم بوته قرار گرفت ( جدول7 ). بيشترين عملكرد دانه مربوط به تراكم 8 بوته در مترمربع بود كه از لحاظ آماري تفاوت معني داري با تراكم هاي 5/6 و 5 بوته در مترمربع داشت، ولي دو تراكم اخير از لحاظ آماري تفاوتي بايكديگر نداشتند(جدول 8). با افزايش تراكم بوته در واحد سطح از عملكرد تك بوته كاسته شد كه دليل آن را مي‌توان به رقابت بين گياهان براي عوامل محيطي نظير نور، رطوبت و مواد غذايي نسبت داد. اما با افزايش تراكم بوته بر تعداد بوته ها افزوده شده و اين
افزايش بوته كمبود عملكرد تك بوته را جبران نمود و در نهايت عملكرد در واحد سطح افزايش يافت.
فلتون (30) گزارش كرد كه بالاترين عملكرد دانه ذرت در واحد سطح وقتي بدست مي‌آيد كه تراكم بوته در واحد سطح افزايش يابد.
اثر متقابل فاصله رديف و تراكم بوته بر عملكرد دانه در سطح احتمال 5 درصد معني دار گرديد (جدول7). دراين بررسي بيشترين عملكرد دانه در فاصله رديف 75 سانتي‌متربا تراكم بوته 80 هزار بوته در هكتارو كمترين عملكرد دانه در فاصله رديف45 سانتي متر با تراكم بوته 50 هزا بوته در هكتار بدست آمد(جدول8). دليل اين نتيجه را چنين مي توان بيان داشت كه ،گرچه در تراكم كم عملكرد تك بوته زيادتر است، ولي اين افزايش نمي‌تواند جبران كاهش عملكرد ناشي از تعداد كمتر بوته را بنمايد. از طرف ديگر در فاصله رديف بالاتر، نور بيشتري به برگ هاي وسطي و پاييني كه نقش موثري را در تغذيه بلال دارند مي‌رسد و با افزايش تراكم كاشت راندمان استفاده از نور زياد مي‌شود و اثر متقابل مثبت بين فاصله رديف و تراكم كاشت، باعث افزايش عملكرد دانه در واحد سطح مي‌شود.
شاخص برداشت
اثر فاصله رديف كاشت بر‌شاخص برداشت در سطح احتمال 5 درصد‌ معني‌دار بود‌ (جدول7). بالاترين شاخص برداشت مربوط به فاصله رديف كاشت 75 سانتي‌متر بود كه از لحاظ آماري اختلاف
معني داري با فاصله رديف هاي كاشت 60 و45 سانتي‌متر داشت، ولي فاصله رديف هاي 60 و 45 سانتي‌متر از لحاظ آماري اختلاف معني داري با هم نداشتند(جدول8).
اثر تراكم بوته بر شاخص برداشت معني دار نبود (جدول7). با افزايش تراكم بوته شاخص برداشت افزايش يافت. طبق گزارش ريچارد و همكاران (41) افزايش تراكم گياهي شاخص برداشت را كاهش دادكه با نتايج بدست آمده مطابقت ندارد.
اثر متقابل عوامل آزمايشي برشاخص برداشت در هيچيك از سطوح آماري معني دار نگرديد (جدول7).
نتيجه گيري
بر طبق نتايج بدست آمده از اين آزمايش بالاترين عملكرد دانه (6/14 تن در هكتار) مربوط به فاصله رديف كاشت 75 سانتي‌متر و تراكم8 بوته در مترمربع مي‌باشد. اثر فاصله رديف و تراكم كاشت بر عملكرد دانه تقريباً يكسان بود. علت افزايش عملكرد را مي‌توان به اثر متقابل مثبت بين فاصله رديف كاشت و تراكم بوته و كاهش رقابت براي عوامل محيطي نظير حرارت، نور و افزايش توليدات فتوسنتزي از طريق افزايش سطح برگ وتخصيص بهتر مواد فتوسنتزي به اندام هاي ذخيره كننده ربط داد. مجموع اين عوامل باعث افزايش معني داري در عملكرد دانه گرديد.
تعداد دانه در بلال و وزن هزار دانه تحت تاثير فاصله رديف كاشت قرار گرفتند و در نهايت بر عملكرد دانه اثر مثبتي اعمال كردند. عملكرد دانه در فاصله رديف 75 سانتي‌متر بيشتر از فواصل رديف 45 و 60 سانتي‌متر گرديد.
در مطالعه انجام شده عملكرد دانه تحت تاثير تراكم بوته قرار گرفت و بيشترين عملكرد دانه در تراكم 80 هزار بوته در هكتار (6/11 تن در هكتار) بدست آمد، ولي از لحاظ
آماري اختلاف معني‌داري بين تراكم هاي 65 و 50 هزار بوته در هكتار مشاهده نشد. تراكم هاي 80 و 65 هزار بوته در هكتار نسبت به تراكم 50 هزار بوته در هكتار عملكرد بيشتري داشتند.
بر‌اساس نتايج بدست آمده‌، فاصله رديف 75 سانتي‌متر با تراكم 80 هزار بوته در هكتار براي توليد ذرت سينگل كراس 704 در مناطق مشابه با شرايط اقليمي اين آزمايش توصيه مي‌شود.
