مقاله فارسی در مورد مفهوم جوانی و نوجوانی

مقاله فارسی در مورد مفهوم جوانی و نوجوانی

مقدمه:
مفهوم جوانی و نوجوانی
نوجوانی به دوره گذرا از کودکی به بزرگسالی اطلاق می شود و معرف تغییر عمیقی است که کودک را از بزرگسال جدا می سازد. این دوره مرزهای سنی مشخصی ندارد و بسته به افراد و جوامع گوناگون متغیر است. در این دوره، نوجوان به بلوغ جنسی دست می یابد و هویت خود را جدا از هویت خانوادگی بنا می نهد. نوجوانی به منزله دگرگون شدن است و نوجوان در این دوره دائما در حال تغییر و تحول است. به همین دلیل، بلوغ یکی از موارد همگانی رشد نوجوانی است و از دیدگاه زیست شناسی، روان شناسی، فرهنگی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.
قسمتی از بلوغ یا نوجوانی، تحت تاثیر عوامل درونی و قسمت دیگر آن تحت شرایط محیطی است که فرد در آن رشد می یابد. این دوره، نوجوانی زمانی را برای کسب مهارتها و آماده شدن برای آینده در اختیار نوجوان می گذارد. اما در عین حال، دوره ای آکنده از تعارض و نوسان بین وابستگی و استقلال است. بنابرای، می توان گفت که نوجوانی مرحله پر کشمکش و دشواری در زندگی است. نوجوان در سالهای اول نوجوانی، با تغییرات جسمی، جنسی، روانی، اجتماعی و شناختی مواجه است. همزمان با گذراندن بلوغ جسمانی، همسالان است و با همه این تغییرات می کوشد هویت خود را کسب کند.
آرندلدگزل فرآیند رشد انسان را از تولد تا 16 سالگی می داند. او افراد 16 ساله را چنین توصیف می کند: «به طور کلی تحمل بیشتری دارند … تقاضای دوستان را معمولا بر تقاضای خانواده ترجیح می دهند … روابط با خانواده بهبود می یابد. بحث و
مجادله کمتر می شود. احساس خونسردی و استقلال آنها بیشتر می شود. به نظر گزل عوامل طبیعی (عمدتا خانواده و مدرسه) در تعیین تفاوتهای فردی مهم اند. با این حال، معتقد بود که این اثرات محیطی هیچگاه بیشتر از اثرات وراثت و جنبه های زیستی نیست.
براساس تعریف مرکز آمار دبیرخانه سازمان ملل، جوانی به گروه سنی 15 تا 24 سال اطلاق می شود. با وجود این، تفاوتهایی در تعریف جوانی وجود دارد. طبق تعریف انجمن حمایت از حقوق نوجوان، نوجوان فردی است که کمتر از 18 سال دارد. علی رغم تعریف دبیرخانه سازمان ملل از جوانی، این واژه در نقاط گوناگون جهانی معانی متفاوتی دارد که تنها به سن زیستی و حیاتی اشاره نیم کند. بنابراین، تعریف جوانی با حقوق و مسئولیتها نیز ارتباط دارد و جوان فردی است که هنوز مشغول تحصیل است، شغلی ندارد و احتمالا تشکیل خانواده نداده است.
عنوان:
مشکلات جوانان
جامعه و مدارا با جوان
هیچ جامعه ای ناهنجاری مطلق جوانان را تحمل نمی کند؛ ولی در مواردی که جنبه حاد ندارد، با جوانان مدارا خواهد کرد و این مدارا تا آنجا که نظم و حیات اجتماعی را به مخاطره بیفکند، ادامه می یابد.
عوامل موثر در مدارا عبارتست از:
الف) مقتضیات اجتماعی: در بررسی این مفهوم به سه عنوان سن اجتماعی، دوره بحران و وضع گروهی اشاره می کنیم.
1- سن اجتماعی: درجه مدارای هر جامعه نابهنجار شکنان به سن آن جوامع بستگی دارد. برای مثال، انگلستان با سیاست مصالحه خود ما با جوان کمونیست مدارای بیشتری داشته است تا آمریکا که به واسطه هراش از نفوذ کمونیست در دوران جنگ سرد به طوری جدی با آنان مخالفت می کرد به همین سبب فرو پاشی روسیه شوروی را موفقیت بزرگ برای نظام سرمایه داری تلقی کرد.
2- بحران دوره: در دوره های بحرانی برخی هنجارها آنقدر اهمیت پیدا می کنند که سایر هنجارها را تحت الشعاع قرار می دهند و جوان، هنگام قصور در مورد آنها با واکنش جدی مواجه نمی شود.
3- وضع گروهی: هر چه گروه کوچکتر باشد، مدارای گستری با جوانان خود دارد چنانچه در شهر با جوانان خاصی از روستا بیشتر مدارا می شود.
ب) نفوذ خاص و هنجار شکن: این عامل هم خود بر اساس دو عامل ارزش اجتماعی جوان و حرفه او مشخص می شود.
