مقاله فارسی در مورد آموزش و پرورش و مشاركت

مقاله فارسی در مورد آموزش و پرورش و مشاركت

مقدمه:
توسعه و تعميق مشاركت از اهم مباحث تعليم و تربيت معاصر است. بدون ترديد آگاهي از نظريات مردم، دانشمندان و دست اندركاران آموزش و پرورش زمينه را براي ارتقاء مشاركت و نظارت مردم در آموزش و پرورش هموار مي سازد.
رسيدن به اين مهم مستلزم آن است كه مديران، مجريان و دست اندركاران جهت بهينه سازي تصميمات و بهبود روش ها و برخورداري از بالاترين بهره وري در ابعاد مادي و معنوي، ضمن بهره گيري از اطلاعات و تجربيات شخصي، خود را از تجربيات ، ابتكارات و عملكرد ديگر نظام هاي آموزشي كشورهاي مختلف كه سيستم مشابه دارند و توفيقاتي يافته اند بي نياز ندارند. شكي نيست كه تفاوت هاي فرهنگي ، تاريخي، اجتماعي، اعتقادي و جغرافيايي ملت هاي مختلف، نظام هاي آموزش و پرورش متفاوتي را به وجود مي آورد و اقتباس يك ساختار، برنامه محتوي و سازمان ويا روش تربيتي از يك كشور بدون توجه به فرهنگ ارزش ها و نيازهاي اجتماعي و اقتصادي مربوط به آن اشتباه بزرگي است كه مي تواند يكي از عوامل تهديد كننده در جهت انحراف نظام شورايي آموزش و پرورش باشد و بايد توجه داشت كه كسب تجربه ها و يافته هاي ديگران با تقليد كوركورانه متفاوت است و عاقلانه ترين منش، استفاده از بهره برداري از تجربه هاي ديگران است.
“ اصل آمدن پيغمبر براي آموزش و پرورش بوده است” امام خميني (ره)
مفهوم آموزش و پرورش
از آموزش و پرورش تعاريف و تعابير زيادي شده است. آموزش و پرورش ساز و كار رسمي جامعه براي حفظ و انتقال فرهنگ است. در اين مفهوم آموزش و پرورش فراگردي است كه به واسطه آن مجموعه اعتقادات، ارزش ها، هنجارها، دانش و مهارت هاي جامعه به نسل جديد منتقل مي گردد.
ارسطو هدف و نهايت آموزش و پرورش را فهميدن و انديشيدن مي داند.
افلاطون مي گويد از راه تربيت درست، شهروندان بايد مردماني خردمند و منطقي بار آيند آن گاه آنان بي درنگ همه چيزها را به روشني خواهند ديد.
سقراط مي گويد آموزش و پرورش بايد دانش هايي را كه موجب شكوفا شدن قدرت تفكر انسان مي شود در اختيار وي قرار دهد، وي بر اين باور است كه آگاهي به راستي، عمل كردن به راستي در پي مي آورد.
آموزش و پرورش بايد فراگرد باشد كه انسان را از هر وضعي كه دارد به وضعي ديگر برتر بالا برد و «بودن هاي» محدود را به «شدن هاي» نامحدود مبدل مي سازد.
تعريف مشاركت:
مك گريگو بر اين باور است كه «مشاركت فرآيندي است با تفويض اختيار كه با معناي اساسي آن تفاوت اندكي دارد. در حقيقت مشاركت موردي خاص از تفويض اختيار است كه زير دستان با توجه به مسئوليت خود حق كنترل و انتخاب بيشتري به دست مي آورند».
فرهنگ مشاركت:
مشاركت از دير باز يكي از ابزارهاي مهم زندگي انساني و همواره رو به تكامل بوده است. كانون خانواده بر پايه مشاركت استوار است و هدف هاي آن از راه مشاركت آسانتر به دست مي آيد. اديان الهي و مذاهب گوناگون، مشاركت را زمينه اي براي كوشش هاي عبادي و سياسي پيروان خود مي دانند و آن را ابزار نيرومند اداري و سياسي تلقي مي كنند.
در روابط انساني سازمان ها نيز مشاركت وسيله مناسبي براي برانگيختن افزايش كارآيي كاركنان و تغيير وضع موجود است در مشاركت به فرآيند سهيم شدن افراد در كارها توجه مي شود تا همكاري و همياري براي همه ممكن شود.
