مقاله فارسی در مورد بلوغ یا نوجوانی

مقاله فارسی در مورد بلوغ یا نوجوانی

منظور از بلوغ یا نوجوانی، رشد و بلوغ در کلیه جنبه ها، اعم از فیزیکی ، عقلی و اجتماعی ، است. به همین جهت، این واژه نسبت به واژه های بلوغ جنسی که مفهوم بسته تری دارد، و جوانی که دارای مفهوم وسیع تری است برتری می یابد. نوجوانی دوره ای است حدفاصل میان کودکی و بزرگسالی. حدود و همچنین طول مدت آن چندان مشخص نیست و بسته به افراد و جوامع گوناگون متغیر است.
شروع آن با قاطعیت به نسبت بیشتری می توان تعیین کرد. گرچه تعیین هر آغازین بلوغ، نسبتاً ساده تر است اما معمولاً در جوامع مختلف از نظر عوامل فرهنگی و محیطی متفاوت است.
با در نظر گرفتن دوران پیش از بلوغ جنسی که طی آن رشد سرعت نسبی بیشتری می یابد ودوره پیش از کمال عقلی که رسیدن به آستانه بزرگسالی است می توان گفت دوران نوجوانی بین 12 تا 18 سالگی است.
حال در مورد نظری چند دانشمند درباره نوجوانی بحث می کنیم.
مراحل رشد شناختی پیاژه
دوره حسی – حرکتی : تولد تا 2 سالگی (حسی)
دوره پیش عملیاتی : 2 تا 7 سالگی (شهودی)
دوره عملیات محسوس (عینی) 7 تا 11 یا 12 سالگی
دوره تفکر عملیات صوری (انتزاعی) 11 تا 15 سالگی
که ما در مورد مرحله ی چهارم صحبت می کنیم. تفکر صوری نشان دهنده ی رهایی کامل کودک از اتکاء بر عمل و درک مستقیم است تفکر کودکان بر موازی کامل منطق، استوار می شود و قادرند مسائل و امور انتزاعی را درک نمایند. کودک درباره ی همه
چیز نظریه پردازی می کند. طرح ها و نقشه هایی را برای حل مسائل می سازند و به طور منظم راه حل ها را مورد آزمون قرار می دهند.
اصطلاح استدلال فرضی – قیاسی پیاژه این مفهوم را در بر دارد که نوجوانان می توانند فرضیاتی (بهترین حدس) در مورد راه حل های مسائل مطرح ساخته و به طور منظم به یک نتیجه برسند او درست بودن یا غلط بودن فرضیه ها را آزمون می کند.
و در این دوره نوجوانان قادر هستند درباره رویدادهای فرضی و انتزاعی به طور منطقی تفکر کنند.
همچنین می توانند درباره علت استفاده از دنیای نمادها(کلمات و اعداد) استدلال کنند که لزوماً این استدلال آنها با اشیاء و رویدادها واقعی ارتباط ندارد.
ویژگیهای استدلال در دوره عملیات صوری
تفکر انعطاف پذیر
بیان رویدادها و مفاهیم در قالب اصطلاحات نسبی
اندیشیدن به افکار خود (فرا شناخت)
توجه به عیوب و تناقضات در افکار خود
استدلال درباره عقاید فرضی و انتزاعی
تشخیص واقعی از فرضی
تفکر درباره ی راههای مختلف حل یک مشکل
درک استعاره، تمثیل، شعر و مقاله ادبی
لارنس کلبرگ (1987-1927) با الهام از یافته های پیاژه ، بررسی در زمینه ی استدلال اخلاقی کودکان را ادامه می دهد. وی در طرحی شفاف سازی و بسط نظریه پیاژ، نظریه
تحول اخلاقی با نفوذ و بحث انگیز خود را ارائه داد. او با دادن داستانهای کوتاه فرضی به کودکان از آنان می خواست تا درباره ی این معاماهای اخلاقی که شامل قواعد، قوانین، اخلاقیات، تعهدات و اقتدار بود قضاوت کنند . (هانز- معماهای معروف)
کلبرگ بر اساس پاسخ کودکان به معماهای اخلاقی، سه سطح استدلال اخلاقی (پیش عرفی، عرفی، پس عرفی) را تعیین کرد که این سه سطح تقریباً با سن در ارتباط است.
و کلبرگ با پیاژه هم عقیده بود در زمینه ی این مراحل استدلال اخلاقی که در فرهنگهای متفاوت مختلف است و کودکان بر اساس تجربه های زندگی روزانه ی خود فرا می گیرند و در موقعیتهای خاص متفاوت است و یا بستگی به طرز رفتار والدین آنها مربوط می شود.
در دو سطح اول شخص به صورت خودکار قوانین را اطاعت می کند اما در سطح سوم فرد برخی قوانین را رد می نماید در این سطح معیارهای رفتار اخلاقی توسط نفع شخصی، فشار اجتماعی یا حتی اقتدار قانونی نیز معین نمی شود بلکه استدلال اخلاقی است که رفتار انسان توسط قوانین برتر هدایت می شود.