پ) نوع و چگونگی هنجارها چون همه هنجارها ارزش یکسانی ندارند جامعه بسته به آن که جوان چه هنجاری را زیر پا نماده است یا می نهد با او مدارا می کند.
هنجار شکنیها
اصولاً افرادی که توان سازگاری با محیط اجتماعی پیرامون خویش را ندارند، افرادی نا هنجار تلقی می شوند هنجار شکنی دلایل فراوانی دارد و راههایی برای مبارزه با جوانان هنجار شکن وجود دارد ولی باید یادآور شویم که تمام هنجار شکنان را جوانان ناباب و بیمار تشکیل نمی دهند در طول تاریخ اشخاص هنجار شکن فراوانی بوده اند که هنجارهای جامعه را تغییر داده اند و فصل تازه ای در تاریخ گشوده اند برای مثال،
نیوتن فردی گوشه گیر و از نظر ظاهری نا هنجار بود و همیشه مورد تمسخر اطرافیان قرار می گرفت برخی جوانان، قیود جامعه و هنجارهای آن را بی چون و چرا نمی پذیرند ولی اکثراً اینگونه نیستند و خود را قربانی قوانین جامعه می کنند.
کجروی اجتماعی: از میان جوانان نا هنجار، کسی که رفتار نا هنجارش ویرگاهی دوام آورد کجرو یا منحرف است و رفتارش را کجروی یا انحراف اجتماعی می خوانیم. کجروی اجتماعی مفهوم بسیار وسیعی دارد و به طور کلی می توان آن را به سه بخش تقسیم کرد:
1- روان رنجوری: که در بی عدالتیهای جامعه ریشه دارد و به همین سبب، گروهی از آن، تحت عنوان جامعه رنجوری یاد می کنند. رفتار جوان منحرف تنها از نظر جامعه ضد ارزش است و خود او آن را ناپسند نمی داند یا بنا بر جبر زمانه، به آن اهمیتی نمی دهد. مانند گروه معتادان و دزدان.
حوادث خطیر زندگی: جوانان بالغ با وجود نوابیهایی که در حفظ خود از تاثیرات نا گوار دارند، به واسطه محدودیتهایی که برای بیان احساسات خود دارند قادر به رفع تمام مشکلات روانی خویش نیستند . بخصوص، اگر زمینه کودکی نا مناسب داشته باشند در کشاکش گرداب حوادث در می مانند و زمینه مناسبی برای بروز بیماری پیدا می کنند مثل خود کشی که امروز آمار زیادی از مرگهای نا هنگام را به خود اختصاص داده است پیشینه خود کشی به قدمت و پیشینه خود انسان است و در سراسر تاریخ مکتوب بشری از آن یاد شده است رایج ترین بیماری از نظر اقدام به خود کشی بیماری افسردگی است باید دقت کرد که در حالت افسردگی جوان در یک وضعیت فوق العاده تصمیم می گیرد بنابراین از کنار نژندیها و پرسشهای روحی نباید بی اعتنا عبور کرد
چون اکثر خود کشی ها بدون مقدر قبلی است بیماری های ملایم روانی در طبقات بالای جامعه و بیماریهای خطرناک بیشتر در طبقات پایین جامعه بروز می کند جوانان مجرد و مذکر بیشتر از افراد متاهل و زنان دچار عارضه می شوند.
کژ خویان:
کژ خویان عمدتاً با هوشن و گاهی هم معمولی هستند که اختلالات و … رفتاری عمیقی دارند.
کژ خویان به سبب جست و جوی منابع لذت و در عین حال سستی اراده و به آسانی در دام مواد مخدر می افتند و از سوی دیگر در آنان انحرافات جنسی به فراوانی یافت می شود. آنان به سبب بی ثباتی، شغل خود را زود به زود تغییر می دهند. امریکا بیان این این جوانان را « ضد اجتماعی » نامیده اند.
کژ خویان را به دسته های منفاوتی تقسیم می کنند: در یک تقسیم بندی، آنها را به گروه «خشمگینها ، بی ثباتها، تکانشیها، خودخواه ها ، دروغگوها، کلاهبردارها، قانون شکنها و نزاغ گراها تقسیم می کنند، در تقسیم بندی دیگری آنان را به گروه « اشرار ذاتی » ، گروه « احساساتیها » با ویژگیهایی چون ترس، ضحف نفس، ظن، بدگمانی و حسادت و گروه « بی اراده ها » و گروه « بی ثباتها » تقسیم می کنند.
جوانان و جرم:
جرم عملی است که قانون رمان را نقس می کند و به گفته جامعه شناسان و حقوقدانان به چهار دسته اصلی تقسیم می شود: جرمهای جانی، جرمهای مالی، جرمهای بدون قربانی، جرمهای شرکتها و مقامات، طبق آمار دفتر بازرسی فدرال که به صورت گزارش جرمها منتشر می شود، در سال 1990 ، 48% دستگیر شدگان، کمتر از 25 سال داشتند و بیشتر ساکن شهرهای بزرگ بوده اند.