آموزش و پروش بنا به رسالت خود فرهنگ ساز مشاركت نيز هست لذا توجه به مشاركت و مديريت مشاركتي را بايد ابتدا از درون خود آغاز كند و سرانجام آن را در جامعه و نهاد هاي آن گسترش دهد.
مزاياي مشاركت:
هرگاه مردم فرصت بيان انديشه هاي خود را بيابند و در تصميمي كه بر سرنوشت آنان اثر مي گذارد شركت جويند، به آفرينندگي و نوآفريني بيشتر روي مي آورند و به پذيرش مسئوليت بيشتر دلبسته تر مي شوند.
كيفيت كار بهبود وكاستي هاي آن، اندك اندك كاهش مي يابد.
فضاي دلپذيري براي رشد و بالندگي فردي پديدار مي گردد و مردم براي بالا بردن دانش و تخصص خود به كوشش مي پردازند.
مردم به پذيرش دگرگوني رغبت نشان مي دهند و از تحول و تغيير بيم و هراس به خود راه نمي دهند.
از ميزان نظارت و سرپرستي كاسته مي شود هر كس به نظارت در كار خود متعهد مي گردد.
مشاركت مردم را به قبول مسئوليت تشويق و ترغيب مي نمايد.
عامه مردم در تعيين سرنوشت سياستي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي خويش دخالت و نقش پيدا مي كنند.
از تمركز و تراكم در مركز كشور جلوگيري خواهد شد.
زمينه براي حذف تشكيلات غير ضروري و استفاده از پشتوانه مردمي آماده تر مي گردد.
افزايش ميزان بازدهي و درآمد ملي
سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان عاملي است در جهت گسستن از سيستم استبدادي
آشنايي با سيستم آموزش و پرورش بريتانيا:
انگلستان در غرب قاره اروپا و از چهار ايالت به نام هاي «انگلند» «اسكاتلند» «ويلز» و «ايرلند شمالي» تشكيل شده كه اين ايالت ها در امور داخلي خود از استقلال و خود مختاري نسبي برخوردارند . آموزش و پرورش در انگلستان به شيوه غير متمركز اداره مي شود و اختيارات اداره آموزش و پرورش رابين دولت مركزي، مقامات آموزش و پرورش محلي و كادر آموزش تقسيم نموده اند كه اين نظام بر سه اصل مهم تأكيد دارد.
1- اصل تفويض اختيار به مقامات آموزش و پرورش نواحي و مناطق
2- تشويق و ترغيب موسسات و نهادهاي داوطلب جهت سرمايه گذاري در آموزش و پرورش
3- عدم تحميل نظرها و پرهيز از دخالت دولت مركزي در خصوص مواردي چون، نحوه اداره آموزش و پرورش مناطق، برنامه ريزي تحصيلي، شيوه تدريس، استخدام معلم و…
نظام شورايي در آموزش و پرورش انگلستان:
آموزش و پرورش انگلستان به شيوه غير متمركز اداره مي شود و يكي از مهمترين نهاد نظام شورايي در اين كشور وجود انجمن هاي محلي است كه اعضاء آن توسط مردم انتخاب مي شوند. آنان در اداره امور مربوط به منطقه خود نقش مهمي را ايفا مي كنند. به طور كلي اعضاي انجمن ها به كميته هايي تقسيم مي شوند و هر كميته مسئول رسيدگي به يكي از مسايل عمده شهري مي باشد. اعضاء كميته آموزش و پرورش متشكل از افراد
صاحب نظر در امر آموزش و پرورش و نيز از اعضاي انجمن محلي است. كميسيون فوق مسئوليت تعيين رئيس آموزش و پرورش منطقه را پس از كسب موافقت وزير آموزش و پرورش به عهده دارد.
هيات هاي مديره مدارس و سرپرستان و وظايف آنان:
هيأت مديره و هيأت سرپرستان مسئوليت اداره امور مدارس را با مشورت و همكاري مدير واحد آموزش بعهده دارند. اعضاي هيأت مذكور در مدارس دولتي توسط مقامات محلي آموزش و پرورش تعيين مي شوند ولي در مدارس آزاد بيشتر توسط موسسان يا شخص موسس انتخاب مي شود. وظايف آنان را مي توان در مواردي چون استخدام معلم و كاركنان مدرسه، نظارت بر اجراي درست امور آموزش در مدرسه، اختصاص اعتبار جهت تعمير يا احداث كلاس جديد از محل بودجه در مدرسه و … خلاصه نمود.