اشکال کلبرگ : معماهای او بیشتر در بر گیرنده مشکلات انتزاعی، قضاوت و انصاف و زندگی و مرگ است و در این معماها کمتر از مشکلات زندگی واقعی که نوجوانان با آن مواجه هستند اشاره شده است. استدلال اخلاقی نوجوانان بیشتر موقعیتی و اجتماعی است در صورتی که در معماهای او این موارد نا دیده گرفته شده است.
تئوری اجتماعی – روانی اریکسون
الف – مرحله اعتماد در برابر بی اعتمادی – (تولد تا یکسالگی)
ب – مرحله ی خود مختاری در برابر نتک تردید (2 تا 3 سالگی)
ج) مرحله ی ابتکار در برابراحساس گناه (6 تا 11 سالگی)
د) مرحله ی سازندگی در برابر احساس حقارت (6 تا 11 سالگی)
هـ) مرحله ی ابتکار در برابر آشفتگی (نوجوانی)
د) مرحله ی صمیمیت در برابر کناره گیری (جوانی)
ز) مرحله ی مولد بودن در برابر رکود و بی حوصلگی (میانسالی)
ج) مرحله ی بیگانگی من در برابر یأس و نومیدی (پیری)
در این مرحله که برابر با مرحله ی بلوغ در تئوری فروید است که با نوجوانی شروع می گردد. اریکسون با بینش عمیق خود نسبت به کوشش و تقلایی که نوجوان برای ادغام کلیه نقش هایی که ایفا نموده و یا امید اجرای آنها را دارد. مقایسه ی مفهوم وضع جسمی قبلی با وضع جسمی فعلی، مفهوم وضع اجتماعی و بالاخره ارزش کاری که فکر می کند می تواند برای جامعه خود انجام دهد را به مرحله ی بلوغ فروید اضافه می کند.
نوجوان سعی می کند تا اعتماد به نفس پیدا کرده ، وی مدام درباره ی تصویری که از خویشتن دارد فکر کرده آنرا با تصاویری که دیگران دارند مقایسه می کند چنانچه نقش اجتماعی او روشن نشد دچار سردرگمی و تزلزل نقش می شود. لیکن اگر بتواند هویت خود را کشف کند و به هماهنگی و وحدت شخصی دست یافته است برخی جنبه های واقعیت نوجوانی، برای شناخت هویت، چارچوبی تشکیل می دهند: گسترش روابط با همتایان – روابط و نقش های جنسی – تعهدات اخلاقی و مسلکی ، رهایی از قدرت بزرگسالان.
کودک برای اینکه به بزرگسال خود مختار تبدیل شود باید یاد بگیرد که خود را به تدریج از قدرت بزرگسال و اطرافیان خلاص کند. و برای رسیدن به این هدف، او باید به حدی برسد که خودش تصمیم بگیرد و از قید قدرتی که بزرگترهای خانواده، مدرسه و به طور کلی، اجتماع اعمال می کند، نجات یابند.
احساس مطلوب هویت از نظر بهداشت، روانی – اجتماعی، بسیار مهم تشخیص داده شده است. این احساس، احساسات زیر را به همراه می آورد، احساس با خود بودن و در کالبد خود بودن، احساس دانستن این که کجا می رویم و احساس اعتماد درونی به احترام متقابل از طرف کسانی که به حساب می آیند . بنابر این تلاش نوجوان جهت کسب هویت و نائل شدن به مرحله ی بزرگسالی امکان دارد یک تجربه مأیوسانه ای باشد پس جامعه ، مؤسسات آموزشی و آموزگاران و والدین باید در این مورد به خوبی و سنجیده عمل کرده تا نوجوانان در کسب هویت به تأخیر نیفتند و بتوانند با کسب هویت مناسب و درست به رشد کاملتری در بزرگسالی برسند.
معمولاً بعد از دوره ی نوجوانی دوره ی بزرگسالی به میان می آید و در بیشتر جوامع قدیمی کودکی را مستقیماً به بزرگسالی پیوند می دهند و در این میان دوره ای را به نام نوجوانی و جوانی نمی شناسند.
و در جوامع امروزی آغاز بزرگسالی به عنوان یک دوره ی کاملاً متمایز با آیین یا تشریفات خاص اعلام نمی گردد. اما ضابطه حقوقی جدایی بزرگسالی از کودکی یا نوجوانی معیار بیشتر جوامع بوده است و تقریباً در همه ی کشورهایی که جامعه در آنها بر اساس مجموعه ای از قوانین مدنی اداره می شوند، قانون تعیین کننده ی بزرگسالی و تفویض کننده ی نقشی است که فرد باید در اجتماع ایفا کند.
و گستره ی وسیع این رویدادها و شکل گیری ها و دگرگونیها، در جوامع مختلف مؤلفان را وادار ساخته است که در عمل به یک همسویی کلی در *** این دوره (بزرگسالی) دست یابند. آنها بزرگسالی را به سه بخش اوایل بزرگسالی (بزرگسال جوان) 18 تا 40 سال
اواسط بزرگسالی (بزرگسال میانسال) 40 تا 65 سال
اواخر بزرگسالی (بزرگسال سالخورده) 65 به بعد
حال به چند نظریه در مورد تحول این دوره می پردازیم.