در آمارهای مربوط به دستگیر شدگان، اکثریت از نوجوانان را پسران طبقات پایین تشکیل می دهند. ولی این بدان معنا نیست که آنان اعمال انحرافی بیشتری مرتکب شده اند؛ بلکه بدین معنی است که بیشتر دستگیر شده اند، گزارشهاشان می دهد که رابطه اندک یا هیچ رابطه ای بین رفتار انحرافی و طبقه اجتماعی وجود ندارد.
چرا احتمال می رود که جوانان طبقات پایین بیشتر به عنوان جرم دستگیر شوند؟
دو مطالعه انجام شده در ایالات متحده پاسخ این سوال را روشن کرده است:
1- مطالعه « ایروین پیلیاوان » و « اسکان برایر » که نه ماه با پلیس مربوط به دایره جوانان و نوجوانان اداره پلیس ساحل غربی به سر می برند. این دو محقق نتیجه رسیدند که بیش از 90% اتفاقات، بسیار جزئی است و پلیس فقط در صورتی که احساس می کرد خطا کار دارای شخصیت بدی است یا نژاد؟ لباس و رفتار ویژه ای دارد؟ وارد عمل می شد.
2- مطالعه دوم را ویلیام شامبلیس انجام دارد. او دو گروه از جوانان و نوجوانان زیر بیست سال را دریک شهر بررسی کرد. یک دسته از طبقات پایین اجتماع بودند که او آنها را « گردن کلفت و خشن » می نامید. و دسته دیگر از طبقات متوسط بودند که « محترم و منزه » ننام گرفتند. دسته منزه اعمال انحرافی بیشتری از دسته گردن کلفت مرتکب شدند؛ ولی گردن کلفتها، که از نظر جامعه بر چسب منحرف خورده بودند، همیشه گرفتار و دچار دردسد می شدند.
جامعه شناسی انحرافات غالباً توجه آن دسته از نقص هنجارهاست که عده زیادی از شهروندان آن را گناه تلقی می کنند. « ابرونیگ گافمن » جوانان منحرف دارای یک هویت فاسد می داند.
در مورد انحراف جوانان تاکنون چهار نظریه ارائه شده است که هیچ یک از آنها به تنهایی توجیه جامعی از همه انحرافات به دست نمی دهند.
اول: نظریه انتقال فرهنگی که انحراف جوانان را به منزله رفتاری توجیه می کند که همانند همنوایی آموخته می شود. یعنی رفتاری که از طریق ارتباط متقابل با سایر مردم فرا گرفته می شود.
بزهکاری و انحراف
در دهه 90، بزهکاری جوانان و نوجوانان به یک معضل عمده جهانی تبدیل شده است، افزایش جنایاتی که مرتکبین آنها جوانان بوده اند، در بسیاری از کشورها ناشی از مشکلات است که روند توسعه آنها را فراهم آورده است. از جمله عوامل مهم این بزهکاری ها می توان از رشد سریع جمعیت، مسکن، صنعتی شدن، شهر نشینی، بیکاری، مشاغل کاذب جوانان، فرو پاشیها، خانواده، انهدام سنتهای پیشین، تاثیر نا مناسب و زشت مطبوعات غیر مسئوول، تضعیف نهادهای حمایت اجتماعی از جوانان، تخصیص نا کافی خدمات اجتماعی و ناتوانی سیستم آموزشی برای پاسخ گویی به نیازهای جدید نام برد. غالباً جوانان قادر به دفاع از خود نیستند. در نتیجه، اولین گروهی از مردم اند که بکوشد انزوا می خزند و قربانی فقر می شوند. نبود سیاستهای همبستگی و اتحاد اجتماعی برای ایجاد امکانات و رشد، برای تمام گروههای مردم به یک اندازه اهمیت دارد.
در کشورهای آفریقایی، انحرافات و حبایات مهم ترین مشکل شهری شده است و در کشوری آسیایی و اقیانوسیه نیز جنایات و انحرافات محضل بزرگ شهری است. آمار
نشان می دهد که جوانان بیشترین درصد منحرفان و جنایتکاران را تشکیل می دهند، امروزه، زنان جوان نیز به جمع متخلفان پیوسته اند و در حال افزایش اند.
در کشورهای عربی، مشکلات جوانان با کشورهای دیگر تفاوت دارد. بعضی کشورها مانند مصر و سودان و تونس، در زمینه مسایل اجتماعی و اقتصادی تجاربی دارند و برخی دیگر چون کویت، عربستان سعودی و امارات وضع مطلوب تر و امیدوار کننده تری دارند.
در رده های بصری، مشکلات اجتماعی به عواملی چون تاثیر مهاجرتها، جستجوی کار، ارائه شهر نشینی و تاثیرات آن، تغییرات نا بهنگام اقتصادی و ناهماهنگی و ناهنوایی اجتماعی بستگی دارد.