همكاري مردم و ساير نهادها با آموزش و پرورش در انگلستان:
با توجه به نظام غير متمركز در سيستم آموزش و پرورش اين كشور، حضور مردم و همكاري آنان با آموزش و پرورش از ويژگي خاص برخوردار است. در انگلستان فدراسيون ها و انجمن هاي ملي متعددي براي ايجاد تسهيلات به منظور اطلاع رساني به مردم و نمايندگان آنها فعاليت مي كنند. مردم انگلستان ضمن برخورداري از حق رأي و نظر در امور آموشي ( از طريق هيأت ها و انجمن هاي محلي و كميسيون آموزش و
پرورش) در امر تعليم و تربيت فرزندان خود حضور جدي و نقش موثري دارند. مثلاً همه والدين حق دارند بعنوان سرپرست اولياء در رأي گيري شركت نموده و به فرد مورد نظرشان رأي بدهند. در اين نهادهاي سياست گذاري افرادي كه به عنوان سرپرست اولياء انتخاب مي شوند، همان وظايف و مسئوليت هاي ساير سرپرستان را دار مي باشند.
هيأت هاي فوق (مديره و سرپرستان) هر ساله جلسه اي با حضور اولياء دانش اموزان برگزار كرده و درباره تصميمات مورد نظر آنان ، رأي گيري و اگر موضوعي به تصويب برسد مورد توجه و بررسي هيأت ها قرار مي گيرد.
همكاري مردم در امر آموزش و پرورش به گونه اي است كه حدود 50 درصد هزينه هاي سرمايه اي و جاري از كمك هاي مردمي و نهادهاي محلي تأمين مي شود كه به برخي از آن ها در ذيل اشاره مي نماييم.
الف: اختصاص بخشي از ماليات بر درآمد مردم ناشي از خريد و فروش املاك، مواد مصرفي، مسافرت ها ، درآمدهاي گردشگري، درآمد حاصل از معادن و صنايع، بنگاههاي حمل و نقل و درآمهاي حاصل از ارايه خدمات عمومي و كشاورزي و… به امر آموزش و پرورش ناحيه با همكاري شهرداريهاي محل.
ب: سرمايه گذاري خصوصي صاحبان حرف و صنايع همراه با ايجاد و راه اندازي مراكز آموزش فني و حرفه اي.
ج: هدايا و موقوفات و درآمدهاي ناشي از آن ها نيز يكي از راههاي همكاري مردم در امر آموزش و پروش انگلستان است.
تمركز زدايي در امر آموزش و پرورش در انگلستان سبب توسعه بيشتر مشاركت و همكاري مردم در امر آموزش و پرورش و حل وفصل مسايل و مشكلات با دست توانمند مردم است آن هم با به كارگيري نيروهاي محلي و بهره مندي از امكانات منطقه اي و محلي و در عمل زمينه بروز خلاقيت ها، ابتكارات فردي و گسترش بيشتر اعتماد عمومي مردم در همه عرصه ها را فراهم نموده است.
مديريت در آموزش و پرورش آمريكا:
در آمريكا تمايل عمومي بر اين بوده است كه دولت مركزي در چگونگي اداره سازمانهاي آموزش و پرورش دخالت نكنند. بدين لحاظ نظام آموزش در اين كشور، نظامي كاملاً غير متمركز است.
در آمريكا وزارت خانه مستقلي به عنوان وزارت آموزش و پروش وجود ندارد. بلكه وزارتخانه اي تحت عنوان بهداشت و آموزش و پرورش عهده دار اين مسئوليت مي باشد. وزير مربوطه وظايف خود را در زمينه آموزش و پرورش به كمك مدير كل آموزش و پرورش كه منتخب رئيس جمهور است انجام مي دهد.
اداره كل آموزش و پرورش مركزي زير نظر اين مدير كل وظايف ذيل را انجام مي دهد.
1- نظارت در مصرف اعتباراتي كه از طرف دولت مركزي به ايالت ها اعطاء مي شود.