نظریه های تحولی متعارف : مبتنی بر الگوهای بحرانها و شکل گیریهای هنجاری یا قابل انتظار
1- نظریه اریکس 2- نظریه بوهلر 3- نظریه بررسی طولی وایلند 4- بررسیهای لوبینن
1- اریکسن : یک نظریه همجوشی صمیمی یا به عکس انزوا گزینی است. بزرگسال جوان که هویت خود را در نوجوانی به دست آورده است اینک آماده است تا آن را با دیگری در آمیزد. یعنی همّ خود را مصروف حفظ یک رابطه ی تنگاتنگ و صمیمانه کند. احتراز یا ترس از چنین تعهدی ممکن است فرد را به انزوا سوق دهد.
2- بوهلر : که مبین تحول هدفهای زندگی است، بزرگسالی در گستره ای در آمیخته با نوجوانی شکل می گیرد یعنی بزرگسال جوان پس از درک این نکته در نوجوانی که زندگی متعلق به خود اوست بر آن چیره می شود.
و اینک از توانایی تدوین اصول و هدفهای زندگی برخوردار است و برای در دست داشتن آن برنامه ریزی می کند.
3- وایلند : یکی از نخستین پژوهشهای بزرگ طولی درباره ی بزرگسالی است. تحول زندگی بزرگسال را در سه مرحله و دوره متمایز ارائه داده است که آغاز آن از 18 تا 30 سالگی دوره ی استقرار است و با آزاد شدن از قید والدین و دست یافتن به استقلال، همسر گزینی و برقراری تعمیق دوستیها مشخص می شود.
بر اساس این بررسی در این دوره یا مرحله انسان برای سازش یافتن با موقعیتها از مکانیزمهای دفاعی من سود می جوید. وایلنت این مکانیزمها را به چهار دسته تقسیم کرده است.
مکانیزمهای رسیده یا پخته مانند حس طنز یا دیگر دوستی
مکانیزمهای روان گسسته وار، یا تغییر شکل دادن به واقعیتها
مکانیزمهای نارس یا نا پخته ، به شکل بروز دردهایی که اساس بدنی ندارند.
مکانیزمهای روان آزرده وار، مانند ابراز خشم نسبت به رئیس خود با توسل به پیش داوریهایی علیه گروه همکاران
وایلن به یک دوره یا مرحله ی تحکیم (بین 25 تا 35 سالگی) در بزرگسالی اشاره می کند که به شکل به انجام رسیدن آنچه انجام دادنی است (استحکام بخشیدن به شغل خود، دنبال کردن اهداف) متجلی می شود.
و در نظام وایلنت یک مرحله گذرا حول و حوش چهل سالگی نیز مشخص شده که بر اساس آن بزرگسال جوان سر انجام از فعالیت پر تب و تاب و بی اختیار از یادگیری حرفه ای دست می کشد تا به اکتشاف جهان درونی خود بپردازد.
نظام لوینس : او معتقد است که بنا کردن یک ساختار برای زندگی، هدف تحول در بزرگسالی است که این ساخت دارای دو جنبه است:
جنبه بروین : یعنی شرکت در نظام اجتماعی – فرهنگی ، در ارتباط با آنچه واجد معنویت ، مشارکت در میراث قومی و زندگی خانوادگی و رویدادهای اجتماعی و اقتصادی است.
جنبه درونی : از ارزشها و زندگی عاطفی فرد است.
در این ساختار اجازه می دهد که به طور عینی ورود شخص به جهانی که به صورت اجتماعی در آن زندگی می کند قابل فهم باشد.
دوره ی بزرگسالی را به دو وهله تقسیم می کند.
وهله ی نوگامی که با طی کردن یک گذرگاه از 17 تا 24 سالگی است که فرد با ترک خانه پدری و کسب استقلال اقتصادی و عاطفی همراه است. و از 22 تا 28 سالگی مرحله ورود به دنیای بزرگسالی است و در آن فرد خود را کارآموز بزرگسالی می داند و بیشتر خود را متعلق به جامعه بزرگسالان می پندارد و در نتیجه ساخت زندگی خود را بنا می کند. آنگاه با طی این گذرگاه جدید از 28 تا 33 سالگی نگاه جدیدی به زندگی می افکند و می تواند رابطه عشقی خود را گسترش دهد، ازدواج کند و خانواده ای را به وجود آورد و زندگی حرفه ای خود را پی ریزی کند.
وهله ی استقرار را در پیش می گیرد در این مرحله سبک زندگی پایدار می شود و دومین ساخت زندگی بزرگسالی تدارک می گردد. بزرگسال جوان بیشتر به کار خود، به خانواده خود و دیگر جنبه های زندگی دل می بندد و هدف دقیقی برای خود تعیین می کند.

فایل : 11 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...