برخورد مسلمانان و ارزشهای اسلامی با فرهنگ وارداتی و تجددگرایی نیز مشکل بزرگی برای بعضی کشورهای مسلمان چون ایران ایجاد کرده و سبب سر کشی نسل جوان شده است.
دلایل بزهکاری جوانان
جامعه شناسان، روان شناسان و دیگر متخصصان آموزش و پرورش و جرم شناسان، عوامل متفاوتی را در خصوص بزهکاری مطرح می کنند، بعضی از این عوامل عبارتست از:
1- عوامل طبیعی و جغرافیایی: عده ای بر این باورند که عناصر شخصیت هر کسی در سرشت، ساختمان بدنی و اعصاب او نهفته است و رفتار فردی اجتماعی انسان تابع محیط طبیعی است، عوامل طبیعی چون سیل و زلزله و… باعث ویرانی و نابسامی
خانوادگی می شود و کودکان بی سر پرست برای سیر کردن شکم خود دزدی می کنند.
2- عوامل اجتماعی: جامعه شناسان تمام رفتارهای انسان را ناشی از عوامل تربیتی و رویدادهای اجتماعی می دانند. مطالعات انجام شده در این زمینه، بیانگر این است که عوامل اجتماعی در ایجاد بزهکاری تاثیر بسیاری دارد. بنابراین باید برای شناخت فرد باید جامعه را شناخت، شناسایی فرد باید همراه با شناخت شرایط زندگی او باشد. به نظر « لوی پرون » بزهکاری حاصل عملکردهای نا درست نهادها و سازمانهای اجتماعی است. به باور « پاولف » انحراف زاییده یادگیریهای محیطی و امکانی است که محیط برای آنها فراهم می آورد. « دورکیم » عقیده دارد که جرم، پدیده ای طبیعی ناشی از عوامل است که در ساخت اجتماع و فرهنگ خاص آن وجود دارد. در اصل، عوامل جرم زا در جامعه سبب ارتکاب جرم می شود.
3- عوامل اقتصادی: فقر اقتصادی یکی از عوامل مهم انحراف، بخصوص در بین کودکان و نوجوانان است. کم غذایی، بیکاری، بی سوادی، غقب ماندگی و نبود بهداشت کافی، در نیازهای مادی ریشه دارد.
4- مهاجرت: مهاجرت افراد به دلیل تفاوتهای فرهنگی و اخلاقی آنان را دچار سرگردانی و بی اعتقادی می کند و سبب کشیده شدن به سوی انحراف خواهد شد. تحقیقات نشان داده است که جرایم بین مهاجران بیش از گروههای دیگر است.
5- عوامل خانوادگی: از جمله عوامل خانوادگی بزهکاری می توان به تبحیض، خشونت، سن والدین عقب ماندگی والدین، بی سرپرست ماندن، طلاق، کشمکش خانوادگی، غیبت یکی از والدین، بی سوادی و باز داشتگاه اشاره کرد.
6- عوامل سیاسی بزهکاری: گاه، حکومتها خود عاملان اجرای عدالت یا ظلم و ستم هستند و با وضع قوانین نا مناسب و تنیه شدید، روح بد بینی و واکنش منفی نسبت به قوانین را فراهم می آورند.
7- ارزشهای تربیتی خانواده: خانواده اولین پایه گذار شخصیت کودک است. واکنش کودک نسبت به محیط، منعکس کننده واکنش محیطی است که در آن پرورش یافته است. بنابراین، معیارها و ارزش های خانواده به کودک منفعل می شود و نقش مهمی دارد. هر نوع اختلال یا مشکلی که در خانواده وجود داشته باشد، تاثیر مخربی بر روحیه ی کودک می گذارد.
8- نگرش زیستی- اجتماعی: طرفداران این نظریه، تلفیقی بین وراثت و عوامل اجتماعی را باور دارند و ویژگی های انسان را ناشی از هر دو نیروی محیط و وراثت می دانند، در طول تاریخ، انسان هایی بوده اند که تحت تاثیر عوامل گوناگون اجتماعی، اقتصادی و روانی و … در خلاف جهت ارزش های جامعه حرکت کرده اند.
انحراف جنسی
توجه نکردن خانواده به نیازهای مادی و معنوی فرزندان، تربیت نادرست، کمبودهای عاطفی و دلایل دیگر، در گرایش نوجوانان و کودکان به انحراف جنسی نقش مهمی دارد. از علل انحراف جنس می توان به موارد زیر اشاره کرد.