2- كمك به توسعه برنامه تحقيقات تربيتي و راهنمايي مسولان آموزش و پرورش
3- كمك به تعليم و تربيت سربازاني كه در جنگ شركت داشته اند
4- نظارت و كمك به تعليم و تربيت بومي ها
5- جمع آوري و انتشار و تجزيه و تحليل آمار و اطلاعات تربيتي
اداره آموزش و پرورش ايالت:
در هر ايالت قوه مقننه محلي، خط مشي عمومي آموزش و پرورش و ميزان ماليات و عوارض ضروري براي ادارات مركزي را معيين مي كنند.
اداره آموزش و پرورش در هر ايالت بعهده شورايي است كه معمولاً از طرف مردم انتخاب مي شود و سعي بر اين است كه افراد بصير و مطلع و مورد قبول مردم را براي عضويت شورا انتخاب كنند.
حدود وظايف شواري آموزش و پرورش ايالت:
1- انتخاب رئيس آموزش و پرورش
2- تصويب برنامه هاي آموزشي و كتاب هاي درسي
3- بررسي و تصويب بودجه آموزش و پرورش
4- بررسي لوايح آموزشي
5- تعيين هدف ها و مفاد آموزش و پرورش
6- تعيين شرايط استخدام
7- كمك به انتخاب معلمين و انتخاب رؤساي مدارس
8- استقراض از بانك ها و موسسات و افراد به منظور احداث ساختمان آموزشگاهها
9- همكاري با رؤساي آموزش و پرورش براي تمهيد و تجهيز وسايل آموزش و پرورش
10- بررسي و ارزشيابي امور اداري و تعليماتي حوزه فرهنگي
اداره اموزش و پرورش در شهرها
در حال حاضر 30 هزار حوزه آموزشي در سرتاسر ايالات متحده وجود دارد. تمام حوزه هاي آموزشي كوچك و بزرگ داراي شوراي آموزش و پرورش است اكثريت اعضاء شوراها انتخابي هستند و مستقيماً از طرف مردم انتخاب مي شوند به جز افراد خاصي مانند فرماندار شهرستان و ايالات كه عضو انتخابي شوار محسوب مي شوند.
اهم اختيارات شوراهاي محلي:
1- انتخاب رئيس آموزش و پرورش با موافقت رئيس آموزش ايالت
2- وضع عوارض محلي (آموزشي و عمراني)
3- تنظيم و تصويب بودجه آموزش محلي
4- انتصاب و عزل معلمان و نظارت بر كار آنها
5- تنظيم برنامه تحصيلات
گرايش به خود گرداني در مديريت مدارس:
در سالهاي اخير، گرايش به خود گرداني مديريت مدارس در پاره اي از محافل سياسي و تربيتي آمريكا بازتاب پيدا كرده و باور بر اين است كه دادن اختيار تخصيص منابع به مدارس، انگيزه نيرومندي براي اثر بخش كردن مدارس و بهبود شرايط آموزشي و يادگيري است كه در چنين مواردي پيدايش نيروهاي خلاق و بروز ابتكار عمل در سطح مدرسه ديده خواهد شد.
تأمين هزينه هاي آموزش:
هزينه هاي آموزش در تمام سطوح به وسيله دولت فدرال و دولت هاي محلي تأمين مي گردد. با اين حال بنيادها، اشخاص حقيقي و حقوقي ، ايالت ها را در اين خصوص ياري مي دهند. قسمتي از هزينه هاي آموزشي از دريافت شهريه تأمين مي گردد، ضمن اينكه مبلغ قابل ملاحظه اي از محل ماليات هاي ايالات و نيز حوزه ها تأمين مي شود.
مديريت در نظام آموزش و پرورش ژاپن:
نظام آموزش و پرورش ژاپن به نحوي است كه همه معلمان، مديران و دست اندركاران در آن سهيم هستند. تصميم گيري در مدارس ژاپن بطور اشتراكي و از طريق شوراهاي گوناگون انجام مي گيرد. در هر مدرسه چندين شوراي مختلف وجود دارد كه حتي قسمتي از كار مديريت را هم انجام مي دهند.