تقدير و تشكر
بدينوسيله از زحمات كليه كساني كه در مراحل اجراي اين طرح و گزارش نهايي همكاري فرموده اند قدرداني مي گردد . از رياست محترم واحد ، بخض پژوهش ، مزرعه دانشگاه و بالاخص همكاران ارجمندم :
1- شهرام شفائي ، دانشجوي رشته مهندسي كشاورزي ، زراعت و اصلاح نباتات
2- بهرنگ نجفلو ، دانشجوي مهندسي كشاورزي ، زراعت و اصلاح نباتات
با تشكر ، رحيم عليمحمدي ، كارشناس ارشد زراعت و اصلاح نباتات ، عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد ميانه
منابع
اطرشي، م. 1374. بررسي اثرات تاريخ كاشت و تراكم بوته بر روي عملكرد و صفات فيزيولوژيكي و شيميايي دانه ذرت در ارقام مختلف. پايان نامه كارشناسي ارشد زراعت. دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان اصفهان.
اكبري، غ. ع. 1370. بررسي اثرات تراكم و آرايش كاشت بر رشد، عملكرد و اجزاء عملكرد ذرت دانه‌اي در اصفهان. پايان نامه كارشناسي ارشد زراعت. دانشكده كشاورزي دانشگاه صنعتي اصفهان.
امام، ي. ا. و ك. نيك نژاد. 1373. مقدمه‌اي بر فيزيولوژي گياهان زراعي. انتشارات دانشگاه شيراز.
بزرگداشت روز جهاني غذا در وزارت كشاورزي .1373. زيتون .‌ص. 25-23‌.
خدابنده، ن. 1371. غلات. انتشارات دانشگاه تهران.
خواجه پور، م. 1378. غلات. جزوه درسي دانشگاه صنعتي اصفهان .
دماوندي، ع. 1376. فاصله رديف و تراكم بوته بر رشد، عملكرد و اجزاء عملكرد دو رقم ذرت دانه‌اي. پايان نامه كارشناسي ارشد زراعت. دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان.
سيادت، ع .1373. تاثير تراكم و متد كاشت (تك بوته، دوبوته و سه بوته) بر روي اجزاي عملكرد ذرت تابستانه 704.SC. چكيده مقالات سومين كنگره علوم زراعت و اصلاح نباتات ايران. انتشارات دانشگاه تبريز.
سيادت، ع. 1368. غلات. جزوه درسي دانشگاه اهواز .
شبستري، م. و م. مجتهدي. 1370. فيزيولوژي گياهان زراعي. مركز نشر دانشگاهي تهران .
شريف زاده، ف. 1370. اثر تراكم بوته بر رشد، عملكرد و اجزاء عملكرد هيبريدهاي ذرت. پايان نامه كارشناسي ارشد زراعت. دانشكده كشاورزي دانشگاه صنعتي اصفهان.
طهماسبي، ز. 1368. اثرات تاريخ كاشت بر عملكرد دانه و كنترل خسارات كرم ذرت در اصفهان. پايان نامه كارشناسي ارشد زراعت. دانشكده كشاورزي دانشگاه صنعتي اصفهان.
كوچكي، ع. و م. حسيني. 1368. سير انرژي در اكوسيستم هاي كشاورزي. انتشارات جاويد مشهد .
كوچكي ،ع. و م. حسيني. و م. نصيري محلاتي. 1372. رابطه آب و خاك در گياهان زراعي (ترجمه). انتشارات جهاد دانشگاهي دانشگاه مشهد.
كوچكي، ع. و ح. خياباني. و غ. سرمدنيا. 1372. توليد محصولات زراعي (ترجمه). انتشارات دانشگاه فردوسي مشهد.
كوچكي ،ع. و م. نصيري. و م. بنايان اول. 1370. مباني فيزيولوژيكي رشد و نمو گياهي. انتشارات آستان قدس مشهد.
مطيعي، ا. م. ح. و ع. سيادت. 1373. بررسي تاثير تاريخ كاشت و تراكم بر عملكرد دانه ذرت 46A در خوزستان. چكيده مقالات سومين كنگره علوم زراعت و اصلاح نباتات ايران. انتشارات دانشگاه تبريز.
مظاهري، د. 1372. زراعت مخلوط. اننتشارات دانشگاه تهران .
مين باشي معيني، م. 1374. اثرات تاريخ كاشت و تراكم بوته بر عملكرد و كيفيت ذرت علوفه‌اي. پايان نامه كارشناسي ارشد زراعت. دانشكده كشاورزي دانشگاه صنعتي اصفهان .
واحدي، م. 1368. كاشت، داشت و برداشت ذرت. وزارت كشاورزي سازمان ترويج و آموزش كشاورزي .
هاشمي دزفولي، ا. و ع. كوچكي. و م. بنايان اول. 1375. افزايش عملكرد گياهان زراعي (ترجمه). انتشارات جهاد دانشگاهي مشهد.
Allien,J.R.,G.W.Mckee , and J.H.Mcghen. 1973. Leaf number and maturity in hybrid corn. Agron. J. 65 : 233 – 235.
Beaven,E.S. 1914. Rep. Br. Assoc. 83 : 660.
Buren, L.L., J.J. Mock. and T.C. Anderson. 1974. Morphological and physiological triats in maize associated width tolerance to high plant density. Crop Sci. 84: 426-429.
Cummins,D.G. and J.W.Dubson,JR. 1973. Corn for silage as influenced by hybrid maturity row spacing, plant population,and Climate. Agron. J. 65: 240-243.
Donald, C.M. 1962. In serch of high yield. J. Aust. Agric. Sci. 28: 171-178.
Donald,C.M. and J.Hamblin. 1976. The biological yield and harvest index of cereal as agronomic and plant breeding criteria. Adv. Agron. 88: 366-405.
Early,E.B.,R. J.Miller,G.L.Reichert,R.H.Hageman and R.D. Seif. 1966. Effect of shade on maize production under field condition. Crop Sci. 6: 1-6.
Erik,K.and J.Hanway. 1966. Leaf area in relation to yield of corn grain. Agron. J. 58: 10-18.

فایل : 17 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...