1- خانواده (خانواده های جاهل، متعصب یا خانوادهای فاقد معلومات برای آموزش فرزندان)
2- وضعیت بد اقتصادی؛
3- عوامل فرهنگی و تربیتی؛
4- سوء استفاده از جاذبه جنسی؛
5- کمبودهای عاطفی و طرد خانواده؛
6- جنگ؛
7- نقص علمی؛
8- عوامل تربیتی؛
9- عوامل تربیت گروه همسالان؛
10- رسانه های گروهی؛
اضطراب و فشار روحی، اتلالات دوران جوانی و نوجوانی:
اختلالات روانی یعنی نداشتن توانایی روان شناختی برای مقابله واقع بینانه و موثر با سختیهای معمول زندگی، نبود امکانات رفائی و بی توجهی به مسئله بهداشت روانی از سوی خانواده و مسئولان زمینه ساز مشکلات جبران ناپذیری است در این میان، نقش فشارهای روانی در ایجاد اختلالات ذهنی و بیماریهای روانی یکی از مهم ترین مطالب مورد بررسی در روان شناسی و روان پزشکی است. فشار روحی زمانی مفهوم پیدا می کند که ذهنیت فرد مورد توجه قرار گیرد، وقایع بسیاری مانند مرگ عزیزان یا از دست دادن شغل و … برای اغلب مردم فشار روحی و اضطراب ایجاد می کند افراد در طول حیات خود انواع خاصی از این گونه حوادث را تجربه می کنند و برخی به سبب ویژگیهای شخصیتی خود از فشارهای محیطی ضربه بیشتری می بینند. در این مورد، نوجوانان و جوانان بیشتر تحت تاثیر فشارهای محیطی قرار می گیرند و آمادگی فراوانی برای ابتلا به بیماریهای روانی دارند. جالب این است میزان ابتلای نوجوانان به بیماریهای مربوط به فشار روحی در فصول متفاوت، مانند شرایط اقلیمی گوناگون،
متفاوت است. برای مثال، در فصل تابستان به سبب فراغت و وقت آزاد زیاد. این میزان از حد متوسط نیز بالاتر می رود. زیرا بیکاری و انزوا اضطراب و فشار روحی ایجاد می کند و در نهایت به افسردگی توام با اضطراب منجر خواهد شد که پیش درآمد سایر بیماریهاست. نبود امکانات رفاهی و تفریحی کافی و مناسب و بی توجهی به مسایل بهداشت روانی جوانان، چه از سوی خانواده ها و چه از سوی مسئوولان، زمینه ساز مشکلات جبران ناپذیری است.
هر نوجوان و جوانی برای آینده برنامه ریزی دارد و برای رسیدن به اهداف و آمال و آرزوی خود سعی و تلاش می کند. اگر از این کوشش نتیجه ای عاید نشود، تعادل روانی فرد مختل می گردد. سرکوب نهایلات و ایجاد تعارض در اهداف آموزشی، شغلی، تفریحی این نسل بالقوه اجتماع، به ضایعه ای اسف بار منجر خواهد شد، دلهره درباره آینده، فراهم نشدن امکانات زندگی و اشتغال به کار مناسب و … جوانان را دچار اضطراب و اختلال می کند و آنان را برای قبول مسئوولیت مضطرب می سازد. اضطراب ایجاد شده، تعادل روانی را مختل می کند و فرد دچار تشنج می شود، از آنجا که خانواده و مسئوولان درک صحیحی از این مساله ندارند، جوانان برای تسکین آلام خود به دامن، اعتیاد می افتند.
مشکلات روحی نسل جوان و خودکشی (2 نمونه در فرانسه و چین)
در یک گزارش 320 صفحه ای که موسه ملی بهداشت و پژوهش فرانسه منتشر کرده، وضعیت قشر جوان در فرانسه بسیار ناراحت کننده و اسفناک توصیف شده است. در این گزارش ها که به دنبال تحقیقات مفصل و بلند مدت در مورد جوانان 11 تا 19
سال انتشار یافته، مهم ترین ناراحتی نسل جوان فرانسوی، بی میلی آنان به زندگی اعلام شده است. در این گزارش، دلایل اصلی این ناراحتی، شرایط بغرنج خانواده در فرانسه به دلیل ناپایداری ازدواجها (از هر 4 ازدواج در فرانسه 3 مورد آن به طلاق منجر می گردد) زندگی با یکی از والدین، نبود احساسات عاطفی در خانواده ها و مسایل جنسی نظیر وضعیت مالی پدر و مادر، ملیت و امکان سکونت ذکر گردیده است.
جوانان و اعتیاد به مشروبات الکلی و مواد مخدر
امروزه، جامعه با اعتیاد به عنوان یک بحران حل نشده مواجه است که در نهایت، به مدتی بستری شدن زندان و جریمه می انجامد. در حالی که باید از دیدگاه روانی به مساله توجه شود. زیرا اعتیاد رشدی روانی دارد و در اثر فشار روحی و محیطی ایجاد می شود. ثابت شده است که برخی بیماریهای جسمی منشا روانی دارند و باید از طریق روان درمانی درمان بشوند. امروزه، نقش فشار روحی، در بیماریهایی از قبیل آسم، فشار خون، سر درد، زخم معده، کشش عضلانی و … به روشنی آشکار شده است.