در هر مدرسه شوراهايي تشكيل مي گردد كه عبارتند از شوراي معلماني كه يك پايه را تدريس مي كنند، شوراي معلماني كه يك ماده را تدريس مي كنند، شوراي معلمان با 20 سال سابقه خدمت كه مدير مدرسه نيز در همه شوراها عضويت دارد. تصميماتي كه قابليت تبديل شدن به قانون را دارد ابتدا پس از اتخاذ تيم شوراي مدرسه به شوراي شهر، سپس به شوراي ايالت و در آخر به شوراي ملي يا كشوري مي رود تا در صورت تصويب تبديل به «قانون» شود. در وزارت آموزش و پرورش ژاپن 19 شورا وجود دارد كه كارهاي كارشناسي مربوط به نتايج شوراهاي مدارس را انجام مي دهند و آن را به قانون و بخشنامه تبديل مي كنند.
در ژاپن كليه برنامه هاي آموزشي توسط شوراها انجام مي گيرد و فرد يا دسته خاصي در انجام كارها اعمال نفوذ نمي كنند، بطوريكه حتي كليه كتابهاي درسي اين كشور توسط شوراهاي حداقل 30 نفر به بالا مركب از معلماني كه همان پايه درسي را تدريس مي كنند ، متخصصان آموزشي ، اساتيد دانشگاه و صاحب نظران تدوين مي گردد و اسامي همه اين افراد نيز در صفحه آخر كتاب درج مي شود.
در حال حاضر اداره امور آموزش و پرورش در سه سطح ملي، ايالتي و شهر متمركز است و وزارت آموزش و علوم و فرهنگ بعنوان دستگاه مركزي مسئوليت اداره امور آموزش و پرورش كشور را بعهده دارد.
سازمان مركزي آموزش و پرورش ژاپن:
وزارت آموزش و پرورش و علوم و فرهنگ ژاپن به حكم قاون داراي اختياراتي به شرح ذيل مي باشد:
الف: به منظور گسترش و بهبود آموزش و پرورش عمومي كليه امكانات لازم را فراهم سازد و در اين خصوص موظف است لوايح لازم را تدوين و تنظيم كرده و به مجلس تقديم كند.
ب: تأسيس دانشگاه ها، موسسات آموزش عالي ايالتي و محلي وخصوصي
ج: تهيه و تدوين موازين و مقررات لازم براي تأسيس و احداث موسسات آموزشي، استخدام كاركنان، تنظيم محتواي دروس و نظارت بر اجراي دقيق آن در سطح كشور
د: اعطاي كمك هاي مالي به ايالت ها و مقامات محلي آموزش و پرورش
هـ) اداره و نظارت بر كار موسساتي چون موسسه ملي تحقيقات آموزشي، خدمات جوانان، آموزش بزرگسالان كتابخانه ها و موزه‌ها…
اداره آموزش و پرورش در سطح ايالت:
ژاپن 47 ايالت دارد كه در هر يك از آنها يك هيات آموزش و پرورش فعال وجود دارد.
اهم وظايف هيأت مذكور عبارت است از:
1- انتخاب مدير كل آموزش و پرورش ايالت بعنوان رئيس اجرايي هيأت آموزش و پرورش
2- اداره و مديريت موسسات آموزشي ايالت
3- اداره امور مراكز تحقيقات آموزشي ايالت
4- اجراء بهبود آموزشي بزرگسالان و فعاليت هاي فوق برنامه جوانان و همكاري با يونسكو
5- ارائه كمك هاي مالي به هيأت هاي آموزشي و پرورشي شهرها و ايالت
6- انتصاب و عزل كاركنان آموزشي و اداري مدارس ابتدايي و متوسطه
مديريت و اداره آموزش در سطح شهرها:
شمار در شهرها در ژاپن بالغ بر 3254 است كه در هر شهر شورايي متشكل از 5 عضو مسئوليت اداره امور آموزش و پرورش علوم و فرهنگ جامعه شهري را بعهده دارد. اعضا اين هيأت توسط شهردار و شوراي شهر كه خود آنان منتخب مردم مي باشد براي مدت 4 سال انتخاب مي شوند.
اهم وظايف اين هيأت به شرح ذيل مي باشد:
الف: اداره امور مدارس ابتدايي و دوره اول متوسط شهر
ب: اداره امور مراكز پژوهشهاي آموزشي شهر
ج: اشاعه فعاليت هاي فرهنگي وحفظ ميراث فرهنگي و همكاري با يونسكو
د: اداره تالار عمومي شهر، كتابخانه ها و خانه جوانان
هـ) توسعه آموزش بزرگسالان و فعاليت هاي فوق برنامه جوانان
در حال حاضر هماهنگي در اداره امور آموزشي از سويي بين مقامات مركزي و از سويي ديگر بين مقامات آموزشي و پرورشي ايالت و شهر تضمين شده و اين امر موجبات كارآيي بيشتر نظام آموزشي و پرورشي را فراهم آورده است.