در جوامع دموکرات مردم حق دارند هر کاری را دوست دارند انجام دهند، مشروط بر آنکه آن کارها برای سایرین زیان بخش نباشد، نمونه مهمی از این امر گرفتاری در دام اعتیاد است. آیا باید دولت در این محدوده، نگهبان و مراقب آزادی شخص افراد باشد یا باید حمایت از قربانیان مظلوم را تضمیم کند؟
برخورد گروههای اجتماعی با مصرف الکل، متفاوت است. پزشکان الکلیسم را بیماری به حساب می آورند. پلیس ها افراد را زا این عمل بر حذر می دارند و افراد معتاد درمان تردد را دستگیر می کنند آمار مربوط بر عده افرادی که سالانه در انگلستان از
اعتیاد از پا در می آیند، نشان می دهد که اغلب مردم اجازه استفاده از آن را دارند و از آن سوء استفاده می کنند.
مواد اعتیاد آور دیگر از نظر قانونی ممنوع است: داروهای مسکن (مخدر) و ترکیبات مشابه آن (به جز در موارد پزشکی و تجویز آن به وسیله پزشک) در فروش و مصرف با سخت گیری رو به رو می شود و منع قانونی دارد.
خلاف کاری
مولفان کتاب جامعه شناسی امروز، که تحقیقات وسیعی درباره جوانان انجام داده اند، عقیده دارند که در جوامع پیچیده امروزی، نظم یک ضرورت است. این نظم بیشتر بدون فشار و اجبار صریح حاصل می شود. زیرا در درون هر اجتماعی، هنجارها به طور غیر رسمی از سوی کسانی تقویت و پشتیبانی می شود که رفتار افراد قانون شکنی را، که علیه مقررات غیر مکتوب عمل می کنند، قبول ندارند افرادی که اینگونه مقررات غیر رسمی را نقص می کنند، «خلافکار» تلقی می گردند، این مقررات، در مکانها و زمانهای متفاوت، فرق دارند. برای مثال، امروزه نداشتن اعتقادات رسمی مذهبی کاملا مورد پذیرش قرار گرفته است، اما طبق تحقیقات به عمل آمده، در گذشته ای نه چندان دور، یعنی در قرن نوزدهم، خلع«چارلز برادلاف» از عضویت مجلس عوام و به محاکمه کشیدن او به سبب عدم پذیرش مسیحیت و دفاع از سقط جنین برای جلوگیری از افزایش جمعیت، صورت گرفته بود. هواداری مردم از هنجارها و ضوابط اجتماعی نه به دلیل ترس از تنبیه، که به سبب پای بندی به ارزشهای اجتماعی است که جنبه عادت یافته است. از این رو، حقانیت و دست کم مفید بودن آنها را پذیرفته اند و درگیر نظریات و عقاید تازه نمی شوند. مقررات رسمی جامعه فقط وقتی قابل
نقص است که وضعی اضطراری پیش آید و مجمعی قانونی آن را تصویب کند. این مقررات رسمی را «قانون» می نامیم و شکستن آن «جرم» محسوب می شود.
جنبه هایی از خلاف کاری
تعاریف قدیمی «خلاف کاری» تصور کلی از آن به دست نمی داد. زیرا بر مفهوم «شرارت» استوار بود که خود، تمایل به قانون شکنی تعریف می شد و طبق آن « مجرم» فردی خاص جدا از سایر افراد جامعه بود که تمایل خاصی به رفتار جنایت آمیز داشت. این تعریف، هم بر نظریات زیست شناسانه و هم بسیاری از نظریات روان شناسانه متکی است و گرچه برای کسانی که خود را «مجرم» نمی پندارند مایه دلخوشی است، هیچ گونه دلیل موثقی بر صحت آن وجود ندارد.
کسانی که به نظریه های روانشناسانه خلاف کاری عقیده دارند، گاه ادعا می کنند که قادرند «بزهکاران بالقوه» را تشخیص دهند. در سال 1991، گزارش شد که وزارت کشور در نظر دارد کودکان 5 و 6 ساله ای را در معرض خطر خلاف کاری و قانون شکنی قرار دارد، از این کار باز دارند فهرست عوامل مناسب مورد اند عبارتست از: سابقه ی بزهکاری در خانواده، نوجوان گذشته ی ناخوشایند خانواده، برخوردهای ناجور والدین، پرجمعیت بودن خانوار، موارد گریز از مدرسه و شکست در انجام دادن تکالیف با وجود این هماهنگونه که بعدا نشان داده خواهد شد این سیاهه فاقد بسیاری از عوامل زیر بنایی جامع شناسانه بود.
نظریه ی جامع شناسی در مورد بزهکاری
«دور کیم» در زمان خود طبقه ای از کجروها و خلاف کاران ممکن را شناسایی و تعریف کرد و آنان را «خلاف کاران بیولوژیک» نامید. کسانی که به دلایل فیزیکی یا روان شناسانه، رفتار خلاف را طبیعی می دانند. اما به بادر جامع شناسی جدید، خلاف
کاری یک ویژگی فردی نیست، بلکه اجتماعی است و به نسبت هنجارهای اجتماعی جامعه مورد نظر، اندازه گیری می شود. بنابراین، باید با مراجعه ی «ساختار» جامعه تعیین گردد. ولی به هر حال در جامعه ای انحراف و خلاف در برخی گروههای اجتماعی بیشتر از دیگر گروهاست. کارکرد گرایان خلاف کاری در جوانان را به دو صورت کارکردی و کژکارکردی می دانند.