چگونگي تأمين هزينه ها:
بطور كلي در ژاپن هزينه هاي آموزش عمومي به وسيله اعتبارات ملي، ايالتي و شهرداري ها و هزينه هاي شخصي به وسيله والدين تأمين مي شود.
مشاركت در آموزش و پرورش ايران‚:
سازماندهي مطلوب و نظارت بر برنامه تحصيلي بيش از 18 ميليون نفر دانش آموز مسلتزم تشريك مساعي و همراهي و همدلي عموم مردم در امر تعليم و تربيت است. اجراي قانون تشكيل شوراهاي آموزش و پرورش استانها و مناطق، فعال تر كردن انجمن هاي اولياء و مربيان مدارس و توسعه مدارس غير انتفاعي و… نمونه اي از مظاهر جلب مشاركت هاي مردمي در ايران قلمداد مي شود و فرصت هاي جديدي را براي همكاري نزديك تر مردم با آموزش و پرورش فراهم مي سازند.
مباني قانوني مشاركت:
الف: قانون اساسي
از ديدگاه قانون اساسي شوراها از مهمترين عامل بروز و ظهور مشاركت عامه مردم در تعيين سرنوشت سياسي، اجتماعي و فرهنگي كشور محسوب مي شوند.
در اصل هفتم قانون اشعار مي دارد «طبق دستور قرآن كريم- و امر هم شوراي بينهم- و شاور هم في الامر» شوراها از اركان تصميم گيري و اداره امور كشورند.
«اصل سوم قانون اساسي ، اصل ششم، اصل هشتم، اصل يك صدم و اصل يك صد وچهارم قانون اساسي جمهوري اسلامي» براي نيل به ايجاد قسط و عدل، استقلال سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و آموزشي و دعوت همگاني براي انجام امور خيريه مشاركت مردم را مورد تأكيد قرار مي دهد.
ب: قانون برنامه سوم توسعه جمهوري اسلامي:
قانون برنامه سوم توسعه در موارد متعددي به موضوع توسعه مشاركت و تمركز زدايي در سيستم مديريت متمركز در كشور تأكيد كرده وبراي آن نقش ويژه اي قايل شده است. و دولت را موظف مي داند در حين اصلاح ساختار تشكيلاتي خود، اصل عدم تمركز را در توزيع وظايف ملي و استاني خود واگذاري امور اجرايي به واحدهاي استاني رعايت نمايد.
ج: قانون شوراي عالي آموزش و پرورش:
در مقدمه قانون تشكيل شوراي عالي آموزش و پرورش مصوب 25/9/65 مجلس شوراي اسلامي مشاركت عمومي فرهنگيان ، مربيان و صاحب نظران در امر آموزش و پرورش كشور در راستاي رسالت بزرگي كه آموزش و پرورش در راه رشد خودكفايي و بهسازي جامعه دارد، فوق العاده حياتي تلقي شده است.
در ماده 2 آيين نامه اجرايي مدارس كه به استناد بند ماده 6 قانون تشكيل شوراي عالي آموزش و پرورش مصوب مجلس شوراي اسلامي، اداره واحدهاي آموزشي با همكاري كليه كاركنان و مشاركت دانش آموزان و اولياء آنان مورد تأكيد قرار گرفته است چرا كه مشاركت موجب بروز شكوفايي خلاقيت ها و استعدادها و افزايش حس همياري و همبستگي اجتماعي و فرهنگي در جامعه مي شود.
د: قانون تأسيس مدارس غير انتفاعي (مصوب 5/3/67 مجلس شوراي اسلامي)
اين قانون در ماده 1 خود به صراحت يكي از اهداف مهم از تأسيس مدارس غير انتفاعي و توسعه اين گونه مدارس در جامعه را «مشاركت دادن مردم» در امر آموزش و پرورش مي داند.
هـ: قاون تشكيل شوراي آموزش و پرورش (مصوب 1372 مجلس شوراي اسلامي)
به منظور تحقق مشاركت و نظارت مردم در امر آموزش و پرورش و بهره گيري از كليه منابع و امكانات براي تأسيس، توسعه و تجهيز فضاهاي آموزشي و پرورشي و تسهيل در فعاليت هاي اجرايي آموزش و پرورش شوراهاي آموزش و پرورش در استانها و شهرستانها تشكيل گرديد.
در ماده 11 قانون شوراها به تفكيك 4 منبع درآمدي به شرح زير براي مدارس در نظر گرفته كه مديران از طريق كسب آن منابع درآمدي، موظف به اداره مدرسه اند و كليه هزينه هاي مدرسه به جزء حقوق كاركنان از آن محل پرداخت مي شود.
1- اعتبارات دولتي كه به صورت سرانه دانش آموزي پرداخت مي شود
2- كمك هاي مردمي
3- سهمي كه از طريق شوراهاي آموزش و پرورش شهرستان يا منطقه از عوارض اخذ شده در اختيار مدرسه قرار مي گيرد
4- وجوه حاصل از ارائه خدمات آموزشي و پرورشي فوق برنامه
انجمن اولياء و مربيان:
حدود نيم قرن پيش انجمن اولياء و مربيان در كشور ما پايه گذاري شده است و پس از پيروزي انقلاب اسلامي بعنوان مهمترين وجه ارتباط مردم با مدارس از جايگاه رفيع و معتبري برخوردار گرديد و خانه و مدرسه بعنوان دو كانون اصلي تعليم و تربيت به همديگر نزديكتر شدند.
آيين نامه انجمن اوليا و مربيان مدارس زمينه ساز مشاركت فكري و عملي پدران و مادران با دست اندركاران تعليم و تربيت در مدارس است.
انجمن اولياء و مربيان هر مدرسه هيأت منتخبي است از اولياء دانش آموزان و مربيان همان مدرسه كه با تفاهم و صميميت در زمينه اهداف انجمن بر طبق آيين نامه فعاليت مي‌كنند.
نتيجه گيري:
بهره گيري از تجارب ديگران در طول تاريخ بشري اساس تصميم گيريهاي جوامع بوده است به گونه اي كه مي توان گفت پيشرفت ملت ها و تمدنها و انسانها تا حدود زيادي در بهره گيري از تجارب جوامع ديگر خلاصه مي شود.
تجربيات كشورهاي توسعه يافته در امر آموزش و پرورش نشان از مشاركت فعال، خود جوش و همه جانبه و حتي سازمان يافته و قانونمند، جامعه اعم از معتمدان و نيكوكاران، اولياء دانش اموزان، صاحبان حرف، موسسات ، نهادهاي دولتي و خصوصي، كاركنان نظام آموزشي و اداري و ساير دست اندركاران در امر آموزش و پرورش است.
تمركز زدايي در امر آموزش و پرورش در كشورهاي توسعه يافته سبب توسعه بيشتر مشاركت و همكاري مردم در امر آموزش و پرورش و حل فصل مسائل و مشكلات با دست توانمند مردم است و زمينه را جهت بروز خلاقيت ها و ابتكارات و گسترش اعتماد مردم فراهم نموده است.
دولت جمهوري اسلامي، اكنون در مسير حركت شتابان خود درصدد بهره مندي از قابليت ها و ظرفيت هاي بالقوه در ابعاد مختلف، در كشور پهناورمان ايران برآمده و عزم آن دارد تا بطور بنيادي با استمرار و مشاركت مردم در همه عرصه ها بويژه تعليم و تربيت كشور از تجارب كشورهاي موفق در آموزش و پرورش ، نظام مشاركت را مستقر سازد.
بايد دانست از ديد مسؤلان آموزش و پرورش كشور باز كردن ميدان مشاركت مردم به هيچ وجه به معناي واگذاري بخشي از تعليم و تربيت به افراد بي تجربه و سود جو نيست و اگر در انتقال از آموزش و پرورش صرفاً دولتي به آموزش و پرورشي مردمي و دولتي با مشكلاتي مواجه شويم بايد با ارزشيابي و بازنگري درصدد حل آنها برآييم و پيوسته رشد آموزشي، عدالت اجتماعي و اسلامي بودن جهت تعليم و تربيت را به عنوان اركان مشاركت مردم مد نظر داشته باشيم.

فایل : 22 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...