خلاف کاری به دو طریق کارکردی است. از یک طرف مانند «سرکش کارکردی» دورکیم، افرادی وجود دارند که به اخلاق متداول جامعه مبارزه می کنند یا خواهان اصلاح وضع موجودند از سوی دیگر، پاسخ جامعه بر لافهای روزانه به دیگر افراد جامعه خاطر نشان می کند که ارزشها و هنجارها کدام است و تنبیهاتی که در مورد محرمان اعمال می گردد، به مشابه هشدار به دیگران عمل می کند. از این رو، آیینه های ابراز مخالفت یا جریان محاکمات، همه وقایع بسیار با اهمیتی هستند و سطح وسیعی از وسایل ارتباطی را پوشش می دهند.
اگر اشتباه و خطا از خود جامعه باشد، خلاف از نوع غیر کارکردی است. وقوع این نوع خلاف به معنای آن است که در جامعه، کاری به خطا یا اشتباه انجام شده است. مثل زمانی که سلولی سرطانی در عضوی ظاهر می شود. طبق تحول متعارف، خلاف و کجروی، ناشی از اجتماعی شدن ضعیف است و از فقر، محرومیت اجتماعی و نبود آموزش نشات می گیرد. نظام آموزش و پرورش صراحتا به این دلیل به وجود آمده است که وظیفه ی کنترل جامعه به سهولت انجام پذیرد.
بررسی رشد جنایات در دهه 80 (مورد انگلستان)
مشکل اصلی دهه 80 این بود که اهمال در جلوگیری از کجروی و جنایت به دولتی نسبت داده می شود که پیوسته ادعا می کرد خط مشی اش در نظم و قانون است، در حالی که با اعمال این سیاست، نمودار آمار رسمی جنایات قوس صعودی طی می کرد. در سال 1974، آمار ثبتی تجاوز به 89599 مورد رسید در سال 1984، این رقم تقریبا دو برابر شد: (154000 مورد) ولی این ارقام در سطح کشور نوسانهای قابل ملاحظه ای داشت. میزان قتل و آدمکشی تقریبا ثابت مانده بود و طی سال 1984، که تنها 3% رشد را نشان می داد، به 620 مورد رسید. با این وصف تعداد موارد جرح و تهدید به دو برابر و سرقت به سه برابر افزایش یافت. در این میان، گرچه موارد تهدیدهای جسمی سیر نزولی طی کرد و از 17000 مورد به 15000 رسید، تجاوز جنسی از 1050 مورد در سال 1974 به 1430 مورد در ده سال بعد، یعنی 1984 رسید. آمار و ارقام نشان می دهد که در سالهای آخر دهه 80 و اوایل دهه 90، آمار مربوط به تجاوز جنسی ثبت شده به طور اغراق آمیزی بالا رفته است. همه این عوامل دست به دست هم داده و میزان خودکشی و ناامیدی را در میان جوانان غرب بالا برده است. برای نمونه، میزان خودکشی در میان دانشجویان انگلیسی در سال 1955، بیش از 152 ورد گزارش شده که نسبت به سال 1994 دو برابر افزایش نشان می دهد، این میزان به نسبت جمعیت دانشگاهها در ده سال گذشته به 4 برابر رسیده است.
در آمار بدست آمد از 17 دانشکده انگلستان، میزان خودکشی بین دانشجویان پسر 3 برابر دختران است که 25% آنها در گروه سنی بالاتر از 25 سال هستند و 49% آنها از میان دانشجویان رشته های علوم شامل علوم پایه، پزشکی، دندان پزشکی و پرستاری است. حزب لیبرال دموکرات در سال 1994، از وزیر آموزش و پرورش خواست که
اقدامی جدی برای حل مشکلات جوانان بویژه دانشجویان (از جمله کمکهای مالی و مشاوره ای) صورت دهد.
مشکل آماری:
ارقام رسمی موارد جرم تنها به بزه های ثبت شده مربوط می شود، یعنی جرمهایی که به پلیس گزارش شده و از این طریق به ثبت رسیده است. این قبیل ارقام اغلب به این واقعیت اشاره می کند، ولی به دلایل زیر، تشخیص صحیح غالبا امکان پذیر نیست.
1- مواردی که برای پلیس ناشناخته است؛
2- مواردی که برای پلیس شناخته شده است؛
3- پلیس برخی کارها را مهم تلقی نمی کند؛ تا برای آن وقت صرف کند و تلاش به عمل آورد و خود را و خود را به زحمت اندازد تا دریابد که آیا جرمی واقع شده است یا نه. همجنس گرایی نمونه ای کلاسیک از فعالیتی است که در انگلستان جرم قانونی محسوب می گردد. ولی ممکن است به ثبت برسد. زیرا طبق خط مشی رئیس پلیس کشور ما از نظر آماری، اینکه جرم شایسته درج در آمادهای ثبتی باشد، محل تردید است.
4- پلیس برای اینکه تشخیص دهد جرمی واقع شده یا نه فاقد تسهیلات و امکانات لازم است. با این توصیف در صورتی که دلایل تعامل گرایان درست باشد در می یابیم که بعضی دیگر انعطاف بیشتری از خودشان می دهند و در نتیجه این انعطاف پذیری، موارد کمتری از کجروی دیده می شود. متاسفانه، گاهی هراس اخلاقی و روحی به کمک کسانی می آید که به دلایلی، واپس گرایی و شدت عمل را در جامعه ای آرزو می کنند.
مبارزه با کجروی اجتماعی
سلامت جامعه، مبارزه با کجرویها را ایجاب می کند در این مبارزه به هیچ روی نباید با منحرفان خصوص وزید و آنان را مورد نفرت قرار داد و در مورد آزار زیر آنان خود قربانیان صدمه دیده جامعه اند. در گذشته، منحرفان به شدت مغفور بودند و همین مساله سبب کتمان انحراف ازگ جاند فرد نا بهنجار و در نتیجه دلیلی بر وسعت کجروی می شد.
افراد نمی توانند به آسانی زندگی عملی متغییر را با هنجارهای ثابت تعلبیق دهند. در نتیجه، گرفتار نا بهنجاری و در نهایت کجروی می شوند. در این صورت، انحراف اجتماعی در خور رحمت است نه نفرت زیرا افراد گناهی ندارند و جامعه نتوانسته است فرهنگ خود را متعادل کند.
برای مبارزه با کجروی دو راه حل ارائه شده است.
1- فرمان کجرویها؛ جامعه باید از آخرین وسایلی که علم فراهم آورده است با سود جویه متاسفانه در جوامع کنونی، که امکانات به طور یکسان توزیع نمی شوند، همه تحت پوشش قرار نمی گیرند. در بسیاری جوامع، موانعی در متن فرهنگ وجود دارد. به طوری که بسیاری از جوانان از مراجعه به روان شناس اکراه دارند و بیمارستان ها و آسایشگاهها محیط مناسبی برای درمان بیماران روانی نیستند. زندانها و انجمن های مبارزه با مفاسد اجتماعی، اگر برنامه ریزی درستی داشته باشند، به درمان انحرافات کمک بسیاری می کنند.
2- پیش گیری از کجرویها: پیش گیری مهم تر از درمان است. در نتیجه، در میدان کجرویهای اجتماعی، برای مبارزه با انحرافات باید زمینه بیدایی آنان را از میان برداشت. دو اصل در این خصوص اهمیت بیشتر دارند:
الف) سالم سازی محیط اجتماعی کودکان و نوجوانان (خانواده).
ب) سالم کردن محیط اجتماعی همگانی.
برای تامین اصل اول باید امنیت و ایمنی را ایجاد کرد رفتار اعضای خانواده با طفل بسیار مهم است. از سوی، دیگر فراموش نکنیم که بدون سلامت جامعه، یعنی بدون احترام نهادن به باورها و ارزشهای رامتین، سلامت خانواده و هیچ سازمان اجتماعی دیگر امکان پذیر نخواهد بود.
نتیجه گیری:
نتیجه ای که از این بحث گرفته می شود، این است که بررسی رفتار انحراف آمیز جوانان، تعریف بسیار گسترده ای برای انحراف قایل شده و آن را هر گونه عودل از « حالت معمول » در نظر می گیرد که جامعه آن را نفی می کند. با این حساب، ممکن است بسیاری از اشکال گوناگون رفتار جوان (حتی اگر صراحتاً غیر قانونی نباشد) محکوم بدانند یا مورد چون و چرا قرار دهد. از طرف دیگر پژوهشها و بررسیهای موجود نشان می دهد که مطالعات در زمینه انحراف جوانان، وجوه بسیار متنوعی از رفتارها را که به آنها بر چسب انحراف زده می شود (از مصرف مواد مخدر گرفته تا خشونت در مسابقات فوتبال) در بر می گیرد.
برخی پژوهشگران مسایل اجتماعی، بعضی مقوله های رفتار غیر قانونی را نتیجه را نتیجه و حاصل تحمیل کنترل اجتماعی بر گروههای زیر دست یا در حاشیه قرار گرفته جامعه می دانند به عقیده ی آنان، تنفیذ قانون، نا خواسته انحراف را در جامعه گسترش می دهد. به نظر پژوهشگران، مساله انحراف جوانان و موضوع به وجود آمدن جوان منحرف، باید از هم تفکیک شود تعریف جرم، به مثابه موارد نقض ساده ضوابط

فایل : 21 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...